کودتای 28 مرداد 1332
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی، تنها یک جابهجایی در قدرت نبود، بلکه سرآغاز تغییرات گستردۀ اجتماعی - اقتصادی و دگرگونیهای فکری و فرهنگی در جامعۀ ایران بود. طرح و اجرای این حرکت از سوی انگلستان برای دستیابی دوباره به منافع نفتی و نگرانی ایالات متحده از خطر کمونیست و بهدستآوردن سهمی از نفت ایران بود. این کودتای آمریکایی ـ انگلیسی، در یک نگاه، در پی نابودی حرکت ملی و ریشهکن ساختن آن در تمامی ابعاد و زمینهها و یا حداقل مخدوش کردن آن و بازگردانیدن قدرت و سلطۀ ازدسترفتۀ استعمار بود. در سالهای ۱۹۵۰ ـ ۱۹۴۹ م، شرکت نفت ایران و انگلیس صاحب بزرگترین پالایشگاه نفت جهان در ایران، دومین منبع صدور نفت خام و سومین حجم ذخایر نفتی در کل دنیا بود. این منبع هشتاد و پنج درصد نیاز سوختی نیروی دریایی بریتانیا را تأمین میکرد و هفتاد و پنج درصد سود سالانه را نصیب شرکت نفت ایران و انگلیس میکرد. اما این روند در سال ۱۳۲۹ ش، پس از آنکه پارلمان ایران، قانون ملیکردن صنعت نفت را پس از پنجاه سال به تصویب رسانید، دچار اختلالهایی گردید. متعاقب آن، با نخستوزیری دکتر مصدق و اجرای قانون ملیشدن نفت، روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس وارد یک مرحلۀ بحرانی شد. با کوتاهشدن دست انگلستان از درآمدهای عظیم نفتی، این کشور دست به یکسری اقدامات برای پسگرفتن حداقل بخشی از امتیاز ازدسترفته زد، و در ادامه، در پی همراهساختن آمریکا با خود در این مسیر برآمد. در این زمان، آمریکا و انگلیس با هدف تصاحب منابع عظیم نفتی ایران، سیاستهای یکسانی را علیه نهضت ملی در پیشگرفتند. در نهایت این کشمکشها در سال ۱۳۳۲ ش، با کودتای ۲۸ مرداد پایان یافت. رویدادی که نهضت ملیکردن نفت را به نابودی کشاند و آغاز دورۀ جدیدی از دیکتاتوری و استبداد را در ایران رقم زد. همچنین بهعنوان نقطۀ شروع توسعۀ نفوذ ایالات متحده در ایران از آن یاد میشود.
نقشۀ کودتا به دست انگلیسیها
با ملیشدن صنعت نفت ایران، امپراتوری بریتانیا بزرگترین پایگاه و منبع نفت خود را از دست داد. بنابراین، در پی بهدستآوردن موقعیت ازدسترفته، اقدامات محرمانهای اعم از راهحل دیپلماتیک، حملۀ نظامی، فشار اقتصادی و در نهایت شکایت در مجامع بینالمللی و ارجاع اختلاف به دیوان بینالمللی لاهه و شورای امنیت را برای مقابله با دولت مصدق آغاز کرد، لکن نتوانست نتیجۀ مساعدی بدست آورد. در ورای این راهحلها «آن لمبتون»، ایرانشناس برجسته، و چند تن دیگر از مشاوران وزارت خارجه از طرح یک «توطئه»، برای براندازی دولت مصدق حمایت کردند. بنابراین، در اولین قدم «رابین زنیر»، استاد زبان فارسی دانشگاه آکسفورد، برای اجرای این نقشه، روانۀ تهران شد تا حلقۀ مخالفان مصدق را به هم نزدیک کند. اولین نشانههای موفقیت این توطئهچینیها، دخالت همهجانبۀ عوامل محافظهکار و دربار شاه در انتخابات مجلس هفدهم و انتصاب احمد قوام به نخستوزیری از جانب شاه بود. اما این طرح با قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ش، به رهبری آیت الله کاشانی شکست خورد و دکتر فاطمی، وزیر خارجۀ دولت مصدق، در شهریور ۱۳۳۱ ش، سفارت انگلستان را بهخاطر مشارکت در توطئه علیه دولت تعطیل کرد. بعد از این قیام برای هیئت حاکمۀ انگلستان، خصوصاً چرچیل و ایدن، وزیر امور خارجه، تنها راه چاره توسل به انجام یک کودتا علیه مصدق بود. با اینحال، آمریکاییها چون اعتقادی به سرنگونى مصدق نداشتند، و از طرفى درصدد کسب امتیازی از نفت ایران براى خود بودند، روى خوشى به طرحهاى انگلستان نشان ندادند و برای حل مسألۀ نفت، استفاده از دیپلماسی را ترجیح میدادند. آنان هنوز مصدق را تنها شانس باقیمانده برای جلوگیری از گسترش کمونیسم و ازدستنرفتن ایران برای غرب میدانستند. بنابراین، تا زمانیکه دولت ترومن بر سرکار بود، دموکراتها برای جلوگیری از هرجومرج در ایران میبایست از سقوط مصدق جلوگیری میکردند.
برای این کار لازم بود مشکلات اقتصادی مصدق و مسألۀ نفت حل شود. برایناساس، تلاشهای انگلستان برای همسوکردن سیاست آمریکا با طرح توطئۀ براندازی بهجایی نرسید. چرچیل، بهخوبی میدانست، که بدون کمک آمریکا، اجرای هر نقشهای ناممکن است. بنابراین، انگلیسیها همچنان در جلبنظر آمریکاییها میکوشیدند. چنانکه در گام اول «کریستوفر وودهاوس»، طراح اولیۀ کودتا، به نمایندگى از کشور خود، در آبان و آذر ۱۳۳۱ ش، نشستهایى دربارۀ سرنگونى دولت مصدق با نمایندگان بخش خاور نزدیک و آفریقاى وزارتخارجۀ آمریکا در واشنگتن برگزار کرد. دولت بریتانیا در تلاش سیاسی خود برای بهدستآوردن همکاری دولت آمریکا، روی خط نفوذ کمونیستها در ایران تکیه میکرد. این دولت میکوشید ترس را از روح و جوهرۀ آمریکاییها، که معتقد بودند سقوط مصدق کمونیستها را به قدرت میرساند، بیرون کند. اما مذاکرات وودهاوس نتیجهبخش نبود. در این فاصله، انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده برگزار گردید و آیزنهاور، کاندیدای حزب جمهوریخواه، در دسامبر ۱۹۵۲ م، جانشین ترومن شد. با روی کارآمدن آیزنهاور، چرخشی در سیاست آمریکا صورت گرفت، و سیاست «سد نفوذ ترومن» در حمایت از مصدق جای خود را به راهبرد امنیتی خصمانه و تهاجمی «انتقام گسترده» داد. چرخش مذکور به اتخاذ سیاست نفتی و مقابله با حکومت ملی مصدق در ایران کمک کرد.
در هفتم مارس، جان فاستر دالس، وزیر خارجۀ آمریکا، و ایدن، وزیر خارجۀ انگلیس، با انتشار بیانیۀ مشترکی پیشنهاد جدیدی در خصوص صنعت نفت برای ایران مطرحکردند؛ لکن با مخالفت مصدق مواجه شدند. رد این پیشنهاد راه را برای همراهی ایالات متحده با انگلستان در اجرای کودتا هموار ساخت. در نتیجه، ۲۷ اسفند ۱۳۳۱ ش، آمریکا در پیامى آمادگى خود را براى مذاکره دربارۀ جزئیات تاکتیک براندازى مصدق، به وزارت خارجۀ انگلیس اعلام کرد. پسازآن، نشستهاى متعددى بین سازمانهاى جاسوسى و وزارت خارجۀ آمریکا و انگلیس برگزار شد. در اواخر ماه مارس، ایدن به واشنگتن سفر کرد. او در چندین ملاقات با مقامات ردهبالا به موضوع ایران پرداخت و اجرای کودتا را پیشنهاد کرد. در پایان مارس ۱۹۵۳ م، طرح کودتا را چرچیل و ایدن، و همچنین آیزنهاور و جان فاستر دالس تصویب کردند. در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۳ م، جلسۀ نهایی برای تصویب طرح اجرای کودتا در دفتر وزیر امور خارجۀ آمریکا برگزار شد و به تصویب نهایی رسید. این طرح شامل اقدامات زیر بود: ۱. یک مبارزۀ سیاسی و تبلیغاتی دامنهدار به راه بیفتد که ضمن آن مصدق یک چهرۀ مرموز کمونیست معرفی شود، ۲. اپوزیسیون تشویق به ایجاد هرجومرج و آشوب گردد،۳. شاه تحت فشار قرار گیرد که مصدق را برکنار و زاهدی را بهجای وی منصوب کند، ۴. پشتیبانی افسران ارتش را برای جانشینی زاهدی بهجای مصدق جلب کرد.
با تصویب طرح کودتا، سیا مسئولیت اجرای طرح را به عهده گرفت. انگلیسیها وودهاوس مسئول بخش ایران اینتلیجنس سرویس (MI-6) را در رأس عملیاتی قرار دادند که از سوی آنها چکمه نام گرفت. طرح کودتا از سوی آمریکاییها عملیات «تی.پی.آژاکس» نام گرفت و کرملیت روزولت به منظور اجرای کودتا عازم ایران شد. در یازدهم مرداد سال ۱۳۳۲ ش، روزولت، رهبر کودتا، با شاه ملاقات کرد و طرح کودتا را با وی مطرح، و رضایت نهایی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب کرد. در چهاردهم مرداد، آیزنهاور در یک سخنرانی تصریح کرد: «آمریکا مصمم است راه پیشروی کمونیسم در ایران و دیگر کشورهای آسیایی را مسدود کند. پیروزی نخستوزیر بر اقلیت ناراضی مجلس و انحلال آن ثمرۀ همکاری مصدق و حزب توده بوده است». با هماهنگی ایالات متحده و انگلیس تبلیغات علیه مصدق و دولت او افزایش یافت. در این تبلیغات، مصدق فردی فاسد، طرفدار کمونیستها، دشمن اسلام و مخرب روحیه و آمادگی نیروهای مسلح، معرفی گردید. از مهمترین مسائلی که مورد توجه طراحان جنگ روانی پیش از کودتا قرار گرفت، بستر اقتصادی مملکت بود. اوضاع اقتصادی آن روز ایران به علت محاصرۀ نفتی در بحرانیترین شکل خود بود. بنابراین، آیزنهاور اعلامکرد که تا زمان حل اختلاف میان مصدق و انگلستان، آمریکا مایل به خریدن نفت ایران و ارائۀ کمکهای اقتصادی به این کشور نیست. در این زمان، تلاش برای بیثباتکردن دولت محدود به فعالیتهای تبلیغاتی نبود، بلکه گروهی مسلح متشکل از افسران بازنشستۀ وابسته به زاهدی و بقایی تشکیل شد که ژنرال محمد افشار طوس، رئیس پلیس مصدق، را ربودند. چند روز بعد جنازۀ وی در اطراف تهران کشف گردید. این اقدام ضربهی کاری را به دولت مصدق واردکرد و هشدار واضحی بود که وجود بیثباتی را به همگان القا میکرد.
عوامل داخلی اجرای کودتا

انگلیسیها برای کودتا از نیروهای کارآزمودهای چون لیمن پیمن، مسئول میز ایران در وزارت خارجۀ انگلستان، نورمن داربی شایر از جاسوسان قدیمی MI-6، رابین زانر، وابستۀ خبری و وود هاوس، رئیس عملیات MI-6 در تهران برخوردار بود. از سوی دیگر آمریکاییها نیز سهم خود را به کودتا پرداخت کردند. مهمترین آوردۀ آنها ساختمان سفارتخانه بود. تعداد پرسنل برخوردار از وضعیت دیپلماتیک در سفارت به ۵۹ تن میرسید. افراد سیا در سفارتخانه با عناوین معمول وابستۀ فرهنگی، مطبوعاتی، امور کار و تجاری حضور داشتند. با اینحال پرواضح است که بدون فراهمشدن زمینههای عینی توسط عوامل داخلی، موفقیت طرح کودتای آمریکایی - انگلیسی امکانپذیر نبود. اجرای این عملیات در ایران به وسیلۀ مخالفین مصدق ممکن شد. مخالفان مصدق غالباً عبارت بودند از گروهی عناصر محافظهکار که از وجهه و اعتبار مردمی بهره نداشتند و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با سفارت انگلیس ارتباط داشتند. پارهای از آنان صرفاً فرصتطلب بودند، ولی تعدادی از آنان برداشتی همانند انگلیسیها از منافع ایران داشتند؛ اینکه منافع خاص و دیرینۀ آنان جدا از جانب مصدق به خطر افتاده بود.
از مدتها پیش بریتانیا شبکۀ عظیمی از جاسوسان و مأموران مخفی را در ایران بهوجود آورده بود. این مأموران تحت هدایت وود هاوس، رئیس پایگاه جاسوسی انگلستان در ایران در اوایل سالهای۱۹۵۰م، هرگونه مهارتی را از رشوه دادن به سیاستمداران گرفته تا راه انداختن شورش، به خوبی به دست آورده بودند؛ با آمادهشدن شرایط، این شبکههای جاسوسی مأموریت یافتند که با استفاده از طرفداران و شبکههای جاسوسی محلی در ایران نسبت به تضعیف و بیثباتکردن حکومت مصدق تلاش کنند. در یک ارزیابی کلی، انگلیسیها به این نتیجه رسیده بودند که منبع واقعی قدرت در ایران افکار عمومی است. برای سرنگونکردن مصدق میبایست حربۀ افکار عمومی و پشتیبانی تودهها را از وی گرفت و حداقل به خرید تودههای خیابانی دست زد. براساس طرح کودتا، انگلیسیها دو نیروی مجزا پیشبینى کردند که باید کنترل تهران را به دست گرفته، و مصدق و وزرایش را بازداشت مىکردند؛ ۱-نیروهای شهری که عبارت بودند از؛ تشکیلات افسران عالىرتبۀ ارتش و پلیس، نمایندگان مجلس شورا و سنا، تجار، سردبیران روزنامهها، سیاستمداران سالخورده و نیز سردمداران تظاهرکنندگان با سرپرستی برادران رشیدیان (سیف الله، قدرتالله و اسدالله)، ۲-سران عشایر: برخی رؤسای قبایل بختیاری، بویر احمدی، ذوالفقاری، خمسه، مقدم و قبایل عرب، قشقایی و... بودند. آنها باید در شهرهاى عمدۀ جنوب به قدرتنمایى مىپرداختند و در صورت مقاومت حزب توده، این افراد شهرهاى کلیدى، مثل اصفهان و آبادان را تصرف مىکردند.
در کنار این افراد و گروهها، شبکۀ کاملاً مخفی دیگری با محوریت شاپور ریپورتر - اسدالله علم نیز در ایران فعال بود که وظیفۀ رهبری عملیات و ایجاد ارتباط با سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس را برعهده داشت. نام این عملیات مشترک که با نظارت و رهبری شاپور ریپورتر اداره میشد «عملیات بِدآمن» بود. این عملیات دارای دو محور عملیات نفوذی - سیاسی و عملیات تبلیغی - فرهنگی بود. عناصر وابسته به سرویسهای انگلیس و متصدیان جنگ روانی بریتانیا این افراد را در اختیار سازمان سیا قرار دادند. در این زمان به اوباش پول داده میشد که یک مجموعهحملات ساختگی علیه رهبران مذهبی که در رأس آنان آیتالله کاشانی بود به راه بیندازند و طوری جلوه دهند که دستور این حملات به وسیلۀ مصدق یا طرفداران وی صادر شده است.
اجرای نقشۀ کودتا

آمریکاییها و انگلیسیها با هماهنگی اعضای خانوادۀ سلطنتی به جلب همکاری عوامل خود برای کودتا پرداختند. برنامهریزی، طراحی و اجرای نقشۀ اصلی با انگلیسیها و عوامل آنها و نظارت بر حسن اجرا برعهدۀ کرمیت روزولت آمریکایی بود. طبق نقشه در ۲۱ مرداد، شاه فرمان عزل مصدق و نصب سرلشکر زاهدی را صادر کرد. سپس به رامسر رفت و منتظر نتایج ماند. عملیات کودتا به عهدۀ سرهنگ نعمتالله نصیرى، فرماندۀ گارد شاهنشاهى، گذاشته شد. در شب ۲۴ مرداد، مرحلۀ اول کودتا با صحنهگردانی نظامیان آغاز شد و نصیری فرمان عزل دکتر مصدق را به او تسلیم کرد. ولی مصدق که توسط برخى از عوامل اطلاعاتى حزب توده در ارتش، از چگونگی توطئه آگاه شده بود، فرمان را جعلی دانست و حکم بازداشت نصیری را صادر کرد. بنابراین، سرهنگ ممتاز، فرماندۀ گارد محافظ خانۀ نخست وزیر، نصیری و همراهانش را بازداشت کرد. با دستگیری او، فوراً مقابله با کودتا آغاز شد و واحدهای کودتاکننده محاصره و خلع سلاح و فرماندهان آنها دستگیر شدند. در نهایت کودتا در سایۀ درایت و خونسردى دکتر مصدق، و ابتکار و فداکارى سرهنگ ممتاز و سروان فشارکى و محافظان خانۀ نخست وزیر شکست خورد. در روز ۲۵ مرداد، پخش این خبر باعث هیجان در جامعه شد. دستاندرکاران کودتا از جمله زاهدی مخفی شدند. محمدرضا پهلوی پس از شنیدن خبر شکست کودتا، به بغداد و از آنجا به رم رفت. با خروج شاه، در سراسر کشور تظاهرات عمومی برپا شد. در تجمع بزرگی در میدان بهارستان، دکتر حسین فاطمی، وزیر خارجه، خواهان لغو حکومت سلطنتی و برقراری حکومت جمهوری گردید. دکتر مصدق پیروزی در رفراندوم و انحلال مجلس را اعلام کرد. در روزهای ۲۶ و ۲۷ مرداد تظاهرات در خیابانها ادامه یافت و مردم با پلیس درگیر شدند و به خودرو و مراکز اطلاعات آمریکا در تهران و شهرستانها حمله بردند. روز ۲۷ مرداد، مصدق احساس خطر کرد و به نظامیان دستور داد تا مانع هرگونه تجمع و تظاهرات شوند و از مردم هم خواست تا به خانههای خود برگردند. اما در این روزها طراحان و گردانندگان بقایای نظامی و سیاسی کودتا بیکار ننشستند، آنان با انتشار فرمان نخست وزیری زاهدی و نگهداری او در مخفیگاههای سیا از یکسو و پخش دلارهای آمریکایی در تدارک برگزاری تظاهرات شاهپرستانۀ اوباش و بخشی از اقشار هراسان جامعه از تندروهای احزاب برآمدند، از سوی دیگر آنان سرگرم تماس با برخی از فرماندهان نظامی شهرستانها برای هجوم به پایتخت بودند. بنابراین گروههایی را برای حمله به شعارهای ضد ملی و ضد مذهبی تجهیز کردند تا مردم را نگران و مرعوب سازند. در پى این اقدامات، طرح کودتا با تغییراتى، در صبح روز ۲۸ مردا،د به مرحلۀ اجرا درآمد. براساس برنامهریزیهای سرهنگ حسن اخوی، طراح اجرایی کودتا، باید از مردم و جمعی از اراذل و اوباش علیه مصدق و دولت او استفاده گردد. خاصّه آنکه دولت مصدق دستور داده بود که هوادارانش خیابانها را ترک نمایند و این بهترین فرصت را برای کودتا فراهم کرده بود. در صبح روز ۲۸ مرداد، عوامل سیا جماعت بزرگی از مردم فقیر، ورزشکاران زورخانهای به سرکردگی شعبان جعفری و زارعین املاک سلطنتی را به خیابانها کشانده و بدون اینکه کسی مزاحمشان شود، خیابانهای تهران را فتح و دفاتر نشریات و احزاب وابسته به جبهه را اشغال کردند. نظامیان هم به تظاهرکنندگان پیوستند و با سردادن شعار «مرده باد مصدق» و «زنده باد شاه» به طرف خانۀ نخست وزیر و رادیو حرکت کردند. ایستگاه رادیو بعد از ظهر تصرف شد و دیگر هیچ امیدی برای مصدق باقی نماند. بهرغم مقاومت سرهنگ ممتاز و افرادش در برابر تظاهرکنندگان، منزل نخستوزیر به اشغال مهاجمان درآمد و به آتش کشیده شد. در این روز مجلس با یک تصمیم شبه قانونی رأی به برکناری مصدق داد. در نهایت همکاری نظامیان با اراذل و اوباش در عصر ۲۸ مرداد، به کار دولت مصدق خاتمه داد. اما در این روز فقط تودهایها در خیابان حضور داشتند که آنها هم با شدت سرکوب شدند و اعلامیۀ فرمانداری نظامی مصدق علیه آنها صادر شد که حق تظاهرات ندارند. کابینۀ مصدق هنگامی از عمق بحران مطلع شد که دیگر امور از دستش خارج شده بود. آنان چنان غافلگیر شدند که تنها به فکر نجات جان خود افتادند.
تثبیت محیط رعب و وحشت
کودتای ۲۸ مرداد خاستگاه یک دوران سرکوب سیاسی در کشور شد. چنانکه کودتاچیان بلافاصله پس از وقوع کودتا، با ایجاد دستگاه فرمانداری نظامی با مساعدتهای دولت آمریکا و انگلیس جهت تثبیت موقعیت خویش محیط رعب و وحشت در سراسر کشور ایجاد کردند. دکتر مصدق، بیشتر وزرا و همکاران دولت ملی و جمعی از نمایندگان مجلس دستگیر شدند و تعدادی از آنان محاکمه و تحت پیگرد قرار گرفتند. فعالیت حزب توده و احزاب وابسته به جبهۀ ملی ممنوع و بعضی از رهبران و سران آن زندانی شدند. انتشار روزنامههای ملی و مستقل متوقف و صاحبان و گردانندگان آنها با محدودیتهای فراوانی مواجه گردیدند. با تسلط مجدد استبداد دوران شکوفایی آزادیهای مدنی به سر رسید و بستر و روند تحولات ایران دچار تغییر شد. سیاست اقتصاد حمایتی و ملی دولت مصدق بر پایۀ اقتصاد بدون نفت کنار گذارده شد و اقتصاد ایران کاملاً به خارج بهویژه آمریکا وابسته شد. با اینحال کودتای ۲۸ مرداد نتوانست دستاورد جنبش ملی را از ملت ایران باز پس گیرد، برعکس سبب توسعه و تکامل مبارزۀ ضد استعماری به ضد استبدادی بود و سبب شد که یک تحول کیفی در فرآیند رو به رشد حرکت ملی در ایران به وجود آید. در نهایت وقتی استبداد داخلی از بین رفت، استیلای خارجی خود به خود شکسته شد.
جستارهای وابسته
منابع
- نگاهی به طرح و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۳۱ مردادماه ۱۴۰۳ ش، تاریخ مشاهدۀ مطلب: ۲7 مردادماه 1404 ش.