ابی بن کعب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۶: خط ۴۶:


از دیگر ویژگی‌های اخلاقی وی، سختگیری او در معاملات و رفتارهاست. زر بن حبیش گزارش می‌کند: به مدینه آمدم و سراغ ابی رفتم و از او به سبب کم لطفی‌اش به ما گله کردم<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۹۹؛ تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۳۹؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۶۹.</ref>. نیز می‌توان به همراهی پیوسته‌اش با پیامبر و بسیار سوال کردنش از ایشان اشاره داشت. بر پایه گزارش اصحاب، وی پیوسته درباره موضوعات گوناگون از پیامبر می‌پرسید<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۰۹؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۵.</ref>.
از دیگر ویژگی‌های اخلاقی وی، سختگیری او در معاملات و رفتارهاست. زر بن حبیش گزارش می‌کند: به مدینه آمدم و سراغ ابی رفتم و از او به سبب کم لطفی‌اش به ما گله کردم<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۹۹؛ تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۳۹؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۶۹.</ref>. نیز می‌توان به همراهی پیوسته‌اش با پیامبر و بسیار سوال کردنش از ایشان اشاره داشت. بر پایه گزارش اصحاب، وی پیوسته درباره موضوعات گوناگون از پیامبر می‌پرسید<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۰۹؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۵.</ref>.
 
== رویداد سقیفه ==
== رویداد سقیفه ==
پس از رحلت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی]] و [[سقیفه بنی ساعده|رویداد سقیفه]]، ابی بن کعب از معدود کسانی بود که با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به مخالفت برخاست و خلافت را حق علی ‌دانست. او از جمله ۱۲ نفری بود که مخالف خلافت ابوبکر بودند و جانشینی وی را انکار کردند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> او گواهی داد که پیامبر [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی]] را به عنوان جانشین و امام پس از خود و ناصح امت معرفی کرده است<ref> نک: تحف العقول، ص۴۲۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. وی از علاقه‌مندان صمیمی خاندان پیامبر بود و می‌گفت: روزی که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم زنده بود، همه به یک نقطه نظر داشتند؛ ولی پس از وفات ایشان، صورت‌ها به چپ و راست منحرف شد<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. او با ابوبکر [[بیعت]] نکرد و شورای [[سقیفه]] را بی‌ارزش خواند<ref> نک: کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref>. برخی از محققان، تعصب قبیله‌ای، خزرجی بودن و ارتباطش با [[سعد بن عباده]] را در این میان مؤثر می‌دانند. از او این روایت از پیامبر گزارش شده است: «یا أُبی! علیک بعلی فإنه الهادی المهدی الناصح لأُمتی»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۵۷؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۸۷-۸۸.</ref>.
پس از رحلت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی]] و [[سقیفه بنی ساعده|رویداد سقیفه]]، ابی بن کعب از معدود کسانی بود که با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به مخالفت برخاست و خلافت را حق علی ‌دانست. او از جمله ۱۲ نفری بود که مخالف خلافت ابوبکر بودند و جانشینی وی را انکار کردند<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>. او گواهی داد که پیامبر [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی]] را به عنوان جانشین و امام پس از خود و ناصح امت معرفی کرده است<ref> نک: تحف العقول، ص۴۲۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. وی از علاقه‌مندان صمیمی خاندان پیامبر بود و می‌گفت: روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود، همه به یک نقطه نظر داشتند؛ ولی پس از وفات ایشان، صورت‌ها به چپ و راست منحرف شد<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. او با ابوبکر [[بیعت]] نکرد و شورای [[سقیفه]] را بی‌ارزش خواند<ref> نک: کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref>. برخی از محققان، تعصب قبیله‌ای، خزرجی بودن و ارتباطش با [[سعد بن عباده]] را در این میان مؤثر می‌دانند. از او این روایت از پیامبر گزارش شده است: «یا أُبی! علیک بعلی فإنه الهادی المهدی الناصح لأُمتی»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۵۷؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۸۷-۸۸.</ref>.


منابع تاریخی او را از فقیهان دوران [[خلفای راشدین|خلفا]]، به ویژه عمر و عثمان، می‌دانند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱، ۱۷۳.</ref>. آن‌گاه که [[نماز تراویح]] به پیشنهاد خلیفه دوم به جماعت برگزار می‌شد، ابی در سال ۱۴ق. امامت جماعت آن را بر عهده داشت؛ اما پس از چندی، گویا به علت مخالفت با این بدعت، آن را رها کرد و مردم پیوسته می‌گفتند: «أین أُبی» یا «ابقِ أُبی»<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۰۰.</ref>.
منابع تاریخی او را از فقیهان دوران [[خلفای راشدین|خلفا]]، به ویژه [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان]]، می‌دانند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱، ۱۷۳.</ref>. آن‌گاه که [[نماز تراویح]] به پیشنهاد خلیفه دوم به جماعت برگزار می‌شد، ابی در سال ۱۴ق. امامت جماعت آن را بر عهده داشت؛ اما پس از چندی، گویا به علت مخالفت با این بدعت، آن را رها کرد و مردم پیوسته می‌گفتند: «أین أُبی» یا «ابقِ أُبی»<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۰۰.</ref>.


== مصحف اُبی ==
== مصحف اُبی ==
ابی دارای مصحفی بود که با قرآن رایج میان [[مسلمانان]] تفاوت‌هایی داشت. مصحف وی دارای ۱۱۵ سوره بود و ترتیب سوره‌های آن با مصحف [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] هماهنگ بود، جز این که [[سوره انفال]] را پیش از [[سوره توبه]] نوشته بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. در مصحف او، دو سوره به نام‌های حفد و خلع بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۸.</ref> که دعای قنوت‌اند و ظاهراً به اشتباه در میان سوره‌های قرآنی ثبت شده بودند. نیز میان [[سوره‌ فیل]] و [[سوره قریش]]، «بسم الله الرحمن الرحیم» نیامده بود و گویا این دو یک سوره فرض شده بودند<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. البته روایت‌های [[اهل بیت|اهل‌بیت]] نیز به این حقیقت اشاره دارد<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۶.</ref>، اگر‌چه در مصحف باید با بسم الله بیاید.  
ابی دارای مصحفی بود که با قرآن رایج میان [[مسلمان|مسلمانان]] تفاوت‌هایی داشت. مصحف وی دارای ۱۱۵ سوره بود و ترتیب سوره‌های آن با مصحف [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] هماهنگ بود، جز این‌که [[سوره انفال]] را پیش از [[سوره توبه]] نوشته بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. در مصحف او، دو سوره به نام‌های حفد و خلع بود<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۸.</ref> که دعای قنوت‌اند و ظاهرا به اشتباه در میان سوره‌های قرآنی ثبت شده بودند. نیز میان [[سوره‌ فیل]] و [[سوره قریش]]، «بسم الله الرحمن الرحیم» نیامده بود و گویا این دو یک سوره فرض شده بودند<ref>الاتقان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. البته روایت‌های [[اهل بیت|اهل‌بیت]] نیز به این حقیقت اشاره دارد<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۶.</ref>، اگر‌چه در مصحف باید با بسم الله بیاید.  
ابتدای [[سوره زمر]] در این مصحف با «حم» شروع می‌شد؛ یعنی حوامیم هشت سوره بود<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. همچنین برخی کلمات به مترادف‌های آنها تبدیل شده بودند؛ مثلاً آیه {{متن قرآن |قَالُوا یا وَیلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا |سوره = یس |آیه = ۳۶، ۵۲ }}. به صورت «من هبنا من مرقدنا» یا آیه {{متن قرآن |کلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَشَوا فِیهِ |سوره = بقره |آیه =۲، ۲۰ }} به صورت «مروا فیه» یا «سعوا فیه» آمده بود<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۰؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۸.</ref>.
ابتدای [[سوره زمر]] در این مصحف با «حم» شروع می‌شد؛ یعنی حوامیم هشت سوره بود<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. همچنین برخی کلمات به مترادف‌های آنها تبدیل شده بودند؛ مثلاً آیه {{متن قرآن |قَالُوا یا وَیلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا |سوره = یس |آیه = ۳۶، ۵۲ }}. به صورت «من هبنا من مرقدنا» یا آیه {{متن قرآن |کلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَشَوا فِیهِ |سوره = بقره |آیه =۲، ۲۰ }} به صورت «مروا فیه» یا «سعوا فیه» آمده بود<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۰؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۸.</ref>.


خط ۶۲: خط ۶۲:


== ارتباط ابیّ با برخی آیات مدنی ==
== ارتباط ابیّ با برخی آیات مدنی ==
[[شأن نزول]] چند آیه قرآن با ابی پیوند دارد. به گزارش عکرمه و مقاتل، دو تن یهودی خطاب به ابی و جمعی از مسلمانان، دین خود را بهتر از اسلام دانستند. در پی آن، آیه {{متن قرآن |كُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتَابِ لَكَانَ خَیرًا لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثَرُهُمُ الفَاسِقُونَ |سوره =آل عمران |آیه = 110 }} نازل شد و دین اسلام را برتر دانست. در گزارشی تاریخی درباره [[رویداد افک]] ([[تهمت]] به [[عایشه]]) آمده است که ام طفیل آن‌گاه که این شایعه را برای همسرش ابیّ گزارش ‌کرد، وی سخت آن را انکار نمود و [[دروغ]] خواند و گفت: همسران پیامبر از همسران ما بسیار بهترند و آن‌گاه که اینان سراغ آن کار نمی‌روند، سزاوارتر است که همسران پیامبر نیز چنین نکنند. سپس آیه 12 نور/24 [[نازل]] شد:{{متن قرآن |لَولَا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بِأَنفُسِهِم خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفكٌ مُبِینٌ |سوره = نور |آیه = 12 }} نیز پیامبر گرامی (صلی الله علیه) به او فرمود: [[خداوند]] امر کرده است که بر تو قرآن بخوانم. او از این که خود را مورد عنایت پروردگار دید، متأثر شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن |قُل بِفَضلِ اللهِ وَبِرَحمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجمَعُونَ |سوره = یونس |آیه = 58 }}<ref>الطبقات، ابن سعد، ج2، ص341؛ الاستیعاب، ج1، ص67؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref> در روزگار عثمان، برای یکسان‌کردن مصحف‌ها، پس از ناتوانی گروه نخست، ابی ریاست گروه دوم را بر عهده داشت و او املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص502.</ref>. خلیفه دوم علی (علیه‌السلام) را در داوری و ابی را در قرائت قرآن از همه برتر می‌دانست؛ اگر‌چه خود می‌گفت: گاه بر پایه قرائت ابی عمل نمی‌کنم<ref>الاستیعاب، ج1، ص68.</ref>. گویا او به برتری ابی در قرائت، باور حقیقی نداشت و یا قرائت وی گاه با اعتقادات و عملکرد خلیفه سازگار نبود و از این روی، به آن عمل نمی‌کرد.
[[شأن نزول]] چند آیه قرآن با ابی پیوند دارد. به گزارش [[عکرمه صبری|عکرمه]] و مقاتل، دو تن یهودی خطاب به ابی و جمعی از مسلمانان، دین خود را بهتر از اسلام دانستند. در پی آن، آیه {{متن قرآن |كُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتَابِ لَكَانَ خَیرًا لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثَرُهُمُ الفَاسِقُونَ |سوره =آل عمران |آیه = 110 }} نازل شد و دین اسلام را برتر دانست. در گزارشی تاریخی درباره [[رویداد افک]] ([[تهمت]] به [[عایشه]]) آمده است که ام طفیل آن‌گاه که این شایعه را برای همسرش ابیّ گزارش ‌کرد، وی سخت آن را انکار نمود و [[دروغ]] خواند و گفت: همسران پیامبر از همسران ما بسیار بهترند و آن‌گاه که اینان سراغ آن کار نمی‌روند، سزاوارتر است که همسران پیامبر نیز چنین نکنند. سپس آیه 12 نور/24 [[نازل]] شد:{{متن قرآن |لَولَا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بِأَنفُسِهِم خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفكٌ مُبِینٌ |سوره = نور |آیه = 12 }} نیز پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: [[خداوند]] امر کرده است که بر تو قرآن بخوانم. او از این که خود را مورد عنایت پروردگار دید، متأثر شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن |قُل بِفَضلِ اللهِ وَبِرَحمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجمَعُونَ |سوره = یونس |آیه = 58 }}<ref>الطبقات، ابن سعد، ج2، ص341؛ الاستیعاب، ج1، ص67؛ اسد الغابه، ج1، ص62.</ref> در روزگار عثمان، برای یکسان‌کردن مصحف‌ها، پس از ناتوانی گروه نخست، ابی ریاست گروه دوم را بر عهده داشت و او املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص502.</ref>. خلیفه دوم علی (علیه‌السلام) را در داوری و ابی را در قرائت قرآن از همه برتر می‌دانست؛ اگر‌چه خود می‌گفت: گاه بر پایه قرائت ابی عمل نمی‌کنم<ref>الاستیعاب، ج1، ص68.</ref>. گویا او به برتری ابی در قرائت، باور حقیقی نداشت و یا قرائت وی گاه با اعتقادات و عملکرد خلیفه سازگار نبود و از این روی، به آن عمل نمی‌کرد.


== درگذشت ==
== درگذشت ==
تاریخ رحلت ابی به درستی معلوم نیست. سال وفاتش را ۱۹ق<ref>تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱.</ref>.
تاریخ رحلت ابی به درستی معلوم نیست. سال وفاتش را ۱۹ق<ref>تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱.</ref>.
۲۰ق.<ref>تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱.</ref> و ۲۲ق. در زمان [[خلیفه|خلافت]] [[عمر بن خطاب|عمر]] می‌دانند<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. برخی دیگر آن را در سال۳۰ق. در روزگار خلافت عثمان دانسته‌اند؛ اما بیشتر مورخان رحلت وی را در زمان خلافت عمر ثبت کرده‌اند<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. مدائنی زمان مرگ ابی، عباس و ابوسفیان بن حرب را نزدیک به هم در اوایل خلافت عثمان می‌داند<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۶۹.</ref>. با توجه به حضور ابی در جمع‌آوری و یکسان‌سازی قرآن و نیز دیدار زر بن حبیش با او در دوره خلافت عثمان و پرسش مردم از وی درباره فتنه روزگار عثمان، به نظر می‌رسد رحلت وی در اواخر خلافت عثمان بوده است<ref> اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱-۲۷۲.</ref>. او در مدینه منوره درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد. برخی منابع گفته‌اند قبری منسوب به ابی در مقابر [[دمشق]] وجود دارد<ref>تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۴۷؛ منهاج السنه، ج۷، ص۴۳.</ref>.
۲۰ق.<ref>تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱.</ref> و ۲۲ق. در زمان [[خلیفه|خلافت]] [[عمر بن خطاب|عمر]] می‌دانند<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. برخی دیگر آن را در سال۳۰ق. در روزگار خلافت عثمان دانسته‌اند؛ اما بیشتر مورخان رحلت وی را در زمان خلافت عمر ثبت کرده‌اند<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. مدائنی زمان [[مرگ]] ابی، عباس و ابوسفیان بن حرب را نزدیک به هم در اوایل خلافت عثمان می‌داند<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۶۹.</ref>. با توجه به حضور ابی در جمع‌آوری و یکسان‌سازی قرآن و نیز دیدار زر بن حبیش با او در دوره خلافت عثمان و پرسش مردم از وی درباره فتنه روزگار عثمان، به نظر می‌رسد رحلت وی در اواخر خلافت عثمان بوده است<ref> اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱-۲۷۲.</ref>. او در مدینه منوره درگذشت و در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. برخی منابع گفته‌اند قبری منسوب به ابی در مقابر [[دمشق]] وجود دارد<ref>تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۴۷؛ منهاج السنه، ج۷، ص۴۳.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[صحابه]]
* [[انصار]]
* [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]]


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۷۳: خط ۷۸:
== منابع ==
== منابع ==
[http://isca.ac.ir/Portal/home/?news/116878/83445/176518/%D8%A7%D8%A8%DB%8C%20%D8%A8%D9%86%20%DA%A9%D8%B9%D8%A8 برگرفته از سایت ابی بن کعب - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیhttp://isca.ac.ir › Portal]
[http://isca.ac.ir/Portal/home/?news/116878/83445/176518/%D8%A7%D8%A8%DB%8C%20%D8%A8%D9%86%20%DA%A9%D8%B9%D8%A8 برگرفته از سایت ابی بن کعب - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیhttp://isca.ac.ir › Portal]
{{علمای اسلام}}


[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۴

ابی بن کعب
ابی بن کعب.jpg
نام کاملابوطفیل (ابومنذر) ابی بن کعب انصاری معروف به (اُبَیّ بن کَعب)
نام‌های دیگر
  • سیدالقراء
  • ابوالمنذر
  • ابوالطفیل
  • سیدالانصار
  • سیدالمسلمین
اطلاعات شخصی
سال درگذشت21 ق، ۲۱ ش‌، ۶۴۲ م
دیناسلام
فعالیت‌هاصحابی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)

ابوطفیل (ابومنذر) اُبَیّ بن کَعب انصاری معروف به اُبَیّ بن کَعب و سیدالقراء، یکی از صحابه و انصار بود که در عقبه دوم حضور یافت و اسلام آورد و با رسول خدا بیعت کرد. او از فقهای صحابه بود که به قرائت، کتابت و جمع‌آوری قرآن می‌پرداخت و در جنگ بدر و جنگ احد و دیگر جنگ‌ها شرکت نمود. ابی بن کعب سرانجام به سال ۲۱ هجری قمری درگذشت.

معرفی

نام کامل او أبیّ بن کعب بن قیس بن عبید بن زید بن معاویه است[۱]. نسب معاویة بن عمرو به نجار بازمی‌گردد. ابیّ از قبیله خزرج تیره بنی‌نجار است که به قبیله ثعلبة بن عمرو بن خزن انتها می‌یابد[۲].

از صحابیان و کاتبان وحی و امامان قرائت، صاحب مصحف.

مادرش صهیلة بنت اسود بن حرام از بنی‌نجار است[۳]. در منابع چند کنیه برای او ثبت شده است: یکی ابوالمنذر است که پیامبر گرامی او را به این کنیه نامید[۴]. منابع به علت این کنیه‌‌گذاری اشاره نکرده‌اند. دیگری ابوالطفیل است که خلیفه دوم او را از آن‌جا که فرزندی به نام طفیل داشت، به این کنیه نامید[۵]. نیز روایت شده که پیامبر گرامی او را سیدالانصار لقب داده است[۶]. همچنین عمر او را سیدالمسلمین خطاب کرد[۷]. لقب سیدالمسلمین از سوی صحابه و نه پیامبر به او داده شد و مورد توجه اصحاب، به‌ ویژه انصار قرار گرفت. اینکه پیامبر هم او را سیدالمسلمین خوانده باشد، نیازمند تصریح یا قراینی است که در دست نیست. کسی می‌تواند سرور مسلمانان باشد که پیامبر او را امام مسلمانان و پیشوای آنان پس از خود معرفی کند.

منابع به تاریخ ولادت أبیّ بن کعب اشاره نکرده‌اند. او در مدینه، در محل زندگی خزرجیان رشد یافت[۸]. این که وی پیش از اسلام، از جمله احبار و دانشمندان یهود بوده باشد، بر پایه منابع رجالی اثبات‌ پذیر نیست. نیز احاطه او به تورات و عهد عتیق و کتاب‌های مذهبی یهودیان و آگاهی وی از بشارت‌های تورات درباره پیامبر گرامی، در منبعی معتبر یافت نشده است.

در عصر پیامبر

ابی در بیعت عقبه دوم به سال سیزدهم بعثت حضور داشت که در آن بیش از 70 تن از مردم مدینه با پیامبر گرامی بیعت کردند[۹]. نیز همه افراد قبیله او در استقبال از پیامبر هنگام ورود به مدینه همراه اوسیان شرکت داشتند[۱۰]. منابع تاریخی اسلام آوردن ابی را در عقبه دوم می‌دانند؛ اما ابن هشام نام او را در شمار افراد عقبه اول و دوم نیاورده و این احتمال را به میان آورده که وی پس از عقبه اول و پیش از عقبه دوم به دست مصعب بن عمیر اسلام آورده باشد[۱۱].

در رویداد پیمان برادری، پیامبر میان او و طلحة بن عبیدالله پیمان بست[۱۲]. برخی منابع، پیمان برادری او را با سعد بن زید بن عمرو بن نفیل دانسته‌اند[۱۳]. وی در بیشتر سریه‌ها و غزوه‌ها شرکت داشت و از نخستین مبارزان مسلمان به شمار می‌آید. در نخستین سریه‌ای که به فرماندهی حمزه عموی پیامبر همراه 30 رزمنده صورت گرفت و سریه حمزة بن عبدالمطلب نامیده شد، او یکی از رزمندگان بود[۱۴]. در غزوه بدر[۱۵]و احد[۱۶]و نیز در غزوه بنی‌المصطلق (المُرَیسیع) در سال پنجم ق. حضورداشت[۱۷]. مورخان او را از صحابه‌ای می‌دانند که در بیشتر غزوه‌ها حضور داشته‌اند[۱۸].

مسئولیت‌های زمان پیامبر

ابی یکی از اصحاب فتوا در میان اصحاب پیامبر بود و گفته‌اند: یکی از شش نفری است که دانش پیامبر به آنان رسید[۱۹]. گاه مسؤول گردآوری صدقات از سوی پیامبر بود و در جمع‌آوری صدقات بسیار دقت داشت[۲۰]. گاهی نیز از جانب پیامبر مأمور آموزش احکام اسلام به نومسلمانان می‌شد؛ از جمله وفد بنی‌‌عامر و وفد بنی‌‌حنیفه که به مدینه آمدند[۲۱].

ابی افزون بر همراهی پیامبر در نبرد‌ها، کاتب وحی و قاری قرآن بود. اگر‌چه در روزگار جاهلیت، کتابت در میان عرب رواج نداشت، ابی بن کعب از کسانی بود که در آن دوره کتابت را فراگرفته بودند[۲۲]. برخی مورخان او را نخستین کاتب وحی در مدینه می‌دانند[۲۳] و گویند: پیامبر در صورت حضور نداشتن ابی، در پی سایر کاتبان وحی مانند زید بن ثابت می‌فرستاد[۲۴]. اما از منابع برمی‌آید که کتابت وحی به دست علی بن ابی‌طالب و زید بن ثابت بسیار بیشتر از ابی بن کعب بوده است. از این رو، بهتر است گفته شود ابی از نخستین کاتبان وحی بود، نه نخستین آنان. طبری کتابت او را در غیاب علی و عثمان می‌داند[۲۵].

وی افزون بر کتابت وحی، کاتب نامه‌های پیامبر بود و نیز نامه‌های رسیده برای ایشان را می‌خواند و نامه‌هایی را که به درخواست پیامبر باید مخفی می‌ماند، مانند نامه عباس عموی پیامبر به او پیش از نبرد احد، پنهان می‌کرد[۲۶]. او نخستین کسی بود که در پایانِ نامه‌ها، اسم خود را به عنوان کاتب می‌نگاشت[۲۷]. بر پایه شمارش نووی، حدیث‌های ابی در کتب معتبر به 164 حدیث می‌رسد[۲۸] که از آن میان، بیش از 60 حدیث در صحاح سته و سه حدیث مشترکاً در صحیحین آمده است[۲۹].

ویژگی‌های اخلاقی

از ویژگی‌های اخلاقی ابی، زهد و ورع اوست. جابر گزارش می‌کند: درباره حقیقت زهد و اعراض از دنیا سخن رفت. به سراغ خلیفه دوم رفتیم تا از او بپرسیم. او ما را به سیدالمسلمین ابی بن کعب ارجاع داد[۳۰].

از دیگر ویژگی‌های اخلاقی وی، سختگیری او در معاملات و رفتارهاست. زر بن حبیش گزارش می‌کند: به مدینه آمدم و سراغ ابی رفتم و از او به سبب کم لطفی‌اش به ما گله کردم[۳۱]. نیز می‌توان به همراهی پیوسته‌اش با پیامبر و بسیار سوال کردنش از ایشان اشاره داشت. بر پایه گزارش اصحاب، وی پیوسته درباره موضوعات گوناگون از پیامبر می‌پرسید[۳۲].

رویداد سقیفه

پس از رحلت پیامبر گرامی و رویداد سقیفه، ابی بن کعب از معدود کسانی بود که با ابوبکر به مخالفت برخاست و خلافت را حق علی ‌دانست. او از جمله ۱۲ نفری بود که مخالف خلافت ابوبکر بودند و جانشینی وی را انکار کردند[۳۳]. او گواهی داد که پیامبر حضرت علی را به عنوان جانشین و امام پس از خود و ناصح امت معرفی کرده است[۳۴]. وی از علاقه‌مندان صمیمی خاندان پیامبر بود و می‌گفت: روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود، همه به یک نقطه نظر داشتند؛ ولی پس از وفات ایشان، صورت‌ها به چپ و راست منحرف شد[۳۵]. او با ابوبکر بیعت نکرد و شورای سقیفه را بی‌ارزش خواند[۳۶]. برخی از محققان، تعصب قبیله‌ای، خزرجی بودن و ارتباطش با سعد بن عباده را در این میان مؤثر می‌دانند. از او این روایت از پیامبر گزارش شده است: «یا أُبی! علیک بعلی فإنه الهادی المهدی الناصح لأُمتی»[۳۷].

منابع تاریخی او را از فقیهان دوران خلفا، به ویژه عمر و عثمان، می‌دانند[۳۸]. آن‌گاه که نماز تراویح به پیشنهاد خلیفه دوم به جماعت برگزار می‌شد، ابی در سال ۱۴ق. امامت جماعت آن را بر عهده داشت؛ اما پس از چندی، گویا به علت مخالفت با این بدعت، آن را رها کرد و مردم پیوسته می‌گفتند: «أین أُبی» یا «ابقِ أُبی»[۳۹].

مصحف اُبی

ابی دارای مصحفی بود که با قرآن رایج میان مسلمانان تفاوت‌هایی داشت. مصحف وی دارای ۱۱۵ سوره بود و ترتیب سوره‌های آن با مصحف ابن مسعود هماهنگ بود، جز این‌که سوره انفال را پیش از سوره توبه نوشته بود[۴۰]. در مصحف او، دو سوره به نام‌های حفد و خلع بود[۴۱] که دعای قنوت‌اند و ظاهرا به اشتباه در میان سوره‌های قرآنی ثبت شده بودند. نیز میان سوره‌ فیل و سوره قریش، «بسم الله الرحمن الرحیم» نیامده بود و گویا این دو یک سوره فرض شده بودند[۴۲]. البته روایت‌های اهل‌بیت نیز به این حقیقت اشاره دارد[۴۳]، اگر‌چه در مصحف باید با بسم الله بیاید. ابتدای سوره زمر در این مصحف با «حم» شروع می‌شد؛ یعنی حوامیم هشت سوره بود[۴۴]. همچنین برخی کلمات به مترادف‌های آنها تبدیل شده بودند؛ مثلاً آیه Ra bracket.png قَالُوا یا وَیلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا [یس–۳۶، ۵۲] La bracket.png. به صورت «من هبنا من مرقدنا» یا آیه Ra bracket.png کلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَشَوا فِیهِ [بقره–۲، ۲۰] La bracket.png به صورت «مروا فیه» یا «سعوا فیه» آمده بود[۴۵].

ابن ندیم به گزارش از فضل بن شاذان، سابقه رواج مصحف ابی را در روستایی در بصره به نام قریة الانصار می‌داند که محمد بن عبدالملک انصاری آن را که از پدرانشان روایت می‌کردند، ارائه نمود[۴۶]. بر پایه برخی گزارش‌ها، در رویداد همسان‌سازی مصحف‌ها در زمان عثمان، مصحف ابی بن کعب منبع اصلی کار زید بن ثابت بود[۴۷]. سپس این مصحف مانند سایر مصحف‌ها به استثنای مصحف ابن مسعود، پس از همسان‌سازی مصحف‌ها، سوزانده شد یا نوشته‌هایش با آب و سرکه جوشانده و محو گشت[۴۸].

مجلس درس و مدرسه تفسیر مدینه

ابی در مسجد پیامبر مجلسی بر پا می‌کرد و حدیث‌های ایشان را برای مردم بازگو می‌نمود. نیز برای جمعیت بسیاری که در خانه او گرد می‌آمدند، حدیث گزارش می‌کرد[۴۹]. او مؤسس مدرسه تفسیر مدینه به شمار می‌آید و تفسیر او از طریق نوشته‌هایش در حواشی مصحفش یا شاگردان و راویانش منتقل شده است[۵۰]. یکی از راه‌های شناسایی سوره‌های مدنی و سوره‌های مکی در قرآن، معرفی سوره‌های مدنی از سوی ابی دانسته شده است؛ زیرا او همواره در مدینه کنار پیامبر حضور داشت و سوره‌های مدنی را کاملا می‌شناخت[۵۱].

ارتباط ابیّ با برخی آیات مدنی

شأن نزول چند آیه قرآن با ابی پیوند دارد. به گزارش عکرمه و مقاتل، دو تن یهودی خطاب به ابی و جمعی از مسلمانان، دین خود را بهتر از اسلام دانستند. در پی آن، آیه Ra bracket.png كُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتَابِ لَكَانَ خَیرًا لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثَرُهُمُ الفَاسِقُونَ [آل عمران–110] La bracket.png نازل شد و دین اسلام را برتر دانست. در گزارشی تاریخی درباره رویداد افک (تهمت به عایشه) آمده است که ام طفیل آن‌گاه که این شایعه را برای همسرش ابیّ گزارش ‌کرد، وی سخت آن را انکار نمود و دروغ خواند و گفت: همسران پیامبر از همسران ما بسیار بهترند و آن‌گاه که اینان سراغ آن کار نمی‌روند، سزاوارتر است که همسران پیامبر نیز چنین نکنند. سپس آیه 12 نور/24 نازل شد:Ra bracket.png لَولَا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بِأَنفُسِهِم خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفكٌ مُبِینٌ [نور–12] La bracket.png نیز پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: خداوند امر کرده است که بر تو قرآن بخوانم. او از این که خود را مورد عنایت پروردگار دید، متأثر شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: Ra bracket.png قُل بِفَضلِ اللهِ وَبِرَحمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجمَعُونَ [یونس–58] La bracket.png[۵۲] در روزگار عثمان، برای یکسان‌کردن مصحف‌ها، پس از ناتوانی گروه نخست، ابی ریاست گروه دوم را بر عهده داشت و او املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند[۵۳]. خلیفه دوم علی (علیه‌السلام) را در داوری و ابی را در قرائت قرآن از همه برتر می‌دانست؛ اگر‌چه خود می‌گفت: گاه بر پایه قرائت ابی عمل نمی‌کنم[۵۴]. گویا او به برتری ابی در قرائت، باور حقیقی نداشت و یا قرائت وی گاه با اعتقادات و عملکرد خلیفه سازگار نبود و از این روی، به آن عمل نمی‌کرد.

درگذشت

تاریخ رحلت ابی به درستی معلوم نیست. سال وفاتش را ۱۹ق[۵۵]. ۲۰ق.[۵۶] و ۲۲ق. در زمان خلافت عمر می‌دانند[۵۷]. برخی دیگر آن را در سال۳۰ق. در روزگار خلافت عثمان دانسته‌اند؛ اما بیشتر مورخان رحلت وی را در زمان خلافت عمر ثبت کرده‌اند[۵۸]. مدائنی زمان مرگ ابی، عباس و ابوسفیان بن حرب را نزدیک به هم در اوایل خلافت عثمان می‌داند[۵۹]. با توجه به حضور ابی در جمع‌آوری و یکسان‌سازی قرآن و نیز دیدار زر بن حبیش با او در دوره خلافت عثمان و پرسش مردم از وی درباره فتنه روزگار عثمان، به نظر می‌رسد رحلت وی در اواخر خلافت عثمان بوده است[۶۰]. او در مدینه منوره درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد. برخی منابع گفته‌اند قبری منسوب به ابی در مقابر دمشق وجود دارد[۶۱].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498؛ الطبقات، خلیفه، ص157؛ الاصابه، ج1، ص180.
  2. تهذیب الاسماء، ج1، ص108-109؛ تهذیب الکمال، ج2، ص262.
  3. الاستیعاب، ج1، ص65.
  4. اسد الغابه، ج1، ص61.
  5. اسد الغابه، ج1، ص61.
  6. سیر اعلام النبلاء، ج1، ص396.
  7. اسد الغابه، ج1، ص61؛ الاصابه، ج1، ص181.
  8. اسد الغابه، ج1، ص61.
  9. اسد الغابه، ج1، ص61؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498؛ الاستیعاب، ج1، ص66.
  10. تهذیب الاسماء، ج1، ص109؛ نک: تهذیب الکمال، ج2، ص262.
  11. تفسیر الصحابی، ص13.
  12. الطبقات، ابن سعد، ج3، ص216؛ المحبّر، ص73؛ انساب الاشراف، ج1، ص271.
  13. السیرة النبویه، ج1، ص505-506؛ المستدرک، ج3، ص303؛ رجال الطوسی، ص22.
  14. المغازی، ج1، ص9.
  15. المغازی، ج1، ص163؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص88؛ رجال الطوسی، ص22.
  16. المغازی، ج1، ص204؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498.
  17. المغازی، ج1، ص405.
  18. الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498؛ تهذیب الکمال، ج2، ص264.
  19. المعرفة و التاریخ، ج1، ص445.
  20. مسند احمد، ج5، ص142؛ المستدرک، ج1، ص399؛ السنن الکبری، ج4، ص96.
  21. تاریخ ابن خلدون، ج2، ص475-476.
  22. الطبقات، ابن سعد، ج3، ص498.
  23. الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62؛ الاصابه، ج1، ص181.
  24. الاستیعاب، ج1، ص68؛ اسد الغابه، ج1، ص62.
  25. تاریخ طبری، ج6، ص179.
  26. المغازی، ج1، ص204؛ انساب الاشراف، ج1، ص383.
  27. اسد الغابه، ج1، ص62.
  28. تهذیب الاسماء، ص109.
  29. سیر اعلام النبلاء، ج1، ص401.
  30. مرآة الحرمین، ص۴۲۰.
  31. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۹۹؛ تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۳۹؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۶۹.
  32. جامع البیان، ج۲، ص۸؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۰۹؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۵.
  33. کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۹۹-۲۰۰.
  34. نک: تحف العقول، ص۴۲۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۲.
  35. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۵۴.
  36. نک: کتاب سلیم بن قیس، ص۱۳۸-۱۴۰؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱-۵۲.
  37. الاحتجاج، ج۱، ص۱۵۷؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۸۷-۸۸.
  38. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱، ۱۷۳.
  39. سنن ابی داود، ج۱، ص۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۰۰.
  40. الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.
  41. الاتقان، ج۱، ص۱۷۸.
  42. الاتقان، ج۱، ص۱۷۹.
  43. وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۶.
  44. الاتقان، ج۱، ص۱۷۵.
  45. مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۰؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۸.
  46. الفهرست، ص۲۹.
  47. المصاحف، ص۳۰-۳۱، ۶۳-۶۴.
  48. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۰.
  49. ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۱.
  50. ابی بن کعب، زغلول، ص۸۶-۸۸.
  51. ابی بن کعب، عیساوی، ص۷۶.
  52. الطبقات، ابن سعد، ج2، ص341؛ الاستیعاب، ج1، ص67؛ اسد الغابه، ج1، ص62.
  53. الطبقات، ابن سعد، ج3، ص502.
  54. الاستیعاب، ج1، ص68.
  55. تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱.
  56. تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱.
  57. الاستیعاب، ج۱، ص۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.
  58. اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ الاصابه، ج۱، ص۱۸۱.
  59. الاستیعاب، ج۱، ص۶۹.
  60. اسد الغابه، ج۱، ص۶۳؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۷۱-۲۷۲.
  61. تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۴۷؛ منهاج السنه، ج۷، ص۴۳.

منابع

برگرفته از سایت ابی بن کعب - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیhttp://isca.ac.ir › Portal