محمد بن همام اسکافی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| محل درگذشت = بغداد | | محل درگذشت = بغداد | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |احمد بن مابنداذ |احمد بن ادریس قمی |ابوجعفر ابن رستم نحوی}} | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی |احمد بن مابنداذ |احمد بن ادریس قمی |ابوجعفر ابن رستم نحوی}} | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |ابن جندی |ابوغالب زراری |جعفربن محمد ابن قولویه }} | | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |[[ابن جندی]] |[[ابوغالب زراری]] |جعفربن محمد ابن قولویه }} | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | | مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''اِبْنِ هَمّامِ اِسْکافی''' ابوعلی محمد بن ابیبکر همام بن سهیل بن بیزان، ملقب به کاتب (۲۵۸-۱۹ [[جمادی الثانی|جمادی الآخر]] ۳۳۶ق/۸۷۲-۵ ژانویه ۹۴۸م)، از محدثان ایرانیتبار [[مذهب شیعه|امامیمذهب]] در قرن چهارم [[سال قمری|هجری قمری]] بود. | |||
ابنهَمّام از خاندان اسکافی و از [[محدّث|محدثان]] بزرگ [[بغداد]] بود. او با [[نواب اربعه]] معاشرت داشته و در دوره [[غیبت صغری]] به عنوان یک عالم امامی، توانسته در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی [[مذهب شیعه|امامیه]] بپردازد. از او تالیفاتی مانند الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) بر جای مانده است. | |||
== سبب انتساب به اسکافی == | |||
ابنهَمّام از | سبب انتساب ابنهَمّام اسکافی، به اسکاف (از نواحی نهروان بین [[بغداد]] و واسط) روشن نیست، ولی احتمال میرود نیاکانش که [[زرتشت|زرتشتی]] بودهاند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹</ref> در آنجا سکنی داشتهاند. همچنین به سبب انتساب وی به جدش بیزان، سمعانی <ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۲، ص۳۹۵</ref> او را بیزانی خوانده است. | ||
== گرایش خاندان ابنهمام به اسلام == | |||
به گزارش [[نجاشی]]<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰</ref> نخستین کسی که از خاندان ابنهَمّام به [[اسلام]] گرویده، مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهیل و عموی همام بوده است. از اینرو سابقه گرایش این خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و میبایست آنان را از زرتشتیهای دوره اسلامی در منطقه [[عراق]] بهشمار آورد که پس از قبول اسلام به [[مذهب شیعه]] گرویدهاند. | |||
==گرایش خاندان ابنهمام به اسلام== | نجاشی در دنباله گزارش خود، داستانی را در مورد چگونگی شیعه شدن مابنداذ و سهیل نقل میکند. به هر روی گرچه از ارتباط این دو با [[ائمه]] امامیه اطلاعی نداریم، اما میدانیم که همام بن سهیل در [[حدیث]] دستی داشته<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۶۷</ref> و یکبار با [[حسن بن علی (عسکری)]] (علیهالسلام) مکاتبه کرده است<ref>نجاشی، احمد بن علی، الرجال، ج۱، ص۳۸۰</ref>. | ||
زادگاه ابنهَمّام مشخص نیست، اما میدانیم که در بغداد سکنی داشته است<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶</ref>. | |||
به گزارش [[نجاشی]]<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰</ref> نخستین کسی که از خاندان ابنهَمّام به اسلام گرویده، مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهیل و عموی همام بوده است. از اینرو سابقه گرایش این خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و میبایست آنان را از زرتشتیهای دوره اسلامی در منطقه [[عراق]] بهشمار آورد که پس از قبول اسلام به | |||
نجاشی در دنباله گزارش خود، داستانی را در مورد چگونگی شیعه شدن مابنداذ و سهیل نقل میکند. به هر روی گرچه از ارتباط این دو با ائمه امامیه اطلاعی نداریم، اما میدانیم که همام بن سهیل در [[حدیث]] دستی داشته<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۶۷</ref> و یکبار با [[حسن بن علی (عسکری)]] (علیهالسلام) مکاتبه کرده است<ref>نجاشی، احمد بن علی، الرجال، ج۱، ص۳۸۰</ref>. | |||
زادگاه ابنهَمّام مشخص نیست، اما میدانیم که در بغداد سکنی داشته است<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶</ref>. | |||
== مشایخ == | |||
از مشایخ ابنهَمّام باید از پدر و نیز داییاش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادریس قمی، ابوجعفر ابنرستم نحوی، جعفر بن محمد بن مالک فزاری، حسن بن محمد بن جمهور عمی، حمید بن زیاد کوفی، عبدالله بن جعفر حمیری و محمد بن موسی بن حماد بربری نام برد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴</ref><ref>شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۵۹</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref><ref>ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۴۵</ref>. | از مشایخ ابنهَمّام باید از پدر و نیز داییاش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادریس قمی، ابوجعفر ابنرستم نحوی، جعفر بن محمد بن مالک فزاری، حسن بن محمد بن جمهور عمی، حمید بن زیاد کوفی، عبدالله بن جعفر حمیری و محمد بن موسی بن حماد بربری نام برد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴</ref><ref>شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۵۹</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref><ref>ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۴۵</ref>. | ||
در میان این مشایخ، بجز بغدادیان، از ساکنان [[بصره]] و [[کوفه]] نیز دیده میشوند که نشان از سفر احتمالی ابنهَمّام به این دو شهر دارد. | در میان این مشایخ، بجز بغدادیان، از ساکنان [[بصره]] و [[کوفه]] نیز دیده میشوند که نشان از سفر احتمالی ابنهَمّام به این دو شهر دارد. | ||
در سندی نیز از حضور وی در رحبه سخن رفته که به قرینه روایت ابنهَمّام از یک شخص کوفی در آنجا، بر میآید که مقصود از رحبه جایی جز رحبه کوفه نیست و نمیتوان آن را دلیلی بر سفر ابنهَمّام به رحبه [[شام]] دانست<ref>خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۳۱</ref>. | در سندی نیز از حضور وی در رحبه سخن رفته که به قرینه روایت ابنهَمّام از یک شخص کوفی در آنجا، بر میآید که مقصود از رحبه جایی جز رحبه کوفه نیست و نمیتوان آن را دلیلی بر سفر ابنهَمّام به رحبه [[شام]] دانست<ref>خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۳۱</ref>. | ||
در برخی | == تردید در برخی اساتید == | ||
درباره روایت ابنهَمّام از ابنعقده و [[طبری|محمد بن جریر طبری]] (احتمالاً طبری مورخ) که در نوادر الاثر ابنرازی <ref>ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۲</ref> آمده است، باید با تردید نگریست، چرا که اسناد این روایات خالی از خدشه نیست و ابنرازی نمیتوانسته، چنانکه در این دو روایت آمده است، بیواسطه از ابنهَمّام نقل حدیث کرده باشد. | در برخی اساتید، به روایت ابنهَمّام از ابراهیم بن هاشم قمی و محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره رفته است که باید در صحت ضبط این روایات تردید کرد<ref>شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷</ref><ref>ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۵۳۰</ref>. | ||
درباره روایت ابنهَمّام از [[ابن عقده|ابنعقده]] و [[طبری|محمد بن جریر طبری]] (احتمالاً طبری مورخ) که در نوادر الاثر ابنرازی <ref>ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۲</ref> آمده است، باید با تردید نگریست، چرا که اسناد این روایات خالی از خدشه نیست و ابنرازی نمیتوانسته، چنانکه در این دو روایت آمده است، بیواسطه از ابنهَمّام نقل حدیث کرده باشد. | |||
در میان مشایخ ابنهَمّام، کسانی با گرایشها و مذاهب گوناگون همچون [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، [[واقفیه]] و نیز غُلاتی چون اسحاق بن محمد احمر نخعی<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۲۵۸</ref> وجود داشتهاند. | در میان مشایخ ابنهَمّام، کسانی با گرایشها و مذاهب گوناگون همچون [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، [[واقفیه]] و نیز غُلاتی چون اسحاق بن محمد احمر نخعی<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۲۵۸</ref> وجود داشتهاند. | ||
==محدث بزرگ بغداد== | == محدث بزرگ بغداد == | ||
ابنهمام در عصر خود به عنوان یکی از بزرگترین [[محدّث|محدثان]] بغداد شناخته میشده است، چنانکه [[نجاشی]] و [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] او را با عناوین «شیخ اصحابنا و متقدمهم» و «جلیل القدر» ستوده و ضمن بیان عظمت منزلت وی، امانت در نقل حدیث و سعه روایت او را مورد تأکید قرار دادهاند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۱۲۲</ref><ref>شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴</ref><ref>ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶</ref>. | |||
ابنهمام در عصر خود به عنوان یکی از بزرگترین محدثان بغداد شناخته میشده است، چنانکه نجاشی و [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] او را با عناوین «شیخ اصحابنا و متقدمهم» و «جلیل القدر» ستوده و ضمن بیان عظمت منزلت وی، امانت در نقل حدیث و سعه روایت او را مورد تأکید قرار دادهاند | |||
از آنجا که ابنهَمّام نزد مشایخ اهلسنت نیز به استماع حدیث پرداخته بود، در میان روایات باقیمانده از او احادیثی با طرق روایی غیر شیعی هم دیده میشود<ref>ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۳</ref><ref>خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۶۹</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref>. | از آنجا که ابنهَمّام نزد مشایخ اهلسنت نیز به استماع حدیث پرداخته بود، در میان روایات باقیمانده از او احادیثی با طرق روایی غیر شیعی هم دیده میشود<ref>ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۳</ref><ref>خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۶۹</ref><ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵</ref>. | ||
==نقش اسکافی در زمان نواب اربعه== | == نقش اسکافی در زمان نواب اربعه == | ||
ابنهَمّام بهعنوان یک عالم برجسته امامی در بخش عمدهای از دوره [[غیبت صغری]] و در زمانی مقارن با ایام [[نواب اربعه]] [[حجت بن حسن (مهدی)|امام زمان]] (علیهالسلام) توانست در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد. | |||
ابنهَمّام | |||
با بررسی آثاری چون کمال الدین [[محمد بن علی بن بابویه قمی|ابنبابویه]]، الغیبه [[محمد بن حسن طوسی|طوسی]] و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری، میتوان نقش ابنهَمّام را در تبیین مسائل مربوط به امام زمان (علیهالسلام) و غیبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا حدی تصویر کرد. | با بررسی آثاری چون کمال الدین [[محمد بن علی بن بابویه قمی|ابنبابویه]]، الغیبه [[محمد بن حسن طوسی|طوسی]] و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری، میتوان نقش ابنهَمّام را در تبیین مسائل مربوط به امام زمان (علیهالسلام) و غیبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا حدی تصویر کرد. | ||
رابطه نزدیک ابنهَمّام با محمد بن عثمان عمری و نقل برخی مسائل به طریق خود از عمری نیز قابل ذکر است<ref>ابن بابویه قمی، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲، ص۴۸۳</ref><ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۹۷</ref>. | رابطه نزدیک ابنهَمّام با محمد بن عثمان عمری و نقل برخی مسائل به طریق خود از عمری نیز قابل ذکر است<ref>ابن بابویه قمی، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲، ص۴۸۳</ref><ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۹۷</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۱: | ||
در دوران حسین بن روح نوبختی نیز ابنهَمّام، معاشر وی شمرده شده است. | در دوران حسین بن روح نوبختی نیز ابنهَمّام، معاشر وی شمرده شده است. | ||
به عنوان نمونه ابنهَمّام از طرف نوبختی مأمور میشود تا توقیعی را که وی در ذیحجه ۳۱۲ از زندان در باب لعن ابنابیالعزاقر شلمغانی به او داده بود، برای دیگران بازگو نماید<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸</ref><ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۲</ref>. | به عنوان نمونه ابنهَمّام از طرف نوبختی مأمور میشود تا توقیعی را که وی در ذیحجه ۳۱۲ از زندان در باب لعن ابنابیالعزاقر شلمغانی به او داده بود، برای دیگران بازگو نماید<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸</ref><ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۲</ref>. | ||
ابنهَمّام با شلمغانی آشنایی نزدیک داشته و یکبار هم شلمغانی برخی سخنان غلوآمیز خود را به او گفته بود<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۸</ref> و در میان آثار ابنابیالعزاقر نیز کتابی با عنوان رساله الی ابنهَمّام نام برده شده که قابل تأمل است<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۸</ref>. | ابنهَمّام با [[شلمغانیه|شلمغانی]] آشنایی نزدیک داشته و یکبار هم شلمغانی برخی سخنان غلوآمیز خود را به او گفته بود<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۸</ref> و در میان آثار ابنابیالعزاقر نیز کتابی با عنوان رساله الی ابنهَمّام نام برده شده که قابل تأمل است<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۸</ref>. | ||
در میان شاگردان ابنهَمّام باید از ابوالحسن | == شاگردان == | ||
در میان شاگردان ابنهَمّام باید از [[ابوالحسن ابنجندی]]، [[ابوغالب زراری]]، [[جعفر بن محمد ابنقولویه]]، محمد بن احمد صفوانی، [[محمد بن ابراهیم نعمانی]]، محمد بن احمد بن داوود قمی، محمد بن عباس ابنحجام، ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی، ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی، هارون بن موسی تلعُکبری و معافی بن زکریا ابنطرار را نام برد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴</ref><ref>ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷</ref><ref>ابوغالب زراری، احمد بن محمد، رساله فی ذکر آل اعین، ج۱، ص۱۷۶</ref><ref>غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰</ref><ref>شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۳۱۰</ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰</ref><ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۰۸</ref><ref>شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷</ref><ref>شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷</ref><ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ج۱، ص۳۶۲</ref>. | |||
در نسخه موجودِ تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] <ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲</ref> <ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲</ref>روایاتی هست که دلالت بر استفاده مؤلف از ابنهَمّام دارد، اما با توجه به طبقه رجالی علی بن ابراهیم و ابنهَمّام، احتمال میرود که این روایات از اضافات جامع این تفسیر بوده باشد. | در نسخه موجودِ تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] <ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲</ref> <ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲</ref>روایاتی هست که دلالت بر استفاده مؤلف از ابنهَمّام دارد، اما با توجه به طبقه رجالی علی بن ابراهیم و ابنهَمّام، احتمال میرود که این روایات از اضافات جامع این تفسیر بوده باشد. | ||
همچنین روایتِ با واسطه کشی از ابنهَمّام که در اختیار معرفه الرجال <ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۵۸</ref>دیده میشود، نیز شایان تأمل است. | همچنین روایتِ با واسطه [[کشی]] از ابنهَمّام که در اختیار معرفه الرجال <ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۵۸</ref>دیده میشود، نیز شایان تأمل است. | ||
در منابع متقدم تنها نجاشی <ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰</ref> به یک اثر ابنهَمّام با عنوان الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) اشاره کرده است. | == آثار == | ||
در منابع متقدم تنها نجاشی<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰</ref> به یک اثر ابنهَمّام با عنوان الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) اشاره کرده است. | |||
از کتاب الانوار که بنابر برخی منقولات موجود، اثر مهمی در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) بوده است، امروزه نشانی در دست نیست، اما منقولاتی از آن در عیون المعجزات منسوب به حسین بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سده ۵ق ــ دیده میشود<ref>ابن عبدالوهاب شعرانی، حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ج۱، ص۳۶</ref>. همچنین این کتاب در سده ۶ق مورد استفاده [[ابن شهرآشوب|ابنشهرآشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهالسلام)، ج۳، ص۶۶</ref> و [[ابن ادریس حلی|ابنادریس]] <ref>ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶، قم، ۱۴۱۰ق</ref> و در سده ۷ق مورد استفاده عبدالکریم بن طاووس <ref>ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۳۴</ref> قرار گرفته است. منتخبی از آن نیز نزد مجلسی <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م</ref> موجود بوده است. | از کتاب الانوار که بنابر برخی منقولات موجود، اثر مهمی در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) بوده است، امروزه نشانی در دست نیست، اما منقولاتی از آن در عیون المعجزات منسوب به حسین بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سده ۵ق ــ دیده میشود<ref>ابن عبدالوهاب شعرانی، حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ج۱، ص۳۶</ref>. همچنین این کتاب در سده ۶ق مورد استفاده [[ابن شهرآشوب|ابنشهرآشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهالسلام)، ج۳، ص۶۶</ref> و [[ابن ادریس حلی|ابنادریس]] <ref>ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶، قم، ۱۴۱۰ق</ref> و در سده ۷ق مورد استفاده عبدالکریم بن طاووس <ref>ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۳۴</ref> قرار گرفته است. منتخبی از آن نیز نزد مجلسی <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م</ref> موجود بوده است. | ||
ظاهراً منقولاتی که در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) از ابنهَمّام در آثاری همچون الغیبه طوسی <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۶۳</ref> و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری <ref>ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۴۶</ref> نقل شده، برگرفته از همین کتاب است<ref>حسینی جلالی، سید محمدرضا، تاریخ اهل البیت، (علیهالسلام)، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵</ref>. [[محمد بن حسن حر عاملی|حر عاملی]] در [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] <ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۸</ref> کتابی با عنوان المزار به ابنهَمّام نسبت داده که مستند آن دانسته نیست؛ تنها میدانیم که روایاتی در خصوص زیارات و ادعیه به نقل از ابنهَمّام در کامل الزیارات [[ابن قولویه|ابنقولویه]] <ref>ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷</ref> المزار ابنداوود قمی<ref>ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۲۰</ref> المزار [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] <ref>شیخ مفید، المزار، ج۱، ص۴۸-۴۹</ref> و برخی آثار دیگر نقل شده است. | ظاهراً منقولاتی که در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) از ابنهَمّام در آثاری همچون الغیبه طوسی <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۶۳</ref> و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری <ref>ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۴۶</ref> نقل شده، برگرفته از همین کتاب است<ref>حسینی جلالی، سید محمدرضا، تاریخ اهل البیت، (علیهالسلام)، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵</ref>. [[محمد بن حسن حر عاملی|حر عاملی]] در [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] <ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۸</ref> کتابی با عنوان المزار به ابنهَمّام نسبت داده که مستند آن دانسته نیست؛ تنها میدانیم که روایاتی در خصوص زیارات و ادعیه به نقل از ابنهَمّام در کامل الزیارات [[ابن قولویه|ابنقولویه]] <ref>ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷</ref> المزار ابنداوود قمی<ref>ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۲۰</ref> المزار [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] <ref>شیخ مفید، المزار، ج۱، ص۴۸-۴۹</ref> و برخی آثار دیگر نقل شده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۶۸: | ||
همچنین [[ابن ندیم|ابنندیم]] <ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۳</ref><ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۲</ref> و غضائری <ref>غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲</ref> از برخی گفتههای رجالی وی بهره بردهاند. | همچنین [[ابن ندیم|ابنندیم]] <ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۳</ref><ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۲</ref> و غضائری <ref>غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲</ref> از برخی گفتههای رجالی وی بهره بردهاند. | ||
== | == درگذشت == | ||
ابنهَمّام به گفته [[خطیب بغدادی]] <ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶</ref> و طوسی <ref>شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴</ref> در ۳۳۲ق و به گفته نجاشی <ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰</ref> در ۳۳۶ق درگذشته است، اما به جهت دقتی که در گفتار نجاشی دیده میشود، تاریخ اخیر مرجح مینماید.خطیب بغدادی <ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶</ref> همچنین یادآور شده است که ابنهَمّام در بغداد درگذشت و در مقابر [[قریش]] به خاک سپرده شد. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[نواب اربعه]] | |||
* [[زرتشت|زرتشتی]] | |||
* [[محمد بن جریر طبری]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۸
محمد بن همام اسکافی | |
---|---|
نام کامل | ابوعلی محمد بن ابیبکر همام بن سهیل بن بیزان |
نامهای دیگر | کاتب |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۲۵۸ ق، ۲۵۱ ش، ۸۷۲ م |
محل تولد | ۳۳۲ق یا ۳۳۶ ق |
روز درگذشت | ۱۹ جمادیالثانی |
محل درگذشت | بغداد |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار | منتخب الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار |
فعالیتها | محدث شیعی |
اِبْنِ هَمّامِ اِسْکافی ابوعلی محمد بن ابیبکر همام بن سهیل بن بیزان، ملقب به کاتب (۲۵۸-۱۹ جمادی الآخر ۳۳۶ق/۸۷۲-۵ ژانویه ۹۴۸م)، از محدثان ایرانیتبار امامیمذهب در قرن چهارم هجری قمری بود. ابنهَمّام از خاندان اسکافی و از محدثان بزرگ بغداد بود. او با نواب اربعه معاشرت داشته و در دوره غیبت صغری به عنوان یک عالم امامی، توانسته در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد. از او تالیفاتی مانند الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) بر جای مانده است.
سبب انتساب به اسکافی
سبب انتساب ابنهَمّام اسکافی، به اسکاف (از نواحی نهروان بین بغداد و واسط) روشن نیست، ولی احتمال میرود نیاکانش که زرتشتی بودهاند.[۱] در آنجا سکنی داشتهاند. همچنین به سبب انتساب وی به جدش بیزان، سمعانی [۲] او را بیزانی خوانده است.
گرایش خاندان ابنهمام به اسلام
به گزارش نجاشی[۳] نخستین کسی که از خاندان ابنهَمّام به اسلام گرویده، مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهیل و عموی همام بوده است. از اینرو سابقه گرایش این خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و میبایست آنان را از زرتشتیهای دوره اسلامی در منطقه عراق بهشمار آورد که پس از قبول اسلام به مذهب شیعه گرویدهاند. نجاشی در دنباله گزارش خود، داستانی را در مورد چگونگی شیعه شدن مابنداذ و سهیل نقل میکند. به هر روی گرچه از ارتباط این دو با ائمه امامیه اطلاعی نداریم، اما میدانیم که همام بن سهیل در حدیث دستی داشته[۴] و یکبار با حسن بن علی (عسکری) (علیهالسلام) مکاتبه کرده است[۵]. زادگاه ابنهَمّام مشخص نیست، اما میدانیم که در بغداد سکنی داشته است[۶].
مشایخ
از مشایخ ابنهَمّام باید از پدر و نیز داییاش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادریس قمی، ابوجعفر ابنرستم نحوی، جعفر بن محمد بن مالک فزاری، حسن بن محمد بن جمهور عمی، حمید بن زیاد کوفی، عبدالله بن جعفر حمیری و محمد بن موسی بن حماد بربری نام برد[۷][۸][۹][۱۰][۱۱]. در میان این مشایخ، بجز بغدادیان، از ساکنان بصره و کوفه نیز دیده میشوند که نشان از سفر احتمالی ابنهَمّام به این دو شهر دارد. در سندی نیز از حضور وی در رحبه سخن رفته که به قرینه روایت ابنهَمّام از یک شخص کوفی در آنجا، بر میآید که مقصود از رحبه جایی جز رحبه کوفه نیست و نمیتوان آن را دلیلی بر سفر ابنهَمّام به رحبه شام دانست[۱۲].
تردید در برخی اساتید
در برخی اساتید، به روایت ابنهَمّام از ابراهیم بن هاشم قمی و محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره رفته است که باید در صحت ضبط این روایات تردید کرد[۱۳][۱۴]. درباره روایت ابنهَمّام از ابنعقده و محمد بن جریر طبری (احتمالاً طبری مورخ) که در نوادر الاثر ابنرازی [۱۵] آمده است، باید با تردید نگریست، چرا که اسناد این روایات خالی از خدشه نیست و ابنرازی نمیتوانسته، چنانکه در این دو روایت آمده است، بیواسطه از ابنهَمّام نقل حدیث کرده باشد. در میان مشایخ ابنهَمّام، کسانی با گرایشها و مذاهب گوناگون همچون اهلسنت، واقفیه و نیز غُلاتی چون اسحاق بن محمد احمر نخعی[۱۶] وجود داشتهاند.
محدث بزرگ بغداد
ابنهمام در عصر خود به عنوان یکی از بزرگترین محدثان بغداد شناخته میشده است، چنانکه نجاشی و شیخ طوسی او را با عناوین «شیخ اصحابنا و متقدمهم» و «جلیل القدر» ستوده و ضمن بیان عظمت منزلت وی، امانت در نقل حدیث و سعه روایت او را مورد تأکید قرار دادهاند[۱۷][۱۸][۱۹]. از آنجا که ابنهَمّام نزد مشایخ اهلسنت نیز به استماع حدیث پرداخته بود، در میان روایات باقیمانده از او احادیثی با طرق روایی غیر شیعی هم دیده میشود[۲۰][۲۱][۲۲].
نقش اسکافی در زمان نواب اربعه
ابنهَمّام بهعنوان یک عالم برجسته امامی در بخش عمدهای از دوره غیبت صغری و در زمانی مقارن با ایام نواب اربعه امام زمان (علیهالسلام) توانست در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد. با بررسی آثاری چون کمال الدین ابنبابویه، الغیبه طوسی و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری، میتوان نقش ابنهَمّام را در تبیین مسائل مربوط به امام زمان (علیهالسلام) و غیبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا حدی تصویر کرد. رابطه نزدیک ابنهَمّام با محمد بن عثمان عمری و نقل برخی مسائل به طریق خود از عمری نیز قابل ذکر است[۲۳][۲۴]. همچنین به هنگام مرگ محمد بن عثمان عمری، ابنهَمّام و ابوسهل نوبختی و جمعی دیگر که در دو روایت با عنوان «وجوه و اکابر شیعه» معرفی شدهاند، به عنوان شاهد بر نیابت حسین بن روح نوبختی، نزد عمری حضور داشتهاند[۲۵] و این مطلب با توجه به اینکه ابنهَمّام در آن زمان در قیاس با ابوسهل، سن زیادی نداشته است، مهمتر جلوه میکند. در دوران حسین بن روح نوبختی نیز ابنهَمّام، معاشر وی شمرده شده است. به عنوان نمونه ابنهَمّام از طرف نوبختی مأمور میشود تا توقیعی را که وی در ذیحجه ۳۱۲ از زندان در باب لعن ابنابیالعزاقر شلمغانی به او داده بود، برای دیگران بازگو نماید[۲۶][۲۷]. ابنهَمّام با شلمغانی آشنایی نزدیک داشته و یکبار هم شلمغانی برخی سخنان غلوآمیز خود را به او گفته بود[۲۸] و در میان آثار ابنابیالعزاقر نیز کتابی با عنوان رساله الی ابنهَمّام نام برده شده که قابل تأمل است[۲۹].
شاگردان
در میان شاگردان ابنهَمّام باید از ابوالحسن ابنجندی، ابوغالب زراری، جعفر بن محمد ابنقولویه، محمد بن احمد صفوانی، محمد بن ابراهیم نعمانی، محمد بن احمد بن داوود قمی، محمد بن عباس ابنحجام، ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی، ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی، هارون بن موسی تلعُکبری و معافی بن زکریا ابنطرار را نام برد[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]. در نسخه موجودِ تفسیر علی بن ابراهیم قمی [۴۰] [۴۱]روایاتی هست که دلالت بر استفاده مؤلف از ابنهَمّام دارد، اما با توجه به طبقه رجالی علی بن ابراهیم و ابنهَمّام، احتمال میرود که این روایات از اضافات جامع این تفسیر بوده باشد. همچنین روایتِ با واسطه کشی از ابنهَمّام که در اختیار معرفه الرجال [۴۲]دیده میشود، نیز شایان تأمل است.
آثار
در منابع متقدم تنها نجاشی[۴۳] به یک اثر ابنهَمّام با عنوان الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) اشاره کرده است. از کتاب الانوار که بنابر برخی منقولات موجود، اثر مهمی در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) بوده است، امروزه نشانی در دست نیست، اما منقولاتی از آن در عیون المعجزات منسوب به حسین بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سده ۵ق ــ دیده میشود[۴۴]. همچنین این کتاب در سده ۶ق مورد استفاده ابنشهرآشوب[۴۵] و ابنادریس [۴۶] و در سده ۷ق مورد استفاده عبدالکریم بن طاووس [۴۷] قرار گرفته است. منتخبی از آن نیز نزد مجلسی [۴۸] موجود بوده است. ظاهراً منقولاتی که در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) از ابنهَمّام در آثاری همچون الغیبه طوسی [۴۹] و دلائل الامامه منسوب به ابنرستم طبری [۵۰] نقل شده، برگرفته از همین کتاب است[۵۱]. حر عاملی در وسائل الشیعه [۵۲] کتابی با عنوان المزار به ابنهَمّام نسبت داده که مستند آن دانسته نیست؛ تنها میدانیم که روایاتی در خصوص زیارات و ادعیه به نقل از ابنهَمّام در کامل الزیارات ابنقولویه [۵۳] المزار ابنداوود قمی[۵۴] المزار شیخ مفید [۵۵] و برخی آثار دیگر نقل شده است. درباره کتاب التمحیص که به ابنهَمّام منسوب شده [۵۶] و در قم (۱۴۰۴ق) به چاپ رسیده است، نمیتوان به قطع سخن گفت، زیرا افزون بر اینکه در آثار متقدمان اشارهای به عنوان چنین اثری از ابنهَمّام نشده است، در خود کتاب نیز قرینه استواری بر این انتساب وجود ندارد. نام ابنهَمّام که در آغاز سند نخستین کتاب آمده است[۵۷] نمیتواند دلیل کافی بر انتساب تألیف کتاب به ابنهَمّام بوده باشد. ابنهَمّام محدثی برجسته و حلقهای اساسی در زنجیرههای روایی امامیه محسوب میشود، چنانکه برخی از اصول حدیث امامیه همچون اصلهای زید زراد و عاصم بن حمید[۵۸] و نیز کتاب الرساله الذهبیه[۵۹] و کتاب سلیم بن قیس هلالی [۶۰] از طریق او به آیندگان رسیده است. ظاهراً ابنهَمّام کتابی در فهرست آثار امامیه داشته که مورد استفاده وسیع نجاشی در الرجال [۶۱] و طوسی در الفهرست[۶۲] قرار گرفته است. همچنین ابنندیم [۶۳][۶۴] و غضائری [۶۵] از برخی گفتههای رجالی وی بهره بردهاند.
درگذشت
ابنهَمّام به گفته خطیب بغدادی [۶۶] و طوسی [۶۷] در ۳۳۲ق و به گفته نجاشی [۶۸] در ۳۳۶ق درگذشته است، اما به جهت دقتی که در گفتار نجاشی دیده میشود، تاریخ اخیر مرجح مینماید.خطیب بغدادی [۶۹] همچنین یادآور شده است که ابنهَمّام در بغداد درگذشت و در مقابر قریش به خاک سپرده شد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹
- ↑ سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۲، ص۳۹۵
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۶۷
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، الرجال، ج۱، ص۳۸۰
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴
- ↑ شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۵۹
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
- ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۴۵
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۳۱
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
- ↑ ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۵۳۰
- ↑ ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۲
- ↑ شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۲۵۸
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۱۲۲
- ↑ شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴
- ↑ ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶
- ↑ ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۳
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۶۹
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
- ↑ ابن بابویه قمی، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲، ص۴۸۳
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۹۷
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۲
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۸
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۸
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴
- ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷
- ↑ ابوغالب زراری، احمد بن محمد، رساله فی ذکر آل اعین، ج۱، ص۱۷۶
- ↑ غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰
- ↑ شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۳۱۰
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۰۸
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
- ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ج۱، ص۳۶۲
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲
- ↑ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۵۸
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
- ↑ ابن عبدالوهاب شعرانی، حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ج۱، ص۳۶
- ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهالسلام)، ج۳، ص۶۶
- ↑ ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶، قم، ۱۴۱۰ق
- ↑ ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۳۴
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۶۳
- ↑ ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۴۶
- ↑ حسینی جلالی، سید محمدرضا، تاریخ اهل البیت، (علیهالسلام)، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۸
- ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷
- ↑ ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۲۰
- ↑ شیخ مفید، المزار، ج۱، ص۴۸-۴۹
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷
- ↑ التمحیص، منسوب به ابن همام اسکافی، ج۱، ص۳۰، قم، ۱۴۰۴ق
- ↑ جمعی از نویسندگان، الاصول السته عشر، ج۱، ص۲
- ↑ نجف، محمد مهدی، الرساله الذهبیه، ج۱، ص۳-۴
- ↑ انصاری، محمدباقر، کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۶۶
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۲۵۳
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۷۸
- ↑ ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۳
- ↑ ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۲
- ↑ غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶
- ↑ شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
- ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶