یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده: Annahbani-1.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان =
!نام
| تصویر = Annahbani-1.jpg
!یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی
| نام = یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی
|-
| نام‌های دیگر =  
|سال ولادت
| سال تولد = 1265 ق
|سال 1394 هجری قمری
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = [[فلسطین]]
|زادگاه
| سال درگذشت = 1350 ق
|یمن / شهر یافع
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت = بیروت
|کشور
| استادان =  {{فهرست جعبه عمودی |شیخ إبراهیم السقا شافعی |شیخ زکریا أنصاری |عبدالقادر بن ابی رباح دجانی یافی |و ... }}
|یمن
| شاگردان =
|-
| دین = [[اسلام]]
|استادان
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]
|مصطفی محمد البنجوبنی؛<br>
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق |إتحاف المسلم بإتحاف الترهیب والترغیب من البخاری ومسلم |الأحادیث الأربعین فی أمثال أفصحالعالمین |أحادیث الأربعین فی وجوب طاعة أمیرالمؤمنین |و ... }}
مقبل بن هادی الوادعی؛<br>
| فعالیت‌ها =
عبدالرحمن المرعی الیمنی.
| وبگاه =
|-
}}
|آثار
'''یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی''' (متولد سال 1265 هجری قمری و متوفی سال 1350 هجری قمری)، معروف به شیخ یوسف نبهانی، فقیه، قاضی، ادیب، شاعر و عالم [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] در روستای اجزم از توابع حیفا [[فلسطین]] در خانواده‌­ای متدین متولد شد.
|التبرک بالصالحین بین المجیزین والمانعین؛<br>
التوسل بالصالحین بین المجیزین و المانعین؛<br>
تصحیح مفاهیم فی الولاء والبراء؛<br>
شدالرحال لزیارة قبره الشریف بین المجیزین والمانعین؛<br>


|}
== نسب ==
</div>
شیخ یوسف نبهانی در سال 1265 هجری قمری در روستای اجزم در خانواده‌­ای متدین متولد شد. پدر او مردی متدین و اهل علم و تقوی بود و اکثر روز را در طاعت خدا به سر می‌­برد و هر هفته سه ختم [[قرآن]] انجام می‌داد. او از اعراب "[[بنی نبهان]]" [[فلسطین]] بود برای همین به او نبهانی گفته‌اند<ref>الدمشقی، عبدالرزاق، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج1، ص1613. همان. ص5الی10</ref>.
'''عبدالفتاح بن صالح بن محمد قدیش الیافعی''' از شخصیت‌های برجسته [[یمن|یمنی]] مخالف جریان [[سلفی‌گری]] می‌باشد.
=زندگی‌نامه=
از جمله شخصیتهایی که مخالف با [[وهابیت]]، شیخ عبدالفتاح یافعی شافعی است. یافعی در سال 1394ق در شهر [[یافع]] [[یمن]] متولد شد. وی بعد از گذراندن دروس ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد البته مدرک فوق لیسانس خود را در [[دانشگاه وادی النیل سودان]] در رشته اصول دین اخذ کرد. وی سفرهای علمی تبلیغی را به برخی از کشورها از جمله: عربستان، هند، سوریه، پاکستان، اردن، مصر، آمریکا، اندونزی و... داشته است. یافعی دارای [[مسلک صوفیانه]] است که با نگارش کتاب و همچنین فضاهای مجازی به مقابله با وهابیت پرداخته است.<ref>یافعی، عبدالفتاح  قدیش، مواهب الکریم الفتاح( مجموعة رسائل و ابحاث)،ص619، ناشر: دار التور للدراسات و النشر، بی جا، بی تا.</ref>


=فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی=
== تحصیل ==
وی خطیب و امام جماعت [[مسجد الخیرات صنعا]] است و ریاست [[موسسۀ الخیرات]] که وابسطه به مسجد مذکور است می باشد. علاوه بر این وی مناصب دیگری نیز بر عهده داردکه مهمترین آنها عبارتند از:<br>
او قرائت قرآن و حفظ آن و علم نحو و بلاغت را نزد پدر خود فراگرفت. سپس به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] برای تحصیل در سال 1283 هجری قمری به [[الأزهر|الازهر]] رفت و از دروس اساتید مشهوری بهره برد. او در مذهب فقهی [[شافعی]] و در اعقتادات [[اشعری]] بود. او از اساتید بسیاری اجازه دریافت کرد. از آن جمله می‌توان به شیخ إبراهیم السقا شافعی، شیخ زکریا أنصاری، سید محمد دمنهورى شافعی، شیخ إبراهیم الزرو خلیلى شافعی، شیخ أحمد أجهورى شافعی، شیخ حسن العدوى مالکی، سید عبدالهادی نجا الأبیارى، شیخ شمس الدین محمد إنبابى الشافعی، شیخ عبدالرحمن شربینى شافعی، شیخ عبدالقادر رافعى حنفی طرابلسى شیخ رواق الشوام، و شیخ یوسف برقاوى حنبلی می‌توان اشاره کرد.
<big>عضو شورای افتاء وزارت اوقاف قطر</big>؛<br>
<big>عضو شورای بعثه حج قطر</big>؛<br>
<big>مدیر موسسه الفرقان</big>؛<br>
<big>مدرس مقطع دوم دانشگاهی در دانشگاه ایمان</big>؛<br>
<big>مدیر و امین عام مرکز الاحسان یافع</big>؛<br>
<big>کارشناس مذهبی در برنامه ها و کنفرانسهای یمن</big>؛<br>


=استادان=
طرق مختلف [[تصوف|صوفیه]] [[رفاعیة]]، [[ادریسیة]]، [[شاذلیة]]، [[خلوتیة]]، [[نقشبندیه]] و [[قادریة]] را از شیوخ [[شریعت، طریقت، حقیقت|طریقت]] دریافت کرد. طریقت رفاعیة را از عبدالقادر بن ابی رباح دجانی یافی دریافت کرد. طریقت ادریسیة را از شیخ اسماعیل نواب، طریقت شاذلیة را از محمد بن مسعود فاسی و علی نور الدین بشرطی دریافت کرد. طریقت خلوتیة را از حسن رضوان صعیدی دریافت کرد. طریقت [[نقشبندیه]] را امداد الله فاروقی و غیاث الدین اربلی دریافت کرد. طریقت قادریة را از حسن بن ابی حلاوة غزی دریافت کرد. شیخ یوسف نبهانی در سال 1289 هجری قمری از الازهر فارغ‌التحصیل شد و به [[فلسطین]] برگشت<ref> الدمشقی، عبدالرزاق، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج1، ص1613.</ref>.
عبدالفتاح یافعی نزد بسیاری از بزرگان به نام یمن، قطر، سوریه و عربستان از قبیل: [[مصطفی محمد البنجوبنی]]، [[مقبل بن هادی الوادعی]]، [[عبدالرحمن المرعی الیمنی]] و... درس آموخت و بالغ بر هفتاد اجازه نقل روایت و تدریس معارف دین از بزرگان کشورهای متعدد از جمله، یمن، سوریه، هند، قطر و... دارد که در بین آنها شخصیت‌هایی همچون: [[محمد سعید رمضان البوطی]]، [[علی بن عبدالرحمن الجفری]]، [[عبدالقادر العیدروس]]، [[شیخ محمد عاقل سهارانفوری]]، [[جعفر بن محمد بن سقاف]] و..... وجود دارد.<ref>یافعی، عبدالفتاح  قدیش، مواهب الکریم الفتاح ( مجموعة رسائل و ابحاث)، ص619، ناشر: دار التور للدراسات و النشر، بی جا، بی تا.</ref>


=تالیفات ضد وهابیت=
=اعتقادات=
وی بیش از 30 جلد کتاب نگاشته است که مهمترین آنها در نقد وهابیت می‌باشد که عبارتند از:<br>
شیخ یوسف نبهانی در [[فقه]] [[شافعی|شافعی مذهب]] و در اعتقاد [[اشعری]] مذهب است. تخصص او در قضاوت و شعر بود اما وی به دلیل گرایش صوفیانه­‌ای که دارد تکفرات ضد [[سلفیت|سلفی]] داشته و برخی از کتبی که نگاشته در رد [[سلفیت]] است. [[محمود شکری آلوسی]] به دلیل این تفکرات نبهانی نقدی بر کتاب شواهد الحق او با نام [[غایة الأمانی فی الرد على النبهانی]] تألیف کرده است که نشان از اهمیت این کتاب و جایگاه آن در بین اهل‌سنت دارد. کتاب "[[شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق]]" یکی از کتاب‌های شاخص نبهانی در رد بر [[ابن تیمیه]] و [[وهابیت]] است. این کتاب دارای 8 فصل است.<br>
<big>باب اول:</big> در مشروعیت سفر برای [[زیارت]] است در این باب دیدگاه وهابیان در مساله شد رحال ابطال شده است؛<br>
<big>باب دوم:</big> در مشروعیت استغاثة به رسول الله و سایر انبیاء و اولیاء است؛<br>
<big>باب سوم:</big> در باب دفاع از سخنان زینی دحلان درباره وهابیت است؛<br>
<big>باب چهارم:</big> در خصوص سخنان علماء اهل‌سنت در نکوهش و مذمت ابن تیمیه است؛<br>
<big>باب پنجم:</big> در معرفی سه کتابی است که وهابیان در تایید دیدگاه ابن تیمیه در خصوص بدعت نوشته شده است؛<br>
<big>باب ششم:</big> درباره حکایت‌ها و آثار وارده از علما و صالحان در خصوص استغاثه به رسول الله است؛<br>
<big>باب هفتم:</big> در خصوص دعوت اولیاء به استغاثه به رسول الله است؛<br>
<big>باب هشتم:</big> درباره اشعار وارده از عالمان و فضلاء در خصوص استغاثه به رسول الله است.<br>


==التبرک بالصالحین بین المجیزین والمانعین==
بزرگان بسیاری نسبت به این کتاب تقریظ زده و کتاب حاضر را تأئید نمودندکه عبارتنداز:<br>
یافعی این کتاب را در هشت فصل در رد اعتقاد وهابیت مبنی بر شرک خواندن تبرک، در 168 صفحه نوشته است. وی با رویکری انتقادی ضمن بیان موضوعات مقدماتی از قبیل تعریف لغوی و اصطلاحی تبرک، جایگاه تبرک به آثار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و تبرک به آثاری که در شرع تاکید شده است از قبیل تبرک به کعبه و حجر الاسود، ابتدا دیدگاه مانعین تبرک را در یک فصل بیان کرده است و بعد از آن با تکیه بر  دیدگاه بزرگان [[مذاهب اربعه اهل سنت]] مشروعیت تبرک را اثبات نموده است.
# شیخ على محمد الببلاوی المالکی شیخ الجامع الأزهر؛<br>
# شیخ عبدالقادر الرافعی شیخ السادة الحنفیة المشهور بأبى حنیفة الصغیر، مفتى الدیار المصریة الأسبق؛<br>
# شیخ عبدالرحمن الشربینی الشافعی شیخ الجامع الأزهر؛<br>
# شیخ بکرى محمد عاشور الصدفی شیخ السادة الحنفیة، ومفتى الدیار المصریة الأسبق؛<br>
# حافظ محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی الحسنی المغربی؛<br>
# فقیه أحمد بک الحسینی الشافعی؛<br>
# شیخ السادة الشافعیة سلیمان العبد؛<br>
# شیخ أحمد حسنین البولاقی الشافعی؛<br>
# شیخ أحمد البسیونى شیخ السادة الحنابلة؛<br>
# شیخ سعید الموجی الشافعی؛<br>
# شیخ محمد الحلبى الشافعی.


<big>
=فعالیت‌ها=
==التوسل بالصالحین بین المجیزین و المانعین==
او ابتداء به شهر عکا وارد شد و در مدرسه‌ای متولی امور مختلفی شد و بعد آن به جایگاه قضاوت در شهر جنین را در سال 1873 میلادی به عهده گرفت. سپس او دو سال و نیم 1876 میلادی در شهر آستانه در یک روزنامه­‌‌ای مشغول به کار شد. بعد از آن او در شهر موصل [[عراق]] به مدت 15 ماه منصب قضاوت را بر عهده گرفت و در سال 1296م به [[شام (شامات)|شام]] رفت. او در سال 1297 میلادی باز به آستانه کوچ کرد و دو سال در آن سکونت گزید. بعد از دو سال به لاذقیه رفت و رئیس محکمه قضاوت را به عهده گرفت که از سال 1883م تا 5 سال در این منصب بود. بعد از اتمام 5سال او ریاست محکمه و دادگاه [[مسجد الاقصی|قدس]] را بر عهده گرفت و کمتر از یک سال در این منصب باقی ماند. بعد از آن او به مدت 20 سال رئیس دادگاه [[بیروت]] را تا سال 1909 میلادی بر عهده گرفت<ref>همان</ref>.
یافعی این کتاب را در 280 صفحه در اثبات مشروعیت توسل به اولیاء نگاشته است، وی ابتدا ضمن بیان معنای [[توسل]] و اقسام آن، دیدگاه بزرگان مذاهب اربعه در توسل را بیان نموده است، بعد از آن ادله کسانی که توسل را جایز داسته اند را برشمرده است، سپس به بیان معنای توحید عبادی و ربوبی پرداخته است، یافعی در فروعی که در ادامه بحث می آورد مباحثی از قبیل معنای عبادت، حیات انبیاء (علیهم السلام در قبور)، امکان جواب دهی ایشان در قبور و.... پرداخته است و در نهایت به ادله مانعین از توسل اشاره کرده و جوابهای مختصری هم به ایشان داده است.


==تصحیح مفاهیم فی الولاء والبراء==
== آثار ==
یکی دیگر از کتابهای یافعی که بسیار مورد استقبال اهل علم قرار گرفته است کتاب تصحیح مفاهیم ولاء و براء وی است. یافعی در این کتاب طی دو فصل کلی مباحث خود را اینگونه بیان می دارد:<br>
شیخ یوسف نبهانی تألیفات متعدد در موضوعات مختلف به رشته تحریردر‌آورده که عبارتنداز:<br>
# «إتحاف المسلم بإتحاف الترهیب والترغیب من البخاری ومسلم»؛<br>
# «الأحادیث الأربعین فی أمثال أفصح العالمین»؛<br>
# «الأحادیث الأربعین فی فضائل سید المرسلین»؛<br>
# «أحادیث الأربعین فی وجوب طاعة أمیر المؤمنین»؛<br>
# «أحسن الوسائل فی نظم أسماء النبی الکامل»؛<br>
# «إرشاد الحیارى فی تحذیر المسلمین من مدارس النصارى»؛<br>
# «الأسالیب البدیعة فی فضل الصحابة وإقناع الشیعة»؛<br>
# «الأسمى فیما لسیدنا محمد من الأسما»؛<br>
# «أفضل الصلوات على سید السادات»؛<br>
# «الأنوار المحمدیة»، اختصر به «المواهب اللدنیة» للقسطلانی؛<br>
# «الاستغاثة الکبرى بأسماء الله الحسنى»؛<br>
# «البرهان المسدد فی إثبات نبوة سیدنا محمد»؛<br>
# «التحذیر من اتخاذ الصور والتصویر»؛<br>
# «تنبیه الأفکار إلى حکمة إقبال الدنیا على الکفار»؛<br>
# «تهذیب النفوس فی ترتیب الدروس»، وهو مختصر «ریاض الصالحین» للنووی؛<br>
# «توضیح دین الإسلام»؛<br>
# «جامع الصلوات»؛<br>
# «جامع کرامات الأولیاء»؛<br>
# «جواهر البحار فی فضائل النبی المختار»؛<br>
# «حجة الله على العالمین فی معجزات سید المرسلین»؛<br>
# «حزب الاستغاثات بسید السادات»؛<br>
# «حسن الشِّرعة فی مشروعیة صلاة الظهر إذا تعددت الجمعة»؛<br>
# «خلاصة الکلام فی ترجیح دین الإسلام»؛<br>
# «الرحمة المهداة فی فضل الصلاة»؛<br>
# «ریاض الجنة فی أذکار الکتاب والسنة»؛<br>
# «السابقات الجیاد فی مدح سید العباد»؛<br>
# «سبیل النجاة فی الحب فی الله والبغض فی الله»؛<br>
# «سعادة الأنام فی اتباع دین الإسلام، وتوضیح الفرق بینه وبین دین النصارى فی العقائد والأحکام»؛<br>
# «سعادة الدارین فی الصلاة على سید الکونین»؛<br>
# «سعادة المعاد فی موازنة بانت سعاد»؛<br>
# «الشرف المؤبد لآل محمد»؛<br>
# «شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق»؛<br>
# «صلوات الثناء على سید الأنبیاء»؛<br>
# «طیبة القراء فی مدح الأنبیاء»؛<br>
# «العقود اللؤلؤیة فی المدائح المحمدیة»؛<br>
# «الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر»؛<br>
# «قرة العین من البیضاوی والجلالین»، منتخب من تفسیرهما»؛<br>
# «الفضائل المحمدیة»؛<br>
# «القصیدة الرائیة الصغرى فی ذم البدعة (الوهابیة) ومدح السنة الغراء»؛<br>
# «القصیدة الرائیة الکبرى فی الکمالات الإلهیة والسیرة النبویة ووصف الملة الإسلامیة والملل الأخرى»؛<br>
# «القول الحق فی مدائح خیر الخلق»؛<br>
# کتاب «الأربعین، أربعین من أحادیث سید المرسلین»؛<br>
# «مثال فعل النبی»؛<br>
# «المجموعة النبهانیة فی المدائح النبویة»؛<br>
# «مفرج الکروب ومفرح القلوب»؛<br>
# «منتخب الصحیحین»؛<br>
# «نجوم المهتدین ورجوم المعتدین فی دلائل نبوة سید المرسلین»؛<br>
# «النظم البدیع فی مولد الشفیع»؛<br>
# «هادی المرید إلى طرق الأسانید»؛<br>
# «طیبة الغراء فی مدح سید الأنبیاء صلى الله علیه وسلم»؛<br>
# «الورد الشافی من المورد الصافی»؛<br>
# «وسائل الوصول إلى شمائل الرسول».


وی در فصل اول به تصحیح مفهوم ولاء و براء در برابر مسلمان می پردازد و مباحثی از قبیل: تعامل با مسلمان گناه کار بحث ولاء و براء چگونه باید باشد، برخورد با مسلمان گنه کار در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) چگونه بوده؟، منظور از شدت برخورد با مسلمان گنه کار به چه معناست، و ولاء و براء در برخورد با حاکمان ظالم و فاسق چگونه باید باشد.<br>
== درگذشت ==
شیخ یوسف نبهانی در سال 1350 هجری قمری مطابق با 1932 میلادی در زادگاه خود «اجزم» وفات یافت و در مقبره الباشورا [[بیروت]] دفن گردید.


یافعی در فصل دوم به بحث ولاء و براء با غیر مسلمان پرداخته است:<br>
== جستارهای وابسته ==
در این فصل به مباحثی از قبیل: ولاء و براء در برابر کفار چگونه باید باشد؟، آیا تکریم انسان به خاطر انسان بودنش منافی با [[ولاء]] و [[براء]] است؟، تعامل سلف با غیر مسلمانان چگونه بوده است؟، آیا سلام تحیت با غیر مسلمانان منافی با ولاء و براء است؟، و در نهایت به مباحثی از قبیل تعاملات اجتماعی از قبیل معامله، میهمانی، همسفر شدن و .... با غیر مسلمانان پرداخته است و اثبات می ناید که این موراد ناقض ولاء و براء نبوده بلکه با حفظ این موارد هم می توان ولاء و براء نسبت به کفار را رعایت نمود.<ref>یافعی، عبدالفتاح  قدیش، مواهب الکریم الفتاح( مجموعة رسائل و ابحاث)،ص619، ناشر: دار التور للدراسات و النشر، بی جا، بی تا</ref>
* [[فلسطین]]
* [[جمهوری عربی مصر|مصر]]
* [[الأزهر|الازهر]]


==شدالرحال لزیارة قبره الشریف بین المجیزین والمانعین==
== پانویس ==  
يكي دیگر از کتابهایی که یافعی در نقد وهابیت نگاشته است در مساله شد رحال می باشد. وی این کتاب را در چهار فصل تالیف نموده است، یافعی در فصل اول به بحث حالات زیارت پرداخته است که یا بدون سفر یا همراه با سفر است، که در سفر بری زیارت یا قصد زیارت قبر و مسجد را با هم دارد و یا تنها به قصد زیارت قبر می رود. وی در فصل دوم از کتاب خود به بیان دیدگاه مانعین شد رحال پرداخته است. و در فصل سوم به بیان دیدگاه [[مجیزین]] را مطرح نموده است و در فصل چهارم از کتاب نیز ادله کسانی که شد رحال را جایز می دانند و مانعین شد رحال را آورده است. و جواب‌هایی که در رد مانعین هست را مطرح می‌نماید.
{{پانویس}}


==حکم الاحتفال بمولد النبی بین المانعین والمجیزین==
{{علمای اسلام}}
این مساله نیز به خاطر اهمیت و جایگاه بالایی که بین [[صوفیه]] دارد مورد برسی یافعی قرار گرفته است و وی رساله 30 صفحه‌ای را در این باب نگاشته‌است.
یافعی در این رساله بحث را با تبیین این امر که احتفال ممنوع و مجاز داریم شروع نموده است از نظر وی احتفالی که با منکرات و گناه همراه باشد ممنوع است اما اگر مشتمل بر محرمات و گناه نباشد جایز است. وی در ادامه دیدگاه حدود 10 نفر از بزرگان اهل سنت بر جواز احتفال را ذکر می کند و کتبی را که در این باب نگاشته شده است را معرفی می نماید، و در ادامه به نظر برخی از افرادی که مانع احتفال هستند اشاره می کند، و رد نهایت به بیان ادله کسانی که این عمل را جایز دانسته‌اند اشاره می‌کند.<ref>همان</ref>


==حکم سب الصحابه فی المذاهب الاربعة==
[[رده:عالمان]]
یکی دیگر از کتاب‌هایی که یافعی نگاشته است حکم سب صحابه از دیدگاه بزرگان مذاهب می‌باشد. یافعی این کتاب را در 68 صفحه طی سه فصل آورده است. وی در فصل اول در مورد کسانی که صحابه را سب می کنند و ایشان را تکفیر نمی کنند بحث می کند، یافعی در این فصل ساب الصحابه را به دو گروه تقسیم می کند گروهی که همه صحابه را سب می کنند که در این صورت بلا شک وی کافر است، و رد صورت دوم کسانی که برخی از صحابه را سب می کنند به جهت اینکه صحابی هستند که در این صورت هم وی کافر است اما اگر صحابه را به جهت دیگری سب کند نه به خاطر صحابی بودنش در این صورت دیدگاه بزرگان مذاهب اربعه مختلف است که وی به بیان دیدگاه هر کدام به صورت جداگانه پرداخته است.
[[رده:شخصیت‌ها]]
وی در ادامه دیدگاه کسانی این گروه را کافر می‌دانند و همچنین مانعین از تکفیر این گروه را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهد.<br>
[[رده:عالمان اهل سنت]]
فصل دوم کتاب یافعی ختصاص یافته است به بیان دیدگاه کسانی که صحابه را سب می کنند و ایشان را کافر می دانند، در این فصل نیز وی تقسیم می کند بین کسانی که همه صحابه را کافر می دانند و کسانیکه برخی از ایشان را کافر می دانند، در مورد کسانیکه همه صحابه را کافر می دانند با تکیه بر دیدگاه مذاهب اربعه وی را کافر می خواند و در مورد کسی که برخی از صحابه را سب و تکفیر می کند می گوید: دو صورت دارد که اگر این شخص صحابه را از باب صحابی بودن تکفیر کند کافر می شود، اما اگر صحابه را از بابی غیر از این تکفیر کند اختلاف است در بین بزرگان مذاهب برخی تکفیر می کنند و برخی قائل به عدم کفر وی هستند.<ref>همان</ref>
 
=رساله‌ها=
علاوه بر کتاب های فوق، یافعی رساله‌هایی را در نقد اندیشه سلفیه نگاشته‌شده‌است که عبارتند از:<br>
<big>[[التکبیر الجماعی والذکر الجماعی دراسة مقارنة]]؛</big><br>
<big>[[الحلف بغیر الله دراسة مقارنة]]؛</big><br>
<big>[[الصلاة فی مسجد فیه قبر دراسة مقارنة]]؛</big><br>
<big>[[هل العمل شرط فی الایمان فی المذهب الحنابلة و اهل الحدیث]].</big><ref>همان</ref>
 
==پانویس==
{{پانویس|1}}
 
[[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان اهل سنت]]
[[رده: شخصیت‌های منتقد سلفیت]]
[[رده: مخالفان سلفی‌گری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۱

یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی
Annahbani-1.jpg
نام کاملیوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی
اطلاعات شخصی
سال تولد1265 ق، ۱۲۲۷ ش‌، ۱۸۴۹ م
محل تولدفلسطین
سال درگذشت1350 ق، ۱۳۱۰ ش‌، ۱۹۳۲ م
محل درگذشتبیروت
دیناسلام، اهل‌سنت
استادان
  • شیخ إبراهیم السقا شافعی
  • شیخ زکریا أنصاری
  • عبدالقادر بن ابی رباح دجانی یافی
  • و ...
آثار
  • شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق
  • إتحاف المسلم بإتحاف الترهیب والترغیب من البخاری ومسلم
  • الأحادیث الأربعین فی أمثال أفصحالعالمین
  • أحادیث الأربعین فی وجوب طاعة أمیرالمؤمنین
  • و ...

یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهانی (متولد سال 1265 هجری قمری و متوفی سال 1350 هجری قمری)، معروف به شیخ یوسف نبهانی، فقیه، قاضی، ادیب، شاعر و عالم اهل‌سنت در روستای اجزم از توابع حیفا فلسطین در خانواده‌­ای متدین متولد شد.

نسب

شیخ یوسف نبهانی در سال 1265 هجری قمری در روستای اجزم در خانواده‌­ای متدین متولد شد. پدر او مردی متدین و اهل علم و تقوی بود و اکثر روز را در طاعت خدا به سر می‌­برد و هر هفته سه ختم قرآن انجام می‌داد. او از اعراب "بنی نبهان" فلسطین بود برای همین به او نبهانی گفته‌اند[۱].

تحصیل

او قرائت قرآن و حفظ آن و علم نحو و بلاغت را نزد پدر خود فراگرفت. سپس به مصر برای تحصیل در سال 1283 هجری قمری به الازهر رفت و از دروس اساتید مشهوری بهره برد. او در مذهب فقهی شافعی و در اعقتادات اشعری بود. او از اساتید بسیاری اجازه دریافت کرد. از آن جمله می‌توان به شیخ إبراهیم السقا شافعی، شیخ زکریا أنصاری، سید محمد دمنهورى شافعی، شیخ إبراهیم الزرو خلیلى شافعی، شیخ أحمد أجهورى شافعی، شیخ حسن العدوى مالکی، سید عبدالهادی نجا الأبیارى، شیخ شمس الدین محمد إنبابى الشافعی، شیخ عبدالرحمن شربینى شافعی، شیخ عبدالقادر رافعى حنفی طرابلسى شیخ رواق الشوام، و شیخ یوسف برقاوى حنبلی می‌توان اشاره کرد.

طرق مختلف صوفیه رفاعیة، ادریسیة، شاذلیة، خلوتیة، نقشبندیه و قادریة را از شیوخ طریقت دریافت کرد. طریقت رفاعیة را از عبدالقادر بن ابی رباح دجانی یافی دریافت کرد. طریقت ادریسیة را از شیخ اسماعیل نواب، طریقت شاذلیة را از محمد بن مسعود فاسی و علی نور الدین بشرطی دریافت کرد. طریقت خلوتیة را از حسن رضوان صعیدی دریافت کرد. طریقت نقشبندیه را امداد الله فاروقی و غیاث الدین اربلی دریافت کرد. طریقت قادریة را از حسن بن ابی حلاوة غزی دریافت کرد. شیخ یوسف نبهانی در سال 1289 هجری قمری از الازهر فارغ‌التحصیل شد و به فلسطین برگشت[۲].

اعتقادات

شیخ یوسف نبهانی در فقه شافعی مذهب و در اعتقاد اشعری مذهب است. تخصص او در قضاوت و شعر بود اما وی به دلیل گرایش صوفیانه­‌ای که دارد تکفرات ضد سلفی داشته و برخی از کتبی که نگاشته در رد سلفیت است. محمود شکری آلوسی به دلیل این تفکرات نبهانی نقدی بر کتاب شواهد الحق او با نام غایة الأمانی فی الرد على النبهانی تألیف کرده است که نشان از اهمیت این کتاب و جایگاه آن در بین اهل‌سنت دارد. کتاب "شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق" یکی از کتاب‌های شاخص نبهانی در رد بر ابن تیمیه و وهابیت است. این کتاب دارای 8 فصل است.
باب اول: در مشروعیت سفر برای زیارت است در این باب دیدگاه وهابیان در مساله شد رحال ابطال شده است؛
باب دوم: در مشروعیت استغاثة به رسول الله و سایر انبیاء و اولیاء است؛
باب سوم: در باب دفاع از سخنان زینی دحلان درباره وهابیت است؛
باب چهارم: در خصوص سخنان علماء اهل‌سنت در نکوهش و مذمت ابن تیمیه است؛
باب پنجم: در معرفی سه کتابی است که وهابیان در تایید دیدگاه ابن تیمیه در خصوص بدعت نوشته شده است؛
باب ششم: درباره حکایت‌ها و آثار وارده از علما و صالحان در خصوص استغاثه به رسول الله است؛
باب هفتم: در خصوص دعوت اولیاء به استغاثه به رسول الله است؛
باب هشتم: درباره اشعار وارده از عالمان و فضلاء در خصوص استغاثه به رسول الله است.

بزرگان بسیاری نسبت به این کتاب تقریظ زده و کتاب حاضر را تأئید نمودندکه عبارتنداز:

  1. شیخ على محمد الببلاوی المالکی شیخ الجامع الأزهر؛
  2. شیخ عبدالقادر الرافعی شیخ السادة الحنفیة المشهور بأبى حنیفة الصغیر، مفتى الدیار المصریة الأسبق؛
  3. شیخ عبدالرحمن الشربینی الشافعی شیخ الجامع الأزهر؛
  4. شیخ بکرى محمد عاشور الصدفی شیخ السادة الحنفیة، ومفتى الدیار المصریة الأسبق؛
  5. حافظ محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی الحسنی المغربی؛
  6. فقیه أحمد بک الحسینی الشافعی؛
  7. شیخ السادة الشافعیة سلیمان العبد؛
  8. شیخ أحمد حسنین البولاقی الشافعی؛
  9. شیخ أحمد البسیونى شیخ السادة الحنابلة؛
  10. شیخ سعید الموجی الشافعی؛
  11. شیخ محمد الحلبى الشافعی.

فعالیت‌ها

او ابتداء به شهر عکا وارد شد و در مدرسه‌ای متولی امور مختلفی شد و بعد آن به جایگاه قضاوت در شهر جنین را در سال 1873 میلادی به عهده گرفت. سپس او دو سال و نیم 1876 میلادی در شهر آستانه در یک روزنامه­‌‌ای مشغول به کار شد. بعد از آن او در شهر موصل عراق به مدت 15 ماه منصب قضاوت را بر عهده گرفت و در سال 1296م به شام رفت. او در سال 1297 میلادی باز به آستانه کوچ کرد و دو سال در آن سکونت گزید. بعد از دو سال به لاذقیه رفت و رئیس محکمه قضاوت را به عهده گرفت که از سال 1883م تا 5 سال در این منصب بود. بعد از اتمام 5سال او ریاست محکمه و دادگاه قدس را بر عهده گرفت و کمتر از یک سال در این منصب باقی ماند. بعد از آن او به مدت 20 سال رئیس دادگاه بیروت را تا سال 1909 میلادی بر عهده گرفت[۳].

آثار

شیخ یوسف نبهانی تألیفات متعدد در موضوعات مختلف به رشته تحریردر‌آورده که عبارتنداز:

  1. «إتحاف المسلم بإتحاف الترهیب والترغیب من البخاری ومسلم»؛
  2. «الأحادیث الأربعین فی أمثال أفصح العالمین»؛
  3. «الأحادیث الأربعین فی فضائل سید المرسلین»؛
  4. «أحادیث الأربعین فی وجوب طاعة أمیر المؤمنین»؛
  5. «أحسن الوسائل فی نظم أسماء النبی الکامل»؛
  6. «إرشاد الحیارى فی تحذیر المسلمین من مدارس النصارى»؛
  7. «الأسالیب البدیعة فی فضل الصحابة وإقناع الشیعة»؛
  8. «الأسمى فیما لسیدنا محمد من الأسما»؛
  9. «أفضل الصلوات على سید السادات»؛
  10. «الأنوار المحمدیة»، اختصر به «المواهب اللدنیة» للقسطلانی؛
  11. «الاستغاثة الکبرى بأسماء الله الحسنى»؛
  12. «البرهان المسدد فی إثبات نبوة سیدنا محمد»؛
  13. «التحذیر من اتخاذ الصور والتصویر»؛
  14. «تنبیه الأفکار إلى حکمة إقبال الدنیا على الکفار»؛
  15. «تهذیب النفوس فی ترتیب الدروس»، وهو مختصر «ریاض الصالحین» للنووی؛
  16. «توضیح دین الإسلام»؛
  17. «جامع الصلوات»؛
  18. «جامع کرامات الأولیاء»؛
  19. «جواهر البحار فی فضائل النبی المختار»؛
  20. «حجة الله على العالمین فی معجزات سید المرسلین»؛
  21. «حزب الاستغاثات بسید السادات»؛
  22. «حسن الشِّرعة فی مشروعیة صلاة الظهر إذا تعددت الجمعة»؛
  23. «خلاصة الکلام فی ترجیح دین الإسلام»؛
  24. «الرحمة المهداة فی فضل الصلاة»؛
  25. «ریاض الجنة فی أذکار الکتاب والسنة»؛
  26. «السابقات الجیاد فی مدح سید العباد»؛
  27. «سبیل النجاة فی الحب فی الله والبغض فی الله»؛
  28. «سعادة الأنام فی اتباع دین الإسلام، وتوضیح الفرق بینه وبین دین النصارى فی العقائد والأحکام»؛
  29. «سعادة الدارین فی الصلاة على سید الکونین»؛
  30. «سعادة المعاد فی موازنة بانت سعاد»؛
  31. «الشرف المؤبد لآل محمد»؛
  32. «شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق»؛
  33. «صلوات الثناء على سید الأنبیاء»؛
  34. «طیبة القراء فی مدح الأنبیاء»؛
  35. «العقود اللؤلؤیة فی المدائح المحمدیة»؛
  36. «الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر»؛
  37. «قرة العین من البیضاوی والجلالین»، منتخب من تفسیرهما»؛
  38. «الفضائل المحمدیة»؛
  39. «القصیدة الرائیة الصغرى فی ذم البدعة (الوهابیة) ومدح السنة الغراء»؛
  40. «القصیدة الرائیة الکبرى فی الکمالات الإلهیة والسیرة النبویة ووصف الملة الإسلامیة والملل الأخرى»؛
  41. «القول الحق فی مدائح خیر الخلق»؛
  42. کتاب «الأربعین، أربعین من أحادیث سید المرسلین»؛
  43. «مثال فعل النبی»؛
  44. «المجموعة النبهانیة فی المدائح النبویة»؛
  45. «مفرج الکروب ومفرح القلوب»؛
  46. «منتخب الصحیحین»؛
  47. «نجوم المهتدین ورجوم المعتدین فی دلائل نبوة سید المرسلین»؛
  48. «النظم البدیع فی مولد الشفیع»؛
  49. «هادی المرید إلى طرق الأسانید»؛
  50. «طیبة الغراء فی مدح سید الأنبیاء صلى الله علیه وسلم»؛
  51. «الورد الشافی من المورد الصافی»؛
  52. «وسائل الوصول إلى شمائل الرسول».

درگذشت

شیخ یوسف نبهانی در سال 1350 هجری قمری مطابق با 1932 میلادی در زادگاه خود «اجزم» وفات یافت و در مقبره الباشورا بیروت دفن گردید.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. الدمشقی، عبدالرزاق، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج1، ص1613. همان. ص5الی10
  2. الدمشقی، عبدالرزاق، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج1، ص1613.
  3. همان