میرزا حبیب الله رشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = میرزا حبیب الله رشتی
<br>
| تصویر = میرزا حبیب الله رشتی.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = میرزا حَبیبُ‌ اللّٰهِ رَشْتی
| نام‌های دیگر = {{فهرست جعبه افقی |آیت‌الله |میرزای رشتی |محقق رشتی |ج‍ی‍لان‍ی‌ |ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ج‍ی‍لان‍ی‌ رش‍ت‍ی‌ |ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌ ن‍ج‍ف‍ی‌ |ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی |م‍ی‍رزا ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌ }}
| سال تولد =
| تاریخ تولد = ۱۲۳۴ ش
| محل تولد = گیلان، املش
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = ۱۳۱۲ ش
| محل درگذشت = [[عراق]]، [[نجف]]
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |عبدالکریم ایروانی |محمد حسن نجفی |[[مرتضی انصاری |شیخ مرتضی انصاری دزفولی]] }}
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |سید محمدکاظم یزدی |سید محمدعلی شهرستانی |[[آقا ضیاءالدین عراقی]] |[[محمد حسین نائینی|میرزا محمد حسین نائینی]] |[[شیخ فضل الله نوری]] |[[سید ابوالحسن اصفهانی]] |ملا محمد خمامی |میر بحرالعلوم رشتی |حاجی آقا میر رشتی |[[شریعت اصفهانی]] (شیخ الشریعه) |[[سید حسین طباطبایی قمی]] و … }}
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |حاشیه بر نجاه العباد |کشف الظلام فی حل معضلات الکلام |الامامه التعادل و التراجیح |بدایع الافکار |اجتماع الامر و النهی |رساله فی مقدمه الواجب |رساله فی المشتق |و … }}
| فعالیت‌ها =
| وبگاه =
}}
'''میرزا حَبیبُ‌اللّٰهِ رَشْتی'''، فرزند محمدعلی خان گیلانی، از بزرگ‌ترین فقهای اصولی [[مذهب شیعه|شیعه]] و از شاگردان و ادامه‌ دهندگان [[فقه]] [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بود.
وی در [[رشت]]، [[قزوین]] و [[نجف]] [[علوم اسلامی]] را از استادانی چون [[شیخ عبدالکریم ایروانی]]، صاحب جواهر، شیخ انصاری فرا گرفته و به درجه [[اجتهاد]] رسید. پس از درگذشت شیخ انصاری به ریاست علمی [[نجف]] رسید و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. اصلی‌ترین شاخصۀ شخصیت علمی حبیب‌الله رشتی، جایگاه او به‌عنوان فقیهی اصولی که به‌ویژه با تألیف برخی آثار عملاً به مثابۀ ادامه‌دهندۀ روش علمی استاد خود، شیخ انصاری بود. [[بدائع الافکار (کتاب)|بدائع الافکار]] مهم‌ترین کتاب اصولی حبیب‌الله رشتی است و تالیفات بسیار دیگری از او برجای مانده است.


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
== ولادت ==
<br>
میرزا حبیب‌الله رشتی فرزند میرزا محمد علی خان فرزند جهانگیر خان قوچانی گیلانی، دانشمند و محقق ژرف‌نگر، از بزرگترین فقهای جهان تشیع و یگانه دوران خود بود.
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
پدرانش در اصل اهل قوچان بودند که در سال‎های آغازین قرن یازدهم به گیلان کوچانده شده و از آن پس در گیلان ساکن شدند<ref> گوشه‌هایی از تاریخ گیلان، شیخ بهاء‌الدین املشی، ص 35.</ref>.
میرزا حبیب‌الله سال 1234 ق. در املش<ref> ر. ک: دایره المعارف تشیع، ج 2، ص 509.</ref> چشم به جهان گشود و پدر خود را که مدت‌ها در انتظار بود شاد کرد. آری میرزا محمد‌علی‌خان که از نیک مردان روزگار و حاکم منطقه بود خواب‌هایی دیده بود که این فرزند را از طلایه‌داران قرن نشان می‌داد<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مرتضی انصاری، ص 261.</ref>. او در سال‌های نخستین زندگی حبیب الله در تکاپوی یافتن معلمی مؤمن و دانا بود تا فرزندش گام‌های اول ترقی را در زادگاه بپیماید<ref>مقدمه‌ کتاب القضاء (میرزای رشتی)، تحقیق: سید احمد حسینی، ج 1، ص 9.</ref>. چنین بود که حبیب الله در خانه، نخستین کلمات را از [[قرآن]] آموخت.


<noinclude>
دوازده ساله بود که از املش به لنگرود و سپس به رشت عزیمت نمود تا بر اندوخته‌اش افزوده و پاسخی در خور پرسش‌هایش بیابد.
</div>
هیجده بهار را دیده بود که به خواست پدر در میهمانی یکی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاکم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت که با مخالفت سرسخت شیخ حبیب‌الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان کارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترک کرد و از همان روز تصمیم به ترک دیار گرفت<ref> نقل از: حاج فتح الله صوفی.</ref>.
<div class="wikiInfo">[[پرونده:میرزا حبیب الله رشتی.jpg |جایگزین=میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!میرزا حبیب الله رشتی
|-
|القاب و سایر نام‌ها
|آیت‌الله • میرزای رشتی • محقق رشتی • ج‍ی‍لان‍ی‌ • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ج‍ی‍لان‍ی‌ رش‍ت‍ی‌ • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌ ن‍ج‍ف‍ی‌ • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی • م‍ی‍رزا ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌
|-
|زاده
|۱۲۳۴ • املش • گیلان • ایران
|-
|درگذشت
|۱۳۱۲ • نجف • عراق
|-
|استادان
|عبدالکریم ایروانی • محمد حسن نجفی • شیخ مرتضی انصاری دزفولی
|-
|شاگردان
|سید محمدکاظم یزدی • سید محمدعلی شهرستانی • آقا ضیاءالدین عراقی • میرزا حسین نائینی • شیخ فضل‌الله نوری • سید ابوالحسن اصفهانی • ملا محمد خمامی • میر بحرالعلوم رشتی • حاجی آقا میر رشتی • شیخ الشریعه • سید حسین طباطبایی قمی • و …
|-
|آثار
|حاشیه بر نجاه العباد • کشف الظلام فی حل معضلات الکلام • الامامه التعادل و التراجیح • بدایع الافکار • اجتماع الامر و النهی • رساله فی مقدمه الواجب • رساله فی المشتق • و …
|-
|دین و مذهب 
|اسلام • تشیع
|-
|}
</div>


'''میرزا حَبیبُ‌ اللّٰهِ رَشْتی'''، فرزند محمدعلی خان گیلانی، از بزرگ‌ترین فقهای اصولی [[شیعه]] و از شاگردان و ادامه‌دهندگان [[فقه]] [[شیخ انصاری]] بود.
== حوزه علمیه قزوین ==
وی در [[رشت]]، [[قزوین]] و [[نجف]] [[علوم اسلامی]] را از استایدی چون [[شیخ عبدالکریم ایروانی]]، صاحب جواهر، شیخ انصاری فرا گرفته و به درجه [[اجتهاد]] رسید. پس از درگذشت شیخ انصاری به ریاست علمی نجف رسید و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. اصلی‌ترین شاخصۀ شخصیت علمی حبیب‌الله رشتی، جایگاه او به‌عنوان فقیهی اصولی که به‌ویژه با تألیف برخی آثار عملاً به مثابۀ ادامه‌دهندۀ روش علمی استاد خود، شیخ انصاری بود. [[بدائع الافکار]] مهم‌ترین کتاب اصولی حبیب‌الله رشتی است و تالیفات بسیار دیگری از او برجای مانده است.
شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم [[حوزه‌ علمیه‌ قزوین]] شد. پدرش که او را به دلیل شهامت و اراده شگفتش می‌ستود برای تهیه لوازم زندگی، او را تا قزوین همراهی نمود<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262.</ref>.
او در قزوین استادی عالی‌مقام یافت که «شیخ عبدالکریم ایروانی» نام داشت. استادی که در [[فقه]] و [[اصول]] نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده ارباب وصلت نمود.
مشی زاهدانه استاد تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای که از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی کرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده استاد وفادار ماند.


=ولادت=
در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد<ref>گنجینه دانشمندان، شیخ محمد رازی، ج 5، ص 174.</ref> و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود.
سال 1259 ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی [[نماز جماعت]]، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسش‌های اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به دیار [[اهل بیت|اهل‌بیت]] نماید و از اساتید آن سامان بهره جوید. آری او تصمیم گرفت به [[نجف|نجف اشرف]] رفته و از حوزه علمیه آن شهر مقدس جرعه جرعه [[شراب]] معرفت نوشد.
مردم که از حضورش غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او، همسر و فرزندش محمد را به خدای بی‌همتا سپردند.


میرزا حبیب الله رشتی فرزند میرزا محمد علی خان فرزند جهانگیر خان قوچانی گیلانی، دانشمند و محقق ژرف نگر، از بزرگترین فقهای جهان تشیع و یگانه‌ی دوران خود بود.
== حوزه علمیه نجف ==
پدرانش در اصل اهل [[قوچان]] بودند كه در سالهای آغازین قرن یازدهم به [[گیلان]] كوچانده شده و از آن پس در گیلان ساكن شدند<ref> گوشه‌هایی از تاریخ گیلان، شیخ بهاء الدین املشی، ص 35.</ref>.
شیخ حبیب الله مجتهد املشی در سال 1263 ق. وارد نجف شد و در حلقه‌ شاگردان فقیه کبیر [[محمد حسن نجفی|شیخ محمد حسن نجفی]] (صاحب [[جواهر (کتاب)|جواهر]]) به کام‌جویی نشست. او تا سال 1266 ق. که سال وفات صاحب جواهر بود از کلاسش بهره برد و از آن [[فقیه]] نامور اجازه [[اجتهاد]] دریافت داشت<ref> اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، ج ص 149.</ref>.
میرزا حبیب الله سال 1234 ق. در [[املش]]<ref> ر. ك: دایره المعارف تشیع، ج 2، ص 509.</ref> چشم به جهان گشود و پدر خود را كه مدتها در انتظار بود شاد كرد. آری میرزا محمد علی خان كه از نیك مردان روزگار و حاكم منطقه بود خوابهایی دیده بود كه این فرزند را از طلایه داران قرن نشان می‌داد<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مرتضی انصاری، ص 261.</ref>. او در سالهای نخستین زندگی حبیب الله در تكاپوی یافتن معلمی مؤمن و دانا بود تا فرزندش گامهای اول ترقی را در زادگاه بپیماید<ref>مقدمه‌ی كتاب القضاء (میرزای رشتی)، تحقیق: سید احمد حسینی، ج ص 9.</ref>. چنین بود كه حبیب الله در خانه، نخستین كلمات را از [[قرآن]] آموخت.


دوازده ساله بود كه از املش به [[لنگرود]] و سپس به رشت عزیمت نمود تا بر اندوخته‌اش افزوده و پاسخی در خور پرسشهایش بیابد.
پس از آن به درس شیخ اعظم [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود. شیخ حبیب‌الله فرموده بود: «با آن‌که هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم ولی از هنگام ورود در جلسه‌ شیخ تا موقع تشییع جنازه‌اش بحثی از ابحاث او از من فوت نشد<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262 و 95.</ref>.»
هیجده بهار را دیده بود كه به خواست پدر در میهمانی یكی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاكم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت كه با مخالفت سرسخت شیخ حبیب الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان كارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترك كرد و از همان روز تصمیم به ترك دیار گرفت<ref> نقل از: حاج فتح الله صوفی.</ref>.


=حوزه علمیه قزوین=
== خودداری از پذیرفتن مرجعیت ==
وی با این‌که سرآمد شاگردان شیخ انصاری بود، بعد از درگذشت شیخ، وجوهات شرعی را نمی‌پذیرفت و هیچ گاه به دنبال [[مرجعیت]] نبود<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۹؛ حسینی، مردان علم در میدان عمل، ص۱۹۳؛ مدرسی، تاریخ روابط ایران و عراق، ص۲۰۸.</ref> و در مقابل اصرار شاگردان برای قبول مرجعیت، آنان را به [[محمد حسن شیرازی|میرزای شیرازی]] ارجاع می‌داد<ref> مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم، ش ۴۲. نقل از پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص۶۵.</ref>.


شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم [[حوزه‌ علمیه‌ قزوین]] شد. پدرش كه او را به دلیل شهامت و اراده‌ی شگفتش می‌ستود برای تهیه لوازم زندگی، او را تا قزوین همراهی نمود<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262.</ref>.
علت این امر را می‌توان به سجایای اخلاقی وی نسبت داد. ایشان توجه عمیق و کارشناسانه به حفظ کیان مرجعیت داشت و حمایت همه‌جانبه خود از میرزای شیرازی را در ارجاع مردم و مقلدان به ایشان نشان داد. مرحوم میرزا حبیب‌الله حتی وجوهات را قبول نمی‌کرد و همه را به [[سامرا]] و به میرزای شیرازی ارجاع می‌‎داد. از همه این‌ها مهمتر مأیوس کردن [[حکومت قاجار]] برای ایجاد شکاف بین علمای [[ایران]] است. حاکمان وقت قاجار هر چه تلاش کردند که میرزای رشتی را در مقابل میرزای شیرازی قرار بدهند، موفق نشدند.
او در قزوین استادی عالی‌مقام یافت كه «شیخ عبدالكریم ایروانی» نام داشت. استادی كه در [[فقه]] و [[اصول]] نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده‌ی ارباب وصلت نمود.
مشی زاهدانه‌ی استاد تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای كه از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی كرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده‌ی استاد وفادار ماند.


در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد<ref>گنجینه دانشمندان، شیخ محمد رازی، ج 5، ص 174.</ref> و با نظر شیخ عبدالكریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود.
== آثار ماندگار ==
سال 1259 ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی [[نماز جماعت]]، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به دیار [[اهل بیت]] نماید و از اساتید آن سامان بهره جوید. آری او تصمیم گرفت به [[نجف اشرف]] رفته و از حوزه‌ی علمیه‌ی آن شهر مقدس جرعه جرعه شراب معرفت نوشد.
آثار میرزا حبیب الله جلوه‌گاه تلاش‌های شبانه‌روزی اوست. وی کاوش‌گری گنج یاب بود که هر گاه معدنی نوین می‌یافت از جواهر آن استخراج می‌کرد و بر دانش‌طلبان ارزانی می‌داشت.
مردم كه از حضورش غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او، همسر و فرزندش محمد را به خدای بی‌همتا سپردند.


=حوزه علمیه نجف=
=== علم اصول ===
رسالة فی الضد و اقتضاء الامر بشیء النهی عنه و عدمه، التعادل و التراجیح، بدایع الافکار، اجتماع الامر و النهی، رسالة فی مقدمة الواجب، رسالة فی المشتق، التقریرات.


شیخ حبیب الله مجتهد املشی در سال 1263 ق. وارد نجف شد و در حلقه‌ شاگردان فقیه كبیر [[شیخ محمد حسن نجفی]] ([[صاحب جواهر]]) به كامجویی نشست. او تا سال 1266 ق. كه سال وفات صاحب جواهر بود از كلاسش بهره برد و از آن [[فقیه]] نامور اجازه‌ی اجتهاد دریافت داشت<ref> اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، ج 9، ص 149.</ref>.
=== علم فقه ===
کتاب الطهارة الحاشیة علی المکاسب، کتاب الزکاة، کتاب الاجارة، الالتقاط، کتاب العضب، کتاب القضاء و الشهادات، الوقوف و الصدقات، رسالة فی اللباس المشکوک، حاشیة علی منهج الرشاد، حاشیة علی نجاة العباد، حاشیة علی النخبة.


پس از آن به درس شیخ اعظم [[شیخ مرتضی انصاری]] دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود. شیخ حبیب الله فرموده بود: «با آنكه هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم ولی از هنگام ورود در جلسه‌ شیخ تا موقع تشییع جنازه‌اش بحثی از ابحاث او از من فوت نشد<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262 و 95.</ref>.»
=== علم تفسیر ===
حواشی بر تفسیر جلالین، و علم کلام: الامامة، کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام است.
نسخه‌های خطی از آثار محقق رشتی که می‌رفت در غبار زمان به فراموشی سپرده شود اخیراً به [[کتابخانه آیت‌الله نجفی مرعشی|کتابخانه آیت‌الله نجفی مرعشی]] سپرده شد و اکنون در کاروان نسخه‌های خطی آن کتابخانه ماندگار است.


=خودداری از پذیرفتن مرجعیت=
=== تقریرات ===
از انبوه شاگردان کوشا و دانشمند محقق رشتی، بسیاری تقریرات درس ایشان را نوشته‌اند که در گرامی داشت مقام‌شان نام برخی از آنان می‌آید:
سید حاج میرزا حسن همدانی، سید صادق قمی، میرزا باقر فرزند میرزا محمد علی، شیخ حسن تویسرکانی، شیخ محمد باقر فرزند محمد جعفر بهاری همدانی، سید ابوالقاسم فرزند معصوم حسینی اشکوری ...


وی با اینکه سرآمد شاگردان شیخ انصاری بود، بعد از درگذشت شیخ، وجوهات شرعی را نمی‌ پذیرفت و هیچ گاه به دنبال [[مرجعیت]] نبود<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۹؛ حسینی، مردان علم در میدان عمل، ص۱۹۳؛ مدرسی، تاریخ روابط ایران و عراق، ص۲۰۸.</ref> و در مقابل اصرار شاگردان برای قبول مرجعیت، آنان را به [[میرزای شیرازی]] ارجاع می‌داد<ref> مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم،ش ۴۲. نقل از پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص۶۵.</ref>.
=== اجازات ===
محقق رشتی از صدور اجازه اجتهاد به شدت پرهیز داشت و تنها برای اندکی از شاگردان برگزیده اجازه اجتهاد نگاشت. نام برخی شاگردان ارجمند وی که مفتخر به اجازه نقل روایت و اجتهادند ذکر می‌شود. حاج آقا مجتهد رشت (اجتهاد)، سید عبدالکریم فرزند سید حسن اعرجی (روایت)، حاج میرزا احمد دیلارستاقی لاریجانی (اجتهاد)، سید علی آقا میری دزفولی (اجتهاد)، ... .


علت این امر را می توان به سجایای اخلاقی وی نسبت داد. ایشان توجه عمیق و کارشناسانه به حفظ کیان مرجعیت داشت و حمایت همه جانبه خود از میرزای شیرازی را در ارجاع مردم و مقلدان به ایشان نشان داد. مرحوم میرزا حبیب‌الله حتی وجوهات را قبول نمی‌کرد و همه را به [[سامرا]] و به میرزای شیرازی ارجاع می ‎داد. از همه این‌ها مهمتر مأیوس کردن [[حکومت قاجار]] برای ایجاد شکاف بین علمای [[ایران]] است. حاکمان وقت قاجار هر چه تلاش کردند که میرزای رشتی را در مقابل میرزای شیرازی قرار بدهند، موفق نشدند.
== شاگردان ==
نظرگاه همه اندیشمندان حوزه بر شیوه نقادانه محقق رشتی در تدریس و دیگر پهنه‌های علمی، پدید آور محفل علمی شکوهمندی بود که دلدادگان آن، پس از کام‌جویی هر یک چون ستاره‌ای درخشان، روشنگر جامعه خویش شدند. برخی مرجع دینی شدند و عده‌ای رهبر حرکت‌های سیاسی و اجتماعی دیار خویش و دسته‌ای نیز در عرصه تدریس و تحقیق طلایه‌دار حوزه بودند.


=آثار ماندگار=
# آیت‌الله‌العظمی [[سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، وحدت گرای استعمار ستیز (مقاله)|سید محمد کاظم یزدی]]،
# آیت‌الله‌العظمی [[ضیاءالدین علی بن ملا محمد عراقی|آقا ضیاء الدین عراقی]]،
# آیت‌الله‌العظمی حاج [[محمد حسین نائینی|میرزاحسین نائینی]]،
# آیت‌الله [[شیخ شعبان دیوشلی]] (لنگرودی)،
# آیت‌الله [[شیخ عبدالله مازندرانی]] (لنگرودی)،
# آیت‌الله شهید [[فضل‌الله نوری|شیخ فضل الله نوری]]،
# آیت‌الله شهید [[حاج آقا میر بحرالعلوم رشتی]]،
# آیت‌الله شهید [[شیخ علی رشتی]]،
# آیت‌الله شهید [[شیخ عبدالغنی بادکوبه‌ای|شیخ عبدالغنی بادکوبه‌ای]]،
# آیت‌الله‌العظمی [[سید ابوالحسن اصفهانی]]،
# آیت‌الله [[سید ابوالقاسم اشکوری|سید ابوالقاسم اشکوری]].


آثار میرزا حبیب الله جلوه‌گاه تلاش‌های شبانه روزی اوست. وی كاوشگری گنج یاب بود كه هر گاه معدنی نوین می‌یافت از جواهر آن استخراج می‌كرد و بر دانش طلبان ارزانی می‌داشت.
== درگذشت ==
مردم نجف به چهره نورانی پیرمردی که سحرگاهان دربارگاه ملکوتی [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی طالب]] به [[زیارت]]، [[نماز]] و تضرع می‌نشست انس گرفته بودند. چهره‌ای که هیبت و شوکتش یادآور پیامبران و لطف و صفا در صورتش نمایان بود.
اما شب پنج‌شنبه چهاردهم [[جمادی الثانی]] 1312 ق. فرا رسید. خبر کسالت محقق رشتی مردم را در نگرانی فرو برده بود و آنگاه که صدای ناله و فغان از منزل وی برخاست همگان یافتند که دوست خدا، پیش خدا رفته است. او آسوده در بستر خفته بود. تو گویی به خوابی نازنین آسوده که چنین چهره‌اش متین است. شهر را گویا با پارچه‌ای سیاه پوشانده بودند و همه جا صدای گریه به گوش می‌رسید. در [[تهران]] و [[مشهد]] و دیگر شهرها نیز مجالس عزا و سوگواری بپا شد.


==علم اصول==
و نجف آماده تشییع پیکر مطهر آن فرزانه پارسا بود. جنازه‌ پاک او را مشاعیت کردند و به بارگاه امام متقین انتقال داده<ref>معارف الرجال محمد حرزالدین، ج 1، ص 204.</ref> و در یکی از حجره‌های صحن مطهر علوی دفن کردند<ref> نقل از خانم عزت صوفی دختر آیت‌الله شیخ اسحاق رشتی.</ref>.


رسالة فی الضد و اقتضاء الامر بشیء النهی عنه و عدمه، التعادل و التراجیح، بدایع الافكار، اجتماع الامر و النهی، رسالة فی مقدمة الواجب، رسالة فی المشتق، التقریرات.
== جستارهای وابسته ==
* [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]
* [[علوم اسلامی]]
* [[اجتهاد]]


==علم فقه==
== پانویس ==
{{پانویس}}


كتاب الطهارة الحاشیة علی المكاسب، كتاب الزكاة، كتاب الاجارة، الالتقاط، كتاب العضب، كتاب القضاء و الشهادات، الوقوف و الصدقات، رسالة فی اللباس المشكوك، حاشیة علی منهج الرشاد، حاشیة علی نجاة العباد، حاشیة علی النخبة.
== منابع ==
* [https://pasokh.org/fa/Article/View/9616/%D9%85%D9%8A%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%A8%D9%8A%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%8A برگرفته از سایت میرزا حبیب الله رشتی - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://pasokh.org]
* [https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%DB%8C-%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3-70/1493580-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D9%81%D8%AA برگرفته از سایت مروری بر زندگی حبیب الله رشتی/چرا ایشان مرجعیت را نپذیرفت؟https://www.jamaran.news]


==علم تفسیر==
{{علمای اسلام}}
 
حواشی بر تفسیر جلالین، و علم كلام: الامامة، كاشف الظلام فی حل معضلات الكلام است.
نسخه‌های خطی از آثار محقق رشتی كه می‌رفت در غبار زمان به فراموشی سپرده شود اخیراً به [[كتابخانه آیت الله نجفی مرعشی]] سپرده شد و اكنون در كاروان نسخه‌های خطی آن كتابخانه ماندگار است.
 
==تقریرات==
 
از انبوه شاگردان كوشا و دانشمند محقق رشتی، بسیاری تقریرات درس ایشان را نوشته‌اند كه در گرامی داشت مقامشان نام برخی از آنان می‌آید:
سید حاج میرزا حسن همدانی، سید صادق قمی، میرزا باقر فرزند میرزا محمد علی، شیخ حسن تویسركانی، شیخ محمد باقر فرزند محمد جعفر بهاری همدانی، سید ابوالقاسم فرزند معصوم حسینی اشكوری ...
 
==اجازات==
 
محقق رشتی از صدور اجازه‌ی اجتهاد به شدت پرهیز داشت و تنها برای اندكی از شاگردان برگزیده اجازه‌ی اجتهاد نگاشت. نام برخی شاگردان ارجمند وی كه مفتخر به اجازه‌ی نقل روایت و اجتهادند ذكر می‌شود. حاج آقا مجتهد رشت (اجتهاد)، سید عبدالكریم فرزند سید حسن اعرجی (روایت)، حاج میرزا احمد دیلارستاقی لاریجانی (اجتهاد)، سید علی آقا میری دزفولی (اجتهاد)، ... .
 
=شاگردان=
 
نظرگاه همه‌ی اندیشمندان حوزه بر شیوه‌ی نقادانه محقق رشتی در تدریس و دیگر پهنه‌های علمی، پدید آور محفل علمی شكوهمندی بود كه دلدادگان آن، پس از كامجویی هر یك چون ستاره‌ای درخشان، روشنگر جامعه‌ی خویش شدند. برخی مرجع دینی شدند و عده‌ای رهبر حركتهای سیاسی و اجتماعی دیار خویش و دسته‌ای نیز در عرصه‌ی تدریس و تحقیق طلایه دار حوزه بودند.
 
# آیت الله العظمی [[سید محمد كاظم یزدی]]،
# آیت الله العظمی [[آقا ضیاء الدین عراقی]]،
# آیت الله العظمی حاج [[میرزاحسین نائینی]]،
# آیت الله [[شیخ شعبان دیوشلی]] (لنگرودی)،
# آیت الله [[شیخ عبدالله مازندرانی]] (لنگرودی)،
# آیت الله شهید [[شیخ فضل الله نوری]]،
# آیت الله شهید [[حاج آقا میر بحرالعلوم رشتی]]،
# آیت الله شهید [[شیخ علی رشتی]]،
# آیت الله شهید [[شیخ عبدالغنی بادكوبه‌ای]]،
# آیت الله العظمی [[سید ابوالحسن اصفهانی]]،
# آیت الله [[سید ابوالقاسم اشكوری]].
 
=درگذشت=
 
مردم نجف به چهره نورانی پیرمردی كه سحرگاهان دربارگاه ملكوتی [[امیرالمؤمنین]] به [[زیارت]]، [[نماز]] و تضرع می‌نشست انس گرفته بودند. چهره‌ای كه هیبت و شوكتش یادآور پیامبران و لطف و صفا در صورتش نمایان بود.
اما شب پنج شنبه چهاردهم [[جمادی الثانی]] 1312 ق. فرا رسید. خبر كسالت محقق رشتی مردم را در نگرانی فرو برده بود و آنگاه كه صدای ناله و فغان از منزل وی برخاست همگان یافتند كه دوست خدا، پیش خدا رفته است. او آسوده در بستر خفته بود. تو گویی به خوابی نازنین آسوده كه چنین چهره‌اش متین است. شهر را گویا با پارچه‌ای سیاه پوشانده بودند و همه جا صدای گریه به گوش می‌رسید. در تهران و مشهد و دیگر شهرها نیز مجالس عزا و سوگواری بپا شد.
 
و نجف آماده‌ی تشییع پیكر مطهر آن فرزانه‌ی پارسا بود. جنازه‌ پاك او را مشاعیت كردند و به بارگاه امام متقین انتقال داده<ref>معارف الرجال محمد حرزالدین، ج 1، ص 204.</ref> و در یكی از حجره‌های صحن مطهر علوی دفن كردند<ref> نقل از خانم عزت صوفی دختر آیت الله شیخ اسحاق رشتی.</ref>.
 
=پانویس=
{{پانویس رنگی}}


[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]
[[رده:محدثان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۱

میرزا حبیب الله رشتی
میرزا حبیب الله رشتی.jpg
نام کاملمیرزا حَبیبُ‌ اللّٰهِ رَشْتی
نام‌های دیگر
  • آیت‌الله
  • میرزای رشتی
  • محقق رشتی
  • ج‍ی‍لان‍ی‌
  • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ج‍ی‍لان‍ی‌ رش‍ت‍ی‌
  • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌ ن‍ج‍ف‍ی‌
  • ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی
  • م‍ی‍رزا ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه‌ رش‍ت‍ی‌
اطلاعات شخصی
روز تولد۱۲۳۴ ش
محل تولدگیلان، املش
روز درگذشت۱۳۱۲ ش
محل درگذشتعراق، نجف
دیناسلام، شیعه
استادان
شاگردان
آثار
  • حاشیه بر نجاه العباد
  • کشف الظلام فی حل معضلات الکلام
  • الامامه التعادل و التراجیح
  • بدایع الافکار
  • اجتماع الامر و النهی
  • رساله فی مقدمه الواجب
  • رساله فی المشتق
  • و …

میرزا حَبیبُ‌اللّٰهِ رَشْتی، فرزند محمدعلی خان گیلانی، از بزرگ‌ترین فقهای اصولی شیعه و از شاگردان و ادامه‌ دهندگان فقه شیخ انصاری بود. وی در رشت، قزوین و نجف علوم اسلامی را از استادانی چون شیخ عبدالکریم ایروانی، صاحب جواهر، شیخ انصاری فرا گرفته و به درجه اجتهاد رسید. پس از درگذشت شیخ انصاری به ریاست علمی نجف رسید و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. اصلی‌ترین شاخصۀ شخصیت علمی حبیب‌الله رشتی، جایگاه او به‌عنوان فقیهی اصولی که به‌ویژه با تألیف برخی آثار عملاً به مثابۀ ادامه‌دهندۀ روش علمی استاد خود، شیخ انصاری بود. بدائع الافکار مهم‌ترین کتاب اصولی حبیب‌الله رشتی است و تالیفات بسیار دیگری از او برجای مانده است.

ولادت

میرزا حبیب‌الله رشتی فرزند میرزا محمد علی خان فرزند جهانگیر خان قوچانی گیلانی، دانشمند و محقق ژرف‌نگر، از بزرگترین فقهای جهان تشیع و یگانه دوران خود بود. پدرانش در اصل اهل قوچان بودند که در سال‎های آغازین قرن یازدهم به گیلان کوچانده شده و از آن پس در گیلان ساکن شدند[۱]. میرزا حبیب‌الله سال 1234 ق. در املش[۲] چشم به جهان گشود و پدر خود را که مدت‌ها در انتظار بود شاد کرد. آری میرزا محمد‌علی‌خان که از نیک مردان روزگار و حاکم منطقه بود خواب‌هایی دیده بود که این فرزند را از طلایه‌داران قرن نشان می‌داد[۳]. او در سال‌های نخستین زندگی حبیب الله در تکاپوی یافتن معلمی مؤمن و دانا بود تا فرزندش گام‌های اول ترقی را در زادگاه بپیماید[۴]. چنین بود که حبیب الله در خانه، نخستین کلمات را از قرآن آموخت.

دوازده ساله بود که از املش به لنگرود و سپس به رشت عزیمت نمود تا بر اندوخته‌اش افزوده و پاسخی در خور پرسش‌هایش بیابد. هیجده بهار را دیده بود که به خواست پدر در میهمانی یکی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاکم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت که با مخالفت سرسخت شیخ حبیب‌الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان کارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترک کرد و از همان روز تصمیم به ترک دیار گرفت[۵].

حوزه علمیه قزوین

شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم حوزه‌ علمیه‌ قزوین شد. پدرش که او را به دلیل شهامت و اراده شگفتش می‌ستود برای تهیه لوازم زندگی، او را تا قزوین همراهی نمود[۶]. او در قزوین استادی عالی‌مقام یافت که «شیخ عبدالکریم ایروانی» نام داشت. استادی که در فقه و اصول نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده ارباب وصلت نمود. مشی زاهدانه استاد تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای که از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی کرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده استاد وفادار ماند.

در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد[۷] و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود. سال 1259 ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی نماز جماعت، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسش‌های اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به دیار اهل‌بیت نماید و از اساتید آن سامان بهره جوید. آری او تصمیم گرفت به نجف اشرف رفته و از حوزه علمیه آن شهر مقدس جرعه جرعه شراب معرفت نوشد. مردم که از حضورش غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او، همسر و فرزندش محمد را به خدای بی‌همتا سپردند.

حوزه علمیه نجف

شیخ حبیب الله مجتهد املشی در سال 1263 ق. وارد نجف شد و در حلقه‌ شاگردان فقیه کبیر شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) به کام‌جویی نشست. او تا سال 1266 ق. که سال وفات صاحب جواهر بود از کلاسش بهره برد و از آن فقیه نامور اجازه اجتهاد دریافت داشت[۸].

پس از آن به درس شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود. شیخ حبیب‌الله فرموده بود: «با آن‌که هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم ولی از هنگام ورود در جلسه‌ شیخ تا موقع تشییع جنازه‌اش بحثی از ابحاث او از من فوت نشد[۹]

خودداری از پذیرفتن مرجعیت

وی با این‌که سرآمد شاگردان شیخ انصاری بود، بعد از درگذشت شیخ، وجوهات شرعی را نمی‌پذیرفت و هیچ گاه به دنبال مرجعیت نبود[۱۰] و در مقابل اصرار شاگردان برای قبول مرجعیت، آنان را به میرزای شیرازی ارجاع می‌داد[۱۱].

علت این امر را می‌توان به سجایای اخلاقی وی نسبت داد. ایشان توجه عمیق و کارشناسانه به حفظ کیان مرجعیت داشت و حمایت همه‌جانبه خود از میرزای شیرازی را در ارجاع مردم و مقلدان به ایشان نشان داد. مرحوم میرزا حبیب‌الله حتی وجوهات را قبول نمی‌کرد و همه را به سامرا و به میرزای شیرازی ارجاع می‌‎داد. از همه این‌ها مهمتر مأیوس کردن حکومت قاجار برای ایجاد شکاف بین علمای ایران است. حاکمان وقت قاجار هر چه تلاش کردند که میرزای رشتی را در مقابل میرزای شیرازی قرار بدهند، موفق نشدند.

آثار ماندگار

آثار میرزا حبیب الله جلوه‌گاه تلاش‌های شبانه‌روزی اوست. وی کاوش‌گری گنج یاب بود که هر گاه معدنی نوین می‌یافت از جواهر آن استخراج می‌کرد و بر دانش‌طلبان ارزانی می‌داشت.

علم اصول

رسالة فی الضد و اقتضاء الامر بشیء النهی عنه و عدمه، التعادل و التراجیح، بدایع الافکار، اجتماع الامر و النهی، رسالة فی مقدمة الواجب، رسالة فی المشتق، التقریرات.

علم فقه

کتاب الطهارة الحاشیة علی المکاسب، کتاب الزکاة، کتاب الاجارة، الالتقاط، کتاب العضب، کتاب القضاء و الشهادات، الوقوف و الصدقات، رسالة فی اللباس المشکوک، حاشیة علی منهج الرشاد، حاشیة علی نجاة العباد، حاشیة علی النخبة.

علم تفسیر

حواشی بر تفسیر جلالین، و علم کلام: الامامة، کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام است. نسخه‌های خطی از آثار محقق رشتی که می‌رفت در غبار زمان به فراموشی سپرده شود اخیراً به کتابخانه آیت‌الله نجفی مرعشی سپرده شد و اکنون در کاروان نسخه‌های خطی آن کتابخانه ماندگار است.

تقریرات

از انبوه شاگردان کوشا و دانشمند محقق رشتی، بسیاری تقریرات درس ایشان را نوشته‌اند که در گرامی داشت مقام‌شان نام برخی از آنان می‌آید: سید حاج میرزا حسن همدانی، سید صادق قمی، میرزا باقر فرزند میرزا محمد علی، شیخ حسن تویسرکانی، شیخ محمد باقر فرزند محمد جعفر بهاری همدانی، سید ابوالقاسم فرزند معصوم حسینی اشکوری ...

اجازات

محقق رشتی از صدور اجازه اجتهاد به شدت پرهیز داشت و تنها برای اندکی از شاگردان برگزیده اجازه اجتهاد نگاشت. نام برخی شاگردان ارجمند وی که مفتخر به اجازه نقل روایت و اجتهادند ذکر می‌شود. حاج آقا مجتهد رشت (اجتهاد)، سید عبدالکریم فرزند سید حسن اعرجی (روایت)، حاج میرزا احمد دیلارستاقی لاریجانی (اجتهاد)، سید علی آقا میری دزفولی (اجتهاد)، ... .

شاگردان

نظرگاه همه اندیشمندان حوزه بر شیوه نقادانه محقق رشتی در تدریس و دیگر پهنه‌های علمی، پدید آور محفل علمی شکوهمندی بود که دلدادگان آن، پس از کام‌جویی هر یک چون ستاره‌ای درخشان، روشنگر جامعه خویش شدند. برخی مرجع دینی شدند و عده‌ای رهبر حرکت‌های سیاسی و اجتماعی دیار خویش و دسته‌ای نیز در عرصه تدریس و تحقیق طلایه‌دار حوزه بودند.

  1. آیت‌الله‌العظمی سید محمد کاظم یزدی،
  2. آیت‌الله‌العظمی آقا ضیاء الدین عراقی،
  3. آیت‌الله‌العظمی حاج میرزاحسین نائینی،
  4. آیت‌الله شیخ شعبان دیوشلی (لنگرودی)،
  5. آیت‌الله شیخ عبدالله مازندرانی (لنگرودی)،
  6. آیت‌الله شهید شیخ فضل الله نوری،
  7. آیت‌الله شهید حاج آقا میر بحرالعلوم رشتی،
  8. آیت‌الله شهید شیخ علی رشتی،
  9. آیت‌الله شهید شیخ عبدالغنی بادکوبه‌ای،
  10. آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی،
  11. آیت‌الله سید ابوالقاسم اشکوری.

درگذشت

مردم نجف به چهره نورانی پیرمردی که سحرگاهان دربارگاه ملکوتی علی بن ابی طالب به زیارت، نماز و تضرع می‌نشست انس گرفته بودند. چهره‌ای که هیبت و شوکتش یادآور پیامبران و لطف و صفا در صورتش نمایان بود. اما شب پنج‌شنبه چهاردهم جمادی الثانی 1312 ق. فرا رسید. خبر کسالت محقق رشتی مردم را در نگرانی فرو برده بود و آنگاه که صدای ناله و فغان از منزل وی برخاست همگان یافتند که دوست خدا، پیش خدا رفته است. او آسوده در بستر خفته بود. تو گویی به خوابی نازنین آسوده که چنین چهره‌اش متین است. شهر را گویا با پارچه‌ای سیاه پوشانده بودند و همه جا صدای گریه به گوش می‌رسید. در تهران و مشهد و دیگر شهرها نیز مجالس عزا و سوگواری بپا شد.

و نجف آماده تشییع پیکر مطهر آن فرزانه پارسا بود. جنازه‌ پاک او را مشاعیت کردند و به بارگاه امام متقین انتقال داده[۱۲] و در یکی از حجره‌های صحن مطهر علوی دفن کردند[۱۳].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. گوشه‌هایی از تاریخ گیلان، شیخ بهاء‌الدین املشی، ص 35.
  2. ر. ک: دایره المعارف تشیع، ج 2، ص 509.
  3. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مرتضی انصاری، ص 261.
  4. مقدمه‌ کتاب القضاء (میرزای رشتی)، تحقیق: سید احمد حسینی، ج 1، ص 9.
  5. نقل از: حاج فتح الله صوفی.
  6. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262.
  7. گنجینه دانشمندان، شیخ محمد رازی، ج 5، ص 174.
  8. اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، ج 9، ص 149.
  9. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262 و 95.
  10. امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۹؛ حسینی، مردان علم در میدان عمل، ص۱۹۳؛ مدرسی، تاریخ روابط ایران و عراق، ص۲۰۸.
  11. مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم، ش ۴۲. نقل از پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص۶۵.
  12. معارف الرجال محمد حرزالدین، ج 1، ص 204.
  13. نقل از خانم عزت صوفی دختر آیت‌الله شیخ اسحاق رشتی.

منابع