سید هاشم حداد: تفاوت میان نسخهها
(←درگذشت) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = [[کربلا|كربلا]]، [[عراق]] | | محل تولد = [[کربلا|كربلا]]، [[عراق]] | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = 1404 ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = | ||
| استادان = | | استادان = سیدعلی قاضی طباطبایی | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[مذهب شیعه|شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. | '''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[مذهب شیعه|شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. یکی از قدیمیترین شاگردان مکتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة اللهالعظمی حاج سیّد [[سیدعلی قاضی طباطبایی]] میباشند. ایشان در [[سیر و سلوک]] به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم چنان توحید را ذوق کرده و مسّ نموده است که محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. | ||
اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین محمد بن علی بن عربی حاتمی|محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
مرحوم سید هاشم حداد در سال ۱۳۱۸ ق در کربلا دیده به جهان | مرحوم سید هاشم حداد در سال ۱۳۱۸ ق در کربلا دیده به جهان گشود. پدرش سید قاسم نیز متولد کربلا بوده و اما جدش سید حسن، از [[مذهب شیعه|شیعیان]] [[هند]] بوده است و در هنگامی که میان دو طائفه از اهل هند در حدود صد و هفتاد سال پیش نزاع و جنگی در میگیرد سیدحسن به دست گروه غالب [[اسیر]] میگردد. آنها او را به یک خانواده [[مذهب شیعه|شیعی]] ملقب به افضل خان فروختند و این خانواده به کربلا [[هجرت]] کرده و با خودشان سیدحسن را آورده اما از آنجا که از وی کراماتی مشاهده کردند او را آزاد نمودند. | ||
سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود. | سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
حاج سید هاشم پس از رشد و شکوفایی، در همان کربلا مشغول تحصیل شد. درسهای طلبگی را تا [[سیوطی]] خواند. سپس راهی دیار مولی الموحدین، [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین (علیهالسلام)]] شد. تا علاوه بر تحصیل، از محضر عارف کامل و بیبدیل، [[سیدعلی قاضی طباطبایی|میرزا علی قاضی طباطبائی تبریزی]]، استفاده و همچنین در مدرسه هندی نجف خدمت کند. | |||
== ارتباط با آیتالله قاضی == | == ارتباط با آیتالله قاضی == | ||
مرحوم سید هاشم حداد تا بیست سالگی در کربلا مانده و تا آن هنگام دروس مقدماتی حوزه علمیه (تا سیوطی) را خوانده بودند تا اینکه برای تحصیل و به شوق دیدار مرحوم قاضی به [[نجف]] مشرف | مرحوم سید هاشم حداد تا بیست سالگی در کربلا مانده و تا آن هنگام دروس مقدماتی حوزه علمیه (تا سیوطی) را خوانده بودند تا اینکه برای تحصیل و به شوق دیدار مرحوم قاضی به [[نجف]] مشرف شد. | ||
خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف | خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف مینماید: | ||
برای تحصيل به نجف مشرّف شدم، تا هم از محضر آقا (مرحوم قاضی) بهرمند گردم و هم خدمت مدرسه را بنمايم (مدرسه هندی: محلّ اقامت مرحوم قاضی) همين | برای تحصيل به نجف مشرّف شدم، تا هم از محضر آقا (مرحوم قاضی) بهرمند گردم و هم خدمت مدرسه را بنمايم (مدرسه هندی: محلّ اقامت مرحوم قاضی) همين که وارد شدم ديدم روبرو سيّدی نشسته است؛ بدون اختيار به سوی او کشيده شدم. رفتم و سلام کردم، و دستش را بوسيدم. | ||
مرحوم قاضی فرمود: رسيدی! در آنجا حجرهای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد. | مرحوم قاضی فرمود: رسيدی! در آنجا حجرهای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد. | ||
وی مدت ۲۸سال از محضر مرحوم قاضی بهرهمند بوده و در این مدت به درجاتی عالی در عرفان و سیرو سلوک واصل شد و تقریباً در میان تلامذه مرحوم قاضی در مراتب معنوی یگانه و منحصر به فرد بود. | |||
بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای | بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای قاضی، سید هاشم حداد از برخی خواص از سالکان الی الله دستگیری مینمود و جمعی را از اقیانوس معارف توحیدی خود بهرهمند کرد که برخی از ایشان عبارتند از: علامه [[آیتالله حسینی طهرانی]]، آیتالله شهید شیخ [[مرتضی مطهری]]، [[آیتالله سید عبدالکریم کشمیری]]، [[سید عبدالحسین دستغیب|آیتالله سید عبدالحسین دستغیب]]، آیتالله [[سید مصطفی خمینی]]. | ||
== جلسات عرفانی مرحوم سید هاشم حداد == | == جلسات عرفانی مرحوم سید هاشم حداد == | ||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | ||
«پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف | «پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف افطار، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک [[اذان]] صبح که باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا که روزها دنبال کار میرفتند». | ||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | ||
«محلّ اجتماع | «محلّ اجتماع دکّهای بود در کنار مسجدی که ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دکّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود که در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير میکرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلکه محلّی بود زائد که معمار در وسط پلّکان معبرِ به بام [[مسجد]] به عنوان انبار در آنجا درآورده بود. امّا چون مکان خلوت و تاريک و دنجی بود، آقای حدّاد آنجا را در مسجد برای خود برگزيده، و برای [[دعا]] و قرائت [[قرآن]] و اوراد و اذکاری که مرحوم قاضی میدادند بالأخص برای سجدههای طولانی بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد میخواندند، و نمازهای واجب را نيز به [[امام جماعت]] آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مینمودند. | ||
در آن | در آن دکّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در کنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دکّه بدين وضع و کيفيّت کسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی که در [[کربلا|کربلای معلی]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | ||
عظمت و روحانيّت آن | عظمت و روحانيّت آن دکّه را کسی میداند که مانند بعضی از دوستان حدّاد مثل حاج حبيب سماوی، و حاج عبدالزّهراء گرعاوی، و حاج أبو موسی مُحيی، و حاج أبو أحمد عبدالجليل محيی و بعضی ديگر، آن را ديده و در آن أحيانا بيتوته نمودهاند. | ||
حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه | حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارک در آن دکّه پذيرائی کرد. وه چه پذيرائيی! | ||
…شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير | …شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نکات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حضرت أبا عبدالله الحسين (علیهالسلام)]] میگذشت. و برای رفقای ما که حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبدالزّهراء، باب مکاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میکرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود که موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست که چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون [[مسجد]] ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان که ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | ||
يک شب که پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref>». | |||
== درگذشت == | ==درگذشت== | ||
مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] سال ۱۴۰۴ ق (اسفند ۱۳۶۲) بیمار شده و مدتی در بیمارستان بستری میشوند و نهایتاَ در ۱۲ [[رمضان]] آن سال (۲۱ [[ماه خرداد]] ۱۳۶۳) در سن هشتاد و شش سالگی رحلت فرمودند<ref>روح مجرد، ص ۶۶۳.</ref>. | مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] سال ۱۴۰۴ ق (اسفند ۱۳۶۲) بیمار شده و مدتی در بیمارستان بستری میشوند و نهایتاَ در ۱۲ [[رمضان]] آن سال (۲۱ [[ماه خرداد]] ۱۳۶۳) در سن هشتاد و شش سالگی رحلت فرمودند<ref>روح مجرد، ص ۶۶۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | ==جستارهای وابسته== | ||
*[[سیدعلی قاضی طباطبایی]] | |||
*[[نجف]] | |||
*[[کربلا]] | |||
*[[مسجد]] | |||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
*[http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF برگرفته از سایت سید هاشم موسوی حداد - عرفان و حکمتerfanvahekmat.com] | |||
*زندگینامه عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)، [http://www.marjaeeshgh.blogfa.com/post/11 www.marjaeeshgh.blogfa.com] | |||
[[رده: | {{علمای اسلام}} | ||
[[رده:عالمان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
سیدهاشم حَدّاد | |
---|---|
نام کامل | سیدهاشم موسوی حَدّاد |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۳۱۸ ق، ۱۲۷۹ ش، ۱۹۰۱ م |
محل تولد | كربلا، عراق |
سال درگذشت | 1404 ق، ۱۳۶۲ ش، ۱۹۸۴ م |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | سیدعلی قاضی طباطبایی |
سیّد هاشم موسوی حدّاد از عارفان شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع عتبات عالیات در کربلا و نجف بود. یکی از قدیمیترین شاگردان مکتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة اللهالعظمی حاج سیّد سیدعلی قاضی طباطبایی میباشند. ایشان در سیر و سلوک به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم چنان توحید را ذوق کرده و مسّ نموده است که محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. اعتقاد به مسئله وحدت وجود و نقل سخنان محییالدین ابن عربی و قرائت مثنوی جلالالدین مولوی و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است.
ولادت
مرحوم سید هاشم حداد در سال ۱۳۱۸ ق در کربلا دیده به جهان گشود. پدرش سید قاسم نیز متولد کربلا بوده و اما جدش سید حسن، از شیعیان هند بوده است و در هنگامی که میان دو طائفه از اهل هند در حدود صد و هفتاد سال پیش نزاع و جنگی در میگیرد سیدحسن به دست گروه غالب اسیر میگردد. آنها او را به یک خانواده شیعی ملقب به افضل خان فروختند و این خانواده به کربلا هجرت کرده و با خودشان سیدحسن را آورده اما از آنجا که از وی کراماتی مشاهده کردند او را آزاد نمودند.
سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود.
خود مرحوم حداد با دختری به نام هدیه (امّ مهری) که از قبیله جنابی ها[۱] هستند ازدواج میکند. پدر همسر ایشان حسین أبو عَمْشَه، و مادر وی نَجیبه نام داشت[۲].
تحصیل
حاج سید هاشم پس از رشد و شکوفایی، در همان کربلا مشغول تحصیل شد. درسهای طلبگی را تا سیوطی خواند. سپس راهی دیار مولی الموحدین، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شد. تا علاوه بر تحصیل، از محضر عارف کامل و بیبدیل، میرزا علی قاضی طباطبائی تبریزی، استفاده و همچنین در مدرسه هندی نجف خدمت کند.
ارتباط با آیتالله قاضی
مرحوم سید هاشم حداد تا بیست سالگی در کربلا مانده و تا آن هنگام دروس مقدماتی حوزه علمیه (تا سیوطی) را خوانده بودند تا اینکه برای تحصیل و به شوق دیدار مرحوم قاضی به نجف مشرف شد.
خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف مینماید:
برای تحصيل به نجف مشرّف شدم، تا هم از محضر آقا (مرحوم قاضی) بهرمند گردم و هم خدمت مدرسه را بنمايم (مدرسه هندی: محلّ اقامت مرحوم قاضی) همين که وارد شدم ديدم روبرو سيّدی نشسته است؛ بدون اختيار به سوی او کشيده شدم. رفتم و سلام کردم، و دستش را بوسيدم. مرحوم قاضی فرمود: رسيدی! در آنجا حجرهای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد.
وی مدت ۲۸سال از محضر مرحوم قاضی بهرهمند بوده و در این مدت به درجاتی عالی در عرفان و سیرو سلوک واصل شد و تقریباً در میان تلامذه مرحوم قاضی در مراتب معنوی یگانه و منحصر به فرد بود.
بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای قاضی، سید هاشم حداد از برخی خواص از سالکان الی الله دستگیری مینمود و جمعی را از اقیانوس معارف توحیدی خود بهرهمند کرد که برخی از ایشان عبارتند از: علامه آیتالله حسینی طهرانی، آیتالله شهید شیخ مرتضی مطهری، آیتالله سید عبدالکریم کشمیری، آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، آیتالله سید مصطفی خمینی.
جلسات عرفانی مرحوم سید هاشم حداد
مرحوم علامه طهرانی ماه رمضان ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند:
«پس از ادای نماز عشائين و صرف افطار، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک اذان صبح که باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا که روزها دنبال کار میرفتند».
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند:
«محلّ اجتماع دکّهای بود در کنار مسجدی که ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دکّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود که در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير میکرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلکه محلّی بود زائد که معمار در وسط پلّکان معبرِ به بام مسجد به عنوان انبار در آنجا درآورده بود. امّا چون مکان خلوت و تاريک و دنجی بود، آقای حدّاد آنجا را در مسجد برای خود برگزيده، و برای دعا و قرائت قرآن و اوراد و اذکاری که مرحوم قاضی میدادند بالأخص برای سجدههای طولانی بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد میخواندند، و نمازهای واجب را نيز به امام جماعت آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مینمودند.
در آن دکّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در کنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دکّه بدين وضع و کيفيّت کسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی که در کربلای معلی در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است.
عظمت و روحانيّت آن دکّه را کسی میداند که مانند بعضی از دوستان حدّاد مثل حاج حبيب سماوی، و حاج عبدالزّهراء گرعاوی، و حاج أبو موسی مُحيی، و حاج أبو أحمد عبدالجليل محيی و بعضی ديگر، آن را ديده و در آن أحيانا بيتوته نمودهاند.
حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارک در آن دکّه پذيرائی کرد. وه چه پذيرائيی!
…شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار ابن فارض و تفسير نکات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به حضرت أبا عبدالله الحسين (علیهالسلام) میگذشت. و برای رفقای ما که حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبدالزّهراء، باب مکاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میکرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود که موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست که چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به سجده میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان که ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد.
يک شب که پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است[۳]».
درگذشت
مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه جمادی الاولی سال ۱۴۰۴ ق (اسفند ۱۳۶۲) بیمار شده و مدتی در بیمارستان بستری میشوند و نهایتاَ در ۱۲ رمضان آن سال (۲۱ ماه خرداد ۱۳۶۳) در سن هشتاد و شش سالگی رحلت فرمودند[۴].
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- برگرفته از سایت سید هاشم موسوی حداد - عرفان و حکمتerfanvahekmat.com
- زندگینامه عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)، www.marjaeeshgh.blogfa.com