امین عباد بن عباس طالقانی
امین عباد بن عباس طالقانی | |
---|---|
نام کامل | ابوالقاسم اسماعيل بن عبّاد |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 326 ق، ۳۱۷ ش، ۹۳۸ م |
محل تولد | اصفهان |
سال درگذشت | 385 ق، ۳۷۴ ش، ۹۹۵ م |
محل درگذشت | ری |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها |
|
ابوالقاسم اسماعيل بن عَبّاد (326 - 385ق)، ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عَبّاد، ادیب، نویسنده، شاعر و وزیر شیعهمذهب دربار آلبویه (مؤیدالدوله و فخرالدوله)، مشهورترین کتاب ادبیاش «المحیط فی اللغة» است.
ولادت
او فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عبّاد در 16 ذيقعده سال 326ق در اصفهان ديده به جهان گشود. همچنانکه صاحب بن عباد در برخی از اشعارش به آن اشاره میکند، گرچه برخی ادله بر طالقانی بودنش اشاره دارد و برای اثبات این قول به بیان حکایتی از ثعالبی اشاره میکنند که در اخبار عباد بن علی دختر زاده صاحب آوردهاند، اما به نظر میرسد در جمع این دو قول که ظاهرا متناقض مینماید، این است که در اصفهان نیز محلی به نام طالقان وجود داشته، و این محل ظاهرا قریهای است که اکنون نیز موجود و به نام طاخونچه معروف است. و در دفاتر قدیم طاقانچه بمعنی طالقان کوچک می نوشتهاند. طالقانچه اکنون میان بلوک لنجان و سمیرم واقع شده است[۱].
خاندان
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگى و احترام رسيده بود که مردم او را «شيخ امين» مىگفتند.
تحصیلات
وى پس از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه، حديث، تفسير، کلام و ديگر علوم رايج پرداخت. پس از چندى که او خود را از اساتيد و بزرگان اصفهان بىنياز ديد به «رى» که از مراکز علم و ادب آن زمان بود، مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن عميد» وزير دانشمند و شهير آلبويه پيوست. ابن عميد توانايى «صاحب» در انشاى متون ادبى را مشاهده کرد و او را از نويسندگان مقام وزارت قرار داد. کاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکنالدوله، فرزندش مؤيّدالدوله را به حکومت اصفهان منصوب کرد، صاحب نيز در مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.
اساتيد
از مشخصات تمامى اساتيد صاحب اطلاع دقيق در دسترس نيست. برخى از اساتيد مهم وى عبارتند از: عبّاد (پدر او)، ابن عميد، ابن فارس، ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافى، ابوبکر محمد بن يعقوب، قاضى ابوبکر احمد بن کامل، ابوزکريّا يحيى بن عدّى، ابوعمر صبّاغ.
شاگردان
اسامى برخى از شاگردان او بدين شرح است: شيخ عبدالقاهر جرجانى، ابوبکر بن مقرى، قاضى ابوطيب طبرى، ابوالفضل محمد بن ابراهيم نسوّى شافعى، ابوبکر على ذکوانى.
مذهب
بسيارى از بزرگان به تشيّع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح کردهاند. سيّد بن طاووس، شيخ صدوق، علاّمه مجلسى، شيخ حرّ عاملى، شيخ بهايى، و بسيارى ديگر از اين جملهاند. جز تصريح بزرگان، دقت در اشعارى که از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين(ع) بهترين شاهد بر تشيع اين شخصيت بزرگ است.
مناصب
هنگامى که صاحب به مقام وزارت رسيد درصدد اصلاح امور برآمد و در اوّلين گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسيار کوشا بود. او پس از رسيدن به مقام وزارت نيز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ايّام اقامت در شهرهاى اصفهان، بغداد و رى و چه در مسافرت هميشه با برخى از دانشمندان و بزرگانِ علم همراه بود و حتّى در مأموريتهاى نظامى نيز مجلس بحث و گفتگو تشکيل مىداد.
توجهات
وى به تأليفات اهل قلم عنايت و توجه ويژه داشت و هرگاه از تأليف کتابى جديد آگاهى مىيافت با سعى و کوشش فراوان نسخهاى از آن فراهم مىکرد و براى مطالعه در کتابخانه خويش قرار مىداد. او در نتيجه تلاش فراوان توانست کتابخانهاى عظيم و کمنظير تشکيل دهد. کتابخانه صاحب، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را دربر داشت و دانشوران و نويسندگان متعدد از آن گنجينه ارزشمند استفاده مىبردند. «مقدسى» جغرافىدان پرآوازه و مشهور قرن چهارم، يکى از کسانى است که به تصريح خودش استفاده فراوان و بهره بسيار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است.
حکايات و وقايع متعدد از روابط نيک صاحب بن عبّاد و بزرگان معاصرش در مدارک و مآخذ نقل شده که حاکى از بزرگوارى و ستايش معاصران او نسبت به صاحب بن عباد مىباشد.
صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبيل مدح، وصف، رثاء، هجاء، هذل، مواعظ و غيره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامين تازه و دقيق آشکار ساخته است. او اشعار متعددى در وصف ائمه و امام علی و در بيان مقام والاى آنان سروده است.
در عظمت شخصيت صاحب بن عبّاد همين بس که علامه امينى در شأن او مىگويد: «او از کسانى است که شرح حال نويس هر اندازه اديب و سخندان باشد از بيان فضايل و مکارم او ناتوان بوده، زبانش در کام مىخشکد.»
وفات
وى در اواخر عمر خويش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر بيمارى افتاد. او در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود و از امور کشور با اطلاع مىشد. سرانجام در شب جمعه 24 صفر سال 385ق جان به پروردگار خويش تسليم کرد.
آثار
آثار متعددى در زمينه علوم فوق از صاحب باقى مانده که بدين شرح است[۲]:
کتاب الابانه (در علم کلام) الاقناع (در عروض) الامثال السائره (در علوم ادبى) التذکره (در کلام و اصول دين) ديوان اشعار رسائل صاحب (مباحث اخلاقى، اعتقادى و اجتماعى) رسالهاى در فضايل حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) رسالهاى در علم طب، عنوان المعارف، الفرق بين الضاد و الظاء المحيط (در علم لغت) الروزنامجة(دفتری که صاحب تمام کارهای روزانه دیوانی را در آن یادداشت میکرده است)[۳].