جابر بن یزید جعفی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[سید ابوالقاسم خویی' به '[[سید ابوالقاسم خوئی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = جابر بن یزید جعفی | | عنوان = جابر بن یزید جعفی | ||
| تصویر = | | تصویر = عالمان شیعه.jpg | ||
| نام = جابر بن یزید بن حارث جُعْفی | | نام = جابر بن یزید بن حارث جُعْفی | ||
| نامهای دیگر = جابر جعفی | | نامهای دیگر = جابر جعفی | ||
| سال تولد = | | سال تولد = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = کوفه، عراق | | محل تولد = کوفه، [[عراق]] | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = 128 ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = | ||
| استادان = امام باقر و امام صادق | | استادان = [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر]] و [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق]] | ||
| شاگردان = سفیان ثوری | | شاگردان = سفیان ثوری | ||
| دین = اسلام | | دین = اسلام | ||
| مذهب = شیعه | | مذهب = شیعه | ||
| آثار = کتاب اصول اربعمأة | | آثار = {{فهرست جعبه افقی|کتاب اصول اربعمأة| کتاب جمل| کتاب نوادر|}} | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''جابر بن یزید بن حارث جُعْفی''' از تابعان و مشاهیر فقها، محدثان و مفسران شیعه و از اصحاب برجسته [[امام باقر( | '''جابر بن یزید بن حارث جُعْفی''' از تابعان و مشاهیر فقها، محدثان و مفسران شیعه و از اصحاب برجسته [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیهالسلام)]] و [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (]][[محمد بن علی (باقر العلوم)|علیهالسلام]]) است. جابر بنا بر گزارش منابع، دارای مقام و منزلت والایی بوده و دارای کتابهایی است. وی در جایگاه راوی احادیث از جانب [[شیعیان]] و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] مورد مدح و طعن قرار گرفته است. | ||
==نام و تبار== | ==نام و تبار== | ||
از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست. اما گفتهاند نسب وی به خاندان جُعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در [[کوفه]] از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج میرسد که از [[یمن]] به کوفه کوچ کردند<ref>سمعانی، الانساب، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸</ref>. | |||
از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست اما گفتهاند نسب وی به خاندان | [[نجاشی]] از عالمان رجالی [[شیعه]] از او با کنیه «ابوعبدالله» و «ابومحمد» یاد میکند<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸</ref>.برخی نیز کنیه او را «ابویزید» گفتهاند<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰</ref>. | ||
[[نجاشی]] از عالمان رجالی [[شیعه]] از او با کنیه | از القاب وی نیز میتوان به «جعفی کوفی»<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰</ref>. و «عربی قدیم»<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸</ref>.اشاره کرد. [[شیخ طوسی]] بنا بر نقل [[ابن قتیبه دینوری|ابن قتیبه]] او را «اَزدی» معرفی کرده است<ref>طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref>.اما [[محمدتقی شوشتری]] این قول را نادرست میداند و میگوید: شیخ در اثر خلط با جابر بن زید او را ازدی دانسته است <ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۲، ص۵۴۳</ref>.درباره سال وفات جابر بن یزید اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما بر اساس مشهورترین آنها، وی در سال ۱۲۸ قمری درگذشته است<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸؛ طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص۲۰۸؛ ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵</ref>. | ||
از القاب وی نیز میتوان به «جعفی کوفی»<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰</ref>. و «عربی قدیم»<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸</ref>.اشاره کرد. [[شیخ طوسی]] بنا بر نقل [[ابن قتیبه]] او را «اَزدی» معرفی کرده است<ref>طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref>.اما [[محمدتقی شوشتری]] این قول را نادرست میداند و میگوید: شیخ در اثر خلط با جابر بن زید او را ازدی دانسته است <ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۲، ص۵۴۳</ref>.درباره سال وفات جابر بن یزید اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما بر اساس مشهورترین آنها، وی در سال ۱۲۸ قمری درگذشته است<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸؛ طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص۲۰۸؛ ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵</ref>. | |||
==اعتبار== | ==اعتبار== | ||
در میان عالمان رجالی [[شیعه]] و [[سنی]]، جابر به علت اعتقادات مذهبی هم مدح و هم ذم شده است. نجاشی در وثاقت او شک کرده و او را مختلط میداند<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸</ref>. | در میان عالمان رجالی [[شیعه]] و [[سنی]]، جابر به علت اعتقادات مذهبی هم مدح و هم ذم شده است. نجاشی در وثاقت او شک کرده و او را مختلط میداند<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸</ref>. | ||
[[شیخ مفید]] | [[شیخ مفید]] او را از عالمانی میداند که ذم و طعنی درباره وی نیست <ref>الرساله العددیه، مجموعه مصنفات شیخ مفید</ref>. | ||
طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است<ref>ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱</ref>. | طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است<ref>ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱</ref>. | ||
[[محمد بن حسن حر عاملی|حر عاملی]]<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج ۳۰، ص۳۲۹</ref>.[[حسین نوری]]<ref>نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج ۴، ص۲۱۸</ref>.و [[سید ابوالقاسم خوئی]]<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص۳۳۶</ref> او را توثیق کرده و در صدد توجیه اقوال عالمان پیش از خود برآمدهاند. خویی علاوه بر توثیق جابر، او را دارای جلالت و منزلتی عظیم دانسته که محرم اسرار و مورد لطف و عنایت امامین صادقین(علیهمالسلام) بوده است. یعقوبی وی را در زمره فقهای دوران امویان و عباسیان ذکر میکند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۴۸ و ۳۶۳</ref>. [[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] وی را از خواص اصحاب امام صادق (علیهالسلام) و باب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد بن علی (باقر العلوم علیهالسلام)]] میشمرد<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ش، ج ۳، ص۴۰۰</ref>. | |||
در میان شرححالنویسان [[اهل سنت و جماعت|سنی]]، برخی جابر را توثیق کردهاند؛<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،ص۴۹۷</ref>. | |||
در میان شرححالنویسان [[سنی]]، برخی جابر را توثیق کردهاند؛<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،ص۴۹۷</ref>. | |||
ولی بیشتر آنها به علت اعتقادات مذهبی نظیر [[رجعت]]، غلو و اینکه از اصحاب [[عبدالله بن سبا]] بوده، او را ضعیف شمردهاند<ref>نگاه کنید به: ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰ و ۲۱۱؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰؛ نسایی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۳؛ عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۹۱–۱۹۶؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹؛ عجلی، معرفة الثقات، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ۲۶۴</ref>. | ولی بیشتر آنها به علت اعتقادات مذهبی نظیر [[رجعت]]، غلو و اینکه از اصحاب [[عبدالله بن سبا]] بوده، او را ضعیف شمردهاند<ref>نگاه کنید به: ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰ و ۲۱۱؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰؛ نسایی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۳؛ عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۹۱–۱۹۶؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹؛ عجلی، معرفة الثقات، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ۲۶۴</ref>. | ||
ابنسعد درباره جایگاه اجتماعی و فقهی وی مینویسد: هر گاه قاضی خالد بن عبدالله قَسری در [[کوفه]] قضاوت میکرد، جابر در کنار او مینشست<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج۶، ص۳۴۶</ref>. | |||
ترمذی درباره دانش حدیثی وی میگوید: اگر جابر نبود، کوفه از حدیث خالی میشد<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۴۰۰</ref>. | ترمذی درباره دانش حدیثی وی میگوید: اگر جابر نبود، کوفه از حدیث خالی میشد<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۴۰۰</ref>. | ||
ابن ابی حاتم رازی روایتی را نقل میکند که سفیان ثوری گفته است باتقواتر از جابر در حدیث ندیدم<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷</ref>. | ابن ابی حاتم رازی روایتی را نقل میکند که سفیان ثوری گفته است باتقواتر از جابر در حدیث ندیدم<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷</ref>. | ||
[[ابن حجر عسقلانی]] گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر بهفرد روایت میکرد و از این رو بزرگان | [[ابن حجر عسقلانی]] گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر بهفرد روایت میکرد و از این رو بزرگان اهلسنت روایت کردن از او را بر خود لازم میدیدند<ref>مزی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۲</ref>. | ||
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر( | ==ورود به مدینه و دیدار با امام باقر (علیهالسلام)== | ||
امام صادق( | بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر (علیهالسلام)، خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزهاش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت [[بنی امیه|بنیامیه]] فاش نسازد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۴۳۸</ref>. امام باقر (علیهالسلام) همچنین در دو وصیت خویش به جابر، سفارشات مهمی به او کرد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۴ – ۲۸۷</ref>. | ||
امام صادق (علیهالسلام) نیز بر جابر رحمت فرستاد و او را تأیید نمود و منزلت او را نزد خویش به منزلت [[سلمان فارسی]] نزد [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | |||
|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] تشبیه کرده است<ref>مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۴ و ۲۱۶</ref>. | |||
==مشایخ و راویان== | ==مشایخ و راویان== | ||
نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کردهاند در میان کتب رجالی شیعه<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸</ref> <ref>اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴</ref>. | نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کردهاند در میان کتب رجالی شیعه<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸</ref> <ref>اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴</ref>. | ||
و | و اهلسنت<ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷</ref>. آمده است. [[ثوریه|سفیان ثوری]]، شعبة و حسن بن صالح از جمله کسانیاند که از او روایت کردهاند<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷ و۴۹۸؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر میداند<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین (صلیالله علیه وآله) و مقتل الحسین (صلیالله علیه وآله) را میشمرد<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref>. | |||
شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر میداند<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین( | |||
کتابهای دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref> و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانستهاند<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶</ref>. | کتابهای دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref> و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانستهاند<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۵: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۸
جابر بن یزید جعفی | |
---|---|
نام کامل | جابر بن یزید بن حارث جُعْفی |
نامهای دیگر | جابر جعفی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | کوفه، عراق |
سال درگذشت | 128 ق، ۱۲۵ ش، ۷۴۶ م |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | امام باقر و امام صادق |
شاگردان | سفیان ثوری |
آثار |
|
جابر بن یزید بن حارث جُعْفی از تابعان و مشاهیر فقها، محدثان و مفسران شیعه و از اصحاب برجسته امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) است. جابر بنا بر گزارش منابع، دارای مقام و منزلت والایی بوده و دارای کتابهایی است. وی در جایگاه راوی احادیث از جانب شیعیان و اهلسنت مورد مدح و طعن قرار گرفته است.
نام و تبار
از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست. اما گفتهاند نسب وی به خاندان جُعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج میرسد که از یمن به کوفه کوچ کردند[۱]. نجاشی از عالمان رجالی شیعه از او با کنیه «ابوعبدالله» و «ابومحمد» یاد میکند[۲].برخی نیز کنیه او را «ابویزید» گفتهاند[۳]. از القاب وی نیز میتوان به «جعفی کوفی»[۴]. و «عربی قدیم»[۵].اشاره کرد. شیخ طوسی بنا بر نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است[۶].اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست میداند و میگوید: شیخ در اثر خلط با جابر بن زید او را ازدی دانسته است [۷].درباره سال وفات جابر بن یزید اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما بر اساس مشهورترین آنها، وی در سال ۱۲۸ قمری درگذشته است[۸].
اعتبار
در میان عالمان رجالی شیعه و سنی، جابر به علت اعتقادات مذهبی هم مدح و هم ذم شده است. نجاشی در وثاقت او شک کرده و او را مختلط میداند[۹]. شیخ مفید او را از عالمانی میداند که ذم و طعنی درباره وی نیست [۱۰]. طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است[۱۱].ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است[۱۲].
حر عاملی[۱۳].حسین نوری[۱۴].و سید ابوالقاسم خوئی[۱۵] او را توثیق کرده و در صدد توجیه اقوال عالمان پیش از خود برآمدهاند. خویی علاوه بر توثیق جابر، او را دارای جلالت و منزلتی عظیم دانسته که محرم اسرار و مورد لطف و عنایت امامین صادقین(علیهمالسلام) بوده است. یعقوبی وی را در زمره فقهای دوران امویان و عباسیان ذکر میکند[۱۶]. ابن شهر آشوب وی را از خواص اصحاب امام صادق (علیهالسلام) و باب محمد بن علی (باقر العلوم علیهالسلام) میشمرد[۱۷].
در میان شرححالنویسان سنی، برخی جابر را توثیق کردهاند؛[۱۸]. ولی بیشتر آنها به علت اعتقادات مذهبی نظیر رجعت، غلو و اینکه از اصحاب عبدالله بن سبا بوده، او را ضعیف شمردهاند[۱۹].
ابنسعد درباره جایگاه اجتماعی و فقهی وی مینویسد: هر گاه قاضی خالد بن عبدالله قَسری در کوفه قضاوت میکرد، جابر در کنار او مینشست[۲۰]. ترمذی درباره دانش حدیثی وی میگوید: اگر جابر نبود، کوفه از حدیث خالی میشد[۲۱]. ابن ابی حاتم رازی روایتی را نقل میکند که سفیان ثوری گفته است باتقواتر از جابر در حدیث ندیدم[۲۲]. ابن حجر عسقلانی گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر بهفرد روایت میکرد و از این رو بزرگان اهلسنت روایت کردن از او را بر خود لازم میدیدند[۲۳].
ورود به مدینه و دیدار با امام باقر (علیهالسلام)
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر (علیهالسلام)، خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزهاش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت بنیامیه فاش نسازد[۲۴]. امام باقر (علیهالسلام) همچنین در دو وصیت خویش به جابر، سفارشات مهمی به او کرد[۲۵]. امام صادق (علیهالسلام) نیز بر جابر رحمت فرستاد و او را تأیید نمود و منزلت او را نزد خویش به منزلت سلمان فارسی نزد [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) |پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] تشبیه کرده است[۲۶].
مشایخ و راویان
نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کردهاند در میان کتب رجالی شیعه[۲۷] [۲۸]. و اهلسنت[۲۹]. آمده است. سفیان ثوری، شعبة و حسن بن صالح از جمله کسانیاند که از او روایت کردهاند[۳۰].
آثار
شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر میداند[۳۱].نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین (صلیالله علیه وآله) و مقتل الحسین (صلیالله علیه وآله) را میشمرد[۳۲].
کتابهای دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده[۳۳] و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانستهاند[۳۴].
پانویس
- ↑ سمعانی، الانساب، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
- ↑ طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۲، ص۵۴۳
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸؛ طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص۲۰۸؛ ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
- ↑ الرساله العددیه، مجموعه مصنفات شیخ مفید
- ↑ طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵
- ↑ ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج ۳۰، ص۳۲۹
- ↑ نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج ۴، ص۲۱۸
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص۳۳۶
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۴۸ و ۳۶۳
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ش، ج ۳، ص۴۰۰
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به: رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،ص۴۹۷
- ↑ نگاه کنید به: ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰ و ۲۱۱؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰؛ نسایی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۳؛ عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۹۱–۱۹۶؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹؛ عجلی، معرفة الثقات، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ۲۶۴
- ↑ ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج۶، ص۳۴۶
- ↑ ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۴۰۰
- ↑ رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷
- ↑ مزی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۲
- ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۴۳۸
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۴ – ۲۸۷
- ↑ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۴ و ۲۱۶
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸
- ↑ اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴
- ↑ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷
- ↑ رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷ و۴۹۸؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰
- ↑ طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶