سید محمد ماضی ابوالعزائم: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۶۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| نام = | | عنوان = سید محمد ماضی ابوالعزائم | ||
| تصویر = سید محمد ماضی.jpg | |||
| نام = سید محمد ماضی ابوالعزائم | |||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = | ||
| سال تولد = 1869 م | | سال تولد = 1869 م | ||
خط ۱۸: | خط ۱۹: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''سید محمد ماضی ابوالعزائم''' مؤسس [[ عزمیه|طریقۀ عزمیه]] از سلسه فروع [[تصوف]] است. | '''سید محمد ماضی ابوالعزائم''' مؤسس [[ عزمیه|طریقۀ عزمیه]] از سلسه فروع [[تصوف]] است. نویسنده مشهور جهان عرب ''مصطفی محمود'' براین باور است: «ایشان عالمی عارف و گنجی ناشناخته و قطبی است که فحول باید از او کمک بگیرند». او میگوید: «که بیش از 200 کتاب و دستنوشته از مواجید شعری و الهامات عرفانی '''ابوالعزائم''' باقی مانده است که سرارسر رموز عرفانی است». | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
او در شب دوشنبه 27 [[رجب]] سال 1286 ق برابر با 1869 م، در شهر رشید متولد شد. نسب او از طرف پدر و مادر به [[ | او در شب دوشنبه 27 [[رجب]] سال 1286 ق برابر با 1869 م، در شهر رشید در مسجد سیدی زغلول، هنگامی که مادرش<ref>مادر سید محمد ماضی، سیده آمنه، از نوادگان عبدالقادر گیلانی بود که خانوادگی از [[بغداد]] به [[آفریقا]] آمده بودند.</ref> برای زیارت قبر سیدی زغلول به مسجد رفته بود، متولد شد. اجدادش از [[ادریسیان]] بودند و در زمان برچیدهشدن حکومت مرابطین به [[مصر]] مهاجرت کردند. نسب او از طرف پدر و مادر به [[فاطمه بنت محمد (زهرا) (س)|حضرت زهرا (سلام الله علیها)]] میرسد. دانشگاه گُردُن (دانشگاه خرطوم فعلی) در سال 1905 م، از ایشان برای تدریس در رشتۀ ادبیات دعوت کرد. | ||
=== نسب === | === نسب === | ||
'''محمد ماضی ابوالعزائم''' بن عبدالله (محجوب) بن احمد بن مصطفی بن ابراهیم بن ماضی _منسوب به عین ماضی در مغرب اقصی_ بن درویش بن محمد بن علی بن محمد بن ابراهیم بن رمضان بن احمد بن عبدالحمید بن محمد بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علیالطویل بن محمد بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله عوکلانی بن [[ | '''سید محمد ماضی ابوالعزائم''' بن عبدالله (محجوب)<ref>ایشان (پدرش) هم اهل تجارت بود و در شهرهای ابوعلی و رشید به تجارت میپرداخت و هم از عالمان زمان خود بهشمار میآمد و در نجوم، طب، تاریخ و ادبیات تبحر داشت.</ref>، بن احمد بن مصطفی بن ابراهیم بن ماضی _منسوب به عین ماضی در مغرب اقصی_ بن درویش بن محمد بن علی بن محمد بن ابراهیم بن رمضان بن احمد بن عبدالحمید بن محمد بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علیالطویل بن محمد بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله عوکلانی بن [[موسی بن جعفر (کاظم)|موسیالکاظم (علیهالسلام)]]. | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده: | |||
== سیر آفاقی == | |||
'''ابوالعزائم''' به دلیل شغل معلمی که برگزیده بود دائم در سفر بود. در این سفرها همانطور که خود گفته، هم به تدریس و تربیت نفوس میپرداخت و هم به تحصیل و مبارزه با استعمار. اولین سفر کاری به شهر ادفو در صعید مصر و بعد از آن به شهر ابراهیمیه بود. از سال 1311 ق، تا سال1313 ق، به مینا رفت، حضورش در این شهر همراه بود با مرگ برادر و پدرش که پس از آن اقوامش را به مینا برد و با همسر برادرش ازدواج کرد و فرزند ارشدش سید احمد _که بعد از او شیخ طریقت شد_ به دنیا آمد. محفل تربیتی او در این شهر به '''«جماعة آل عزائم'''» مشهور شد. سفرهای وی به مناطق مختلف ادامه داشت و به بسیاری از بلاد سفر کرد و به تبلیغ [[اسلام]] پرداخت<ref>حمید ساجدیان؛ ''جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه''؛ ص 45_46.</ref>. | |||
=== تربیت شاگرد === | |||
پس از شهر سواکن به حلفا منتقل شد و از آنجا به امدرمان رفت. حضور در امدرمان با توجه به علاقۀ مردم این شهر به کسب علم، باعث رشد فعالیتهای علمی او شد. در این شهر، شاگردان زیادی داشت که از عصر تا پاسی از شب، دروس دینی را در منزل و یا [[مسجد]]، از وی فرا میگرفتند. مجلۀ '''«السعادة الابدیه»''' را با کمک شاگردانش منتشر کرد. | |||
=== تأسیس زاویه === | |||
پس از رفتن به خارطوم در محل سکونتش «'''زاویه آل العزائم»''' را تأسیس کرد. در حال حاضر این زاویه فعال است. '''ابوالعزائم''' به کسب علم در سلوک اهتمام داشت و از او نقل شده: «اول الطریق علم واوسطه عمل و آخره موهبة». شیوهاش در آنجا تازگی داشت، چرا که در حلقههای ذکرش، قوانین [[شرع]] حاکم بود و خبری از [[آلات موسیقی]] نبود، ذکرش بهصورت آشکار '''«الله»''' بود و سپس مجلس علم دایر بود. این روش مورد استقبال قرار گرفت و شاگردان زیادی گردش جمع شدند. | |||
== اخراج از سودان == | |||
در سال 1915 م، پس گذشت حدود20 سال فعالیت در [[سودان]] از این کشور اخراج شد و به [[مصر]] برگشت. دلیل اصلی اخراج، مبارزه علنی و موثر علیه [[انگلستان|انگلیس]] و اشغال سودان بود. | |||
== سیر انفسی == | |||
'''سید محمد ماضی'''، از کودکی در یک محیط صوفیانه بزرگ شد. در شش سالگی در روستای خودش به مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ کل [[قرآن]] شد. و علاوه بر قرآن، ادبیات، فقه مالکی، عقاید و [[حدیث]] را فرا گرفت. وی در 16 سالگی به [[قاهره|قاهره]] رفت و در 17 سالگی به توصیۀ استادش ''حسن الطویل'' به [[جامع الازهر|الازهر]] پیوست. ایشان از ابتدا شور [[عرفان]] در سر داشت. | |||
=== آشنایی با سایر طرق و اخذ اجازه === | |||
هنگامی که به [[قاهره|قاهره]] آمد با شیخ شاذلی، حسنین حسن الحصافی، آشنا شد و [[شاذلیه|طریقت شاذلیه]] را از او اخذ کرد. او در روش سلوکی همواره بر طریق [[شاذلیه|شاذلیه]] باقی ماند؛ اما به دلیل سفرهای فراوان، با شیوخ سایر طرق از نزدیک آشنا شد و از طریقتهای: | |||
* [[قادریه]]؛ | |||
* [[نقشبندیه]]؛ | |||
* [[تیجانیه]]؛ | |||
* [[رفاعیه]]؛ | |||
* [[احمدیه]]؛ | |||
* [[خلوتیه]] و سید احمد بن ادریس و طریقت غزالی، خرقه ستاند و اجازهنامههایی دریافت کرد. | |||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:صوفییی.jpg|جایگزین=صوفی|بندانگشتی|صوفی]]</div> | |||
== عرفان در نگاه او == | |||
''مصطفی محمود'' در کتاب '''«السر الاعظم»''' که برای خواص اهل ذوق و کشف نگاشته است؛ '''ابوالعزائم''' را در کنار بزرگانی همچون [[ابن عربی|ابنعربی]]، [[محمد غزالی|غزالی]]، نفری، جیلی و [[ابن فارض]] قرار میدهد که برای سوالات عرفانی باید سراغشان رفت. ابوالعزائم میگوید: «العبارة لا تکشف الحقیقة ولو انها تکشفها ما بقی علی وجه الارض کافر». آنچه با الفاظ میتوان منتقل کرد علوم است و نه معارف. این نکته باعث میشود که عارف برای فهماندن مقاصدش از زبان استعاری و ویژهای استفاده کند. | |||
== صوفی از نظر ایشان == | == صوفی از نظر ایشان == | ||
واژۀ «صوفی» از نظر ایشان مشتق از «صفا» است. او این اشتقاق را بهتر میپسندد و صوفی را کسی میداند که با توفیق خداوند نفسش را در مسیر خدا به تلاش وادارد تا جایی که قلب و وقت و حالش صفا پیدا کند. موضوع [[تصوف]] باطن یا همان قلب است؛ از این جهت که اتفاقات باطنی و جوارحی بر آن عارض میشود و مسائل این علم عبارتند از احکام متعلق به خواطر، هواجس، نیات، قصود، عزائم و سایر احوال نفس. [[تصوف]] و [[فقه]] بایکدیگر درهمآمیختگی دارند و شروع تصوف با احکام ظاهری است و گامی فراتر نهاده | واژۀ «صوفی» از نظر ایشان مشتق از «صفا» است. او این اشتقاق را بهتر میپسندد و صوفی را کسی میداند که با توفیق خداوند نفسش را در مسیر خدا به تلاش وادارد تا جایی که قلب و وقت و حالش صفا پیدا کند. موضوع [[تصوف]] باطن یا همان قلب است؛ از این جهت که اتفاقات باطنی و جوارحی بر آن عارض میشود و مسائل این علم عبارتند از احکام متعلق به خواطر، هواجس، نیات، قصود، عزائم و سایر احوال نفس. [[تصوف]] و [[فقه]] بایکدیگر درهمآمیختگی دارند و شروع تصوف با احکام ظاهری است و گامی فراتر نهاده و به احکام باطن نیز میپردازد از این رو تصوف شروعی فقهی و نهایتی صوفیانه دارد<ref>ابوالعزائم، محمد ماضی؛ ''اصول الوصول لمعیة الرسول''؛ ص 88_92.</ref>. | ||
== تأسیس طریقۀ عزمیه == | == تأسیس طریقۀ عزمیه == | ||
[[عزمیه|طریقت عزمیه]] یکی از طرق نوظهور در [[مصر]] و از فروع [[ شاذلیه|طریقت شاذلیه]] | [[عزمیه|طریقت عزمیه]] یکی از طرق نوظهور در [[مصر]] و از فروع [[ شاذلیه|طریقت شاذلیه]]، که '''سید محمدماضی''' آن را تأسیس کرد. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
ایشان در زمینۀ [[تفسیر]]، [[تصوف]]، عقاید، [[فقه]]، [[وحدت اسلامی]]، سیرۀ نبوی، ادعیه، شعر و داستان، آثاری دارد. | ایشان در زمینۀ [[تفسیر]]، [[تصوف]]، عقاید، [[فقه]]، [[وحدت اسلامی]]، سیرۀ نبوی، ادعیه، شعر و داستان، آثاری دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم. | ||
=== آثار تفسیری === | === آثار تفسیری === | ||
خط ۵۲: | خط ۸۱: | ||
=== آثار فقهی === | === آثار فقهی === | ||
# اصول الوصول لمعیة الرسول؛ | # اصول الوصول لمعیة الرسول؛ | ||
# هدایة السالک الی علم المناسک؛ صیام اهل المدینة | # هدایة السالک الی علم المناسک؛ | ||
# صیام اهل المدینة المنوره؛ | |||
# الجهاد. | # الجهاد. | ||
خط ۶۰: | خط ۹۰: | ||
# وسائل نیل المجد الاسلامی؛ | # وسائل نیل المجد الاسلامی؛ | ||
# الشفاء منمرض التفرقه. | # الشفاء منمرض التفرقه. | ||
=== آثار ادبی === | |||
# دیوان ضیاء القلوب من فضل علام الغیوب در 5 مجلد؛ | |||
# المواجید العزمیه فی مواجهة الروضة الحسینیه؛ | |||
# محکمة الصلح الکبری؛ | |||
# دروس فی القصص. | |||
== فعالیتهای سیاسی اجتماعی == | |||
ایشان شخصیت برجستهای بود که همزمان با توجه به [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] و خودسازی به اتفاقات زمانه خود و وضعیت [[جهان اسلام]] اهتمام ویژه داشت. | |||
=== مسأله استعمار و انقلاب 1919 میلادی === | |||
از مهمترین اتفاقهای زمان '''ابوالعزائم''' اشغال [[مصر]] و [[سودان]] به دست [[انگلستان|انگلیس]] و مبارزات مردم مصر و سودان علیه انگلیس بود که به انقلاب 1919 م، معروف است. وی با نوشتن مقالههای فراوان در جراید و نشریات و سخنرانیها و سرودن اشعار، سعی در روشنگری اذهان مردم نسبت به اقدامات انگلیس کرد. | |||
=== مسأله الغای خلافت === | |||
الغای خلافت اسلامی، توسط [[آتاتورک]] در [[ترکیه]] در سال 1924 م، یکی دیگر از مسائل زمان او بود. تشکیل جمعیت '''«احیاء الاخلاق المحمدیه»''' برای ایجاد ستاد پیگیری این موضوع و برگزاری مجلس اول در منزلش و تماسهای تلفنی و مکتوب فراوان ایشان با علما و بزرگان در سراسر بلاد اسلامی برای دعوت در همایش خلافت اسلامی از جمله فعالیتهای ایشان به حساب میآید. | |||
=== مسأله فلسطین === | |||
یکی دیگر از مسائل [[جهان اسلام]] در زمان وی، مسألۀ [[فلسطین]] بود. شروع خرید زمینهای فلسطینیان توسط [[یهودیان]] و تلاشهای اولیه برای ایجاد کشور [[اسرائیل]] با همکاری [[انگلستان|انگلیس]] بود. در این زمینه ایشان از همان ابتدا خطر [[یهود]] را به خوبی درک کرده بود و همه را از بیم این خطر و بزرگی آن آگاه میکرد. همچنانی که در اشعار او این دغدغه پیداست: | |||
{{شعر}}{{ب|فی فلسطین فتنة من رآها| قال صغری لکنها نار واصب}}{{پایان شعر}}<ref>ترجمه: فلسطین دچار فتنهای بهظاهر کوچک شده که به واقع آتشی دامنگیر است.</ref>. | |||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
خط ۶۵: | خط ۱۱۴: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[عزمیه]] | |||
* [[طریقتهای صوفیه در مصر]] | |||
* [[طریقت عزمیه]] | |||
* [[فلسطین]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۷۱: | خط ۱۲۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
* ر. ک: | * ر. ک: ''جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه''؛ نوشتۀ حمید ساجدیان. | ||
* ر. ک: ''تاریخ الطرق الصوفیه فی مصر القرن التاسع عشر؛'' نوشتۀ یونگ. ف؛ ترجمۀ عبدالحمید فهمی. | |||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:کتاب جریانهای معاصر تصوف در مصر.jpg|جایگزین=جریانهای معاصر تصوف در مصر|بندانگشتی|جریانهای معاصر تصوف در مصر]]</div> | |||
{{مصر}} | |||
[[رده:تصوف]] | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:مصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۵
سید محمد ماضی ابوالعزائم | |
---|---|
نام کامل | سید محمد ماضی ابوالعزائم |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1869 م، ۱۲۴۷ ش، ۱۲۸۵ ق |
محل تولد | رشید |
سال درگذشت | 1937 م، ۱۳۱۵ ش، ۱۳۵۵ ق |
دین | اسلام، اهلسنت |
فعالیتها |
|
سید محمد ماضی ابوالعزائم مؤسس طریقۀ عزمیه از سلسه فروع تصوف است. نویسنده مشهور جهان عرب مصطفی محمود براین باور است: «ایشان عالمی عارف و گنجی ناشناخته و قطبی است که فحول باید از او کمک بگیرند». او میگوید: «که بیش از 200 کتاب و دستنوشته از مواجید شعری و الهامات عرفانی ابوالعزائم باقی مانده است که سرارسر رموز عرفانی است».
زندگینامه
او در شب دوشنبه 27 رجب سال 1286 ق برابر با 1869 م، در شهر رشید در مسجد سیدی زغلول، هنگامی که مادرش[۱] برای زیارت قبر سیدی زغلول به مسجد رفته بود، متولد شد. اجدادش از ادریسیان بودند و در زمان برچیدهشدن حکومت مرابطین به مصر مهاجرت کردند. نسب او از طرف پدر و مادر به حضرت زهرا (سلام الله علیها) میرسد. دانشگاه گُردُن (دانشگاه خرطوم فعلی) در سال 1905 م، از ایشان برای تدریس در رشتۀ ادبیات دعوت کرد.
نسب
سید محمد ماضی ابوالعزائم بن عبدالله (محجوب)[۲]، بن احمد بن مصطفی بن ابراهیم بن ماضی _منسوب به عین ماضی در مغرب اقصی_ بن درویش بن محمد بن علی بن محمد بن ابراهیم بن رمضان بن احمد بن عبدالحمید بن محمد بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علیالطویل بن محمد بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله عوکلانی بن موسیالکاظم (علیهالسلام).
سیر آفاقی
ابوالعزائم به دلیل شغل معلمی که برگزیده بود دائم در سفر بود. در این سفرها همانطور که خود گفته، هم به تدریس و تربیت نفوس میپرداخت و هم به تحصیل و مبارزه با استعمار. اولین سفر کاری به شهر ادفو در صعید مصر و بعد از آن به شهر ابراهیمیه بود. از سال 1311 ق، تا سال1313 ق، به مینا رفت، حضورش در این شهر همراه بود با مرگ برادر و پدرش که پس از آن اقوامش را به مینا برد و با همسر برادرش ازدواج کرد و فرزند ارشدش سید احمد _که بعد از او شیخ طریقت شد_ به دنیا آمد. محفل تربیتی او در این شهر به «جماعة آل عزائم» مشهور شد. سفرهای وی به مناطق مختلف ادامه داشت و به بسیاری از بلاد سفر کرد و به تبلیغ اسلام پرداخت[۳].
تربیت شاگرد
پس از شهر سواکن به حلفا منتقل شد و از آنجا به امدرمان رفت. حضور در امدرمان با توجه به علاقۀ مردم این شهر به کسب علم، باعث رشد فعالیتهای علمی او شد. در این شهر، شاگردان زیادی داشت که از عصر تا پاسی از شب، دروس دینی را در منزل و یا مسجد، از وی فرا میگرفتند. مجلۀ «السعادة الابدیه» را با کمک شاگردانش منتشر کرد.
تأسیس زاویه
پس از رفتن به خارطوم در محل سکونتش «زاویه آل العزائم» را تأسیس کرد. در حال حاضر این زاویه فعال است. ابوالعزائم به کسب علم در سلوک اهتمام داشت و از او نقل شده: «اول الطریق علم واوسطه عمل و آخره موهبة». شیوهاش در آنجا تازگی داشت، چرا که در حلقههای ذکرش، قوانین شرع حاکم بود و خبری از آلات موسیقی نبود، ذکرش بهصورت آشکار «الله» بود و سپس مجلس علم دایر بود. این روش مورد استقبال قرار گرفت و شاگردان زیادی گردش جمع شدند.
اخراج از سودان
در سال 1915 م، پس گذشت حدود20 سال فعالیت در سودان از این کشور اخراج شد و به مصر برگشت. دلیل اصلی اخراج، مبارزه علنی و موثر علیه انگلیس و اشغال سودان بود.
سیر انفسی
سید محمد ماضی، از کودکی در یک محیط صوفیانه بزرگ شد. در شش سالگی در روستای خودش به مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ کل قرآن شد. و علاوه بر قرآن، ادبیات، فقه مالکی، عقاید و حدیث را فرا گرفت. وی در 16 سالگی به قاهره رفت و در 17 سالگی به توصیۀ استادش حسن الطویل به الازهر پیوست. ایشان از ابتدا شور عرفان در سر داشت.
آشنایی با سایر طرق و اخذ اجازه
هنگامی که به قاهره آمد با شیخ شاذلی، حسنین حسن الحصافی، آشنا شد و طریقت شاذلیه را از او اخذ کرد. او در روش سلوکی همواره بر طریق شاذلیه باقی ماند؛ اما به دلیل سفرهای فراوان، با شیوخ سایر طرق از نزدیک آشنا شد و از طریقتهای:
- قادریه؛
- نقشبندیه؛
- تیجانیه؛
- رفاعیه؛
- احمدیه؛
- خلوتیه و سید احمد بن ادریس و طریقت غزالی، خرقه ستاند و اجازهنامههایی دریافت کرد.
عرفان در نگاه او
مصطفی محمود در کتاب «السر الاعظم» که برای خواص اهل ذوق و کشف نگاشته است؛ ابوالعزائم را در کنار بزرگانی همچون ابنعربی، غزالی، نفری، جیلی و ابن فارض قرار میدهد که برای سوالات عرفانی باید سراغشان رفت. ابوالعزائم میگوید: «العبارة لا تکشف الحقیقة ولو انها تکشفها ما بقی علی وجه الارض کافر». آنچه با الفاظ میتوان منتقل کرد علوم است و نه معارف. این نکته باعث میشود که عارف برای فهماندن مقاصدش از زبان استعاری و ویژهای استفاده کند.
صوفی از نظر ایشان
واژۀ «صوفی» از نظر ایشان مشتق از «صفا» است. او این اشتقاق را بهتر میپسندد و صوفی را کسی میداند که با توفیق خداوند نفسش را در مسیر خدا به تلاش وادارد تا جایی که قلب و وقت و حالش صفا پیدا کند. موضوع تصوف باطن یا همان قلب است؛ از این جهت که اتفاقات باطنی و جوارحی بر آن عارض میشود و مسائل این علم عبارتند از احکام متعلق به خواطر، هواجس، نیات، قصود، عزائم و سایر احوال نفس. تصوف و فقه بایکدیگر درهمآمیختگی دارند و شروع تصوف با احکام ظاهری است و گامی فراتر نهاده و به احکام باطن نیز میپردازد از این رو تصوف شروعی فقهی و نهایتی صوفیانه دارد[۴].
تأسیس طریقۀ عزمیه
طریقت عزمیه یکی از طرق نوظهور در مصر و از فروع طریقت شاذلیه، که سید محمدماضی آن را تأسیس کرد.
آثار
ایشان در زمینۀ تفسیر، تصوف، عقاید، فقه، وحدت اسلامی، سیرۀ نبوی، ادعیه، شعر و داستان، آثاری دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
آثار تفسیری
- اسرار القرآن، در 7 مجلد منتشر شده.
- الجمعیات آمادۀ چاپ.
آثار تصوفی
- جوامع الکلم؛
- مذکرة المرشدین و المسترشدین؛
- معارج المقربین؛
- شراب الارواح من فضل الفتاح؛
- الطریق الی الله.
آثار اعتقادی
- عقیدة النجاة؛
- الاسلام دین الله وفطرته التی فطر الناس علیها.
آثار فقهی
- اصول الوصول لمعیة الرسول؛
- هدایة السالک الی علم المناسک؛
- صیام اهل المدینة المنوره؛
- الجهاد.
آثار تقریبی
- الاسلام نسب یوصل الی رسول الله؛
- الاسلام وطن والمسلمون جمعیا اهله؛
- وسائل نیل المجد الاسلامی؛
- الشفاء منمرض التفرقه.
آثار ادبی
- دیوان ضیاء القلوب من فضل علام الغیوب در 5 مجلد؛
- المواجید العزمیه فی مواجهة الروضة الحسینیه؛
- محکمة الصلح الکبری؛
- دروس فی القصص.
فعالیتهای سیاسی اجتماعی
ایشان شخصیت برجستهای بود که همزمان با توجه به عرفان و خودسازی به اتفاقات زمانه خود و وضعیت جهان اسلام اهتمام ویژه داشت.
مسأله استعمار و انقلاب 1919 میلادی
از مهمترین اتفاقهای زمان ابوالعزائم اشغال مصر و سودان به دست انگلیس و مبارزات مردم مصر و سودان علیه انگلیس بود که به انقلاب 1919 م، معروف است. وی با نوشتن مقالههای فراوان در جراید و نشریات و سخنرانیها و سرودن اشعار، سعی در روشنگری اذهان مردم نسبت به اقدامات انگلیس کرد.
مسأله الغای خلافت
الغای خلافت اسلامی، توسط آتاتورک در ترکیه در سال 1924 م، یکی دیگر از مسائل زمان او بود. تشکیل جمعیت «احیاء الاخلاق المحمدیه» برای ایجاد ستاد پیگیری این موضوع و برگزاری مجلس اول در منزلش و تماسهای تلفنی و مکتوب فراوان ایشان با علما و بزرگان در سراسر بلاد اسلامی برای دعوت در همایش خلافت اسلامی از جمله فعالیتهای ایشان به حساب میآید.
مسأله فلسطین
یکی دیگر از مسائل جهان اسلام در زمان وی، مسألۀ فلسطین بود. شروع خرید زمینهای فلسطینیان توسط یهودیان و تلاشهای اولیه برای ایجاد کشور اسرائیل با همکاری انگلیس بود. در این زمینه ایشان از همان ابتدا خطر یهود را به خوبی درک کرده بود و همه را از بیم این خطر و بزرگی آن آگاه میکرد. همچنانی که در اشعار او این دغدغه پیداست:
فی فلسطین فتنة من رآها | قال صغری لکنها نار واصب |
[۵].
درگذشت
سرانجام وی در سال 1937 م، در سن 68 سالگی درگذشت[۶].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مادر سید محمد ماضی، سیده آمنه، از نوادگان عبدالقادر گیلانی بود که خانوادگی از بغداد به آفریقا آمده بودند.
- ↑ ایشان (پدرش) هم اهل تجارت بود و در شهرهای ابوعلی و رشید به تجارت میپرداخت و هم از عالمان زمان خود بهشمار میآمد و در نجوم، طب، تاریخ و ادبیات تبحر داشت.
- ↑ حمید ساجدیان؛ جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه؛ ص 45_46.
- ↑ ابوالعزائم، محمد ماضی؛ اصول الوصول لمعیة الرسول؛ ص 88_92.
- ↑ ترجمه: فلسطین دچار فتنهای بهظاهر کوچک شده که به واقع آتشی دامنگیر است.
- ↑ تفصیل زندگینامۀ او را میتوان در کتاب خاتم الوارث المحمدیین؛ نوشتۀ سید علاءالدین ملاحظه کرد.
منابع
- ر. ک: جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه؛ نوشتۀ حمید ساجدیان.
- ر. ک: تاریخ الطرق الصوفیه فی مصر القرن التاسع عشر؛ نوشتۀ یونگ. ف؛ ترجمۀ عبدالحمید فهمی.