میرفندرسکی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:میرفندرسکی.jpg |جایگزین=میرفندرسکی|میرفندرسکی]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = میرفندرسکی
!نام
| تصویر = میرفندرسکی.jpg
!میرفندرسکی
| نام = ابوالقاسم فِندِرسکی
|-
| نام‌های دیگر =
|نام کامل
| سال تولد = ۹۷۰ ق
|ابوالقاسم فِندِرسکی
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = گرگان
|لقب
| سال درگذشت = ۱۰۵۰ ق
|میرفندرسکی
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت =
|زادگاه
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |علامه چلبی |افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی }}
|۹۷۰ق
| شاگردان =
|-
| دین = [[اسلام]]
|زادگاه
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
|قصبه فندرسک • استرآباد• گرگان
| آثار = 
|-
| فعالیت‌ها =
|محل زندگی
| وبگاه = 
|[[اصفهان]] [[هندوستان]]
}}
|-
'''سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی''' (م، ۱۰۵۰ ق) مشهور به '''میرفندرسکی''' فرزند میرزا بیک، عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ [[عصر صفوی]] (معاصر [[شاه عباس اول]] و دوم صفوی) است.
|[[دین]]
|[[اسلام]]
|-
|[[مذهب]]
|[[شیعه]]
|-
|دوران
|صفوی
|-
|پیشه
|حکیم • دانشمند • صاحب نظر در هندسه • ریاضیات • کیمیا(شیمی)
|-
|استادان
|علامه چلبی بیک تبریزی • افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی
|-
|شاگردان
|ملاصادق اردستانی • محمدباقر سبزواری • آقاحسین خوانساری • میرزا رفیعای نائینی • ملارجب علی تبریزی
|-
|درگذشت
|۱۰۵۰ق
|-
|مدفن
|مقبره بابا رکن الدین معروف به تکیه میر • تخت فولاد • اصفهان
|-
|}
</div>


'''سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی''' (م، ۱۰۵۰ ق) مشهور به <big>میر فندرسکی</big> فرزند میرزا بیک، عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ [[عصر صفوی]] (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی ) است.
به جهت آنکه از [[سادات]] موسوی بوده به <big>میر</big> و چون زادگاهش در [[فندرسک]] از توابع [[استرآباد]] [[گرگان]] بود به فندرسکی مشهور بود. مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی زهد و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.  
 
به جهت آنکه از [[سادات]] موسوی بوده به <big>میر</big> و چون زادگاهش در [[فندرسک]] از توابع [[استرآباد]] [[گرگان]] بود، به فندرسکی مشهور بود. مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی، [[زهد]] و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.  


میرفندرسکی از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهایی]] بوده و چند تن از مدرسان علوم و حکمای معروف آن عصر چون [[ملا صادق اردستانی]]، [[آقا حسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[شیخ رجبعلی تبریزی]] از شاگردان او بوده‌اند.
میرفندرسکی از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهایی]] بوده و چند تن از مدرسان علوم و حکمای معروف آن عصر چون [[ملا صادق اردستانی]]، [[آقا حسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[شیخ رجبعلی تبریزی]] از شاگردان او بوده‌اند.
خط ۵۴: خط ۲۶:
از میرفندرسکی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه‌های منظوم بر جای مانده است. مهم‌ترین اثر میر فندرسکی رساله فارسی معروف به [[صناعیه]] است که به عنوان [[حقایق الصنایع]] نیز شهرت دارد.
از میرفندرسکی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه‌های منظوم بر جای مانده است. مهم‌ترین اثر میر فندرسکی رساله فارسی معروف به [[صناعیه]] است که به عنوان [[حقایق الصنایع]] نیز شهرت دارد.


=نسب میرفندرسکی=
== نسب میرفندرسکی ==
 
پدران او از بزرگان [[سادات]] استرآباد بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه فِندِرسک از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاه‌عباس اول (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه [[شاه‌عباس]] خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود<ref>افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶</ref>.
پدران او از بزرگان [[سادات]] استرآباد بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه فِندِرسک از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاه‌عباس اول (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه [[شاه‌عباس]] خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود. <ref>افندی،ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی،الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶</ref>  
 
=زندگی نامه میرفندرسکی=
 
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد <ref>اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فرا گرفت،‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت. <ref>اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲</ref> وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.
 
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد. <ref>اوحدی،عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>
 
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است. <ref> اوحدی،عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>
== زندگی‌نامه میرفندرسکی ==
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد<ref>اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فراگرفت، ‌ ولی بعداً برای تحصیل به [[اصفهان]] رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت<ref>اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲</ref>. وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.


به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود، نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلید ناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد<ref>اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>.


ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیین‌ها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت. <ref>مقدمه تحفه المراد، چاپ 1372، انتشارات الزهراء</ref>
ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است<ref> اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>.


=استادان و شاگردان میرفندرسکی=
به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.


وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[شیخ الرئیس]] [[بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فرا گرفت. <ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>
ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سال‎های ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  


شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏ اند، از چهره‏ های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:
میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت<ref>مقدمه تحفه المراد، چاپ 1372، انتشارات الزهراء</ref>.


1-آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فرا گرفت. <ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>
== استاتید ==
وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[ابوعلی سینا|شیخ الرئیس بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فراگرفت<ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>.


2-[[محقق سبزواری]] صاحب ذخیره.
== شاگردان ==
شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏‌اند، از چهره‏‌های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:


3-شیخ رجبعلی تبریزی. <ref>جلال آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر، شرح حال میرفندرسکی</ref>
# آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فراگرفت<ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>.
# [[محقق سبزواری]] صاحب ذخیره.
# شیخ رجبعلی تبریزی<ref>جلال آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر، شرح حال میرفندرسکی</ref>.


=آثار میرفندرسکی=
== آثار میرفندرسکی ==
 
مهم‎ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به <big>صناعیه</big> است که به‎عنوان <big>حقایق الصنایع</big> نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آن‎ها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است<ref>پایگاه تبیان</ref>.
مهم‎ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به <big>صناعیه</big> است که به‎عنوان <big>حقایق الصنایع</big> نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آن‎ها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است. <ref>پایگاه تبیان</ref>


برخی دیگر آثار وی عبارتند از:
برخی دیگر آثار وی عبارتند از:
# برهان الأبصار؛
# منظومه در کیمیا؛
# تحقیق المزلة؛
# تخمیریه؛
# ترجمه شذور الذهب؛
# حاشیه جوک با شست؛
# رساله حرکت؛
# رساله صناعیه؛
# رسالة فی ارتباط الحادث بالقدیم؛
# رسالة فی حقیقة الوجود؛
# رسالة فی معقولات العشر؛
# و... <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>.


# برهان الأبصار
در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.
#
# منظومه در کیمیا
#
# تحقیق المزلة
#
# تخمیریه
#
# ترجمه شذور الذهب
#
# حاشیه جوک با شست
#
# رساله حرکت
#
# رساله صناعیه
#
# رسالة فی ارتباط الحادث بالقدیم
#
# رسالة فی حقیقة الوجود
#
# رسالة فی معقولات العشر
#
# و... . <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>


در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده، دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.  
شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[علی بن ابی طالب|حضرت امیر(علیه‌السلام)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل‌الله لایق در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.


شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[حضرت امیر(ع)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم [[عباس شریف دارابی شیرازی]] به کوشش [[فضل‌الله لایق]] در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  
== میرفندرسکی و آیین زرتشتی ==
اینکه برخی فندرسکی را متاثر از [[آذرکیوان]] روحانی [[زرتشتیان|زرتشتی]] شیرازی مقیم هند و صاحب [[منظومه جام کیخسرو]] و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان [[ایران]] یاد می‌کند. نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت فرهنگ ملل دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.


=میرفندرسکی و آیین زرتشتی=
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.


اینکه برخی فندرسکی را متاثر از [[آذرکیوان]] روحانی [[زرتشتی]] شیرازی مقیم هند و صاحب [[منظومه جام کیخسرو]] و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان [[ایران]] یاد می‌کند. نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت [[فرهنگ ملل]] دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.
با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
 
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.


با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن، چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
«جماعتی که غرض‌شان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از این‌ها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند<ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>».


«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». <ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>
== درگذشت ==
وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند<ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>.


=وفات میرفندرسکی=
== جستارهای وابسته ==
* [[میرداماد]]
* [[شیخ بهایی]]
* [[بوعلی سینا|شیخ الرئیس بو علی سینا]]
* [[محقق سبزواری]]


وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در [[مقبره]] بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و [[تکیه]] میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند. <ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


=پانویس=
{{علمای اسلام}}
{{پانویس|2}}


[[رده:عالمان شیعه دوره صفویه]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:دانشمندان علوم غریبه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:فیلسوفان]]
[[رده:ایران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۹

میرفندرسکی
میرفندرسکی.jpg
نام کاملابوالقاسم فِندِرسکی
اطلاعات شخصی
سال تولد۹۷۰ ق، ۹۴۱ ش‌، ۱۵۶۳ م
محل تولدگرگان
سال درگذشت۱۰۵۰ ق، ۱۰۱۹ ش‌، ۱۶۴۰ م
دیناسلام، شیعه
استادان
  • علامه چلبی
  • افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی

سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی (م، ۱۰۵۰ ق) مشهور به میرفندرسکی فرزند میرزا بیک، عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی) است.

به جهت آنکه از سادات موسوی بوده به میر و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود به فندرسکی مشهور بود. مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی زهد و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.

میرفندرسکی از معاصران میرداماد و شیخ بهایی بوده و چند تن از مدرسان علوم و حکمای معروف آن عصر چون ملا صادق اردستانی، آقا حسین خوانساری، میرزا رفیعای نائینی و شیخ رجبعلی تبریزی از شاگردان او بوده‌اند.

از میرفندرسکی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه‌های منظوم بر جای مانده است. مهم‌ترین اثر میر فندرسکی رساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد.

نسب میرفندرسکی

پدران او از بزرگان سادات استرآباد بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه فِندِرسک از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاه‌عباس اول (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه شاه‌عباس خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود[۱].

زندگی‌نامه میرفندرسکی

ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد[۲] و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فراگرفت، ‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد علامه چلبی بیک تبریزی (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت[۳]. وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.

ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلید ناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان شد[۴].

هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیین‌ها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.

ظاهراً سفر اول میر به هند در ۱۰۱۵ق و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین و عرصات العارفین) بوده است[۵].

به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به ایران فراهم نمود.

ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سال‎های ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.

میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت[۶].

استاتید

وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای شیخ الرئیس بو علی سینا را از محضر فیلسوف مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب قبسات فراگرفت[۷].

شاگردان

شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏‌اند، از چهره‏‌های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:

  1. آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در فقه و فلسفه است وی منقول را در نزد علامه محمدتقی مجلسی فراگرفت[۸].
  2. محقق سبزواری صاحب ذخیره.
  3. شیخ رجبعلی تبریزی[۹].

آثار میرفندرسکی

مهم‎ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به صناعیه است که به‎عنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آن‎ها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است[۱۰].

برخی دیگر آثار وی عبارتند از:

  1. برهان الأبصار؛
  2. منظومه در کیمیا؛
  3. تحقیق المزلة؛
  4. تخمیریه؛
  5. ترجمه شذور الذهب؛
  6. حاشیه جوک با شست؛
  7. رساله حرکت؛
  8. رساله صناعیه؛
  9. رسالة فی ارتباط الحادث بالقدیم؛
  10. رسالة فی حقیقة الوجود؛
  11. رسالة فی معقولات العشر؛
  12. و... [۱۱].

در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در فلسفه و حکمت الهی که به قصیده لائیه معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.

شرح محمد صالح خلخالی، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای حضرت امیر(علیه‌السلام) و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل‌الله لایق در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون تاریخ صفویه، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.

میرفندرسکی و آیین زرتشتی

اینکه برخی فندرسکی را متاثر از آذرکیوان روحانی زرتشتی شیرازی مقیم هند و صاحب منظومه جام کیخسرو و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان ایران یاد می‌کند. نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت فرهنگ ملل دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.

دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.

با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و یکتاپرستی آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه کتاب جوگ باسشت نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:

«جماعتی که غرض‌شان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از این‌ها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند[۱۲]».

درگذشت

وفات او در 1050ق در اصفهان روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او وصیت کرد که تمام کتاب‌هایش را به شاه صفی بدهند[۱۳].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶
  2. اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲
  3. اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲
  4. اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳
  5. اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱
  6. مقدمه تحفه المراد، چاپ 1372، انتشارات الزهراء
  7. مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372
  8. فلاسفه شیعه، ص 272
  9. جلال آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر، شرح حال میرفندرسکی
  10. پایگاه تبیان
  11. مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351
  12. اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵
  13. نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان