عبدالله مامقانی
مامقانی | |
---|---|
نام کامل | عبدالله بن محمدحسن مامقانی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۲۹۰ ق، ۱۲۵۲ ش، ۱۸۷۳ م |
محل تولد | نجف |
سال درگذشت | ۱۳۵۱ ق، ۱۳۱۱ ش، ۱۹۳۳ م |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
عبدالله بن محمدحسن مامقانی فرزند محمدحسن مامقانی فقیه اصولی قرن چهاردهم و از دانشمندان بزرگ دانش رجال در میان شیعه است. مامقانی از علمای نجف بود که شاگردان بسیاری از جمله سید شهابالدین مرعشی نجفی را تربیت کرد. از او تألیفاتی بر جای مانده که تنقیح المقال از مهمترین آنها است. برپایی مجالس عزاداری و تأسیس کتابخانهای در نجف از فعالیتهای اجتماعی او به شمار میرود.
تولد
شیخ عبدالله مامقانی در تاریخ پانزدهم ربیع الاول 1290 ق، در شهر علم و فقاهت، نجف اشرف و در خانوادهای از سلسله جلیل روحانیت پا به عرصه وجود نهاد.
نیاکان
پدرش آیتالله شیخ محمدحسن فرزند عبدالله (متوفای 1320 ق) از شاگردان ملاّ علی خلیلی نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید حسن کوه کمری، شیخ راضی فقیه عراقی و شیخ مهدی کاشفالغطاء است. وی نویسنده اصالة البرائة، بشری الوصول الی اسرار علم الاصول ، در هشت جلد، و ذرایع الاعلام فی شرح شرایع الاسلام در شش جلد، است. او از سید علی طباطبایی نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و اجتهاد بود.
آیتالله شیخ محمدحسن مامقانی، از مراجع بزرگ تقلید در عصر خویش بود و مقلّدان بسیاری ـ خصوصاً بعد از وفات آیتالله سید محمدحسن شیرازی در سال 1312 هـ .ق. ـ در ترکیه، قفقاز و ایران بویژه در نواحی آذربایجان و تهران داشت[۱].
مادرش، دختر سید محمود تبریزی، دارای کمالات و فضایل اخلاقی بسیار بود و فراگیری علم را، کمال انسانی میدانست از این رو، در تربیت فرزندش عبدالله نهایت همّت و کوشش خود را به کار گرفت. او و همسر یکی از شاگردان شیخ محمدحسن مامقانی، تعلیم خواندن و نوشتن و قرائت قرآن به عبدالله را به عهده گرفتند و در مدت کوتاهی به این هدف عالی نایل آمدند[۲].
جدّش آیتالله شیخ عبدالله فرزند محمدباقر فرزند علی اکبر فرزند رضا مامقانی (متوفای 1247 هـ .ق.)، از شاگردان سید محمد مجاهد (متوفای 1242 هـ .ق.)، شریف العلماء مازندرانی حائری (متوفای 1246هـ .ق) و از عالمان و فقیهان بزرگ بود. او از نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و اجتهاد بود. در احوال وی نوشتهاند:
با این که خانوادهاش دارای ثروت زیاد و موقعیت اجتماعی بسیار مناسبی در شهر مامقان و تبریز بود ولی او از همه آنها دل کنده و در پی تحصیل علوم دینی، راهی عراق شد و در شهر مقدس کربلا وطن گزید تا به درجه اجتهاد نایل آمد. او در بین مردم کربلا بسیار مورد احترام و دارای موقعیت خاص بود. شبها در ایوان بزرگ حرم حسینی نماز جماعت برگزار میکرد که بسیاری از مردم و طلاب علوم دینی به او اقتدا میکردند. او در تبریز و توابع آن، مقلدانی داشته است[۳].
لقب و نسب
شیخ عبدالله به خاطر نوشتن کتاب ارزنده «تنقیح المقال» ملقب به صاحب تنقیح المقال و به خاطر انتسابش به خانواده مامقانى به «مامقانى» منتسب شده است. خاندان مامقانى از خاندانهاى معروف علمى شهرهاى تبریز، مامقان، کربلا، نجف و در حال حاضر قم است. این خانواده در قرن سیزدهم هجرى در محله العماره نجف اشرف شهرت یافت و بر اثر وصلت با اعراب گسترش پیدا کرد. بیشتر افراد این خاندان، اهل علم، فضل و پژوهش و از مراجع تقلید بودهاند و منشأ خدمات علمى و دینى بسیارى در آن شهرها شدهاند.
مامقان، بخش کوچکى از توابع شهر تبریز و در هشت فرسخى آن قرار دارد. بیشتر مردمان آن، با هوش و ذکاوت بوده و بزرگان بسیارى از آن برخاستهاند[۴].
تحصیلات
تحصیلات عبدالله مامقانى در پنج سالگى همراه با یادگیرى خواندن و نوشتن و یادگیرى قرآن کریم آغاز شد. اُنس با قرآن کریم و سرپرستى پدر و مادرى عالم و مهربان، شوق یادگیرى علوم اسلامى را در او بیش از پیش زنده کرد.
پدر عالمش چون به استعداد ذاتى و شوق فراوان او درفهم و دانستن واقعیتها پى برد، سرپرستى علمى او را خود به عهده گرفت و قسمت زیادى از علوم مقدماتى حوزه را مثل: ادبیات، منطق و حساب را به او تعلیم داد. او علاوه بر پدرش، نزد عالمان و فقیهان نجف اشرف مراحل سطح را ـ که شامل کتابهاى قوانین، ریاض المسائل، رسائل و مکاسب شیخ انصارى بود ـ در مدت کوتاهى با موفقیت کامل به پایان برد[۵].
پشتکار فراوان، دقت در فهم مطالب و استمرار و تکرار معلومات، از ویژگىهاى تحصیلى شیخ عبدالله مامقانى است. چه این که در یادگیرى علم و معرفت، هیچ تعطیلى جز روز عاشورا نمىشناخت به طورى که گاه بعضى از استادانش نگران سلامتى جسمى و روحى او مى شدند.
شیخ عبدالله مامقانى، 18 ساله بود که درس خارج اصول و فقه را نزد پدرش ـ که از استادان درس خارج فقه و اصول در نجف بود ـ آغاز کرد تا این که بعد از سالها تحصیل و پژوهش در علوم مختلف اسلامى، به درجه عالى اجتهاد رسید و از ناحیه پدرش ـ که در اعطاى اجازه نامه روایت و اجتهاد به شاگردان خود سختگیر بود ـ به دریافت اجازه نامه اجتهاد مفتخر شد[۶]. صورت اجازه مذکور در کتاب مخزن المعانى موجود است که در آن، شیخ عبدالله مورد تمجید قرار گرفته است[۷].
استادان
آیتالله شیخ عبدالله مامقانى در دروس اساتید متبحّر حوزه مقدّس نجف شرکت مى کرد و از محضر آنان بهرههاى وافى و کافى مى برد. شرح حال نویسان از میان استادان وى ـ علاوه بر پدر بزرگوارش ـ به عالمان و فقیهان زیر اشاره کردهاند:
- شیخهاشم فرزند زینالعابدین تبریزى ارونقى (متوفاى 1323 هـ .ق.) وى از شاگردان آیتالله کوه کمرى (متوفاى 1299 هـ .ق.) و نویسنده اصول فقه در دو جلد و تقریرات فقهى استادش (کوه کمرى) است. شیخ عبدالله مامقانى، مقدمات علوم اسلامى، خصوصاً ادبیات فارسى و عربى را از وى نیز فراگرفت[۸].
- شیخ غلام حسین دربندى ترکى (متوفاى 1321 هـ .ق.) وى از استادان بزرگ شهر نجف بود که علاوه بر فقه و اصول، به تدریس علوم نجوم و ریاضیات مى پرداخت[۹].
- شیخ حسن خراسانى معروف به میرزا (متوفاى 1313 هـ .ق.)[۱۰] وى فرزند شیخ عزیز، فرزند شیخ ابوطالب است که علاوه بر تدریس علوم دینى، به طبابت هم مشغول بود. او از شاگردان مولى محمد ایروانى (متوفاى 1306 هـ. ق.) و اولین کسى است که علامه مامقانى را به تصنیف و تألیف تشویق کرد[۱۱].
تأسیس کتابخانه
آیتالله مامقانى علاوه بر تربیت بسیارى از شاگردان و مبلغان دینى، رسیدگى به امور مرجعیت و برپایى مجالس عزادارى براى زنده نگه داشتن و تقویت مکتب اهلبیت (علیهالسلام) و نشر آن[۱۲]، کتابخانه مهمى را تأسیس نمود که در بین کتابهاى فراوان آن، بیش از چهارصد کتاب خطّى منحصر به فرد ـ که هر کدام از منابع و مراجع تحقیقى مهم به شمار مى رفتند ـ وجود داشت.
این کتابخانه یکى از غنىترین کتابخانههاى نجف اشرف و در محله العماره آن شهر قرار داشت. بعد از وفات آیتالله مامقانى، این کتابخانه همراه خانه وقفى که کتابها در آن جاى داشتند، توسط رژیم بعثى عراق، به بهانه توسعه شهرى، تخریب شدند. آیتالله مامقانى علاقه فراوانى به کتاب و کتابخوانى داشت و دوست داشت تا کتاب در دسترس همگان قرار گیرد. از این رو، اگر اطلاع پیدا مى کرد که کتاب تک نسخه اى نزد کسى است، از او درخواست مى کرد تا آن نسخه را به او بسپارد و او تمام مخارج استنساخ آن کتاب را به عهده مى گرفت و به تکثیر آن پرداخته و در اختیار دیگران قرار مىداد[۱۳].
ویژگىهاى اخلاقى
مهمترین ویژگى اخلاقى این عالم ربانى، نظم در ابعاد مختلف زندگى است. وى با تنظیم و برنامه ریزى در اوقات عبادت، تدریس، تحقیق، تألیف، ملاقات با مردم، ارتباط با خانواده و رسیدگى به امور مرجعیت، نظم قابل توجّهى را بر زندگى خود حاکم ساخت که ثمرات آن در آثار گرانبهاى فقه، اصول، رجال، رسیدن به کمالات معنوى و امثال آنها به خوبى قابل احساس است[۱۴].
ویژگى دیگر وى، پشتکار و سخت کوشى در راه فراگیرى، پژوهش، یاد دادن و تألیف است. همانطور که قبلاً گفته شد، او در راه تحصیل علوم دینى، از همه روزهاى سال استفاده بهینه کرد و از تلف کردن اوقات زندگى خود به سختى پرهیز داشت[۱۵]. همسرش در این مورد مى گوید: او آن چنان به تحصیل علم علاقهمند بود و از اوقات خود کمال استفاده را مى برد که حتى در هنگام صرف غذا هم، نیم نگاهى به کتاب مورد مطالعه اش داشت[۱۶].
وى در سفر به خانه خدا، تعداد بسیارى ازکتابهاى مرجع و منبع را با خود همراه برد و در آن سفر عبادى نیز به تحقیق، نکته بردارى از آنها و تألیف کتاب پرداخت[۱۷]. تواضع در عین بزرگى مقام و موقعیت خاصّ اجتماعى، خوش اخلاقى، صراحت در گفتار، علاقه فراوان به اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام)و اخلاص در کارها، از جمله خصوصیات بارز وى شمرده شده است[۱۸].
وفات و مدفن
آیتالله مامقانى بعد از سالها تحصیل، تحقیق، تدریس و تألیف د رروز یک شنبه شانزدهم شوال 1351 هـ .ق. در 61 سالگى، روح پر فتوحش به عالم بقا پر کشید.
خبر وفات آن دانشمند بزرگ، در شهرنجف پیچید. مردم دسته دسته براى وداع با پیکر وى به سوى منزلش به حرکت درآمدند و ضمن تسلیت به بازماندگان او، پیکرش را طبق وصیتى که کرده بود بر روى دوش خود گرفته و به سوى نهر چرى در خارج شهر نجف، حمل کردند. بعد از غسل میت و کفن، عده اى از فقیهان و عالمان بر او نماز میت خواندند و سپس با تشییعى کم سابقه، در مقبره پدرش آیتالله شیخ محمدحسن(ره) واقع در محله العماره نجف، به خاک سپردند.
خبر تأسّف بار وفاتش، جهان اسلام را در هاله اى از غم و اندوه فرو برد. مردم دست از کار و کسب کشیده و همراه با عالمان و فقیهان به برپایى مجلس عزا و فاتحه پرداخته، یاد و خاطره او را گرامى و از مقام بلند آن فقیه نامور، تجلیل کردند[۱۹].
پانویس
- ↑ معارف الرجال، ج 2، ص 244 زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 239، و دانشمندان آذربایجان، ص11.
- ↑ آیینه رستگارى، ص 213.
- ↑ معارف الرجال، ج 2، ص 13.
- ↑ ریحانة الادب، ج 5، ص 156.
- ↑ مقباس الهدایه، ج 1، ص 19 ریحانة الادب، ج 5، ص 159 طبقات اعلام الشیعه، قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196 و معارف الرجال، ج 2، ص 21.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 و مقباس الهدایه، ج 1، ص 19.
- ↑ ریحانة الادب، ج 5، ص 159.
- ↑ آیینه رستگارى، ص 214 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196 و معارف الرجال، ج 3، ص 270.
- ↑ معارف الرجال، ج 2، ص 21 و 397.
- ↑ همان، ص 21 و طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196.
- ↑ ماضى النجف و حاضرها، ج 2، ص 54 و طبقات اعلام الشیعه، قرن چهاردهم، ج 1، ص 366.
- ↑ ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 256.
- ↑ مصاحبه نگارنده با شیخ محمدرضا مامقانى، (13/3/1381)، قم.
- ↑ آیینه رستگارى، ص 217.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 و ریحانة الادب، ج 45، ص 157.
- ↑ مصاحبه نگارنده با شیخ محمدرضا مامقانى، (30/2/81)، قم.
- ↑ معارف الرجال، ج 2، ص 20.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 و ماضى النجف، ج 3، ص 256.
- ↑ معارف الرجال، ج 2، ص 22 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 مصفى المقال، ص 25 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 257 و آیینه رستگارى، ص 223.
منابع
برگرفته از سایت عبدالله مامقانی (شیخ عبدالله مامقانی) - دانشنامه پژوههhttp://pajoohe.ir