اکبر هاشمی رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی | |
---|---|
نام کامل | اکبر هاشمی بهرمانی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۳۱۳ ش، ۱۹۳۵ م، ۱۳۵۳ ق |
محل تولد | رفسنجان |
سال درگذشت | 1395 ش، ۲۰۱۷ م، ۱۴۳۸ ق |
محل درگذشت | تهران |
آثار |
|
اکبر هاشمی بهرمانی معروف به «هاشمی رفسنجانی» روز شنبه سوم شهریور ماه سال ۱۳۱۳ هجری شمسی [۱] در روستای بهرمان از جلگه نوق شهرستان رفسنجان و در خانوادهای متدین به دنیا آمد.
والدین
ایشان یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه بیبی صفریان است. پدرش با اینکه تحصیلات حوزوی داشت از باغداران و کشاورزان منطقه بود. [۲]
تحصیلات
اکبر هاشمی تحصیلات را از سن ۵ سالگی در مکتب خانه آقا سید حبیب آغاز نمود و در مکتبخانه «زن ملا عبدالله» ادامه داد، اما در ۱۴ سالگی به خاطر ظرفیتهای کم و امکانات محدود روستا و با هدف ادامه تحصیل در حوزه علمیه، آهنگ مهاجرت به قم نمود. سکونت استیجاری در منزل اخوان مرعشی و همسایگی با امام راحل در کوچه یخچال قاضی، برای این نوجوان مهاجر از روستا که استعداد و علاقه وافری به تعلیم و تعلم داشت، فرصتی استثنایی بود تا خوشه چین خرمن علم استادان وقت حوزه علمیه قم، چون آیات عظام: سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمد کاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب الدین نجفی مرعشی، محمد حسین طباطبائی، حسینعلی منتظری و به ویژه امام خمینی (ره) شود. فضای سیاسی قم و سراسر کشور، مخصوصا در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ و مسایل مربوط به ملی شدن نفت، فداییان اسلام، ماجراهای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق و حرکت تدریجی جامعه به سوی بیداری، اکبر هاشمی را که یک جوان طلبه بود، به کانون مسایل کشاند، به گونهای که خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از آن سالها داشت.
آغاز کارهای فرهنگی
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی و حصر دکتر محمد مصدق در احمد آباد مستوفی، هاشمی رفسنجانی که در جریان مسایل کلی و جزئی جامعه قرار گرفته بود، به خوبی درک کرد که درمان بسیاری از دردها، آگاهی عمومی جامعه و به خصوص خواص، از برنامههای مشترک استعمار و استبداد برای بسط بستر جهل و اشاعه خرافات و فراگیری بی خبری است. در روزگاری که مطالعه روزنامه و نشریه، به عنوان سوغات غرب، برای طلبهها، مانند بسیاری از مظاهر تجدد، چون بلندگو و رادیو، عیب بود، دست به انتشار نشریهای با عنوان «مکتب تشیع» زد که در سراسر کشور پیش فروش میشد.
همزمان با تحقیق برای نگارش مقاله جهت درج در نشریه، به دو موضوع از همکاری استبداد و استعمار، یعنی موضوع فلسطین و عقب ماندگی ایران رسید که پایههای دو کتاب ماندگار در تاریخ ایران و اسلام شد. ، دو کتاب با عناوین «سرگذشت فلسطین» و «امیر کبیر» که هر دو با مقدمههایی چون «کارنامه سیاه استعمار» و «قهرمان مبارزه با استعمار» چنان آب در خوابگاه مورچگان داخلی و خارجی ریخت که زندانها و شکنجههای عجیب و غریب مترجم و نویسنده کتابها، یعنی آیتاللهها شمی رفسنجانی را به همراه داشت. دو کتابی که امام خمینی خواندن آنها را به مراجع، علما و طلبههای حوزههای علمیه توصیه مینمود و دکتر مصدق با بیان این جمله که «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشه ای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.» برای خرید آن چک میکشد تا «از آن بیشتر ابتیاع فرمایند و آن را در معرض استفاده عموم قرار دهند.»
فعالیتها
هاشمی رفسنجانی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای موثر و برجسته شورای انقلاب بوده و سپس فعالیتهای خود را در عرصههای گوناگون پیگیری کردهاند، از جمله:
- عضو شورای ۵ نفره انقلاب
- عضو کمیته حل مشکل سوخت
- عضو کمیته استقبال از امام
- عضوشورای فقهی و از موسسین حزب جمهوری
- عضو و موسس جامعه روحانیت مبارز
- سرپرست وزارت کشور
- نماینده مردم تهران در دورههای اول تا سوم مجلس شورای اسلامی
- رئیس مجلس شورای اسلامی
- امام جمعه موقت تهران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸
- نماینده امام در شورای عالی دفاع
- سخنگوی شورای عالی دفاع
- فرمانده دفاع مقدس ازسال ۱۳۶۲
- جانشین فرماندهی کل قوا
- نماینده مردم تهران در دورههای اول تا پنجم مجلس خبرگان رهبری
- نایب رئیس مجلس خبرگان در پنج دوره
- رئیس مجلس خبرگان رهبری در دوره چهارم
- رئیسجمهور دورههای پنجم و ششم
- عضو هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی
- عضو هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی
- رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۵
آغاز مبارزه
از تاسوعای سال ۱۳۷۸هجری قمری که مطابق با ۴ مرداد ۱۳۳۷ با سخنرانی غرّا علیه سلطنت در همدان، وارد میدان مبارزه علیه طاغوت شد. پس از آن ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی،. بازداشت و زندانی و شکنجه شد و حتی علیرغم معافیت، به سربازی اجباری رفت، اما دست از مبارزه و ترویج اندیشههای امام راحل و افزایش آگاهی مردم برنداشت.
با تبعید امام خمینی، نقش هاشمی برای سر و سامان دادن به مبارزه و مبارزان و جلوگیری از انحراف نهضت روحانیت پررنگتر شد. به گونهای که هم برای سخنرانی به هیاتهای مذهبی تهران و هم در جمع هواداران جریانهای سیاسی در داخل میرفت و هم برای رفع اختلافات مبارزان خارج از کشور، به عراق، لبنان، اروپا، آمریکا و حتی شرق دور سفر میکرد که معمولاً بعد از هر سفری، توسط ساواک بازداشت و زندانی میشد. در آخرین محکومیت که با اعتراض علما و مراجع قم و نجف، حکم اعدامشان به زندان تبدیل شد، پس از سه سال تحمل بدترین رفتارها در زندانهای قرل قلعه؛ اوین؛ قزل حصار، قصر و کمیته مشترک ضد خرابکاری، در آذر ماه ۱۳۵۷ به دریای خروشان ملت در راهپیماییهای شورانگیز پیوست.
نخستین مسولیتهای رسمی مبارزاتی
اگرچه هاشمی رفسنجانی از نخستین روزهای مبارزه، امین امام خمینی بودند و حتی در جریان کاپیتولاسیون، از طرف امام، برای جمعآوری اسناد به تهران رفته بود، اما نخستین مسولیتهای رسمی مبارزه را ماهها قبل از پیروزی انقلاب پذیرفت.
به انتخاب امام و به همراه چهار روحانی دیگر عضو شورای انقلاب شد که تا پس انقلاب هم هم عضو آن شورا و حتی سرپرست وزارت کشور برای برگزاری اولین انتخابات ریاستجمهوری در ایران بود.
مجددا به انتخاب امام، تنها روحانی عضو هیات حل مشکل سوخت بود که دکتر بازرگان که رئیس این هیات بود، پس از مشاهده تاثیر کلام هاشمی در کارگران و اعتصاب کنندگان شرکت نفت، گفته بود: «الان راز عضویت یک روحانی در یک جمع تخصصی و سیاسی را میفهمم.»
مسولیتهای دیگرشان در روزهای قبل از پیروزی، عضویت در هیات استقبال از امام و مدیریت تعصب روحانیون در مسجد دانشگاه تهران بود.
پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از ورود امام به کشور، انبوهی از مسولیتها، فرصتی باقی نگذاشته بودند تا هاشمی که چون مریدی سالها مشتاق مراد خویش بود، به دیدار معمار کبیر انقلاب برود. هاشمی رفسنجانی دراینباره میگوید: «فردای س از ورود امام به وطن، یعنی ۱۳ بهمن ۱۳۵۷، وقتی پس از فراق طولانی، در مدرسه رفاه به خدمت ایشان رسیدیم، هنوز شیرینی آن کلام همراه با عتاب و عطوفتشان را در دل دارم که «کجایی؟! دو روزه اینجاییم و شما را نمیبینیم؟» و من مؤدبانه جواب دادم:کارهای زیاد و خطیر است و مسئولیتها سنگین.»
امام روز چهاردهم بهمن، ایشان و شهید مطهری را مسئول اداره محتوای برنامههای رادیو و تلوزیون کرده بود و سرانجام روز ۱۶ بهمن، جلوی دوربینها و در کنار امام عزیز، حکم نخستوزیری مهندس بازرگان را قرائت کرد که کم کم شهرتشان چون آفتاب عالمگیر شد.
عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، عضویت در مجلس خبرگان، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، ریاست قوه مقننه، عضویت در شورای عالی دفاع و مسئولیت و عضویت در چندین نهاد تصمیمساز و تصمیم گیر نظام، مخصوصاً بعد از شهادت تدریجی برخی از همسنگران مبارزه، آیتالله هاشمی رفسنجانی را کانون مراجعات کرده و شگفتا که این مسئولیتهای متعدد با اعتماد روز افزون امام راحل همراه بود که اوج آن در در تعابیر پیامی میبینیم که پس از ترور نافرجام آن مرد بزرگ بر قلم آورده بودند:
جناب حجتالاسلام مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز
مرحوم مدرس که به امر رضا خان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: «به رضا خان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. . . من به آقای هاشمی- فرزند برومند اسلام تبریک میگویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم. [۳]
دفاع مقدس
شورای عالی دفاع یا به اصطلاح «اتاق فرمان جنگ»مرکز تصمیمگیریهای کلان درباره نحوه مقابله با متجاوزان بود، تصمیماتی که خروجی نهایی آن پیروزی افتخارآفرین کشورمان و شکست خفت بار صدام و همپیمایانش در پایان جنگ ۸ ساله بود.
در میان اسامی تصمیم گیرندگان و صاحبان فکر و ایدههای اثرگذار در دفاع مقدس، نام یکی از فرماندهان همواره خودنمایی میکند. این فرمانده بر اساس لیاقت و تدبیر بالای خود توانست نظر امام راحل را به خود جلب کند و بر اساس حکم بنیانگذار انقلاب اسلامی فرماندهی جنگ را در دست بگیرد.
وقتی حزب بعث به ایران عزیز حمله کرد، هاشمی رفسنجانی بلافاصله در ستاد ارتش حاضر شد و همیشه از اولین جلسه خویش با خلبانان نیروی هوایی پس از بمباران فرودگاههای کشور با افتخار یاد میکرد که فرزندان ایران به ما میگفتند:«اگر تصمیم نظام بر عدم جنگ است، لااقل به ما فرصت بدهید تا از حیثیت نیروی هوایی، ارتش، مردم و ایران دفاع کنیم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی به چیزی جز «دفع تجاوز دشمن» و «حفظ تمامیت ارضی» ایران فکر نمیکرد و چاره کار را دمیدن روح ایستادگی در ملت ایران و بکارگیری توان نیروهای مسلح علیه قوای ارتش متجاوز بعثی میدانست و در تبیین دیدگاه امام خمینی برای سازماندهی یک «دفاع مردمی» تلاش و کوشش بسیاری کرد. از موفقترین خطیبان نماز جمعه بود که اندیشه دفاعی اسلام را برای مردم در خطبههای تحلیلی نماز جمعه بیان میکرد و مردم را تشویق به حضور داوطلبانه در میدانهای دفاع از کشور میکرد.
با تشکیل شورای عالی دفاع، امام راحل آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از نمایندگان امام خمینی در این شورا برگزیده شد. حضور او در شورای عالی دفاع موجب شده بود تا با واقعیات مسائل سیاسی و صحنه واقعی جنگ به طور مستمر درگیر باشد. اما نقش مهمتر هاشمی از لحظه فتح خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ به بعد و در تداوم جنگ نمایان میشود. در تصمیمگیری برای چگونگی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، او از کسانی است که معتقد به داشتن دست بالاتر نسبت به عراق برای خاتمه دادن به جنگ از طریق مذاکره سیاسی است. گرچه وی معتقد است که نظامیان، بویژه مرحوم تیمسار قاسمعلی ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش، امام را در دو جلسه شورای عالی دفاع که پس از فتح خرمشهر در محضر امام خمینی منعقد شد، قانع به عبور از مرز تا پدافند در ساحل اروندرود کردند، ولی هاشمی رفسنجانی رسیدن به این مانع طبیعی دفاعی را امکانی برای یافتن موقعیت نظامی برتر نسبت به ارتش عراق برای پایان دادن شرافتآمیز به جنگ تحمیلی از طریق"مذاکره" و "مصالحه"و "تحمیل شرایط ایران" بر صدام حسین میدانست.
با ناکامی در عملیات رمضان و بروز اختلاف بین فرماندهان ارتش و سپاه، هاشمی رفسنجانی به صحنه عملیات نزدیکتر شد. از آنجا که فرماندهان ارتش و سپاه، بسیاری از مشکلات و معضلات خود را برای هاشمی به عنوان فردی نزدیک به امام خمینی مطرح میکردند، او در پی هماهنگی بیشتر بین این دو نهاد نظامی برآمد. با افزایش ناهماهنگیها بین ارتش و سپاه و تداوم عملیاتهای ناموفقی مثل والفجر مقدماتی، امام خمینی به این نتیجه رسید که ا فردی را به عنوان هماهنگ کننده نیروهای مسلح برگزیند تا ظرفیتهای سپاه و ارتش در هماهنگی با یکدیگر، بهتر علیه قوای دشمن بکار رود. بر همین اساس ایشان طی حکمی در ۳۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۲ هاشمی رفسنجانی را به سمت فرمانده عملیاتهای موسوم به والفجر و در واقع فرماندهی جنگ منصوب کردند.
با صدور این حکم، هاشمی رفسنجانی قرارگاه خاتم الانبیاء را تشکیل داد و حضور بیشتری در مناطق عملیاتی پیدا کرد. قبل از آغاز عملیات خیبر، در جلسات فرماندهان ردههای مختلف عملیاتی ارتش و سپاه با آقای هاشمی رفسنجانی مشخص شد که ایشان ذهنی منظم داشته و دارای دقت بالایی در اخذ دیدگاههای نظامی است و درباره طرحهای عملیاتی فقط شنونده نیست، بلکه درباره چرایی هر تصمیم بحث میکند و سوالات دقیقی را مطرح مینماید.
هاشمی رفسنجانی در اثنای جنگ با توجه به "واقعیات صحنه عملیات" و شناختی که از "قابلیتها و توان خودی" و نیز "توان و ظرفیتهای ارتش عراق"بدست آورده بود، و با توجه به "حمایتی" که قدرتهای بزرگ و بویژه کشورهای پولدار عربی مثل عربستان از صدام حسین میکردند، یک تعریف عملیاتی از شعار "جنگ جنگ تا پیروزی"که امام خمینی به دنبال آن بود، ارائه داد و به دنبال "کوتاه کردن دوران جنگ" و پایان دادن به مخاصمه بود. هاشمی"پیروزی" را تصرف یک منطقه استراتژیک از خاک عراق مثل بصره یا مناطق نفت خیز جنوب عراق میدانست تا بتوان از موضع قدرت، باقیمانده سرزمینهای ایران را آزاد کرد و جنگ را از طریق "مذاکره سیاسی"به پایان برد و راه را برای پیشرفت و آبادانی دو کشور باز کرد. با همین دیدگاه بود که ایشان از طرح ریزی عملیات خیبر و بدر که بر اساس آن، قوای ایران به کنار رودخانه دجله میرسیدند و چاههای نفت جزایر مجنون را در اختیار میگرفتند، استقبال کرد. رفسنجانی قبل از انجام عملیات بدر در سال ۱۳۶۳ در جمع فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء طی بیانات جامعی، در نهایت مطالبی به این مضمون گفت: شما این عملیات را با موفقیت انجام دهید و راه بصره به بغداد را مسدود کنید، ما جنگ را پایان میدهیم.
همین استراتژی را تا آخر جنگ دنبال کرد و به دنبال انجام یک "عملیات سرنوشتساز" بود تا بتواند جنگ را با دست بالا خاتمه دهد.
تقویت بنیه دفاعی کشور یکی از برنامههای هاشمی در مقام فرماندهی جنگ بود، چراکه در بین سیاستمداران و روحانیان، مسلطترین فرد به مسائل نظامی و برنامههای عملیاتی بود. به همین دلیل بود که به تامین موشکهای زمین به زمین و ساحل به دریا برای نیروهای مسلح روی آورد و موفق شد که با دیپلماسی، تعداد معدودی موشک دریافت کند. ایشان میدانست که با تعداد معدودی موشک نمیتوان با قدرت هوایی و موشکی فزاینده عراق که متکی به منبع قدرتهای بزرگ مثل روسیه و چین و فرانسه است، مقابله کرد، لذا بلافاصله صنایع موشکی سپاه و جهاد را حتی با عضویت فرزندش؛ محسن؛ که مشغول تحصیل در خارج از کشور بود، بنیانگذاری کرد که باید ایشان را پدر صنایع و قدرت موشکی ایران به حساب آورد، چراکه بکارگیری و ساخت انواع موشکهای اسکاد، کرم ابریشم و ضد تانک تاو ثمره این همت بلند است. همچنین از هر فرصتی برای بازسازی توان موشکی ایران بویژه موشکهای ضد هوایی هاوک و تامین قطعات هواپیماهای جنگنده استفاده میکرد. با این سیاست بود که توانست با توجه به نیاز آمریکاییها و فرانسویها به آزاد سازی گروگانهای خود در لبنان، مقادیر قابل توجهی قطعات و موشک هاوگ و نیز موشک تاو را در سال ۱۳۶۴ تهیه کند که اقدام موثری در ماجرای مک فارلین بود.
در چهار سال آخر جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی به همراه سایر مسئولین کشور، ظرفیت کشور را به جبههها سرازیر کرد. در همین دوران بود که عملیاتهایی مانند فتح فاو، کربلای ۴ و شلمچه(کربلای۵) و نیز عملیات والفجر۱۰ از سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ انجام شد. با گسترش جنگ و فراگیر شدن آن در حمله به شهرها و توسعه جنگ شیمیایی و افزایش حملات عراق به بنادر نفتی ایران و نفتکشها در خلیج فارس، امام خمینی در ۱۲ خرداد ماه سال ۱۳۶۷ آیتالله هاشمی رفسنجانی را به سمت «جانشین فرمانده کل قوا» با تمام اختیارات منصوب کرد تا ایشان بتواند تمامی امکانات دولت و نیروهای مسلح را در مقابله با ارتش بعثی عراق بکار گیرد که ایشان هم نخستوزیر را به سمت رئیس ستاد فرماندهی کل قوا و برخی از وزرا و فرماندهان جنگ را در مسئولیتهای ستاد فرماندهی کل قوا بکار گرفت.
مهمترین نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی را باید در خاتمه دادن به جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ دانست. اواخر دوران جنگ، تقریبا هیچ یک از مسئولین طراز اول کشور حرفی از پایان دادن به جنگی که دیگر فرسایشی شده بود، نمیزدند، ولی هاشمی رفسنجانی پس از انتصاب به سمت جانشین فرمانده کل قوا، از فرماندهان جنگ خواست تا طرح خود را برای تداوم و پیروزی در جنگ ارائه کنند. از دولت هم خواست تا چگونگی توان خزانه کشور برای پشتیبانی از نیروهای حاضر در صحنه عملیات را به تصویر بکشد. نامه تکاندهنده فرمانده کل سپاه و نوشته رییس سازمان برنامه و بودجه بیانگر آن بود که پیروزی نظامی به این زودیها امکانپذیر نیست. از سوی دیگر معلوم بود که آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ نخواهند گذاشت که جمهوری اسلامی ایران پیروز مطلق و بلامنازع میدان جنگ با عراق باشد. حضور گسترده ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس از سال ۱۳۶۶ و حمله به سکوهای نفتی ایران و سرنگونی هواپیمای مسافری ایران نیز بیانگر این موضوع بود.
در اینجا بود که پس از چهار ماه شکست پی در پی در جبههها و به اسارت درآمدن نزدیک به ۱۷ هزار نفر از رزمندگان، آقای هاشمی رفسنجانی آماده یک فداکاری بزرگ شد و به امام خمینی پیشنهاد کرد که ایشان مسئولیت خاتمه یافتن جنگ از طریق پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را میپذیرد و خود را قربانی رسیدن به صلح برای ملت ایران میکند. ولی امام خمینی که همیشه صادقانه و شفاف، واقعیات اوضاع و مشکلات کشور را برای مردم بیان میکرد، شخصا با پذیرش آتش بس، به جنگ ۸ ساله پایان دادند.
ریاستجمهوری
هاشمی رفسنجانی را میتوان به جرات مرد روزهای سخت ایران دانست. از همراهی وی با بنیانگذار جمهوری اسلامی در روزهای مبارزه وانقلاب تا قبول مسئولیت در تمامی دوران جمهوری اسلامی ثابت میکند که برای ایران مردی تکرار ناشدنی است.
همین قدرت و توانایی در مدیریت شرایط سخت بود که وی را در سال ۶۸ و درست یک سال پس از اتمام جنگ و بعد از فقدان امام خمینی(ره) به قبول مسئولیت ریاستجمهوری وادار کرد تا وظیفه بازسازی اقتصادی را بر عهده گیرد که ۸ سال جنگ لطمههای بزرگی به آن زده بود.
بر همین اساس دولت سازندگی در سالهای اول پس از جنگ برسرکار آمد. دولت اول آیتالله هاشمی رفسنجانی ازنظر اقتصادی با کسری بودجه شدید نزدیک به ۵۰ درصد مواجه بود، اما توانست بودجه را در طول دورانی هشت ساله به توازن برساند. از سوی دیگر، ترکیب بودجه و هزینههای دولت به نفع طرحها و هزینههای عمرانی تغییر کرد و این رویکرد افتتاح و راهاندازی طرحهای بزرگ عمرانی در هشت سال ریاستجمهوری وی را به دنبال داشت.
پس از پایان یافتن جنگ، یکی از اولویتهای کشور، بازسازی کشور و ترمیم زیر ساختها و خسارتهای ناشی از جنگ تحمیلی بود، بر این اساس، دولت سازندگی، بازسازی ویرانیهای جنگ و توسعه اقتصادی را در اولویت کاری خود قرار داد و برنامههای داخلی خود را بر پایه سیاست تعدیل و توسعه صادرات (در مقابل جایگزینی واردات) خصوصیسازی و جذب سرمایههای خارجی بنیان نهاد و سیاست خارجیاش را بر تنش زدایی استوار کرد.
از مهمترین فعالیتهای اقتصادی صورت گرفته در دولت سازندگی، تدوین و اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب بود. سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار از جمله اقدامات مؤثر وی بوده است. آیتالله هاشمی رفسنجانی تفکر اقتصادی دولت خود را بر مبنای حضور افراد فنی و مسلط به حوزه اقتصاد یا همان تکنوکراتها پیش برد، به گونهای که در دولت اول و دوم، تلاشی صورت گرفت تا در زمینه اجرایی و عملیاتی، مدیریت کشور از سمت چهرههای صرفا سیاسی به سمت افراد با تجربه فنی و اجرایی لازم در هر حوزه منتقل شود. این عمل سبب شد تا کشور در بخشهای عمرانی و زیر ساختی با نظر سیاسی مدیریت نشود، بلکه حرف اول را دیدگاه فنی و کارشناسی بیان میکرد.
از سوی دیگر، به جهت نیاز ارزی کشور برای انجام این حجم بالای کار، استفاده از فاینانس و وامهای خارجی به عنوان اهرمهای مالی برای راه انداختن و سرعت بخشیدن به پروژهها در داخل کشور در این دوران ضرورت پیدا کرد.
شرکتهای داخلی نیز در این دوره زمانی کمک مهمی برای راه افتادن چرخهای اولیه عمران کردند. البته در بخشهای مهمیمانند نفت و گاز که در آن مقطع توان مهندسی بالایی در کشور وجود نداشت، احیای ظرفیتهای عقب افتاده از اهمیت ویژهای برخوردار بود و همه این موارد در کنار هم سبب شد تا فرآیند همزمان سازندگی در بخشهای مختلف آغاز شود.
به گفته وی بهکارگیری سیاستهای تثبیت، سبب شد نرخ تورم از ۴۹. ۴ به ۲؛ ۳۲ درصد در سال۱۳۷۵ کاهش یابد و در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی از ۵؛۴ به ۵. ۲ درصد، رشد سرمایهگذاری از ۳. ۲ به ۸. ۳ درصد بالغ شود. همچنین نرخ بیکاری از۱۶درصد پس از جنگ به ۹درصد در سال ۱۳۷۶ تقلیل یافت. افزایش تراز بازرگانی خارجی به ۷. ۴ میلیارد دلار، کاهش کل بدهیهای خارجی و بهبود ساختار سررسید بدهیها از دیگر موفقیتهای دوران سازندگی بوده است.
در این دوران بیش از ۶۰ سد مخزنی ساخته شد و توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی سبب شد که محصولاتی نظیر گندم و محصولات زراعی رشد سالانهای حدود ۶۰درصد را تجربه کنند.
همچنین در مسیر سازندگی، بنگاههای تولیدی و کارخانجات و بخش خصوصی رشد بیشتر و سریعتری پیدا میکنند، رشدی که بنیان اصلی رشد اقتصادی کشور را هم فراهم کرد. این رشد در ادامه خود افزایش اشتغال، توسعه تولید داخلی، افزایش منابع مالی و نتیجتاٌ مصرف بیشتر را هم ایجاد کرد. از همین رو کاهش بیکاری ناشی از افزایش عمران و تولید سبب شد تا توزیع درآمد در گستره بزرگتری از جامعه اتفاق بیافتد.
اقدامات دولت سازندگی در بازسازی کشور و ایجاد زیر ساختهای اقتصادی و فرهنگی، پیامدهای مثبتی را در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجنماعی کشور بر جای گذاشت.
اجرای برنامه توسعه اول در این دوران, علاوه بر رونق بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی، باعث ایجاد تحرک در سرمایهگذاری , تولید و اشتغال و تأمین رشد متوسط سالیانه ۳/۷درصد تولید ناخالص داخلی شد و بازسازی خسارت خرابیهای جنگ تا حدی ترمیم کرد. برنامه دوم توسعه نیز از جهت ساختاری و ماهیت تفاوت زیادی با برنامه اول نداشت و به نوعی ادامه آن محسوب میشد و در این برنامه نیز رشد و توسعه اقتصادی به عنوان اصلیترین هدف در نظر گرفته شده بود.
ریاست مجلس خبرگان رهبری
هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیتالله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شد.
وی اسفند سال ۱۳۸۹ ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیتالله مهدوی کنی سپرد.
وفات
سرانجام ایشان در روز یکشنبه 19 دی ماه سال 1395 دار فانی را وداع گفت و پس از اقامه نماز توسط آیتالله خامنهای، در حرم مطهر امام خمینی دفن گردید.