شهید اول: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Mbox
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| type  = notice
| عنوان =  
| class = ambox-In_use
| تصویر = شهید اول.jpg
| image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| نام = ابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن جمال‌الدین مکی عاملی
| css = margin: 1px
| نام‌های دیگر = {{فهرست جعبه افقی |ابن مکی |محمد بن مکی |شهید ‏}}
| text  = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| سال تولد = ۷۳۴ ق
| {{ns:0}}      = مقاله
| تاریخ تولد =  
| بحث          = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| محل تولد = [[لبنان]]
| رده‌بندی      = [[ویکی‌پدیا:رده‌بندی|رده]]
| سال درگذشت = ۷۸۶ ق
| راهنما          = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| تاریخ درگذشت =
| درگاه        = [[ویکی‌پدیا:درگاه|درگاه]]
| محل درگذشت = قلعۀ شام
| الگو      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |فخرالمحققین| سید ضیاءالدین عبدالله حلی |نجم‌الدین جعفر بن نما حلی |و...  }}
| کاربر          = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه کاربری]]
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |شیخ مقداد سیوری |شیخ حسن بن سلیمان حلی |سید بدرالدین حسن بن ایوب |و... }}
| بحث کاربر      = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| دین = [[اسلام]]
| ویکی‌پدیا      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه ویکی‌پدیا]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| بحث ویکی‌پدیا = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه بحث ویکی‌پدیا]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | اختصار الجعفر | الأربعون حدیث | اللمعه الدمشقیه }}
}}}} هم‌اکنون  برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شده‌است، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده می‌شود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| فعالیت‌ها =
<small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرین‌بار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافته‌است؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین می‌کنید.</small>
| وبگاه =
<includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
}}
| کاربر
'''ابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی''' معروف به <big>شهید اول</big> در سال‏ 734 ق در جِزِّین از قرای [[جبل عامل]] متولد شد. این قریه یکی از مناطق پر برکت از نظر پرورش فقها و علما است، به‌طوری که در دوران [[شهید ثانی]] در تشییع‌جنازه‏‌ای، هفتاد [[مجتهد]] صاحب [[فتوا]] حضور داشته‏‌اند و شهید اول و دوم نیز هر دو از آن منطقه هستند. هنگامی که در اصطلاح فقها کلمه <sub>شهید</sub> بی‏‌قرینه ذکر گردد مقصود همان شهید اول است.
| بحث کاربر = <!-- no category -->
| [[رده:صفحه‌های سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
}}<noinclude>
</noinclude>


شهید اول از فقهای نامدار [[شیعه]] و شاگرد [[فخرالمحققین]] در قرن هشتم هجری است. از کتب فقهی وی می‌توان <big>اللمعة الدمشقیه</big> را نام برد.
شهید اول در [[فقه مقارن|فقه]] [[مذاهب اهل سنت|مذاهب چهارگانه]] [[اهل‌سنت]] متبحر بود و به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و اجازاتی نیز دریافت نمود. او به دست مخالفان [[مذهب شیعه|شیعه]] و پس از یکسال اسارت در قلعه [[شام (شامات)|شام]] به [[شهید|شهادت]] رسید.


<div class="wikiInfo">[[پرونده:شهید اول.jpg |جایگزین=شهید اول|بندانگشتی|شهید اول]]
== تولد شهید اول ==
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
محمدبن مکی ملقب به شمس‌الدین و شهید اول (734-786 ق)، با کنیه ابوعبدالله پدرش ابومحمد مکی ملقب به جمال‌الدین و شرف‌الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان [[علویان|علوی]] در [[عراق]] و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس‌الدین<ref>محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 281</ref>.
!نام
!ابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن جمال الدین مکی عاملی
|-
|لقب
|ابن مکی، شهید اول
|-
|دین
|اسلام
|-
|مذهب
|شیعه
|-
|زادروز
|۷۳۴ق
|-
|زادگاه
|لبنان
|-
|وفات
|۷۸۶ ق - قلعۀ شام
|-
|آرامگاه
|وادی السلام
|-
|محل زندگی
|قریه جزین جبل عامل لبنان
|-
|اساتید
|فخرالمحققین، سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی، سید ضیاءالدین عبدالله حلی،...
|-
|شاگردان
|شیخ مقداد سیوری، شیخ حسن بن سلیمان حلی ، سید بدرالدین حسن بن ایوب،...
|-
|آثار
|اختصار الجعفر، الأربعون حدیث شهید اول، الاربعون مساله، اللمعه الدمشقیه،...
|-
|}
</div>


'''ابوعبدالله شمس الدین محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی'''، معروف به <big>شهید اول</big> در سال‏ 734ق در [[جِزِّین]]، از قرای [[جبل عامل]] متولد شد. این قریه یکی از مناطق پر برکت از نظر پرورش فقها و علما است، به‌طوری که در دوران [[شهید ثانی]]<ref>ر.ک:مقاله شهید ثانی</ref>، در تشییع‌جنازه‏‌ای، هفتاد [[مجتهد]] صاحب فتوا حضور داشته‏‌اند و شهید اول و دوم نیز، هر دو از آن منطقه هستند. هنگامی که در اصطلاح فقها کلمه <sub>شهید</sub> بی‏‌قرینه ذکر گردد، مقصود همان شهید اول است.  
شهید اول از فقهای ناموری است که پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی کرد و تربیت شد که همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامی‌داشتند و از مدافعان واقعی [[اهل بیت |اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیه السلام)]] به شمار می‌آمدند. تبارنامه شهید به چهار [[قبیله همدان]]، اوس، خزرج و مطلب متصل است که از بزرگ‌ترین و مقدس‌ترین قبایل عرب در [[صدر اسلام]] بودند و به هر کدام از جهتی منتسب است<ref>محمدرضا شمس الدین حیاه الامام الشهید الاول، ص 9-27</ref>. وی در [[جبل عامل]] که منطقه‌ای است کوهستانی در جنوب [[لبنان]] که شهرک‌های جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا که در تاریخ شیعه سوابق درخشانی دارد.


شهید اول از فقهای نامدار [[شیعه]] و شاگرد [[فخرالمحققین]]، در قرن هشتم هجری است. از کتب فقهی وی می توان <big>اللمعة الدمشقیه</big> را نام برد.
== زادگاه شهید اول ==
شهید اول در فقه [[مذاهب چهارگانه]] [[اهل سنت]] متبحر بود و به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و اجازاتی نیز دریافت نمود. او به دست مخالفان [[شیعه]] و پس از یکسال اسارت در قلعه [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> به شهادت رسید.  
از قرن‌ها پیش تا کنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر‌خاسته‌اند که هر یک افتخاری بزرگ برای [[اسلام]] و مسلمین‌اند...<ref>نورا... شوشتری مجالس المؤمنین، ج 1، ص 77</ref>. [[شیخ حر عاملی]] که خود از مفاخر [[جبل عامل]] است، می‌نویسد که از بعضی استادان بزرگ شنیدم که در یکی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد [[مجتهد]] در تشییع جنازه‌ای شرکت داشتند. شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یک پنجم است، در صورتی که از نظر وسعت یک صدم دیگر کشورها را تشکیل می‌دهد<ref>محمدبن حسن حر عامللی، امل الآمل، ج 1، ص 15</ref>.  


=تولد شهید اول=
شهید اول دوران کودکی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آکنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد کرد، وی در آغاز کودکی از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش که استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار می‌رفت مقدمات علوم دینی و [[فقه]] را آموخت.


محمدبن مكی،‌ ملقب به شمس الدین و شهید اول (734-786 ق) با كنیه ابوعبدالله، پدرش ابومحمد مكی ملقب به جمال الدین و شرف الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان علوی در عراق و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس الدین <ref>محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 281</ref>  
== فضائل خانوادگی شهید اول ==
در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره کافی برد و مقدمات ریاضی را فراگرفت<ref>حر عاملی، محمدبن حسن، امل الآمل، انتشارات دارالکتاب السلامی، قم 1413ه ق </ref>. شیخ اسدالدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج کرد<ref>خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ‌ انتشارات اسماعیلیان، قم 1390ه ق </ref>.


شهید اول از فقهای ناموری است كه پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی كرد و تربیت شد كه همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامی داشتند و از مدافعان واقعی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار می آمدند. تبارنامه شهید به چهار قبیله ی همدان، اوس، خزرج و مطلب متصل است كه از بزرگترین و مقدس ترین قبایل عرب در [[صدر اسلام]] بودند و به هر كدام از جهتی منتسب است . <ref>محمدرضا شمس الدین حیاه الامام الشهید الاول، ص 9-27</ref> وی در جبل عامل كه منطقه ای است كوهستانی در جنوب [[لبنان]] كه شهر كهای جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا كه در [[تاریخ شیعه]] سوابق درخشانی دارد.
همسر وی علاوه براین‌که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که به«ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن‌ها دستور می‌داد که در مسائل شرعی و مشکلات مذهبی به او مراجعه نمایند<ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193</ref> ثمره این پیوند سه پسر و یک دختر گردید که همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آنها دانشوران و چهره‌های علمی برازنده‌ای برخاستند که در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند.  


=زادگاه شهید اول=
رضی‌الدین ابوطالب محمد، بزرگ‌ترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می‌کند<ref>امل الآمل، همان ص 179</ref>. ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت که از پدر و دیگر استادان حدیث روایت نقل می‌کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می‌کند<ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال‌الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه نقل حدیث مفتخر گردید<ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام‌الحسن فاطمه است که به <big>استاد حدیث</big> معروف است.
از قرن ها پیش تا كنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر خاسته اند كه هر یك افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین اند . <ref>نورا... شوشتری مجالس المؤمنین، ج 1، ص 77</ref> شیخ حر عاملی كه خود از مفاخر جبل عامل است، می نویسد كه از بعضی استادان بزرگ شنیدم كه در یكی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد مجتهد در تشییع جنازه ای شركت داشتند، شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یك پنجم است، در صورتی كه از نظر وسعت یك صدم دیگر كشورها را تشكیل می دهد . <ref>محمدبن حسن حر عامللی، امل الآمل، ج 1، ص 15</ref>  


شهید اول دوران كودكی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آكنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد كرد، وی در آغاز كودكی، از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش كه استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار می رفت مقدمات علوم دینی و [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> را آموخت.  
علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده‌اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می‌کرد و به زنان دستور می‌داد که او را الگو و اسوه خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند<ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می‌گوید: من نوشته سید بزرگوار تاج‌الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس‌الدین محمد بن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود<ref>امل الآمل، همان ص 179</ref>.


=فضائل خانوادگی شهید اول=
== هجرت شهید اول به حله عراق ==
مدرسه و [[حوزه علمیه حله]] در قرن هشتم هجری از رونق به‌سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ [[مذهب شیعه|شیعه]] در آن جا حضور داشتند. به طوری که تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه دانش و فضیلت روی می‌آوردند. در این زمان حوزه درس فخرالمحققین، فرزند نابغه [[علامه حلی]] اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و [[فقیه]] پرور را کرد و در سال 75 ق در حالی که شانزده سال داشت، برای تکمیل معلومات خویش و رشد فکری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به [[عراق]] [[هجرت]] کرد و وارد شهر تاریخی [[حلّه]] شد.
در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره كافی برد و مقدمات ریاضی را فرا گرفت <ref>حر عاملی، محمدبن حسن، امل الآمل ، انتشارات دارالکتاب السلامی،قم 1413ه ق </ref> شیخ اسدالدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج كرد. <ref>خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات،‌ انتشارات اسماعیلیان، قم 1390ه ق </ref>


همسر وی علاوه بر این كه دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است كه به« ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن ها دستور می داد كه در مسائل شرعی و مشكلات مذهبی به او مراجعه نمایند <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193</ref> ثمره این پیوند سه پسر و یك دختر گردید كه همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آن ها دانشوران و چهره های علمی برازنده ای برخاستند كه در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند.  
نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به عراق مهاجرت کرد<ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]} تاج‌الدین ابن معیه حسینی، نجم‌الدین جعفر بن نما استفاده کرد<ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]] و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می‌شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref>.  


رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود كه از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می كند <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزكاران و صالحان جای داشت، كه از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می كند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می كند <ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است كه از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید <ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام الحسن فاطمه است كه به <big>استاد حدیث</big> معروف است.  
این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره کسی می‌گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می‌گذشت. او هم‌چنین می‌گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده‌ام<ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود<ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref>. همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمی‌گیرد و دو سال پس از آن از تاج‌الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می‌کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می‌شود<ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref>.


علما و اساتید بزرگ از او به نیكی یاد كرده اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می كرد و به زنان دستور می داد كه او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه كنند <ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می گوید : من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم كه به استاد ما شمس الدین محمدبن مكی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود. <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref>  
== بازگشت شهید اول به وطن و اقدامات وی ==
شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز می‌گردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه وسیع و گسترده‌ای را بنیاد می‌گذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان [[علوم اسلامی|علوم دینی]] می‌شود که از آن جمله می‌توان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم‌الدین اعرجی حسینی، شیخ شمس‌الدین محمدبن عبدالعالی کرکی عاملی، زین‌الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «[[ابن خازن]]»، شمس‌الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده» و شرف‌الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد» نویسنده کتاب <big>کنزالعرفان فی فقه القرآن</big> را نام برد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج107، ص 194</ref> وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشکلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار [[شریعت]] بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه آرای فقهی دانشمندان ماست و کتاب‌هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه استناد آرائشان می‌باشد.


=هجرت شهید اول به حله ی عراق=
آوازه‌اش در زمینه [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن‌تر از آن است که نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی به ستودن خورشید می‌ماند که خود مایه ستایش مدح کننده آن است<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارصی، ص 156</ref> همچنین شیخ حر عاملی درباره شهید اول می‌نویسد که دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل کامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه روزگار و درعصر خود بی‌نظیر بود<ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 181</ref> وی با اطلاع و آگاهی کامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان بزرگ [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز در ارتباط بود و در حوزه‌های درس آنها شرکت می‌کرد. چنان بر نظرات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت که اهل‌سنت در اعمال عبادی و مسائل مذهبی به وی مراجعه می‌کردند و بر مذهب آنان [[فتوا]] می‌داد.  
مدرسه و [[حوزه علمیه]] حلّه در قرن هشتم هجری از رونق به سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ شیعه در آن جا حضور داشتند. به طوری كه تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه ی دانش و فضیلت روی می آوردند. در این زمان حوزه ی درس [[فخرالمحققین]]، فرزند نابغه [[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref>، اهمیت فوق العاده ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و فقیه پرور را كرد و در سال 75 ق در حالی كه شانزده سال داشت، برای تكمیل معلومات خویش و رشد فكری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به عراق هجرت كرد و وارد شهر تاریخی [[حلّه]] شد.


نقل شده است كه شهید اول ، اولین شخصی است كه از جبل عامل برای تحصیل علم به [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> مهاجرت كرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده كرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یك سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]]<ref>ر.ک:مقاله اجتهاد</ref> و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مكی، خداوند عمرش را طولانی گرداند. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref>
خودش می‌نویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای [[مکه]]، [[مدینه]]، [[بغداد]]، [[دمشق]]، [[بیت‌المقدس]] و مقام خلیل در [[فلسطین]] را از آنان روایت می‌کنم. من [[صحیح بخاری]] را از گروه زیادی به سند خود آنها از [[صحیح بخاری|بخاری]] و نیز [[صحیح مسلم]]، [[مسند ابی داوود]]، [[جامع ترمذی]]، [[مسند احمد]] و دیگر کتاب‌های آنان را روایت می‌کنم<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 437</ref>. شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و کسب تجارب و بهره‌مندی از اندوخته‌های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراکز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مکه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت کرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حکیم فرزانه، قطب‌الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه‌ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مبارکش مفتخر گشت<ref>محمدمهدی آصفی، مقدمه اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 94</ref>.


این سخن را فخرالمحققین كه خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی كسی می گوید كه فقط یك سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می گوید: من از شاگردان محمدبن مكی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref> همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث می گیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می كند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می شود. <ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref>
== اساتید شهید اول ==
# فخرالمحققین فرزند علامه حلی؛ 
# اسدالدین صائغ جزینی؛ 
# عبدالحمید بن فخار موسوی؛ 
# نجم‌الدین جعفر بن نما حلی؛ 
# سید مهنا بن سنا مدنی؛ 
# سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی؛ 
# سید ضیاءالدین عبدالله حلی؛ 
# سید تاج‌الدین بن زهره حسینی؛ 
# سید علاءالدین بن زهره حسینی؛ 
# شیخ علی بن طراز مطارآبادی؛ 
# شیخ رضی‌الدین علی بن احمد مزیدی؛ 
# شیخ جلال‌الدین محمد حارثی؛ 
# شیخ قطب‌الدین محمد بویهی رازی، شارح شمسیه. وی استاد علم کلام شهید اول بود<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۶۲؛ شهید اول، الالفیه و النفلیه، ۱۴۰۸ق، ص۲۵</ref>.


=بازگشت شهید اول به وطن و اقدامات وی=
=== اساتید اهل‌سنت شهید اول ===
وی مصنّفات و مرویّات حدود چهل تن از علمای مکّه، مدینه، بغداد، دمشق، بیت‌المقدس و مقام خلیل (در فلسطین) را از آنان روایت می‌کرد. احادیث کتاب <big>صحیح بخاری</big> را از گروه زیادی به سند خود آنها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مُسند احمد و دیگر کتاب‌های آنان را روایت می‌کرد<ref>عاملی٬ تکملة أمل الآمل٬ ۱۴۰۶ق٬ ص۳۶۵</ref>. از مشایخ وی به نام افراد زیر تصریح شده است:
شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز می گردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه ی وسیع و گسترده ای را بنیاد می گذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان [[علوم دینی]] می شود كه از آن جمله می توان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم الدین اعرجی حسینی، [[شیخ شمس الدین محمدبن عبدالعالی كركی عاملی]]، [[زین الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «ابن خازن»]]، [[شمس الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده»]] و [[شرف الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد»]] نویسنده ی كتاب <big>كنزالعرفان فی فقه القرآن</big> را نام برد <ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج107، ص 194</ref> وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشكلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار شریعت بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه ی آرای فقهی دانشمندان ماست و كتاب هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه ی استناد آرائشان می باشد.


آوازه اش در زمینه فقه و اصول و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن تر از آن است كه نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی. به ستودن خورشید می ماند كه خود مایه ی ستایش مدح كننده ی آن است <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال الدین فارصی، ص 156</ref> همچنین شیخ حر عاملی درباره ی شهید اول می نویسد كه دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل كامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه ی روزگار و درعصر خود بی نظیر بود <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل ، ج 1، ص 181</ref> وی با اطلاع و آگاهی كامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز در ارتباط بود و در حوزه های درس آن ها شركت می كرد. چنان بر نظرات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت كه اهل سنت در اعمال عبادی و مسائل مذهبی به وی مراجعه می كردند و بر مذهب آنان فتوا می داد.  
* شیخ ابراهیم بن عمر ملقب به برهان‌الدین جعبری؛
* شیخ ابراهیم بن عبدالرحیم<ref> شهید ثانی، ‌ الروضه البهیه فی شرح‌المعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۱۰۱ (مقدمه)</ref>؛
* شیخ شمس الدّین محمّد بن یوسف قرشی شافعی؛
* زین الدّین احمد بن عبدالرحمن عضدی<ref>شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ۱۴۱۰ق٬ ص۱۶ مقدمه (دو تن اخیر از مشایخ روایی شهید هستند)</ref>.
*


خودش می نویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مكه، مدینه، [[بغداد]]، [[دمشق]]، [[بیت المقدس]] و مقام خلیل در [[فلسطین]] را از آنان روایت می كنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آن ها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مسند احمد و دیگر كتاب های آنان را روایت می كنم <ref>میرزا حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 437</ref> شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و كسب تجارب و بهره مندی از اندوخته های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراكز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مكه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت كرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حكیم فرزانه، قطب الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مباركش مفتخر گشت.<ref>محمدمهدی آصفی، مقدمه اللمعه الدمشقیه، ج ص 94</ref>  
== شاگردان شهید اول ==
از کسانی که از شهید اول تلمذ و اجازه روایتی داشته‌اند می‌توان افراد زیر را نام برد:
# شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح؛
# شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب کتاب مختصر بصائر الدرجات؛ 
# سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به نجم‌الدین اعرج الحسینی؛ 
# صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت؛
# شیخ شمس‌الدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی؛
# شیخ زین‌الدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ [[رمضان]] ۷۸۴ ه. ق، دو سال قبل از [[شهید|شهادت]] خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده‌اند که متن آن در روضات الجنات آمده است<ref>روضات الجنات، ج ۷، ص ۸</ref>.


=اساتید شهید اول=
== تألیفات و آثار شهید اول ==


'''فخرالمحققین، پسر علامه حلی'''
فهرست تألیفات شهید اول بر اساس آنچه در ریحانة الادب آمده چنین است:
# اختصار الجعفر.
# الأربعون حدیث شهیداول.
# الاربعون مساله.
# الاعتقادیه.
# الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی که شهید ثانی بر آن مرقوم داشته‌اند، تحت نام «المقاصد العلیه» در تهران چاپ سنگی شده است. 
# الباقیات الصالحات.
# البیان در فقه (مطبوع). 
# التکلیف یا تکلیفیه.
# جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین که شرح «تهذیب الوصول» علامه حلی است که ما بین دو شرح تهذیب که از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می‌باشد، جمع و تالیف نموده است.
# حاشیه شرح ارشاد علامه حلی که نامش غایة المراد فی شرح نکت الارشاد می‌باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است.
# حاشیه قواعد علامه حلی. 
# خلاصه الاعتبار فی الحج و الاعتمار.
# الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع).
# الذکری در فقه امامیه (مطبوع).
# القواعد الکلیه فی الاصول والفروع، که به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است. 
# اللمعة الدمشقیه که بارها در ایران چاپ گردیده و جز کتاب‌های درسی حوزه علمیه اسلامی است. 
# مجامیع ثلثه در سه مجلد. 
# المزار. 
# المسائل، که به مسائل ابن مکی معروف است.
# النفلیه که با الفوائد المکیه که شرح شهید ثانی بر همان کتاب می‌باشد، در تهران چاپ سنگی شده است. 
# نکت الارشاد که همان غایة المراد می‌باشد<ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۲۷۷</ref>. 
# الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از جمله کتب منسوب به شهید اول است. 
# ذکری الشیعة فی احکام الشریعة کتابِ فقهی-استدلالی است که در آن مباحث طهارت و صلات بیان شده است.
 
== نظر شهید اول در مورد حکومت ==
شهید اول معتقد است چون منافع انسان‌ها باهم در تضاد است لذا باید حاسمی (قانون) باشد و آن شریعت است و سائسی (=حاکم) که آن هم امام معصوم و یا نائب اوست<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۱ ٬ صص۳۶-۳۸</ref>.
 
وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی می‌داند و اذعان می‌کند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه می‌دانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع می‌دانیم<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳</ref>.


شهید اول بیش از هفت ماه از محضر او استفاده كرده است. شهید به قصد تلمذ از محضر علامه حلی عازم حله شده بود كه در بین راه مصادف با تشییع جنازه او گردید. شهید اول از فخرالمحققین اجازه روایتی نیز دارد كه پشت كتاب القواعد آمده است و صورت آن چنین است: امام علامه بزرگ افضل علماء و سید فضلا، مولانا شمس الحق والدین، محمد بن مكی بن محمد بن حامد مشكلات این كتاب را بر من خواند و من به او، روایت تمام كتاب های پدر و تمام تالیفاتی كه پیشینیان بزرگوار ما گردآوری نموده اند، بر اساس آن طرقی كه به آنان منتهی می گردد، اجازه دادم. <ref> روضات الجنات، ج ۷، ص ۴</ref>
اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی‌ داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که [[مستحب]] است و گاه [[واجب]] نیز می‌گردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴</ref>.
   
'''سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی''' (م، ۷۵۴ ق)


خواهر زاده علامه حلی که بر بسیاری از کتب علامه حلی شرح دارد.
وی حکومت‌های مطلوب را حکومت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صل الله عليه وسلم)]]، حکومت [[امام معصوم|امام (علیه السلام)]] و حکومت نایب الامام معرفی می‌کند. وی برای نایب امام شرایطی ذکر می‌کند:
   
'''سید ضیاءالدین عبدالله حلی'''


برادر سید عمید الدین که شرحی بر تهذیب الوصول علامه حلی دارد.
اول: [[ایمان]] یعنی [[مذهب شیعه|شیعه]] بودن؛
   
'''ابن معیه'''


ایشان در فقه، تاریخ، انساب و ادب تبحر ویژه داشت و دارای تالیفات فراوان است. شهید از استاد خویش اینگونه یاد می کند: او در همه دانش ها و آثار از شگفتی های زمان بود. <ref>مختاری، رضا؛ پژوهشی پیرامون شخصیت شهید اول، کیهان اندیشه، بهمن و اسفند ۱۳۶۴ </ref>
دوم: علم به احکام و توانایی تطبیق فروع بر اصول و استنباط فروع از درون اصول <ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵</ref>؛


=تألیفات و آثار شهید اول=
سوم: [[عدالت]] که با وجود آن شخص حائز تقوا و مروت بوده، از انحراف در تعالیم الهی و ناسازگاری با عرف عمومی جامعه، محفوظ می‌ماند<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص ۱۲۵</ref>. پس رهبر کسی است که دارای عدالت و کمال و شایستگی [[فتوا]] می‌باشد<ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۹</ref>.


فهرست تألیفات شهید اول بر اساس آنچه در ریحانة الادب آمده چنین است:
شهید اول معتقد است در عصر غیبت٬ به غیر از نائب خاص٬ نواب عام حاکم هستند. در نظر وی [[فقیه]] جامع الشرایط در عصر غیبت٬ حکمش همانند حکم نائبی است که بالخصوص از سوی امام معصوم منصوب شده است<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص۶۷</ref>.
 
== ارتباط شهید اول با اهل‌سنت ==
شهید اول که مدت زیادی در [[دمشق]] که مرکزی سنی‌نشین بود٬ زیست. او گفته است مجلس من در دمشق از دانشمندان [[اهل‌سنت]] به موجب نزدیکی و رابطه‌ای که با آنها داشتم خالی نبود<ref>جمعی از نویسندگان٬ گلشن ابرار٬ ۱۳۷۹ش٬ ج۱ ٬ ص۱۴۹</ref>.
 
== دعوت سربداران از شهید اول ==
خواجه علی آخرین حاکم [[سربداران]] که به ترویج تشیع امامی در [[خراسان]] پرداخت و در دفاتر و سکه‌ها از اسامی دوازده امام استفاده می‌کرد٬‌ نامه‌ای به شهید اول نوشت و او را به خراسان دعوت کرد؛ ولی وی در آن زمان در زندان بود. به همین جهت کتاب <big>لمعه دمشقیه</big> را به نام خواجه علی مؤید در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند<ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰</ref>. البته طبق نوشته شهید ثانی این حادثه چهار سال قبل از شهادت شهید اول بوده است و وی کتاب را در خانه و با رعایت [[تقیه]] و مخفی‌کاری شدید نگاشته است<ref>شهید ثانی، ‌ الروضه البهیه فی شرح‌المعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۲۳۹</ref>.
 
== مظلومیت و شهادت شهید اول ==
تقی‌الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمت‌های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـکی</big> و <big>عبادبـن جماعـه شافعی</big>، شهید اول یک سال در قلعه [[دمشق]] زندانی شد.


اختصار الجعفر.
در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی [[بیروت]] و قاضی صیدا بردند و هم‌چنین آن صورت جلسه را نزد قاضی [[دمشق]]، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالکی فرستاد و به وی گفت: در این قضیه به موجب [[مذهب]] خودت حکم صادر کن وگرنه تو را برکنار خواهم نمود.  
   
الأربعون حدیث شهیداول.
   
الاربعون مساله.
   
الاعتقادیه.
   
الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی كه شهید ثانی بر آن مرقوم داشته اند، تحت نام «المقاصد العلیه» در تهران چاپ سنگی شده است.
   
الباقیات الصالحات.
   
البیان در فقه (مطبوع).
   
التكلیف یا تكلیفیه.
   
جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین كه شرح «تهذیب الوصول» علامه حلی است كه ما بین دو شرح تهذیب كه از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می باشد، جمع و تالیف نموده است.
   
حاشیه شرح ارشاد علامه حلی كه نامش غایة المراد فی شرح نكت الارشاد می باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است.
   
حاشیه قواعد علامه حلی.
   
خلاصه الاعتبار فی الحج و الاعتمار.
   
الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع).
 
الذكری در فقه امامیه (مطبوع).
   
القواعد الكلیه فی الاصول والفروع، كه به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است.
   
اللمعة الدمشقیه كه بارها در ایران چاپ گردیده و جز كتاب های درسی حوزه علمیه اسلامی است.
   
مجامیع ثلثه در سه مجلد.
   
المزار.
   
المسائل، كه به مسائل ابن مكی معروف است.
   
النفلیه كه با الفوائد المكیه كه شرح شهید ثانی بر همان كتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است.
   
نكت الارشاد كه همان غایة المراد می باشد. <ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۲۷۷</ref>
   
الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از جمله کتب منسوب به شهید اول است.
   
ذكرى الشيعة فى احكام الشريعة كتابِ فقهى-استدلالى است که در آن مباحث طهارت و صلات بیان شده است.


=مظلومیت و شهادت شهید اول =
شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه‌ای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت‌جلسه و شهادت‌نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را [[سنگ‌سار]] کردند و آتش زدند<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه‌نامه‌ای که شهید اول برای [[ابن خازن]] نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، ‌علامه که این خط مبارک وی است، شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنج‌شنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>.
تقی الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه كردند كه در آن تهمت های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی كوهستان از طوایفی كه نسبت به وی كینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـكی</big> و <big>عبادبـن جماعـه ی شافعی</big>، شهید اول یك سال در قلعه دمشق زندانی شد.


در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و همچنین آن صورت جلسه را نزد قاضی دمشق، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالكی فرستاد و به وی گفت : در این قضیه به موجب مذهب خودت حكم صادر كن وگرنه تو را بركنار خواهم نمود.
== جستارهای وابسته ==
* [[جبل عامل]]
* [[شهید ثانی]]
* [[اجتهاد]]
* [[دمشق]]


شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه ای تشكیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت جلسه و شهادت نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تكذیب نمود اما تكذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حكم را به قاضی مالكی ارجاع دادند. قاضی مالكی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو ركعت [[نماز]] خواند و گفت حكم من این است كه خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آن گاه او را كشتند و به دار آویختند و جسدش را سنگسار كردند و آتش زدند <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال الدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه نامه ای كه شهید اول برای ابن خازن نوشته، به خط خود چنین نوشته است. پدرم ، امام،‌ علامه كه این خط مبارك وی است، شمس الدین ابوعبدالله محمدبن مكی روز پنج شنبه دهم جمادی الاول سال 786 ق در داخل قلعه ی دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


=پانویس=
{{علمای اسلام}}
{{پانویس|2}}


[[رده:فقیهان شیعه]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان مسلمان محدث و فقیه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شهید شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۶

شهید اول
شهید اول.jpg
نام کاملابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن جمال‌الدین مکی عاملی
نام‌های دیگر
  • ابن مکی
  • محمد بن مکی
  • شهید ‏
اطلاعات شخصی
سال تولد۷۳۴ ق، ۷۱۲ ش‌، ۱۳۳۴ م
محل تولدلبنان
سال درگذشت۷۸۶ ق، ۷۶۳ ش‌، ۱۳۸۴ م
محل درگذشتقلعۀ شام
دیناسلام، شیعه
استادان
  • فخرالمحققین
  • سید ضیاءالدین عبدالله حلی
  • نجم‌الدین جعفر بن نما حلی
  • و...
شاگردان
  • شیخ مقداد سیوری
  • شیخ حسن بن سلیمان حلی
  • سید بدرالدین حسن بن ایوب
  • و...
آثار
  • اختصار الجعفر
  • الأربعون حدیث
  • اللمعه الدمشقیه

ابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی معروف به شهید اول در سال‏ 734 ق در جِزِّین از قرای جبل عامل متولد شد. این قریه یکی از مناطق پر برکت از نظر پرورش فقها و علما است، به‌طوری که در دوران شهید ثانی در تشییع‌جنازه‏‌ای، هفتاد مجتهد صاحب فتوا حضور داشته‏‌اند و شهید اول و دوم نیز هر دو از آن منطقه هستند. هنگامی که در اصطلاح فقها کلمه شهید بی‏‌قرینه ذکر گردد مقصود همان شهید اول است.

شهید اول از فقهای نامدار شیعه و شاگرد فخرالمحققین در قرن هشتم هجری است. از کتب فقهی وی می‌توان اللمعة الدمشقیه را نام برد. شهید اول در فقه مذاهب چهارگانه اهل‌سنت متبحر بود و به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و اجازاتی نیز دریافت نمود. او به دست مخالفان شیعه و پس از یکسال اسارت در قلعه شام به شهادت رسید.

تولد شهید اول

محمدبن مکی ملقب به شمس‌الدین و شهید اول (734-786 ق)، با کنیه ابوعبدالله پدرش ابومحمد مکی ملقب به جمال‌الدین و شرف‌الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان علوی در عراق و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس‌الدین[۱].

شهید اول از فقهای ناموری است که پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی کرد و تربیت شد که همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامی‌داشتند و از مدافعان واقعی اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) به شمار می‌آمدند. تبارنامه شهید به چهار قبیله همدان، اوس، خزرج و مطلب متصل است که از بزرگ‌ترین و مقدس‌ترین قبایل عرب در صدر اسلام بودند و به هر کدام از جهتی منتسب است[۲]. وی در جبل عامل که منطقه‌ای است کوهستانی در جنوب لبنان که شهرک‌های جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا که در تاریخ شیعه سوابق درخشانی دارد.

زادگاه شهید اول

از قرن‌ها پیش تا کنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر‌خاسته‌اند که هر یک افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین‌اند...[۳]. شیخ حر عاملی که خود از مفاخر جبل عامل است، می‌نویسد که از بعضی استادان بزرگ شنیدم که در یکی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد مجتهد در تشییع جنازه‌ای شرکت داشتند. شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یک پنجم است، در صورتی که از نظر وسعت یک صدم دیگر کشورها را تشکیل می‌دهد[۴].

شهید اول دوران کودکی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آکنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد کرد، وی در آغاز کودکی از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش که استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار می‌رفت مقدمات علوم دینی و فقه را آموخت.

فضائل خانوادگی شهید اول

در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره کافی برد و مقدمات ریاضی را فراگرفت[۵]. شیخ اسدالدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج کرد[۶].

همسر وی علاوه براین‌که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که به«ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن‌ها دستور می‌داد که در مسائل شرعی و مشکلات مذهبی به او مراجعه نمایند[۷] ثمره این پیوند سه پسر و یک دختر گردید که همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آنها دانشوران و چهره‌های علمی برازنده‌ای برخاستند که در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند.

رضی‌الدین ابوطالب محمد، بزرگ‌ترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر محدثان حدیث نقل می‌کند[۸]. ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت که از پدر و دیگر استادان حدیث روایت نقل می‌کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می‌کند[۹] فرزند دیگر شهید اول، جمال‌الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه نقل حدیث مفتخر گردید[۱۰] دختر شهید، ام‌الحسن فاطمه است که به استاد حدیث معروف است.

علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده‌اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می‌کرد و به زنان دستور می‌داد که او را الگو و اسوه خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند[۱۱] شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می‌گوید: من نوشته سید بزرگوار تاج‌الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس‌الدین محمد بن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود[۱۲].

هجرت شهید اول به حله عراق

مدرسه و حوزه علمیه حله در قرن هشتم هجری از رونق به‌سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ شیعه در آن جا حضور داشتند. به طوری که تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه دانش و فضیلت روی می‌آوردند. در این زمان حوزه درس فخرالمحققین، فرزند نابغه علامه حلی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و فقیه پرور را کرد و در سال 75 ق در حالی که شانزده سال داشت، برای تکمیل معلومات خویش و رشد فکری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به عراق هجرت کرد و وارد شهر تاریخی حلّه شد.

نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به عراق مهاجرت کرد[۱۳] شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج‌الدین ابن معیه حسینی، نجم‌الدین جعفر بن نما استفاده کرد[۱۴] وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی اجتهاد و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می‌شود [۱۵] سخن فخرالمحققین درباره شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند[۱۶].

این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره کسی می‌گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می‌گذشت. او هم‌چنین می‌گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده‌ام[۱۷] شهید اول دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود[۱۸]. همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمی‌گیرد و دو سال پس از آن از تاج‌الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می‌کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می‌شود[۱۹].

بازگشت شهید اول به وطن و اقدامات وی

شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز می‌گردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه وسیع و گسترده‌ای را بنیاد می‌گذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان علوم دینی می‌شود که از آن جمله می‌توان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم‌الدین اعرجی حسینی، شیخ شمس‌الدین محمدبن عبدالعالی کرکی عاملی، زین‌الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «ابن خازن»، شمس‌الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده» و شرف‌الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد» نویسنده کتاب کنزالعرفان فی فقه القرآن را نام برد[۲۰] وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشکلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار شریعت بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه آرای فقهی دانشمندان ماست و کتاب‌هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه استناد آرائشان می‌باشد.

آوازه‌اش در زمینه فقه و اصول و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن‌تر از آن است که نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی به ستودن خورشید می‌ماند که خود مایه ستایش مدح کننده آن است[۲۱] همچنین شیخ حر عاملی درباره شهید اول می‌نویسد که دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل کامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه روزگار و درعصر خود بی‌نظیر بود[۲۲] وی با اطلاع و آگاهی کامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز در ارتباط بود و در حوزه‌های درس آنها شرکت می‌کرد. چنان بر نظرات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت که اهل‌سنت در اعمال عبادی و مسائل مذهبی به وی مراجعه می‌کردند و بر مذهب آنان فتوا می‌داد.

خودش می‌نویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مکه، مدینه، بغداد، دمشق، بیت‌المقدس و مقام خلیل در فلسطین را از آنان روایت می‌کنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آنها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مسند احمد و دیگر کتاب‌های آنان را روایت می‌کنم[۲۳]. شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و کسب تجارب و بهره‌مندی از اندوخته‌های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراکز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مکه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت کرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حکیم فرزانه، قطب‌الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه‌ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مبارکش مفتخر گشت[۲۴].

اساتید شهید اول

  1. فخرالمحققین فرزند علامه حلی؛
  2. اسدالدین صائغ جزینی؛
  3. عبدالحمید بن فخار موسوی؛
  4. نجم‌الدین جعفر بن نما حلی؛
  5. سید مهنا بن سنا مدنی؛
  6. سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی؛
  7. سید ضیاءالدین عبدالله حلی؛
  8. سید تاج‌الدین بن زهره حسینی؛
  9. سید علاءالدین بن زهره حسینی؛
  10. شیخ علی بن طراز مطارآبادی؛
  11. شیخ رضی‌الدین علی بن احمد مزیدی؛
  12. شیخ جلال‌الدین محمد حارثی؛
  13. شیخ قطب‌الدین محمد بویهی رازی، شارح شمسیه. وی استاد علم کلام شهید اول بود[۲۵].

اساتید اهل‌سنت شهید اول

وی مصنّفات و مرویّات حدود چهل تن از علمای مکّه، مدینه، بغداد، دمشق، بیت‌المقدس و مقام خلیل (در فلسطین) را از آنان روایت می‌کرد. احادیث کتاب صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آنها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مُسند احمد و دیگر کتاب‌های آنان را روایت می‌کرد[۲۶]. از مشایخ وی به نام افراد زیر تصریح شده است:

  • شیخ ابراهیم بن عمر ملقب به برهان‌الدین جعبری؛
  • شیخ ابراهیم بن عبدالرحیم[۲۷]؛
  • شیخ شمس الدّین محمّد بن یوسف قرشی شافعی؛
  • زین الدّین احمد بن عبدالرحمن عضدی[۲۸].

شاگردان شهید اول

از کسانی که از شهید اول تلمذ و اجازه روایتی داشته‌اند می‌توان افراد زیر را نام برد:

  1. شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح؛
  2. شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب کتاب مختصر بصائر الدرجات؛
  3. سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به نجم‌الدین اعرج الحسینی؛
  4. صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت؛
  5. شیخ شمس‌الدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی؛
  6. شیخ زین‌الدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ رمضان ۷۸۴ ه. ق، دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده‌اند که متن آن در روضات الجنات آمده است[۲۹].

تألیفات و آثار شهید اول

فهرست تألیفات شهید اول بر اساس آنچه در ریحانة الادب آمده چنین است:

  1. اختصار الجعفر.
  2. الأربعون حدیث شهیداول.
  3. الاربعون مساله.
  4. الاعتقادیه.
  5. الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی که شهید ثانی بر آن مرقوم داشته‌اند، تحت نام «المقاصد العلیه» در تهران چاپ سنگی شده است.
  6. الباقیات الصالحات.
  7. البیان در فقه (مطبوع).
  8. التکلیف یا تکلیفیه.
  9. جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین که شرح «تهذیب الوصول» علامه حلی است که ما بین دو شرح تهذیب که از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می‌باشد، جمع و تالیف نموده است.
  10. حاشیه شرح ارشاد علامه حلی که نامش غایة المراد فی شرح نکت الارشاد می‌باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است.
  11. حاشیه قواعد علامه حلی.
  12. خلاصه الاعتبار فی الحج و الاعتمار.
  13. الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع).
  14. الذکری در فقه امامیه (مطبوع).
  15. القواعد الکلیه فی الاصول والفروع، که به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است.
  16. اللمعة الدمشقیه که بارها در ایران چاپ گردیده و جز کتاب‌های درسی حوزه علمیه اسلامی است.
  17. مجامیع ثلثه در سه مجلد.
  18. المزار.
  19. المسائل، که به مسائل ابن مکی معروف است.
  20. النفلیه که با الفوائد المکیه که شرح شهید ثانی بر همان کتاب می‌باشد، در تهران چاپ سنگی شده است.
  21. نکت الارشاد که همان غایة المراد می‌باشد[۳۰].
  22. الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از جمله کتب منسوب به شهید اول است.
  23. ذکری الشیعة فی احکام الشریعة کتابِ فقهی-استدلالی است که در آن مباحث طهارت و صلات بیان شده است.

نظر شهید اول در مورد حکومت

شهید اول معتقد است چون منافع انسان‌ها باهم در تضاد است لذا باید حاسمی (قانون) باشد و آن شریعت است و سائسی (=حاکم) که آن هم امام معصوم و یا نائب اوست[۳۱].

وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی می‌داند و اذعان می‌کند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه می‌دانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع می‌دانیم[۳۲].

اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی‌ داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که مستحب است و گاه واجب نیز می‌گردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد[۳۳].

وی حکومت‌های مطلوب را حکومت پیامبر (صل الله عليه وسلم)، حکومت امام (علیه السلام) و حکومت نایب الامام معرفی می‌کند. وی برای نایب امام شرایطی ذکر می‌کند:

اول: ایمان یعنی شیعه بودن؛

دوم: علم به احکام و توانایی تطبیق فروع بر اصول و استنباط فروع از درون اصول [۳۴]؛

سوم: عدالت که با وجود آن شخص حائز تقوا و مروت بوده، از انحراف در تعالیم الهی و ناسازگاری با عرف عمومی جامعه، محفوظ می‌ماند[۳۵]. پس رهبر کسی است که دارای عدالت و کمال و شایستگی فتوا می‌باشد[۳۶].

شهید اول معتقد است در عصر غیبت٬ به غیر از نائب خاص٬ نواب عام حاکم هستند. در نظر وی فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت٬ حکمش همانند حکم نائبی است که بالخصوص از سوی امام معصوم منصوب شده است[۳۷].

ارتباط شهید اول با اهل‌سنت

شهید اول که مدت زیادی در دمشق که مرکزی سنی‌نشین بود٬ زیست. او گفته است مجلس من در دمشق از دانشمندان اهل‌سنت به موجب نزدیکی و رابطه‌ای که با آنها داشتم خالی نبود[۳۸].

دعوت سربداران از شهید اول

خواجه علی آخرین حاکم سربداران که به ترویج تشیع امامی در خراسان پرداخت و در دفاتر و سکه‌ها از اسامی دوازده امام استفاده می‌کرد٬‌ نامه‌ای به شهید اول نوشت و او را به خراسان دعوت کرد؛ ولی وی در آن زمان در زندان بود. به همین جهت کتاب لمعه دمشقیه را به نام خواجه علی مؤید در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند[۳۹]. البته طبق نوشته شهید ثانی این حادثه چهار سال قبل از شهادت شهید اول بوده است و وی کتاب را در خانه و با رعایت تقیه و مخفی‌کاری شدید نگاشته است[۴۰].

مظلومیت و شهادت شهید اول

تقی‌الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمت‌های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای برهان الـدین مالـکی و عبادبـن جماعـه شافعی، شهید اول یک سال در قلعه دمشق زندانی شد.

در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و هم‌چنین آن صورت جلسه را نزد قاضی دمشق، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالکی فرستاد و به وی گفت: در این قضیه به موجب مذهب خودت حکم صادر کن وگرنه تو را برکنار خواهم نمود.

شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه‌ای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت‌جلسه و شهادت‌نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته وضو ساخت و دو رکعت نماز خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را سنگ‌سار کردند و آتش زدند[۴۱] پسر شهید در اجازه‌نامه‌ای که شهید اول برای ابن خازن نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، ‌علامه که این خط مبارک وی است، شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنج‌شنبه دهم جمادی الاول سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد[۴۲].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 281
  2. محمدرضا شمس الدین حیاه الامام الشهید الاول، ص 9-27
  3. نورا... شوشتری مجالس المؤمنین، ج 1، ص 77
  4. محمدبن حسن حر عامللی، امل الآمل، ج 1، ص 15
  5. حر عاملی، محمدبن حسن، امل الآمل، انتشارات دارالکتاب السلامی، قم 1413ه ق
  6. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ‌ انتشارات اسماعیلیان، قم 1390ه ق
  7. محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193
  8. امل الآمل، همان ص 179
  9. امل الآمل، همان ص 134
  10. امل الآمل، همان ص 67
  11. امل الآمل، همان ص 193
  12. امل الآمل، همان ص 179
  13. محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57
  14. محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41
  15. علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330
  16. محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4
  17. محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38
  18. محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41
  19. علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330
  20. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج107، ص 194
  21. عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارصی، ص 156
  22. محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 181
  23. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 437
  24. محمدمهدی آصفی، مقدمه اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 94
  25. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۶۲؛ شهید اول، الالفیه و النفلیه، ۱۴۰۸ق، ص۲۵
  26. عاملی٬ تکملة أمل الآمل٬ ۱۴۰۶ق٬ ص۳۶۵
  27. شهید ثانی، ‌ الروضه البهیه فی شرح‌المعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۱۰۱ (مقدمه)
  28. شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ۱۴۱۰ق٬ ص۱۶ مقدمه (دو تن اخیر از مشایخ روایی شهید هستند)
  29. روضات الجنات، ج ۷، ص ۸
  30. ریحانه الادب، ج ۳، ص ۲۷۷
  31. شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۱ ٬ صص۳۶-۳۸
  32. شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳
  33. شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴
  34. شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵
  35. شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص ۱۲۵
  36. شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۹
  37. شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص۶۷
  38. جمعی از نویسندگان٬ گلشن ابرار٬ ۱۳۷۹ش٬ ج۱ ٬ ص۱۴۹
  39. ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰
  40. شهید ثانی، ‌ الروضه البهیه فی شرح‌المعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۲۳۹
  41. عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارسی، ص 159-160
  42. محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13