ابان بن عثمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| نام = ابان بن عثمان | | نام = ابان بن عثمان | ||
| نام کامل = أبان بن عثمان احمر | | نام کامل = أبان بن عثمان احمر بَجَلِيِّ | ||
| تاریخ تولد = --- | | تاریخ تولد = --- | ||
| محل تولد = کوفه | | محل تولد = کوفه | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| هم عصر امام = [[ | | هم عصر امام = [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق]] و [[امام کاظم|امام کاظم]] علیهما السلام | ||
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابو بصير| ابو الجارود| ابو حمزة الثمالي| ابو الصباح الكناني| ابن ابي يعفور| ابان بن تغلب| ابراهيم الكرخي| اسحاق بن عمار| بريد بن معاوية| بشير بن يسار| بكير بن اعين| الحسن بن كثير| حماد بن عثمان| حمران بن اعين| زرارة بن اعين| زيد الشحام| | | اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابو بصير| ابو الجارود| ابو حمزة الثمالي| ابو الصباح الكناني| ابن ابي يعفور| ابان بن تغلب| ابراهيم الكرخي| اسحاق بن عمار| بريد بن معاوية| بشير بن يسار| بكير بن اعين| الحسن بن كثير| حماد بن عثمان| حمران بن اعين| زرارة بن اعين| زيد الشحام| عبدالله بن ابي يعفور|عبدالله بن محمد بن خالد| عبيد بن زرارة| عيسي بن عبدالله القمي| الفضيل بن يسار| محمد بن مسلم| | ||
}} | }} | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |فضالة بن ایوب| محمد بن ابی عمیر | احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی | جعفر بن محمد بن حکیم | عباس بن عامر | نضر بن شبیب | محمد بن زیاد ازدی |حسن بن محبوب }} | | شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |فضالة بن ایوب| محمد بن ابی عمیر | احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی | جعفر بن محمد بن حکیم | عباس بن عامر | نضر بن شبیب | محمد بن زیاد ازدی |حسن بن محبوب }} | ||
| آثار = المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة | | آثار = المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة | ||
}} | }} | ||
'''أبان بن عثمان احمر بجلىّ''' فقیه، محدث، ادیب، نسّاب و مورخى آشنا به اخبار شعرا و ایّام عرب و از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم (علیهماالسلام ) بوده و از اصحاب اجماع است. | '''أبان بن عثمان احمر بجلىّ''' فقیه، محدث، ادیب، نسّاب و مورخى آشنا به اخبار شعرا و ایّام عرب و از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم (علیهماالسلام ) بوده و از [[اصحاب اجماع]] است. | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
کنیه ابان أبوعبدالله | کنیه ابان أبوعبدالله و لقبش الأحمر البجلي است<ref>شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۸ ش ۵۲.</ref>حافظه این محقق چنان قوى بوده است که براى حفظ هر کتابى، یکبار مطالعه آن برایش کافى بوده و پس از آن، کلّ کتاب را بدون یک حرف پسوپیش تکرار میکرده است. محمد بن ابى عمیر میگوید: ابان از همه انسانها بیشتر حافظ حدیث بوده است<ref>لسان المیزان، ج 1، ص 24</ref>. | ||
کشی او را از اصحاب اجماع دانسته است | [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] او را از اصحاب اجماع دانسته است<ref>رجال الكشّي: ۳۷۵ رقم ۷۰۵</ref>. | ||
== تعابیر دیگر از ایشان == | |||
==تعابیر دیگر از ایشان== | |||
از ابان بن عثمان، با نامهای دیگرى نیز در کتب رجال و در اسناد روایات یاد شده است<ref>ر.ک به: معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 17 به بعد؛ رجال الکشى، ص 348، ش 650.</ref>: | از ابان بن عثمان، با نامهای دیگرى نیز در کتب رجال و در اسناد روایات یاد شده است<ref>ر.ک به: معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 17 به بعد؛ رجال الکشى، ص 348، ش 650.</ref>: | ||
أبان بن عثمان؛ | أبان بن عثمان؛ | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
أبان الأحمري؛ | أبان الأحمري؛ | ||
أبان الأحمر؛ | أبان الأحمر؛ | ||
أبان . | أبان . <ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
=== نسبتى ناروا === | |||
برخى | ===نسبتى ناروا=== | ||
برخى مثل ابن فضّال که خود [[افطحیه|فطحى مذهب]] است، نسبت ناروایى به ابان بن عثمان داده<ref>نهایة الدرایة، ص 407</ref> و او را از [[ناووسیه]] دانستهاند (فرقهای از شیعه که امامت را بر [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق (علیهالسلام)]] ختم میکنند و او را زنده و مهدى موعود میدانند. این فرقه باطله به رهبرى عبداللّه بن ناووس یا عجلان بن ناووس به وجود آمد و امروزه بهطورکلی از بین رفته است). این اتهام متاسفانه در کتاب «رجال الکشى» مطرح گردید<ref>رجال الکشى، ص 352، ش 660</ref> و از آنجا به برخى از کتابها راه یافت؛ اما با مراجعه به مجامع روایى، درمییابیم که او از امام موسى بن جعفر (علیهالسلام) روایت نقل کرده و نیز روایاتى نقل میکند که امامان معصوم را دوازده تن معرفى کرده است<ref>قاموس الرجال، ج 1، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 3</ref> و این با ناووسى بودن او سازگارى ندارد؛ بنابراین، همانگونه که در پارهای از نقلها ـ از جمله نسخهای از «رجال الکشى» که در اختیار محقق اردبیلى بوده<ref>ر.ک: بهجة الآمال، ج 1، ص 294 ـ</ref> آمده و مقرون به صحّت هم هست، بهجای «ناووسیه»، «قادسیه» صحیح است و همین تبدیل، منشأ چنین نسبت ناصوابى شده است. باتوجهبه احتمالى که بعضى محققان درباره مخلوط بودن نسخ کشّى دادهاند، احتمال صحت نسخهبدلها، صحیح به نظر میرسد؛ خصوصاً که خود کشّى، ابان را در شمار اصحاب اجماع ذکر کرده است. | |||
[[سید محسن امین|علامه سید محسن امین]] نیز به استناد اقوال بزرگان و اجماع منقول و مقبولالقول بودن او نزد فقهاى شیعه، این نسبت (ناووسى مذهب بودن ابان) را رد نموده است.<ref>البحر الزخار فى شرح أحادیث الأئمة الاطهار، ج 1، ص 37 و 38.</ref> | |||
علامه | علامه حلى نیز در کتاب خود، کلماتى در حقّ او دارد که با هم ناسازگارند<ref>خلاصة الأقوال، ص 74، ش 121 و ص 438 (الفائدة الثامنة، طریق الشیخ الصدوق عن أبى مریم الأنصارى)؛ بهجة الآمال، ج 1، ص 195</ref>؛ زیرا گاهى او را فطحى، و گاهى واقفى و گاهى ناووسى قلمداد کرده است؛ درحالیکه این فرمایش، هیچگونه دلیل و برهانى ندارد و نجاشى و شیخ، به این اتهام، اشاره نکردهاند و شاید ایشان (علامه) به هنگام نوشتن مطالبى درباره گرایش مذهبى ابان، به حافظه خود اتکا کرده و چون در ذهن ایشان این بوده که او مذهب ناووسى داشته، بهجای ناووسى، وى را [[واقفیه|واقفى]] و یا [[افطحیه|فطحى]] معرفى کرده است رجال کشّی در مورد او میگوید که او ناووسی بوده است. | ||
قطعاً ذکر ناووسی در مورد ابان صحیح نیست. در بعضی از نسخ بهجای آن قادسیة آمده است؛ مثلاً محقق اردبیلی در مجمع البرهان در کتاب کفالت اینگونه تعبیر کرده است. در چاپ اول رجال کشّی نیز که بین چند نسخ جمع کرده است هم آمده است: کان من الناووسیه و کان من القادسیه. | |||
===نظر آیتالله شبیری زنجانی=== | |||
=== نظر | |||
بههرحال ناووسیه چه تصحیف قادسیه باشد یا غیر آن بههرحال یقیناً ناووسیه غلط است. ناووسیه کسانی بودند که امام صادق (علیهالسلام) را امام آخر میدانستند و قائل بودند که او وفات نکرده است و امام هفتمی بعد از او نیست. این عده قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) بوده جزء غلات محسوب میشدند. | بههرحال ناووسیه چه تصحیف قادسیه باشد یا غیر آن بههرحال یقیناً ناووسیه غلط است. ناووسیه کسانی بودند که امام صادق (علیهالسلام) را امام آخر میدانستند و قائل بودند که او وفات نکرده است و امام هفتمی بعد از او نیست. این عده قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) بوده جزء غلات محسوب میشدند. | ||
ابان بن عثمان هرگز جزء این دسته نبوده است؛ زیرا: | ابان بن عثمان هرگز جزء این دسته نبوده است؛ زیرا: | ||
* حتی در یک مورد از مواردی که شیخ در تهذیب و استبصار از ابان نقل میکند در روایت او خدشه نکرده است؛ | *حتی در یک مورد از مواردی که شیخ در تهذیب و استبصار از ابان نقل میکند در روایت او خدشه نکرده است؛ | ||
* همچنین در فهرست و رجال شیخ در مورد او جرحی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده باشد وجود ندارد؛ | *همچنین در فهرست و رجال شیخ در مورد او جرحی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده باشد وجود ندارد؛ | ||
* صدوق در فقیه نسبت به او چیزی نمیگوید؛ | *صدوق در فقیه نسبت به او چیزی نمیگوید؛ | ||
* ابن ابی عمیر هنگام برشمردن مشایخ خود، ابان بن عثمان را در صدر مشایخ خود ذکر میکند.پس بعید است اگر او قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) باشد این نکته در جایی منعکس نشده باشد. | *ابن ابی عمیر هنگام برشمردن مشایخ خود، ابان بن عثمان را در صدر مشایخ خود ذکر میکند.پس بعید است اگر او قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) باشد این نکته در جایی منعکس نشده باشد. | ||
* از دیگر سو نجاشی و شیخ در مورد او گفتهاند که او از ابا الحسن (علیهالسلام) روایت نقل کرده است و روایت او از امام (علیهالسلام) از باب مخالفت و احتجاج با امام (علیهالسلام) نبوده است؛ بلکه روایتی است که نشان میدهد او در مقام استفاده از امام (علیهالسلام) بوده است. | *از دیگر سو نجاشی و شیخ در مورد او گفتهاند که او از ابا الحسن (علیهالسلام) روایت نقل کرده است و روایت او از امام (علیهالسلام) از باب مخالفت و احتجاج با امام (علیهالسلام) نبوده است؛ بلکه روایتی است که نشان میدهد او در مقام استفاده از امام (علیهالسلام) بوده است. | ||
بااینحال، قاموس الرجال میگوید که ما برخورد نکردیم که او از ابوالحسن (علیهالسلام) روایت کرده باشد و آیتالله خوئی نیز به چنین روایتی از او اشاره نمیکند.<br> | بااینحال، قاموس الرجال میگوید که ما برخورد نکردیم که او از ابوالحسن (علیهالسلام) روایت کرده باشد و آیتالله خوئی نیز به چنین روایتی از او اشاره نمیکند.<br> | ||
بااینحال ما به سه روایت دست یافتیم: | بااینحال ما به سه روایت دست یافتیم: | ||
# در معانی الاخبار عن أبان الأحمر (که همان ابان بن عثمان است.) قال سأل بعض أصحابنا أبا الحسن(علیهالسلام)عن الطاعون يقع في بلدة و أنا فيها (و من هم در آن بودن) أتحول عنها (از آن شهر باید خارج شوم؟) قال نعم قال ففي القرية و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قال ففي الدار و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قلت (ابان میگوید که من خدمت حضرت عرض کردم) و إنا نتحدث أن رسولالله ص قال الفرار من الطاعون كالفرار من الزحف (مانند فرار از جنگ است که نباید از آن فرار کرد.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) إنما قال هذا في قوم كانوا يكونون في الثغور في نحو العدو فيقع الطاعون فيخلون أماكنهم و يفرون منها فقال رسولالله ص ذلك فيهم (یعنی افرادی در نقاط حساس بودند و مرزها در مخاطره بوده که بعضی به سبب احتمال طاعون آن اماکن را ترک میکردند که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از آن نهی فرمود.) <ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 254.</ref> از روایت فوق استفاده میشود که ابان در محضر امام (علیهالسلام) حضور داشته است. اگر او امامت ابی الحسن (علیهالسلام) را قبول نداشت روایت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را برای او نقل نمی کرد تا جواب را از امام (علیهالسلام) دریافت کند. | #در معانی الاخبار عن أبان الأحمر (که همان ابان بن عثمان است.) قال سأل بعض أصحابنا أبا الحسن(علیهالسلام)عن الطاعون يقع في بلدة و أنا فيها (و من هم در آن بودن) أتحول عنها (از آن شهر باید خارج شوم؟) قال نعم قال ففي القرية و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قال ففي الدار و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قلت (ابان میگوید که من خدمت حضرت عرض کردم) و إنا نتحدث أن رسولالله ص قال الفرار من الطاعون كالفرار من الزحف (مانند فرار از جنگ است که نباید از آن فرار کرد.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) إنما قال هذا في قوم كانوا يكونون في الثغور في نحو العدو فيقع الطاعون فيخلون أماكنهم و يفرون منها فقال رسولالله ص ذلك فيهم (یعنی افرادی در نقاط حساس بودند و مرزها در مخاطره بوده که بعضی به سبب احتمال طاعون آن اماکن را ترک میکردند که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از آن نهی فرمود.)<ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 254.</ref> از روایت فوق استفاده میشود که ابان در محضر امام (علیهالسلام) حضور داشته است. اگر او امامت ابی الحسن (علیهالسلام) را قبول نداشت روایت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را برای او نقل نمی کرد تا جواب را از امام (علیهالسلام) دریافت کند. | ||
# در جای دیگر از معانی الاخبار میخوانیم: فضالة عن أبان قال ذكر بعضهم عند أبي الحسن (علیهالسلام) فقال بلغنا أن رجلا هلك على عهد رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) و ترك دينارين فقال رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) ترك كثيرا قال إن ذلك كان رجلا يأتي أهل الصفة فيسألهم فمات و ترك دينارين. (یعنی در مقابل اهل صفة که هیچ نداشتند، دو دینار مال کثیر محسوب میشود.) <ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 153.</ref> ظاهر این روایت این است که ابان در محضر امام ابوالحسن (علیهالسلام) بوده است و این سؤال را مطرح کرده و امام (علیهالسلام) جواب داده است. حتی اگر او در خود جلسه حضور نداشته باشد؛ ولی نقل عبارت فوق حاکی از این است که او به کلام حضرت اعتماد داشته است و این با انکار حضرت سازگار نیست. | #در جای دیگر از معانی الاخبار میخوانیم: فضالة عن أبان قال ذكر بعضهم عند أبي الحسن (علیهالسلام) فقال بلغنا أن رجلا هلك على عهد رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) و ترك دينارين فقال رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) ترك كثيرا قال إن ذلك كان رجلا يأتي أهل الصفة فيسألهم فمات و ترك دينارين. (یعنی در مقابل اهل صفة که هیچ نداشتند، دو دینار مال کثیر محسوب میشود.)<ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 153.</ref> ظاهر این روایت این است که ابان در محضر امام ابوالحسن (علیهالسلام) بوده است و این سؤال را مطرح کرده و امام (علیهالسلام) جواب داده است. حتی اگر او در خود جلسه حضور نداشته باشد؛ ولی نقل عبارت فوق حاکی از این است که او به کلام حضرت اعتماد داشته است و این با انکار حضرت سازگار نیست. | ||
# عن أبان قال سئل أبو الحسن(علیهالسلام)عن رجل يقتل الحية (ماری را کشت) و قال له السائل إنه بلغنا أن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني (اگر کسی ماری را ببیند و بترسد که مار او را دنبال کند و در عین حال او را نکشد از من نیست.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال و من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني فأما حية لا تطلبك و لا بأس بتركها. <ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 173.</ref> این روایت نیز مانند روایات سابق است که یا ابان در مجلس بوده است و سؤال کرده است و یا اینکه اگر در مجلس نبوده است به عبارت حضرت اعتماد داشته است. | #عن أبان قال سئل أبو الحسن(علیهالسلام)عن رجل يقتل الحية (ماری را کشت) و قال له السائل إنه بلغنا أن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني (اگر کسی ماری را ببیند و بترسد که مار او را دنبال کند و در عین حال او را نکشد از من نیست.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال و من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني فأما حية لا تطلبك و لا بأس بتركها.<ref>معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 173.</ref> این روایت نیز مانند روایات سابق است که یا ابان در مجلس بوده است و سؤال کرده است و یا اینکه اگر در مجلس نبوده است به عبارت حضرت اعتماد داشته است. | ||
بههرحال وقتی دیده میشود که اجلاء اصحاب از ابان روایت های بسیاری نقل کردهاند که حاکی از آن است که آنها نزد ابان تلمذ کردهاند بسیار بعید است که او ناووسی بوده باشد. | بههرحال وقتی دیده میشود که اجلاء اصحاب از ابان روایت های بسیاری نقل کردهاند که حاکی از آن است که آنها نزد ابان تلمذ کردهاند بسیار بعید است که او ناووسی بوده باشد. | ||
حتی در عده | حتی در عده شیخ آمده است که اصحاب نسبت به غلات به هیچ یک از روایات آن عمل نمیکردند حتی اگر ثقه بوده باشند؛ اما راجع به غیر امامی میگوید که اگر ثقه باشد اصحاب به روایات آنها عمل میکردند. اما اگر کسی غلات باشد هرگز به روایات او عمل نمیشده است. ازاینرو وقتی اجلاء بسیار از ابان بن عثمان روایت میکنند علامت آن است که او هرگز اهل غلو نبوده است. | ||
مخصوصاً که کتاب کشّی اولاً دارای اغلاط کثیره است و ثانیاً نسخههای مختلفی از آن وجود دارد؛ بنابراین هرگز نمیتوان به ادعای کشّی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده است اعتماد کرد. | مخصوصاً که کتاب کشّی اولاً دارای اغلاط کثیره است و ثانیاً نسخههای مختلفی از آن وجود دارد؛ بنابراین هرگز نمیتوان به ادعای کشّی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده است اعتماد کرد. | ||
علامه نیز اشتباه دیگری مرتکب شده است و گاه او را فطحی و گاه واقفی نامیده است و او ظاهراً عبارت کشّی را دیده است و فیالجمله میدانسته که او انحراف مذهب دارد و ازاینرو به الفاظ مختلفی از آن تعبیر کرده است مخصوصاً که این فرقهها با هم شباهتهای بسیاری دارند. <ref>درس رجال آیتالله شبیری جلسه 34. </ref> | علامه نیز اشتباه دیگری مرتکب شده است و گاه او را فطحی و گاه واقفی نامیده است و او ظاهراً عبارت کشّی را دیده است و فیالجمله میدانسته که او انحراف مذهب دارد و ازاینرو به الفاظ مختلفی از آن تعبیر کرده است مخصوصاً که این فرقهها با هم شباهتهای بسیاری دارند.<ref>درس رجال آیتالله شبیری جلسه 34. </ref> | ||
== در دیدگاه رجالیون == | ==در دیدگاه رجالیون== | ||
* | *[[محمد بن عمر کشی|کشّى]] او را فقیه و از اصحاب اجماع میداند<ref>رجال الکشى، ص 375، ش 705</ref>. | ||
* علامه حلی گفته که فاسد المذهب است؛ اما با وجود این روایت او مورد قبول است | *علامه حلی گفته که فاسد المذهب است؛ اما با وجود این روایت او مورد قبول است<ref>الخلاصة: ۲۱ رقم ۳ .</ref>. | ||
* ابن داوود وی را تضعیف نموده؛ ولی با اتکا به کلام کشی او را تأیید کرده است | *ابن داوود وی را تضعیف نموده؛ ولی با اتکا به کلام کشی او را تأیید کرده است<ref>رجال ابن داود: ۳۰ رقم ۶. . رجال ابن داود: ۲۲۶ رقم ۳.</ref>. | ||
* جزایری وی را توثیق نموده است <ref>الحاوي: ۳۲ رقم ۹۷ و الحاوي: ۱۹۹ رقم ۱۰۴۷.</ref> | *جزایری وی را توثیق نموده است<ref>الحاوي: ۳۲ رقم ۹۷ و الحاوي: ۱۹۹ رقم ۱۰۴۷.</ref>. | ||
* ماحوزي بر جلالت شان و شهرت بسیار وی حکم داده است | *ماحوزي بر جلالت شان و شهرت بسیار وی حکم داده است<ref>معراج أهل الكمال: ۲۰ رقم ۵.</ref> . | ||
* جابلقي صحت قبول قول وی را قوی دانسته است <ref>طرائف المقال: ۱ / ۳۹۴ رقم ۳۰۸۷.</ref> | *جابلقي صحت قبول قول وی را قوی دانسته است<ref>طرائف المقال: ۱ / ۳۹۴ رقم ۳۰۸۷.</ref>. | ||
* علاّمة در المختلف گفته گرچه ابان ناووسی است؛ اما به خاطر اجماع منقول کشی (وی اجماع منقول به خبر واحد را حجت میداند) و قراردادن ایشان از اصحاب اجماع قولش برای ما حجت است. | *علاّمة در المختلف گفته گرچه ابان ناووسی است؛ اما به خاطر اجماع منقول کشی (وی اجماع منقول به خبر واحد را حجت میداند) و قراردادن ایشان از اصحاب اجماع قولش برای ما حجت است. | ||
* مامقانی ضمن ثقه خواندن ابان میگوید که ثقه بودن ابان علاوه بر قول کشی تأییدات دیگری هم دارد از جمله: | * مامقانی ضمن ثقه خواندن ابان میگوید که ثقه بودن ابان علاوه بر قول کشی تأییدات دیگری هم دارد از جمله: | ||
# | #کلام صدوق<ref>در الخصال والمجلس الثاني من الأمالي .۱۵ / ۲.</ref> که میفرماید ابن ابی عمیر در روایت صحیحه ای میفرماید حدّثني جماعة من مشايخنا منهم أبان بن عثمان... . | ||
# موید دیگر اینکه ابن ابی عمیر ابان را از مشایخ خود دانسته و بر دیگر مشایخ مقدم داشته میرساند که ابان جلیلالقدر و موثوق به است. | #موید دیگر اینکه ابن ابی عمیر ابان را از مشایخ خود دانسته و بر دیگر مشایخ مقدم داشته میرساند که ابان جلیلالقدر و موثوق به است. | ||
# موید دیگر ثقه بودن ابان این است که شیخ بهایی فرموده که متأخرین مثل علامه روایت ابان را صحیحه دانستهاند و این کار درستی است <ref>مشرق الشمسين: ۲۷۰.</ref> | #موید دیگر ثقه بودن ابان این است که شیخ بهایی فرموده که متأخرین مثل علامه روایت ابان را صحیحه دانستهاند و این کار درستی است<ref>مشرق الشمسين: ۲۷۰.</ref>. | ||
# موید دیگر اینکه بزرگان زیادی مثل ابن أبي نصر و جعفر بن بشير و الوشّاء از ابان نقل روایت کردهاند که دال بر این است که وی مورد وثوق است <ref>تنقيح المقال: ۱ / ۶ - ۷ رقم ۲۸.</ref> | #موید دیگر اینکه بزرگان زیادی مثل ابن أبي نصر و جعفر بن بشير و الوشّاء از ابان نقل روایت کردهاند که دال بر این است که وی مورد وثوق است<ref>تنقيح المقال: ۱ / ۶ - ۷ رقم ۲۸.</ref>. | ||
* زنجانی در الجامع بر او اعتماد کرده و احادیث وی را صحیح و درست (مستقيمة نقيّة) دانسته است <ref>الجامع في الرجال: ۱ / ۱۵.</ref> | *زنجانی در الجامع بر او اعتماد کرده و احادیث وی را صحیح و درست (مستقيمة نقيّة) دانسته است<ref>الجامع في الرجال: ۱ / ۱۵.</ref>. | ||
* تستری وی را از اصحاب اجماع شمرده و مدعی شده که اشکالی در مورد او ثابت نشده است <ref>قاموس الرجال: ۱ / ۱۱۶ / ۲۳.</ref> | *تستری وی را از اصحاب اجماع شمرده و مدعی شده که اشکالی در مورد او ثابت نشده است<ref>قاموس الرجال: ۱ / ۱۱۶ / ۲۳.</ref>. | ||
* آیتالله خویی <ref>معجم رجال الحديث: ۱ / ۱۶۱ رقم ۳۷.</ref> وثاقت وی را به سه دلیل پذیرفته است: | *آیتالله خویی<ref>معجم رجال الحديث: ۱ / ۱۶۱ رقم ۳۷.</ref> وثاقت وی را به سه دلیل پذیرفته است: | ||
# اجماع منقول کشی؛ | #اجماع منقول کشی؛ | ||
# قرار گرفتن ایشان از راویان کامل الزیارات<ref>كامل الزيارات: ۱۰۸ / ۶</ref>؛ | # قرار گرفتن ایشان از راویان کامل الزیارات<ref>كامل الزيارات: ۱۰۸ / ۶</ref>؛ | ||
# قرار گرفتن ایشان از راویان تفسیر علی بن ابراهیم <ref>علي بن إبراهيم القمي. تفسير القمّي: ۱ / ۲۸</ref>. | # قرار گرفتن ایشان از راویان تفسیر علی بن ابراهیم<ref>علي بن إبراهيم القمي. تفسير القمّي: ۱ / ۲۸</ref>. | ||
=== وثاقت ابان در بیان عامه === | |||
از علمای عامه ابن حبان او را ثقه شمرده <ref>ثقات ابن حبان: ۸ / ۱۳۱.</ref> و ابن حجر هم در مواردی قول او را پذیرفته است؛ اما عقیلی او را از ضعفا محسوب کرده است <ref>الضعفاء الكبير: ۱ / ۳۸ رقم ۲۱.</ref> | ===وثاقت ابان در بیان عامه=== | ||
از علمای عامه ابن حبان او را ثقه شمرده<ref>ثقات ابن حبان: ۸ / ۱۳۱.</ref> و ابن حجر هم در مواردی قول او را پذیرفته است؛ اما عقیلی او را از ضعفا محسوب کرده است<ref>الضعفاء الكبير: ۱ / ۳۸ رقم ۲۱.</ref>. | |||
== در محضر معصوم == | ==در محضر معصوم== | ||
ابان بن عثمان از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم ـ علیهماالسلام ـ بوده و از اآن دو امام همام، روایت نقل میکند. <ref>رجال النجاشى، ص 13، شماره 8؛ الفهرست، شیخ طوسى، ص 59، شماره 62.</ref> البته شیخ طوسى در کتاب رجال خود از وى فقط در اصحاب امام صادق (ع) نام میبرد <ref>رجال الطوسى، ص 164، ش 1886.</ref> | ابان بن عثمان از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم ـ علیهماالسلام ـ بوده و از اآن دو امام همام، روایت نقل میکند.<ref>رجال النجاشى، ص 13، شماره 8؛ الفهرست، شیخ طوسى، ص 59، شماره 62.</ref> البته شیخ طوسى در کتاب رجال خود از وى فقط در اصحاب امام صادق (ع) نام میبرد<ref>رجال الطوسى، ص 164، ش 1886.</ref> | ||
== مشایخ و راویان == | ==مشایخ و راویان== | ||
شمارى از مشایخ او عبارتاند از: | شمارى از مشایخ او عبارتاند از: | ||
{{فهرست ستونی|3}} | |||
* ابو اسامة؛ | * ابو اسامة؛ | ||
* ابو بصير؛ | * ابو بصير؛ | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۲: | ||
* الصباح بن سيابة؛ | * الصباح بن سيابة؛ | ||
* ضريس بن عبد الملك؛ | * ضريس بن عبد الملك؛ | ||
* عامر بن | * عامر بن عبدالله بن جذاعة؛ | ||
* عبد الاعلي مولي آل سام؛ | * عبد الاعلي مولي آل سام؛ | ||
* عبد الرحمن بن ابي | * عبد الرحمن بن ابي عبدالله؛ | ||
* عبد الرحمن بن سيابة؛ | * عبد الرحمن بن سيابة؛ | ||
* عبد الرحمن بن يحيي؛ | * عبد الرحمن بن يحيي؛ | ||
* | * عبدالله بن ابي يعفور؛ | ||
* | * عبدالله بن يعقوب؛ | ||
* | * عبدالله بن سليمان؛ | ||
* | * عبدالله بن عاصم؛ | ||
* | * عبدالله بن محرز؛ | ||
* | * عبدالله بن محمد بن خالد؛ | ||
* عبد الملك بن عمرو؛ | * عبد الملك بن عمرو؛ | ||
* عبد الواحد بن المختار؛ | * عبد الواحد بن المختار؛ | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۶۴: | ||
* عنبسة بن مصعب؛ | * عنبسة بن مصعب؛ | ||
* عيسي بن ابي منصور؛ | * عيسي بن ابي منصور؛ | ||
* عيسي بن | * عيسي بن عبدالله القمي؛ | ||
* فضل البقباق بن عبد الملك ابي العباس؛ | * فضل البقباق بن عبد الملك ابي العباس؛ | ||
*فضيل بن الزبير؛ | *فضيل بن الزبير؛ | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۹: | ||
* يزيد بن فرقد النهدي؛ | * يزيد بن فرقد النهدي؛ | ||
* يعقوب بن شعيب الحداد؛ | * يعقوب بن شعيب الحداد؛ | ||
* الحلبي. | * الحلبي.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
=== راویان === | {{پایان}} | ||
===راویان=== | |||
{{فهرست ستونی|3}} | |||
بزرگانى بسیاری از او اخذ روایت کردهاند، از جمله: | بزرگانى بسیاری از او اخذ روایت کردهاند، از جمله: | ||
* ابراهيم بن | * ابراهيم بن عبدالله؛ | ||
* ابراهيم بن هاشم ؛ | * ابراهيم بن هاشم ؛ | ||
* ابن ابي عمير؛ | * ابن ابي عمير؛ | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۲۳: | ||
* العباس بن عامر؛ | * العباس بن عامر؛ | ||
* العباس بن معروف؛ | * العباس بن معروف؛ | ||
* | * عبدالله بن المغيرة؛ | ||
* | * عبدالله بن حماد الانصاري؛ | ||
* عبيس بن هشام؛ | * عبيس بن هشام؛ | ||
* علي بن الحكم؛ | * علي بن الحكم؛ | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۸: | ||
* هشام بن سالم؛ | * هشام بن سالم؛ | ||
* الهيثم بن محمد؛ | * الهيثم بن محمد؛ | ||
* يونس. | * يونس.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
{{پایان}} | |||
== روایات و آثار == | ==روایات و آثار== | ||
ابان روایات بسیاری زیادی را نقل نموده که مجموع تعداد آنها به ۱۷۲۲ روايت میرسد، افزون بر روایات بسیار و پراکنده ابان بن عثمان در کتب حدیث امامیه، آثارى را نیز از وى نام میبرند که از این قرارند: المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة. وى این شش کتاب را در یک جلد گردآورده است <ref>الفهرست، ص59،ش62.</ref> نجاشى، تنها از چهار کتاب وى نام میبرد: له کتاب حسن کبیر یجمع المبتدأ، المغازى، الوفاة والردّة. <ref>(رجال النجاشى، ص13، ش8)</ref>؛ ولى متأسفانه همه آن ازمیان رفته است. | ابان روایات بسیاری زیادی را نقل نموده که مجموع تعداد آنها به ۱۷۲۲ روايت میرسد، افزون بر روایات بسیار و پراکنده ابان بن عثمان در کتب حدیث امامیه، آثارى را نیز از وى نام میبرند که از این قرارند: المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة. وى این شش کتاب را در یک جلد گردآورده است<ref>الفهرست، ص59،ش62.</ref> نجاشى، تنها از چهار کتاب وى نام میبرد: له کتاب حسن کبیر یجمع المبتدأ، المغازى، الوفاة والردّة.<ref>(رجال النجاشى، ص13، ش8)</ref>؛ ولى متأسفانه همه آن ازمیان رفته است. | ||
اخیراً پراکندههای کتابهای: المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة، به کوشش آقاى رسول جعفریان، از نصوص مختلف استخراج و توسط دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم منتشر شده است<ref>ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.</ref>. | اخیراً پراکندههای کتابهای: المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة، به کوشش آقاى رسول جعفریان، از نصوص مختلف استخراج و توسط دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم منتشر شده است<ref>ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.</ref>. | ||
<ref>براى آگاهى بیشتر از شرح حال ابان بن عثمان، رجوع کنید به: أضبط المقال، ص483؛ الأعلام، ج1، ص27؛ أعیان الشیعة، ج2، ص100؛ أحسن التراجم، ج1، ص25؛ بهجة الآمال، ج1، ص495؛ تأسیس الشیعة، ص154 و 235؛ التحریرالطاووسى، ص49؛ تنقیح المقال، ج1، ص5؛ تهذیب المقال، ج1، ص219؛ توضیح الاشتباه، ص5؛ جامع الرواة، ج1، ص12؛ جامع المقال، ص52؛ خاتمه مستدرک، ص547،622، 697 و789؛ رجال البرقى، ص39؛ رجال ابن داوود، ص30؛ مجمع الرجال، ج1، ص24 و27؛ معالم العلماء، ص27؛ معجم الثقات، ص2؛ معجم المؤلفین، ج1، ص1؛ منتهى المقال، ص17؛ نقد الرجال، ص4؛ هدایة المحدّثین، ص7؛ الوجیزة، ص25؛ وسائل الشیعة، ج2، ص117 | <ref>براى آگاهى بیشتر از شرح حال ابان بن عثمان، رجوع کنید به: أضبط المقال، ص483؛ الأعلام، ج1، ص27؛ أعیان الشیعة، ج2، ص100؛ أحسن التراجم، ج1، ص25؛ بهجة الآمال، ج1، ص495؛ تأسیس الشیعة، ص154 و 235؛ التحریرالطاووسى، ص49؛ تنقیح المقال، ج1، ص5؛ تهذیب المقال، ج1، ص219؛ توضیح الاشتباه، ص5؛ جامع الرواة، ج1، ص12؛ جامع المقال، ص52؛ خاتمه مستدرک، ص547،622، 697 و789؛ رجال البرقى، ص39؛ رجال ابن داوود، ص30؛ مجمع الرجال، ج1، ص24 و27؛ معالم العلماء، ص27؛ معجم الثقات، ص2؛ معجم المؤلفین، ج1، ص1؛ منتهى المقال، ص17؛ نقد الرجال، ص4؛ هدایة المحدّثین، ص7؛ الوجیزة، ص25؛ وسائل الشیعة، ج2، ص117 | ||
</ref> | </ref> | ||
== درگذشت == | ==درگذشت== | ||
در تاریخ وفات ابان بن عثمان اختلاف است؛ ظاهراً در حدود سال 200 قمرى از دنیا رفته است. <ref>لسان الميزان: ۱ / ۳۶ / ۲۰</ref> | در تاریخ وفات ابان بن عثمان اختلاف است؛ ظاهراً در حدود سال 200 قمرى از دنیا رفته است.<ref>لسان الميزان: ۱ / ۳۶ / ۲۰</ref> | ||
== پانویس == | |||
==پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{فهرست ستونی|3}} | |||
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق. | * علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق. | ||
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق. | * كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق. | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۱۴: | ||
* جاپلقی بروجردی، علیاصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال مرعشی، محمود (زير نظر) | * جاپلقی بروجردی، علیاصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال مرعشی، محمود (زير نظر) | ||
* مکتبة آیتالله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق. | * مکتبة آیتالله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق. | ||
* اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6 | |||
* نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/ | |||
{{پایان}} | |||
{{علمای اسلام}} | |||
{{اصحاب اجماع}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:اصحاب اجماع]] | [[رده:اصحاب اجماع]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۱
ابان بن عثمان | |
---|---|
نام | ابان بن عثمان |
نام کامل | أبان بن عثمان احمر بَجَلِيِّ |
محل تولد | کوفه |
هم عصر امام | امام صادق و امام کاظم علیهما السلام |
اساتید |
|
شاگردان |
|
آثار | المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة |
أبان بن عثمان احمر بجلىّ فقیه، محدث، ادیب، نسّاب و مورخى آشنا به اخبار شعرا و ایّام عرب و از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم (علیهماالسلام ) بوده و از اصحاب اجماع است.
زندگینامه
کنیه ابان أبوعبدالله و لقبش الأحمر البجلي است[۱]حافظه این محقق چنان قوى بوده است که براى حفظ هر کتابى، یکبار مطالعه آن برایش کافى بوده و پس از آن، کلّ کتاب را بدون یک حرف پسوپیش تکرار میکرده است. محمد بن ابى عمیر میگوید: ابان از همه انسانها بیشتر حافظ حدیث بوده است[۲]. کشّی او را از اصحاب اجماع دانسته است[۳].
تعابیر دیگر از ایشان
از ابان بن عثمان، با نامهای دیگرى نیز در کتب رجال و در اسناد روایات یاد شده است[۴]: أبان بن عثمان؛ أبان بن عثمان الأحمر؛ أبان بن الأحمر؛ أبان الأحمري؛ أبان الأحمر؛ أبان . [۵]
نسبتى ناروا
برخى مثل ابن فضّال که خود فطحى مذهب است، نسبت ناروایى به ابان بن عثمان داده[۶] و او را از ناووسیه دانستهاند (فرقهای از شیعه که امامت را بر امام جعفر صادق (علیهالسلام) ختم میکنند و او را زنده و مهدى موعود میدانند. این فرقه باطله به رهبرى عبداللّه بن ناووس یا عجلان بن ناووس به وجود آمد و امروزه بهطورکلی از بین رفته است). این اتهام متاسفانه در کتاب «رجال الکشى» مطرح گردید[۷] و از آنجا به برخى از کتابها راه یافت؛ اما با مراجعه به مجامع روایى، درمییابیم که او از امام موسى بن جعفر (علیهالسلام) روایت نقل کرده و نیز روایاتى نقل میکند که امامان معصوم را دوازده تن معرفى کرده است[۸] و این با ناووسى بودن او سازگارى ندارد؛ بنابراین، همانگونه که در پارهای از نقلها ـ از جمله نسخهای از «رجال الکشى» که در اختیار محقق اردبیلى بوده[۹] آمده و مقرون به صحّت هم هست، بهجای «ناووسیه»، «قادسیه» صحیح است و همین تبدیل، منشأ چنین نسبت ناصوابى شده است. باتوجهبه احتمالى که بعضى محققان درباره مخلوط بودن نسخ کشّى دادهاند، احتمال صحت نسخهبدلها، صحیح به نظر میرسد؛ خصوصاً که خود کشّى، ابان را در شمار اصحاب اجماع ذکر کرده است.
علامه سید محسن امین نیز به استناد اقوال بزرگان و اجماع منقول و مقبولالقول بودن او نزد فقهاى شیعه، این نسبت (ناووسى مذهب بودن ابان) را رد نموده است.[۱۰]
علامه حلى نیز در کتاب خود، کلماتى در حقّ او دارد که با هم ناسازگارند[۱۱]؛ زیرا گاهى او را فطحى، و گاهى واقفى و گاهى ناووسى قلمداد کرده است؛ درحالیکه این فرمایش، هیچگونه دلیل و برهانى ندارد و نجاشى و شیخ، به این اتهام، اشاره نکردهاند و شاید ایشان (علامه) به هنگام نوشتن مطالبى درباره گرایش مذهبى ابان، به حافظه خود اتکا کرده و چون در ذهن ایشان این بوده که او مذهب ناووسى داشته، بهجای ناووسى، وى را واقفى و یا فطحى معرفى کرده است رجال کشّی در مورد او میگوید که او ناووسی بوده است. قطعاً ذکر ناووسی در مورد ابان صحیح نیست. در بعضی از نسخ بهجای آن قادسیة آمده است؛ مثلاً محقق اردبیلی در مجمع البرهان در کتاب کفالت اینگونه تعبیر کرده است. در چاپ اول رجال کشّی نیز که بین چند نسخ جمع کرده است هم آمده است: کان من الناووسیه و کان من القادسیه.
نظر آیتالله شبیری زنجانی
بههرحال ناووسیه چه تصحیف قادسیه باشد یا غیر آن بههرحال یقیناً ناووسیه غلط است. ناووسیه کسانی بودند که امام صادق (علیهالسلام) را امام آخر میدانستند و قائل بودند که او وفات نکرده است و امام هفتمی بعد از او نیست. این عده قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) بوده جزء غلات محسوب میشدند. ابان بن عثمان هرگز جزء این دسته نبوده است؛ زیرا:
- حتی در یک مورد از مواردی که شیخ در تهذیب و استبصار از ابان نقل میکند در روایت او خدشه نکرده است؛
- همچنین در فهرست و رجال شیخ در مورد او جرحی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده باشد وجود ندارد؛
- صدوق در فقیه نسبت به او چیزی نمیگوید؛
- ابن ابی عمیر هنگام برشمردن مشایخ خود، ابان بن عثمان را در صدر مشایخ خود ذکر میکند.پس بعید است اگر او قائل به الوهیت امام صادق (علیهالسلام) باشد این نکته در جایی منعکس نشده باشد.
- از دیگر سو نجاشی و شیخ در مورد او گفتهاند که او از ابا الحسن (علیهالسلام) روایت نقل کرده است و روایت او از امام (علیهالسلام) از باب مخالفت و احتجاج با امام (علیهالسلام) نبوده است؛ بلکه روایتی است که نشان میدهد او در مقام استفاده از امام (علیهالسلام) بوده است.
بااینحال، قاموس الرجال میگوید که ما برخورد نکردیم که او از ابوالحسن (علیهالسلام) روایت کرده باشد و آیتالله خوئی نیز به چنین روایتی از او اشاره نمیکند.
بااینحال ما به سه روایت دست یافتیم:
- در معانی الاخبار عن أبان الأحمر (که همان ابان بن عثمان است.) قال سأل بعض أصحابنا أبا الحسن(علیهالسلام)عن الطاعون يقع في بلدة و أنا فيها (و من هم در آن بودن) أتحول عنها (از آن شهر باید خارج شوم؟) قال نعم قال ففي القرية و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قال ففي الدار و أنا فيها أتحول عنها قال نعم قلت (ابان میگوید که من خدمت حضرت عرض کردم) و إنا نتحدث أن رسولالله ص قال الفرار من الطاعون كالفرار من الزحف (مانند فرار از جنگ است که نباید از آن فرار کرد.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) إنما قال هذا في قوم كانوا يكونون في الثغور في نحو العدو فيقع الطاعون فيخلون أماكنهم و يفرون منها فقال رسولالله ص ذلك فيهم (یعنی افرادی در نقاط حساس بودند و مرزها در مخاطره بوده که بعضی به سبب احتمال طاعون آن اماکن را ترک میکردند که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از آن نهی فرمود.)[۱۲] از روایت فوق استفاده میشود که ابان در محضر امام (علیهالسلام) حضور داشته است. اگر او امامت ابی الحسن (علیهالسلام) را قبول نداشت روایت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را برای او نقل نمی کرد تا جواب را از امام (علیهالسلام) دریافت کند.
- در جای دیگر از معانی الاخبار میخوانیم: فضالة عن أبان قال ذكر بعضهم عند أبي الحسن (علیهالسلام) فقال بلغنا أن رجلا هلك على عهد رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) و ترك دينارين فقال رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) ترك كثيرا قال إن ذلك كان رجلا يأتي أهل الصفة فيسألهم فمات و ترك دينارين. (یعنی در مقابل اهل صفة که هیچ نداشتند، دو دینار مال کثیر محسوب میشود.)[۱۳] ظاهر این روایت این است که ابان در محضر امام ابوالحسن (علیهالسلام) بوده است و این سؤال را مطرح کرده و امام (علیهالسلام) جواب داده است. حتی اگر او در خود جلسه حضور نداشته باشد؛ ولی نقل عبارت فوق حاکی از این است که او به کلام حضرت اعتماد داشته است و این با انکار حضرت سازگار نیست.
- عن أبان قال سئل أبو الحسن(علیهالسلام)عن رجل يقتل الحية (ماری را کشت) و قال له السائل إنه بلغنا أن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني (اگر کسی ماری را ببیند و بترسد که مار او را دنبال کند و در عین حال او را نکشد از من نیست.) قال إن رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) قال و من تركها تخوفا من تبعتها فليس مني فأما حية لا تطلبك و لا بأس بتركها.[۱۴] این روایت نیز مانند روایات سابق است که یا ابان در مجلس بوده است و سؤال کرده است و یا اینکه اگر در مجلس نبوده است به عبارت حضرت اعتماد داشته است.
بههرحال وقتی دیده میشود که اجلاء اصحاب از ابان روایت های بسیاری نقل کردهاند که حاکی از آن است که آنها نزد ابان تلمذ کردهاند بسیار بعید است که او ناووسی بوده باشد. حتی در عده شیخ آمده است که اصحاب نسبت به غلات به هیچ یک از روایات آن عمل نمیکردند حتی اگر ثقه بوده باشند؛ اما راجع به غیر امامی میگوید که اگر ثقه باشد اصحاب به روایات آنها عمل میکردند. اما اگر کسی غلات باشد هرگز به روایات او عمل نمیشده است. ازاینرو وقتی اجلاء بسیار از ابان بن عثمان روایت میکنند علامت آن است که او هرگز اهل غلو نبوده است. مخصوصاً که کتاب کشّی اولاً دارای اغلاط کثیره است و ثانیاً نسخههای مختلفی از آن وجود دارد؛ بنابراین هرگز نمیتوان به ادعای کشّی مبنی بر اینکه او ناووسی بوده است اعتماد کرد. علامه نیز اشتباه دیگری مرتکب شده است و گاه او را فطحی و گاه واقفی نامیده است و او ظاهراً عبارت کشّی را دیده است و فیالجمله میدانسته که او انحراف مذهب دارد و ازاینرو به الفاظ مختلفی از آن تعبیر کرده است مخصوصاً که این فرقهها با هم شباهتهای بسیاری دارند.[۱۵]
در دیدگاه رجالیون
- کشّى او را فقیه و از اصحاب اجماع میداند[۱۶].
- علامه حلی گفته که فاسد المذهب است؛ اما با وجود این روایت او مورد قبول است[۱۷].
- ابن داوود وی را تضعیف نموده؛ ولی با اتکا به کلام کشی او را تأیید کرده است[۱۸].
- جزایری وی را توثیق نموده است[۱۹].
- ماحوزي بر جلالت شان و شهرت بسیار وی حکم داده است[۲۰] .
- جابلقي صحت قبول قول وی را قوی دانسته است[۲۱].
- علاّمة در المختلف گفته گرچه ابان ناووسی است؛ اما به خاطر اجماع منقول کشی (وی اجماع منقول به خبر واحد را حجت میداند) و قراردادن ایشان از اصحاب اجماع قولش برای ما حجت است.
- مامقانی ضمن ثقه خواندن ابان میگوید که ثقه بودن ابان علاوه بر قول کشی تأییدات دیگری هم دارد از جمله:
- کلام صدوق[۲۲] که میفرماید ابن ابی عمیر در روایت صحیحه ای میفرماید حدّثني جماعة من مشايخنا منهم أبان بن عثمان... .
- موید دیگر اینکه ابن ابی عمیر ابان را از مشایخ خود دانسته و بر دیگر مشایخ مقدم داشته میرساند که ابان جلیلالقدر و موثوق به است.
- موید دیگر ثقه بودن ابان این است که شیخ بهایی فرموده که متأخرین مثل علامه روایت ابان را صحیحه دانستهاند و این کار درستی است[۲۳].
- موید دیگر اینکه بزرگان زیادی مثل ابن أبي نصر و جعفر بن بشير و الوشّاء از ابان نقل روایت کردهاند که دال بر این است که وی مورد وثوق است[۲۴].
- زنجانی در الجامع بر او اعتماد کرده و احادیث وی را صحیح و درست (مستقيمة نقيّة) دانسته است[۲۵].
- تستری وی را از اصحاب اجماع شمرده و مدعی شده که اشکالی در مورد او ثابت نشده است[۲۶].
- آیتالله خویی[۲۷] وثاقت وی را به سه دلیل پذیرفته است:
- اجماع منقول کشی؛
- قرار گرفتن ایشان از راویان کامل الزیارات[۲۸]؛
- قرار گرفتن ایشان از راویان تفسیر علی بن ابراهیم[۲۹].
وثاقت ابان در بیان عامه
از علمای عامه ابن حبان او را ثقه شمرده[۳۰] و ابن حجر هم در مواردی قول او را پذیرفته است؛ اما عقیلی او را از ضعفا محسوب کرده است[۳۱].
در محضر معصوم
ابان بن عثمان از اصحاب و شاگردان امامان صادق و کاظم ـ علیهماالسلام ـ بوده و از اآن دو امام همام، روایت نقل میکند.[۳۲] البته شیخ طوسى در کتاب رجال خود از وى فقط در اصحاب امام صادق (ع) نام میبرد[۳۳]
مشایخ و راویان
شمارى از مشایخ او عبارتاند از:
- ابو اسامة؛
- ابو بصير؛
- ابو الجارود؛
- ابو جعفر الاحول؛
- ابو حمزة الثمالي؛
- ابو شيبة الخراساني؛
- ابو صالح؛
- ابو الصباح الكناني؛
- ابو العباس؛
- ابو القاسم؛
- ابو مريم الانصاري؛
- ابن ابي يعفور؛
- ابن زياد الطائي؛
- ابان بن تغلب؛
- ابراهيم الكرخي؛
- اسحاق بن عمار؛
- اسماعيل بن عبد الرحمن الجعفي؛
- اسماعيل بن الفضل الهاشمي؛
- بريد بن معاوية؛
- بسام الصيرفي؛
- بشير بن يسار؛
- بشير النبال؛
- بكر بن خالد؛
- بكير بن اعين؛
- الحارث بن المغيرة؛
- الحارث بن يعلي بن مرة؛
- حجر؛
- حديد بن حكيم؛
- حريز؛
- الحسن بن زياد الصيقل؛
- الحسن بن السري؛
- الحسن بن شهاب؛
- الحسن بن عمارة؛
- الحسن بن كثير؛
- الحسن بن المغيرة؛
- الحسن بن المنذر؛
- الحسن العطار؛
- الحسين بن حماد؛
- الحسين بن زياد؛
- الحسين بن المنذر؛
- حماد بن بشير؛
- حماد بن عثمان؛
- حمران بن اعين؛
- حفص الكناسي؛
- خالد بن طهمان؛
- داود بن كثير؛
- ذريح المحاربي؛
- الربيع بن القاسم؛
- رزين بياع الانماط؛
- زرارة بن اعين؛
- زيد الشحام؛
- سعيد بن يسار؛
- سعيد السمان؛
- سلمة ابو حفص؛
- سماعة؛
- شعيب بن يعقوب العقرقوفي؛
- الصباح بن سيابة؛
- ضريس بن عبد الملك؛
- عامر بن عبدالله بن جذاعة؛
- عبد الاعلي مولي آل سام؛
- عبد الرحمن بن ابي عبدالله؛
- عبد الرحمن بن سيابة؛
- عبد الرحمن بن يحيي؛
- عبدالله بن ابي يعفور؛
- عبدالله بن يعقوب؛
- عبدالله بن سليمان؛
- عبدالله بن عاصم؛
- عبدالله بن محرز؛
- عبدالله بن محمد بن خالد؛
- عبد الملك بن عمرو؛
- عبد الواحد بن المختار؛
- عبيد بن زرارة؛
- عجلان ابو صالح؛
- عقبة بن بشير؛
- العلاء بن سيابة؛
- علي بن الحسين؛
- عمر بن يزيد؛
- عمرو بن خالد؛
- عنبسة بن مصعب؛
- عيسي بن ابي منصور؛
- عيسي بن عبدالله القمي؛
- فضل البقباق بن عبد الملك ابي العباس؛
- فضيل بن الزبير؛
- الفضيل بن يسار؛
- كثير بياع النوي؛
- محمد بن اسماعيل؛
- محمد بن الحسن الواسطي؛
- محمد بن علي الحلبي؛
- محمد بن الفضيل؛
- محمد بن مروان؛
- محمد بن مسلم؛
- محمد بن المفضل؛
- محمد بن النعمان؛
- محمد الحلبي؛
- محمد الواسطي؛
- مسمع؛
- معمر بن يحيي؛
- منصور بن حازم؛
- موسي بن العلاء؛
- ميسر؛
- النعمان الرازي؛
- يحيي بن ابي العلاء الرازي؛
- يحيي بن حسان الازرق؛
- يزيد بن فرقد النهدي؛
- يعقوب بن شعيب الحداد؛
- الحلبي.[۳۴]
راویان
بزرگانى بسیاری از او اخذ روایت کردهاند، از جمله:
- ابراهيم بن عبدالله؛
- ابراهيم بن هاشم ؛
- ابن ابي عمير؛
- ابن ابي نصر؛
- ابن سماعة؛
- ابو محمد الانصاري؛
- احمد بن ابي نصر؛
- احمد بن الحسن الميثمي؛
- احمد بن حمزة؛
- احمد بن عديس؛
- احمد بن محمد بن ابي نصر؛
- بكر بن محمد الازدي؛
- جعفر بن بشير؛
- جعفر بن سماعة؛
- جعفر بن محمد بن حكيم؛
- الحسن بن علي؛
- الحسن بن علي الوشاء؛
- الحسن بن علي بن فضال؛
- الحسن بن محبوب؛
- الحسن بن محمد الكندي؛
- الحسين بن سعيد؛
- حماد بن عيسي؛
- درست؛
- السندي بن محمد البزاز؛
- صفوان بن يحيي؛
- ظريف بن ناصح؛
- العباس بن عامر؛
- العباس بن معروف؛
- عبدالله بن المغيرة؛
- عبدالله بن حماد الانصاري؛
- عبيس بن هشام؛
- علي بن الحكم؛
- عيسي الفراء؛
- فضالة بن ايوب؛
- القاسم الزيات؛
- القاسم بن عروة؛
- القاسم بن محمد الجوهري؛
- محسن بن احمد بن معاذ؛
- محمد الوليد؛
- محمد بن ابي عمير؛
- محمد بن القاسم؛
- محمد بن الوليد الخزاز؛
- محمد بن الوليد شباب الصيرفي؛
- محمد بن زياد بن عيسي بياع السابري؛
- محمد بن سنان؛
- محمد بن مروان؛
- معلي بن محمد؛
- موسي بن القاسم؛
- الميثمي؛
- النضر بن سويد؛
- النضر بن شعيب؛
- هشام بن سالم؛
- الهيثم بن محمد؛
- يونس.[۳۵]
روایات و آثار
ابان روایات بسیاری زیادی را نقل نموده که مجموع تعداد آنها به ۱۷۲۲ روايت میرسد، افزون بر روایات بسیار و پراکنده ابان بن عثمان در کتب حدیث امامیه، آثارى را نیز از وى نام میبرند که از این قرارند: المبتدأ، المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة. وى این شش کتاب را در یک جلد گردآورده است[۳۶] نجاشى، تنها از چهار کتاب وى نام میبرد: له کتاب حسن کبیر یجمع المبتدأ، المغازى، الوفاة والردّة.[۳۷]؛ ولى متأسفانه همه آن ازمیان رفته است. اخیراً پراکندههای کتابهای: المبعث، المغازى، الوفاة، السقیفة والردّة، به کوشش آقاى رسول جعفریان، از نصوص مختلف استخراج و توسط دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم منتشر شده است[۳۸].
درگذشت
در تاریخ وفات ابان بن عثمان اختلاف است؛ ظاهراً در حدود سال 200 قمرى از دنیا رفته است.[۴۰]
پانویس
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۸ ش ۵۲.
- ↑ لسان المیزان، ج 1، ص 24
- ↑ رجال الكشّي: ۳۷۵ رقم ۷۰۵
- ↑ ر.ک به: معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 17 به بعد؛ رجال الکشى، ص 348، ش 650.
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ نهایة الدرایة، ص 407
- ↑ رجال الکشى، ص 352، ش 660
- ↑ قاموس الرجال، ج 1، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 3
- ↑ ر.ک: بهجة الآمال، ج 1، ص 294 ـ
- ↑ البحر الزخار فى شرح أحادیث الأئمة الاطهار، ج 1، ص 37 و 38.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص 74، ش 121 و ص 438 (الفائدة الثامنة، طریق الشیخ الصدوق عن أبى مریم الأنصارى)؛ بهجة الآمال، ج 1، ص 195
- ↑ معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 254.
- ↑ معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 153.
- ↑ معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 173.
- ↑ درس رجال آیتالله شبیری جلسه 34.
- ↑ رجال الکشى، ص 375، ش 705
- ↑ الخلاصة: ۲۱ رقم ۳ .
- ↑ رجال ابن داود: ۳۰ رقم ۶. . رجال ابن داود: ۲۲۶ رقم ۳.
- ↑ الحاوي: ۳۲ رقم ۹۷ و الحاوي: ۱۹۹ رقم ۱۰۴۷.
- ↑ معراج أهل الكمال: ۲۰ رقم ۵.
- ↑ طرائف المقال: ۱ / ۳۹۴ رقم ۳۰۸۷.
- ↑ در الخصال والمجلس الثاني من الأمالي .۱۵ / ۲.
- ↑ مشرق الشمسين: ۲۷۰.
- ↑ تنقيح المقال: ۱ / ۶ - ۷ رقم ۲۸.
- ↑ الجامع في الرجال: ۱ / ۱۵.
- ↑ قاموس الرجال: ۱ / ۱۱۶ / ۲۳.
- ↑ معجم رجال الحديث: ۱ / ۱۶۱ رقم ۳۷.
- ↑ كامل الزيارات: ۱۰۸ / ۶
- ↑ علي بن إبراهيم القمي. تفسير القمّي: ۱ / ۲۸
- ↑ ثقات ابن حبان: ۸ / ۱۳۱.
- ↑ الضعفاء الكبير: ۱ / ۳۸ رقم ۲۱.
- ↑ رجال النجاشى، ص 13، شماره 8؛ الفهرست، شیخ طوسى، ص 59، شماره 62.
- ↑ رجال الطوسى، ص 164، ش 1886.
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
- ↑ الفهرست، ص59،ش62.
- ↑ (رجال النجاشى، ص13، ش8)
- ↑ ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
- ↑ براى آگاهى بیشتر از شرح حال ابان بن عثمان، رجوع کنید به: أضبط المقال، ص483؛ الأعلام، ج1، ص27؛ أعیان الشیعة، ج2، ص100؛ أحسن التراجم، ج1، ص25؛ بهجة الآمال، ج1، ص495؛ تأسیس الشیعة، ص154 و 235؛ التحریرالطاووسى، ص49؛ تنقیح المقال، ج1، ص5؛ تهذیب المقال، ج1، ص219؛ توضیح الاشتباه، ص5؛ جامع الرواة، ج1، ص12؛ جامع المقال، ص52؛ خاتمه مستدرک، ص547،622، 697 و789؛ رجال البرقى، ص39؛ رجال ابن داوود، ص30؛ مجمع الرجال، ج1، ص24 و27؛ معالم العلماء، ص27؛ معجم الثقات، ص2؛ معجم المؤلفین، ج1، ص1؛ منتهى المقال، ص17؛ نقد الرجال، ص4؛ هدایة المحدّثین، ص7؛ الوجیزة، ص25؛ وسائل الشیعة، ج2، ص117
- ↑ لسان الميزان: ۱ / ۳۶ / ۲۰
منابع
- علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
- كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
- نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
- طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
- طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مكتبة المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
- علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
- استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
- قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، محمدرضا تجدد، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶ش.
- حلی (علامه)، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، نشرالفقاهه، ۱۴۱۷ق.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة فی العالم، ۱۳۷۲ش.
- حسنزاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
- امین، سید محسن، أعيان الشيعة (53 جلدی) مکان نشر بیروت - لبنان.
- شبستری، عبدالحسین، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم (علیهالسلام) المؤتمر العالمی للإمام الرضا(ع) ، مشهد،1369 .
- ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
- زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
- شيخ صدوق ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی، أمالی شیخ صدوق، کمرهای، محمدباقر (مترجم)، کتابچی، تهران،1376 ش.
- عتکی بزاز، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، دار الکتب العلمية مکتبة العلوم و الحکم، مدينه و لبنان1430ق
- مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال مؤسسة آل البيت عليهمالسلام لاحياء التراث، قم ،1416 ق
- صدر، سید حسن تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام، اعلمی، 1375 ش.
- مرعشی، محمود، التحرير الطاووسي المستخرج من کتاب حل الاشکال للسید احمد بن طاوس الحسینی، ، کشی، محمد بن عمر
- (ابن طاووس، احمد بن موسی نویسنده) ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین (تلخيص) کتابخانه عمومی آیتاللهمرعشی نجفی(ره) قم - ایران1411 ق
- قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، قم،1411 ق
- اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، منشورات مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق.
- طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران.
- ابن ابیطی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعة الإمامية، جعفریان، رسول، 1379 ش.
- کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسة ولي العصر (علیهالسلام) للدراسات الإسلامية، قم،1419 ق.
- عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،1436ق.
- ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجة للثقافة قم،۱۳۷۵ ش
- ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزان، انتشارات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
- تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسة النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
- نوریهمدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
- خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة [بی نا] [بی جا] 1413ق
- طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفة الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
- حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعة و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسة النشر الإسلامي قم - 1424 ق
- مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هداية المحدثين إلی طريقة المحمدين المعروف ب مشتركات الكاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیتاللهمرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
- قلعجي، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الكبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلمية، بيروت،1404ق.
- شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزة في علم الدرایة، بصيرتی، قم، 1398 ق.
- تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسة آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
- مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسة آل البيت عليهمالسلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
- کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربية)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
- ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبيجعفر الطوسي ) المطبعة الحيدرية نجف اشرف 1380
- شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد ،1429 ق.
- جاپلقی بروجردی، علیاصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال مرعشی، محمود (زير نظر)
- مکتبة آیتالله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
- اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6
- نرمافزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/