12 بهمن ۱۳۵۷

    از ویکی‌وحدت
    12 بهمن
    دوازدهم بهمن 57.webp
    نام رویدادآغاز دهه مبارک فجر و انقلاب اسلامی
    تاریخ رویداد1357 ش
    روز رویداد12 بهمن‌ماه
    مکان رویداد
    عوامل
    • مردم
    • همه گروه‌ها و دسته‌های سیاسی
    دلیل اهمیتبازگشت قدرتمندانه امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی، به ایران
    پیامدها

    یوم‌الله 12 بهمن‌ماه سال 1357 ش، روز شروع قدرت و عظمت اسلام و نظام اسلامی در مقابل رژیم طاغوت که همزمان با بازگشت غرورآفرین امام خمینی، بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، به ایران پس از 14 سال تبعید است. این روز در تقویم جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان آغاز دهۀ مبارک فجر و انقلاب اسلامی نامیده شده است. امام خمینی در این روز مبارک، با وجود کارشکنی‌های شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر و بازمانده رژیم پهلوی در ممانعت از ورود ایشان به ایران با طراحی نقشه‌هایی همچون درخواست از دولت فرانسه برای جلوگیری از بازگشت امام، توطئۀ قتل ایشان و بستن فرودگاه‌های و ناکام ماندن این نقشه‌ها، پس از ورود به ایران در بهشت زهرا در سخنرانیشان اعلام کردند:«من دولت تعیین مى‌کنم! من تو دهن این دولت مى‌زنم! من دولت تعیین مى‌کنم! من به پشتیبانى این ملت دولت تعیین مى‌کنم». نصرت الهی، حضور امام خمینی در کشور و مشارکت عموم مردم و گروه‌های مختلف سیاسی در صحنه، موجب شد در 22 بهمن‌ماه سال 1357 ش، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی برسد.

    تاریخچه

    پس از فرار محمدرضا شاه از ایران در ۲۶ دی‌ماه سال ۱۳۵۷ش، امام خمینی، که در نوفل نوشاتو فرانسه در تبعید بودند و بازگشت به ایران را مشروط به خروج شاه از ایران بیان کرده بودند، در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاری‌های جهان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران بر‌می‌گردد تا در کنار ملت به مبارزه علیه رژیم پهلوی ادامه دهد. در این زمان انقلابیون و مردم که بی‌صبرانه منتظر دیدار امام بودند، کمیتۀ استقبال را جهت برنامه‌ریزی ورود ایشان تشکیل دادند. از طرفی مسئولان و سردمداران رژیم پهلوی ورود امام به کشور را پایانی بر تمام امیدهایشان می‌پنداشتند و یقین داشتند که در این صورت، طومار سلطنت پهلوی برچیده خواهد شد. به همین دلیل درصدد برآمدند از ورود ایشان جلوگیری نمایند، تلاش‌های نافرجامشان بی‌نتیجه ماند. به این ترتیب برگی دیگر از مبارزات انقلابیون و مردم با مسئولان رژیم پهلوی شکل گرفت که در نهایت ارادۀ ملت پیروز گشت و امام خمینی در تاریخ 12 بهمن ماه به کشور بازگشت.

    خبر بازگشت امام خمینی به کشور

    پس از فرار شاه از کشور و اوج‌گیری فعالیت‌های انقلابی و همزمان با شور و شعف مردم و تقاضای آنها برای بازگشت امام خمینی به کشور و هدایت و رهبری انقلاب اسلامی، ایشان در 30 دى‌ماه سال 1357 ش، با صدور پیامی‌ از نوفل لوشاتو در فرانسه، ضمن اعلام خبر بازگشت قریب‌الوقوع خود به ایران، بیان داشت: «اینجانب ان‌شاء‌الله تعالى به‎زودى به شما مى‌پیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشکلات کوشا بوده و با هم‌صدا و هم‌قدم‌شدن همۀ اقشار ملت بر فسادها غلبه کنیم. دوستان عزیزم! خود را براى خدمت به اسلام و ملت محروم مهیا کنید. کمر به خدمت بندگان خدا که خدمت به خداست ببندید. من با توفیق خداوند تعالى پس از چند روزى در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازى خود ادامه خواهم داد»[۱]. این پیام روحانیون و اقشار حامی ‌امام خمینی را بر آن داشت تا با شتاب بیشتری مقدمات استقبال از امام را فراهم نمایند.

    تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی

    کمیته‌ پیگیری مقدمات ورود امام خمینی بعد از فرار شاه، متشکل از نیروهای انقلابی و زیر نظر شورای انقلاب اسلامی‌ به نام «کمیته استقبال از امام خمینی»، نام‌گذاری شد. این کمیته با حضور نمایندگان همۀ گروه‌ها و دسته‌های سیاسی مبارز وظیفه برگزاری مراسم ورود، حفاظت، تدارکات و نیز اقامت امام خمینی را بر عهده گرفت. بدین ترتیب ستاد مرکزی کمیته استقبال از امام با عضویت آقایان: مرتضی مطهری (رئیس شورای انقلاب اسلامی)، محمد مفتح (رابط جامعه روحانیت مبارز)، فضل‌الله محلاتی (رابط روحانیت مبارز)، ‌هاشم صباغیان (رابط نهضت آزادی)، اسدالله بادامچیان (رابط مؤتلفه اسلامی)، کاظم سامی‌ ( رابط جاما)، حسین شاه‌حسینی (رابط جبهه ملی)، اصغر تهران‌چی (رابط بازار) و علی دانش‌منفرد (رابط انجمن اسلامی معلمان)، تشکیل و روز اول بهمن در مدرسۀ رفاه، به‌شکل رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. اولین موضوع مورد بحث این کمیته، تعیین محل استقرار امام بود که حاج‌ احمد آقا از قول امام خمینی سه معیار برای آن مشخص کرده بودند:

    1. یکی از نقاط مردمی ‌تهران باشد.
    2. مکان شخصی نباشد.
    3. با اهداف نهضت هماهنگ باشد.

    در نتیجه، مدرسه رفاه به‌عنوان محل اقامت امام و مرکز فعالیت‌های انقلاب انتخاب گردید. یکی دیگر از موضوعات مهم برنامه، پس از تعیین مکان اقامت، استقبال از امام خمینی بود. زمانی که آیت‌الله بهشتی برنامه‌های کمیته را برای اطلاع امام به پاریس گزارش داد، امام در واکنش به تدارکات در نظر گرفته شده در مراسم استقبال، ابراز داشت: «به این آقایان بگو: مگر کوروش را می‌خواهند وارد ایران بکنند؟! یک طلبه از ایران خارج شده، همان طلبه به ایران برمی‌گردد ...»[۲]. از این رو کمیته، طی اطلاعیه‌ای به مردم اعلام کرد که شکوه و جلال این استقبال در سادگی آن خواهد بود؛ بنابراین در هنگام استقبال از امام خمینی از ذبح حیوانات و آذین‌بندی خود‌داری کنید. بعد از تعیین محل استقرار امام، دومین کار اعضای کمیته، سازماندهی و ایجاد تشکیلات برای خود کمیته بود. در نتیجه چندین واحد از جمله واحد تبلیغات، انتظامات، تدارکات، برنامه‌ریزی، روابط عمومی، اطلاعات شهرستان‌ها و خبرنگاران، طراحی گردید. واحدهای یادشده گروه‌های کوچک‌تری همچون تبلیغات داخلی، شعار، تأسیسات، صوت و تصویر، مطبوعات، انتشارات، تلویزیون، تلکس و گروه پزشکان را تشکیل دادند.

    ممانعت بختیار از ورود امام خمینی

    شاپور بختیار، آخرین بازمانده رژیم پهلوی به‌عنوان نخست وزیر، از بازگشت‌ امام خمینی به‌ شدت‌ ترسیده‌ بود و می‌دانست‌ که‌ به‌ محض ‌ورود امام‌ خمینی‌ پایه‌های‌ لرزان‌ حکومتش‌ فرو می‌ریزد، به‌ فرماندهان‌ نظامی ‌تصریح‌ کرد که «اگر دو ماه‌ فرصت‌ داشته‌ باشد می‌تواند دولت‌ خود را مستقر سازد؛ اما اگر [آیت‌الله] خمینی‌ زودتر بازگردد فاجعه‌آمیز است‌». از این رو با هدف به تأخیر انداختن بازگشت امام خمینی به ایران اقدامات بسیاری را برای ‌ممانعت‌ از ورود امام‌ خمینی‌ طراحی‌ کرد:

    • ارسال‌ نامه‌ نزد امام‌ خمینی‌: بختیار نامه‌ای‌ را توسط‌ «مهندس‌ بازرگان» به‌ امام‌ نوشت‌ و از ایشان‌ تقاضا کرد، آمدن‌ خود را به‌ تعویق‌ بیندازد. وی‌ حتی‌ از یکی از دوستانش در پاریس به «ابراهیم یزدی» پیام داد که امام‌ خمینی‌ به‌ خاطر امنیت‌ شخصی‌، آمدنش‌ را به‌ ایران ‌به‌ تعویق‌ بیندازد. دکتر یزدی‌ نیز در جواب اعلام کرد که دیگر دیر شده و آیت‌الله تصمیم‌ خود را گرفته‌ و هیچ‌ چیزی‌ نمی‌تواند تصمیم‌ ایشان را تغییر دهد.
    • درخواست‌ از دولت‌ فرانسه‌: با نتیجه نگرفتن بختیار از نامۀ ارسالی به امام خمینی، وی با احضار سفیر فرانسه‌ به‌ او گفت که از طریق ‌وزارت‌ امور خارجه‌ از طرف‌ من‌ تقاضا کنید که‌ تمام‌ امکانات‌ را فراهم‌ سازد تا از بازگشت‌ آیت‌الله خمینی‌ جلوگیری‌ کند. سوم‌ بهمن‌ یکی‌ از اعضای‌ وزارت‌ امورخارجه‌ فرانسه‌ نزد امام‌ خمینی‌ رسید. وی‌ به ‌امام‌ خمینی‌ گفت‌: «بختیار سفیر فرانسه‌ در تهران‌ را احضار کرده‌ و به‌ رئیس‌جمهور فرانسه‌ پیغام‌ داده‌ که‌ ایشان‌ قبول‌ کنند و این‌ پیغام‌ مرا به‌ آیت‌الله خمینی‌ بدهند و پیام‌ این‌ است‌: به‌ ایران‌ نیایید». وی‌ استدلال‌های‌ بختیار را نیز نقل‌ کرد و سپس‌ به‌ توضیح‌ نظر دولت‌ فرانسه‌ پرداخت‌ و تأکید کرد: این‌ پیام‌ جنبه‌‌ غیررسمی‌ دارد و ما نمی‌خواهیم‌ در امور ایران‌ دخالت‌ کنیم‌. پس‌ از پایان‌ سخنان‌ نمایندۀ دولت‌ فرانسه‌، امام‌ خمینی‌ فقط‌ یک‌ کلمه‌ فرمودند: «خیلی‌ متشکرم»[۳].

    از طرفی آمریکا نیز از بازگشت‌ امام‌ خمینی‌ شدیداً نگران‌ بود. آمریکایی‌ها برای‌ جلوگیری‌ از ورود فوری‌ امام‌ خمینی‌ تمام‌ تلاش‌ خود را به‌ کار بستند. سردمداران‌ کاخ‌ سفید از ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور وقت دولت فرانسه، درخواست کردند که تا از نفوذ خود استفاده‌ کرده و این‌ پیام‌ منصرف شدن ایشان از بازگشت به ایران را به‌ آیت‌الله خمینی‌ برساند. به‌علاوه ‌آمریکایی‌ها رئیس‌ قسمت‌ سیاسی‌ سفارت‌ آمریکا در پاریس‌ را مأمور کردند تا با اطرافیان‌ آیت‌الله تماس‌ بگیرد. وی‌ با دکتر یزدی‌ صحبت‌ کرد و تأکید کرد که‌ مراجعت‌ ناگهانی ‌آیت‌الله خمینی‌ ممکن‌ است‌ موجب‌ درگیری‌ و تصادم‌ بین‌ نظامیان‌ و طرفداران‌ آیت‌الله بشود. چهار روز بعد ابراهیم یزدی، جواب‌ آیت‌الله خمینی‌ را برای‌ وی آورد. پاسخ ‌امام مخلوطی‌ از تهدید و برگ‌ زیتون‌ بود. امام اخطار کرده‌ بود اگر بختیار و ارتش ‌بخواهند با او مقابله‌ کنند منافع‌ آمریکا در ایران‌ به‌ خطر خواهد افتاد؛ اما اگر آن‌ها ساکت‌ بنشینند و در جریان‌ بازگشت‌ او به‌ ایران‌ مداخله‌ نکنند، تصادمی‌ روی‌ نخواهد داد.

    • توطئۀ قتل امام خمینی: وقتی‌ تلاش‌ دیپلماتیک ‌آمریکایی‌ها و مقامات‌ پهلوی در به‌ تأخیر انداختن‌ سفر امام‌ خمینی‌ بی‌نتیجه‌ ماند و عزم ‌امام‌ را بر پرواز به‌ سوی‌ ایران‌ مشاهده‌ کردند، توطئه‌ای‌ بسیار خطرناک‌ را علیه‌ امام‌خمینی‌ طراحی‌ کردند. بختیار، آمریکایی‌ها، فرماندهان‌ ارتش‌ و درباریان‌ همگی‌ در حال‌ توطئه‌ای‌ بودند که‌ به‌ هر صورت‌ امام‌ خمینی‌ به‌ ایران‌ مراجعت‌ نکند. در شورای‌ فرماندهان‌ ارتش، پیشنهاداتی همچون: رهگیری‌ هواپیما و منحرف‌ کردن‌ به‌ یک‌ فرودگاه‌ دیگر و یا پیدا کردن‌ یک‌ کشور ثالث‌ که‌ حاضر شود هواپیما را در سر راه‌ رهگیری‌ و منهدم‌ کند، مطرح شد. در همین‌ حال‌ خبرگزاری‌ فرانسه‌ گزارش‌ کرد که‌ دو گروه‌ به‌ نام‌های‌ «جبهۀ حافظ‌ سلطنت‌» و «کمیتۀ دفاع‌ از شاه‌» امام‌ خمینی‌ را تهدید به‌ قتل‌ کردند. به‌ همین‌ جهت‌ پلیس ‌فرانسه‌ گارد حفاظت‌ از امام‌ خمینی‌ را دو برابر کرد. پلیس‌ فرانسه‌ نیز به‌ اطرافیان‌ امام‌ خمینی‌ اطلاع‌ دادند که‌ توطئه‌ای‌ برای‌ از بین‌ بردن‌ امام‌ و اطرافیان‌ نزدیک‌ ایشان‌ طرح‌ و احتمالاً در دست‌ اجراست‌. وقتی‌ خبر توطئه‌‌ بختیار به‌ کاخ‌ سفید رسید، واکنش‌ اولیۀ کارتر در برابر برنامۀ ‌بختیار فوق‌العاده‌ مثبت‌ بود. او با خوشحالی‌ گفت‌: عالی‌ است‌. اما در کاخ‌ سفید همه‌ۀ نظرات‌ آنقدر سطحی‌ و ناسنجیده‌ نبود. و آمریکاییان‌ به‌ خوبی‌ می‌دانستند دستگیری‌ یا به‌ قتل‌ رساندن‌ امام‌ خمینی‌ به‌ این ‌آسانی‌ نیست و در صورت‌ از بین‌ رفتن ‌آیت‌الله خمینی بلافاصله‌ پس‌ از آن‌ جنگ‌ داخلی‌ آغاز می‌شد. احساسات‌ بسیار بالا بود و جنگ‌ به‌ صورت‌ علنی‌ آغاز می‌شد.
    • بستن فرودگاه‌ها: سرانجام‌ بختیار به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ توطئه‌ قتل امام خمینی، مشکل‌ او را حل‌ نخواهد کرد، اقدام آخر وی برای ممانعت از ورود امام خمینی به کشور بستن فرودگاه‌ها به روی ایشان بود. این اقدام وی در حالی بود که کارکنان‌‌ هواپیمای‌ ملی‌ ایران‌ (هما)، تصمیم‌ داشتند تا افتخار بازگرداندن‌ امام‌ خمینی‌ را نصیب‌ خود بگردانند. به‌ دنبال‌ این‌ اقدام‌، بختیار با مشورت‌ شورای‌ امنیت‌ تصمیم‌ بر بستن‌ فرودگاه‌های‌ سرتاسر کشور را گرفت‌. طبق‌ بیانیۀ کارکنان‌‌ هواپیمای ‌ملی‌ در حالی‌ که‌ هواپیمای‌ «پرواز انقلاب‌» از همه‌ جهت‌ آماده‌‌ پرواز برای برگرداندن امام بود، عده‌ای‌ از متخصصین‌ نیروی‌ هوایی‌ شبانه‌ در هواپیما دستکاری‌ کردند و قطعاتی‌ از آن‌ را بازکردند و باند فرودگاه‌ را با کامیون‌های‌ نظامی‌ و تانک‌ مسدود نمودند. بعد از اشغال‌ نظامی‌ فرودگاه‌ مهرآباد، فرماندار نظامی‌ تهران‌ از نخستین‌ ساعات ‌بامداد با پخش‌ مکرر اعلامیه‌، خبر مسدود شدن‌ فرودگاه‌ مهرآباد را منتشر نمود. اما علی‌رغم‌ همه‌‌ این‌ اخطارها بیش‌ از 50 هزار نفر از مردم‌ تهران‌ به‌ سوی‌ فرودگاه ‌حرکت‌ کردند که‌ در میدان‌ شهیاد با ممانعت‌ نیروهای‌ نظامی‌ روبه‌رو شدند. آیت‌الله طالقانی‌ نیز در ساعت‌ 10 صبح به‌ مردم‌ پیوست‌؛ اما چون‌ احتمال‌ درگیری‌ می‌رفت‌ از مردم خواست‌ تا به‌ آرامی‌ اطراف‌ فرودگاه‌ را ترک‌ کنند. دولت‌ که‌ از عکس‌العمل‌ مردم‌ به‌ شدت‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بود چنان‌ در سردرگمی‌ فرورفته‌ بود که‌ اخبار متناقضی‌ را منتشر می‌کرد. شب‌ پنجم‌ بهمن‌ رادیو و تلویزیون‌ چند بار برنامه‌های‌ خود را قطع‌ کردند و بستن‌ فرودگاه‌ را تکذیب‌ کردند؛ اما چند ساعت‌ بعد فرمانداری‌ نظامی‌ طی‌ اطلاعیه‌‌ شماره‌‌ 33 اعلام‌ کرد: «فرودگاه‌های‌ کشور به‌ مدت‌ سه‌روز از ساعت‌ 24 نیمه‌ شب‌ روز چهارشنبه‌ چهارم‌ بهمن‌ ماه‌ بسته‌ اعلام‌ می‌گردد».

    پیام امام خمینی به مردم

    زمانی که به امام خمینی گفته می‌شود، دولت بختیار مشغول برنامه‌ریزی برای ممانعت از ورود شماست و حتی تهدید کرده به ایران نیایید، می‌گوید: «دولت غیر قانونى، براى حفظ منافع اجانب، مانع ورود من به ایران شده است. و من در اولین فرصت به ایران خواهم رفت و حقوق ملت ایران را خواهم گرفت. آنهایى که به ملت ایران خیانت مى‌کنند، باید کنار بروند. و من چون گذشته در تصمیم خود باقى هستم و ملت ایران باید در تصمیم خود باقى باشد»[۴].

    اعلامیۀ علما و مراجع

    به دنبال تصمیم دولت بختیار مبنی بر بستن فرودگاه‌ها، آیت‌الله گلپایگانی‌ و آیت‌الله مرعشی‌ با صدور پیامی‌ خطاب‌ به‌ ملت‌ ایران‌ تصمیم‌ به بستن فرودگاه را «موجب‌ شدت‌ نگرانی‌ و تأسف‌ عموم‌» اعلام‌ کرد که‌ به‌ دنبال‌ آن‌، در تهران‌ «مردم‌ را به‌ گلوله‌» بستند و «در تبریز نیز نظیر همین‌ جنایت‌ را مرتکب ‌شدند». در سنندج‌ علاوه‌ بر کشتار مسلمانان‌ به‌ مساجد حمله‌ نموده‌ و حسینیه‌ و کتابخانۀ اسلامی‌ و مغازه‌های‌ مسلمانان‌ را به‌ آتش‌ کشیدند». خلبانان‌ نیز با صدور اطلاعیه‌ای‌ نسبت‌ به‌ اقدام‌ دولت‌ اعتراض‌ کردند. همچنین نویسندگان‌ نیز نامه‌ای‌ اعتراض‌آمیز به‌ بختیار نوشتند. جالب‌ترین‌ اعتراض‌ توسط‌ نیروهای‌ نظامی‌ صورت‌ گرفت‌. به‌ گزارش‌ ارتشبد قره‌باغی: «موقعی‌ که‌ فرودگاه‌ مهرآباد برای‌ جلوگیری‌ از آمدن‌ آقای‌ خمینی‌ به‌ ایران‌ بسته ‌شد، اخبار روزنامه‌ها حاکی‌ بود که‌ هنرفران‌ (همافران‌) نیروهای‌ سه‌گانه‌ در پایگاه‌های ‌خود در تهران‌، اصفهان‌، کرمانشاه‌، دزفول‌، شاهرخی‌ (همدان‌)، بندر بوشهر و بندرپهلوی‌ اقدام‌ به‌ تظاهرات‌ و اعتصاب‌ غذا نموده‌اند». گرچه‌ این‌ خبرها در ظاهر تکذیب ‌شد، «ولی‌ گزارش‌های‌ اداره‌‌ دوم‌، اعتصاب‌ غذا و شرکت‌ در تظاهرات‌ یگان‌ها را تأیید می‌نمود و حتی در تهران‌، بوشهر، شیراز و اصفهان‌ برخی‌ از افسران‌، همافران‌، درجه‌داران‌ و سربازان‌ با خانواده‌هایشان به‌ راهپیمایی‌ پرداختند».

    تحصن تعدادی از علما در دانشگاه تهران

    در پی بسته شدن فرودگاه‌ها توسط دولت بختیار، گروهی از علما در تاریخ 8 بهمن‌ماه 1357 ش، جهت اعلام مخالفت و بیان اعتراض خود در به تأخیر انداختن ورود امام و کار شکنی دولت در این خصوص، در مسجد دانشگاه تهران تحصن نمودند. این تحصن موجب اعتراض گسترده مردم بر ضد حکومت شد. سخنگوی روحانیون در این تحصن، آیت‌الله احمد جنتی بود. شخصیت‌های انقلابی همچون: آیات سیدمحمود علائی طالقانی، شیخ‌حسینعلی منتظری، دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی ‌رفسنجانی، محمدرضا مهدوی کنی، فضل‌الله محلاتی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و افراد دیگری نیز در این تحصن حضور داشتند. همچنین مردم نیز گروه گروه با عجله قبل از ساعت منعِ رفت و آمد، خودشان را به دانشگاه می‌رساندند و برای روحانیون متحصن، غذا و دیگر وسایل می‌بردند تا جایی که روزنامۀ کیهان در این باره نوشت: «تلاش و همبستگی مردم برای رساندن کمک به متحصنین غیرقابل توصیف بود». اهمیت و تأثیر تحصن روحانیون به حدی بود که طبق گفته محسن رفیق دوست: «ابتدا قرار بود که امام بعد از تشریف‌فرمایی به ایران به دانشگاه بروند و خودشان پایان تحصن را اعلام کنند، ولی چون ما یازده بهمن فرودگاه را تحویل گرفته بودیم و بیشتر علما، برای دیدن امام به فرودگاه رفته بودند ... بدین صورت تحصن شکسته شده بود».

    باز شدن فروگاه‌ها

    سرانجام اعتراضات فراگیر مردم و تحصن روحانیون و حتی گروه‌ها‌ی مارکسیستی، ملی‌گرا و غیر مذهبی و بازتاب گسترده‌ داخلی و خارجی آن‌ها، دولت را به‌تدریج مجبور به عقب نشینی کرد. چرا که در ابتدای امر، بختیار اعلام کرده بود که اصلاً اجازه نمی‌دهد امام به ایران بیاید و فرودگاه‌ها را بست. سپس با تعدیل مواضع خود اعلام کرد، ایشان می‌تواند بیاید، اما اجازه نمی‌دهم دولت تشکیل دهد. و در آخرین عقب‌نشینی‌های خود اعلام کرد حاضر است امام در قم حکومتی شبیه حکومت واتیکان تشکیل بدهد! و در نهایت، به تعبیر حضرت امام این «غاصبان حقوق ملت» حاضر شدند برای حفظ رژیم، از اصول خود کوتاه بیایند و سرانجام فرودگاه‌ها برای ورود امام خمینی باز شد و بختیار در واکنش به ورود قریب‌الوقوع امام، گفت: «[امام] خمینی اگر بخواهد اینجا بیاید حق قانونی اوست و ما نمی‌توانیم بگوییم که نیاید». وی بعدها علت اصلی موافقت خود با ورود امام را اینگونه توضیح می‌دهد: «البته من نمی‌توانستم نیروی او را نادیده بگیرم».

    ورود امام و سخنرانی در فرودگاه مهرآباد

    ورود امام خمینی به فرودگاه مهرآباد

    سرانجام امام خمینی پس از تحمل 14 سال دوری از وطن و در میان استقبال گرم و باشکوه ملت در 12 بهمن‌ماه سال 1357 ش، حدود ساعت 9:30 صبح به وقت تهران وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد و در سخنرانی کوتاهی که در فرودگاه انجام داد بر هوشیاری مردم نسبت به نفوذ بیگانگان تأکید کرد و فرمود: «ما پیروزی‌مان وقتی است که دست این اجانب از مملکتمان کوتاه شود و تمام ریشه‌هاى رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند ...». بعد از پایان مراسم، زمانی که امام قصد حرکت به سمت بهشت زهرا را داشتند؛ برخلاف برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، خود در جلوی ماشینی که تدارک دیده شده بود نشستند و مانع از آن شد که فرد دیگری جز راننده و حاج احمد آقا در داخل اتومبیل باشند و این مسأله، دقت و هوشیاری امام را می‌رساند تا عده‌ای نتوانند از قرارگرفتن در کنار امام بهره‌برداری بکنند.

    سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا

    سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا

    امام خمینی در مصاحبه خود در 3 بهمن‌ماه 1357 ش، در پاسخ به خبرنگاری که از ایشان پرسید: نخستین اقدام شما در بازگشت به ایران چه خواهد بود؟ و آیا اعضاى کمیتۀ انقلابی حکومت اسلامی ‌قبلاً اعلام خواهد شد یا نه؟ امام در پاسخ گفت: اولین اقدام من نصیحت به ملت عزیز ایران است. و ان‌شاءالله اگر امکان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام مى‌کنیم و کارهایی را که مقدمتاً باید انجام داد اعلام خواهم کرد. به این ترتیب امام وعده سخنرانی خود در بهشت زهرا را قبلاً به ملت ایران داده بودند. پس از ورود ایشان به ایران و در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا، استقبالی از امام صورت گرفت که در طول تاریخ بی‌نظیر بوده است. ایشان حدود ساعت یک بعدازظهر در بهشت زهرا مستقر شدند و سخنرانی تاریخی خود را انجام دادند. یکی از نکات جالب در ماجرای سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا آن بود که مجاهدین خلق تصمیم گرفته بودند که در بهشت زهرا مسئولیت سخنگاه مراسم سخنرانی را بر عهده بگیرند که با مخالفت قاطع شهید مطهری، این اقدام آنها با شکست مواجه شد. امام خمینی در این سخنرانی مهم و تاریخی با استناد به قانون، دولت بختیار را غیرقانونی معرفی و می‌گوید: مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسِ غیرقانونی است... و اما دولتی که ناشی مى‌شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیرقانونی است، خودش علاوه بر او غیر قانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. سپس امام با اشاره به کارنامه شاه فرمودند: در تهران مرکز مشروب‌فروشی بیشتر از کتابفروشی است .‌.. سینماى ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم‌ ... ما با آن‌چیزى که درخدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروى انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ایشان در ادامه افزودند: من باید عرض کنم که محمدرضاى پهلوى ... مملکت ما را خراب کرد، قبرستان‌هاى ما را آباد کرد. و در خصوص آسیب‌های اصلاحات ارضی که از دوره نخست وزیری دکتر علی امینی آغاز شده بود، بیان داشتند: اصلاحات ارضى‌شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که به‌ کلی دهقانی از بین رفت، به‌ کلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از براى آمریکا و ما محتاج به او باشیم .‌.. «اصلاحات ارضى» یک لطمه‌اى بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم. سپس در رابطه با تعیین دولت فرمودند: من دولت تعیین مى‌کنم! من تو دهن این دولت مى‌زنم! من دولت تعیین مى‌کنم! من به پشتیبانى این ملت دولت تعیین مى‌کنم![۵]. امام در ادامه سخنان خود، خطاب به شاپور بختیار تصریح کردند: مى‌گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمى‌شود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد؛ لکن‌ دولت غیر قانونی باید برود. تو غیرقانونی هستى! دولتی که ما مى‌گوییم، دولتی است که متکی به آراى ملت است؛ متکى به حکم خداست.

    حضور در مدرسه علوی

    امام خمینی بعد از این سخنرانی تاریخی با بالگَرد از بهشت زهرا خارج می‌شود. بالگَرد ایشان در مکانی خلوت در غرب تهران به زمین می‌نشیند و امام خمینی از آنجا جهت اقامه نماز و استراحت به منزل یکی از اقوام در خیابان ولیعصر می‌روند. ایشان شب سیزدهم بهمن ماه به مدرسه رفاه می‌روند که جهت اقامت ایشان در نظر گرفته شده بود و از فردای آن روز به مدرسه علوی شماره دو در خیابان ایران منتقل می‌شوند. و تا ده اسفندماه 57؛ یعنی قبل از عزیمت به شهر قم، در مدرسه علوی می‌مانند. با اطلاع عموم مردم از محل اقامت ایشان در روز سیزده بهمن ماه، سیل جمعیت به سمت مدرسه علوی به راه می‌افتد. کمیته استقبال از امام خمینی نیز که انتظار چنین استقبالی را از قبل داشت، طی اطلاعیه‌ای ساعات دیدار با امام را مشخص کرد. بر اساس این اطلاعیه، مردان از ساعت 9 صبح تا 12 و زنان از ساعت 3 بعدازظهر تا 6 می‌توانستند برای دیدار با امام به محل اقامت ایشان بروند. امام همچنین در همان روز 13 بهمن ماه با گروهی از نظامیان و نیروی هوایی، همافران، دیدار کردند و به نوشته روزنامه کیهان، امام خمینی در آن سخنرانی به دولت بختیار هشدار داد و گفت اگر یک نفر از این همافران با دست این جلادان از بین برود، ‌ما همه آنها را به کیفر اعمال‌شان می‌رسانیم. طبق گفته دکتر سید حسن عارفی که به‌عنوان پزشک ویژه امام خمینی در مدرسه علوی حضور داشت، ملاقات‌های حضرت امام شامل چند قسمت زیر بود که هر کدام به نحوی جنبه ارشادی و تبلیغی و راهنمایی داشت:

    • مردم گروه گروه از درِ شرقی مدرسه از خیابان ایران وارد محوطۀ مدرسه می‌شدند و حضرت امام بعد از تجمع مردم و مملو شدن حیاط مدرسه از اتاق کوچکی که مشرف به حیاط بود به احساسات پاک مردم جواب می‌دادند.
    • در فاصله‌ای که مردم در حال وارد شدن به محوطه حیاط مدرسه بودند، در همان اتاق مشرف به حیاط مدرسه افرادی نیز با حضرت امام ملاقات‌های خصوصی داشتند.
    • اتاق بزرگ مشرف به جنوب در راهرویی که منتهی به اتاق خصوصی و محل اقامت امام بود محل ملاقات حضرت امام با عده زیادی از روحانیون و دوستان بود.
    • در مدرسه علوی آمفی‌تئاتری بود که در طبقه فوقانی آن به راهروی محل سکونت امام باز می‌شد. گاهی حضرت امام برای ملاقات با جمعیت‌هایی که تعداد آنها زیاد بود و احتیاج به ملاقات حضوری و نزدیک با ایشان داشتند از آمفی‌تئاتر استفاده می‌کردند.
    • اول وقت حضرت امام در مسجدی که در ابتدای راهرو قرار داشت نماز را به جماعت می‌خواندند.
    • اتاق محقر و بی‌آلایش و ساده خصوصی حضرت امام محل سکونت و استراحت و ضمناً محل ملاقات‌های خصوصی و کم‌جمعیت بود. معاینات و ملاقات‌های طبی حضرت امام و در صورت احتیاج استفاده از متخصصان دیگر در این اتاق انجام می‌شد.

    به این ترتیب دوران حضور امام خمینی در مدرسه علوی به‌ عنوان یکی از شیرین‌ترین و ماندگارترین دوران در حافظه جمعی ملت ایران ثبت شد.

    نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان

    امام خمینی پس از وعده‌ خود در بهشت زهرا مبنی بر تعیین دولت، بر اساس حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع ملت ایران، در روز 15 بهمن ماه، در جلسه‌ای با اعضای شورای انقلاب، طی حکمی مهدی بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت می‌کنند. این انتخاب در حالی انجام گرفت که هنوز دولت غیرقانونی بختیار بر سر کار بود. یکی از مهم‌ترین دلایلی که شورای انقلاب، بازرگان را شایسته‌ نخست‌وزیری می‌دانست، سابقه‌ وی در امور اجرایی، سیاسی و دینی بود. از مهمترین اقدامات اجرایی بازرگان که از او یک شخصیت با تجربه ساخت، همان مأموریت خلع ید انگلستان از شرکت نفت بود. امام در پایان جلسه‌ معارفه دولت موقت، از مردم شهرها و روستا‌ها خواستند که نظر خود را در رابطه با دولت مهندس بازرگان به وسیله‌ مطبوعات و تظاهرات آرام اعلام کنند. در این هنگام جامعه روحانیت مبارز تهران به‌ منظور سازماندهی راهپیمایی‌های سراسری در حمایت از دولت بازرگان، در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که بازگشت امام به ایران طلیعه پیروزی‌های بزرگ دیگری برای جنبش عظیم اسلامی ‌ملت بود. انتخاب جناب آقای مهندس بازرگان برای ریاست دولت موقت یکی از این پیروزی‌هاست. پس از 25 سال این نخستین بار است که ملت ایران تشکیل دولتی را به‌راستی جشن می‌گیرد. سپس در پایان این اطلاعیه از مردم خواست به نشانه‌ی حمایت و تأیید دولت، روز نوزدهم بهمن ماه در یک راهپیمایی همگانی شرکت کنند. به دنبال این اطلاعیه، در 19 بهمن عظیم‌ترین راهپیمایی در سراسر کشور شکل گرفت و میلیون‌ها نفر از دولت منتخب امام خمینی حمایت کردند و امام در عصر همین روز خطاب به کسانی که رأی ملت را ملاک حقانیت دولت قرار داده بودند، فرمودند: «این اجتماع عظیمی ‌که در ایران، از مرکز گرفته است تا آخر، شهرستان‌ها و قصبات، براى پشتیبانی از این دولت بوده است، این کافی است براى جواب آن‌ها که گفته مى‌شود و مى‌گویند: «باید ملت بگوید.» ملت با چه زبانی بگوید؟ ملت فریاد مى‌زند! ملت چندین وقت است، چندین سال است که در این امورى که دارد، فریاد مى‌زند. امروز هم با فریادها، با شعارها پشتیبانی خودشان را از دولت اسلامی ‌اعلام کردند و اظهار تنفر از مخالفین کردند».

    روزهای پایانی رژیم پهلوی

    یکی دیگر از اتفاقات مهمی که از بدو ورود امام خمینی تا روز پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد، استعفا و اعلام همبستگی برخی از مقامات کشوری بوده است. اولین مقام غیر نظامی‌ که اعلام همبستگی نمود، آقای جواد شهرستانی، شهردار تهران بود که به مدرسه رفاه رفت و ضمن غیر قانونی اعلام نمودن دولت بختیار، استعفای خود را به امام خمینی تسلیم کرد. اولین فرد نظامی ‌هم که اعلام همبستگی وی در روزنامه‌ها منتشر گردید، سپهبد بازنشسته سید عزیز‌الله کمال بود. همچنین در روز سیزده بهمن ماه، 22 نماینده مجلس شورای ملی نیز استعفا دادند. تعدادی از همافران (تکنسین‌های) نیروی هوایی در 19 بهمن 1357 ش، به مدرسه‌ علوی رفتند و با امام بیعت کردند. اما شب هنگام پایگاه هوایی «دوشان تپه» نیروی هوایی، مورد تهاجم گارد جاویدان قرار گرفت. مردم با حمایت مسلحانه از همافران نیروی هوایی، در مقابل گارد جاویدان (شاهنشاهی) قرار گرفتند. رژیم شاه نیز با اعلام حکومت نظامی‌ در ساعت 4 عصر روز 21 بهمن، آخرین تیر ترکش را رها کرد. امام در واکنش به این تصمیم نظامیان، به مردم دستور دادند که حکومت نظامی ‌را رعایت نکنند. رویارویی مردم با گارد جاویدان و شکست حکومت نظامی، افسانه شکست ناپذیری ارتش رژیم را از بین برد و سردمداران آن را سرگردان کرد. قره‌باغی حتی فرارهای گسترده در میان کارکنان کادرهای همافران، پیش از بازگشت امام خمینی به ایران را تأیید کرد. از 21 بهمن، دستگیری عوامل رژیم، توسط مردم شروع شد. امام خمینی نظر مثبتی به حفظ ارتش داشت و معتقد بود که اکثریت ارتشیان طرفدار انقلاب هستند. ایشان، در پاریس، درباره انتشار اخبار مربوط به کودتای احتمالی ارتش فرمودند: «من تعجب مى‌کنم که ما مى‌خواهیم ارتشی را از شر استعمار خارج کنیم و آنها خودشان نمى‌خواهند بعضی از بلندرتبه‌ها مى‌خواهند نوکر باشند. اصولاً ارتش با ماست. خلاصه ما از کودتاى نظامی‌هیچ ترسی نداریم»[۶]. متأثر از نصایح امام تعدادی از ارتشیان داوطلبانه به جریان انقلاب پیوستند که برخی از آن‌ها بعدها تبدیل به سرمایه‌های انقلاب شدند. در نتیجه همین همکاری‌ها بود که انقلابیون توانستند اطلاعات مهمی‌ در خصوص ارتش کسب کنند. این حادثه کاسه صبر سرکردگان رژیم را لبریز کرد و زمانی که فهمیدند دیگر امیدی به بقا نیست؛ شایعه‌ی حمله به مدرسه رفاه و علوی به وسیله ارتش شاهنشاهی شدت گرفت که البته این کار عقیم ماند. بختیار و عوامل پیدا و پنهانش با ایجاد درگیری و جنگ داخلی می‌خواستند انقلاب را از درون با شکست مواجه کنند. لکن علی‌رغم تلاش بختیار و عوامل حامی ‌سلطنت پهلوی، موج انقلاب به اوج خود رسیده بود و تنها گزینه پیش روی ارتش، تسلیم در برابر خواست مردم بود. انقلابیون در مقابل، با گذاشتن گل در لوله‌های تفنگی که به سمت آنان نشانه رفته بود از ارتشیان می‌خواستند که به انقلاب بپیوندند. شب بیست و یکم بهمن درگیری شدیدی بین نیروهای مردمی ‌و عوامل متعصب رژیم شروع شد. آنها تصمیم داشتند به مدارس رفاه و علوی حمله کنند، حتی تانک هم به راه انداختند. اما مردم، آنان را خلع سلاح کردند. بعد از آن با حمله نیروی گارد شاهنشاهی به پایگاه نیروی هوایی، مردم به حمایت از همافران پرداختند.

    شکست کودتا و پیروزی انقلاب اسلامی

    از هنگام اوج گیری قیام مردم ایران و سست شدن پایه‌های نظام شاهنشاهی، طرح‌های متعددی بر ضد انقلاب اسلامی‌ و یا برای سرنگونی نظام اسلامی ‌توسط عوامل وابسته به بیگانگان تنظیم و اجرا شد. «کودتا» از اصلی‌ترین شاخه‌های این طرح محسوب می‌شد. در این راستا فرماندار نظامی ‌تهران، سپهبد «مهدی رحیمی» بدون توجه به واقعیت‌های کشور و با تصور امکان تکرار کودتای 28 مرداد 1332، در روز 21 بهمن سال1357 ش، طی اعلامیه‌ای از ساعت چهار و نیم بعد از ظهر تا ساعت 12 ظهر روز بعد را حکومت نظامی ‌اعلام کرد. او قصد داشت با این اقدام، ضمن کشتار مردم و بمباران چندین نقطه مهم از جمله محل اقامت امام، مانع پیروزی نهایی انقلاب اسلامی ‌شود. پس از اعلام خبر در ساعت دو بعد از ظهر، بلافاصله حضرت امام از مردم خواست: «اعلامیه امروز حکومت نظامى خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند». پس از انتشار پیام امام، مردم به خیابان‌ها ریختند و راه را بر هر گونه اقدام نظامی‌ بستند. چند گروه از مردم برای دفاع از امام به اطراف اقامتگاه ایشان رفتند و چند گروه دیگر برای به دست آوردن سلاح به بعضی از پادگان‌ها حمله کردند. آن شب تا صبح، مردم در خیابان‌ها حضور داشتند و گروه‌های خودجوش مردمی ‌برای پیشگیری از اجرای هر گونه توطئه، مراقب اوضاع بودند. با همکاری تعدادی از نظامیان، تعدادی سلاح به دست مردم افتاد و گروه‌های حفاظتی و پاسداری در کوچه‌ها و خیابان‌ها شکل گرفت. این حرکت زمینه‌ساز تشکیل کمیته‌ها در مساجد به مدیریت ائمه جماعات شد. پاسداران کمیته‌های انقلاب اسلامی، حفاظت از شهرها و مقابله با حرکت‌ها و اقدامات ضد انقلاب را بر عهده گرفتند. ولی درگیری میان کلانتری‌ها و مردم، هم‌چنان ادامه داشت. اما سرانجام تمام پاسگاه‌ها و صدا و سیما به دست مردم افتاد. همچنین سران ارتش در ساعت ده و نیم روز 22 بهمن جلسه‌ای تشکیل دادند و در ساعت یک بعد از ظهر، اعلامیه رسمی ‌ارتش خطاب به ملت، مبنی بر اتخاذ موضع بی‌طرفی، از رادیو به اطلاع عموم رسانده و اعلام شد ما ارتش ملی هستیم، نه شاهنشاهی و در هیچ یک از سرکوب‌ها نیز شرکت نخواهیم کرد. به این ترتیب آخرین مراحل پیروزی انقلاب شکل گرفت و سرانجام بساط خاندان پهلوی در ساعت 6 بعد از ظهر روز 22 بهمن 1357 برچیده شد و انقلاب اسلامی‌ در ایران به پیروزی رسید. به این ترتیب ده روز پس از بازگشت تاریخی امام خمینی به کشور و به رهبری ایشان بزرگترین انقلاب قرن بیستم به پیروزی رسید.

    جستارهای وابسته

    پانویس

    1. مؤسسه‌ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام، ج ‌5، ص 502 - 501.
    2. روح‌الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، ص 800 - 799.
    3. ابراهیم یزدی‌، آخرین‌ تلاش‌ها در آخرین‌ روزها، ص137.
    4. صحیفه امام خمینی، ج ‌6، ص 4.
    5. همان، ج 6، ص 13-19.
    6. همان ج ‌6، ص 4.

    منابع