سلیمان ندوی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵<references />↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = الندوی111.jpg | |||
| نام = سید سلیمان ندوی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
|سال تولد | | سال تولد = 1884 م | ||
| تاریخ تولد = | |||
| | | محل تولد = [[هند]] | ||
|محل تولد | | سال درگذشت = ۱۹۵۳ م | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = | ||
| | | استادان = | ||
| | | شاگردان = | ||
| | | دین = | ||
| | | مذهب = | ||
| آثار = | |||
| فعالیتها = اندیشمند، محقق و تاریخنگار برجسته، زندگینامهنویس و نویسندهٔ اهل [[هند]] | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''سلیمان ندوی''' (انگلیسی: Sulaiman Nadvi، اردو: سید سلیمان ندوی؛ ۲۲ نوامبر ۱۸۸۴ – ۲۲ نوامبر ۱۹۵۳)؛ اندیشمند، محقق و تاریخنگار برجسته، زندگینامهنویس و نویسندهٔ اهل [[هند]] در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی بود. او در ۲۲ نوامبر ۱۸۸۴ (۲۳ صفر ۱۳۰۲ هجری قمری) در پتنه از توابع ایالت بیهار هند متولد شد و در همانجا پرورش یافت. پدرش، [[ابوالحسن صوفی]] بودهاست. اثر مشهور وی تکمیل کتاب ناتمام سیرۃ النبی در پنج مجلد مجموعهای در رفتار و عقاید، روش و سنت محمد پیامبر اسلام و معارف اسلامی است. شبلی نعمانی به دلیل بیماری در پایان عمر خود نظارت بر دارالصنفین را که خود تأسیس کرده بود و نیز تکمیل مجموعهٔ سیره النبی را به او واگذار کرد. | |||
=زندگی= | از دیگر آثار وی خطبات مدارس (به زبانهای اردو، انگلیسی و عربی)؛ ارض القران در زمینهٔ جغرافیای قرآنی، سیره [[عایشه]]، سیره مالک، خیام و نقوش سلیمانی در مباحث لغوی و ادبی میباشد. کتاب سفرنامه [[افغانستان]] به قلم سلیمان ندوی که شرح مسافرت [[اقبال لاهوری]] - سر راس مسعود و سلیمان ندوی در اکتبر 1933به افغانستان میباشد با ترجمه جذاب نذیر احمد سلامی توسط مؤسسه هفت اقلیم در زاهدان به چاپ رسیده است. مدفن وی در محوطه دانشگاه اسلامی کراچی میباشد<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C سلیمان ندوی]</ref> <ref>[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C/ شیخ ندوی]</ref>. | ||
== زندگی == | |||
او فرزند ابوالحسن بود و در ۲۳ صفر ۱۳۰۲ ق در روستای دسنه از توابع ایالت بیهار متولد شد و در همانجا پرورش یافت. مقدمات علوم را نزد شیخ ابوحبیب نقشبندی آموخت. آنگاه در ۱۳۱۶ ق به «پهلواری» رفت و یک سال در آنجا ماند و برخی از متون درسی را در محضر شیخ محییالدین مجیبی پهلواروی خواند. سپس به مدرسه امدادیه در «دربهنگه» رفت و یک سال را هم در آنجا به آموختن علوم متداول گذراند. پس از آن در ۱۳۱۸ ق عازم لکهنو شد. و به تحصیل در مدرسه دارالعلوم «ندوه العلما» پرداخت و پس از پنج سال در ۱۳۲۴ به دریافت مدرک فارغالتحصیلی از آن مدرسه نایل آمد<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C سیدسلیمان ندوی]</ref>. | او فرزند ابوالحسن بود و در ۲۳ صفر ۱۳۰۲ ق در روستای دسنه از توابع ایالت بیهار متولد شد و در همانجا پرورش یافت. مقدمات علوم را نزد شیخ ابوحبیب نقشبندی آموخت. آنگاه در ۱۳۱۶ ق به «پهلواری» رفت و یک سال در آنجا ماند و برخی از متون درسی را در محضر شیخ محییالدین مجیبی پهلواروی خواند. سپس به مدرسه امدادیه در «دربهنگه» رفت و یک سال را هم در آنجا به آموختن علوم متداول گذراند. پس از آن در ۱۳۱۸ ق عازم لکهنو شد. و به تحصیل در مدرسه دارالعلوم «ندوه العلما» پرداخت و پس از پنج سال در ۱۳۲۴ به دریافت مدرک فارغالتحصیلی از آن مدرسه نایل آمد<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C سیدسلیمان ندوی]</ref>. | ||
=اساتید= | == اساتید == | ||
وی برنامههای درسی دارالعلوم را نزد مفتی عبداللطیف سنبهلی و سید علی زینی امروهوی ومولوی شبلی جیراجوری و شیخ حفیظالله بندوی و علامه فاروق عباسی چریاکوتی فراگرفت و پارهای از دروس را نیز نزد عبدالحی حسنی آموخت و ادبیات را از علامه شبلی بن حبیبالله بندوی فراگرفت. | وی برنامههای درسی دارالعلوم را نزد مفتی عبداللطیف سنبهلی و سید علی زینی امروهوی ومولوی شبلی جیراجوری و شیخ حفیظالله بندوی و علامه فاروق عباسی چریاکوتی فراگرفت و پارهای از دروس را نیز نزد عبدالحی حسنی آموخت و ادبیات را از علامه شبلی بن حبیبالله بندوی فراگرفت. | ||
=فعالیتها= | == فعالیتها == | ||
سیدسلیمان ندوی در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ق سه بار قائم مقام سردبیر مجله الندوه شد و توجه خوانندگان را به مقالات علمی خود که نشان از نبوغ و آینده درخشان او داشت، جلب کرد. در ۱۳۲۵ ق به استادی مدرسه دارالعلوم منصوب گردید و در همین زمان به نوشت کتابهایی در زمینه لغت و ادب عربی پرداخت. در ۱۳۳۰ ق مولانا ابوالکلام آزاد او را به کلتکه دعوت کرد و او مدت یک سال را در آن شهر به همکاری با روزنامه الهلال گذراند، تا آنکه در ۱۳۳۱ ق به عنوان استاد زبانهای شرقی در دانشکده پونا وابستهب به دانشگاه بمبئی برگزیده شد و مدت سه سال در آجا به تدریس ادبیات فارسی مشغول شد و اعتماد و احترام دانشجویان و استادان را به خود جلب کرد. | سیدسلیمان ندوی در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ق سه بار قائم مقام سردبیر مجله الندوه شد و توجه خوانندگان را به مقالات علمی خود که نشان از نبوغ و آینده درخشان او داشت، جلب کرد. در ۱۳۲۵ ق به استادی مدرسه دارالعلوم منصوب گردید و در همین زمان به نوشت کتابهایی در زمینه لغت و ادب عربی پرداخت. در ۱۳۳۰ ق مولانا ابوالکلام آزاد او را به کلتکه دعوت کرد و او مدت یک سال را در آن شهر به همکاری با روزنامه الهلال گذراند، تا آنکه در ۱۳۳۱ ق به عنوان استاد زبانهای شرقی در دانشکده پونا وابستهب به دانشگاه بمبئی برگزیده شد و مدت سه سال در آجا به تدریس ادبیات فارسی مشغول شد و اعتماد و احترام دانشجویان و استادان را به خود جلب کرد. | ||
هنگامی که استادش علامه شبلی نعمانی بیمار شد و پایان عمر خود را نزدیک دید او را نزد خود خواند و نظارت بر دارالصنفین را که خود تاسیس کرده بود و نیز تکمیل مجموعه سیرةالنبی را به او واگذار کرد. سیدسلیمان پس از مرگ استاد به ایفای این وظیفه خطیر پرداخت و همه همت خود را به آن معطوف داشت و این در ۱۳۳۲ ق بود. او همزمان ریاست هیئت تحریریه ماهنامة المعارف را نیز به عهده گرفت و به کار تحقیقی و تالیف ادامه داد و به ویژه در تکمیل مجموعه سیرةالنبی میکوشید. سیدسلیمان در راستای همراهی با عواطف مسلمانان در جنبش خلافت نیز فعالیتی میکرد و مجموع این عوامل منزلت خاصی به او بخشیده بود. | هنگامی که استادش علامه شبلی نعمانی بیمار شد و پایان عمر خود را نزدیک دید او را نزد خود خواند و نظارت بر دارالصنفین را که خود تاسیس کرده بود و نیز تکمیل مجموعه سیرةالنبی را به او واگذار کرد. سیدسلیمان پس از مرگ استاد به ایفای این وظیفه خطیر پرداخت و همه همت خود را به آن معطوف داشت و این در ۱۳۳۲ ق بود. او همزمان ریاست هیئت تحریریه ماهنامة المعارف را نیز به عهده گرفت و به کار تحقیقی و تالیف ادامه داد و به ویژه در تکمیل مجموعه سیرةالنبی میکوشید. سیدسلیمان در راستای همراهی با عواطف مسلمانان در جنبش خلافت نیز فعالیتی میکرد و مجموع این عوامل منزلت خاصی به او بخشیده بود. | ||
=سفر به لندن و حجاز= | == سفر به لندن و حجاز == | ||
وی در ۱۳۳۸ ق به عنوان یکی از اعضای هیئت [[خلافت]]، همراه با محمدعلی جوهر (رامپوری) و سیدحسین بهاری به [[لندن]] سفر کرد تا نظر [[مسلمانان]] هند را درباره [[خلافت عثمانی]] به دولتمردان [[بریتانیا]] اعلام دارد. او در این سفر از [[پاریس]] و لندن نیز دیدن کرد و با رهبران فکری [[اروپا]] و رجال سیاسی [[دنیای اسلام]] دیدار و تبادل نظر نمود. در ۱۳۴۲ ق بار دیگر در راس هیاتی از نمایندگان جنبش خلافت به [[حجاز]] سفر کرد تا میان ملک عبدالعزیز و شریف حسین میانجیگری کند. در ۱۳۴۴ ق ملک عبدالعزیز کنگره [[جهان اسلام]] را تشکیل داد و علما و رهبران مسلمان را به آن دعوت کرد. مسلمانان هند نیز هیاتی را به ریاست سیدسلیمان به حجاز اعزام کردند و او در این کنگره به سمت نایب رئیس جلسات برگزیده شد. | وی در ۱۳۳۸ ق به عنوان یکی از اعضای هیئت [[خلافت]]، همراه با محمدعلی جوهر (رامپوری) و سیدحسین بهاری به [[لندن]] سفر کرد تا نظر [[مسلمانان]] هند را درباره [[خلافت عثمانی]] به دولتمردان [[بریتانیا]] اعلام دارد. او در این سفر از [[پاریس]] و لندن نیز دیدن کرد و با رهبران فکری [[اروپا]] و رجال سیاسی [[دنیای اسلام]] دیدار و تبادل نظر نمود. در ۱۳۴۲ ق بار دیگر در راس هیاتی از نمایندگان جنبش خلافت به [[حجاز]] سفر کرد تا میان ملک عبدالعزیز و شریف حسین میانجیگری کند. در ۱۳۴۴ ق ملک عبدالعزیز کنگره [[جهان اسلام]] را تشکیل داد و علما و رهبران مسلمان را به آن دعوت کرد. مسلمانان هند نیز هیاتی را به ریاست سیدسلیمان به حجاز اعزام کردند و او در این کنگره به سمت نایب رئیس جلسات برگزیده شد. | ||
=شرکت در سیاستهای آموزشی کشور= | ==شرکت در سیاستهای آموزشی کشور== | ||
در رجب ۱۳۵۲ نادرخان [[افغانستان]] او را به کابل دعوت کرد تا از تجربیات و مطالعات او در سیاستهای آموزشی کشور استفاده کند. سید سلیمان نیز همراه با دکتر محمد اقبال و سید راس مسعود به افغانستان رفت و از شهرهای کابل و غزنین دیدن نمود. نادرخان او را بسیار گرامی داشت و مردم نیز به گستردگی از او استقبال کردند. در صفر ۱۳۶۲ ق دانشگاه «علیگره» درجه دکترای افتخاری در ادبیات را به او اعطا کرد و از مقام علمی او تجلیل به عمل آورد. | در رجب ۱۳۵۲ نادرخان [[افغانستان]] او را به کابل دعوت کرد تا از تجربیات و مطالعات او در سیاستهای آموزشی کشور استفاده کند. سید سلیمان نیز همراه با دکتر محمد اقبال و سید راس مسعود به افغانستان رفت و از شهرهای کابل و غزنین دیدن نمود. نادرخان او را بسیار گرامی داشت و مردم نیز به گستردگی از او استقبال کردند. در صفر ۱۳۶۲ ق دانشگاه «علیگره» درجه دکترای افتخاری در ادبیات را به او اعطا کرد و از مقام علمی او تجلیل به عمل آورد. | ||
=انتخاب استاد اخلاق و عرفان= | == انتخاب استاد اخلاق و عرفان == | ||
سیدسلیمان با همه توجهی که به دانش و پژوهش داشت و شهرت او فراگیر شده بود خود را نیازمند مراد و مرشدی میدید که نفس او را به کمال رساند. در این مسیر با مولان اشرف علی تهانوی آشنا گردید و در رجب ۱۳۵۷ ق با او دست بیعت داد و زمام اختیار خود را به دست او سپرد و ملازم خدمت او شد و در اندک مدتی چنان مورد توجه و اعتماد شیخ قرار گرفت که او در شوال ۱۳۶۱ ق به جانشینی خود برگزید. | سیدسلیمان با همه توجهی که به دانش و پژوهش داشت و شهرت او فراگیر شده بود خود را نیازمند مراد و مرشدی میدید که نفس او را به کمال رساند. در این مسیر با مولان اشرف علی تهانوی آشنا گردید و در رجب ۱۳۵۷ ق با او دست بیعت داد و زمام اختیار خود را به دست او سپرد و ملازم خدمت او شد و در اندک مدتی چنان مورد توجه و اعتماد شیخ قرار گرفت که او در شوال ۱۳۶۱ ق به جانشینی خود برگزید. | ||
=ریاست امور قضایی دانشگاه احمدیه= | == ریاست امور قضایی دانشگاه احمدیه == | ||
وی در رجب ۱۳۶۵ ق به دعوت نواب حمیدالله خان، حکمران بهوپال به ریاست امور قضایی و سرپرستی دانشگاه احمدیه و نظارت بر آموزشهای دینی آن ایالت منصوب گردید و مدت سه سال به ایفای این وظایف و تدریس و ارشاد ادامه داد. | وی در رجب ۱۳۶۵ ق به دعوت نواب حمیدالله خان، حکمران بهوپال به ریاست امور قضایی و سرپرستی دانشگاه احمدیه و نظارت بر آموزشهای دینی آن ایالت منصوب گردید و مدت سه سال به ایفای این وظایف و تدریس و ارشاد ادامه داد. | ||
=زیارت خانه خدا= | == زیارت خانه خدا == | ||
و در ۱۳۶۸ ق برای آخرین بار به زیارت [[بیت الله الحرام]] توفیق یافت و در ۱۳۶۹ ق به هند بازگشت. | و در ۱۳۶۸ ق برای آخرین بار به زیارت [[بیت الله الحرام]] توفیق یافت و در ۱۳۶۹ ق به هند بازگشت. | ||
=اقامت در پاکستان= | == اقامت در پاکستان == | ||
در این هنگام حکومت ایالتی بهوپال منحل گردید و اداره آن ایالت به دولت هند منتقل شد و اوضاع و احوال به پریشانی گرایید و سیدسلیمان که وضع را چنین دید از مشاغل خود کناره گرفت. برخی از ارکان دولت [[پاکستان]] که از منزلت علمی و بصیرت دینی وی آگاه بودند او را برای مشارکت در تدوین قانون اساسی اسلامی پاکستان دعوت کردند، لذا در شعبان ۱۳۶۹ ق عازم پاکستان شد و در آن کشور اقامت گزید و به ریاست کمیسیون تعلیمات اسلامی برگزیده شد اما این کمیسیون به اتمام و انجام کار خود توفیق نیافت و پس از اندک مدتی منحل گردید. | در این هنگام حکومت ایالتی بهوپال منحل گردید و اداره آن ایالت به دولت هند منتقل شد و اوضاع و احوال به پریشانی گرایید و سیدسلیمان که وضع را چنین دید از مشاغل خود کناره گرفت. برخی از ارکان دولت [[پاکستان]] که از منزلت علمی و بصیرت دینی وی آگاه بودند او را برای مشارکت در تدوین قانون اساسی اسلامی پاکستان دعوت کردند، لذا در شعبان ۱۳۶۹ ق عازم پاکستان شد و در آن کشور اقامت گزید و به ریاست کمیسیون تعلیمات اسلامی برگزیده شد اما این کمیسیون به اتمام و انجام کار خود توفیق نیافت و پس از اندک مدتی منحل گردید. | ||
سیدسلیمان نیز آن انگیزه و شور علمی و دینی را که انتظار داشت در حکومت پاکستان نیافت و با حسدورزی برخی از علما و رفتار ناپسند بعضی زمامداران روبرو گردید و از آن پس بقیه عمر را با قناعت و عفاف به مطالعات علمی پرداخت. | سیدسلیمان نیز آن انگیزه و شور علمی و دینی را که انتظار داشت در حکومت پاکستان نیافت و با حسدورزی برخی از علما و رفتار ناپسند بعضی زمامداران روبرو گردید و از آن پس بقیه عمر را با قناعت و عفاف به مطالعات علمی پرداخت. | ||
=ورود به مجمع علمی فؤاد اول= | == ورود به مجمع علمی فؤاد اول == | ||
در ۱۳۷۱ ق «مجمع علمی فؤاد اول» او را به عنوان عضو خود برگزید. وی در این سمت ریاست برخی از کنفرانسهای بزرگ علمی را بر عهده گرفت و کتابهای متعددی نگاشت و علما و دولتمردان را به آنچه خیر و صلاح ملک و ملت میدید راهنمایی میکرد. | در ۱۳۷۱ ق «مجمع علمی فؤاد اول» او را به عنوان عضو خود برگزید. وی در این سمت ریاست برخی از کنفرانسهای بزرگ علمی را بر عهده گرفت و کتابهای متعددی نگاشت و علما و دولتمردان را به آنچه خیر و صلاح ملک و ملت میدید راهنمایی میکرد. | ||
=وفات= | == وفات == | ||
و همچنان به طاعت و عبادت و ذکر و تسبیح و تعلیم و تربیت ادامه میداد تا سرانجام در اول ربیع الثانی ۱۳۷۳ ق بدرود زندگی گفت. در مراسم تشییع جنازه او بزرگان علما و اعیان بلاد و سفیران [[کشورهای اسلامی]] شرکت کردند و در جوار مرقد شیخ شبیر احمد عثمانی به خاک سپرده شد. | و همچنان به طاعت و عبادت و ذکر و تسبیح و تعلیم و تربیت ادامه میداد تا سرانجام در اول ربیع الثانی ۱۳۷۳ ق بدرود زندگی گفت. در مراسم تشییع جنازه او بزرگان علما و اعیان بلاد و سفیران [[کشورهای اسلامی]] شرکت کردند و در جوار مرقد شیخ شبیر احمد عثمانی به خاک سپرده شد. | ||
=ویژگیهای علمی= | == ویژگیهای علمی == | ||
سلیمان ندوی در علوم قرآنی و کلام و فنون ادب و [[عربی]] بی همتا بود و در تاریخ و جامعهشناسی دستی توانا داشت و نگارش به زبان [[اردو]] صاحب اسلوب بود و به هر دو زبان عربی و اردو شعر میسرود. | |||
سلیمان ندوی در علوم قرآنی و کلام و فنون ادب و [[عربی]] بی همتا بود و در تاریخ و | |||
او از مؤلفان بزرگ عصر است که کتابها و رسالههای بسیار از خود به یادگار نهاد. وی تکمله سیرةالنبی استادش را در پنج مجلد بزرگ فراهم آورد که یک دایرة المعارف در سیره [[ | == تألیفات == | ||
او از مؤلفان بزرگ عصر است که کتابها و رسالههای بسیار از خود به یادگار نهاد. وی تکمله سیرةالنبی استادش را در پنج مجلد بزرگ فراهم آورد که یک دایرة المعارف در سیره [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)]] و عقاید و معارف اسلامی است. | |||
از دیگر آثار اوست: خطبات مدارس، در سیره که به زبانهای انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است؛ ارض القران در جغرافیای قرآنی در دو جلد، سیره عایشه، سیره مالک، خیام، نقوش سلیمانی، در مباحث لغوی و ادبی، حایه شبلی درشرح زندگی استادش، عرب و هند کی تعلیقات (پیوندهای اعراب و هند) و عربون کی جهازرانی (دریانوردی نزد عرب) و مؤلفاتی دیگر در مباحث مختلف علمی و مقالات بسیار در مجله المعارف <ref>[http://lib.eshia.ir/40481/8/1235/%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%8A نزهه الخواطر وبهجه المسامع]</ref>. | از دیگر آثار اوست: خطبات مدارس، در سیره که به زبانهای انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است؛ ارض القران در جغرافیای قرآنی در دو جلد، سیره عایشه، سیره مالک، خیام، نقوش سلیمانی، در مباحث لغوی و ادبی، حایه شبلی درشرح زندگی استادش، عرب و هند کی تعلیقات (پیوندهای اعراب و هند) و عربون کی جهازرانی (دریانوردی نزد عرب) و مؤلفاتی دیگر در مباحث مختلف علمی و مقالات بسیار در مجله المعارف <ref>[http://lib.eshia.ir/40481/8/1235/%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%8A نزهه الخواطر وبهجه المسامع]</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: عالمان]] | {{علمای اسلام}} | ||
[[رده: عالمان | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: هند]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:هند]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۷
سلیمان ندوی | |
---|---|
نام کامل | سید سلیمان ندوی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1884 م، ۱۲۶۲ ش، ۱۳۰۰ ق |
محل تولد | هند |
سال درگذشت | ۱۹۵۳ م، ۱۳۳۱ ش، ۱۳۷۲ ق |
فعالیتها | اندیشمند، محقق و تاریخنگار برجسته، زندگینامهنویس و نویسندهٔ اهل هند |
سلیمان ندوی (انگلیسی: Sulaiman Nadvi، اردو: سید سلیمان ندوی؛ ۲۲ نوامبر ۱۸۸۴ – ۲۲ نوامبر ۱۹۵۳)؛ اندیشمند، محقق و تاریخنگار برجسته، زندگینامهنویس و نویسندهٔ اهل هند در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی بود. او در ۲۲ نوامبر ۱۸۸۴ (۲۳ صفر ۱۳۰۲ هجری قمری) در پتنه از توابع ایالت بیهار هند متولد شد و در همانجا پرورش یافت. پدرش، ابوالحسن صوفی بودهاست. اثر مشهور وی تکمیل کتاب ناتمام سیرۃ النبی در پنج مجلد مجموعهای در رفتار و عقاید، روش و سنت محمد پیامبر اسلام و معارف اسلامی است. شبلی نعمانی به دلیل بیماری در پایان عمر خود نظارت بر دارالصنفین را که خود تأسیس کرده بود و نیز تکمیل مجموعهٔ سیره النبی را به او واگذار کرد.
از دیگر آثار وی خطبات مدارس (به زبانهای اردو، انگلیسی و عربی)؛ ارض القران در زمینهٔ جغرافیای قرآنی، سیره عایشه، سیره مالک، خیام و نقوش سلیمانی در مباحث لغوی و ادبی میباشد. کتاب سفرنامه افغانستان به قلم سلیمان ندوی که شرح مسافرت اقبال لاهوری - سر راس مسعود و سلیمان ندوی در اکتبر 1933به افغانستان میباشد با ترجمه جذاب نذیر احمد سلامی توسط مؤسسه هفت اقلیم در زاهدان به چاپ رسیده است. مدفن وی در محوطه دانشگاه اسلامی کراچی میباشد[۱] [۲].
زندگی
او فرزند ابوالحسن بود و در ۲۳ صفر ۱۳۰۲ ق در روستای دسنه از توابع ایالت بیهار متولد شد و در همانجا پرورش یافت. مقدمات علوم را نزد شیخ ابوحبیب نقشبندی آموخت. آنگاه در ۱۳۱۶ ق به «پهلواری» رفت و یک سال در آنجا ماند و برخی از متون درسی را در محضر شیخ محییالدین مجیبی پهلواروی خواند. سپس به مدرسه امدادیه در «دربهنگه» رفت و یک سال را هم در آنجا به آموختن علوم متداول گذراند. پس از آن در ۱۳۱۸ ق عازم لکهنو شد. و به تحصیل در مدرسه دارالعلوم «ندوه العلما» پرداخت و پس از پنج سال در ۱۳۲۴ به دریافت مدرک فارغالتحصیلی از آن مدرسه نایل آمد[۳].
اساتید
وی برنامههای درسی دارالعلوم را نزد مفتی عبداللطیف سنبهلی و سید علی زینی امروهوی ومولوی شبلی جیراجوری و شیخ حفیظالله بندوی و علامه فاروق عباسی چریاکوتی فراگرفت و پارهای از دروس را نیز نزد عبدالحی حسنی آموخت و ادبیات را از علامه شبلی بن حبیبالله بندوی فراگرفت.
فعالیتها
سیدسلیمان ندوی در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ق سه بار قائم مقام سردبیر مجله الندوه شد و توجه خوانندگان را به مقالات علمی خود که نشان از نبوغ و آینده درخشان او داشت، جلب کرد. در ۱۳۲۵ ق به استادی مدرسه دارالعلوم منصوب گردید و در همین زمان به نوشت کتابهایی در زمینه لغت و ادب عربی پرداخت. در ۱۳۳۰ ق مولانا ابوالکلام آزاد او را به کلتکه دعوت کرد و او مدت یک سال را در آن شهر به همکاری با روزنامه الهلال گذراند، تا آنکه در ۱۳۳۱ ق به عنوان استاد زبانهای شرقی در دانشکده پونا وابستهب به دانشگاه بمبئی برگزیده شد و مدت سه سال در آجا به تدریس ادبیات فارسی مشغول شد و اعتماد و احترام دانشجویان و استادان را به خود جلب کرد. هنگامی که استادش علامه شبلی نعمانی بیمار شد و پایان عمر خود را نزدیک دید او را نزد خود خواند و نظارت بر دارالصنفین را که خود تاسیس کرده بود و نیز تکمیل مجموعه سیرةالنبی را به او واگذار کرد. سیدسلیمان پس از مرگ استاد به ایفای این وظیفه خطیر پرداخت و همه همت خود را به آن معطوف داشت و این در ۱۳۳۲ ق بود. او همزمان ریاست هیئت تحریریه ماهنامة المعارف را نیز به عهده گرفت و به کار تحقیقی و تالیف ادامه داد و به ویژه در تکمیل مجموعه سیرةالنبی میکوشید. سیدسلیمان در راستای همراهی با عواطف مسلمانان در جنبش خلافت نیز فعالیتی میکرد و مجموع این عوامل منزلت خاصی به او بخشیده بود.
سفر به لندن و حجاز
وی در ۱۳۳۸ ق به عنوان یکی از اعضای هیئت خلافت، همراه با محمدعلی جوهر (رامپوری) و سیدحسین بهاری به لندن سفر کرد تا نظر مسلمانان هند را درباره خلافت عثمانی به دولتمردان بریتانیا اعلام دارد. او در این سفر از پاریس و لندن نیز دیدن کرد و با رهبران فکری اروپا و رجال سیاسی دنیای اسلام دیدار و تبادل نظر نمود. در ۱۳۴۲ ق بار دیگر در راس هیاتی از نمایندگان جنبش خلافت به حجاز سفر کرد تا میان ملک عبدالعزیز و شریف حسین میانجیگری کند. در ۱۳۴۴ ق ملک عبدالعزیز کنگره جهان اسلام را تشکیل داد و علما و رهبران مسلمان را به آن دعوت کرد. مسلمانان هند نیز هیاتی را به ریاست سیدسلیمان به حجاز اعزام کردند و او در این کنگره به سمت نایب رئیس جلسات برگزیده شد.
شرکت در سیاستهای آموزشی کشور
در رجب ۱۳۵۲ نادرخان افغانستان او را به کابل دعوت کرد تا از تجربیات و مطالعات او در سیاستهای آموزشی کشور استفاده کند. سید سلیمان نیز همراه با دکتر محمد اقبال و سید راس مسعود به افغانستان رفت و از شهرهای کابل و غزنین دیدن نمود. نادرخان او را بسیار گرامی داشت و مردم نیز به گستردگی از او استقبال کردند. در صفر ۱۳۶۲ ق دانشگاه «علیگره» درجه دکترای افتخاری در ادبیات را به او اعطا کرد و از مقام علمی او تجلیل به عمل آورد.
انتخاب استاد اخلاق و عرفان
سیدسلیمان با همه توجهی که به دانش و پژوهش داشت و شهرت او فراگیر شده بود خود را نیازمند مراد و مرشدی میدید که نفس او را به کمال رساند. در این مسیر با مولان اشرف علی تهانوی آشنا گردید و در رجب ۱۳۵۷ ق با او دست بیعت داد و زمام اختیار خود را به دست او سپرد و ملازم خدمت او شد و در اندک مدتی چنان مورد توجه و اعتماد شیخ قرار گرفت که او در شوال ۱۳۶۱ ق به جانشینی خود برگزید.
ریاست امور قضایی دانشگاه احمدیه
وی در رجب ۱۳۶۵ ق به دعوت نواب حمیدالله خان، حکمران بهوپال به ریاست امور قضایی و سرپرستی دانشگاه احمدیه و نظارت بر آموزشهای دینی آن ایالت منصوب گردید و مدت سه سال به ایفای این وظایف و تدریس و ارشاد ادامه داد.
زیارت خانه خدا
و در ۱۳۶۸ ق برای آخرین بار به زیارت بیت الله الحرام توفیق یافت و در ۱۳۶۹ ق به هند بازگشت.
اقامت در پاکستان
در این هنگام حکومت ایالتی بهوپال منحل گردید و اداره آن ایالت به دولت هند منتقل شد و اوضاع و احوال به پریشانی گرایید و سیدسلیمان که وضع را چنین دید از مشاغل خود کناره گرفت. برخی از ارکان دولت پاکستان که از منزلت علمی و بصیرت دینی وی آگاه بودند او را برای مشارکت در تدوین قانون اساسی اسلامی پاکستان دعوت کردند، لذا در شعبان ۱۳۶۹ ق عازم پاکستان شد و در آن کشور اقامت گزید و به ریاست کمیسیون تعلیمات اسلامی برگزیده شد اما این کمیسیون به اتمام و انجام کار خود توفیق نیافت و پس از اندک مدتی منحل گردید. سیدسلیمان نیز آن انگیزه و شور علمی و دینی را که انتظار داشت در حکومت پاکستان نیافت و با حسدورزی برخی از علما و رفتار ناپسند بعضی زمامداران روبرو گردید و از آن پس بقیه عمر را با قناعت و عفاف به مطالعات علمی پرداخت.
ورود به مجمع علمی فؤاد اول
در ۱۳۷۱ ق «مجمع علمی فؤاد اول» او را به عنوان عضو خود برگزید. وی در این سمت ریاست برخی از کنفرانسهای بزرگ علمی را بر عهده گرفت و کتابهای متعددی نگاشت و علما و دولتمردان را به آنچه خیر و صلاح ملک و ملت میدید راهنمایی میکرد.
وفات
و همچنان به طاعت و عبادت و ذکر و تسبیح و تعلیم و تربیت ادامه میداد تا سرانجام در اول ربیع الثانی ۱۳۷۳ ق بدرود زندگی گفت. در مراسم تشییع جنازه او بزرگان علما و اعیان بلاد و سفیران کشورهای اسلامی شرکت کردند و در جوار مرقد شیخ شبیر احمد عثمانی به خاک سپرده شد.
ویژگیهای علمی
سلیمان ندوی در علوم قرآنی و کلام و فنون ادب و عربی بی همتا بود و در تاریخ و جامعهشناسی دستی توانا داشت و نگارش به زبان اردو صاحب اسلوب بود و به هر دو زبان عربی و اردو شعر میسرود.
تألیفات
او از مؤلفان بزرگ عصر است که کتابها و رسالههای بسیار از خود به یادگار نهاد. وی تکمله سیرةالنبی استادش را در پنج مجلد بزرگ فراهم آورد که یک دایرة المعارف در سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عقاید و معارف اسلامی است. از دیگر آثار اوست: خطبات مدارس، در سیره که به زبانهای انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است؛ ارض القران در جغرافیای قرآنی در دو جلد، سیره عایشه، سیره مالک، خیام، نقوش سلیمانی، در مباحث لغوی و ادبی، حایه شبلی درشرح زندگی استادش، عرب و هند کی تعلیقات (پیوندهای اعراب و هند) و عربون کی جهازرانی (دریانوردی نزد عرب) و مؤلفاتی دیگر در مباحث مختلف علمی و مقالات بسیار در مجله المعارف [۴].