حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[اشعری]] | |||
* [[قم]] | |||
* [[کوفه]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۶: | ||
{{علمای اسلام}} | {{علمای اسلام}} | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰
حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری | |
---|---|
نام کامل | جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | |
سال درگذشت | 320 ق، ۳۱۱ ش، ۹۳۲ م |
محل درگذشت | |
دین | اسلام، شیعه |
فعالیتها | محدث شیعی |
جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حِمیَری، یکی از محدثین شیعه محسوب میشود.
معرفی اجمالی
جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری، محدث شیعی. در باره تاریخ تولد و وفات او گزارشی نرسیده است. برادرش «محمد» حدود 304هجری وفات یافت. همچنین از معاصران او محمد بن موسی بن متوکل و علی بن حسین بن بابویه هستند که مشترکاً نزد پدرش شاگردی نمودهاند. بنابراین میتوان وفات او را در دهههای نخست قرن چهارم حدود 320 هجری تخمین زد.
وی اصالتاً عرب یمنی و از قبیله «حمیر»(بر وزن منبر) است که در کوفه سکونت داشتند، اما نیاکان او همراه با ورود سلسله جلیلالقدر اشعری به قم، به این شهر آمدند و در قم مسکن گزیدند. وی خود در قم پرورش یافت و احتمالاً در همین شهر زندگی را به سر آورده است. پدرش از چهرههای برجسته قم و نماینده سفیر دوم محمدبن عثمان عمری بود که در سال297 هجری وارد کوفه شد و برای اهل آنجا نقل حدیث کرد و کتابهای زیادی تصنیف نمود. به گفته نجاشی وی برادرانی به نامهای «حسین»، «احمد» و «محمد» داشته که هرکدام با امام عصر (عج) مکاتبه داشتند. خود او نیز در عصر غیبت صغری میزیسته و با امام دوازدهم مکاتباتی انجام داده است. اکنون از مکاتبات او چیزی در منابع ذکر نشده، چنانکه از احادیث او اثری در منابع به چشم نمیخورد. بنابراین شناسایی اساتید و شاگردان او با توجه به اینکه نام آنها در کتب رجالی نیز نیامده، ممکن نیست. وی ظاهراً دارای اثر تألیفی نبوده است.
جستارهای وابسته
منابع
- رجال نجاشی، ص354 شماره 949، وص219 شماره 573؛
- خلاصه الاقوال، ص92 شماره 23.