عبدالله صولی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = عبدالله صولی
| تصویر = عبدالله صولی.jpg
| نام = عبدالله حسین حسن الصولی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = 1911 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[مصر]]
| سال درگذشت = 
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل‌سنت]]
| آثار = 
| فعالیت‌ها = همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
| وبگاه =
}}
'''عبدالله صولی''' از نسل اول [[اخوان‌المسلمین]] [[مصر]] و یکی از مهمترین نمادهای [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] اسماعیلیه است. وی در تاریخ 1/4/1911 میلادی در استان اسماعیلیه به دنیا آمد و در خانواده‌ای با [[ایمان]] و [[تقوا]] پرورش یافت. پدرش از نامداران اسماعیلی و یکی از پنج نفری است که [[اخوان‌المسلمین]] را بنیان نهادند. عبدالله داماد [[حسن البنا]] بود و از ابتدای تشکیل اخوان پدر ایشان با آنان فعالیت داشت.
== همکاری خانواده با اخوان ==
پدرش یکی از پنج نفری بود که با [[حسن البنا]] ارتباط نزدیک داشت و به کمک این گروه پنج نفره [[اخوان‌المسلمین]] را تأسیس کرد، یعنی خانه، هسته‌ای بود که این گروه از آنجا راه‌اندازی شد و بر این اساس کل اعضای خانه، همسر و فرزندان به این گروه پیوستند و پدرش اولین کسی بود که پول خود را برای تأسیس مسجد و خانه‌ای برای [[اخوان‌المسلمین]] اهدا کرد.
== برخی از مواضع نسبت به حسن‌البنا ==
حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست می‌داشت، به او احترام می‌گذاشت، نصایح او را می‌پذیرفت و در همه زمان‌ها و بحران‌ها با او همراهی می‌کرد.


<noinclude>
'''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبت‌نام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشت‌سر گذاشته بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به [[قاهره]] آماده کرده بود تا جهت تحصیل به آنجا رود. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ [[حسن البنا]] با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در‌این‌باره می‌گوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که به این دانشگاه نپیوندم و در واقع با اعتقاد و خوشحالی از پیوستن منصرف شدم».  
 
<div class="wikiInfo">[[پرونده:عبدالله صولی.jpg|جایگزین=عبدالله صولی|بندانگشتی|عبدالله صولی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
 
!نام
|عبدالله صولی
|-
|زاده
|1911 م / استان اسماعیلیه [[مصر]]
|-
|دین و مذهب
|[[اسلام]]، [[تسنن]]
|-
|فعالیت‌ها
|همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
|}
</div>
حاج '''عبدالله حسین حسن الصولی''' از نسل اول [[اخوان‌المسلمین]] [[مصر]] و یکی از مهمترین نمادهای [[اخوان المسلمین|اخوان]] اسماعیلیه است. وی در تاریخ 1/4/1911 میلادی در استان اسماعیلیه به دنیا آمد و در خانه‌ای با ایمان و تقوا و پرهیزگاری و درستی پرورش یافت. پدرش از نامداران اسماعیلی و یکی از پنج نفری است که [[اخوان‌المسلمین]] را بنیان نهادند. عبدالله داماد [[حسن البنا]] بود و از ابتدای تشکیل اخوان پدر ایشان با آنان فعالیت داشت.<br>
=همکاری خانواده با اخوان=
پدرش یکی از پنج نفری بود که با [[حسن البنا]] ارتباط نزدیک داشت و به کمک این گروه پنج نفره مخلص و مبارک [[اخوان‌المسلمین]] را تأسیس کرد، یعنی خانه هسته‌ای بود که این گروه از آن راه‌اندازی کردند و بر این اساس کل اعضای خانه، همسر و فرزندان به این گروه پیوستند و آنها همیشه این افتخار را داشتند که تا جایی که می‌توانستند رهبری گروه را بر عهده بگیرند، از جمله اینکه پدرش اولین کسی بود که پول خود را برای تأسیس مسجد و خانه‌ای برای [[اخوان‌المسلمین]] اهدا کرد. <br>


=برخی از مواضع ایشان با امام البنا=
چون داماد [[حسن البنا]] بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البنا در‌این‌باره در نامه‌ای به پدرش می‌نوسید: عبدالله افندی صولی برای برگرداندن بچه‌ها به اسماعیلیه به [[قاهره]] آمده بود... .
حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست می‌داشت، به او احترام می‌گذاشت، نصایح او را می‌پذیرفت و در همه زمان‌ها و بحران‌ها با او همراهی می‌کرد. از مواضع ایشان با امام البنا اشاره می‌کنیم:
در سال 1945 م در سفر زیارتی [[حج]] با کشتی [[حسن البنا]] را همراهی کرد و با او همنشین بود. او می‌گوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به [[اخوان‌المسلمین]] بودند، بنابراین با استاد خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی [[حسن البنا]] شرکت کند، اما او نپذیرفت. ولی شاگردان اخوانی او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و سخنان امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد.
'''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبت‌نام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشت‌سر گذاشته بود داده بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به [[قاهره]] آماده کرده بود تا حال تحصیل را درآنجا شروع کند. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ [[حسن البنا]] با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در‌این‌باره میگوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که نپیوندم و در واقع با اعتقاد و مهربانی از پیوستن منصرف شدم».
و چون داماد [[حسن البنا]] بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البناء در‌این‌باره در نامه‌ای به پدرش می‌نوسید: عبدالله افندی صولی برای بردن بچه‌ها به اسماعیلیه به قاهره آمده بود... .
در سال 1945 م در سفر زیارتی [[حج]] با کشتی [[حسن البنا]] را همراهی کرد و با او همنشین بود. او می‌گوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به [[اخوان‌المسلمین]] بودند، بنابراین با استاد خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی [[حسن البنا]] شرکت کند و به سخنان او گوش دهد، اما او نپذیرفت. ولی شاگردان اخوانی او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و سخنان امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد.<br>


=دستگیری=  
== دستگیری ==  
وی نیز مانند هر کس که راه دعوت بسوی [[خدا]] را می‌پیماید، به دست ظالمان و سربازانشان بسیار مورد دستگیری و تبعید و شکنجه قرار گرفت، اما به فضل [[خداوند]] متعال. بر عهد خود ثابت قدم بود و صبور بود وهمیشه در زندان و دستگیری اجر خود را نزد پروردگارش طلب می‌کرد. او ابتدا به همراه برادرانش در اردوگاه جبل‌ التور در [[صحرای سینا]] در شرق [[کانال سوئز]] دستگیر شد. اردوگاه التور مکانی بود که زائران پس از بازگشت از حج با کشتی برای بازرسی آنجا توقف می‌کردند. به این ترتیب این مکان به بازداشتگاه اخوان تبدیل شد و 9 ماه در آنجا ماند و در آنجا مسئولیت خزانه [[اخوان المسلمین|اخوان]] را بر عهده داشت. ایشان چند بار دستگیر و زندانی شد.<br>
وی چندین بار مورد دستگیری و تبعید و شکنجه قرار گرفت. او ابتدا به همراه برادرانش در اردوگاه جبل‌ التور در صحرای سینا در شرق کانال سوئز دستگیر شد. اردوگاه التور مکانی بود که زائران پس از بازگشت از حج با کشتی برای بازرسی آنجا توقف می‌کردند. به این ترتیب این مکان به بازداشتگاه اخوان تبدیل شد و 9 ماه در آنجا ماند و در آنجا مسئولیت خزانه [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] را بر عهده داشت.


=مناظره بین ایشان و کمونیست‌ها=
== مناظره با کمونیست‌ها ==
شیخ ''عبداللطیف شعشعی'' خطبه [[نماز جمعه|نمازجمعه]] را ایراد کرد و در مورد [[کمونیسم]] و ​​بدخواهی و فساد در زمین، صحبت کرد و بعد از نماز، هیئتی از کمونیست‌ها آمدند و خواستار [[مناظره]] با [[اخوان المسلمین|اخوان]] شدند و پرسیدند که چه کسی می‌تواند بر آنها تأثیر بگذارد، تا اینکه اخوان حاج '''عبدالله صولی''' را انتخاب کرد. [[مناظره]] بین اخوان و کمونیست‌ها صورت گرفت و تقریباً به جنگ ختم شد، در این هنگام ایشان از جای برخاست و گفت: ما برای جنگ نیامده بودیم و کلام را تمام کرد و این دلیل بر درایت و دغدغه ایشان است.  
شیخ ''عبداللطیف شعشعی'' خطبه [[نماز جمعه|نمازجمعه]] را ایراد کرد و در مورد [[کمونیسم]] و ​​بدخواهی و فساد در زمین، صحبت کرد و بعد از نماز، هیئتی از کمونیست‌ها آمدند و خواستار [[مناظره]] با [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] شدند و پرسیدند که چه کسی می‌تواند بر آنها تأثیر بگذارد، تا اینکه [[اخوان المسلمین|اخوان]] حاج '''عبدالله صولی''' را انتخاب کرد. [[مناظره]] بین اخوان و کمونیست‌ها صورت گرفت و تقریباً به جنگ ختم شد، در این هنگام ایشان از جای برخاست و گفت: ما برای جنگ نیامده بودیم و کلام را تمام کرد.  
زمانی که در مورد موضع این گروه در مورد ظهور [[حکومت اسلامی]] که بر اساس قانون [[خدا]] و بدون دخالت [[اخوان‌المسلمین]] بر [[مصر]] حکومت می‌کرد، سوال شد؛ ایشان در پاسخ گفت: این گروه قطعاً از هر [[حکومت اسلامی]] که بر [[مصر]] حکومت می‌کند تا زمانی که بر اساس [[قرآن]] و [[سنت]] باشد، حتی اگر [[اخوان‌المسلمین]] در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است پا برجاست و وقتی از او در مورد احتمال نزدیک شدن این گروه به عنوان یک حزب مذهبی - سیاسی با سایر احزاب حاضر در صحنه از جمله حزب کمونیست سوال شد؛ اینگونه جواب داد: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معامله‌ای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که [[قرآن]] و [[سنت]] است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه».<br>
زمانی که در مورد موضع این گروه در مورد ظهور [[حکومت اسلامی]] که بر اساس قانون [[خدا]] و بدون دخالت [[اخوان‌المسلمین]] بر [[مصر]] حکومت می‌کرد، سوال شد؛ ایشان در پاسخ گفت: این گروه قطعاً از هر [[حکومت اسلامی]] که بر [[مصر]] حکومت می‌کند تا زمانی که بر اساس [[قرآن]] و [[سنت]] باشد، حتی اگر [[اخوان‌المسلمین]] در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است پا برجاست و وقتی از او در مورد احتمال نزدیک شدن این گروه به‌عنوان یک حزب مذهبی - سیاسی با سایر احزاب حاضر در صحنه از جمله حزب کمونیست سوال شد؛ اینگونه جواب داد: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معامله‌ای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که [[قرآن]] و [[سنت]] است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه».


=منبع=
== منابع ==
* ر. ک: مدخل عبدالله صولی در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].


*ر.ک: مدخل عبدالله صولی در ویکی‌اخوان؛[http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
{{مصر}}


[[رده: شخصیت‌های اخوان‌ المسلمین‎‏]]
[[رده:اخوان المسلمین]]
[[رده: شخصیت‌های جهان اسلام]]
[[رده:اعضای اخوان المسلمین‎‏]]
[[رده: اخوان‌المسلمین]]
[[رده:مصر]]
[[رده: شخصیت‌ها]]
[[رده: مصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۳

عبدالله صولی
عبدالله صولی.jpg
نام کاملعبدالله حسین حسن الصولی
اطلاعات شخصی
سال تولد1911 م، ۱۲۸۹ ش‌، ۱۳۲۸ ق
محل تولدمصر
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌هاهمکاری با اخوان‌المسلمین

عبدالله صولی از نسل اول اخوان‌المسلمین مصر و یکی از مهمترین نمادهای اخوان اسماعیلیه است. وی در تاریخ 1/4/1911 میلادی در استان اسماعیلیه به دنیا آمد و در خانواده‌ای با ایمان و تقوا پرورش یافت. پدرش از نامداران اسماعیلی و یکی از پنج نفری است که اخوان‌المسلمین را بنیان نهادند. عبدالله داماد حسن البنا بود و از ابتدای تشکیل اخوان پدر ایشان با آنان فعالیت داشت.

همکاری خانواده با اخوان

پدرش یکی از پنج نفری بود که با حسن البنا ارتباط نزدیک داشت و به کمک این گروه پنج نفره اخوان‌المسلمین را تأسیس کرد، یعنی خانه، هسته‌ای بود که این گروه از آنجا راه‌اندازی شد و بر این اساس کل اعضای خانه، همسر و فرزندان به این گروه پیوستند و پدرش اولین کسی بود که پول خود را برای تأسیس مسجد و خانه‌ای برای اخوان‌المسلمین اهدا کرد.

برخی از مواضع نسبت به حسن‌البنا

حاج عبدالله صولی مانند پدرش بود، حسن البنا را بسیار دوست می‌داشت، به او احترام می‌گذاشت، نصایح او را می‌پذیرفت و در همه زمان‌ها و بحران‌ها با او همراهی می‌کرد.

عبدالله صولی تصمیم به ثبت‌نام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشت‌سر گذاشته بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به قاهره آماده کرده بود تا جهت تحصیل به آنجا رود. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ حسن البنا با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در‌این‌باره می‌گوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که به این دانشگاه نپیوندم و در واقع با اعتقاد و خوشحالی از پیوستن منصرف شدم».

چون داماد حسن البنا بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البنا در‌این‌باره در نامه‌ای به پدرش می‌نوسید: عبدالله افندی صولی برای برگرداندن بچه‌ها به اسماعیلیه به قاهره آمده بود... . در سال 1945 م در سفر زیارتی حج با کشتی حسن البنا را همراهی کرد و با او همنشین بود. او می‌گوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به اخوان‌المسلمین بودند، بنابراین با استاد خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی حسن البنا شرکت کند، اما او نپذیرفت. ولی شاگردان اخوانی او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و سخنان امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد.

دستگیری

وی چندین بار مورد دستگیری و تبعید و شکنجه قرار گرفت. او ابتدا به همراه برادرانش در اردوگاه جبل‌ التور در صحرای سینا در شرق کانال سوئز دستگیر شد. اردوگاه التور مکانی بود که زائران پس از بازگشت از حج با کشتی برای بازرسی آنجا توقف می‌کردند. به این ترتیب این مکان به بازداشتگاه اخوان تبدیل شد و 9 ماه در آنجا ماند و در آنجا مسئولیت خزانه اخوان را بر عهده داشت.

مناظره با کمونیست‌ها

شیخ عبداللطیف شعشعی خطبه نمازجمعه را ایراد کرد و در مورد کمونیسم و ​​بدخواهی و فساد در زمین، صحبت کرد و بعد از نماز، هیئتی از کمونیست‌ها آمدند و خواستار مناظره با اخوان شدند و پرسیدند که چه کسی می‌تواند بر آنها تأثیر بگذارد، تا اینکه اخوان حاج عبدالله صولی را انتخاب کرد. مناظره بین اخوان و کمونیست‌ها صورت گرفت و تقریباً به جنگ ختم شد، در این هنگام ایشان از جای برخاست و گفت: ما برای جنگ نیامده بودیم و کلام را تمام کرد. زمانی که در مورد موضع این گروه در مورد ظهور حکومت اسلامی که بر اساس قانون خدا و بدون دخالت اخوان‌المسلمین بر مصر حکومت می‌کرد، سوال شد؛ ایشان در پاسخ گفت: این گروه قطعاً از هر حکومت اسلامی که بر مصر حکومت می‌کند تا زمانی که بر اساس قرآن و سنت باشد، حتی اگر اخوان‌المسلمین در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است پا برجاست و وقتی از او در مورد احتمال نزدیک شدن این گروه به‌عنوان یک حزب مذهبی - سیاسی با سایر احزاب حاضر در صحنه از جمله حزب کمونیست سوال شد؛ اینگونه جواب داد: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معامله‌ای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که قرآن و سنت است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه».

منابع

  • ر. ک: مدخل عبدالله صولی در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..