حسین نوری همدانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[امام کاظم' به '[[موسی بن جعفر (کاظم)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| تصویر = nori.jpg | | تصویر = nori.jpg | ||
| نام = | | نام = | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی | ||
| سال تولد = 1304 ش | | سال تولد = 1304 ش | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| استادان = | | استادان = | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| دین = اسلام | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = شیعه | | مذهب = [[شیعه]] | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی''' (متولد ۱۳۰۴ش) [[مرجع تقلید]] [[شیعه|شیعیان]] و استاد درس خارج [[حوزه علمیه قم]] است که سابقه عضویت در [[مجلس خبرگان رهبری]] و امامت جمعه [[همدان]] را دارد. اهتمام او به امور وحدتی و تقریبی، سفرهای داخلی و خارج از کشور دیدارها با نخبگان و علمای مذاهب اسلامی و پیامهای ایشان راهبردی برای پیگیری امور تقریبی بوده است. | |||
'''آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی''' (متولد ۱۳۰۴ش) [[مرجع تقلید]] [[شیعه|شیعیان]] و استاد درس خارج [[حوزه علمیه قم]] است که سابقه عضویت در [[مجلس خبرگان رهبری]] و امامت جمعه [[همدان]] را دارد. اهتمام او به امور وحدتی و تقریبی، سفرهای داخلی و خارج از کشور دیدارها با نخبگان و علمای مذاهب اسلامی و پیامهای ایشان راهبردی برای پیگیری امور تقریبی بوده است. | |||
آیتالله نوری همدانی از [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] اجازه برای تصدی امور حسبیه داشت و جزو پایهگذاران و نویسندگان مجله مکتب اسلام و مؤسس مدرسه علمیه مهدی موعود(عج) در قم بود. | |||
سخنرانی علیه حکومت پهلوی در [[حسینیه ارشاد]]، تنظیم و نشر اعلامیهها، امضای اعلامیه مرجعیت سید روحالله خمینی، سخنرانی در تظاهرات ۱۹ دی، زندانی شدن در [[تهران]] و تبعید به خلخال و سقز از سوابق سیاسی نوری همدانی قبل از انقلاب اسلامی ایران است. | سخنرانی علیه حکومت پهلوی در [[حسینیه ارشاد]]، تنظیم و نشر اعلامیهها، امضای اعلامیه مرجعیت سید روحالله خمینی، سخنرانی در تظاهرات ۱۹ دی، زندانی شدن در [[تهران]] و تبعید به خلخال و سقز از سوابق سیاسی نوری همدانی قبل از انقلاب اسلامی ایران است. | ||
خط ۳۹: | خط ۴۲: | ||
حضرت آیتاللهالعظمی نوری همدانی از حیث نوشتن مطالب علمی تقید خاصی دارند و یکی از سفارشات جدی ایشان به طلاب این است که باید اهل قلم باشند و در زمینههای گوناگون بتوانند قلم فرسایی کنند. روی این اصل معظمله نوشتههای فراوانی در زمینه موضوعات مختلف دارند که بالغ بر بیش از 50 جلد میشود. برخی از آن نوشتهها چاپ شده و بعضی دیگر در آستانه چاپ قرار دارد و برخی از آنها در حال آمادهسازی جهت چاپ میباشد. | حضرت آیتاللهالعظمی نوری همدانی از حیث نوشتن مطالب علمی تقید خاصی دارند و یکی از سفارشات جدی ایشان به طلاب این است که باید اهل قلم باشند و در زمینههای گوناگون بتوانند قلم فرسایی کنند. روی این اصل معظمله نوشتههای فراوانی در زمینه موضوعات مختلف دارند که بالغ بر بیش از 50 جلد میشود. برخی از آن نوشتهها چاپ شده و بعضی دیگر در آستانه چاپ قرار دارد و برخی از آنها در حال آمادهسازی جهت چاپ میباشد. | ||
کتابهایی که تاکنون به زیور چاپ آراسته شدهاند، عبارت است از: | کتابهایی که تاکنون به زیور چاپ آراسته شدهاند، عبارت است از: | ||
{{فهرست ستونی |3}} | |||
* الخمس | |||
* مسائل من اجتهاد و تقلید | |||
* امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام (عربی) | |||
* امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام (فارسی) | |||
* اسلام مجسم (شرح حال علمای بزرگ اسلام) | |||
* جایگاه بانوان در اسلام | |||
* جهاد (فارسی) | |||
* ربا | |||
* دانش عصر فضا | |||
* شگفتیهای آفرینش | |||
* جهان آفرینش | |||
* انسان و جهان | |||
* خوارج از دیدگاه نهجالبلاغه | |||
* یک حرکت انقلابی در مصر | |||
* داستان باستان | |||
* ما و مسائل روز | |||
* بیتالمال از دیدگاه نهجالبلاغه | |||
* اقتصاد اسلامی | |||
* منطق خداشناسی | |||
* جمهوری اسلامی | |||
* رساله توضیح المسائل | |||
* آمادگی رزمی و مرزداری در اسلام | |||
* هزار و یک مسئله فقهی (استفتائات جلد 1 و 2) | |||
* مناسک حج (عربی) | |||
* مناسک حج (فارسی) | |||
* منتخب المسائل (عربی) | |||
{{پایان}} | |||
که هریک از نوشتههای فوق مخاطبان خاصی داشته و مورد استفاده اقشار مختلف قرار میگیرد. | |||
== فعالیتهای سیاسی و اجتماعی == | == فعالیتهای سیاسی و اجتماعی == | ||
ایشان به لحاظ اینکه شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بوده و در حد عشق به ایشان دلبسته بودند، از هر حیث به ویژه از جهت سیاسی به شدت تحت تأثیر آموزههای بنیانگزار جمهوری اسلامی قرار داشتند، لذا در کنار فعالیتهای علمی عمیق، از ورود در عرصه سیاسی و اجتماعی غفلت نورزیده، پیوسته در صفوف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی حرکت میکردند و در این راه از زندان و تبعید و... نهراسیده و همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابی با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشی از این فعالیتها را از زبان معظمله میشنویم: | ایشان به لحاظ اینکه شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بوده و در حد عشق به ایشان دلبسته بودند، از هر حیث به ویژه از جهت سیاسی به شدت تحت تأثیر آموزههای بنیانگزار جمهوری اسلامی قرار داشتند، لذا در کنار فعالیتهای علمی عمیق، از ورود در عرصه سیاسی و اجتماعی غفلت نورزیده، پیوسته در صفوف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی حرکت میکردند و در این راه از زندان و تبعید و... نهراسیده و همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابی با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشی از این فعالیتها را از زبان معظمله میشنویم: | ||
«من از جمله کسانی هستم که توفیق داشتم چند سالی در مکتب پرفیض حضرت آیت آللَّهالعظمی امام خمینی، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی، از سجایای اخلاقی ایشان نیز، بهره ببرم. در طول این سالیان با توجه به متون و موازین اسلامی در یافته بودم که مسؤلیت روحانیت، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمیشود. به این جهت از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحول را آغاز کردند. من سعی کردم که پشت سر ایشان بقدر توانم گام بردارم. | «من از جمله کسانی هستم که توفیق داشتم چند سالی در مکتب پرفیض حضرت آیت آللَّهالعظمی امام خمینی، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی، از سجایای اخلاقی ایشان نیز، بهره ببرم. در طول این سالیان با توجه به متون و موازین اسلامی در یافته بودم که مسؤلیت روحانیت، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمیشود. به این جهت از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحول را آغاز کردند. من سعی کردم که پشت سر ایشان بقدر توانم گام بردارم. | ||
در آن زمان، جلسات مرتبی با رفقای همفکر خود داشتیم که در آن نسبت به مسائل جاری گفتگو میشد و برای پیشبرد امور تصمیماتی اتخاذ میگردید. گاهی | در آن زمان، جلسات مرتبی با رفقای همفکر خود داشتیم که در آن نسبت به مسائل جاری گفتگو میشد و برای پیشبرد امور تصمیماتی اتخاذ میگردید. گاهی اعلامیههایی علیه رژیم و شاه امضا میکردیم. البته متن بعضی از آن اعلامیهها را نیز گاهی من تنظیم میکردم. در نشر و توزیع آنها نیز، همکاری نزدیک داشتم. افرادی را به این منظور به نقاط مختلف کشور میفرستادیم. | ||
== زندان قزل قلعه == | == زندان قزل قلعه == | ||
بعد از این که حضرت امام را به ترکیه تبعید کردند؛ اعلامیههایی که علیه رژیم از قم صادر | بعد از این که حضرت امام را به ترکیه تبعید کردند؛ اعلامیههایی که علیه رژیم از قم صادر میشد امضای من را نیز داشت. به همین جهت در آن زمان چند نفر مأمور از طرف ساواک به منزل ما ریختند بطور دقیق همه جا را گشتند. حتی یادم هست که کتابها را نیز، ورق میزدند. مقداری از کتابها را برداشتند بردند و مرا نیز، دستگیر کردند و به ساواک قم که در خیابان راه آهن بود بردند. شبی را آنجا بسر بردیم؛ بعد منتقل شدم به تهران، زندان قزل قلعه. قزل قلعه یکی از زندانهای رژیم شاه بود که افراد را در آن زمان به آنجا میبردند، در زندان، متوجه شدم که آقایان دیگری نیز آنجا هستند؛ البته همگی ما در سلولهای انفرادی بودیم و فقط روزی سه مرتبه صبح، ظهر و شام درب سلول را باز میکردند و ما حق داشتیم برای تجدید وضو از آن خارج بشویم. هنگامی که مرا برای دستشویی میبردند از دور این آقایان را دیدم و فهمیدم که این آقایان هم آنجا هستند. | ||
داخل سلول لامپ نبود؛ تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت شعاع کم و سوئی از روشنائی داخل سالن به درون سلول | داخل سلول لامپ نبود؛ تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت شعاع کم و سوئی از روشنائی داخل سالن به درون سلول میتابید. این سلولها به اندازهای کوچک بود که اگر دستهایمان را باز میکردیم به دیوارهای دو طرف میرسید. کف سلولها را با آجرهای ناهموار فرش کرده بودند به گونهای که موقع خوابیدن پشت و کمر انسان را به سختی میآزرد.<br>حدود سه ماه بدون محاکمه و ممنوع الملاقات با این وضع، در این سلولها بودم و بجز هنگام تجدید وضو از آن نمیتوانستم خارج شوم. بعد از محاکمه، روزی فقط ده دقیقه ما را به عنوان هواخوری داخل حیاط زندان میبردند که قدم بزنیم. هنگامی که مرا برای بازجویی بردند، مهمترین حرف آنان این بود که شما طرفدار حضرت امام هستید و به پشتیبانی از ایشان اعلامیه مینویسید و امضاء میکنید. نزدیک دو ماه که از تاریخ محاکمه گذشت من آزاد شدم.<br>چند ماه از آزادی من نگذشته بود که مسافرتی به همدان داشتم. در همدان علما و غیرعلما به دیدن بنده آمدند. تابستان بود، من در مدرسه همدان درسی شروع کردم که مورد استقبال واقع شد. ساواک همدان از این موضع که جوانهای شهر و مردم با من رابطه داشتند و به درس و بحث میآمدند نگران بود؛ به این جهت مرا به بهانهای گرفتند وبه تهران فرستادند. دوباره روانه زندان قزل قلعه شدم و چندین ماه دیگر در آنجا زندانی گشتم. | ||
بعد از آزادی از زندان، مدت زیادی به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم. بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخرانی جلوگیری کرد. | بعد از آزادی از زندان، مدت زیادی به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم. بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخرانی جلوگیری کرد. | ||
خط ۵۷: | خط ۸۷: | ||
=== توهین روزنامه اطلاعات به امام === | === توهین روزنامه اطلاعات به امام === | ||
از آن تاریخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصتهای مناسب و موقعیتهای گوناگون هدف خود را تعقیب میکردم تا این که جریان 19 دی 56 بوجود آمد، و آن به این شرح است: | از آن تاریخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصتهای مناسب و موقعیتهای گوناگون هدف خود را تعقیب میکردم تا این که جریان 19 دی 56 بوجود آمد، و آن به این شرح است: | ||
در روزنامه اطلاعات 17 دی 56 مقاله | در روزنامه اطلاعات 17 دی 56 مقاله توهینآمیز و تندی علیه حضرت امام، که آن زمان در نجف تشریف داشتند، چاپ شد. انتشار این مقاله، خشم آقایان اساتید و فضلای حوزه قم را برانگیخت. به همین مناسبت جلسهای در منزل این جانب برگزار شد که در آن آقایان: مشکینی، وحید خراسانی نیز حضور یافتند. | ||
=== تصمیم به تعطیلی قم === | === تصمیم به تعطیلی قم === | ||
در آن جلسه تصمیم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنین مقالهای در اولین گام حوزه و بازار قم تعطیل شود. حوزه قم و بازار تعطیل شد. فضلای حوزه و آقایان بازاریها به منزل مراجع و اساتید بزرگ | در آن جلسه تصمیم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنین مقالهای در اولین گام حوزه و بازار قم تعطیل شود. حوزه قم و بازار تعطیل شد. فضلای حوزه و آقایان بازاریها به منزل مراجع و اساتید بزرگ میرفتند که در آنجا جلسات سخنرانی در اعتراض به رژیم برگزار میشد. روز 19 دی، که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند. این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود. | ||
از حدود ساعت یک بعد از ظهر عدهای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند. رفته رفته جمعیت | از حدود ساعت یک بعد از ظهر عدهای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند. رفته رفته جمعیت میآمد داخل حیاط و پشت بامها و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونهای که جمعیت به خیابان رسیده بود. نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم، لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایتهای رژیم شاه، انجام دادم. | ||
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایتها بگذارم؛ | در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایتها بگذارم؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۱۰۹: | ||
از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی (رضوان اللَّه علیه) در پاریس (نوفل لوشاتو) بودند، پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام (رضوان اللَّه علیه) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل میشد شرکت مینمودم و چند دفعه با معظمله ملاقات خصوصی داشتم. | از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی (رضوان اللَّه علیه) در پاریس (نوفل لوشاتو) بودند، پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام (رضوان اللَّه علیه) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل میشد شرکت مینمودم و چند دفعه با معظمله ملاقات خصوصی داشتم. | ||
و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقهای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستمشاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده | و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقهای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستمشاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آن را با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم. | ||
== تلاش برای اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی == | == تلاش برای اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی == | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۸۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
[https://urd.ac.ir/fa/cont/1588/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%AA--%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87--%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86 دانشگاه ادیان و مذاهب] | * [https://urd.ac.ir/fa/cont/1588/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%AA--%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87--%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86 دانشگاه ادیان و مذاهب] | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۹
حسین نوری همدانی | |
---|---|
نامهای دیگر | آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1304 ش، ۱۹۲۶ م، ۱۳۴۴ ق |
محل تولد | همدان، ایران |
دین | اسلام، شیعه |
آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی (متولد ۱۳۰۴ش) مرجع تقلید شیعیان و استاد درس خارج حوزه علمیه قم است که سابقه عضویت در مجلس خبرگان رهبری و امامت جمعه همدان را دارد. اهتمام او به امور وحدتی و تقریبی، سفرهای داخلی و خارج از کشور دیدارها با نخبگان و علمای مذاهب اسلامی و پیامهای ایشان راهبردی برای پیگیری امور تقریبی بوده است.
آیتالله نوری همدانی از امام خمینی اجازه برای تصدی امور حسبیه داشت و جزو پایهگذاران و نویسندگان مجله مکتب اسلام و مؤسس مدرسه علمیه مهدی موعود(عج) در قم بود.
سخنرانی علیه حکومت پهلوی در حسینیه ارشاد، تنظیم و نشر اعلامیهها، امضای اعلامیه مرجعیت سید روحالله خمینی، سخنرانی در تظاهرات ۱۹ دی، زندانی شدن در تهران و تبعید به خلخال و سقز از سوابق سیاسی نوری همدانی قبل از انقلاب اسلامی ایران است. رساله عملیه ایشان در سال ۱۳۷۱ش انتشار یافت. از وی تألیفات بسیاری از جمله معجم الروات الثقات، جهاد، انسان و جهان، جایگاه زن در جهان اسلام و... به چاپ رسیده است. به عقیده نوری همدانی بی احترامی مسلمانان به مقدسات یکدیگر مانع تحکیم وحدت است
ولادت
ایشان در سال 1304 شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر همدان دیده به جهان گشودند. پدر ایشان مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ ابراهیم نوری همدانی از علمای وارسته همدان، معاصر با آیتاللهالعظمی آخوند ملاعلی همدانی و هم حجره او بود.
تحصیلات
شیخ حسین در سن هفت سالگی آموختن را آغاز نمود. ادبیات فارسی، گلستان سعدی، انشاء، ترسل نصاب و... تا معالم الاصول را پیش والد مکرم خویش فراگرفت. سپس در سال 1321 شمسی وارد مدرسه مرحوم آخوند همدانی شده و حدود یک سال و نیم در آنجا به فراگیری علوم پرداختند. ولی اشتیاق و عطش ایشان به آموختن و استعداد مثال زدنی فراگیری در وجود معظمله، وادارشان ساخت تا بعد از اقامت مدت کوتاهی در همدان، به شهر مقدس قم عزیمت نموده و در آشیانه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) اقامت افکنده، با به جان خریدن همه مشقتهای جان فرسای آن روز، به بهرهگیری از دروس اساتید برجسته حوزه علمیه قم بپردازند.
اساتید
ایشان دروس ابتدایی را در خدمت پدر آموخته، سپس در محضر بزرگان حوزه علمیه همدان به ویژه مرحوم آیتاللهالعظمی آخوند ملاعلی همدانی شاگردی کرد. بعد از ورود به حوزه علمیه قم، بیشترین استفاده علمی را از خدمت آیات عظام: داماد، حجت کوهکمرهای، علامه طباطبایی، بروجردی و حضرت امام خمینی (علیهم الرحمه) داشتهاند.
تدریس
حضرت آیتالله نوری از بدو ورود به حوزه علمیه قم همزمان با تحصیل، تدریس را نیز آغاز نموده و در موضوعات مختلف فقهی، اصولی، کلامی، اخلاقی و... حوزه درسی شلوغی داشته و شاگردان زیادی از محضر پرفیض ایشان بهره میگرفتند. تا جایی که درس نهجالبلاغه معظمله در مسجد اعظم در زمان طاغوت از درسهای پر محتوای حوزه علمیه آن روز به حساب آمده، مباحث مطروحه در آن از حیث منطق و استدلال چنان عرصه را بر کارگزاران رژیم طاغوت تنگ کرد که چاره ای جز تعطیلی آن ندیده و با تعطیل کردن آن صدها تن از فضلای حوزه علمیه را ـ که اینک هریک از بزرگان حوزه و خدمت گزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی محسوب میشوند ـ از آن نعمت محروم کردند. و اینک نیز قریب به سی سال است که به تدریس درس خارج مشغولند که حدود یکهزار نفر از فضلاء و علمای برجسته از محضر ایشان کسب فیض مینمایند.
تألیفات
حضرت آیتاللهالعظمی نوری همدانی از حیث نوشتن مطالب علمی تقید خاصی دارند و یکی از سفارشات جدی ایشان به طلاب این است که باید اهل قلم باشند و در زمینههای گوناگون بتوانند قلم فرسایی کنند. روی این اصل معظمله نوشتههای فراوانی در زمینه موضوعات مختلف دارند که بالغ بر بیش از 50 جلد میشود. برخی از آن نوشتهها چاپ شده و بعضی دیگر در آستانه چاپ قرار دارد و برخی از آنها در حال آمادهسازی جهت چاپ میباشد. کتابهایی که تاکنون به زیور چاپ آراسته شدهاند، عبارت است از:
- الخمس
- مسائل من اجتهاد و تقلید
- امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام (عربی)
- امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام (فارسی)
- اسلام مجسم (شرح حال علمای بزرگ اسلام)
- جایگاه بانوان در اسلام
- جهاد (فارسی)
- ربا
- دانش عصر فضا
- شگفتیهای آفرینش
- جهان آفرینش
- انسان و جهان
- خوارج از دیدگاه نهجالبلاغه
- یک حرکت انقلابی در مصر
- داستان باستان
- ما و مسائل روز
- بیتالمال از دیدگاه نهجالبلاغه
- اقتصاد اسلامی
- منطق خداشناسی
- جمهوری اسلامی
- رساله توضیح المسائل
- آمادگی رزمی و مرزداری در اسلام
- هزار و یک مسئله فقهی (استفتائات جلد 1 و 2)
- مناسک حج (عربی)
- مناسک حج (فارسی)
- منتخب المسائل (عربی)
که هریک از نوشتههای فوق مخاطبان خاصی داشته و مورد استفاده اقشار مختلف قرار میگیرد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
ایشان به لحاظ اینکه شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بوده و در حد عشق به ایشان دلبسته بودند، از هر حیث به ویژه از جهت سیاسی به شدت تحت تأثیر آموزههای بنیانگزار جمهوری اسلامی قرار داشتند، لذا در کنار فعالیتهای علمی عمیق، از ورود در عرصه سیاسی و اجتماعی غفلت نورزیده، پیوسته در صفوف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی حرکت میکردند و در این راه از زندان و تبعید و... نهراسیده و همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابی با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشی از این فعالیتها را از زبان معظمله میشنویم: «من از جمله کسانی هستم که توفیق داشتم چند سالی در مکتب پرفیض حضرت آیت آللَّهالعظمی امام خمینی، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی، از سجایای اخلاقی ایشان نیز، بهره ببرم. در طول این سالیان با توجه به متون و موازین اسلامی در یافته بودم که مسؤلیت روحانیت، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمیشود. به این جهت از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحول را آغاز کردند. من سعی کردم که پشت سر ایشان بقدر توانم گام بردارم. در آن زمان، جلسات مرتبی با رفقای همفکر خود داشتیم که در آن نسبت به مسائل جاری گفتگو میشد و برای پیشبرد امور تصمیماتی اتخاذ میگردید. گاهی اعلامیههایی علیه رژیم و شاه امضا میکردیم. البته متن بعضی از آن اعلامیهها را نیز گاهی من تنظیم میکردم. در نشر و توزیع آنها نیز، همکاری نزدیک داشتم. افرادی را به این منظور به نقاط مختلف کشور میفرستادیم.
زندان قزل قلعه
بعد از این که حضرت امام را به ترکیه تبعید کردند؛ اعلامیههایی که علیه رژیم از قم صادر میشد امضای من را نیز داشت. به همین جهت در آن زمان چند نفر مأمور از طرف ساواک به منزل ما ریختند بطور دقیق همه جا را گشتند. حتی یادم هست که کتابها را نیز، ورق میزدند. مقداری از کتابها را برداشتند بردند و مرا نیز، دستگیر کردند و به ساواک قم که در خیابان راه آهن بود بردند. شبی را آنجا بسر بردیم؛ بعد منتقل شدم به تهران، زندان قزل قلعه. قزل قلعه یکی از زندانهای رژیم شاه بود که افراد را در آن زمان به آنجا میبردند، در زندان، متوجه شدم که آقایان دیگری نیز آنجا هستند؛ البته همگی ما در سلولهای انفرادی بودیم و فقط روزی سه مرتبه صبح، ظهر و شام درب سلول را باز میکردند و ما حق داشتیم برای تجدید وضو از آن خارج بشویم. هنگامی که مرا برای دستشویی میبردند از دور این آقایان را دیدم و فهمیدم که این آقایان هم آنجا هستند.
داخل سلول لامپ نبود؛ تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت شعاع کم و سوئی از روشنائی داخل سالن به درون سلول میتابید. این سلولها به اندازهای کوچک بود که اگر دستهایمان را باز میکردیم به دیوارهای دو طرف میرسید. کف سلولها را با آجرهای ناهموار فرش کرده بودند به گونهای که موقع خوابیدن پشت و کمر انسان را به سختی میآزرد.
حدود سه ماه بدون محاکمه و ممنوع الملاقات با این وضع، در این سلولها بودم و بجز هنگام تجدید وضو از آن نمیتوانستم خارج شوم. بعد از محاکمه، روزی فقط ده دقیقه ما را به عنوان هواخوری داخل حیاط زندان میبردند که قدم بزنیم. هنگامی که مرا برای بازجویی بردند، مهمترین حرف آنان این بود که شما طرفدار حضرت امام هستید و به پشتیبانی از ایشان اعلامیه مینویسید و امضاء میکنید. نزدیک دو ماه که از تاریخ محاکمه گذشت من آزاد شدم.
چند ماه از آزادی من نگذشته بود که مسافرتی به همدان داشتم. در همدان علما و غیرعلما به دیدن بنده آمدند. تابستان بود، من در مدرسه همدان درسی شروع کردم که مورد استقبال واقع شد. ساواک همدان از این موضع که جوانهای شهر و مردم با من رابطه داشتند و به درس و بحث میآمدند نگران بود؛ به این جهت مرا به بهانهای گرفتند وبه تهران فرستادند. دوباره روانه زندان قزل قلعه شدم و چندین ماه دیگر در آنجا زندانی گشتم.
بعد از آزادی از زندان، مدت زیادی به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم. بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخرانی جلوگیری کرد.
روز تاریخی 19 دی سال 56
توهین روزنامه اطلاعات به امام
از آن تاریخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصتهای مناسب و موقعیتهای گوناگون هدف خود را تعقیب میکردم تا این که جریان 19 دی 56 بوجود آمد، و آن به این شرح است: در روزنامه اطلاعات 17 دی 56 مقاله توهینآمیز و تندی علیه حضرت امام، که آن زمان در نجف تشریف داشتند، چاپ شد. انتشار این مقاله، خشم آقایان اساتید و فضلای حوزه قم را برانگیخت. به همین مناسبت جلسهای در منزل این جانب برگزار شد که در آن آقایان: مشکینی، وحید خراسانی نیز حضور یافتند.
تصمیم به تعطیلی قم
در آن جلسه تصمیم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنین مقالهای در اولین گام حوزه و بازار قم تعطیل شود. حوزه قم و بازار تعطیل شد. فضلای حوزه و آقایان بازاریها به منزل مراجع و اساتید بزرگ میرفتند که در آنجا جلسات سخنرانی در اعتراض به رژیم برگزار میشد. روز 19 دی، که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند. این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود.
از حدود ساعت یک بعد از ظهر عدهای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند. رفته رفته جمعیت میآمد داخل حیاط و پشت بامها و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونهای که جمعیت به خیابان رسیده بود. نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم، لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایتهای رژیم شاه، انجام دادم.
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایتها بگذارم؛
مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند. من خود نیز لازم دانستم که با مردم حرت کنم. آمدیم بیرون، از کوچه که گذشتیم وارد خیابان شدیم. ابتدای جمعیت به چهاراه مقابل کلانتری رسیده بود. در اینجا مزدوران رژیم، مردم را به گلوله بستند و با سلاح گرم به مردمی که هیچگونه وسیله دفاعی نداشتند حمله کردند. عدهای از مردم شهید شدند؛ عدهای مجروح و زخمی و عدهای هم توانستند جان سالم بدر برند. همین جریان موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای مختلف ایران شد. به مناسبت بزرگداشت شهدای این روز، قیام فراگیر ملت ایران از تبریز آغاز و رفته رفته تمام ایران را فرار گرفت.
به همین مناسب کوچه ما کوچه قیام نامگذاری شد. و وقتی حضرت امام (رحمه الله) به قم مشرف شدند به منزل ما نیز تشریف آوردند، و به محضر ایشان عرض شد که انقلاب اسلامی از این خانه آغاز شده است.
بعد از جریان این سخنرانی در روز 19 دی، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کند؛ به این جهت در تهران کاری داشتم رفتم که آن را انجام دهم. وقتی به تهران رفته بودم. شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند. وقتی از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند. خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظی و آماده شدن، به ساواک تلفن زدم و گفتم: اگر با من کاری دارید از تهران برگشتهام. حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانی قم بردند و از آنجا مرا به خلخال تبعید کردند. تبعید من در خلخال چندین ماه به طول انجامید. در این مدت نسبت به من سختگیری فراوان میشد. هر روز لازم بود به شهربانی رفته و دفتری را امضا کنم. منزل ما را شدیدا کنترل میکردند؛ حتی رفت و آمدهای عادی را زیر نظر داشتند.
تهیه ارزاق عمومی را برای ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش میکردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداری کنند. یک روز صبح که برای امضا دفتر رفته بودم؛ به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم؛ چون میخواستند مرا به سقز ببرند. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذیرفته نشد. مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند. دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپری میکردیم. دولت شریفامامی که روی کار آمد برای کسب وجاهت - به اصطلاح - زندانیهای سیاسی را آزاد میکرد و تبعیدیها را برمیگرداند. در این زمان نیز من از تبعیدگاه آزاد شدم.
از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی (رضوان اللَّه علیه) در پاریس (نوفل لوشاتو) بودند، پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام (رضوان اللَّه علیه) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل میشد شرکت مینمودم و چند دفعه با معظمله ملاقات خصوصی داشتم.
و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقهای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستمشاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آن را با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم.
تلاش برای اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی
از جمله جریانهایی که در آن دوران پیش آمد، جریان در گذشت آیت اللَّهالعظمی حکیم (ره) بود. ما به لحاظ خصوصیات علمی و دیگر خصائص روشن و بارزی که در حضرت امام سراغ داشتیم، تصمیم گرفتیم کاری کنیم که چهره ایشان خارج از حوزههای علمیه نیز برای مردم بهتر و کاملتر شناخته شود. از این جهت تصمیم گرفتیم اعلامیهای بدهیم که بعد از مرحوم آقای حکیم، مردم به حضرت امام مراجعه کنند.
دوازده نفر از مدرسین حوزه علمیه قم، که اینجانب نیز جزء ایشان بودم این اعلامیه را در تأیید مرجعیت حضرت امام بعد از مرحوم آقای حکیم امضا کرده و پخش کردیم. علمای شهرستانها از این اعلامیه استقبال خوبی کردند و در بعضی از مراکز، آقایان اعلامیه را روی منبر برای مردم خوانده بودند که تأثیری گذاشته بود.
بعد از صدور این اعلامیه، منتظر بودم که دنبالم بیایند؛ چرا که میدانستم صدور چنین اعلامیهای بیعاقبت نیست. همین طور هم شد، یک روز ظهر مأمورین ساواک به منزل ما ریختند و ما در این جریانات نیز به وظیفه خود عمل کردیم.
مسافرتهای علمی فرهنگی
آیتاللهالعظمی نوری همدانی با الهام از توصیه قرآنی مبنی بر (سیروا فی الارض) سفرهای زیادی به اقصا نقاط جهان داشته و در این سفرها ضمن انجام مباحثات علمی با برخورد با افکار و فرهنگهای گوناگون بر تجارب خویش میافزودند.
نمایندگی سید روح خمینی در اروپا
در سال 58 و 59 که نماینده حضرت امام در اروپا بودم و به آن دیار رفت و آمد داشتم در ظرف این دو سال در موقع تحصیل در قم اشتغال به تدریس داشتم ولی در موقع تعطیلی حوزه به کشورهای اروپا از قبیل: انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوئد، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئیس، نروژ، فنلاند، اسپانیا، یونان، و ترکیه مسافرت میکردم، و در طی ملاقاتها و مصاحبه و تشکیل مجالس حقایق اسلام و عظمت انقلاب اسلامی را بیان میکردم، و به سؤالات علمی و مذهبی با توفیق خداوند پاسخ میدادم، و سفرهایی به پاکستان و یک سفر هم به تایلند، بنگلادش و هندوستان رفتهام و در این سفرها علاوه بر معاشرت با فرقههای گوناگون و بیان معارف و مبانی اسلام، توجه بیشتر به بیان مزایای انقلاب اسلامی ایران و نشان دادن چهره استکبار جهانی بود.
سفرهای تقریبی
آیتالله حسین نوری همدانی، از برخی جهات یک مرجع تقلید کمنظیر است. از جمله این جهات سفرهای وی به کشورهای خارجی جهت ملاقات و حضور در جمع مسلمانان به ویژه شیعیان است؛ تانزانیا، کنیا، روسیه، عراق و جمهوری آذربایجان.
ایشان سال 1394 راهی باکو شد تا در دیداری ۵ روزه با مردم و مقامات مذهبی همسایه شمالی ایران دیدار و گفتگو کند. سفری که احتمالاً در پاسخ به دعوت دوسال قبل شیخ الاسلام الله شکور پاشازاده رئیس اداره مسلمانان قفقاز بود که به ایران آمد و در دیدار با چند تن از مراجع از جمله آیتالله نوری همدانی، از ایشان برای سفر به باکو دعوت نمود. آیتالله نوری همدانی در بدو ورود به آذربایجان هدف از سفر خود به این کشور اسلامی را کمک به تقویت وحدت بین مسلمانان و همبستگی بین دو کشور اعلام نمود. ایشان وحدت و اتحاد را نیاز ضروری امت اسلامی و کشورهای مسلمان برای مقابله با دشمنان اعلام کرد.
وی در نخستین روز سفر خود به زیارت مرقد مطهر بی بی حکیمه دختر موسی بن جعفر (کاظم)(ع) رفت و با زائران و مجاوران بی بی حکیمه دیدار و گفت وگو نمود.
بازدید از بزرگترین مسجد منطقه قفقاز و ادای احترام به مقام شهدای جمهوری آذربایجان برنامه دیگر این مرجع تقلید در روز اول سفر بود.
همچنین در این روز شخصیتهای برجسته دینی آذربایجان از جمله شیخالاسلام پاشازاده عالیترین شخصیت دینی این کشور با حضور درمحل اقامت این مرجع تقلید با وی دیدار کردند.
حضور و سخنرانی در جمع علما و روحانیون جمهوری آذربایجان در مسجد تازه پیر باکو مهمترین برنامه روز دوم سفر آیتالله بود؛ در ابتدای این دیدار الله شکور پاشازاده سفر نوری همدانی به باکو را نقطه عطفی در تاریخ آذربایجان دانست. آیتالله نوری همدانی هم در سخنان خود جهان اسلام را از هر زمان دیگری نیازمندتر به وحدت و همدلی دانست.
آیتالله نوری همدانی در روز سوم سفر خود به شهر شماخی رفت و ضمن دیدار با مسؤولان محلی، از مسجد تاریخی جمعه شماخی بازدید کرده و در جمع مسلمانان شیعه و سنی این منطقه اظهار داشت: تفرقه میان امت اسلامی در طول تاریخ نه تنها هیچ سودی به حال مسلمانان نداشته، بلکه بدترین ضربهها را بر پیکره اسلام وارد کرده است. این مسجد در زلزلههای ۱۸۵۹ و ۱۹۰۲ میلادی و همچنین حمله بلشویک و ارامنه در سال ۱۹۱۸ آسیب دیده بود که طی سالهای گذشته از سوی دولت جمهوری آذربایجان بازسازی شده است.
محسن پاک آئین سفیر کشورمان در آذربایجان در گفتگو با مهر درباره حضور آیتالله نوری همدانی میگوید: در مساجد شهرهای سنی نشین بخصوص مسجد شاماخی برادران اهل سنت در کنار شیعیان و در یک صف، نماز را به امامت آیتالله نوری همدانی اقامه کردند و سپس به سخنان وحدت آفرین آیتالله گوش فرادادند.
حضور در شهر گنجه و زیارت امامزاده محمد ابن باقر(ع)، مرقد نظامی گنجوی و همچنین بازدید مسجد شاه عباس از برنامههای روز چهارم حضور آیتالله نوری همدانی در آذربایجان بود.
ایشان در مرقد نظامی گنجوی با بیان اینکه وی یکی از شعرای بزرگ در ادبیات فارسی است، خاطرنشان کردند: توجه به جایگاه فرهنگ، هنر و ادبیات فارسی و آذربایجانی یکی از مهمترین راههای انتقال و ترویج معارف قرآنی و اهل بیت است.
آیتالله نوری همدانی که با استقبال مسئولان گنجه وارد این شهر شد، در جمع مسلمانان شهر گنجه خاطرنشان کرد: اسلام دین مساوات، برادری و برابری است، از دیدگاه آموزههای دینی و قرآنی هیچ ملتی بر دیگری ندارد و همگان در محضر الهی یکسان هستند.
در این مراسم رییس مرکز دینی مسلمانان قفقاز در سخنانی با تجلیل از سفر نوری همدانی به جمهوری آذربایجان، به تشریح سوابق و جایگاه علمی و سیاسی ایشان پرداخت و اظهار داشت: ایشان از مراجع عظام تقلید هستند که در دوران حیات طیبه خود با تألیف کتب متعدد و تربیت شاگردان فراوان خدمات ارزشمندی برای جهان اسلام داشتهاند.
این مرجع تقلید روز جمعه را در پایتخت جمهوری آذربایجان گذراند. وی در اجتماع پرشور هزاران نفر از مسلمانان آذری که در حسینیه اهل بیت ایرانیان مقیم آذربایجان برگزار شد با اشاره به عشق و ارادت مردم جمهوری آذربایجان به ائمه اطهار(ع) اظهار داشت: عزاداریهای ماه محرم و صفر در این کشور اسلامی سابقهای درخشان دارد.
نوری همدانی با بیان اینکه مکتب حضرت سیدالشهدا(ع)، مکتب «هیهات من الذله» است، گفت: کسی که میخواهد از ذلت رهایی یابد، باید به این مکتب تمسک جوید، چنانکه در ایران پس از چندین قرن تسلط رژیمهای مستکبر و بیگانگان بر کشور، امام خمینی(ره) با احیای مکتب اسلام و مکتب عاشورا توانست ملت را از یوغ مستکبران خارج کند.
این مرجع تقلید افزود: انقلاب اسلامی ایران به برکت ولایت حاصل شد و آرمانهایش امروز به کل جهان گسترش یافته است، انقلاب اسلامی ایران سلطه مستکبران در کشور را قطع و تمام مستضعفان و محرومان جهان را بیدار کرد.
سفیر کشورمان در آذربایجان درباره این سخنرانی و حواشی آن میگوید: در حین سخنرانی بسیاری از حاضران با دوربینهای تلفن همراه اقدام به ثبت تصاویر میکردند و معمولاً در بخشهایی از سخنان آیتالله نوری همدانی که مربوط به عشق و ارادت آذریها به اهل بیت بود، با صلواتهای مکرر سخنان ایشان را تأیید میکردند.
پاک آیین بیان میکند: پس از اتمام سخنان نیز اکثر حاضران برای دیدار از نزدیک با آیتالله نوری همدانی صف کشیده و با ایشان مصافحه میکردند.
شنبه، روز پایانی سفر بود که به دیدار با ایرانیان مقیم جمهوری آذربایجان، ملاقات با چند تن از نمایندگان مجلس و سخنرانی در جمع تعدادی از فعالان دینی و دانشآموختگان حوزوی و دانشگاهی اختصاص داشت. در دیدار با فعالان دینی و دانشگاهیان بود که فعالان سیاسی حزب اسلامی جمهوری آذربایجان خواستار آزادی زندانیان مربوط به حجاب در این کشور شدند.
همچنین در حاشیه دیدار با ایرانیان مقیم در باکو، یک زوج اهل آذربایجان زندگی مشترک خود را با قرائت خطبه عقد توسط این مرجع تقلید آغاز کردند.
بدون شک حضور این مرجع تقلید در جمهوری آذربایجان و بازدید و سخنرانی در جمع مردم شهرهای مختلف این کشور اقدامی ماندگار و بسیار ارزشمند است. خصوصاً اینکه علیرغم ارتباط و رفت و آمد بین علما و روحانیون دو کشور اما برای اولین بار بود که یک روحانی برجسته در کسوت مرجع تقلید به آذربایجان سفر میکرد.
این اقدام هم باعث شناخت بهتر، دقیق تر و روزآمد آیتالله از شرایط جهانی، منطقهای و به خصوص اوضاع شیعیان میشود که قطعاً در رویکرد و دیدگاه یک شخصیت برجسته مذهبی آنهم در جایگاه مرجع تقلید بسیار ضروری است و هم از سوی دیگر برای شیعیان این بلاد که عمدتاً مهجورند و در عمرشان ممکن است هیچگاه یک عالم دینی برجسته را ندیده باشند، عواید بسیاری دارد که گاه ممکن است تا سالها ثمرات آن باقی بماند.
دیدگاه در مورد موضوع قره باغ
آیتالله نوری همدانی در پاسخ به سؤال عدهای از متدینین آذربایجان، دیدگاه خود را درباره بحران قره باغ اعلام کرد.
وی در پاسخ به سوال عدهای از متدینین آذربایجان متن زیر را نگاشته است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اینجانب با آشنایی که از منطقه آذربایجان دارم و در سفری توفیق دیدار بخشی از اهالی آنجا را داشتم و در همان سفر هم عرض کردم که قره باغ جزء جهان اسلام است و باید به کشور اسلامی برگردد و با روحیه انقلابی که شیعیان آن مرز و بوم دارند، باید آزاد گردد و دشمنان هم بدانند که به فکر تفرقه بین دو ملت ایران و آذربایجان نباشند و ما در کنار شیعیان آن منطقه هستیم و معتقدیم باید خواستههای آنها عملی شود.[۱]