سید محمد سعید حکیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «آیت الله سید محمد سعید حکیم از مراجع تقلید شیعه ساکن عراق بود که در سال 1371 ب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
آیت الله سید محمد سعید حکیم از مراجع تقلید شیعه ساکن [[عراق]] بود که در سال 1371 بعد از رحلت [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] رساله ی خود را منتشر کرد. ایشان نوه ی دختری [[سید محسن حکیم|آیت الله سید محسن حکیم]] و خواهر زاده ی شهید [[سید محمد باقر حکیم|آیت الله سید محمد باقر حکیم]] بود.
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = آیت‌الله سید محمد سعید حکیم
| تصویر = سید سعید حکیم.jpg
| نام =
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = ۱۳۵۴ ق
| تاریخ تولد =
| محل تولد = عراق
| سال درگذشت = 1443 ق
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = عراق
| استادان =  آیت‌الله سید محمد علی طباطبائی حکیم
| شاگردان =
| دین = اسلام
| مذهب = شیعه
| آثار =
| فعالیت‌ها = از مراجع تقلید شیعه ساکن [[عراق]]
| وبگاه =
}}
'''آیت‌الله سید محمد سعید حکیم''' از مراجع تقلید شیعه ساکن [[عراق]] بود که در سال 1371 بعد از رحلت [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خویی]] رساله خود را منتشر کرد. ایشان نوه دختری [[سید محسن حکیم|آیت‌الله سید محسن حکیم]] و خواهر زاده شهید [[سید محمدباقر حکیم|آیت‌الله سید محمد باقر حکیم]] بود.


وی نزد  آیت الله محسن حکیم، شیخ حسین حلی و آیت الله  ابوالقاسم خویی شاگردی کرده است.
==ولادت==
ایشان در روز هشتم ماه ذی القعده سال ۱۳۵۴ هـ ق برابر با ۱۳۱۴ هـ ش بدنیا آمد. پدرش حضرت آیت‌الله سید محمد علی طباطبائی حکیم (قدس سره) و مادرش صبیّه بزرگ مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت [[سید محسن حکیم|آیت‌الله‌العظمی حاج سید محسن حکیم (قدس سره)]] بودند.


آیت الله سعید حکیم جزو  فقهای شیعه بود که به جرم احیای [[مشّایه]] اربعینی به زندان رژیم بعث افتاد.  
==اساتید==
حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگی رسید پدر  ایشان علیرغم اشتغالات علمی و تدریس سطوح عالیه و حوزه‌ای و پاسخگوئی به مراجعات مردم و برآوردن نیازهای آنان، خود، عهده‌دار تربیت فرزند خویش گشت به درس و تدریس و تعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه‌ای همراه و همدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار و ذهن فعّال و شور و شوق فراوان با فرزانگی و چالاکی در مدتّی کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانی بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص و محفل ویژه اندیشمندان و گفتگوهای عالمان سخن‌های ناقدان و بحث و نظر فرهیختگان و ارسته‌ای چون مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم و مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) و مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خوئی (قدس سره) جای گرفت. انس طولانی و دیرین و خاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران و فکر و اندیشه و محفل علم و عالمان فراتر از شاگرد و استاد بود بلکه رابطه مرید و مراد بود و همیشه همراه و همدم آنها بود و از حضور در محضر روح‌پرور خرد‌نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل‌آزرده نگشت و هرگز تردید به دل راه نداد و سر از پانشناخت و جرعه از کوثر و جودشان چون تشنه‌کامی در تب و تابِ سیراب نمودن جان و روان خویش بود بخت و اقبال با او یار شد و به دولت همنشینی همراهی همدمی با آنها بهره‌های فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه و فقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.


ایشان در ۱۲ شهریور ۱۴۰۰ در [[نجف]] بر اثر سکته ی قلبی درگذشت.  
مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حکیم (قدس سره) که شاهد فراست و استعداد بالا و فکر و اندیشه و الای ایشان گردید امیدها به او بست و گهگاه از آینده روشن و تابناک ایشان سخن‌ها گفت و بدان درجه از اعتماد اخلاقی و معنوی و اعتقاد علمی ایشان رسید که دست‌نوشته‌های مجموعه علمی و موسوعـه فقهی عمیق و دقیـق ((مستمسک العروه الوثقی)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسی و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح و تصحیح آنها پرداخته و آنرا به چاپ برسانند. ایشان نیز ضمن بررسی آن مباحث فقهی و نکته‌سنجی و دقت دقیق خود گهگاهی با استاد و مرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک می‌پرداخت و از سوئی دیگر پیوند و رابطه ایشان با استاد و مراد خویش حضرت آیت‌الله‌العظمی حلّی (قدس سره) که نمونه‌ای کم‌نظیر در زهد و تقوا و فرزانه‌ای توانمند و متبحّری اندیشمند در مسائل و پیچیدگی‌های علمی بود بسیار طولانی بود و تا آخرین لحظه‌های عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه‌ای که در میان شاگردان و دانش‌پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار و تکریم و اجلال سخن می‌گفت و از برجستگی‌های اخلاقی و معنوی و علمی ایشان همیشه یاد می‌کرد.


<br />
==دوران مرجعیت==
در دوران درخشنده و تابناک مرجعیت پرافتخار مرجع جهان تشیّع مرحوم آیت‌الله‌العظمی حکیم  ایشان تلاش گسترده و جدّی و پیگیری مستمر در بهره‌برداری از فرصت‌های بدست آمده پرداختند و همزمان با درس و تحقیق به تدریس طلاب و فضلاء پرداختند و از هیچ کوششی دریغ نکردند و آنچنان در این راه تلاش کردند و از عمر و علم و اندیشه و اخلاق خویش برای طلاب و فضلاء نثار کردند که رشد علمی و موفقیت در دروس حوزه‌ای و تعالی و رح و خرد و اندیشه و پربار نمودن آنها همزمان با آموزش تقوا و پرهیزگاری پایداری در برابر مشکلات و سختی‌ها بردباری در برابر فراز و نشیب زندگی بیش از همه مرهون تلاش و کوشش بیدریغ و سخاوتمندانه صمیمانه ایشان است.
 
پس از رحلت مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خوئی فضلاء و اندیشمندان محافل علمی و مجامع دینی و حتّی برخی از مراجع بزرگوار و شخصیت‌های گرانمایه پیشنهاد پذیرش مرجعیت را به ایشان نمودند. در خواست‌های متعدد مکرّری از اطراف و اکناف سراسر جهان و به ویژه علما و فضلا و پیراوان اهل بیت (علیهم‌السلام) به ایشان رسید. با آن همه اصرارها و با عنایت به همه خطرها دشواریها، علیرغم خواست قلبی و با اکراه از پذیرش چنین مسئولیت دشوار مجبور به پاسخگوئی به خواست‌ها و نیازها و اصرارها آنان گشتند و رساله عملیه خود را برای مقلّدین خود عرضه کردند.
 
در حال حاضر علاوه بر بیت ایشان در نجف اشرف دفاتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم کشورهای سوریه و لبنان برپا گردیده که همه روزه پاسخگوی هزاران نامه استفتائات فقهی و دینی سئوال‌های شرعی و اخلاقی و حتّی فرهنگی هنری از سراسر جهان می‌باشد.
وی نزد آیت‌الله محسن حکیم، شیخ حسین حلی و آیت‌الله ابوالقاسم خویی شاگردی کرده است.
== نگرش ایشان به جایگاه مرجعیت ==
حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید محمد سعید الحکیم (مد ظله) در عرضه مباحث نظری، عدالت و تقوا را بنیادی‌ترین شرط مرجعیت می‌داند و در رساله احکام فقهیه ـ که بهترین گواه این دیدگاه است ـ وقتی سخن از عدالت می‌شود می‌فرماید: مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کند باید به مرحله‌ای بالا و ولائی از عدالت رسیده باشد و تقوای الهی را پیشه کند، و از هرگونه معصیت برزگ و کوچک پرهیز کند و هر آینه اگر از او گناهی هر چند اگر یک مورد هم باشد ـ از او سرزند بی‌درنگ توبه کند تا نفس خویش را از آن گناه بیالاید (۷).
 
هنگامی که از مراجعه دو نفر برای حل و فصل اختلافات خود به قاضیان حاکمیت جور و ستم مطرح می‌شود با جرأت و جسارت تمام و شهامتی کم‌نظیر ـ با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشوار ایشان ـ می‌فرماید: مراجعه به اینها برای حل و فصل اختلافات هر چند که به حق و حقیقت هم حکم کنند گرچه حق را به صاحب حق هم بدهند جایز نیست و تصرف در آن مال هم حرام و جایز  نمی‌باشد (۸). بهنگامی که از ایشان درباره عضویت و یا کارمند دولت ستم‌پیشه طغیانگر و ویران‌گر و ضددین ـ حتی پلیس راهنمائی ـ می‌پرسند با صراحت و جرأت پاسخ می‌دهند.
 
هرگونه همکاری و یا حضور در این چنین نظام‌هائی حرام و تصرف در حقوق بدست آمده نیز حرام و خوردن مال باطل است!!
 
== در عرصه مباحث علمی و عملی ==
ایشان جهاد و اجتهاد و علم و عمل را باهم در آمیخته و خود الگو و اسوه‌ای از آنچه که بدان اعتقاد دارد و عهد و پیمانی را که باخدای خویش بسته است پایبند و و فادار مانده است. همانگونه که حضرت علی (‌علیه‌السلام) فرموده است: خداوند عهد و پیمانی را از علماء و دانایان گرفت تا به سیری شکمباره‌های ستمکار از ستم و گرسنه ماندن مظلومان ستمدیده از ستمکاران رضایت ندهند.
 
ایشان در طی ۸ سال در شرایطی سخت و دشوار ـ که تاریخ در آینده اسرار نهان آن دوران را عیان خواهد کرد ـ به اجبار در میان اشرار زیست. آن جمع گمراه و کج کردار در سیمای تابناک ایشان، جز دو چشم روشن و بیدار و بر تن نحیف و استخوانی ایشان که جز پوست تبداری نداشت. در چشمان سرشار از صبر، دریائی از غم و اندوه بی‌قرار، ابشاری از مهر و عشق عطوفت یافتند، و در پیشنایش هزاران رنج و درد نیاکانش که بر جبینش نقش بسته بود خواندند و در دست‌هایش آیتی از مهر و در گفتارش آیات الهی و در رفتارش گوشه عزلت نشینی حضرت علی (‌علیه‌السلام) و تأمّل در قرآن و تفکّر در مفاهیم بلند والای آن و در جوش و خروش و عزم و رزمش سرود سرخ شهادت حسین (‌علیه‌السلام) و در فریادش جهاد ابوذر را به عیان دیدند گمراهان دیروز به یُمن همنشینی و همدمی با ایشان از رهروان صراط مستقیم الهی شدند ولی پس از ۸ سال که از آن دهلیز بیرون آمد و در قفس را بر ایشان گشودند. و به گونه‌ای معجزه‌آسا از آن بند رهائی یافت هنوز آن جمع. از یار سفر کرده که از لب لعلش هزاران نکته شیرین شنیده بودند نه تنها در ذهنها نقش خاطره دارند بلکه در جان‌ها و روان‌هایشان و لب‌هایشان همیشه به یاد یار مهربان خویش هستند که از حضور در محضر او کوثر گوارائی از صلاح و فلاح در آنها جوشید و تراوید و از صلابت و ریاضت ایشان جانشان صیقل یافت دل گناهکار آنانرا با زلال ایمان شستشو داد و عشق و ایمان چون خون در رگ‌های روح و ‌ روانشان جاری گشت. از حضور در محضر روح‌پرور و ایمان‌ساز ایشان و این ارباب نیکی و پاکی و معرفت هزاران دفتر نانوشته در جانشان ثبت گردید و در گلشن خاطرات حیات آنها، گلبوته‌های و جدان و ایمان روئید و شکفتن آغاز کرد. سخنان سر شار از عشق و ایمان که از درون و عمق جان او برمی‌خاست چون دم مسیحائی حیاتی دوباره به آنها بخشید. این عارف خائف در طی ۸ سال، سخاوتمندانه آیات الهی را در گوش جان آنها زمزمه کرد و آیات صبر و بردباری را نه تنها در سخن و در گفتار خویش بلکه در لحظه لحظه‌های کردار خویش عیان کرد و بر دریای بیکران ادب و فرهنگ اسلامی و پاکی نجابت و بزرگ‌منشی و عزّت و مقاومت که از امامان معصوم (علیهم‌السلام) و نیاکان خویش فراگرفته بود دعوت کرد.
ایشان علیرغم آن شرائط سخت و طاقت‌فرسا برخی از آثار خود را در آنجا به رشته تحریر در‌آوردند و برخی دیگر را در حالی که به هیچ منبع مصدری و دسترسی داشتند تنها با تکیه بر حافظه اندوخته‌ها و معلومات گذشته خویش به نگارش در آوردند. که از جمله آنها:
 
۱ ـ کتاب (تهذیب فی علم الاصول) در سه جلد.
 
۲ ـ کتاب خمس که بحث فقهی و استدلالی است.
 
۳ ـ کتاب مباحثی در اصول عملیه ((برائت ـ تخییر و احتیاط و استصحاب)).
 
۴ ـ کتابی بنام سیری در سیره و زندگی‌نامه امامان معصوم (علیهم‌السلام).
 
==فعالیت‌های اجتماعی==
در شرایط سخت و پیچیده و پیشرفته جهان امروز و تهاجم گسترده و برنامه‌ریزی شده و همه‌جانبه از هر سو بویژه تهاجم فرهنگی به کمک و سایل ارتباط جمعی ـ که جهان را بصورت یک دهکده درآورده است ـ بر علیه اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و تشیّع راستین و انحراف نسل جوان و جامعه‌های اسلامی و به دور کردن آنها از معارف اسلامی و بفراموشی سپردن ارزش‌های انسانی و بیگانه کردن آنها از اندیشه زلال و پاک و اصیل و تهی نمودن حوزهای علمیه از دانش و معرفت و حاکمیت سیاه‌گستر و تباهگر بر ذهن‌ها و اندیشه‌هائی به دین و آئین و فرهنگ و تاریخ و میراث فرهنگی و هنر و افتخارات بنیادی و اصیل غرورآفرین و افتخار آفرین ما یورش می‌برند. در زمانی که هویت سرشار از عزت و معنویت انسان‌ها و مسلمان‌ها ـ بویژه تمدن و علوم و دانش مشرق زمین ـ را به قربانگاه فراموشی می‌برند و ادبیات انسانی عرفان الهی و شور و شوق شهادت و … را به مسلخ تحریف‌ها و بدعت‌ها می‌سپارند. و جلوگر شدن گرایش‌های فریبکارانه و اهریمن گونه برخی از مدعیان فکر و قلم بدستان نا اهل و نیرنگ باز که دست در دست هم داده‌اند تا جامعه‌های اسلامی را از خود بی خود کنند و برای همیشه در تاریخ، گذشته خویش را فراموش کنند پیوند و رابطه او را باگذشته افتخار آمیزش قطع کنند و از آنها انسان‌های مسخ شده‌ای را بسازند. و عزت و آزادگی را به جهل و درماندگی و فروماندگی و عزّت و کرامت را به ذلّت و شهوت و از بندگی حضرت حق به بردگی و دریوزگی و از وحدت به وحشت و از یکدلی و همرنگی با فریب نیرنگ بسوی تفرقه و جنگ رهنمون سازند. ایشان چون مصلحی دردمند و هادیی راه‌شناس همچون انسان‌های وارسته‌ای که درد دین دارند، بی‌اعتنا به سلطنت سلاطین و بی‌مهابا از شوکت جباران و وحشت از سوط جلادان و دژخیمان و بی اعتنا به نیش زبان نیرنگ‌بازان و زهرخند بدعت‌گذاران دین‌فروشان دنیا پرست و جوفروشان گندم‌نما که چون گرگانی در لباس میش در آمده‌اند و به غارت دین و آئین و ایمان مردم پرداخته‌اند، به آرایش دین و پیرایش آئین از بدعت‌های ننگین برخاسته است. ایشان نیک می‌دانند که اگر مردم را به علوم و معارف الهی و به سرچشمه زلال این ائین دعوت کند. و گفتار امامان معصوم: حلاوت و طراوت بیان آنها را به حقیقت عیان کند (۱۰). مردم از صمیم جان و اعماق و روح و روان بدان دل می‌بندند و باگذشتن از سر و تن، پایدار و استوار بر آن عهد و پیمان وفادار می‌مانند. ایشان صلای بازگشت را سر می‌دهد و مسلمانان را به بازگشت به خویشتن دعوت در رساله عملیه منهاج الصالحین در همان آغاز مقدمه اش می‌فرماید: برای تشیّع بسی همین افتخار و عزت سزاست که مغرور و سربلند سربر آسمان بساید که پاسدار این آئین و احکام راستین آن بوده است که از سر چشمه ناب و زلال، معارف اسلامی و مفاهیم انسانی را فراگرفته است. و با پایداری در برابر همه پیشامد‌های زمان و جور و ستم حاکمان و سیاهی‌ها و ظلمت‌های فتنه‌های فتنه گران درگذر زمان و شدّت محنت عالمان با اخلاص و رهین تلاش مؤمنان با ایمان است که نه عالمان در راه حضرت حق از ایثار جسم جان خویش دریغ کرده‌اند و نه مؤمنان، فریب بدعت‌گذاران را خورده‌اند و دین را از دین داران راستین و پرهیز‌گاران و پارسایان فراگرفته‌اند و دست رد برسینه نامحرمان و نا‌اهلان و لاف‌زنان زده‌اند (۱۱).
 
حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای سید محمد سعید طباطبائی حکیم (مد ظله الوارف) همّت والایش را بیشتر صرف آن کرد که میان امت اسلامی و حوزه علمیّه و مرجعیت، رابطه‌ای تنگاتنگ بر قرار کند تا این که مردم علما را امین خود نسبت به دنیا و آخرتشان بدانند. ایشان تاکید فراوانی دارند که مردم در اعتقادات دینی و احکام شریعت و سیر و سلوکشان از علمای إسلام پیروی کنند. چه، عقاید علما بر‌گرفته ازکتاب آسمانی قرآن مجید و سنّت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است و آن را برای ما حفظ کرده‌اند و به ارمغان آورده‌اند لذا ایشان بر پای بندی بر این بنیادها و پایداری به آنها، به رغم فشارها و محنت‌ها و فتنه‌های گوناگون، تأکید بخصوصی دارند پس در چنین شرایط حسّاسی که مشکلات بزرگی برای مؤمنین در همه ممالک پیش آمده است و در تنگنا قرار گرفته‌اند، قبول مسئولیت مرجعیت از جانب ایشان با اهتمام بیشتر به امور ذیل از امتیاز خاصی بر خوردار است.
 
۱ ـ در خصوص حوزه علمیه و حدّ و اندازه آن: حوزه علمیه مؤسسه‌ای دینی است که در برابر فتنه‌ها و نقشه‌های شوم و طرح‌های گوناگون دشمنان إسلام، باری گران به دوش کشیده لذا معظم‌له  به تربیت گروهی از طلاب علوم دینی که باصفت تقوا آراسته و به علوم گوناگون اسلامی آشنایی کامل داشته باشند کمر همت بست. اکنون هم صدها نفر در نجف اشرف تحت ظل حمایتش به علم‌اندوزی و دانش جویی مشغول‌اند. ایشان برای سطوح مختلف استادهایی معین و مهیّا می‌کند و امکانات مادی در اختیارشان می‌گذارد. که احتیاج آنها را بر طرف کند و با اضافه کردن شهریّه آنان، به ارتقای علمی ایشان کمک می‌کند و اینها گوشه‌أی از عنایت‌های معظم‌له  به طلاب علوم دینی است. همچنین برای ارشاد طلاب علوم دینی ((رساله ابویه)) (ترجمه شده به نام پندهای پدرانه) نوشته است که در آن نکات مهمی را که لازم است طلاب علوم دینی به آن توجه کنند خاطرنشان فرموده است و ما هم به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
 
==فعالیت‌ها و برخی آراء فرهنگی==
ایشان با توجه به ضرورت تبلیغ رسالت دینی ادای امانت الهی و پرورش دادن انسان‌های وارسته و متعهد و فاضل در حوزه علمیه نجف اشرف ـ علیرغم شرائط سخت و دشوار آن دیار و به دور از غوغاهای سهمگین و حوادث خطر آفرین ـ به تربیت جمعی از طلاب جوان و فرزانه ـ در کنار درس‌های حوزه‌ای ـ همت گماشته‌اند و در ضمن کمک‌های مادّی به فرزانگان حوزه و تامین نیازهای مختلف آنان، آنها را به شناخت اندیشه‌های جدید فلسفی و کلامی و مباحث اعتقادی بحث و تحقیق درباره آنها و پاسخگوئی علمی منطقی به شبهه‌ها و حدس ها و گمان‌های باطل نموده و به خزان زودگذر و فریبنده بدعت‌ها و اندیشه‌های و ارداتی دعوت کرده‌اند و با جدّیت تمام به استوار نمودن اندیشه‌ها، منطقی نمودن استدلال‌ها و زدودن آثار ویران‌گر این نیرنگ‌ها پرداخته‌اند.
 
اعزام مبلغین جوان و آگاه به مسائل اجتماعی فرهنگی جامعه، در میان عشائر و شهرها روستاها در شمال و جنوب عراق ـ بویژه عشایر جنوب ـ و حل مشکلات و زدودن تنش‌ها و رفع اختلافات و بر قراری صمیمیت و دوستی در میان آنها، همچنین اعزام مبلغین به کشورهای هند و پاکستان و سوریه و لبنان و آذربایجان و یا برخی از شهرهای ایران ـ بخصوص جنوب ایران ـ که توسط دفتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم صورت می‌گیرد و کمک به برگزاری برنامه‌های اردوهای تبلیغی در مناطق محروم ایران بخشی از فعالیت‌ها فرهنگی ایشان می‌باشد.
 
وبرای نشر فرهنگ اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) در شهرهای اسلامی جمهوری آسیای میانه به ویژه در مناطق محروم طلبه‌هایی از طرف دفتر معظم‌له  اعزام می‌شوند و وسائل و ابزار گوناگون تبلیغی بجایشان فراهم می‌کنند.
 
ی ـ اهتمام دارند که نمایندگانشان با مراکز اسلامی و مؤسّسات دینی در آمریکا و اروپا ارتباط بر قرارکنند و با کتاب‌های گوناگون اسلامی آشنا شوند تا با مطالعه آنها بتوانند به هر نوع پرسش‌های مذهبی مسلمانان آن دیار جواب دهند و مشکلات آنان را حل کنند.
 
و در مناسبت‌های گوناگون بیانیه‌هایی صادر می‌شود تا ارتباط آنان با حوزه علمیّه و مرجع دینی محکمتر گردد و دلگرمی به برخی از مراکز اسلامی در غرب بدهد و حالت دینی و عقیده مهاجران مسلمان را در غرب تثبیت کند. اینطور ارتباطات برای بالابردن سطوح مراکز اسلامی تاثیر بسزائی دارد، با کوشش فراوان و جدّی تغذیه سایت‌های اینترنتی دفتر معظم لـه مملّو از علوم و فرهنگ اسلامی ناب به زبان‌های عربی و انگلیسی و اوردو شده تا اینکه فکر اسلامی و طریقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و علم‌های گوناگون آنان را به تمامی ممالک و آبادی‌های جهان برساند، و همچنین به تمامی پرسش‌های مؤمنین و دیگران در خصوص مسائل عقیدتی و شرعی.. جواب‌گو می‌باشد.
 
ک ـ پی‌گیری جریاناتی که به عالم اسلامی و پیروان اهل بیت (علیهم‌السلام) رخ می‌دهد و رویدادها و روش‌هایی که مسلمین با آن مواجه می‌شوند و لازم است که مرجعیت در مورد آنها اظهار نظر کند و موضع خاصی بگیرد. ایشان باشهامت تمام در همه آن موارد در هر جای جهان إسلام بود موضع‌گیری‌ای که به نفع إسلام بود گرفتند از جمله آنان:
 
۱ ـ از مبارزان فلسطینی در مقابله کردن با صهیونیسم غاصب و ظالم حمایت جّدی کردند و آزادی قدس شریف و تمامی سرزمین‌های فلسطینی را جدّا خواستار شدند.
 
۲ ـ به احزاب لبنانی که در آزادی جنوب لبنان قیام جانانه کردند و جنوب لبنان را از لوث و جود صهیونست‌ها پاک کردند. حق می‌دادند و بر این پیروزی خوشحال بود و قبلاً برای مقاومت اسلامی در آزادی جنوب لبنان ارزش خاصی قائل بودند و بر آن مقاومت تأکید داشتند.
 
۳ ـ جنایات و کشتار بی‌رحمانه شیعیان به دست نیروهای طالبان را تقبیح و محکوم کردند.
 
۴ ـ از عملیات ننگین و کشتار شیعیان به دست گروه صحابه و هم چنین از خراب کردن مساجد و حسینیه‌ها در پاکستان خیلی ناراحت شدند و از حکومت پاکستان خواستند که مسئولیت ساکت نمودن تعدیات آن گروه را قبول کند، و نخست‌وزیر پاکستان (نواز شریف) در نامه‌اش به دفتر حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حکیم (مد ظله) خاطر نشان کرد که ما از ناراحتی حضرتعالی باخبر شدیم و حکومتش تصمیم جدّی دارد که جلو این متجاوزان را بگیرد و متعدیان را کیفر کند.
 
۵ ـ تقدیر از موضع‌گیری رئیس جماعت نهضت علما اندونزی (عبدالرحمن وحید) در خصوص شکست دادن خط و نظریه و هابی‌ها که شیعه آل‌بیت (علیهم‌السلام) را تکفیر می‌کردند و مانع پیشرفت آنان در سال ۱۴۱۶ هـ. شد و این خبر مسرّت بخش که به دفتر معظم‌له  رسید درنامه خاصی از او تشکر کرد و این خود اثر مثبتی داشت.
 
۶ ـ آیت‌الله شیخ مهدی شمس‌الدین (رحمةالله علیه) رئیس مجلس اسلامی شیعیان در لبنان را واسطه قرارداد که به حکومت مالزی فشار بیاورد و ابلاغ کند که مرجعیّت دینی از رفتار نامناسب و بازداشت شیعیان آل‌بیت (علیهم‌السلام) شدیداً ناراحت است. و این عمل ناهنجار حکومت هم تأثر نفوذ گروه‌هایی که با خطّ اهل بیت (علیهم‌السلام) دشمنی داشتند بود که در اواخر قرن بیستم بوقوع پیوسته بود. متأثر از نفوذ گروه‌هایی بود که در اواخر قرن بیستم در مالزی، به دشمنی با اهل بیت و شیعیانشان برخاستند.
 
۷ ـ و هنگامیکه مفتی [[الأزهر|جامع ازهر]] با صراحت تکان‌دهنده شیعه آل‌البیت (علیهم‌السلام) را تکفیر می‌نمود بازهم آیت‌الله شیخ شمس‌الدین (قدس سره) را و اسطه قرارداد که به شیخ ازهر فشار آورد که دیگر این سخن را تکرار نکند و این حرفش را پس بگیرد و آن فقید سعید باکمال تشکر پیگیری جریان‌ را بعهده گرفت.
 
۸ ـ در مقابل اظهارات و موضع‌گیری‌های سران بعض دولت‌های غربی به ضد إسلام و مسلمین و برخورد نابهنجار آنان باجهان‌گردان و توریست‌های مسلمان ساکت نشدند گفتار و کردار ناپسند آنانرا تقبیح نموده و از مسلمانان حمایت کردند و هم چنین در سایر مواردی‌که مشکلاتی برای مسلمانان پیش می‌آید و در آن نیاز به موضع‌گیری رهبران دینی است بطور کامل انجام وظیفه کرده‌اند.
 
== مبارزه با بدعت‌ها ==
ایشان با عنایت به مسؤولیت خطیر عالمان در برابر بدعت‌های گوناگون در هر زمان به مبارزه جدّی و سر سختانه‌ای برخاسته‌اند. بدعت‌هائی که گاه بصورت سعی بین حرم امام حسین (‌علیه‌السلام) و حرم حضرت اباالفضل العباس (‌علیه‌السلام) ـ همانند سعی بین صفا و مروه ـ و یا مدّعیان دروغین و نیرنگ‌بازی که هر از گاهی از رابطه مستقیم و دیدار باحضرت ولیعصر (‌علیه‌السلام) درچهره‌های گوناگون با روش‌های مختلف که بصورت پدیده‌ای نو‌ظهور ـ امّا گسترده ـ در آن سامان مطرح می‌شود قاطعانه ایستاده‌اند. و یا نمایش دادن فیلم‌هائی در تلویزیون برخی از کشورهای عربی که به مسخ هویّت فرهنگی و گسترش ابتذال و سست نمودن بنیادهای خانوادگی می‌پردازند با شهامتی بی نظیر بساط فریب نیزنگ‌بازان آنها را برچدند و فتوای تحریم ایشان و یا فریب‌کارانه خواندن مدّعیان دروغین، آثار مثبت و سازنده و امیدوار‌کننده‌ای در میان مردم داشته‌اند هر آینه اگر بدعت‌ها ـ در جامعه ـ شکل گرفت وظیفه عالمان و رسالت اندیشمندان انست که در برابر این بدعت‌ها بایستند و با علم و اندیشه و خرد، روشنگر راه گمراهان گردند و هدایت فریب خوردگان را بر عهده گیرند (۱۳).
 
از سوی دیگر بنا به دستور معظم‌له  دفتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم بوسیله شبکه کامپیوتری ((اینترنت)) به سه زبان عرب و انگلیسی و اردو پاسخگوی هزاران نامه‌های رسیده از مراکز مؤسسات اسلامی از سراسر جهان می‌باشد. و ارتباط مستقیمی با مراکز فرهنگی و مجامع علمی و تحقیقی و پژوهشی از طریق سایت دفتر و سایت الحکمه و الموعود بر قرار کرده است.
 
حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محمد سعید حکیم (مد ظلّه) با توجه به شرائط سخت و دشتوار شیعیان عراق که آنها را به فقر و نکبت و .. گرفتار کرده‌اند و بیش از ۱۱ سال است که در محاصره اقتصادی و تحریم بین‌المللی قرار گرفته‌اند کمک‌های گسترده مادی و معنوی ایشان به هزاران خانواده نیازمند آبرومند که هر ماهه بصورت منظم و مرتب صورت می‌گیرد نشان از توجه و عنایت و‌یژه ایشان به شیعیان و تهی دستان آن دیار می‌باشد.
 
وهمچنین به نیازمندان خانوادهائی که در ایران می‌باشند به اندازه امکانات موجود کمک می‌شود.
 
از ایشان نقل شده است که گفته‌اند: من بسیار دلبسته و وابسته به فرزندانم بودم و شور و شوق و عشقی فزون به آنها داشتم، امّا هرگز در برابر این عشق پدری و محبّت فرزندی سر تسلیم فرود نیاوردم و آنچه که در درون دل و ضمیرم نهان بود عیان نکردم زیرا که میزان استقامت و پایداری و پایبندی آنها به دین و آئین در آینده برایم مبهم و نهان بود تا آنکه به کمال عقل و درون و به جمال ایمان برون رسیدند و میزان پایمردی پایداری آنها را بر دین و ایمان دیدم و بر آن نیک و اقف شدم آرامشی بر دل و جانم نشست و از نبردی که میان عقل و خرد عشق و عاطفه در روح و روانم عمری جاری بود رهائی یافتم.
 
ایشان انس و الفتی دیرینه با قرآن دارند لحظه‌های شیرین و جاودانه خود را با تامّل و تدبّر در آیات وحی و کوثر همیشه جاری آن سپری می‌کنند و در هیچ پیام و یا کلامی از این نکته غافل نمانده‌اند آیات الهی چون درّی گران‌بها بر لب‌هایشان جاریست و تنها لحظه‌های خوش و نشاط‌آفرین که مرهمی بر روح دردمند و زخم دل ستم‌دیده ایشان می‌نهد سطر سطر آیات وحی الهی است از نظر ایشان هیچ چیز در این جهان بیکران و آسمان نیلگون محبوب‌تر و دلپذیرتر از کوثر قرآن نیست.
 
==وفات==
ایشان در روز جمعه (12 شهریور ماه سال 1400 مصادف با 26 محرم الحرام سال 1443) بر اثر سکته قلبی در محل اقامت خود در بیمارستانی در شهر نجف اشرف درگذشتند.
 
{{علمای اسلام}}
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]
[[رده:عراق]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۹

آیت‌الله سید محمد سعید حکیم
سید سعید حکیم.jpg
اطلاعات شخصی
سال تولد۱۳۵۴ ق، ۱۳۱۴ ش‌، ۱۹۳۶ م
محل تولدعراق
سال درگذشت1443 ق، ۱۴۰۰ ش‌، ۲۰۲۲ م
محل درگذشتعراق
دیناسلام، شیعه
استادانآیت‌الله سید محمد علی طباطبائی حکیم
فعالیت‌هااز مراجع تقلید شیعه ساکن عراق

آیت‌الله سید محمد سعید حکیم از مراجع تقلید شیعه ساکن عراق بود که در سال 1371 بعد از رحلت آیت‌الله خویی رساله خود را منتشر کرد. ایشان نوه دختری آیت‌الله سید محسن حکیم و خواهر زاده شهید آیت‌الله سید محمد باقر حکیم بود.

ولادت

ایشان در روز هشتم ماه ذی القعده سال ۱۳۵۴ هـ ق برابر با ۱۳۱۴ هـ ش بدنیا آمد. پدرش حضرت آیت‌الله سید محمد علی طباطبائی حکیم (قدس سره) و مادرش صبیّه بزرگ مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید محسن حکیم (قدس سره) بودند.

اساتید

حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگی رسید پدر ایشان علیرغم اشتغالات علمی و تدریس سطوح عالیه و حوزه‌ای و پاسخگوئی به مراجعات مردم و برآوردن نیازهای آنان، خود، عهده‌دار تربیت فرزند خویش گشت به درس و تدریس و تعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه‌ای همراه و همدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار و ذهن فعّال و شور و شوق فراوان با فرزانگی و چالاکی در مدتّی کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانی بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص و محفل ویژه اندیشمندان و گفتگوهای عالمان سخن‌های ناقدان و بحث و نظر فرهیختگان و ارسته‌ای چون مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم و مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) و مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خوئی (قدس سره) جای گرفت. انس طولانی و دیرین و خاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران و فکر و اندیشه و محفل علم و عالمان فراتر از شاگرد و استاد بود بلکه رابطه مرید و مراد بود و همیشه همراه و همدم آنها بود و از حضور در محضر روح‌پرور خرد‌نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل‌آزرده نگشت و هرگز تردید به دل راه نداد و سر از پانشناخت و جرعه از کوثر و جودشان چون تشنه‌کامی در تب و تابِ سیراب نمودن جان و روان خویش بود بخت و اقبال با او یار شد و به دولت همنشینی همراهی همدمی با آنها بهره‌های فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه و فقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.

مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حکیم (قدس سره) که شاهد فراست و استعداد بالا و فکر و اندیشه و الای ایشان گردید امیدها به او بست و گهگاه از آینده روشن و تابناک ایشان سخن‌ها گفت و بدان درجه از اعتماد اخلاقی و معنوی و اعتقاد علمی ایشان رسید که دست‌نوشته‌های مجموعه علمی و موسوعـه فقهی عمیق و دقیـق ((مستمسک العروه الوثقی)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسی و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح و تصحیح آنها پرداخته و آنرا به چاپ برسانند. ایشان نیز ضمن بررسی آن مباحث فقهی و نکته‌سنجی و دقت دقیق خود گهگاهی با استاد و مرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک می‌پرداخت و از سوئی دیگر پیوند و رابطه ایشان با استاد و مراد خویش حضرت آیت‌الله‌العظمی حلّی (قدس سره) که نمونه‌ای کم‌نظیر در زهد و تقوا و فرزانه‌ای توانمند و متبحّری اندیشمند در مسائل و پیچیدگی‌های علمی بود بسیار طولانی بود و تا آخرین لحظه‌های عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه‌ای که در میان شاگردان و دانش‌پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار و تکریم و اجلال سخن می‌گفت و از برجستگی‌های اخلاقی و معنوی و علمی ایشان همیشه یاد می‌کرد.

دوران مرجعیت

در دوران درخشنده و تابناک مرجعیت پرافتخار مرجع جهان تشیّع مرحوم آیت‌الله‌العظمی حکیم ایشان تلاش گسترده و جدّی و پیگیری مستمر در بهره‌برداری از فرصت‌های بدست آمده پرداختند و همزمان با درس و تحقیق به تدریس طلاب و فضلاء پرداختند و از هیچ کوششی دریغ نکردند و آنچنان در این راه تلاش کردند و از عمر و علم و اندیشه و اخلاق خویش برای طلاب و فضلاء نثار کردند که رشد علمی و موفقیت در دروس حوزه‌ای و تعالی و رح و خرد و اندیشه و پربار نمودن آنها همزمان با آموزش تقوا و پرهیزگاری پایداری در برابر مشکلات و سختی‌ها بردباری در برابر فراز و نشیب زندگی بیش از همه مرهون تلاش و کوشش بیدریغ و سخاوتمندانه صمیمانه ایشان است.

پس از رحلت مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خوئی فضلاء و اندیشمندان محافل علمی و مجامع دینی و حتّی برخی از مراجع بزرگوار و شخصیت‌های گرانمایه پیشنهاد پذیرش مرجعیت را به ایشان نمودند. در خواست‌های متعدد مکرّری از اطراف و اکناف سراسر جهان و به ویژه علما و فضلا و پیراوان اهل بیت (علیهم‌السلام) به ایشان رسید. با آن همه اصرارها و با عنایت به همه خطرها دشواریها، علیرغم خواست قلبی و با اکراه از پذیرش چنین مسئولیت دشوار مجبور به پاسخگوئی به خواست‌ها و نیازها و اصرارها آنان گشتند و رساله عملیه خود را برای مقلّدین خود عرضه کردند.

در حال حاضر علاوه بر بیت ایشان در نجف اشرف دفاتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم کشورهای سوریه و لبنان برپا گردیده که همه روزه پاسخگوی هزاران نامه استفتائات فقهی و دینی سئوال‌های شرعی و اخلاقی و حتّی فرهنگی هنری از سراسر جهان می‌باشد. وی نزد آیت‌الله محسن حکیم، شیخ حسین حلی و آیت‌الله ابوالقاسم خویی شاگردی کرده است.

نگرش ایشان به جایگاه مرجعیت

حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سید محمد سعید الحکیم (مد ظله) در عرضه مباحث نظری، عدالت و تقوا را بنیادی‌ترین شرط مرجعیت می‌داند و در رساله احکام فقهیه ـ که بهترین گواه این دیدگاه است ـ وقتی سخن از عدالت می‌شود می‌فرماید: مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کند باید به مرحله‌ای بالا و ولائی از عدالت رسیده باشد و تقوای الهی را پیشه کند، و از هرگونه معصیت برزگ و کوچک پرهیز کند و هر آینه اگر از او گناهی هر چند اگر یک مورد هم باشد ـ از او سرزند بی‌درنگ توبه کند تا نفس خویش را از آن گناه بیالاید (۷).

هنگامی که از مراجعه دو نفر برای حل و فصل اختلافات خود به قاضیان حاکمیت جور و ستم مطرح می‌شود با جرأت و جسارت تمام و شهامتی کم‌نظیر ـ با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشوار ایشان ـ می‌فرماید: مراجعه به اینها برای حل و فصل اختلافات هر چند که به حق و حقیقت هم حکم کنند گرچه حق را به صاحب حق هم بدهند جایز نیست و تصرف در آن مال هم حرام و جایز نمی‌باشد (۸). بهنگامی که از ایشان درباره عضویت و یا کارمند دولت ستم‌پیشه طغیانگر و ویران‌گر و ضددین ـ حتی پلیس راهنمائی ـ می‌پرسند با صراحت و جرأت پاسخ می‌دهند.

هرگونه همکاری و یا حضور در این چنین نظام‌هائی حرام و تصرف در حقوق بدست آمده نیز حرام و خوردن مال باطل است!!

در عرصه مباحث علمی و عملی

ایشان جهاد و اجتهاد و علم و عمل را باهم در آمیخته و خود الگو و اسوه‌ای از آنچه که بدان اعتقاد دارد و عهد و پیمانی را که باخدای خویش بسته است پایبند و و فادار مانده است. همانگونه که حضرت علی (‌علیه‌السلام) فرموده است: خداوند عهد و پیمانی را از علماء و دانایان گرفت تا به سیری شکمباره‌های ستمکار از ستم و گرسنه ماندن مظلومان ستمدیده از ستمکاران رضایت ندهند.

ایشان در طی ۸ سال در شرایطی سخت و دشوار ـ که تاریخ در آینده اسرار نهان آن دوران را عیان خواهد کرد ـ به اجبار در میان اشرار زیست. آن جمع گمراه و کج کردار در سیمای تابناک ایشان، جز دو چشم روشن و بیدار و بر تن نحیف و استخوانی ایشان که جز پوست تبداری نداشت. در چشمان سرشار از صبر، دریائی از غم و اندوه بی‌قرار، ابشاری از مهر و عشق عطوفت یافتند، و در پیشنایش هزاران رنج و درد نیاکانش که بر جبینش نقش بسته بود خواندند و در دست‌هایش آیتی از مهر و در گفتارش آیات الهی و در رفتارش گوشه عزلت نشینی حضرت علی (‌علیه‌السلام) و تأمّل در قرآن و تفکّر در مفاهیم بلند والای آن و در جوش و خروش و عزم و رزمش سرود سرخ شهادت حسین (‌علیه‌السلام) و در فریادش جهاد ابوذر را به عیان دیدند گمراهان دیروز به یُمن همنشینی و همدمی با ایشان از رهروان صراط مستقیم الهی شدند ولی پس از ۸ سال که از آن دهلیز بیرون آمد و در قفس را بر ایشان گشودند. و به گونه‌ای معجزه‌آسا از آن بند رهائی یافت هنوز آن جمع. از یار سفر کرده که از لب لعلش هزاران نکته شیرین شنیده بودند نه تنها در ذهنها نقش خاطره دارند بلکه در جان‌ها و روان‌هایشان و لب‌هایشان همیشه به یاد یار مهربان خویش هستند که از حضور در محضر او کوثر گوارائی از صلاح و فلاح در آنها جوشید و تراوید و از صلابت و ریاضت ایشان جانشان صیقل یافت دل گناهکار آنانرا با زلال ایمان شستشو داد و عشق و ایمان چون خون در رگ‌های روح و ‌ روانشان جاری گشت. از حضور در محضر روح‌پرور و ایمان‌ساز ایشان و این ارباب نیکی و پاکی و معرفت هزاران دفتر نانوشته در جانشان ثبت گردید و در گلشن خاطرات حیات آنها، گلبوته‌های و جدان و ایمان روئید و شکفتن آغاز کرد. سخنان سر شار از عشق و ایمان که از درون و عمق جان او برمی‌خاست چون دم مسیحائی حیاتی دوباره به آنها بخشید. این عارف خائف در طی ۸ سال، سخاوتمندانه آیات الهی را در گوش جان آنها زمزمه کرد و آیات صبر و بردباری را نه تنها در سخن و در گفتار خویش بلکه در لحظه لحظه‌های کردار خویش عیان کرد و بر دریای بیکران ادب و فرهنگ اسلامی و پاکی نجابت و بزرگ‌منشی و عزّت و مقاومت که از امامان معصوم (علیهم‌السلام) و نیاکان خویش فراگرفته بود دعوت کرد. ایشان علیرغم آن شرائط سخت و طاقت‌فرسا برخی از آثار خود را در آنجا به رشته تحریر در‌آوردند و برخی دیگر را در حالی که به هیچ منبع مصدری و دسترسی داشتند تنها با تکیه بر حافظه اندوخته‌ها و معلومات گذشته خویش به نگارش در آوردند. که از جمله آنها:

۱ ـ کتاب (تهذیب فی علم الاصول) در سه جلد.

۲ ـ کتاب خمس که بحث فقهی و استدلالی است.

۳ ـ کتاب مباحثی در اصول عملیه ((برائت ـ تخییر و احتیاط و استصحاب)).

۴ ـ کتابی بنام سیری در سیره و زندگی‌نامه امامان معصوم (علیهم‌السلام).

فعالیت‌های اجتماعی

در شرایط سخت و پیچیده و پیشرفته جهان امروز و تهاجم گسترده و برنامه‌ریزی شده و همه‌جانبه از هر سو بویژه تهاجم فرهنگی به کمک و سایل ارتباط جمعی ـ که جهان را بصورت یک دهکده درآورده است ـ بر علیه اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و تشیّع راستین و انحراف نسل جوان و جامعه‌های اسلامی و به دور کردن آنها از معارف اسلامی و بفراموشی سپردن ارزش‌های انسانی و بیگانه کردن آنها از اندیشه زلال و پاک و اصیل و تهی نمودن حوزهای علمیه از دانش و معرفت و حاکمیت سیاه‌گستر و تباهگر بر ذهن‌ها و اندیشه‌هائی به دین و آئین و فرهنگ و تاریخ و میراث فرهنگی و هنر و افتخارات بنیادی و اصیل غرورآفرین و افتخار آفرین ما یورش می‌برند. در زمانی که هویت سرشار از عزت و معنویت انسان‌ها و مسلمان‌ها ـ بویژه تمدن و علوم و دانش مشرق زمین ـ را به قربانگاه فراموشی می‌برند و ادبیات انسانی عرفان الهی و شور و شوق شهادت و … را به مسلخ تحریف‌ها و بدعت‌ها می‌سپارند. و جلوگر شدن گرایش‌های فریبکارانه و اهریمن گونه برخی از مدعیان فکر و قلم بدستان نا اهل و نیرنگ باز که دست در دست هم داده‌اند تا جامعه‌های اسلامی را از خود بی خود کنند و برای همیشه در تاریخ، گذشته خویش را فراموش کنند پیوند و رابطه او را باگذشته افتخار آمیزش قطع کنند و از آنها انسان‌های مسخ شده‌ای را بسازند. و عزت و آزادگی را به جهل و درماندگی و فروماندگی و عزّت و کرامت را به ذلّت و شهوت و از بندگی حضرت حق به بردگی و دریوزگی و از وحدت به وحشت و از یکدلی و همرنگی با فریب نیرنگ بسوی تفرقه و جنگ رهنمون سازند. ایشان چون مصلحی دردمند و هادیی راه‌شناس همچون انسان‌های وارسته‌ای که درد دین دارند، بی‌اعتنا به سلطنت سلاطین و بی‌مهابا از شوکت جباران و وحشت از سوط جلادان و دژخیمان و بی اعتنا به نیش زبان نیرنگ‌بازان و زهرخند بدعت‌گذاران دین‌فروشان دنیا پرست و جوفروشان گندم‌نما که چون گرگانی در لباس میش در آمده‌اند و به غارت دین و آئین و ایمان مردم پرداخته‌اند، به آرایش دین و پیرایش آئین از بدعت‌های ننگین برخاسته است. ایشان نیک می‌دانند که اگر مردم را به علوم و معارف الهی و به سرچشمه زلال این ائین دعوت کند. و گفتار امامان معصوم: حلاوت و طراوت بیان آنها را به حقیقت عیان کند (۱۰). مردم از صمیم جان و اعماق و روح و روان بدان دل می‌بندند و باگذشتن از سر و تن، پایدار و استوار بر آن عهد و پیمان وفادار می‌مانند. ایشان صلای بازگشت را سر می‌دهد و مسلمانان را به بازگشت به خویشتن دعوت در رساله عملیه منهاج الصالحین در همان آغاز مقدمه اش می‌فرماید: برای تشیّع بسی همین افتخار و عزت سزاست که مغرور و سربلند سربر آسمان بساید که پاسدار این آئین و احکام راستین آن بوده است که از سر چشمه ناب و زلال، معارف اسلامی و مفاهیم انسانی را فراگرفته است. و با پایداری در برابر همه پیشامد‌های زمان و جور و ستم حاکمان و سیاهی‌ها و ظلمت‌های فتنه‌های فتنه گران درگذر زمان و شدّت محنت عالمان با اخلاص و رهین تلاش مؤمنان با ایمان است که نه عالمان در راه حضرت حق از ایثار جسم جان خویش دریغ کرده‌اند و نه مؤمنان، فریب بدعت‌گذاران را خورده‌اند و دین را از دین داران راستین و پرهیز‌گاران و پارسایان فراگرفته‌اند و دست رد برسینه نامحرمان و نا‌اهلان و لاف‌زنان زده‌اند (۱۱).

حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای سید محمد سعید طباطبائی حکیم (مد ظله الوارف) همّت والایش را بیشتر صرف آن کرد که میان امت اسلامی و حوزه علمیّه و مرجعیت، رابطه‌ای تنگاتنگ بر قرار کند تا این که مردم علما را امین خود نسبت به دنیا و آخرتشان بدانند. ایشان تاکید فراوانی دارند که مردم در اعتقادات دینی و احکام شریعت و سیر و سلوکشان از علمای إسلام پیروی کنند. چه، عقاید علما بر‌گرفته ازکتاب آسمانی قرآن مجید و سنّت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است و آن را برای ما حفظ کرده‌اند و به ارمغان آورده‌اند لذا ایشان بر پای بندی بر این بنیادها و پایداری به آنها، به رغم فشارها و محنت‌ها و فتنه‌های گوناگون، تأکید بخصوصی دارند پس در چنین شرایط حسّاسی که مشکلات بزرگی برای مؤمنین در همه ممالک پیش آمده است و در تنگنا قرار گرفته‌اند، قبول مسئولیت مرجعیت از جانب ایشان با اهتمام بیشتر به امور ذیل از امتیاز خاصی بر خوردار است.

۱ ـ در خصوص حوزه علمیه و حدّ و اندازه آن: حوزه علمیه مؤسسه‌ای دینی است که در برابر فتنه‌ها و نقشه‌های شوم و طرح‌های گوناگون دشمنان إسلام، باری گران به دوش کشیده لذا معظم‌له به تربیت گروهی از طلاب علوم دینی که باصفت تقوا آراسته و به علوم گوناگون اسلامی آشنایی کامل داشته باشند کمر همت بست. اکنون هم صدها نفر در نجف اشرف تحت ظل حمایتش به علم‌اندوزی و دانش جویی مشغول‌اند. ایشان برای سطوح مختلف استادهایی معین و مهیّا می‌کند و امکانات مادی در اختیارشان می‌گذارد. که احتیاج آنها را بر طرف کند و با اضافه کردن شهریّه آنان، به ارتقای علمی ایشان کمک می‌کند و اینها گوشه‌أی از عنایت‌های معظم‌له به طلاب علوم دینی است. همچنین برای ارشاد طلاب علوم دینی ((رساله ابویه)) (ترجمه شده به نام پندهای پدرانه) نوشته است که در آن نکات مهمی را که لازم است طلاب علوم دینی به آن توجه کنند خاطرنشان فرموده است و ما هم به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

فعالیت‌ها و برخی آراء فرهنگی

ایشان با توجه به ضرورت تبلیغ رسالت دینی ادای امانت الهی و پرورش دادن انسان‌های وارسته و متعهد و فاضل در حوزه علمیه نجف اشرف ـ علیرغم شرائط سخت و دشوار آن دیار و به دور از غوغاهای سهمگین و حوادث خطر آفرین ـ به تربیت جمعی از طلاب جوان و فرزانه ـ در کنار درس‌های حوزه‌ای ـ همت گماشته‌اند و در ضمن کمک‌های مادّی به فرزانگان حوزه و تامین نیازهای مختلف آنان، آنها را به شناخت اندیشه‌های جدید فلسفی و کلامی و مباحث اعتقادی بحث و تحقیق درباره آنها و پاسخگوئی علمی منطقی به شبهه‌ها و حدس ها و گمان‌های باطل نموده و به خزان زودگذر و فریبنده بدعت‌ها و اندیشه‌های و ارداتی دعوت کرده‌اند و با جدّیت تمام به استوار نمودن اندیشه‌ها، منطقی نمودن استدلال‌ها و زدودن آثار ویران‌گر این نیرنگ‌ها پرداخته‌اند.

اعزام مبلغین جوان و آگاه به مسائل اجتماعی فرهنگی جامعه، در میان عشائر و شهرها روستاها در شمال و جنوب عراق ـ بویژه عشایر جنوب ـ و حل مشکلات و زدودن تنش‌ها و رفع اختلافات و بر قراری صمیمیت و دوستی در میان آنها، همچنین اعزام مبلغین به کشورهای هند و پاکستان و سوریه و لبنان و آذربایجان و یا برخی از شهرهای ایران ـ بخصوص جنوب ایران ـ که توسط دفتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم صورت می‌گیرد و کمک به برگزاری برنامه‌های اردوهای تبلیغی در مناطق محروم ایران بخشی از فعالیت‌ها فرهنگی ایشان می‌باشد.

وبرای نشر فرهنگ اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) در شهرهای اسلامی جمهوری آسیای میانه به ویژه در مناطق محروم طلبه‌هایی از طرف دفتر معظم‌له اعزام می‌شوند و وسائل و ابزار گوناگون تبلیغی بجایشان فراهم می‌کنند.

ی ـ اهتمام دارند که نمایندگانشان با مراکز اسلامی و مؤسّسات دینی در آمریکا و اروپا ارتباط بر قرارکنند و با کتاب‌های گوناگون اسلامی آشنا شوند تا با مطالعه آنها بتوانند به هر نوع پرسش‌های مذهبی مسلمانان آن دیار جواب دهند و مشکلات آنان را حل کنند.

و در مناسبت‌های گوناگون بیانیه‌هایی صادر می‌شود تا ارتباط آنان با حوزه علمیّه و مرجع دینی محکمتر گردد و دلگرمی به برخی از مراکز اسلامی در غرب بدهد و حالت دینی و عقیده مهاجران مسلمان را در غرب تثبیت کند. اینطور ارتباطات برای بالابردن سطوح مراکز اسلامی تاثیر بسزائی دارد، با کوشش فراوان و جدّی تغذیه سایت‌های اینترنتی دفتر معظم لـه مملّو از علوم و فرهنگ اسلامی ناب به زبان‌های عربی و انگلیسی و اوردو شده تا اینکه فکر اسلامی و طریقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و علم‌های گوناگون آنان را به تمامی ممالک و آبادی‌های جهان برساند، و همچنین به تمامی پرسش‌های مؤمنین و دیگران در خصوص مسائل عقیدتی و شرعی.. جواب‌گو می‌باشد.

ک ـ پی‌گیری جریاناتی که به عالم اسلامی و پیروان اهل بیت (علیهم‌السلام) رخ می‌دهد و رویدادها و روش‌هایی که مسلمین با آن مواجه می‌شوند و لازم است که مرجعیت در مورد آنها اظهار نظر کند و موضع خاصی بگیرد. ایشان باشهامت تمام در همه آن موارد در هر جای جهان إسلام بود موضع‌گیری‌ای که به نفع إسلام بود گرفتند از جمله آنان:

۱ ـ از مبارزان فلسطینی در مقابله کردن با صهیونیسم غاصب و ظالم حمایت جّدی کردند و آزادی قدس شریف و تمامی سرزمین‌های فلسطینی را جدّا خواستار شدند.

۲ ـ به احزاب لبنانی که در آزادی جنوب لبنان قیام جانانه کردند و جنوب لبنان را از لوث و جود صهیونست‌ها پاک کردند. حق می‌دادند و بر این پیروزی خوشحال بود و قبلاً برای مقاومت اسلامی در آزادی جنوب لبنان ارزش خاصی قائل بودند و بر آن مقاومت تأکید داشتند.

۳ ـ جنایات و کشتار بی‌رحمانه شیعیان به دست نیروهای طالبان را تقبیح و محکوم کردند.

۴ ـ از عملیات ننگین و کشتار شیعیان به دست گروه صحابه و هم چنین از خراب کردن مساجد و حسینیه‌ها در پاکستان خیلی ناراحت شدند و از حکومت پاکستان خواستند که مسئولیت ساکت نمودن تعدیات آن گروه را قبول کند، و نخست‌وزیر پاکستان (نواز شریف) در نامه‌اش به دفتر حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حکیم (مد ظله) خاطر نشان کرد که ما از ناراحتی حضرتعالی باخبر شدیم و حکومتش تصمیم جدّی دارد که جلو این متجاوزان را بگیرد و متعدیان را کیفر کند.

۵ ـ تقدیر از موضع‌گیری رئیس جماعت نهضت علما اندونزی (عبدالرحمن وحید) در خصوص شکست دادن خط و نظریه و هابی‌ها که شیعه آل‌بیت (علیهم‌السلام) را تکفیر می‌کردند و مانع پیشرفت آنان در سال ۱۴۱۶ هـ. شد و این خبر مسرّت بخش که به دفتر معظم‌له رسید درنامه خاصی از او تشکر کرد و این خود اثر مثبتی داشت.

۶ ـ آیت‌الله شیخ مهدی شمس‌الدین (رحمةالله علیه) رئیس مجلس اسلامی شیعیان در لبنان را واسطه قرارداد که به حکومت مالزی فشار بیاورد و ابلاغ کند که مرجعیّت دینی از رفتار نامناسب و بازداشت شیعیان آل‌بیت (علیهم‌السلام) شدیداً ناراحت است. و این عمل ناهنجار حکومت هم تأثر نفوذ گروه‌هایی که با خطّ اهل بیت (علیهم‌السلام) دشمنی داشتند بود که در اواخر قرن بیستم بوقوع پیوسته بود. متأثر از نفوذ گروه‌هایی بود که در اواخر قرن بیستم در مالزی، به دشمنی با اهل بیت و شیعیانشان برخاستند.

۷ ـ و هنگامیکه مفتی جامع ازهر با صراحت تکان‌دهنده شیعه آل‌البیت (علیهم‌السلام) را تکفیر می‌نمود بازهم آیت‌الله شیخ شمس‌الدین (قدس سره) را و اسطه قرارداد که به شیخ ازهر فشار آورد که دیگر این سخن را تکرار نکند و این حرفش را پس بگیرد و آن فقید سعید باکمال تشکر پیگیری جریان‌ را بعهده گرفت.

۸ ـ در مقابل اظهارات و موضع‌گیری‌های سران بعض دولت‌های غربی به ضد إسلام و مسلمین و برخورد نابهنجار آنان باجهان‌گردان و توریست‌های مسلمان ساکت نشدند گفتار و کردار ناپسند آنانرا تقبیح نموده و از مسلمانان حمایت کردند و هم چنین در سایر مواردی‌که مشکلاتی برای مسلمانان پیش می‌آید و در آن نیاز به موضع‌گیری رهبران دینی است بطور کامل انجام وظیفه کرده‌اند.

مبارزه با بدعت‌ها

ایشان با عنایت به مسؤولیت خطیر عالمان در برابر بدعت‌های گوناگون در هر زمان به مبارزه جدّی و سر سختانه‌ای برخاسته‌اند. بدعت‌هائی که گاه بصورت سعی بین حرم امام حسین (‌علیه‌السلام) و حرم حضرت اباالفضل العباس (‌علیه‌السلام) ـ همانند سعی بین صفا و مروه ـ و یا مدّعیان دروغین و نیرنگ‌بازی که هر از گاهی از رابطه مستقیم و دیدار باحضرت ولیعصر (‌علیه‌السلام) درچهره‌های گوناگون با روش‌های مختلف که بصورت پدیده‌ای نو‌ظهور ـ امّا گسترده ـ در آن سامان مطرح می‌شود قاطعانه ایستاده‌اند. و یا نمایش دادن فیلم‌هائی در تلویزیون برخی از کشورهای عربی که به مسخ هویّت فرهنگی و گسترش ابتذال و سست نمودن بنیادهای خانوادگی می‌پردازند با شهامتی بی نظیر بساط فریب نیزنگ‌بازان آنها را برچدند و فتوای تحریم ایشان و یا فریب‌کارانه خواندن مدّعیان دروغین، آثار مثبت و سازنده و امیدوار‌کننده‌ای در میان مردم داشته‌اند هر آینه اگر بدعت‌ها ـ در جامعه ـ شکل گرفت وظیفه عالمان و رسالت اندیشمندان انست که در برابر این بدعت‌ها بایستند و با علم و اندیشه و خرد، روشنگر راه گمراهان گردند و هدایت فریب خوردگان را بر عهده گیرند (۱۳).

از سوی دیگر بنا به دستور معظم‌له دفتر نمایندگی ایشان در شهر مقدس قم بوسیله شبکه کامپیوتری ((اینترنت)) به سه زبان عرب و انگلیسی و اردو پاسخگوی هزاران نامه‌های رسیده از مراکز مؤسسات اسلامی از سراسر جهان می‌باشد. و ارتباط مستقیمی با مراکز فرهنگی و مجامع علمی و تحقیقی و پژوهشی از طریق سایت دفتر و سایت الحکمه و الموعود بر قرار کرده است.

حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محمد سعید حکیم (مد ظلّه) با توجه به شرائط سخت و دشتوار شیعیان عراق که آنها را به فقر و نکبت و .. گرفتار کرده‌اند و بیش از ۱۱ سال است که در محاصره اقتصادی و تحریم بین‌المللی قرار گرفته‌اند کمک‌های گسترده مادی و معنوی ایشان به هزاران خانواده نیازمند آبرومند که هر ماهه بصورت منظم و مرتب صورت می‌گیرد نشان از توجه و عنایت و‌یژه ایشان به شیعیان و تهی دستان آن دیار می‌باشد.

وهمچنین به نیازمندان خانوادهائی که در ایران می‌باشند به اندازه امکانات موجود کمک می‌شود.

از ایشان نقل شده است که گفته‌اند: من بسیار دلبسته و وابسته به فرزندانم بودم و شور و شوق و عشقی فزون به آنها داشتم، امّا هرگز در برابر این عشق پدری و محبّت فرزندی سر تسلیم فرود نیاوردم و آنچه که در درون دل و ضمیرم نهان بود عیان نکردم زیرا که میزان استقامت و پایداری و پایبندی آنها به دین و آئین در آینده برایم مبهم و نهان بود تا آنکه به کمال عقل و درون و به جمال ایمان برون رسیدند و میزان پایمردی پایداری آنها را بر دین و ایمان دیدم و بر آن نیک و اقف شدم آرامشی بر دل و جانم نشست و از نبردی که میان عقل و خرد عشق و عاطفه در روح و روانم عمری جاری بود رهائی یافتم.

ایشان انس و الفتی دیرینه با قرآن دارند لحظه‌های شیرین و جاودانه خود را با تامّل و تدبّر در آیات وحی و کوثر همیشه جاری آن سپری می‌کنند و در هیچ پیام و یا کلامی از این نکته غافل نمانده‌اند آیات الهی چون درّی گران‌بها بر لب‌هایشان جاریست و تنها لحظه‌های خوش و نشاط‌آفرین که مرهمی بر روح دردمند و زخم دل ستم‌دیده ایشان می‌نهد سطر سطر آیات وحی الهی است از نظر ایشان هیچ چیز در این جهان بیکران و آسمان نیلگون محبوب‌تر و دلپذیرتر از کوثر قرآن نیست.

وفات

ایشان در روز جمعه (12 شهریور ماه سال 1400 مصادف با 26 محرم الحرام سال 1443) بر اثر سکته قلبی در محل اقامت خود در بیمارستانی در شهر نجف اشرف درگذشتند.