سعد حجاج

از ویکی‌وحدت
سعد حجاج
سعد حجاج 2.jpg
اطلاعات شخصی
سال تولد1905 م، ۱۲۸۳ ش‌، ۱۳۲۲ ق
محل تولدمصر
سال درگذشت1994 م، ۱۳۷۲ ش‌، ۱۴۱۴ ق
محل درگذشتمصر
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌ها

سعد حجاج از اعضای اخوان‌المسلمین مصر بود.

زندگی‌نامه

او در روستای باشتیل از توابع شهر مبابه استان جیزه، از مناطق مصر در 25 مه 1925 م، به دنیا آمد. در خانواد‌ه‌ای فقیر زندگی می‌کرد و در آنجا رشد کرد، او هیچ برادر یا خواهری نداشت و تنها بزرگ شد. دوران کودکی خود را مانند سایر همسالان خود گذراند، اما پدرش مشتاق آموزش قرآن کریم به او بود، به همین دلیل از کودکی وارد دبستان شد و به عضویت آن درآمد و به حفظ قرآن پرداخت و با عنایت خداوند در سن دوازده سالگی توانست آن را حفظ کند که تاثیر زیادی در شکل‌گیری شخصیت او داشت. او پس از اتمام دورۀ دبستان، در سال 1937 م، با چند تن ازهم‌سن‌و‌سالان نامناسبی آشنا شد که مردم روستا از آنها می‌ترسیدند. پدرش پس از آنکه پسرش را در این حالت دید او را به عقد دختر عمویش درآورد. او در سال 1968 م، از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد. در سال 2005 م، به‌عنوان معاون اول وزارت ادارات مشغول فعالیت شد و تا زمان بازنشستگی در آنجا ماند.

لبیک به اخوان

وی در سنین پایین با دعوت اخوان‌المسلمین به این جنبش پیوست. به محض اینکه به دعوت اخوان‌المسلمین لبیک گفت، تحت تأثیر قرار گرفت؛ پس با عزم خالصانه و قلبی سرشار از ایمان برای آن تلاش کرد، از این رو به باشتیل و روستاهای همجوار پرداخت تا دعوت خود را بر سر زبان‌ها بیاندازد. جایی که با مردان انقلاب برخورد کرد و مردان انقلاب با تبدیل آن به گروهی وابسته به سازمان آزادی‌بخش که توسط جمال عبدالناصر تأسیس شده بود و همچنین وسوسه‌ها و توطئه‌هایی که جمال عبدالناصر برای از بین بردن آن نقشه می‌کشید، و تلاش می‌کردند تا دعوت اخوان را از بین ببرند.

حادثه منشیه

در 26 اکتبر 1954 م، مصر به طور کلی با یک رویداد مهم، یعنی حادثه منشیه مواجهه شد. در جایی که جمال عبدالناصر در آن شب به مناسبت امضای توافقنامه تخلیه، در جمع حاضران ایستاده و شروع به سخنرانی کرد و ناگهان هشت گلوله به آسمان شلیک شد و هیاهو برپا شد، سپس اعلام کرد که یکی از برادران امبابه قصد ترور عبدالناصر را داشته است و سخنرانی هنوز به پایان نرسیده بود که تحقیقات عمومی به راه افتاد. اطلاعات نظامی از شرق تا غرب در خیابان‌های مصر پرسه می‌زد و اخوان را دستگیر می‌کرد و برای کسانی که محل پنهان شدن برادری را فاش می‌کرد پاداش می‌دادند. قبل از انجام تحقیقات در مورد اینکه چه کسی به جمال عبدالناصر شلیک کرد، زندان‌ها پر از برادران اخوان بود.

ترویج اخوان

او با برادرانش در امبابه و دوکی ملاقات کرد و در میان آنها بسیار تبلیغ اخوان کرد، تا نسل‌های جوان را با این فراخوان آشنا کند و تاریخ آن و آنچه برای اخوان‌المسلمین اتفاق افتاد را به آنها بیاموزد و در سال 1975 م، به ریاست مجلس خلق انتخاب شد و تا سال 1987 م، در آنجا باقی ماند.

تحکیم پیوندهای خانوادگی

وی سعی در برطرف کردن اختلافات بین مردم داشت. درب منزل ایشان همیشه برای رفع اختلافاتی که بین مردم به وجود آمده بود به روی همه مردم باشتیل و روستاهای همجوار باز بود و همیشه در مناسبت‌های شادی وغم حضور داشت. که باعث شد مردم از حضورش در بین آنها بیشترقدردانی کنند، چرا که او برای ایجاد کلینیک‌های خصوصی برای مردم روستا تلاش کرد و به همین دلیل در خانه خود مکانی را آماده و تجهیز کرد. وی با برخی از پزشکان صحبت کرد و موافقت آنها را برای خدمت به مردم جلب نمود. به طوری که نزدیک به 500 عمل ختنه بر روی بچه‌های روستا انجام شد.

درگذشت

سرانجام او در تاریخ 12/8/1994 م، در مصر درگذشت.

منابع

  • ر. ک: مدخل سعد حجاج در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..