سید محسن حکیم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(۷۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = سید محسن حکیم | |||
| تصویر = سید محسن حکیم.jpg | |||
| نام = آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم | |||
| | | نامهای دیگر = حکیم، ضیاءالصالحین | ||
| | | سال تولد = ۱۳۰۶ ق | ||
| تاریخ تولد = [[عید فطر]] | |||
| محل تولد = [[نجف]]، [[عراق]] | |||
| سال درگذشت = ۱۳۹۰ ق | |||
|عید فطر | | تاریخ درگذشت = ۲۷ [[ربیع الاول|ربیعالاول]] | ||
| محل درگذشت = [[عراق]]، [[نجف]] | |||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[محمد کاظم خراسانی]] |[[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقی]] |[[میرزا محمد حسین نائینی|محمدحسین نائینی]] |سید ابوتراب خوانساری }} | |||
| نجف | | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |[[حسین وحید خراسانی]] |[[سید محمد باقر صدر]] |محمد تقی جعفری |[[سید مصطفی خمینی]] }} | ||
| | | دین = [[اسلام]] | ||
| | | مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | ||
| | | آثار = {{فهرست جعبه افقی |مستمسک العروة الوثقی |حقائقالاصول |نهجالفقاهة |منهاجالصالحین }} | ||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
|عراق | }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
|شاگردان | |||
|حسین وحید خراسانی | |||
|دین | |||
| | |||
|شیعه | |||
|آثار | |||
|مستمسک العروة الوثقی | |||
| | |||
|} | |||
''' | '''آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم''' (۱۳۹۰-۱۳۰۶ ق)، از علمای مجاهد [[شیعه]] و از شاگردان میرزای نائینی بود. فقیه، اصولی، مرجع تقلید شیعه [[امامیه]] و مدیر [[حوزه علمیه نجف]] بود. وی پس از درگذشت حسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ مرجعیت عامه شیعیان را به مدت بیش از ۹ سال بر عهده داشت. او عمر پربرکت خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرد و به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانهها، مساجد و سایر بناهای علمی و دینی در عراق اهتمام جدی داشت. آیتالله حکیم در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مردی شجاع بود و صراحت در بیان آرا و نظرات علمی و شهامت او در فتوا کمنظیر بود. وی حوادث [[ایران]] را هم مورد توجه قرار میداد و با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی]](ره) در مقابله با زورگویی رژیم پهلوی حمایت کرد. | ||
= | == زندگی سید محسن حکیم == | ||
{{ | سیدمحسن حکیم در ۱۳۰۶ق در [[نجف]] در خانوادهای متولد شد. پدرش، سیدمهدی حکیم، از عالمان نجف دانسته شده است. محسن، در شش سالگی پدرش را از دست داد<ref>قاسمی، ساختار سیاسی - اجتماعی شیعیان عراق، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۳-۱۶۴</ref>. حکیم، ۱۰ پسر و چهار دختر داشت. یوسف، محمدرضا، محمدمهدی، کاظم، محمدباقر، عبدالهادی، عبدالصاحب، علاءالدین، عبدالعزیز، و محمدحسین، پسران او هستند. | ||
< | سالهای پایانی زندگی سیدمحسن با حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان [[عراق]] و مقاومت وی همراه بود؛ چرا که پس از کودتای حسنالبکر، فشارهای حزب بعث بر حکیم بیشتر شد و حزب بعث تلاش کرد او تسلیم شود<ref>تبرّائیان، احیاگر حوزه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۸۱-۵۶۲</ref>. سیدمحسن طباطبایی حکیم سرانجام در ۲۷ [[ربیع الاول|ربیعالاول]]، ۱۳۹۰ق<ref>حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۸۷</ref>، در ۸۴ سالگی، بر اثر بیماری در بغداد درگذشت. پیکر او از بغداد تا کربلا و سپس تا نجف تشییع شد و در مسجد هندی و در کنار کتابخانهاش، به خاک سپرده شد<ref>علیصغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۵</ref>. | ||
</ | |||
[[ | == دلیل شهرت به حکیم == | ||
[[رده:عالمان | در قرن دهم امیر سید علی، پزشک ویژه شاه عباس صفوی، همراه پادشاه به زیارت مرقد منور امیر مؤمنان علی (علیه السلام) شتافت. فضای معنوی این شهر آسمانی چنان قلب پاک پزشک دربار را شیفته ساخت که بیاختیار به تقاضای اهالی نجف پاسخ مثبت داده، برای همیشه خادم آستان علی (علیه السلام) و حکیم ساکنان حریم آن امام راستین شد. بدین ترتیب سید علی به <big>حکیم</big> شهرت یافت و این نام را برای همیشه در فرزندانش به یادگار نهاد<ref>ترجمه «الامام الحکیم»، مصباح نجفی، ص ۴۳ـ۴۱</ref>. | ||
[[رده: | |||
== تحصیلات یتیم نجف محسن حکیم == | |||
یتیم نجف پس از پدر، سید محمود، برادر بزرگتر اندوه یتیمی از چهره محسن زدود، وی را به حفظ و قرائت [[قرآن کریم]] مشتاق ساخت. سید محسن در نه سالگی به درسهای حوزه روی آورد و سید محمود، به عنوان نخستین استاد، بردار کوچکش را در آموختن ادبیات، منطق و بخشهایی از [[فقه]] و اصول یاری داد. | |||
یتیم نجف سپس در شمار شاگردان شیخ صادق بن حاج مسعود بهبهانی و شیخ صادق جواهر جای گرفت و توانست سه سال پیش از وفات [[محمد کاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] به درس خارج آن فقیه فرزانه راه یابد. در سال ۱۲۸۷ همزمان با درگذشت آخوند خراسانی در محفل درس آقا ضیاالدین عراقی حضور یافت و دو دوره اصول آن بزرگوار را درک کرد. آنگاه به درس فقه شیخ علی باقر جواهری شتافته، پنج سال از دریای دانش آن فقیه پارسا کامیاب شد. | |||
سید محسن پس از این دوره در شمار شاگردان میرزا محمد حسین نایینی جای گرفت و سرانجام برای رهایی از چنگال شیطان به درس حکیم و عارف شهره عراق سید محمد سعید حبوبی پناه برد. محمد سعید درچهره سید محسن آیندهای تابناک می دید، بنابراین در فرصتهای گوناگون پشتکارش را میستود، به فردای رخشانش اشاره میکرد. و او را از حمایتهای معنوی خویش برخوردار میساخت<ref>زندگینامه آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۴۸ ش ... | |||
https://olama-orafa.ir › آیه-الله-العظم... | |||
</ref>. | |||
== اساتید محسن حکیم == | |||
حکیم در ۱۳۲۷ق، فراگیری دروس عالی حوزه (دوره خارج) را آغاز کرد و نزد [[محمد کاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقاضیاء عراقی]]، شیخ علی جواهری، [[محمد حسین نائینی|محمدحسین نائینی]] و ابوتراب خوانسانی، [[فقه]] و اصول و رجال را فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. در اخلاق، از سیدمحمدسعید حبوبی، باقر قاموسی، سید علی قاضی طباطبایی، [[ملا حسینقلی همدانی]] و شیخ علی قمی بهره برد<ref>سراج، الامام محسن الحکیم، بیروت، ج۱، ص۲۷-۲۸؛ تبرائیان، مرجع مجدد امام حکیم، ۱۳۹۰ش، ص۳۵.</ref>. | |||
== شاگردان سید محسن حکیم == | |||
حکیم از ۱۳۳۳، پس از بازگشت از جهاد، تدریس دوره سطح حوزه و از ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ تدریس دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در بیش از نیم قرن تدریس، شاگردان فراوانی تربیت کرد. شماری از مشهورترین شاگردان او عبارتاند از: فرزندش سیدیوسف حکیم، محمدتقی آلفقیه از علمای مشهور لبنان (متوفی ۱۳۷۸ش)، سیداسماعیل صدر، سیدمحمدتقی بحرالعلوم، [[سید محمد باقر صدر|سیدمحمدباقر صدر]]، محمدعلی قاضی طباطبائی، [[سید علی حسینی سیستانی|سیدعلی حسینی سیستانی]]، سیداسداللّه مدنی، محمدمهدی شمسالدین، [[سید محمد حسین فضل الله|محمدحسین فضلاللّه]]، حسین وحید خراسانی، سیدموسی صدر، سیدحسن خرسان، سیدحسین مکی عاملی، محمدتقی تبریزی، نصراللّه شبستری و سیدسعید حکیم<ref>محمدحسین علیصغیر، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۹، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳</ref>، خلیل قبله ای خویی<ref>[https://www.magiran.com/volume/39502 بایستههای فقه و حقوق]</ref>. | |||
== تالیفات سید محسن حکیم == | |||
آیت اللّه حکیم علاوه بر تدریس فقه و اصول و اداره حوزه و نیز زعامت و مرجعیت، بیش از چهل اثر پدید آورده که برخی از آنها تألیف و برخی شرح یا حاشیه است: که برخی از آنها عبارتند از: | |||
=== مستمسک العروه الوثقی === | |||
مستمسک العروه الوثقی نخستین شرح استدلالی عروهالوثقی است. آیتالله حکیم مطالب این کتاب را نخست در درس خارج فقه خود، که محور آن عروهالوثقی بود، مطرح کرد و سپس آن را تدوین نمود. آیتالله حکیم در این اثر، با بیانی ساده و موجز، دلایل احکام را به دقت ذکر کرده و به نقد و شرح آن پرداخته است. مستمسک مورد مراجعه فراوان فقهای معاصر بوده و در آثار یا درسهای فقهی، بسیار مورد توجه است. | |||
=== حقائقالاصول === | |||
اثر دیگرایشان حقائقالاصول شرحی است بر کفایه الاصول اثر مهم استاد او آخوند خراسانی در اصول فقه. | |||
=== نهج الفقاهه === | |||
نهجالفقاهه شرح و حاشیهای است بر کتاب المکاسب، اثر فقهی شیخ انصاری. ایشان در جلد اول این اثر، به مبحثِ بیع اختصاص دارد، تا اول مبحث «عقد مُکرَه»، عین عبارات مکاسب را شرح کرده و برآنها حاشیه نوشته است، ولی از آنجا به بعد، بدون نقل عبارات مکاسب، به تحلیل مطالب آن پرداخته است. جلد دوم این اثر، حاشیه بر مبحث خیارات است. | |||
=== منهاج الصالحین === | |||
منهاج الصالحین رساله عملیه مبسوطی است شامل فتاوای ایشان در ابواب گوناگون فقهمیگردد. | |||
سایر آثار | |||
شماری دیگر از آثار آیتالله حکیم عبارتند از: | |||
مختصر منهاجالصالحین؛ منهاجالناسکین (مناسک و احکام تفصیلی حج)؛ مختصر منهاجالناسکین؛ دلیل الناسک، حاشیههای استدلالی بر مناسک حج نائینی، دلیلالحاج؛ شرحالتبصره، شرحی استدلالی بر تبصرهالمتعلمین علامه حلّی؛ حاشیه العروه الوثقی؛ شرح تشریح الافلاک شیخ بهائی، در هیئت؛ بحث فی الدرایه؛ اصول الفقه؛ شرح المختصر النافعِ محقق حلّی، که نخستین اثر فقهی آیتالله حکیم است (تألیف در ۱۳۳۱)؛ الحاشیه علی ریاض المسائل؛ المسائل الدینیه؛ تعلیقات علی تقریرات الخوانساری؛ تقریرات درس الآقا ضیاءالدین العراقی؛ و رساله فی ارث الزوجه<ref>زندگی آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم (ره) | ضیاءالصالحین | |||
https://www.ziaossalehin.ir › content | |||
</ref>. | |||
== اقدامات سید محسن حکیم در راستای مرجعیت == | |||
احداث یا بازسازی و مرمت دهها مسجد، حسینیه و بنای فرهنگی؛ تأسیس کتابخانهای عمومی در نجف به نام مکتبة آیةاللّه الحکیم العامة و بهتدریج، ایجاد شعبههایی از آن در برخی شهرهای عراق و نیز در کشورهایی چون [[اندونزی]]، [[ایران]]، [[بحرین]]، [[پاکستان]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]، [[مصر]] و [[هند]]؛ پشتیبانی مادّی و معنوی از نشریاتی مانند الاضواء، رسالة الاسلام، النجف، الایمان، الثقافة الاسلامیة و سلسله کتابها و جزوههایی با عنوان «مِنْ هُدَی النجف» و نویسندگان آنها؛ و نیز حمایت از نویسندگان، خطیبان، ادیبان و شاعرانی که فرهنگ اسلامی را گسترش میدادند و با اندیشههای الحادی و کمونیستی یا انحرافی مقابله میکردند<ref>هاشم فیاضحسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۳۷ـ۳۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹</ref>. | |||
او به نقشِ محوری مرجعیت در حل مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمانان و رفع منازعات فرقهای و مذهبی، توجه ویژهای داشت و آنجا که مصلحت مسلمانان ایجاب میکرد موضعگیری مینمود و در صدد حل اندیشمندانه مسائل برمیآمد. فرستادن هیئتی به هند برای رفع اختلاف میان عالمان آن دیار، موضعگیری در اعتراض به قتلعام مسلمانان پاکستان، پشتیبانی از تأسیس المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی در لبنان و موضعگیری درباره اخوانالمسلمین مصر نمونههایی از اقدامات او بودند<ref>محمدباقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، قم ۱۴۲۴</ref>. | |||
== مرجعیت سید محسن حکیم == | |||
پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی (۱۳۱۵ ش)، برخی مقلدان او به سید محسن حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت [[سید ابوالحسن اصفهانی]] (۱۳۲۵ش)، مرجعیت او تثبیت شد. سید محسن حکیم پس از درگذشت [[سید حسین طباطبایی بروجردی]] در سال ۱۳۴۰ش، در جایگاه مؤثرترین مرجع شیعه قرار گرفت<ref>بامداد، مهدی (۱۳۵۷). شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵. تهران. صص. ص۱۹۰</ref>. | |||
پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در سال ۱۹۵۸م و ترویج افکار کمونیستی، حکیم با صدور فتوای معروف خود با عنوان <sub>الشیوعیهٔ کفر و الحاد</sub> (مرام اشتراکی یا کمونیسم، کفر و الحاد است) به مبارزه با کمونیستهای عراق پرداخت<ref>عدنان ابراهیم سراج (۱۴۱۴/۱۹۹۳). الامام محسن الحکیم: ۱۸۸۹–۱۹۷۰م. بیروت. صص. صص ۲۱۷،۲۲۵،۳۲۰</ref>. | |||
به دنبال واقعه مدرسه فیضیه در نوروز ۱۳۴۲، سید محسن حکیم خطاب به مراجع و علمای شاخص مقیم ایران تلگرافی ارسال کرده و آنان را دعوت به مهاجرت به عتبات کرد:<ref>صفاءالدین تبرائیان. «روایت موثق از دیدار آیتالله حکیم و روحالله خمینی». مرکز اسناد انقلاب</ref>. | |||
بسماللهالرحمنالرحیم. حوادث مولمه پی در پی و فجایع محزنه به ساحت علمای اعلام و روحانیت [[قم]] قلوب مؤمنین را جریحهدار و موجب تأثر شدید اینجانب گردیدهاست. {{ متن قرآن |وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون |آیه = 227 |سوره = شعراء }}. امید است حضرات علما دستهجمعی مهاجرت به عتبات عالیات بنمایند تا بتوانم رای خود را دربارهٔ دولت صادر نمایم. | |||
با این حال علمای قم در پاسخ به این پیشنهاد، مهاجرت را به صلاح ندانستند و حضور در ایران را ضروری قلمداد کردند<ref>دوانی، علی (۱۳۶۰). نهضت روحانیون ایران، ج۳. تهران. صص. صص۴۶–۴۴</ref>. | |||
نامبرده علاقه زیادی به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانهها، مساجد و سایر بناهای علمی و دینی داشت. کتابخانه معروف او به نام <sup>مکتبة الإمام الحکیم</sup> در نجف، یکی از مجهزترین و مدرنترین کتابخانههای اسلامی است و بیش از یکصد شعبه در سراسر عراق دارد. به فرمان او مدارس و مساجد متعددی در نجف، بغداد، بصره و سایر نقاط عراق و کشورهای دیگر اسلامی ساخته شدهاست<ref>آیتالله سید محسن حکیم مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی</ref>. | |||
== اقدامات سید محسن حکیم در ساماندهی حوزه == | |||
در دوره زعامت آیتاللّه حکیم و با کوشش او حوزههای علمی شیعه، به ویژه حوزه نجف، به پیشرفت کمّی و کیفی چشمگیری دست یافتند و امور اداری آنها نظم بهتری یافت. تعدادی از اقدامات او در اینباره بدین قرار است: برنامهریزی و تلاش به منظور افزایش شمار طلاب، چنانکه فقط در حوزه نجف شمار طلاب از ۱۲۰۰ تن به حدود ۸۰۰۰ تن رسید؛ تأسیس مدرسه علوم اسلامی و غنابخشیدن به دروس حوزه با برقراری درسهایی چون فلسفه، کلام، تفسیر و اقتصاد، برنامهریزی برای آشنا شدن طلاب با اندیشههای الحادی، مانند مارکسیسم، و توجه دادن بزرگان حوزه به خطر آنها؛ تمرکززدایی از حوزه و گسترش حوزههای علمیه در شهرها و مناطق دوردست و سایر کشورها، مانند پاکستان، عربستان و کشورهای آفریقایی؛ و اهتمام به تسهیلات و ملزومات تحصیل و اسکان طلاب خارجی، از جمله اختصاص مدرسهای در نجف به طلاب هندی و مدرسهای به طلاب افغانی و تبتی<ref>علیاحمد بَهادلی، الحوزة العلمیة فیالنجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ج۱، ص۳۴۲، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳</ref>. | |||
== عرصه سیاست و سید محسن حکیم == | |||
حکیم نه تنها از امور سیاسی دوری نمیکرد بلکه دخالت در این امور را، اگر به اصلاح آنها و کاهش مشکلات مردم و آسایش بیشتر آنان کمک میکرد، وظیفه دینی میدانست<ref>عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳</ref>. | |||
او در تأسیس و تثبیت جماعت العلماء فی النجف الاشرف، که تشکلی سیاسی ـ حوزوی بود، نقش اساسی داشت و از تشکیل احزاب اسلامی با شرایطی حمایت میکرد. <ref>حامد بیاتی، «المرجعیة الدینیة و دورها القیادی 'السیدمحسن الحکیم نموذجاً، ج۱، ص۵۵۱،</ref> | |||
در مسائل داخلی، او اعتراض به دولت و تلاش برای اصلاح عملکرد آن را لازم میشمرد. برخی اقدامات او در اینباره عبارت بودند از: سفر به بغداد در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳ در اعتراض به رژیم بعثی حکومت عبدالسلام عارف و، به سبب حبس و شکنجه مخالفان؛ اعتراض شدید به سبب سیاست طایفهگرایی، تبعیض مذهبی و تفرقهافکنی و نیز تصویب قانون ملیسازی برخی از شرکتهای تجاری در ۱۳۴۳ش/ ۱۹۶۴، که به تضعیف قدرت مالی شیعیان میانجامید؛ واکنش شدید به تصمیم حکومت عارف در سرکوب کردهای شمال عراق (به استناد فتوای شماری از عالمان [[اهل سنّت]]، به بهانه تجزیهطلبی و خروج کردن آنان بر حکومت). حکیم با فتوا دادن به جایز نبودن جنگ با کردها، از کشتار آنان جلوگیری کرد<ref>فی ضوء الوثائق السریة البریطانیة ۱۹۶۳ـ۱۹۶۶م»، در النجف الاشرف: اسهامات فی الحضارة الانسانیة، ج ۱، لندن: بوک اکسترا، ۱۴۲۱/۲۰۰۰</ref>. | |||
== فعالیتهای سیاسی سید محسن حکیم == | |||
از جمله اقدامات سیاسی حکیم در جریان جنگ جهانی اول و پس از اعلام جنگ و جهاد [[عثمانی]] بر ضد متفقین این بود که نیروهای انگلیسی در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۲ هجری بندر فاو در جنوب عراق را اشغال کردند و تصمیم به تصرف دیگر مناطق عراق گرفتند. | |||
از اینرو علمای شیعه عراق برای بیرون راندن دشمنان بر ضد نیروهای انگلیسی فتوای جهاد صادر کردند. شور و هیجان عمومی بر ضد انگلیس سراسر شهرهای شیعه نشین را فراگرفت و ده ها هزار مجاهد داوطلب تحت فرماندهی سه گروه از علما روانه جبهههای نبرد شدند. سید محسن حکیم جزو علمای گروه سوم قرار داشت. | |||
وی به تبعیت از استادان مجاهد خود، علاوه بر درس و بحث به امور سیاسی نیز توجهی ویژه داشت، از او پرسیدند: «نظر شما درباره سیاست و دخالت علما در آن چیست؟» او با صراحت تمام گفت: «اگر معنی سیاست، اصلاح امور مردم، روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد، اسلام تمامش همین است و جز سیاست، چیز دیگری نیست و علما غیر از این، کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگری باشد، اسلام از آن بیگانه و دور است. | |||
آیتالله حکیم در کمک به جنبشهای آزادیبخش اسلامی، فعال بود و مسلمانان را به کمک و پشتیبانی از برادران مسلمان فلسطینی تشویق میکرد و اعلامیههای متعدد و مهمی راجع به فلسطین و وحدت مسلمانان جهان برای نجات بیت المقدس صادر کرد. همچنین موضع دولت عراق را در جلوگیری از تظاهرات مردم در محکومیت حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی به مصر را به شدت محکوم و از برگزاری نماز جماعت امتناع ورزید تا آنکه رژیم عراق مجبور به عذرخواهی شد. | |||
همچنین در حمله غافلگیرانه رژیم صهیونیستی به کشورهای مصر، سوریه و اردن آیتالله حکیم در اعلامیهای اعلام داشت: «اکنون که جهاد مسلمانان با یهودیان صهیونیست شروع شده است، همدستی کافی و کامل باید کرد و به دشمن اسلام مهلت ندهند که برادرانِ آنان را مورد قتل و غارت قرار دهند. خدای متعال با ماست و باید جهاد را تعمیم دهیم. وی همچنین در شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی در تلگرامی، آتش زدن [[مسجدالاقصی]] توسط صهیونیسمها را به شدت محکوم کرد و از عموم مسلمین دعوت کرد که با تمام قوا برای نجات و رهایی قدس شریف و سرزمین [[فلسطین]] از دست [[صهیونیسم|صهیونیسم]]های [[کافر]] و تجاوز پیشه، فداکاری کنند و از مقدسات اسلام که مورد اهانت و تحقیر دشمنان اسلام قرار گرفتهاند، دفاع کنند<ref>درباره محسن حکیم - ایرنا | |||
https://www.irna.ir › news › درباره-م... | |||
</ref>. | |||
== مبارزه با کمونیسم سید محسن حکیم == | |||
حکیم معارض سرسخت [[کمونیسم]] بود. پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، برای ترویج افکار کمونیستی و تصویب قوانین ناسازگار با احکام فقهی، از جمله قانون احوال شخصیه [[عراق]] (مصوب ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹)، زمینه مناسبی فراهم شد. حکیم رسماً به تصویب این قانون اعتراض کرد و عالمان و خطیبان را به آگاه کردن مردم از ماهیت ضددینی آن فراخواند. او همچنین با صدور دو فتوای تاریخی در ۱۳۳۸ش، پیوستن به حزب کمونیست را شرعاً غیرمجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج کفر و الحاد دانست. در پی این فتوا، دیگر عالمان نجف نیز فتواهای مشابه دادند و سرانجام عبدالکریم قاسم را به عذرخواهی واداشتند<ref>هاشم فیاضحسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۶۷ـ۶۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹</ref>. | |||
== حمایت سید محسن حکیم از مواضع امام خمینی == | |||
ایشان پس از رحلت [[سید حسین بروجردی|آیتاللهالعظمی بروجردی]] در فروردین ماه 1340، به مرجعیت عامه شیعیان جهان رسید و گروه کثیری از [[مذهب شیعه|شیعیان]] [[کویت]]، [[عراق]]، [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]، [[بحرین]]، [[افغانستان]]، [[هند]] و [[پاکستان]] از ایشان تقلید میکردند. در همه حوادث و منازعات سیاسی که از 1341 به بعد میان روحانیت و رژیم [[محمدرضا شاه]] در ایران روی داد، وی با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی، حمایت کرد. | |||
آیتالله حکیم لایحه [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] را از جمله «قوانین کافره و خلاف قوانین مقدسة اسلام» دانست و حمله به مدرسه فیضیه در فروردین 1342 را به شدت محکوم کرد و خواستار مهاجرت دسته جمعی علمای بزرگ ایران به عتبات گردید که مورد موافقت آنان قرار نگرفت. همچنین طی تلگرامی، سرکوب قیام 15 خرداد 1342 را توسط محمدرضا شاه به شدت محکوم نمود و اعلام داشت: «خبر حوادث خونین ایران را که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشتة بسیار نزدیک میباشد، دریافت داشتم. | |||
یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پیدر پی، کاشف از عجز آنها در اداره امور مملکت است. باید از این گونه سیاستبازی بهراسند که به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشة بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقه روحانیون ابلاغ نمایید...<ref>آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم یک مکتب بود - خبرگزاری حوزه | |||
https://www.hawzahnews.com › news | |||
</ref>». | |||
== نظرسید محسن حکیم در مورد فلسطین == | |||
سال 1338 برای مسلمانان سالی ناگوار بود. شاه سرانجام پردههای تزویر کنار زده، رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخت. مرجع بیدار شیعه ضمن نامه ای به آیة الله بهبهانی در تهران، نگرانی خویش را آشکار ساخت. علاوه بر این آن بزرگوار بهره گیری از کمکهای مردمی در راه آزادی فلسطین را ستود و دوری مسلمانان از اسلام را سبب اصلی مشکل فلسطین شمرد<ref>دماء العلماء فی طریق الجهاد، ص51 - 50</ref>. | |||
== سالهای پایانی زندگی سید محسن حکیم == | |||
پس از کودتای حسنالبکر، حزب بعث که ماهیتی ضد اسلامیداشت تلاش کرد بیش از پیش بر آیتاللّه حکیم فشار آورد و او را به تسلیم وادار کند. سالهای پایانی زندگی ایشان با تضییقات بسیار و حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت ایشان همراه بود<ref>صفاءالدین تبرّائیان، ج۱، ص۲۸۱ـ۵۶۲، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیتاللّهالعظمی حکیم، تهران ۱۳۸۷ش</ref>. | |||
== درگذشت محسن حکیم == | |||
سید محسن حکیم در ۲۷ [[ربیع الاول|ربیعالاول]] ۱۳۹۰ در ۸۴ سالگی درگذشت. تشییع جنازه او که در آن صدها هزار نفر شرکت داشتند به تظاهرات وسیعی بر ضد رژیم بعثی عراق تبدیل شد. نماز میت را فرزند بزرگ او، سید یوسف حکیم برگزار نمود و نامبرده را در [[نجف|نجف اشرف]] در جنب کتابخانه خود دفن کردند. وی کتابخانهای در جنب [[مسجد]] هندی در ابتدای خیابان شارع الرسول در نجف تأسیس کردهاست و مزار او نیز در همان مکان میباشد<ref>شیعه نیوز. ۹ فروردین ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸</ref>. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده:عالمان شیعه]] | |||
[[رده:مراجع تقلید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۸
سید محسن حکیم | |
---|---|
نام کامل | آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم |
نامهای دیگر | حکیم، ضیاءالصالحین |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۳۰۶ ق، ۱۲۶۷ ش، ۱۸۸۹ م |
روز تولد | عید فطر |
محل تولد | نجف، عراق |
سال درگذشت | ۱۳۹۰ ق، ۱۳۴۸ ش، ۱۹۷۰ م |
روز درگذشت | ۲۷ ربیعالاول |
محل درگذشت | عراق، نجف |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم (۱۳۹۰-۱۳۰۶ ق)، از علمای مجاهد شیعه و از شاگردان میرزای نائینی بود. فقیه، اصولی، مرجع تقلید شیعه امامیه و مدیر حوزه علمیه نجف بود. وی پس از درگذشت حسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ مرجعیت عامه شیعیان را به مدت بیش از ۹ سال بر عهده داشت. او عمر پربرکت خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرد و به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانهها، مساجد و سایر بناهای علمی و دینی در عراق اهتمام جدی داشت. آیتالله حکیم در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مردی شجاع بود و صراحت در بیان آرا و نظرات علمی و شهامت او در فتوا کمنظیر بود. وی حوادث ایران را هم مورد توجه قرار میداد و با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی(ره) در مقابله با زورگویی رژیم پهلوی حمایت کرد.
زندگی سید محسن حکیم
سیدمحسن حکیم در ۱۳۰۶ق در نجف در خانوادهای متولد شد. پدرش، سیدمهدی حکیم، از عالمان نجف دانسته شده است. محسن، در شش سالگی پدرش را از دست داد[۱]. حکیم، ۱۰ پسر و چهار دختر داشت. یوسف، محمدرضا، محمدمهدی، کاظم، محمدباقر، عبدالهادی، عبدالصاحب، علاءالدین، عبدالعزیز، و محمدحسین، پسران او هستند.
سالهای پایانی زندگی سیدمحسن با حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت وی همراه بود؛ چرا که پس از کودتای حسنالبکر، فشارهای حزب بعث بر حکیم بیشتر شد و حزب بعث تلاش کرد او تسلیم شود[۲]. سیدمحسن طباطبایی حکیم سرانجام در ۲۷ ربیعالاول، ۱۳۹۰ق[۳]، در ۸۴ سالگی، بر اثر بیماری در بغداد درگذشت. پیکر او از بغداد تا کربلا و سپس تا نجف تشییع شد و در مسجد هندی و در کنار کتابخانهاش، به خاک سپرده شد[۴].
دلیل شهرت به حکیم
در قرن دهم امیر سید علی، پزشک ویژه شاه عباس صفوی، همراه پادشاه به زیارت مرقد منور امیر مؤمنان علی (علیه السلام) شتافت. فضای معنوی این شهر آسمانی چنان قلب پاک پزشک دربار را شیفته ساخت که بیاختیار به تقاضای اهالی نجف پاسخ مثبت داده، برای همیشه خادم آستان علی (علیه السلام) و حکیم ساکنان حریم آن امام راستین شد. بدین ترتیب سید علی به حکیم شهرت یافت و این نام را برای همیشه در فرزندانش به یادگار نهاد[۵].
تحصیلات یتیم نجف محسن حکیم
یتیم نجف پس از پدر، سید محمود، برادر بزرگتر اندوه یتیمی از چهره محسن زدود، وی را به حفظ و قرائت قرآن کریم مشتاق ساخت. سید محسن در نه سالگی به درسهای حوزه روی آورد و سید محمود، به عنوان نخستین استاد، بردار کوچکش را در آموختن ادبیات، منطق و بخشهایی از فقه و اصول یاری داد.
یتیم نجف سپس در شمار شاگردان شیخ صادق بن حاج مسعود بهبهانی و شیخ صادق جواهر جای گرفت و توانست سه سال پیش از وفات آخوند خراسانی به درس خارج آن فقیه فرزانه راه یابد. در سال ۱۲۸۷ همزمان با درگذشت آخوند خراسانی در محفل درس آقا ضیاالدین عراقی حضور یافت و دو دوره اصول آن بزرگوار را درک کرد. آنگاه به درس فقه شیخ علی باقر جواهری شتافته، پنج سال از دریای دانش آن فقیه پارسا کامیاب شد.
سید محسن پس از این دوره در شمار شاگردان میرزا محمد حسین نایینی جای گرفت و سرانجام برای رهایی از چنگال شیطان به درس حکیم و عارف شهره عراق سید محمد سعید حبوبی پناه برد. محمد سعید درچهره سید محسن آیندهای تابناک می دید، بنابراین در فرصتهای گوناگون پشتکارش را میستود، به فردای رخشانش اشاره میکرد. و او را از حمایتهای معنوی خویش برخوردار میساخت[۶].
اساتید محسن حکیم
حکیم در ۱۳۲۷ق، فراگیری دروس عالی حوزه (دوره خارج) را آغاز کرد و نزد آخوند خراسانی، آقاضیاء عراقی، شیخ علی جواهری، محمدحسین نائینی و ابوتراب خوانسانی، فقه و اصول و رجال را فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. در اخلاق، از سیدمحمدسعید حبوبی، باقر قاموسی، سید علی قاضی طباطبایی، ملا حسینقلی همدانی و شیخ علی قمی بهره برد[۷].
شاگردان سید محسن حکیم
حکیم از ۱۳۳۳، پس از بازگشت از جهاد، تدریس دوره سطح حوزه و از ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ تدریس دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در بیش از نیم قرن تدریس، شاگردان فراوانی تربیت کرد. شماری از مشهورترین شاگردان او عبارتاند از: فرزندش سیدیوسف حکیم، محمدتقی آلفقیه از علمای مشهور لبنان (متوفی ۱۳۷۸ش)، سیداسماعیل صدر، سیدمحمدتقی بحرالعلوم، سیدمحمدباقر صدر، محمدعلی قاضی طباطبائی، سیدعلی حسینی سیستانی، سیداسداللّه مدنی، محمدمهدی شمسالدین، محمدحسین فضلاللّه، حسین وحید خراسانی، سیدموسی صدر، سیدحسن خرسان، سیدحسین مکی عاملی، محمدتقی تبریزی، نصراللّه شبستری و سیدسعید حکیم[۸]، خلیل قبله ای خویی[۹].
تالیفات سید محسن حکیم
آیت اللّه حکیم علاوه بر تدریس فقه و اصول و اداره حوزه و نیز زعامت و مرجعیت، بیش از چهل اثر پدید آورده که برخی از آنها تألیف و برخی شرح یا حاشیه است: که برخی از آنها عبارتند از:
مستمسک العروه الوثقی
مستمسک العروه الوثقی نخستین شرح استدلالی عروهالوثقی است. آیتالله حکیم مطالب این کتاب را نخست در درس خارج فقه خود، که محور آن عروهالوثقی بود، مطرح کرد و سپس آن را تدوین نمود. آیتالله حکیم در این اثر، با بیانی ساده و موجز، دلایل احکام را به دقت ذکر کرده و به نقد و شرح آن پرداخته است. مستمسک مورد مراجعه فراوان فقهای معاصر بوده و در آثار یا درسهای فقهی، بسیار مورد توجه است.
حقائقالاصول
اثر دیگرایشان حقائقالاصول شرحی است بر کفایه الاصول اثر مهم استاد او آخوند خراسانی در اصول فقه.
نهج الفقاهه
نهجالفقاهه شرح و حاشیهای است بر کتاب المکاسب، اثر فقهی شیخ انصاری. ایشان در جلد اول این اثر، به مبحثِ بیع اختصاص دارد، تا اول مبحث «عقد مُکرَه»، عین عبارات مکاسب را شرح کرده و برآنها حاشیه نوشته است، ولی از آنجا به بعد، بدون نقل عبارات مکاسب، به تحلیل مطالب آن پرداخته است. جلد دوم این اثر، حاشیه بر مبحث خیارات است.
منهاج الصالحین
منهاج الصالحین رساله عملیه مبسوطی است شامل فتاوای ایشان در ابواب گوناگون فقهمیگردد.
سایر آثار
شماری دیگر از آثار آیتالله حکیم عبارتند از:
مختصر منهاجالصالحین؛ منهاجالناسکین (مناسک و احکام تفصیلی حج)؛ مختصر منهاجالناسکین؛ دلیل الناسک، حاشیههای استدلالی بر مناسک حج نائینی، دلیلالحاج؛ شرحالتبصره، شرحی استدلالی بر تبصرهالمتعلمین علامه حلّی؛ حاشیه العروه الوثقی؛ شرح تشریح الافلاک شیخ بهائی، در هیئت؛ بحث فی الدرایه؛ اصول الفقه؛ شرح المختصر النافعِ محقق حلّی، که نخستین اثر فقهی آیتالله حکیم است (تألیف در ۱۳۳۱)؛ الحاشیه علی ریاض المسائل؛ المسائل الدینیه؛ تعلیقات علی تقریرات الخوانساری؛ تقریرات درس الآقا ضیاءالدین العراقی؛ و رساله فی ارث الزوجه[۱۰].
اقدامات سید محسن حکیم در راستای مرجعیت
احداث یا بازسازی و مرمت دهها مسجد، حسینیه و بنای فرهنگی؛ تأسیس کتابخانهای عمومی در نجف به نام مکتبة آیةاللّه الحکیم العامة و بهتدریج، ایجاد شعبههایی از آن در برخی شهرهای عراق و نیز در کشورهایی چون اندونزی، ایران، بحرین، پاکستان، سوریه، لبنان، مصر و هند؛ پشتیبانی مادّی و معنوی از نشریاتی مانند الاضواء، رسالة الاسلام، النجف، الایمان، الثقافة الاسلامیة و سلسله کتابها و جزوههایی با عنوان «مِنْ هُدَی النجف» و نویسندگان آنها؛ و نیز حمایت از نویسندگان، خطیبان، ادیبان و شاعرانی که فرهنگ اسلامی را گسترش میدادند و با اندیشههای الحادی و کمونیستی یا انحرافی مقابله میکردند[۱۱].
او به نقشِ محوری مرجعیت در حل مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمانان و رفع منازعات فرقهای و مذهبی، توجه ویژهای داشت و آنجا که مصلحت مسلمانان ایجاب میکرد موضعگیری مینمود و در صدد حل اندیشمندانه مسائل برمیآمد. فرستادن هیئتی به هند برای رفع اختلاف میان عالمان آن دیار، موضعگیری در اعتراض به قتلعام مسلمانان پاکستان، پشتیبانی از تأسیس المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی در لبنان و موضعگیری درباره اخوانالمسلمین مصر نمونههایی از اقدامات او بودند[۱۲].
مرجعیت سید محسن حکیم
پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی (۱۳۱۵ ش)، برخی مقلدان او به سید محسن حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ش)، مرجعیت او تثبیت شد. سید محسن حکیم پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی در سال ۱۳۴۰ش، در جایگاه مؤثرترین مرجع شیعه قرار گرفت[۱۳].
پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در سال ۱۹۵۸م و ترویج افکار کمونیستی، حکیم با صدور فتوای معروف خود با عنوان الشیوعیهٔ کفر و الحاد (مرام اشتراکی یا کمونیسم، کفر و الحاد است) به مبارزه با کمونیستهای عراق پرداخت[۱۴].
به دنبال واقعه مدرسه فیضیه در نوروز ۱۳۴۲، سید محسن حکیم خطاب به مراجع و علمای شاخص مقیم ایران تلگرافی ارسال کرده و آنان را دعوت به مهاجرت به عتبات کرد:[۱۵].
بسماللهالرحمنالرحیم. حوادث مولمه پی در پی و فجایع محزنه به ساحت علمای اعلام و روحانیت قم قلوب مؤمنین را جریحهدار و موجب تأثر شدید اینجانب گردیدهاست. وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون [شعراء–227] . امید است حضرات علما دستهجمعی مهاجرت به عتبات عالیات بنمایند تا بتوانم رای خود را دربارهٔ دولت صادر نمایم.
با این حال علمای قم در پاسخ به این پیشنهاد، مهاجرت را به صلاح ندانستند و حضور در ایران را ضروری قلمداد کردند[۱۶].
نامبرده علاقه زیادی به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانهها، مساجد و سایر بناهای علمی و دینی داشت. کتابخانه معروف او به نام مکتبة الإمام الحکیم در نجف، یکی از مجهزترین و مدرنترین کتابخانههای اسلامی است و بیش از یکصد شعبه در سراسر عراق دارد. به فرمان او مدارس و مساجد متعددی در نجف، بغداد، بصره و سایر نقاط عراق و کشورهای دیگر اسلامی ساخته شدهاست[۱۷].
اقدامات سید محسن حکیم در ساماندهی حوزه
در دوره زعامت آیتاللّه حکیم و با کوشش او حوزههای علمی شیعه، به ویژه حوزه نجف، به پیشرفت کمّی و کیفی چشمگیری دست یافتند و امور اداری آنها نظم بهتری یافت. تعدادی از اقدامات او در اینباره بدین قرار است: برنامهریزی و تلاش به منظور افزایش شمار طلاب، چنانکه فقط در حوزه نجف شمار طلاب از ۱۲۰۰ تن به حدود ۸۰۰۰ تن رسید؛ تأسیس مدرسه علوم اسلامی و غنابخشیدن به دروس حوزه با برقراری درسهایی چون فلسفه، کلام، تفسیر و اقتصاد، برنامهریزی برای آشنا شدن طلاب با اندیشههای الحادی، مانند مارکسیسم، و توجه دادن بزرگان حوزه به خطر آنها؛ تمرکززدایی از حوزه و گسترش حوزههای علمیه در شهرها و مناطق دوردست و سایر کشورها، مانند پاکستان، عربستان و کشورهای آفریقایی؛ و اهتمام به تسهیلات و ملزومات تحصیل و اسکان طلاب خارجی، از جمله اختصاص مدرسهای در نجف به طلاب هندی و مدرسهای به طلاب افغانی و تبتی[۱۸].
عرصه سیاست و سید محسن حکیم
حکیم نه تنها از امور سیاسی دوری نمیکرد بلکه دخالت در این امور را، اگر به اصلاح آنها و کاهش مشکلات مردم و آسایش بیشتر آنان کمک میکرد، وظیفه دینی میدانست[۱۹].
او در تأسیس و تثبیت جماعت العلماء فی النجف الاشرف، که تشکلی سیاسی ـ حوزوی بود، نقش اساسی داشت و از تشکیل احزاب اسلامی با شرایطی حمایت میکرد. [۲۰]
در مسائل داخلی، او اعتراض به دولت و تلاش برای اصلاح عملکرد آن را لازم میشمرد. برخی اقدامات او در اینباره عبارت بودند از: سفر به بغداد در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳ در اعتراض به رژیم بعثی حکومت عبدالسلام عارف و، به سبب حبس و شکنجه مخالفان؛ اعتراض شدید به سبب سیاست طایفهگرایی، تبعیض مذهبی و تفرقهافکنی و نیز تصویب قانون ملیسازی برخی از شرکتهای تجاری در ۱۳۴۳ش/ ۱۹۶۴، که به تضعیف قدرت مالی شیعیان میانجامید؛ واکنش شدید به تصمیم حکومت عارف در سرکوب کردهای شمال عراق (به استناد فتوای شماری از عالمان اهل سنّت، به بهانه تجزیهطلبی و خروج کردن آنان بر حکومت). حکیم با فتوا دادن به جایز نبودن جنگ با کردها، از کشتار آنان جلوگیری کرد[۲۱].
فعالیتهای سیاسی سید محسن حکیم
از جمله اقدامات سیاسی حکیم در جریان جنگ جهانی اول و پس از اعلام جنگ و جهاد عثمانی بر ضد متفقین این بود که نیروهای انگلیسی در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۲ هجری بندر فاو در جنوب عراق را اشغال کردند و تصمیم به تصرف دیگر مناطق عراق گرفتند.
از اینرو علمای شیعه عراق برای بیرون راندن دشمنان بر ضد نیروهای انگلیسی فتوای جهاد صادر کردند. شور و هیجان عمومی بر ضد انگلیس سراسر شهرهای شیعه نشین را فراگرفت و ده ها هزار مجاهد داوطلب تحت فرماندهی سه گروه از علما روانه جبهههای نبرد شدند. سید محسن حکیم جزو علمای گروه سوم قرار داشت.
وی به تبعیت از استادان مجاهد خود، علاوه بر درس و بحث به امور سیاسی نیز توجهی ویژه داشت، از او پرسیدند: «نظر شما درباره سیاست و دخالت علما در آن چیست؟» او با صراحت تمام گفت: «اگر معنی سیاست، اصلاح امور مردم، روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد، اسلام تمامش همین است و جز سیاست، چیز دیگری نیست و علما غیر از این، کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگری باشد، اسلام از آن بیگانه و دور است.
آیتالله حکیم در کمک به جنبشهای آزادیبخش اسلامی، فعال بود و مسلمانان را به کمک و پشتیبانی از برادران مسلمان فلسطینی تشویق میکرد و اعلامیههای متعدد و مهمی راجع به فلسطین و وحدت مسلمانان جهان برای نجات بیت المقدس صادر کرد. همچنین موضع دولت عراق را در جلوگیری از تظاهرات مردم در محکومیت حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی به مصر را به شدت محکوم و از برگزاری نماز جماعت امتناع ورزید تا آنکه رژیم عراق مجبور به عذرخواهی شد.
همچنین در حمله غافلگیرانه رژیم صهیونیستی به کشورهای مصر، سوریه و اردن آیتالله حکیم در اعلامیهای اعلام داشت: «اکنون که جهاد مسلمانان با یهودیان صهیونیست شروع شده است، همدستی کافی و کامل باید کرد و به دشمن اسلام مهلت ندهند که برادرانِ آنان را مورد قتل و غارت قرار دهند. خدای متعال با ماست و باید جهاد را تعمیم دهیم. وی همچنین در شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی در تلگرامی، آتش زدن مسجدالاقصی توسط صهیونیسمها را به شدت محکوم کرد و از عموم مسلمین دعوت کرد که با تمام قوا برای نجات و رهایی قدس شریف و سرزمین فلسطین از دست صهیونیسمهای کافر و تجاوز پیشه، فداکاری کنند و از مقدسات اسلام که مورد اهانت و تحقیر دشمنان اسلام قرار گرفتهاند، دفاع کنند[۲۲].
مبارزه با کمونیسم سید محسن حکیم
حکیم معارض سرسخت کمونیسم بود. پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، برای ترویج افکار کمونیستی و تصویب قوانین ناسازگار با احکام فقهی، از جمله قانون احوال شخصیه عراق (مصوب ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹)، زمینه مناسبی فراهم شد. حکیم رسماً به تصویب این قانون اعتراض کرد و عالمان و خطیبان را به آگاه کردن مردم از ماهیت ضددینی آن فراخواند. او همچنین با صدور دو فتوای تاریخی در ۱۳۳۸ش، پیوستن به حزب کمونیست را شرعاً غیرمجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج کفر و الحاد دانست. در پی این فتوا، دیگر عالمان نجف نیز فتواهای مشابه دادند و سرانجام عبدالکریم قاسم را به عذرخواهی واداشتند[۲۳].
حمایت سید محسن حکیم از مواضع امام خمینی
ایشان پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی در فروردین ماه 1340، به مرجعیت عامه شیعیان جهان رسید و گروه کثیری از شیعیان کویت، عراق، ایران، بحرین، افغانستان، هند و پاکستان از ایشان تقلید میکردند. در همه حوادث و منازعات سیاسی که از 1341 به بعد میان روحانیت و رژیم محمدرضا شاه در ایران روی داد، وی با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی، حمایت کرد.
آیتالله حکیم لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را از جمله «قوانین کافره و خلاف قوانین مقدسة اسلام» دانست و حمله به مدرسه فیضیه در فروردین 1342 را به شدت محکوم کرد و خواستار مهاجرت دسته جمعی علمای بزرگ ایران به عتبات گردید که مورد موافقت آنان قرار نگرفت. همچنین طی تلگرامی، سرکوب قیام 15 خرداد 1342 را توسط محمدرضا شاه به شدت محکوم نمود و اعلام داشت: «خبر حوادث خونین ایران را که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشتة بسیار نزدیک میباشد، دریافت داشتم.
یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پیدر پی، کاشف از عجز آنها در اداره امور مملکت است. باید از این گونه سیاستبازی بهراسند که به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشة بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقه روحانیون ابلاغ نمایید...[۲۴]».
نظرسید محسن حکیم در مورد فلسطین
سال 1338 برای مسلمانان سالی ناگوار بود. شاه سرانجام پردههای تزویر کنار زده، رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخت. مرجع بیدار شیعه ضمن نامه ای به آیة الله بهبهانی در تهران، نگرانی خویش را آشکار ساخت. علاوه بر این آن بزرگوار بهره گیری از کمکهای مردمی در راه آزادی فلسطین را ستود و دوری مسلمانان از اسلام را سبب اصلی مشکل فلسطین شمرد[۲۵].
سالهای پایانی زندگی سید محسن حکیم
پس از کودتای حسنالبکر، حزب بعث که ماهیتی ضد اسلامیداشت تلاش کرد بیش از پیش بر آیتاللّه حکیم فشار آورد و او را به تسلیم وادار کند. سالهای پایانی زندگی ایشان با تضییقات بسیار و حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت ایشان همراه بود[۲۶].
درگذشت محسن حکیم
سید محسن حکیم در ۲۷ ربیعالاول ۱۳۹۰ در ۸۴ سالگی درگذشت. تشییع جنازه او که در آن صدها هزار نفر شرکت داشتند به تظاهرات وسیعی بر ضد رژیم بعثی عراق تبدیل شد. نماز میت را فرزند بزرگ او، سید یوسف حکیم برگزار نمود و نامبرده را در نجف اشرف در جنب کتابخانه خود دفن کردند. وی کتابخانهای در جنب مسجد هندی در ابتدای خیابان شارع الرسول در نجف تأسیس کردهاست و مزار او نیز در همان مکان میباشد[۲۷].
پانویس
- ↑ قاسمی، ساختار سیاسی - اجتماعی شیعیان عراق، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۳-۱۶۴
- ↑ تبرّائیان، احیاگر حوزه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۸۱-۵۶۲
- ↑ حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۸۷
- ↑ علیصغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۵
- ↑ ترجمه «الامام الحکیم»، مصباح نجفی، ص ۴۳ـ۴۱
- ↑ زندگینامه آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۴۸ ش ... https://olama-orafa.ir › آیه-الله-العظم...
- ↑ سراج، الامام محسن الحکیم، بیروت، ج۱، ص۲۷-۲۸؛ تبرائیان، مرجع مجدد امام حکیم، ۱۳۹۰ش، ص۳۵.
- ↑ محمدحسین علیصغیر، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۹، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳
- ↑ بایستههای فقه و حقوق
- ↑ زندگی آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم (ره) | ضیاءالصالحین https://www.ziaossalehin.ir › content
- ↑ هاشم فیاضحسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۳۷ـ۳۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹
- ↑ محمدباقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، قم ۱۴۲۴
- ↑ بامداد، مهدی (۱۳۵۷). شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵. تهران. صص. ص۱۹۰
- ↑ عدنان ابراهیم سراج (۱۴۱۴/۱۹۹۳). الامام محسن الحکیم: ۱۸۸۹–۱۹۷۰م. بیروت. صص. صص ۲۱۷،۲۲۵،۳۲۰
- ↑ صفاءالدین تبرائیان. «روایت موثق از دیدار آیتالله حکیم و روحالله خمینی». مرکز اسناد انقلاب
- ↑ دوانی، علی (۱۳۶۰). نهضت روحانیون ایران، ج۳. تهران. صص. صص۴۶–۴۴
- ↑ آیتالله سید محسن حکیم مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
- ↑ علیاحمد بَهادلی، الحوزة العلمیة فیالنجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ج۱، ص۳۴۲، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳
- ↑ عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳
- ↑ حامد بیاتی، «المرجعیة الدینیة و دورها القیادی 'السیدمحسن الحکیم نموذجاً، ج۱، ص۵۵۱،
- ↑ فی ضوء الوثائق السریة البریطانیة ۱۹۶۳ـ۱۹۶۶م»، در النجف الاشرف: اسهامات فی الحضارة الانسانیة، ج ۱، لندن: بوک اکسترا، ۱۴۲۱/۲۰۰۰
- ↑ درباره محسن حکیم - ایرنا https://www.irna.ir › news › درباره-م...
- ↑ هاشم فیاضحسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۶۷ـ۶۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹
- ↑ آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم یک مکتب بود - خبرگزاری حوزه https://www.hawzahnews.com › news
- ↑ دماء العلماء فی طریق الجهاد، ص51 - 50
- ↑ صفاءالدین تبرّائیان، ج۱، ص۲۸۱ـ۵۶۲، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیتاللّهالعظمی حکیم، تهران ۱۳۸۷ش
- ↑ شیعه نیوز. ۹ فروردین ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸