احمد بن محمد ابی نصر بزنطی: تفاوت میان نسخهها
(←راویان) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب اجماع | {{جعبه اطلاعات اصحاب اجماع | ||
| عنوان =احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى | | عنوان =احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى | ||
خط ۱۶: | خط ۱۵: | ||
}} | }} | ||
'''احمد بن محمّد بن | '''احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی''' از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامی و معاصر امام کاظم (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده میشود.<ref>رجال الکشى، ص556، ش1050.</ref> | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
احمد بن محمّد بن | احمد بن محمّد بن ابی نصر و اسم أبی نصر زید مولی السکونی بوده است، وی فقیه و راوی ثقهای است که نخست مذهب [[واقفیه|واقفیان]] را داشته، سپس با دیدن معجزاتی از [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام)]] مستبصر شده است<ref>ر.ک به: الواقفیه: دراسه و تحلیل، ج1، ص286؛ رجال سید بحر العلوم، ج3، ص48.</ref> | ||
کنیه او ابوجعفر و نیز ابوعلی گفته شده و به | کنیه او ابوجعفر و نیز ابوعلی گفته شده و به البزنطی معروف است وابستگی (وِلاء) او به قبیله سکون، از شاخههای بزرگ قبیله کنده یمن، مورد اتفاق است<ref>نجاشی، ص 75؛ طوسی، 1351 ش، ص 36، پانویس ؛ کشّی، ش 1102؛ تستری، ج 1، ص 563 ـ 566.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>ص 36</ref> کنیه او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کرده و میگوید که به بزنطی شهرت دارد<ref>نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ص 10؛ مامقانی، ج 1، ص 77.</ref> نام جد اول و دومش بترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف میکنند و به جای زید نیز کنیه او، ابی نصر را میآورند. گاهی نیز از بزنطی با عنوان «ابن ابی نصر» یاد میکنند<ref>مامقانی، همانجا ج 1، ص 77.</ref> | ||
هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی بهتصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: | هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی بهتصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>ج 1، ص 77 ،</ref> منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی» است<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 322.</ref> | ||
برخی در مورد معروف بودن | برخی در مورد معروف بودن ابی نصر به «بزنطی» میگویند: | ||
بزنطی، منسوب به «بیزانطیه» [بیزانس] است که نام یکی از مستعمرات یونانی بوده است که توسط «قسطنطین کبیر» [کنستانتین اوّل] در سده هفتم قبل از میلاد، تجدید بنا شد و پایتخت امپراطوری روم شرقی (دولت بیزانس) قرار گرفت و به همین مناسبت، بعدا نام قسطنطنیه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعید نیست خود یا پدران بزنطی در جنگهای بین مسلمین و روم شرقی، اسیر و به دیار اسلامی منتقل شده باشند، یا به خواسته خویش به بلاد بینالنهرین هجرت نموده و در کوفه سکونت اختیار کرده باشند. احتمال اسارت وی از تعبیر علامه نسبت به او (مولی السکونی) تقویت میشود؛ چه بهاحتمالقوی، معنای مولی در اینجا «آزادکرده» است که معلوم میشود وی نخست غلام سکونی (که خود از اصحاب حضرت صادق (علیهالسلام) و قاضی بصره و مردی موجّه بوده است) بوده. احتمال دیگری نیز موجود است و آن این که مولی به معنی حلیف و هم پیمان باشد؛ ولی این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطی را تأیید میکند؛ زیرا معمولاً افراد غیرعرب، خود را به شخصیتها یا قبایل معروف منتسب و هم پیمان میکردند.<ref>کاظم مدیر شانه چى، چهل حدیث حضرت رضا (علیهالسلام)، مقدّمه.</ref> | |||
اما | اما یکی از محققان معاصر مینویسد: ابونصر بزنطی، اصلاً از خاندانهای ایرانی بوده که پدران او در کوفه زندگی میکردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و بهاصطلاح آن روز، جزء موالی ـ که به غیر اعراب گفته میشد ـ به شمار میرفتند. شیخ طوسی نیز وی را از آلمهران میداند<ref>کتاب الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص71،ح76 .</ref> | ||
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زندهبودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی<ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفتهاند. کشّی<ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی<ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت میکنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است. | بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زندهبودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی<ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفتهاند. کشّی<ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی<ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت میکنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است. | ||
از یاران امام | از یاران امام موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیهالسلام)<ref>رجال الطوسى، ص332، ش4954</ref>(از اصحاب امام کاظم (علیهالسلام)<ref>وص351، ش5196</ref>(از اصحاب امام رضا (علیهالسلام))<ref>و ص373، ش5518</ref>است. | ||
== تشرف به خدمت امام رضا (علیهالسلام) == | == تشرف به خدمت امام رضا (علیهالسلام) == | ||
احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیهالسلام) تقاضا | احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیهالسلام) تقاضا کردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح کنم. این گذشت تا روزی من در خانهام نشسته بودم، در زدند. | ||
دیدم خادم امام رضا (علیهالسلام) | دیدم خادم امام رضا (علیهالسلام) مرکب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح کردم و بهرهها بردم تا شب شد. همان جا نماز مغرب و عشا را با امام خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است که همین جا استراحت کنی. من هم که از خدا میخواستم خدمت امام باشم، اطاعت کردم و ماندم. | ||
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن | به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن کن. من در این موقع به فکر فرو رفتم و از ذهنم گذشت که معلوم میشود من آدم بسیار بزرگواری هستم که امام اینگونه با من رفتار میکنند. | ||
امام | امام مرکب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانهشان آورده و با من هم غذا شده و بعد رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشتهاند. | ||
عجب! این منم | عجب! این منم که چنین بزرگوارم؟ امام نیمخیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند. | ||
فرمودند: احمد! قصّهای برایت بگویم. وقتی | فرمودند: احمد! قصّهای برایت بگویم. وقتی صعصعة بن صوحان، از اصحاب جدّم [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین (علیهالسلام)]] مریض شد، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به عیادت او رفتند و کنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند. | ||
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، | بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نکند این آمدن من به عیادتت را مایه امتیاز خود از برادران ایمانیات بشماری. این تکلیف دینی من بود که انجام دادم. | ||
امام رضا (علیهالسلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در | امام رضا (علیهالسلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع با این عمل، هم آگاهی خود را از مافیالضمیر من نشان دادند، که نمونهای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.<ref>بحارالأنوار، جلد 49، صفحه 48، حدیث 48. ر.ک به: رجال الکشى، ص587، ش1099؛ قاموس الرجال، ج1، ص274؛ أعیان الشیعه، ج3، ص140.</ref> | ||
== تعابیر اسناد از ایشان: == | == تعابیر اسناد از ایشان: == | ||
* احمد بن محمّد بن | * احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی؛ | ||
* احمد بن | * احمد بن ابی نصر؛ | ||
* ابن | * ابن ابی نصر؛ | ||
* ابن | * ابن ابی نصر البزنطی؛ | ||
* | * البزنطی؛ | ||
* احمد بن محمّد؛ | * احمد بن محمّد؛ | ||
* ابونصر؛ | * ابونصر؛ | ||
* احمد بن محمّد بن | * احمد بن محمّد بن ابی نصر صاحب الانزال.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
== در نگاه رجالیون == | == در نگاه رجالیون == | ||
* شیخ | * شیخ طوسی درباره وی میگوید: ثقه، لقی الرضا (علیهالسلام) وکان عظیم المنزله عنده<ref>الفهرست، ص61، ش63.</ref> | ||
* | * نجاشی نیز از منزلت والای او نزد امامان رضا و جواد (علیهماالسلام) یاد کرده است<ref>رجال النجاشى، ص587ـ589، ش1099ـ 1101.</ref> | ||
* شیخ گویدثقة | * شیخ گویدثقة جلیل القدر.<ref>رجال شیخ الطوسي، ص ۳۴۴ / ۳۴.</ref> | ||
* و در | * و در «ذکری» آمده است: شیعیان مراسیل وی را قبول میکنند.<ref>ذکرى،ص4</ref> | ||
* علاّمه | * علاّمه حلّی درباره وی گفته است: لقی الرضاه وکان عظیم المنزله عنده، وهو ثقه جلیلالقدر<ref>خلاصه الأقوال، ص61، ش66.</ref>. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
مشایخ ایشان، طبق | مشایخ ایشان، طبق احصای جهاز روات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) بسیار زیاد هستند از جمله: | ||
* ابان بن عثمان الاحمر؛ | {{فهرست ستونی|3}} | ||
* [[ابان بن عثمان]] الاحمر؛ | |||
* ابراهيم بن شيبة؛ | * ابراهيم بن شيبة؛ | ||
* ابن ابي حمزة؛ | * ابن ابي حمزة؛ | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۱: | ||
* الضحاك بن زيد؛ | * الضحاك بن زيد؛ | ||
* عاصم بن حميد؛ | * عاصم بن حميد؛ | ||
* | * عبدالرحمن بن سالم؛ | ||
* | * عبدالكريم بن عمرو الخثعمي؛ | ||
* | * عبدالله بن المغيرة؛ | ||
* | * عبدالله بن بكير؛ | ||
* | * عبدالله بن سنان؛ | ||
* | * عبدالله بن محمد الشامي؛ | ||
* | * عبدالله بن يحيي الكاهلي؛ | ||
* العلاء بن رزين؛ | * العلاء بن رزين؛ | ||
* علي بن ابي حمزة؛ | * علي بن ابي حمزة؛ | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۸: | ||
* مثني الحناط؛ | * مثني الحناط؛ | ||
* مثني بن الوليد؛ | * مثني بن الوليد؛ | ||
* مثني بن | * مثني بن عبدالسلام؛ | ||
* محمد اخي عرام؛ | * محمد اخي عرام؛ | ||
* محمد بن احمد بن | * محمد بن احمد بن عبدالله؛ | ||
* محمد بن الفضيل؛ | * محمد بن الفضيل؛ | ||
* محمد بن حكيم؛ | * محمد بن حكيم؛ | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۶: | ||
* محمد بن سماعة الصيرفي؛ | * محمد بن سماعة الصيرفي؛ | ||
* محمد بن سوقة؛ | * محمد بن سوقة؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن عبدالله الاشعري القمي؛ | ||
* محمد بن علي بن ابي | * محمد بن علي بن ابي عبدالله؛ | ||
* محمد بن عمر الساباطي؛ | * محمد بن عمر الساباطي؛ | ||
* محمد بن مسلم؛ | * محمد بن مسلم؛ | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۴: | ||
* يونس بن بهمن؛ | * يونس بن بهمن؛ | ||
* يونس بن يعقوب<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref>. | * يونس بن يعقوب<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref>. | ||
{{پایان}} | |||
=== راویان === | === راویان === | ||
در کتب | در کتب رجالی، اسامی راویان از او بهتفصیل مسطور است، از جمله: | ||
* | * [ ابنه ] علی؛ | ||
* | * ابراهیم بن هاشم؛ | ||
* ابن ابی نجران؛ | |||
* ابو طالب؛ | |||
* ابن | * ابو عبدالله البرقی؛ | ||
* ابو عبدالله الرازی؛ | |||
* احمد بن ابی عبدالله؛ | |||
* ابو | * احمد بن الاشعث؛ | ||
* ابو | * احمد بن الحسن؛ | ||
* ابو | * احمد بن محمد بن خالد البرقی؛ | ||
* احمد بن محمد بن عیسی ؛ | |||
* احمد بن محمد بن یحیی؛ | |||
* احمد بن هلال؛ | |||
* احمد بن | * اسماعیل بن مهران؛ | ||
* احمد بن | * الحسن بن علی بن الفضل سکباج؛ | ||
* احمد بن | * الحسن بن موسی الخشاب؛ | ||
* | * الحسین بن سعید؛ | ||
* سعد بن سعد؛ | |||
* | * سعد بن عبدالله؛ | ||
* سهل بن زیاد؛ | |||
* | * صفوان بن یحیی؛ | ||
* العباس بن معروف؛ | |||
* عبدالله بن الصلت؛ | |||
* عبدالله بن موسی؛ | |||
* | * عبدویه بن عامر؛ | ||
* | * علی بن احمد؛ | ||
* الحسن بن | * علی بن احمد بن اشیم؛ | ||
* علی بن العباس؛ | |||
* | * علی بن محمد؛ | ||
* علی بن مهزیار؛ | |||
* محمد بن احمد بن یحیی؛ | |||
* محمد بن الحسین بن ابی الخطاب؛ | |||
* محمد بن القاسم؛ | |||
* محمد بن ایوب؛ | |||
* محمد بن عبدالحمید؛ | |||
* محمد بن عبدالله بن زرارة؛ | |||
* محمد بن علی بن محبوب؛ | |||
* محمد بن عیسی؛ | |||
* محمد بن محمد بن عبدالله بن زرارة؛ | |||
* | * معاویة بن حکیم؛ | ||
* | * معلی بن محمد؛ | ||
* موسی بن عمر بن یزید الصیقل؛ | |||
* | * الهیثم بن ابی مسروق النهدی؛ | ||
* | * یحیی بن سعید الاهوازی؛ | ||
* یعقوب بن یزید<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | |||
* صفوان بن | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* محمد بن احمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* محمد بن | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
* | |||
== روایات و آثار == | == روایات و آثار == | ||
=== روایات === | === روایات === | ||
این | این روای جلیلالقدر، روایات فراوانی در همه ابواب اصول و فروع نقل کرده است و مجموع روایاتی که از ایشان نقل شده به ۱۲۹۹ میرسد.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
از آثار ایشان میتوان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است: | از آثار ایشان میتوان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است: | ||
# الجامع: (معروف به «جامع | # الجامع: (معروف به «جامع بزنطی»)که در آثار او در صدر قرار دارد و این کتاب آنچنان که بر پایه دانستهها از جامعه آن زمان برمیآید دربردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی بهویژه فقه است. نسخههایی از این اثر تا قرن هفتم هجری هنوز باقی بود. همچنین اقتباسهای سید بن طاووس از یکی از آثار بزنطی ظاهرا برگرفته از همین اثر است. | ||
# المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعهای از احادیث فقهی بهصورت پرسشوپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است. | # المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعهای از احادیث فقهی بهصورت پرسشوپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است. | ||
# النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است. | # النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است. | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۱۶: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
بزنطی در سال 221 یا 222 چشم از جهان فروبست و به سرای باقی شتافت. <ref>شرح احوال این عالم بزرگ، در منابع ذیل وجود دارد: اتقان المقال، ص14؛ أحسن التراجم، ج1، ص56؛ أعیان الشیعه،ج3، ص140؛ بهجه الآمال، ج2، ص101؛ التحریر الطاووسى، ص40؛ تنقیح المقال، ج1، ص77؛ تهذیب المقال، ج3، ص214؛ جامع الرواه، ج1، ص59؛ رجال البرقى، ص54؛ رجال ابن داوود، ص42؛ ریحانه الأدب، ج1، ص257؛ الفهرست، ابن ندیم، ص276؛ الکنى والألقاب، ج2، ص71؛ مجمع الرجال، ج1، ص157ـ160؛ معالم العلماء، ص10؛ معجم الثقات، ص10؛ مشایخ الثقات، الحلقه الاولى، ص245؛ منهج المقال، ص46؛ منتهى المقال، ص40؛ نقد الرجال، ص28؛ هدایه المحدّثین، ص174. | |||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۲۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{فهرست ستونی|3}} | |||
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق. | * علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق. | ||
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیهالسلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق. | * كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیهالسلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق. | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۴۹: | ||
* مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش. | * مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش. | ||
* علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعه المدرسين في الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم،1411 ق | * علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعه المدرسين في الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم،1411 ق | ||
* اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، منشورات | * اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، منشورات مکتبة آیةالله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق. | ||
* طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران. | * طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران. | ||
* ابن ابیطی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعه الإماميه، جعفریان، رسول، 1379 ش. | * ابن ابیطی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعه الإماميه، جعفریان، رسول، 1379 ش. | ||
خط ۳۲۸: | خط ۲۸۳: | ||
* مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. | * مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. | ||
* قمى، عباس، سفينه البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق. | * قمى، عباس، سفينه البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق. | ||
{{پایان}} | |||
{{علمای اسلام}} | |||
{{اصحاب اجماع}} | {{اصحاب اجماع}} | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:اصحاب اجماع]] | [[رده:اصحاب اجماع]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۴۲
احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى | |
---|---|
نام | احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى |
نام کامل | احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى |
محل تولد | کوفه |
تاریخ درگذشت | 203 ق، ۱۹۷ ش، ۸۱۹ م |
هم عصر امام | امام کاظم (علیهالسلام) |
اساتید |
|
شاگردان |
|
احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامی و معاصر امام کاظم (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده میشود.[۱]
زندگینامه
احمد بن محمّد بن ابی نصر و اسم أبی نصر زید مولی السکونی بوده است، وی فقیه و راوی ثقهای است که نخست مذهب واقفیان را داشته، سپس با دیدن معجزاتی از امام رضا (علیهالسلام) مستبصر شده است[۲] کنیه او ابوجعفر و نیز ابوعلی گفته شده و به البزنطی معروف است وابستگی (وِلاء) او به قبیله سکون، از شاخههای بزرگ قبیله کنده یمن، مورد اتفاق است[۳] شیخ طوسی[۴] کنیه او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کرده و میگوید که به بزنطی شهرت دارد[۵] نام جد اول و دومش بترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف میکنند و به جای زید نیز کنیه او، ابی نصر را میآورند. گاهی نیز از بزنطی با عنوان «ابن ابی نصر» یاد میکنند[۶] هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی بهتصریح ابن ادریس[۷] و به نقل از او: مامقانی[۸] منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی» است[۹] برخی در مورد معروف بودن ابی نصر به «بزنطی» میگویند: بزنطی، منسوب به «بیزانطیه» [بیزانس] است که نام یکی از مستعمرات یونانی بوده است که توسط «قسطنطین کبیر» [کنستانتین اوّل] در سده هفتم قبل از میلاد، تجدید بنا شد و پایتخت امپراطوری روم شرقی (دولت بیزانس) قرار گرفت و به همین مناسبت، بعدا نام قسطنطنیه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعید نیست خود یا پدران بزنطی در جنگهای بین مسلمین و روم شرقی، اسیر و به دیار اسلامی منتقل شده باشند، یا به خواسته خویش به بلاد بینالنهرین هجرت نموده و در کوفه سکونت اختیار کرده باشند. احتمال اسارت وی از تعبیر علامه نسبت به او (مولی السکونی) تقویت میشود؛ چه بهاحتمالقوی، معنای مولی در اینجا «آزادکرده» است که معلوم میشود وی نخست غلام سکونی (که خود از اصحاب حضرت صادق (علیهالسلام) و قاضی بصره و مردی موجّه بوده است) بوده. احتمال دیگری نیز موجود است و آن این که مولی به معنی حلیف و هم پیمان باشد؛ ولی این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطی را تأیید میکند؛ زیرا معمولاً افراد غیرعرب، خود را به شخصیتها یا قبایل معروف منتسب و هم پیمان میکردند.[۱۰] اما یکی از محققان معاصر مینویسد: ابونصر بزنطی، اصلاً از خاندانهای ایرانی بوده که پدران او در کوفه زندگی میکردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و بهاصطلاح آن روز، جزء موالی ـ که به غیر اعراب گفته میشد ـ به شمار میرفتند. شیخ طوسی نیز وی را از آلمهران میداند[۱۱] بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زندهبودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی[۱۲] و قطب راوندی [۱۳] و مجلسی[۱۴] سخن گفتهاند. کشّی[۱۵] او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی[۱۶]به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت میکنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است. از یاران امام موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیهالسلام)[۱۷](از اصحاب امام کاظم (علیهالسلام)[۱۸](از اصحاب امام رضا (علیهالسلام))[۱۹]است.
تشرف به خدمت امام رضا (علیهالسلام)
احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیهالسلام) تقاضا کردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح کنم. این گذشت تا روزی من در خانهام نشسته بودم، در زدند. دیدم خادم امام رضا (علیهالسلام) مرکب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح کردم و بهرهها بردم تا شب شد. همان جا نماز مغرب و عشا را با امام خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است که همین جا استراحت کنی. من هم که از خدا میخواستم خدمت امام باشم، اطاعت کردم و ماندم. به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن کن. من در این موقع به فکر فرو رفتم و از ذهنم گذشت که معلوم میشود من آدم بسیار بزرگواری هستم که امام اینگونه با من رفتار میکنند. امام مرکب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانهشان آورده و با من هم غذا شده و بعد رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشتهاند. عجب! این منم که چنین بزرگوارم؟ امام نیمخیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند. فرمودند: احمد! قصّهای برایت بگویم. وقتی صعصعة بن صوحان، از اصحاب جدّم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مریض شد، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به عیادت او رفتند و کنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند. بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نکند این آمدن من به عیادتت را مایه امتیاز خود از برادران ایمانیات بشماری. این تکلیف دینی من بود که انجام دادم. امام رضا (علیهالسلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع با این عمل، هم آگاهی خود را از مافیالضمیر من نشان دادند، که نمونهای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.[۲۰]
تعابیر اسناد از ایشان:
- احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی؛
- احمد بن ابی نصر؛
- ابن ابی نصر؛
- ابن ابی نصر البزنطی؛
- البزنطی؛
- احمد بن محمّد؛
- ابونصر؛
- احمد بن محمّد بن ابی نصر صاحب الانزال.[۲۱]
در نگاه رجالیون
- شیخ طوسی درباره وی میگوید: ثقه، لقی الرضا (علیهالسلام) وکان عظیم المنزله عنده[۲۲]
- نجاشی نیز از منزلت والای او نزد امامان رضا و جواد (علیهماالسلام) یاد کرده است[۲۳]
- شیخ گویدثقة جلیل القدر.[۲۴]
- و در «ذکری» آمده است: شیعیان مراسیل وی را قبول میکنند.[۲۵]
- علاّمه حلّی درباره وی گفته است: لقی الرضاه وکان عظیم المنزله عنده، وهو ثقه جلیلالقدر[۲۶].
مشایخ و راویان
مشایخ
مشایخ ایشان، طبق احصای جهاز روات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) بسیار زیاد هستند از جمله:
- ابان بن عثمان الاحمر؛
- ابراهيم بن شيبة؛
- ابن ابي حمزة؛
- ابن ابي يعفور؛
- ابن عقبة؛
- ابن عيينة؛
- ابن فضال؛
- ابو الحسن الموصلي؛
- ابو المغرا؛
- ابو بصير؛
- ابو جرير القمي؛
- ابو جميلة؛
- ابو عمارة؛
- احمد بن المبارك؛
- احمد بن زياد؛
- احمد بن عائذ؛
- ادريس بن زيد؛
- اسماعيل؛
- اسماعيل بن ابي حنيفة؛
- اسماعيل بن عمر؛
- ثعلبة بن ميمون؛
- جميل بن دراج؛
- حبيب الخثعمي؛
- حسان الجمال؛
- الحسن بن علي؛
- الحسن بن علي بن ابي حمزة؛
- الحسن بن محمد الهاشمي؛
- الحسن بن موسي الخياط؛
- الحسين بن خالد؛
- الحسين بن موسي؛
- الحسين بن ميسر؛
- الحكم بن مسكين؛
- حماد بن عثمان؛
- حماد بن عيسي؛
- حماد بن يحيي؛
- حنان بن سدير؛
- خلاد بن عمارة؛
- داود الطائي؛
- داود بن الحسن؛
- داود بن الحصين؛
- داود بن سرحان؛
- درست؛
- رفاعة بن موسي؛
- زكريا بن آدم؛
- سعيد بن عمرو؛
- سماعة؛
- سماعة بن مهران؛
- صفوان الجمال؛
- صفوان بن مهران الجمال؛
- صفوان بن يحيي؛
- الضحاك بن زيد؛
- عاصم بن حميد؛
- عبدالرحمن بن سالم؛
- عبدالكريم بن عمرو الخثعمي؛
- عبدالله بن المغيرة؛
- عبدالله بن بكير؛
- عبدالله بن سنان؛
- عبدالله بن محمد الشامي؛
- عبدالله بن يحيي الكاهلي؛
- العلاء بن رزين؛
- علي بن ابي حمزة؛
- علي بن عقبة؛
- عيسي الفراء؛
- الفضيل سكرة؛
- فلان المصري؛
- القاسم مولي ابي ايوب؛
- الكاهلي؛
- مثني الحناط؛
- مثني بن الوليد؛
- مثني بن عبدالسلام؛
- محمد اخي عرام؛
- محمد بن احمد بن عبدالله؛
- محمد بن الفضيل؛
- محمد بن حكيم؛
- محمد بن حمران؛
- محمد بن سماعة الصيرفي؛
- محمد بن سوقة؛
- محمد بن عبدالله الاشعري القمي؛
- محمد بن علي بن ابي عبدالله؛
- محمد بن عمر الساباطي؛
- محمد بن مسلم؛
- مرازم بن حكيم؛
- مروان بن مسلم؛
- معاوية بن عمار؛
- معاوية بن ميسرة؛
- معمر بن يحيي؛
- المفضل بن صالح ابي جميلة؛
- موسي بن بكر؛
- مهران بن ابي نصر؛
- الميثمي؛
- النضر بن قرواش؛
- هارون بن الجهم؛
- هشام بن سالم؛
- يونس بن بهمن؛
- يونس بن يعقوب[۲۷].
راویان
در کتب رجالی، اسامی راویان از او بهتفصیل مسطور است، از جمله:
- [ ابنه ] علی؛
- ابراهیم بن هاشم؛
- ابن ابی نجران؛
- ابو طالب؛
- ابو عبدالله البرقی؛
- ابو عبدالله الرازی؛
- احمد بن ابی عبدالله؛
- احمد بن الاشعث؛
- احمد بن الحسن؛
- احمد بن محمد بن خالد البرقی؛
- احمد بن محمد بن عیسی ؛
- احمد بن محمد بن یحیی؛
- احمد بن هلال؛
- اسماعیل بن مهران؛
- الحسن بن علی بن الفضل سکباج؛
- الحسن بن موسی الخشاب؛
- الحسین بن سعید؛
- سعد بن سعد؛
- سعد بن عبدالله؛
- سهل بن زیاد؛
- صفوان بن یحیی؛
- العباس بن معروف؛
- عبدالله بن الصلت؛
- عبدالله بن موسی؛
- عبدویه بن عامر؛
- علی بن احمد؛
- علی بن احمد بن اشیم؛
- علی بن العباس؛
- علی بن محمد؛
- علی بن مهزیار؛
- محمد بن احمد بن یحیی؛
- محمد بن الحسین بن ابی الخطاب؛
- محمد بن القاسم؛
- محمد بن ایوب؛
- محمد بن عبدالحمید؛
- محمد بن عبدالله بن زرارة؛
- محمد بن علی بن محبوب؛
- محمد بن عیسی؛
- محمد بن محمد بن عبدالله بن زرارة؛
- معاویة بن حکیم؛
- معلی بن محمد؛
- موسی بن عمر بن یزید الصیقل؛
- الهیثم بن ابی مسروق النهدی؛
- یحیی بن سعید الاهوازی؛
- یعقوب بن یزید[۲۸]
روایات و آثار
روایات
این روای جلیلالقدر، روایات فراوانی در همه ابواب اصول و فروع نقل کرده است و مجموع روایاتی که از ایشان نقل شده به ۱۲۹۹ میرسد.[۲۹]
آثار
از آثار ایشان میتوان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است:
- الجامع: (معروف به «جامع بزنطی»)که در آثار او در صدر قرار دارد و این کتاب آنچنان که بر پایه دانستهها از جامعه آن زمان برمیآید دربردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی بهویژه فقه است. نسخههایی از این اثر تا قرن هفتم هجری هنوز باقی بود. همچنین اقتباسهای سید بن طاووس از یکی از آثار بزنطی ظاهرا برگرفته از همین اثر است.
- المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعهای از احادیث فقهی بهصورت پرسشوپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است.
- النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است.
- ضمنا نجاشی در فهرست آثار بزنطی از دو کتاب متفاوت «نوادر» یاد کرده که نسخههایی از آن تا قرن 6 ه.ق همچنان برجای بوده است.[۳۰]
درگذشت
بزنطی در سال 221 یا 222 چشم از جهان فروبست و به سرای باقی شتافت. [۳۱]
پانویس
- ↑ رجال الکشى، ص556، ش1050.
- ↑ ر.ک به: الواقفیه: دراسه و تحلیل، ج1، ص286؛ رجال سید بحر العلوم، ج3، ص48.
- ↑ نجاشی، ص 75؛ طوسی، 1351 ش، ص 36، پانویس ؛ کشّی، ش 1102؛ تستری، ج 1، ص 563 ـ 566.
- ↑ ص 36
- ↑ نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ص 10؛ مامقانی، ج 1، ص 77.
- ↑ مامقانی، همانجا ج 1، ص 77.
- ↑ حلی ج 3، ص 553؛
- ↑ ج 1، ص 77 ،
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 322.
- ↑ کاظم مدیر شانه چى، چهل حدیث حضرت رضا (علیهالسلام)، مقدّمه.
- ↑ کتاب الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص71،ح76 .
- ↑ کتاب الغیبه ص 47.
- ↑ خرائج ، ج 2، ص 662.
- ↑ بحار، ج 49، ص 36 و 48.
- ↑ رجال کشی ش 1050.
- ↑ عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.
- ↑ رجال الطوسى، ص332، ش4954
- ↑ وص351، ش5196
- ↑ و ص373، ش5518
- ↑ بحارالأنوار، جلد 49، صفحه 48، حدیث 48. ر.ک به: رجال الکشى، ص587، ش1099؛ قاموس الرجال، ج1، ص274؛ أعیان الشیعه، ج3، ص140.
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ الفهرست، ص61، ش63.
- ↑ رجال النجاشى، ص587ـ589، ش1099ـ 1101.
- ↑ رجال شیخ الطوسي، ص ۳۴۴ / ۳۴.
- ↑ ذکرى،ص4
- ↑ خلاصه الأقوال، ص61، ش66.
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ أعیان الشیعه، ج3، ص140، مارواه الرضاه، المسائل. ریحانه الأدب، ج1، ص258.نیز رجوع کنید به کحاله، ج 2، ص 104؛ بغدادی، ج 1، ستون 47؛ زرکلی، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 27، ج 6، ص 312، ج 24، ص 321.
- ↑ شرح احوال این عالم بزرگ، در منابع ذیل وجود دارد: اتقان المقال، ص14؛ أحسن التراجم، ج1، ص56؛ أعیان الشیعه،ج3، ص140؛ بهجه الآمال، ج2، ص101؛ التحریر الطاووسى، ص40؛ تنقیح المقال، ج1، ص77؛ تهذیب المقال، ج3، ص214؛ جامع الرواه، ج1، ص59؛ رجال البرقى، ص54؛ رجال ابن داوود، ص42؛ ریحانه الأدب، ج1، ص257؛ الفهرست، ابن ندیم، ص276؛ الکنى والألقاب، ج2، ص71؛ مجمع الرجال، ج1، ص157ـ160؛ معالم العلماء، ص10؛ معجم الثقات، ص10؛ مشایخ الثقات، الحلقه الاولى، ص245؛ منهج المقال، ص46؛ منتهى المقال، ص40؛ نقد الرجال، ص28؛ هدایه المحدّثین، ص174.
منابع
- علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
- كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیهالسلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
- نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
- طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
- طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعه و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مكتبه المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
- علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصه الأقوال في معرفه الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
- استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسه آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
- قهپايى، عنايهالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، محمدرضا تجدد، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶ش.
- حلی (علامه)، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، نشرالفقاهه، ۱۴۱۷ق.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه فی العالم، ۱۳۷۲ش.
- حسنزاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
- امین، سید محسن، أعيان الشيعه (53 جلدی) مکان نشر بیروت - لبنان.
- شبستری، عبدالحسین، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم (علیهالسلام) المؤتمر العالمی للإمام الرضا (علیهالسلام) ، مشهد،1369 .
- ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
- زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
- شيخ صدوق ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی، أمالی شیخ صدوق، کمرهای، محمدباقر (مترجم)، کتابچی، تهران،1376 ش.
- عتکی بزاز، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، دار الکتب العلميه مکتبه العلوم و الحکم، مدينه و لبنان1430ق
- مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال مؤسسه آل البيت عليهمالسلام لاحياء التراث، قم ،1416 ق
- صدر، سید حسن تأسيس الشيعه لعلوم الإسلام، اعلمی، 1375 ش.
- مرعشی، محمود، التحرير الطاووسي المستخرج من کتاب حل الاشکال للسید احمد بن طاوس الحسینی، ، کشی، محمد بن عمر
- (ابن طاووس، احمد بن موسی نویسنده) ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین (تلخيص) کتابخانه عمومی آیتاللهمرعشی نجفی(ره) قم - ایران1411 ق
- قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعه المدرسين في الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم،1411 ق
- اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، منشورات مکتبة آیةالله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق.
- طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران.
- ابن ابیطی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعه الإماميه، جعفریان، رسول، 1379 ش.
- کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسه ولي العصر (علیهالسلام) للدراسات الإسلاميه، قم،1419 ق.
- عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،1436ق.
- ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجه للثقافه قم،۱۳۷۵ ش
- ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزان، انتشارات مؤسسه الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
- تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسه النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
- نوریهمدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
- خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه [بی نا] [بی جا] 1413ق
- طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفه الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
- حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعه و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسه النشر الإسلامي قم - 1424 ق
- مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هدايه المحدثين إلی طريقه المحمدين المعروف ب مشتركات الكاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیتاللهمرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
- قلعجي، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الكبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلميه، بيروت،1404ق.
- شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزه في علم الدرایه، بصيرتی، قم، 1398 ق.
- تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
- مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسه آل البيت عليهمالسلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
- کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربيه)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
- ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعه و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمه كتاب الفهرست للشيخ أبيجعفر الطوسي ) المطبعه الحيدريه نجف اشرف 1380
- شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانه الرضويه المقدسه، مجمع البحوث الإسلاميه، مشهد ،1429 ق.
- جاپلقی بروجردی، علیاصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفه طبقات الرجال زير نظرمرعشی، محمود.
- مکتبه آیتالله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
- اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6.
- نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
- خامنهاى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
- مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
- ربانى، محمد حسن، سبکشناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.
- جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
- طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
- قمى، عباس، سفينه البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق.