سید ابوالاعلی مودودی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۸۹: خط ۸۹:
== درگذشت ==
== درگذشت ==
او در آوریل ۱۹۷۹ به علت مشکلات قلب و کلیوی برای درمان به شهر بافلو در ایالت نیویورک، [[ایالات متحده آمریکا]] رفت و پس از چند عمل جراحی در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۹ درگذشت. مراسم تشییع جنازه او در شهر بافلو برگزار شد ولی در محل نامعلومی در منطقه‌ ایچرا در شهر لاهور به خاک سپرده شد.
او در آوریل ۱۹۷۹ به علت مشکلات قلب و کلیوی برای درمان به شهر بافلو در ایالت نیویورک، [[ایالات متحده آمریکا]] رفت و پس از چند عمل جراحی در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۹ درگذشت. مراسم تشییع جنازه او در شهر بافلو برگزار شد ولی در محل نامعلومی در منطقه‌ ایچرا در شهر لاهور به خاک سپرده شد.
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۵

سید ابوالاعلی مودودی
ابوالاعلی مودودی.jpg
نام کاملسیّد ابوالأعلی مودودی
نام‌های دیگراردو: ابوالاعلی مودودی
اطلاعات شخصی
سال تولد۱۳۲۱ ق، ۱۲۸۲ ش‌، ۱۹۰۳ م
روز تولد۴ رجب
محل تولد
سال درگذشت۱۳۹۹ ق، ۱۳۵۷ ش‌، ۱۹۷۹ م
روز درگذشت۳۰ شوال
محل درگذشتایالات متحده آمریکا
دیناسلام، اهل‌سنت
آثار
  • مصلح جهانی از دیدگاه شیعه و اهل‌سنت
  • دحض مفتریات القادیانیة فی ضوء الکتاب و السنة
  • ما هی القادیانیة
  • اصطلاحات چهارگانه در قرآن
  • الهیات اسلامی
  • تفاهیم‌القرآن
وبگاهwww.maududi.org

سیّد ابوالأعلی مودودی، روزنامه‌نگار مسلمان طرفدار احیای مذهبی، فیلسوف سیاسی و متفکر اسلام‌گرای قرن ۲۰ (میلادی) در هندوستان و پاکستان بود. او هم‌چنین یک شخصیت سیاسی در پاکستان و مؤسس جماعت اسلامی پاکستان بود. این حزب به لزوم احیای اسلام واقعی اعتقاد داشت. نظریه‌پردازی‌های وی موجب به وجود آمدن جریان‌های رادیکال در میان جنبش‌های اسلامی معاصر شد. افکار او تأثیر بلافصلی بر آراء و عقاید مسلمانان منطقه و دیگر بلاد اسلامی گذاشت. باور بسیاری از محققان آن است‌که او محرک و مشوق بسیاری از گروه‌های مسلمانی است که در جهان اسلام به کنش‌های سیاسی و اجتماعی روی آوردند. مودودی به تحقق جهان آرمانی- اسلامی باور داشت. نظریه‌ای که برای بسیاری از مسلمانان خسته و ناامید در دوران معاصر، دوایی شفابخش بود. بسیاری بر این باورند که گروه‌های مسلح و فعالان زیرزمینی در نقاط مختلف مناطق اسلامی تحت تأثیر گفتمان «حاکمیت خداوند»، «جاهلیت»، «تمدن غرب» و «لزوم تحقق جامعه اصیل اسلامی» قرار گرفتند.

معرفی ابوالاعلی مودودی

اَبُوالاعلی مودودی در سال ۱۹۰۳ م در شهر اورنگ آباد یکی از شهرهای ایالت مسلمان نشین حیدرآباد دَکَن هندوستان در درخاندانی شریف، اصیل و معروف به علم، ورع و تقوا دیده به جهان گشود. نسب این خاندان به جدّ بزرگ مودودی­‌‌ها یعنی قطب الدین مودود، شریخ طریقه چشتی، برمی‌گردد.

این خاندان یکی از آن چند شاخه بزرگ مودودی ‌ها است‌که در نیمه آخر قرن نهم هجری در عهد اسکندر لودهی از هرات افغانستان به هندوستان مهاجرت کردند. شیخ این شاخه از طریقه چشتی­‌ها، ابوالاعلی مودودی نام داشت. این خاندان در طول مدت اقامت در هندوستان، همواره در بین مردم به کناره­‌ گیری از دنیا و پایبندی به زهد و تقوا معروف بوده و هستند، به همین دلیل سید احمد حسن (پدر استاد)، فرزند خویش را پس از تولد، هم نام جد بزرگ این طریقه، ابوالاعلی نام نهاد.

نشأت و تربیت

استاد مودودی علوم ابتدایی (هم‌چون عربی، قرآن، حدیث، فقه و زبان فارسی) را از محضر پدر بزرگوارش آموخت و نزد او کتاب موطأ امام مالک را نیز از برکرد. علاوه بر این، سید احمد حسن به اخلاق و آداب و رسوم فرزند خویش اهتمام فراوان داشت و به نحو احسن در تربیت او کوشید.

استاد مودودی بعدها برای ادامه تحصیل در شهر اورنگ آباد، وارد دبیرستان شد و تحصیلات خود را از سال دوم شروع کرد و به خاطر هوش و ذکاوت خاصی که داشت، در سن چهارده سالگی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد. سید احمد حسن در ابتدا به وکالت اشتغال داشت، اما به توصیه یکی از صالحان خاندان مودودی وکالت را رها کرد و در خانه به ذکر و دعا و عبادت مشغول گردید که این خود باعث تضعیف بنیه مالی وی شد و دیگر نتوانست در اورنگ آباد اقامت کند؛ بنابراین از آنجا ره‌سپار شهر بهوپال شد و ابوالاعلی و مادرش را تا پایان تحصیلات فرزندش در حیدرآباد ترک کرد.

فوت پدر

مودودی هم‌چنانکه خود بعدها تعریف می‌کرد در ایام زندگی در شهر اورنگ آباد در فقر مالی شدیدی به سر می‌برد. خانه آنان پانزده کیلومتر از دارالعلوم دور بود و هر روز با پای پیاده این مسیر را دو بار طی می­‌کرد. گاهی اوقات نیز پیش می­‌آمد که چیزی برای خوردن نداشت. این وضعیت شش ماه ادامه داشت تا این‌که پدر در اثر ابتلا به بیماری فلج شد و به کلی خانه نشین گشت. استاد نیز درس و مدرسه را رها کرد و همراه با مادرش رهسپار بهوپال شد و در آنجا تا زمان فوت پدر (۱۹۱۷م) کمر به خدمت او بست.

ورود به عرصه روزنامه‌نگاری

مودودی بعد از رحلت پدر سختی و مصایب فراوانی به چشم دید و دریافت که اکنون وقت آن فرا رسیده است که برای خویش کار و باری دست و پا کند و از این وضع ناخوشایند رهایی یابد؛ به همین منظور از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۱۸ م به شهر بجنور هندوستان رسید.

او به واسطه تبحر در زمینه ­های ادبیات، تالیف و ترجمه، حرفه روزنامه نگاری را برگزید و ابتدا به روزنامه المدینه و بعد از یک ماه و نیم به هفته نامه تاج پیوست. در آن زمان هندوستان متاثر از جنبش‌های سیاسی و در راس آنها جنبش «محافظت از خلافت اسلامی» بود. در روزنامه تاج به قلمی آتشین مقاله می‌نوشت و احساسات و عواطف مسلمانان را به شدت تحریک می‌کرد. کار وی فقط به همین حد ختم نمی‌شد، بلکه در «جنبش محافظت از خلافت اسلامی» نیز فعالانه شرکت داشت.

فعالیت‌ها

پیش از او سید جمال‌الدین اسدآبادی از نخستین شخصیت‌های جهان اسلام بود که برای پایه‌گذاری اسلام سیاسی و بنیادگرایی و نقش آفرینی اجتماعی آن تلاش کرد. این افراد با آنکه می‌خواستند از آموزه‌های دینی به منظور تشویق برای برای مقابله با استعمار خارجی بهره بگیرند، اما بهره‌جویی از تجارب علمی و سیاسی که تمدن غربی را به عظمت و توانایی خارق‌العاده رسانده بود نفی نمی‌کردند. تا دهه‌های چهل و پنجاه سده بیستم میلادی، معمولاً اندیشمندان مسلمان می‌کوشیدند اسلام را سازگار با تمدن مدرن نشان دهند و از تقابل تمدن غربی با اسلام جلوگیری کنند.

با شکست این بینش، "اسلام ایدئولوژیک و سیاسی" به آسانی راه خود را در میان جوامع اسلامی باز کرد. این بینش، پروژه‌ای تمدن‌ساز نبود و تلاش می‌کرد از آموزه‌های اسلامی، برنامه سیاسی سازمان‌یافته‌ای بیرون بیاورد و "دولت اسلامی" را پایه‌گذاری کند. در حقیقت اسلام سیاسی ریشه در تفکرات افرادی از قبیل مودودی دارد.

ادامه راه گذشتگان

ابوالاعلی مودودی نخستین کسی بود که مصرانه تلاش کرد رویکرد سیاسی محض به اسلام داشته باشد. او مؤسس جماعت اسلامی پاکستان است. حزبی که در پی احیای اسلام در شبه قاره هند و سپس در پاکستان بوده‌است.

او جماعت اسلامی پاکستان را در سال ۱۹۴۱ پایه‌گذاری کرد. تشکیلات او با الگوبرداری از احزاب کمونیست اروپا سازمان یافته بود. با آن‌که «جماعت اسلامی پاکستان» مانند «اخوان‌المسلمین» توفیق سیاسی و اجتماعی چندانی به دست نیاورد، اما تأثیر بینش بنیان‌گذار آن سازمان بر اندیشه مدرن اسلامی، بسیار عمیق بود.

جماعت اسلامی مخالف تشکیل کشور پاکستان بود. استدلال مودودی به شکلی واضح و علنی این بود که اسلام را نمی‌توان و نباید به یک دولت- ملت محدود دانست. اما پس از تقسیم هند مودودی به پاکستان رفت و برای تشکیل حقوق شرعی یا حقوق اسلامی به تلاشی خستگی‌ناپذیر دست زد. خواسته اصلی حزب جماعت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام در کشور پاکستان بود.

اندیشه

مودودی، متعلق به جریانی است که بنیادگرا خوانده می‌شود. این جریان در واکنش به مدرنیته شکل گرفته و معتقد به بازگشت به سنت‌های اصیل اسلامی بدون هرگونه وسوسه برای انطباق آن با آموزه‌های بشری است. یکی از بارزترین مشخصه‌های مودودی، رویکرد انکاری وی نسبت به پدیده‌های غربی بوده‌است. مودودی با صراحت اعلام کرد که اسلام، دموکراسی و لیبرالیسم نیست.

اسلام مشروطه‌خواه و لیبرالیسم نیست. اسلام تنها اسلام است و مسلمانان باید تصمیم بگیرند یا مسلمانی ناب باشند و به خدا شرک نورزند یا از رویارو شدن با جهان بر سر اسلام و مقتضای ایمان خویش اجتناب ورزند. مودودی تأکید دارد که اسلام واجد قوانین متعدد و گوناگونی برای نظام اجتماعی و مدنی است. او با تأثیرپذیری از ایدئولوژی‌های مدرن غربی، تلاش کرد اسلام را ایدئولوژی‌ای فراگیر و متمایز و برتر از نظام‌های سرمایه‌داری و کمونیسم معرفی کند.

مودودی با وجود تلاش برای نشان‌دادن تقابل میان مفاهیمی اسلامی با مفاهیم غربی، ایده‌هایی مانند ایدئولوژی اسلامی، حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی را از مفاهیم تمدن غربی اقتباس کرد. برای نمونه، منظور او از حکومت اسلامی، یک دولت غربی مدرن با همه ساختارهای سیاسی آن مانند مجلس، قوه قضائیه مستقل، قانون اساسی و... است. او در رساله «بنیان‌های قانون اسلامی» می‌گوید که "دولت اسلامی" باید بر تمام جنبه‌های زندگی عمومی و خصوصی شهروندان نظارت داشته باشد و از این جهت "با بلشوییسم و فاشیسم شباهت‌های نزدیک دارد".

اصطلاحات چهارگانه در قرآن

مودودی در کتاب جنجال‌برانگیز «اصطلاحات چهارگانه در قرآن» در سال ۱۹۴۱ میلادی ادعاهایی کرد که تا پیش از او وجود نداشتند. او مدعی شد که پس از عصر نزول قرآن، "مفاهیم اساسی قرآن" که از نظر او، عبارت‌اند از «الله» و «رب» و «دین» و «عبادت»، در درازای قرن‌های متوالی از نظرها مخفی ماند و مسلمانان نسبت به آنها دچار سوء تفافهم شدند و به کنه معانی آنها پی نبردند.

آنها «الله» را به معنای بت و «رب» را به معنای پروردگار و «عبادت» را هم‌معنی خداپرستی و قربانی کردن و سجده و نماز و «دین» را مذهب پنداشته‌اند. یعنی تمام تاریخ اسلام، پر از جهل و ضلالت و انحطاط بوده‌است. او هم‌چنین ادعا کرد که مفاهیم اساسی قرآن، حاکمیت و سلطه «الله» و «رب» است و دین و عبادت راه‌هایی برای رسیدن به این دو هستند.

این ادعاهای او صدای اعتراض ابوالحسن ندوی دوست و هم‌سنگر سابق مودودی را نیز درآوردند. ندوی در کتاب «تفسیر سیاسی اسلام در نوشته‌های مودودی و سید قطب» نوشت که مودودی و پیرو آن سید قطب، حتی رابطه انسان با خدا را رابطه‌ای سیاسی عنوان کرده و رابطه حاکم و محکوم نشان داده‌اند.

در حالی‌که تعلق و رابطه خالق با مخلوق، رابطه‌ای مستحکم‌تر و عمیق‌تر است. سیاسی شدن رابطه خدا و بنده، باعث ایجاد رابطه‌ای بی‌روح و خشک بین مومن و خداوند و بدون معنویت و اخلاص درونی می‌شود.

به گفته ابوالحسن ندوی، مودودی حتی «الهیات اسلامی» را نیز تحریف و سیاسی کرده‌است. زیرا شرک در حاکمیت، با شرک در الوهیت و عبادت، برابر یا حتی بدتر از آن است. زیرا نخستین و مهم‌ترین هدف پیامبران در طول تاریخ، تصحیح عقاید مردم در رابطه به خدا و بندگی وی بوده‌است.

مودودی در این کتاب تصریح می‌کند که هیچ‌کدام از عبادات اسلامی‌مانند نماز، روزه، زکات و حج اموری مطلوب لذاته نیستند و تنها ابزاری برای تشکیل حکومت اسلامی هستند. ندوی در نقد این ادعا می‌گوید که معنی چنین بینشی این است که مسلمانان برای روح و جوهره پرستش و اخلاص، کمال نفس، و خشوع درونی خود ارزشی قائل نشوند و به قدرت و ثروت و مقاصد دنیوی روی بیاورند.

به گفته مودودی، پیامد این ادعا که هدف بعثت پیامبران، ایجاد انقلاب سیاسی بوده که از درون آن، تمدنی با اقتصاد و اجتماع سالم برآید و اینکه که خشنودی خدا و رستگاری در آخرت در گرو ایجاد نظامی اسلامی است، این خواهد بود که مومنان به جای توجه به آخرت و طلب رضای پروردگار، همه تلاش خود را را برای به دست آوردن «قدرت سیاسی» به خرج می‌دهند و مسیر ماده‌ پرستی را می‌پیمایند.

پیروان

سید قطب بیشترین تأثیر را از مودودی گرفت. سید ولی نصر (فرزند سید حسین نصر) در کتاب «پیش‌قراولان انقلاب اسلامی؛ جماعت اسلامی پاکستان» مدعی شده که سید روح‌الله خمینی، کتاب «حکومت اسلامی» (ولایت فقیه) را با تأثیرگیری از مودودی نوشته است. سیاست‌مدار و جنگ‌سالار افغان به غیر از پیروی از اندیشه‌های مودودی، حتی تشکیلات سازمانی و روش‌های کاری خود را کاملاً از جماعت اسلامی پاکستان برگرفته‌است.

یکتاپرستی، دغدغهء اساسی انبیا

ابوالاعلی معتقد است وقتی تاریخ ملت‌های پیشین را در قرآن می‌خوانیم درمی یابیم که هیچ یک از امت‌های پیشین، منکر وجود خداوند نبوده‌اند. از قوم نوح تا ابراهیم، از عاد تا ثمود، از مردم مدین تا مردم جزیره العرب، همه و همه به وجود خداوند متعال اعتقاد داشته‌اند. سپس به طور تفصیل مسائل اختلافی انبیا با امت‌های خویش را ذکر می‌کند و روشن می‌سازد که موضوع اختلاف بین انبیا و مخالفان‌شان، نه اثبات وجود خدا، بلکه مسئلهء مهم یکتاپرستی بوده است.

به نظر مودودی از آیات کلام‌اللّه معلوم می‌شود مشرکان و پرستندگان خدایان متعدد که با پیامبران مخالف و دشمن بودند، روی هم رفته وجود خداوند را انکار نمی‌کردند؛ بلکه همگی این نکته را قبول داشتند که خدایی وجود دارد که خالق آسمان‌ها و زمین و همه چیز است؛ اما آنها در مرحله توحید ربوبی و عبادی با انبیا اختلاف داشتند؛ ازاین رو در باور ابوالاعلی مدار تبلیغ پیامبران و محور درگیری آنان با دشمنان، «توحید در ذات»یا «توحید در خالقیت» نبوده؛ بلکه نقطهء ثقل تبلیغات انبیای الهی حول محور«توحید ربوبی» بوده است.

وی معتقد است مشرکان «اللّه»را قبول داشتند؛ اما چون به شرک ربوبی آلوده بودند، در واقع شرک آنها با انکار الوهیت فرق آن چنانی نداشت؛ زیرا اعتقاد به خدایی که آسمان و زمین و انسان را آفریده باشد، ولی با انسان کاری نداشته باشد و در تدبیر و ادارهء امور جهان، هیچ کاره باشد، انسان را در برابر خدا مسئول نمی‌سازد؛ همان گونه که منکران و ملحدان نیز، خود را در برابر خدا مسئول نمی‌دانستند؛ بنابراین عملا با نظریهء الحادی که لازمه‌اش استقلال انسان است و هرگونه مسئولیت و عاقبت اندیشی را رد می‌کند، یکسان است و در آخر به تجاوز، دیکتاتورمنشی و وحشی‌گری می‌انجامد.

دستگیری

در سال ۱۹۵۳ که رساله قدیانی ستیز او منجر به بروز اعمالی غیرقانونی در سراسر پاکستان شده بود دستگیر شد. دادگاه حکومت نظامی، حکم اعدام او را صادر کرد. در زندان بارها از او خواسته شد تا درخواست بخشودگی کند و خواستار تخفیف مجازات اعدامش شود اما مودودی از این کار سر باز زد. با همین اقدام بود که جایگاه او به‌عنوان یک چهره اسلامی در قرن بیستم تثبیت شد. با این وجود مجازات او بعدتر تخفیف یافت و از زندان آزاد شد.

درگذشت

او در آوریل ۱۹۷۹ به علت مشکلات قلب و کلیوی برای درمان به شهر بافلو در ایالت نیویورک، ایالات متحده آمریکا رفت و پس از چند عمل جراحی در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۹ درگذشت. مراسم تشییع جنازه او در شهر بافلو برگزار شد ولی در محل نامعلومی در منطقه‌ ایچرا در شهر لاهور به خاک سپرده شد.

جستارهای وابسته

منابع