ابن عطاء اسکندری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ابن عطا.jpg|جایگزین= حسن بصری|بندانگشتی|مسجد و مقبره ابن عطاء اسکندری]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = ابن عطاء اسکندری
!نام
| تصویر =عالمان اهل سنت.jpg
!تاج الدُین أبو الفضل أحمد بن محمد بن عبدالكرُیم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن أحمد بن عُیسى بن الحسُین بن عطاء الله الجذامُی
| نام = احمد بن محمد اسکندری
|-
| نام‌های دیگر = ابن عطاء اسکندری، قطب العارفین
|نام‎های دیگر
| سال تولد = 658 ق
|ابن عطاء الله السكندرُی
| تاریخ تولد =  
|-
| محل تولد =  [[یمن]]
|درگذشت
| سال درگذشت = 709 ق
|709ق
| تاریخ درگذشت =
|}
| محل درگذشت = [[قاهره]]، [[مصر]]
</div>
| استادان =
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی | ابن المبلق السکندری|تقی‌الدین السبکی}} 
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[سنی]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |}} 
| فعالیت‌ها ={{فهرست جعبه افقی |لطائف المنن فی مناقب الشیخ أبی العباس وشیخش أبی الحسن|القصد المجرد فی معرفت اسم مفرد|أصول مقدمات الوصول|و..}
| وبگاه =
}}


'''احمد بن محمد اسکندری''' معروف به '''ابن عطاء اسکندری'''،  [[فقیه|فقیه]] [[مالکی|مالکی]] و [[صوفی]] [[شاذلیه|شاذلی]] است. او را می‌توان یکی از ارکان اساسی طریقه شاذلیه دانست. از القاب او می‌توان به  '''قطب العارفین و ترجمان الواصلین و مرشد السالکین'''  اشاره کرد. وی فردی صالح و عالم که دارای کرسی تدریس و مورد مراجعه عموم بود معرفی کرده‌اند به طوری که مواعظ وی در روح و قلب مردم تاثیر بسزایی داشت. به کلام اهل الحقائق وارباب طرُیق تسلط کامل داشته ضمن اینکه علاقه وافر و تسلط کاملی بر آثار مشایخ تصوف گذشته داشت. مردم را از اشارات معنوی و ارشادات مادی خود منتفع می‌نمود و صاحب روحی بزرگ و معنوی بود.


'''ابن عطاء الله السكندرُی''' (658 هـ/ 1260 م - 709 هـ/ 1309 م) [[فقیه|فقیه]] [[مالکی|مالكی]] و [[صوفی]] [[شاذلیه|شاذلی]] است. او را می توان یکی از ارکان اساسی طریقه شاذلیه دانست. از القاب او می توان به: "قطب العارفُین"  و "ترجمان الواصلُین" و "مرشد السالكُین" اشاره کرد. او فردی صالح و عالم که دارای کرسی تدریس و مورد مراجعه عموم بود معرفی کرده اند به طوری که مواعظ فی در روح و قلب مردم تاثیر بسزایی داشت. به كلام اهل الحقائق وارباب طرُیق تسلط کامل داشته ضمن اینکه علاقه وافر و تسلط کاملی بر آثار مشایخ تصوف گذشته داشت. مردم را از اشارات معنوی و ارشادات مادی خود منتفع می نمود و صاحب روحی بزرگ و معنوی بود.
== زندگی‌نامه ==
او  أحمد بن محمد بن عبدالكريم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن أحمد بن عيسی بن الحُسين بن عطاء الله الجذامي السكندري  منتسب به الجذامی بود زیرا پدرانش منسوب به قبیله جذام در یمن بودند که بعد از فتوحات اسلامی به مصر نقل مکان کرده و در شهر اسکندریه موطن گزیدند. ابن‌عطاء حوالی سال 658 هـ برابر با 1260 م متولد شد. او مانند پدرش نزد پدر بزرگش شیخ أبی‌محمد عبدالکریم بن عطاء‌الله بزرگ شد و فقیهی شد که به علوم شرعی و اسلامی مشغول بود و در جوانی علوم لغت، شرعی و دینی را فراگرفت.


=زندگی=
==تصوف==
او در ابتدا منکر [[طریقت]] و [[تصوف]] بود تا آنجا که می‌گفت: هر کس بگوید علم غیر از آن‌چه در دست ما هست، بر خدای متعال افترا بسته است. تا آن‌که با ابوعباس مرسی آشنا شد و نزد او تلمذ کرد و سخنانش را شنید تا اینکه او را بسیار تحسین کرد و راه تصوف را از او گرفت و نخست از اهالی طریقه مریدیه شد از سخنان ابتدایی اوست که می‌گوید: «از این سخنان به خود می‌خندیدم». سپس ابن عطاء درجات علم و دانش را طی کرد تا این که شیخ ابوالعباس روزی به او گفت: به خدا قسم لازم است در دو مکتب مفتی راهنما بشوی. منظور در امر طریقت و شریعت است. سپس فرمود: به خدا سوگند این جوان نمی‌میرد تا اینکه دعوت کننده به سوی خدا و هدایت کننده الی الله باشد و به خدا سوگند تو کار بزرگی خواهی کرد.


او تاج الدُین أبو الفضل أحمد بن محمد بن عبدالكرُیم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن أحمد بن عُیسى بن الحسُین بن عطاء الله  منتسب به الجذامُی بود زیرا پدرانش منسوب به قبیله جذام در یمن بودند که بعد از فتوحات اسلامی به مصر نقل مکان کرده و در شهر اسکندریه موطن گزیدند. ابن عطاء حوالی سال 658 هـ برابر با 1260 م متولد شد. او مانند پدرش نزد پدر بزرگش شُیخ أبُی محمد عبدالكرُیم بن عطاء الله بزرگ شد و فقیهی شد که به علوم شرعی و اسلامی مشغول بود و در جوانی علوم لغت، شرعی و دینی را فراگرفت.
==شاگردان==
وی شاگردان زیادی را تربیت نمود که از آن میان می‌توان به ابن المبلق السکندری و تقی‌الدین السبکی شیخ شافعیه اشاره کرد.


=تصوف=
==آثار==
او آثار متعددی داشت که تعدادی از آنان موجود و تعدادی دیگر نیز مفقود شده‌اند اما مهمترین آنان عبارتند از:


او در ابتدا منکر [[طریقت]] و [[تصوف]] بود تا آنجا که می گفت: هر کس بگوید علم غیر از آنچه در دست ما هست، بر خدای متعال افترا بسته است. تا آنکه با ابو عباس مرسی آشنا شد و نزد او تلمذ کرد و سخنانش را شنید تا اینکه او را بسیار تحسین کرد و راه تصوف را از او گرفت و نخست از اهالی طریقه مریدیه شد از سخنان ابتدایی اوست که می گوید: «از این سخنان به خود می خندیدم». سپس ابن عطاء درجات علم و دانش را طی کرد تا این که شیخ ابوالعباس روزی به او گفت: به خدا قسم لازم است در دو مکتب مفتی راهنما بشوی. منظور در امر طریقت و شریعت است. سپس فرمود: به خدا سوگند این جوان نمی میرد تا اینکه دعوت کننده به سوی خدا و هدایت کننده الی الله باشد و به خدا سوگند تو کار بزرگی خواهی کرد.
* لطائف المنن فی مناقب الشیخ أبی العباس وشیخش أبی الحسن؛
* القصد المجرد فی معرفت اسم مفرد؛
* التنویر فی إسقاط التدبیر؛
* أصول مقدمات الوصول؛
* الطریق الجادة فی نیل السعادة؛
* عنوان التوفیق فی آداب الطریق، شرح قصیدة الشیخ أبو مدین که با این مصرع آغاز می‌شود(ما لذة العیش إلا صحبة الفقرا)؛
* تاج العروس مطالبی در تهذیب نفوس؛
* مفتاح الفلاح ومصباح الأرواح فی ذکر‌الله الکریم الفتاح؛
* الحکم العطائیة علی لسان أهل الطریقة.
این مهم‌ترین نوشته اوست و مورد انتشار گسترده قرار گرفته است و برخی از آن هنوز در برخی از دانشکده‌های [[دانشگاه الازهر]] در حال تدریس است. آرثر اربری خاورشناس انگلیسی بسیاری از آنها را به انگلیسی ترجمه کرده است. میشل بلاسیوس اسپانیایی قسمت‌های بسیاری از آنها را همراه با شرحی از الرندی بر روی آنها ترجمه کرد.


=شاگردان=
==وفات==
وی در سال 709 هجری قمری در مدرسه منصوریه [[قاهره]] درگذشت و در قبرستان مقطم در دامنه کوه در گوشه‌ای که در آن عبادت می‌کرد به خاک سپرده شد. آرامگاه او هنوز در قبرستان سیدی علی ابوالوفا در زیر کوه مقطم قرار دارد. در ضلع شرقی مقبره لیث. در سال 1973 مسجدی در مکان قبر او ساخته شد.


او شاگردان زیادی را تربیت نمود که از آن میان می توان به ابن المبلق السكندرُی و تقُی الدُین السبكُی شُیخ شافعُیه اشاره کرد.
==درباره او==
* احمد زروق: وی گردآورنده انواع علوم از [[تفسیر]] و [[حدیث]] و [[فقه]] و نحو و [[اصول]] و غیره بود. او متکلمی بر طریقه اهل تصوف و واعظی بود که افراد زیادی را بهره رساند و راه او را ادامه دادند.
* [[ابن حجر عسقلانی]] در الدرر المکانه: با شیخ ابوالعباس المرسی رئیس طریقه شاذلی همراهی کرد و فضائل او و محاسن شیخش را بر شمرد و بر زبان طریقه [[صوفیه]] در زمان خودش راهنمای مردم بود.
* ذهبی: دارای جلال و عظمت بود و در جان‌ها اثر می‌گذاشت و دارای فضائل بود  در مسجد الازهر بر کرسی درس با کلماتی که روح را آرام می‌کرد صحبت می‌نمود.
* ابن الأهدل:  شیخ عارف بالله، شیخ الطریقین و امام الفریقین. او فقیهی عالم بود که تصوف را نکوهش کرد، سپس جذب شیخ الشیوخ مرسی شده و با وی همراه شد و به دست او فتوحاتی برایش شکل گرفت و دارای آثاری از جمله کتاب الحکم است. همه آن تالیفات شامل أسرار و معارف، حکم و لطائف، نثر و نظم است. و هر که کتاب‌های او را بخواند، فضل او برایش آشکار می‌شود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%83%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%8A ابن عطاء الله السکندری]</ref>.


=آثار=
== پانویس ==
{{پانویس}}


او آثار متعددی داشت که تعدادی از آنان موجود و تعدادی دیگر نیز مفقود شده اند اما مهمترین آنان عبارتند از:
{{علمای اسلام}}


لطائف المنن فُی مناقب الشُیخ أبُی العباس وشُیخش أبُی الحسن.
[[رده:عالمان]]  
 
[[رده:عالمان اهل سنت]]
القصد المجرد فُی معرفت اسم مفرد.
[[رده:صوفیه]]
 
التنوُیر فُی إسقاط التدبُیر.
 
أصول مقدمات الوصول.
 
الطرُیق الجادة فُی نُیل السعادة.
 
عنوان التوفُیق فُی آداب الطرُیق، شرح قصُیدة الشُیخ أبو مدُین  که با این مصرع آغاز می شود(ما لذة العُیش إلا صحبة الفقرا).
 
تاج العروس مطالبی در تهذُیب نفوس.
 
مفتاح الفلاح ومصباح الأرواح فُی ذكر الله الكرُیم الفتاح.
 
الحكم العطائُیة على لسان أهل الطرُیقة،
 
این مهم ترین نوشته اوست و موردانتشار گسترده قرار گرفته است و برخی از آن هنوز در برخی از دانشکده های [[دانشگاه الازهر]] در حال تدریس است. آرثر اربرُی خاورشناس انگلیسی بسیاری از آنها را به انگلیسی ترجمه کرده است. مُیشل بلاسُیوس اسپانیایی قسمت های بسیاری از آنها را همراه با شرحی از الرندی بر روی آنها ترجمه کرد.
 
=وفات=
 
شیخ ابن عطاءالله در سال 709 هجری قمری در مدرسه منصوریه [[قاهره]] درگذشت و در قبرستان مقطم در دامنه کوه در گوشه ای که در آن عبادت می کرد به خاک سپرده شد. آرامگاه او هنوز در قبرستان سیدی علی ابوالوفا در زیر کوه مقطم قرار دارد. در ضلع شرقی مقبره لیث. در سال 1973 مسجدی در مکان قبر او ساخته شد.
 
=درباره او=
 
احمد زروق: وی گردآورنده انواع علوم از [[تفسیر]] و [[حدیث]] و [[فقه]] و نحو و [[اصول]] و غیره بود. او متکلمی بر طریقه اهل تصوف و واعظی بود که افراد زیادی را بهره رساند و راه او را ادامه دادند.
 
[[ابن حجر عسقلانی]] در الدرر المکانه: با شیخ ابوالعباس المرسی رئیس طریقه شاذلی همراهی کرد و فضائل او و محاسن شیخش را بر شمرد و بر زبان طریقه [[صوفیه]] در زمان خودش راهنمای مردم بود.
 
ذهبی: دارای جلال و عظمت بود و در جان ها اثر می گذاشت و دارای فضائل بود - در مسجد الازهر بر کرسی درس - با کلماتی که روح را آرام می کرد صحبت می نمود.
 
ابن الأهدل: شُیخ عارف بالله، شُیخ الطرُیقُین و إمام الفرُیقُین. او فقیهی عالم بود که تصوف را نکوهش کرد، سپس جذب شیخ الشیوخ مرسی شده و با وی همراه شد و به دست او فتوحاتی برایش شکل گرفت و دارای آثاری از جمله کتاب  الحکم است. همه آن تالیفات شامل أسرار و معارف، حكم و لطائف، نثر و نظم است. و هر که کتابهای او را بخواند، فضل او برایش آشکار می شود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%83%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%8A ابن عطاء الله السكندری]</ref>.
 
=پانویس=
{{پانویس|2}}
 
[[رده: تصوف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۷

ابن عطاء اسکندری
عالمان اهل سنت.jpg
نام کاملاحمد بن محمد اسکندری
نام‌های دیگرابن عطاء اسکندری، قطب العارفین
اطلاعات شخصی
سال تولد658 ق، ۶۳۹ ش‌، ۱۲۶۰ م
محل تولدیمن
سال درگذشت709 ق، ۶۸۸ ش‌، ۱۳۱۰ م
محل درگذشتقاهره، مصر
دیناسلام، سنی
شاگردان
  • ابن المبلق السکندری
  • تقی‌الدین السبکی
فعالیت‌ها
  • لطائف المنن فی مناقب الشیخ أبی العباس وشیخش أبی الحسن
  • القصد المجرد فی معرفت اسم مفرد
  • أصول مقدمات الوصول
  • و..

احمد بن محمد اسکندری معروف به ابن عطاء اسکندری، فقیه مالکی و صوفی شاذلی است. او را می‌توان یکی از ارکان اساسی طریقه شاذلیه دانست. از القاب او می‌توان به قطب العارفین و ترجمان الواصلین و مرشد السالکین اشاره کرد. وی فردی صالح و عالم که دارای کرسی تدریس و مورد مراجعه عموم بود معرفی کرده‌اند به طوری که مواعظ وی در روح و قلب مردم تاثیر بسزایی داشت. به کلام اهل الحقائق وارباب طرُیق تسلط کامل داشته ضمن اینکه علاقه وافر و تسلط کاملی بر آثار مشایخ تصوف گذشته داشت. مردم را از اشارات معنوی و ارشادات مادی خود منتفع می‌نمود و صاحب روحی بزرگ و معنوی بود.

زندگی‌نامه

او أحمد بن محمد بن عبدالكريم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن أحمد بن عيسی بن الحُسين بن عطاء الله الجذامي السكندري منتسب به الجذامی بود زیرا پدرانش منسوب به قبیله جذام در یمن بودند که بعد از فتوحات اسلامی به مصر نقل مکان کرده و در شهر اسکندریه موطن گزیدند. ابن‌عطاء حوالی سال 658 هـ برابر با 1260 م متولد شد. او مانند پدرش نزد پدر بزرگش شیخ أبی‌محمد عبدالکریم بن عطاء‌الله بزرگ شد و فقیهی شد که به علوم شرعی و اسلامی مشغول بود و در جوانی علوم لغت، شرعی و دینی را فراگرفت.

تصوف

او در ابتدا منکر طریقت و تصوف بود تا آنجا که می‌گفت: هر کس بگوید علم غیر از آن‌چه در دست ما هست، بر خدای متعال افترا بسته است. تا آن‌که با ابوعباس مرسی آشنا شد و نزد او تلمذ کرد و سخنانش را شنید تا اینکه او را بسیار تحسین کرد و راه تصوف را از او گرفت و نخست از اهالی طریقه مریدیه شد از سخنان ابتدایی اوست که می‌گوید: «از این سخنان به خود می‌خندیدم». سپس ابن عطاء درجات علم و دانش را طی کرد تا این که شیخ ابوالعباس روزی به او گفت: به خدا قسم لازم است در دو مکتب مفتی راهنما بشوی. منظور در امر طریقت و شریعت است. سپس فرمود: به خدا سوگند این جوان نمی‌میرد تا اینکه دعوت کننده به سوی خدا و هدایت کننده الی الله باشد و به خدا سوگند تو کار بزرگی خواهی کرد.

شاگردان

وی شاگردان زیادی را تربیت نمود که از آن میان می‌توان به ابن المبلق السکندری و تقی‌الدین السبکی شیخ شافعیه اشاره کرد.

آثار

او آثار متعددی داشت که تعدادی از آنان موجود و تعدادی دیگر نیز مفقود شده‌اند اما مهمترین آنان عبارتند از:

  • لطائف المنن فی مناقب الشیخ أبی العباس وشیخش أبی الحسن؛
  • القصد المجرد فی معرفت اسم مفرد؛
  • التنویر فی إسقاط التدبیر؛
  • أصول مقدمات الوصول؛
  • الطریق الجادة فی نیل السعادة؛
  • عنوان التوفیق فی آداب الطریق، شرح قصیدة الشیخ أبو مدین که با این مصرع آغاز می‌شود(ما لذة العیش إلا صحبة الفقرا)؛
  • تاج العروس مطالبی در تهذیب نفوس؛
  • مفتاح الفلاح ومصباح الأرواح فی ذکر‌الله الکریم الفتاح؛
  • الحکم العطائیة علی لسان أهل الطریقة.

این مهم‌ترین نوشته اوست و مورد انتشار گسترده قرار گرفته است و برخی از آن هنوز در برخی از دانشکده‌های دانشگاه الازهر در حال تدریس است. آرثر اربری خاورشناس انگلیسی بسیاری از آنها را به انگلیسی ترجمه کرده است. میشل بلاسیوس اسپانیایی قسمت‌های بسیاری از آنها را همراه با شرحی از الرندی بر روی آنها ترجمه کرد.

وفات

وی در سال 709 هجری قمری در مدرسه منصوریه قاهره درگذشت و در قبرستان مقطم در دامنه کوه در گوشه‌ای که در آن عبادت می‌کرد به خاک سپرده شد. آرامگاه او هنوز در قبرستان سیدی علی ابوالوفا در زیر کوه مقطم قرار دارد. در ضلع شرقی مقبره لیث. در سال 1973 مسجدی در مکان قبر او ساخته شد.

درباره او

  • احمد زروق: وی گردآورنده انواع علوم از تفسیر و حدیث و فقه و نحو و اصول و غیره بود. او متکلمی بر طریقه اهل تصوف و واعظی بود که افراد زیادی را بهره رساند و راه او را ادامه دادند.
  • ابن حجر عسقلانی در الدرر المکانه: با شیخ ابوالعباس المرسی رئیس طریقه شاذلی همراهی کرد و فضائل او و محاسن شیخش را بر شمرد و بر زبان طریقه صوفیه در زمان خودش راهنمای مردم بود.
  • ذهبی: دارای جلال و عظمت بود و در جان‌ها اثر می‌گذاشت و دارای فضائل بود در مسجد الازهر بر کرسی درس با کلماتی که روح را آرام می‌کرد صحبت می‌نمود.
  • ابن الأهدل: شیخ عارف بالله، شیخ الطریقین و امام الفریقین. او فقیهی عالم بود که تصوف را نکوهش کرد، سپس جذب شیخ الشیوخ مرسی شده و با وی همراه شد و به دست او فتوحاتی برایش شکل گرفت و دارای آثاری از جمله کتاب الحکم است. همه آن تالیفات شامل أسرار و معارف، حکم و لطائف، نثر و نظم است. و هر که کتاب‌های او را بخواند، فضل او برایش آشکار می‌شود[۱].

پانویس