محمدتقی جعفری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| نام = محمدتقی جعفری | | نام = محمدتقی جعفری | ||
| نامهای دیگر = علامه جعفری | | نامهای دیگر = علامه جعفری | ||
| سال تولد = ۱۳۰۲ش | | سال تولد = ۱۳۰۲ش | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = تبریز | | محل تولد = تبریز | ||
| سال درگذشت = ۱۳۷۷ش | | سال درگذشت = ۱۳۷۷ش | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = [[مشهد]] | | محل درگذشت = [[مشهد]] | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[ | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[سید ابوالقاسم خوئی|سید ابوالقاسم خویی]] |شیخ مهدی مازندرانی |میرزا مهدی آشتیانی }} | ||
| شاگردان = [[سید محمد باقر صدر|سید محمد باقرصدر]] | | شاگردان = [[سید محمد باقر صدر|سید محمد باقرصدر]] | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | | مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | ||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه |تفسیر و نقد مثنوی مولوی |عرفان اسلامی }} | | آثار = {{فهرست جعبه افقی |ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه |تفسیر و نقد مثنوی مولوی |عرفان اسلامی }} | ||
| فعالیتها = [[فقیه]] | | فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |[[فقیه]] |پژوهشگر |فیلسوف }} | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''محمدتقی جعفری''' مشهور به '''علامه جعفری'''، حکیم، فیلسوف، متکلم، [[فقیه]] و [[اصولی]]. وی از اساتید حوزه بود و سراسر عمر خود را در تحصیل، تدریس و پژوهش و تحقیق سپری کرد. وی بیش از ۸۰ جلد کتاب تالیف کرده است. [[جبر و اختیار]]، [[شرح نهجالبلاغه]]، [[شرح مثنوی معنوی]] و [[وجدان]]، از معروفترین آثار اوست. | '''محمدتقی جعفری''' مشهور به '''علامه جعفری'''، حکیم، فیلسوف، متکلم، [[فقیه]] و [[اصولی]]. وی از اساتید حوزه بود و سراسر عمر خود را در تحصیل، تدریس و پژوهش و تحقیق سپری کرد. وی بیش از ۸۰ جلد کتاب تالیف کرده است. [[جبر و اختیار]]، [[شرح نهجالبلاغه (کتاب)|شرح نهجالبلاغه]]، [[شرح مثنوی معنوی (کتاب)|شرح مثنوی معنوی]] و [[وجدان (کتاب)|وجدان]]، از معروفترین آثار اوست. | ||
علامه جعفری چندین بار با [[برتراند راسل]] در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری داشته و با [[روژه گارودی]]، [[پروفسور عبدالسلام]] و [[پروفسور روزنتال]] گفتگوهایی داشته است. | علامه جعفری چندین بار با [[برتراند راسل]] در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری داشته و با [[روژه گارودی]]، [[پروفسور عبدالسلام]] و [[پروفسور روزنتال]] گفتگوهایی داشته است. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
استاد محمد تقی جعفری در سال 1304 هـ. ش. در شهر | استاد محمد تقی جعفری در سال 1304 هـ. ش. در شهر تبریز به دنیا آمد<ref>فیلسوف شرق، محمد رضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6. </ref>. پدرش، «کریم» درس نخوانده بود، امّا صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوانی مکتب نرفته چنان قوی بود که اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل برای دیگران بیان میکرد. | ||
در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شبها کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید. در بین راه منزل دو نفر را در خرابهای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند. او دلش به حال آنان سوخت و یکی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به [[دعا]] بلند کردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. همچنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22. </ref>. | در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شبها کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید. در بین راه منزل دو نفر را در خرابهای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند. او دلش به حال آنان سوخت و یکی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به [[دعا]] بلند کردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. همچنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22. </ref>. | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
همسر کریم با سواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمد تقی تعلیم داد. محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ. ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا ورود کلاس سوم شو<ref>علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات | همسر کریم با سواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمد تقی تعلیم داد. محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ. ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا ورود کلاس سوم شو<ref>علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات کمک آموزشی، چ اول، 1377، ص 10. </ref>! | ||
حافظه قوی محمد تقی همگان را به شگفتی وا میداشت؛ به طوری که متن [[ | حافظه قوی محمد تقی همگان را به شگفتی وا میداشت؛ به طوری که متن [[کلیله و دمنه|کلیله و دمنه]] را از حفظ میتواند و معنای عبارات مشکل را شرح میداد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق میکردند<ref>همان، ص 11. </ref>. | ||
== تربیت و پرورش == | == تربیت و پرورش == | ||
روزی اقتصاد خواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به کلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمد تقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است که تو داری؟! محمد تقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصاد خواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میکنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با ترکه قرمز رنگ درخت آلبالو بر کف دست محمد تقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری که خوش خط تر بنویسی! فهمیدی؟! محمد تقی که دستش از شدت درد میسوخت، اندکی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت کرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سالهای 1340 ـ 1350) روزی دانشگاه [[مشهد]]، استاد محمد تقی جعفری را دعوت کرد تا در آنجا سخنرانی کند. جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمد تقی که دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلامشناس و صاحبنظری مشهور شده بود؛ پشت میکروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یک پیر دانا خیره شد و حدود یک دقیقه به سکوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد کهن سال که کسی جز آقای جواد اقتصاد خواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه کسانی در آمد که بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن ترکه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصاد خواه سر به زیر انداخت، امّا علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: کاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مرکب بدن، تازیانه میخواهد تا [[روح]] را حرکت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد<ref>ر. | روزی اقتصاد خواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به کلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمد تقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است که تو داری؟! محمد تقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصاد خواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میکنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با ترکه قرمز رنگ درخت آلبالو بر کف دست محمد تقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری که خوش خط تر بنویسی! فهمیدی؟! محمد تقی که دستش از شدت درد میسوخت، اندکی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت کرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سالهای 1340 ـ 1350) روزی دانشگاه [[مشهد]]، استاد محمد تقی جعفری را دعوت کرد تا در آنجا سخنرانی کند. جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمد تقی که دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلامشناس و صاحبنظری مشهور شده بود؛ پشت میکروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یک پیر دانا خیره شد و حدود یک دقیقه به سکوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد کهن سال که کسی جز آقای جواد اقتصاد خواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه کسانی در آمد که بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن ترکه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصاد خواه سر به زیر انداخت، امّا علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: کاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مرکب بدن، تازیانه میخواهد تا [[روح]] را حرکت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد<ref>ر. ک: علامه جعفری، ص 14 و 15و ص، 46 ـ 48. </ref>. | ||
== هجرت == | == هجرت == | ||
محمد تقی در 15 سالگی و در سال 1319ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد [[تهران]] ترک کرد. | محمد تقی در 15 سالگی و در سال 1319ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد [[تهران]] ترک کرد. | ||
مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[ | مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[محمد رضا تنکابنی|آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی]] (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام [[محمد تقی فلسفی]] «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. [[مهدی آشتیانی|آیتالله میرزا مهدی آشتیانی]] (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در [[مدرسه مروی]] تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حکمت منظومه (کتاب)|حکمت منظومه]] حکیم [[ملاهادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار (کتاب)|اسفار]] را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول [[جامی]]: | ||
{{شعر}}{{ب |آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود |زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود |زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست |دل ز صد حلقه ربود }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست |دل ز صد حلقه ربود }}{{پایان شعر}} | ||
جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[ | جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[ملاصدرا|صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[مکه|مکه]] رفته و تعبد بسیار داشته است<ref>آفاق مرزبانی، ص 28. </ref>. | ||
بعد از مدتی، محمد تقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در [[مدرسه دارالشفاء]] اقامت کرد. روزی [[آیتالله سید محمد حجت کوهکمرای]] (1310 ـ 1372 هـ. ق) و [[آیتالله شهید محمد صدوقی]] به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند<ref>فیلسوف شرق، ص 24 و علامه جعفری، ص 28.</ref>. | بعد از مدتی، محمد تقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در [[مدرسه دارالشفاء]] اقامت کرد. روزی [[سید محمد حجت کوهکمرای|آیتالله سید محمد حجت کوهکمرای]] (1310 ـ 1372 هـ. ق) و [[محمد صدوقی|آیتالله شهید محمد صدوقی]] به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند<ref>فیلسوف شرق، ص 24 و علامه جعفری، ص 28.</ref>. | ||
حجتالاسلام محمد تقی جعفری معقول را از [[آیتالله شیخ مهدی مازندرانی]] و عرفان را از [[آیتالله شیخ محمد تقی زرگر]] فرا گرفت. درس اخلاق [[سید | حجتالاسلام محمد تقی جعفری معقول را از [[مهدی مازندرانی|آیتالله شیخ مهدی مازندرانی]] و عرفان را از [[محمد تقی زرگر|آیتالله شیخ محمد تقی زرگر]] فرا گرفت. درس اخلاق [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] در [[مدرسه فیضیه]]، روح تشنه محمد تقی را سیراب کرد. روز اولی که او در درس امام خمینی شرکت کرده بود، مشاهده کرد که استاد، آیات آخر [[سوره حشر]] را تفسیر میکند او دریافت که این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است که دیگران از آن بیبهرهاند<ref>آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25. </ref>. | ||
== فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری == | == فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری == | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
# عرفان اسلامی | # عرفان اسلامی | ||
# آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟ | # آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟ | ||
# نیایش امام حسین(علیهالسلام) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی) | # نیایش امام حسین (علیهالسلام) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی) | ||
# تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد) | # تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد) | ||
# حضرت علی(علیهالسلام) و عرفان | # حضرت علی (علیهالسلام) و عرفان | ||
# علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی | # علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
# انسان در دیدگاه قرآن | # انسان در دیدگاه قرآن | ||
# مبدا اعلا | # مبدا اعلا | ||
# [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(علیهالسلام)]] شهید فرهنگ پیشرو انسانیت | # [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیهالسلام)]] شهید فرهنگ پیشرو انسانیت | ||
# شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی | # شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی | ||
# علم از دیدگاه [[علی]] | # علم از دیدگاه [[علی بن ابی طالب|علی]] | ||
# علم و [[دین]] در حیات معقول | # علم و [[دین]] در حیات معقول | ||
# اخلاق و مذهب | # اخلاق و مذهب | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
=== در مباحث علمی === | === در مباحث علمی === | ||
عمل تجوید ذهن | عمل تجوید ذهن بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی | ||
بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی | |||
دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی | دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۰: | ||
# فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو | # فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو | ||
# طرحی برای انقلاب فرهنگی | # طرحی برای انقلاب فرهنگی | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[مشهد]] | |||
* [[ملاهادی سبزواری]] | |||
* [[ملاصدرا|صدر المتألهین]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۵۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
* [https://rasekhoon.net/article/show/123300/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%D9%82%D9%8A-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%D9%8A-%D8%B1%D9%87-1 برگرفته از سایت زندگینامه علامه محمد تقی جعفری (ره) (1) - راسخونhttps://rasekhoon.net] | |||
* [http://pajoohe.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C__a-36438.aspx برگرفته از سایت زندگینامه علامه جعفری دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | |||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۵
محمدتقی جعفری | |
---|---|
نام کامل | محمدتقی جعفری |
نامهای دیگر | علامه جعفری |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | تبریز |
محل درگذشت | مشهد |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان | سید محمد باقرصدر |
آثار |
|
فعالیتها |
|
محمدتقی جعفری مشهور به علامه جعفری، حکیم، فیلسوف، متکلم، فقیه و اصولی. وی از اساتید حوزه بود و سراسر عمر خود را در تحصیل، تدریس و پژوهش و تحقیق سپری کرد. وی بیش از ۸۰ جلد کتاب تالیف کرده است. جبر و اختیار، شرح نهجالبلاغه، شرح مثنوی معنوی و وجدان، از معروفترین آثار اوست. علامه جعفری چندین بار با برتراند راسل در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری داشته و با روژه گارودی، پروفسور عبدالسلام و پروفسور روزنتال گفتگوهایی داشته است.
ولادت
استاد محمد تقی جعفری در سال 1304 هـ. ش. در شهر تبریز به دنیا آمد[۱]. پدرش، «کریم» درس نخوانده بود، امّا صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون وضو دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوانی مکتب نرفته چنان قوی بود که اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل برای دیگران بیان میکرد. در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شبها کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید. در بین راه منزل دو نفر را در خرابهای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند. او دلش به حال آنان سوخت و یکی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به دعا بلند کردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. همچنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند[۲].
تحصیل
همسر کریم با سواد بود و قرآن را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمد تقی تعلیم داد. محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ. ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا ورود کلاس سوم شو[۳]! حافظه قوی محمد تقی همگان را به شگفتی وا میداشت؛ به طوری که متن کلیله و دمنه را از حفظ میتواند و معنای عبارات مشکل را شرح میداد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق میکردند[۴].
تربیت و پرورش
روزی اقتصاد خواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به کلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمد تقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است که تو داری؟! محمد تقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصاد خواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میکنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با ترکه قرمز رنگ درخت آلبالو بر کف دست محمد تقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری که خوش خط تر بنویسی! فهمیدی؟! محمد تقی که دستش از شدت درد میسوخت، اندکی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت کرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سالهای 1340 ـ 1350) روزی دانشگاه مشهد، استاد محمد تقی جعفری را دعوت کرد تا در آنجا سخنرانی کند. جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمد تقی که دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلامشناس و صاحبنظری مشهور شده بود؛ پشت میکروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یک پیر دانا خیره شد و حدود یک دقیقه به سکوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد کهن سال که کسی جز آقای جواد اقتصاد خواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه کسانی در آمد که بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن ترکه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصاد خواه سر به زیر انداخت، امّا علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: کاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مرکب بدن، تازیانه میخواهد تا روح را حرکت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد[۵].
هجرت
محمد تقی در 15 سالگی و در سال 1319ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد تهران ترک کرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام محمد تقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. آیتالله میرزا مهدی آشتیانی (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در مدرسه مروی تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و حکمت منظومه حکیم ملاهادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول جامی:
آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود | زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود |
از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست | دل ز صد حلقه ربود |
جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. صدر المتألهین همواره با وضو بوده و پای پیاده به مکه رفته و تعبد بسیار داشته است[۶]. بعد از مدتی، محمد تقی برای ادامه تحصیل به قم رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت کرد. روزی آیتالله سید محمد حجت کوهکمرای (1310 ـ 1372 هـ. ق) و آیتالله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند[۷]. حجتالاسلام محمد تقی جعفری معقول را از آیتالله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیتالله شیخ محمد تقی زرگر فرا گرفت. درس اخلاق امام خمینی در مدرسه فیضیه، روح تشنه محمد تقی را سیراب کرد. روز اولی که او در درس امام خمینی شرکت کرده بود، مشاهده کرد که استاد، آیات آخر سوره حشر را تفسیر میکند او دریافت که این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است که دیگران از آن بیبهرهاند[۸].
فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری
در فقه
رسائل فقهی که شامل مطالب زیر است:
- طهارت اهل کتاب
- ذبایح اهل کتاب
- عدم انحصار زکات در موارد نه گانه
- قاعده لاضرر و لاضرار
- حلیت و حرمت گوشت انواع حیوانات
- حقوق حیوانات در فقه اسلامی
- کیفر سرقت در اسلام
- مقایسه حقوق بشر در اسلام و غرب
- بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر
حرمت سقط جنین
- مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی
- حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
الرضاع
در فلسفه:
- جبر و اختیار
- مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
- برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
- برهان کمالی (وجویی) در اثبات خدا
- هدف زندگی
- مقدمهای بر مفهوم فلسفه مالکیت
- حرکت و تحول
- حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
- طبیعت و ماورای طبیعت
- علم در خدمت انسان
- رابطه علم و حقیقت
- علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
- علم از دیدگاه اسلام
- امید و انتظار
- ارتباط انسان و جهان
- ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
- نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی
- مفاهیم و اندیشههای مجرد
- خویشتن
- علیت
- استی و بایستی
- بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
- زیبایی وهنر از دیدگاه اسلام
- حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام) این کتاب ترجمه و تفسیر فرمان مبارک حضرت امیر المؤمنین(علیهالسلام) به مالک اشتر است.
- بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشهها) که مهمترین کتاب آلفرد نورث وایتهد در فلسفه مغرب زمین است.
- پیام خرد، این کتاب حاوی تعدادی از سخنرانیهای بینالمللی میباشد که به عنوان نمونه میتوان به سخنان ایشان تحت عنوان (تقسیمبندی فلسفهها) در یونان در دانشگاه آتن اشاره نمود.
پس از این سخنرانی و بیان این تقسیمبندی جدید در فلسفه، آقای پروفسور «موچوبولوس» استاد بزرگ فلسفه در دانشگاه آتن درباره استاد علامه جعفری این مطالب را بیان کرد: همان گونه که در معرفی استاد گفتم: ایشان بسیار عمیق به مسائل مینگرند. امروز شما آقایان و خانمها با سخنرانی علامه جعفری میتوانید این موضوع را تأئید کنید که استاد علامه جعفری تقسیمبندی جدیدی را که برای علم و فلسفه و انواع آن مطرح کردهاند بسیار جالب است و با توجه به افکار ایشان میتوان خطوط اصلی فلسفه و وظایف آینده فیلسوف را تعیین کرد.
- فلسفه دین
- تحقیقی در فلسفه علم
- فلسفه و هدف زندگی
- فلسفه و نقد سکولاریزم
- مقدمهای بر فلسفه
- مولوی و جهان بینیها
- تعاون الدین و العلم
- الامر بین الامرین
- نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفه القدیمه و الحدیثه
- آفرینش و انسان
- موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
در عرفان
- عرفان اسلامی
- آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
- نیایش امام حسین (علیهالسلام) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی)
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
- حضرت علی (علیهالسلام) و عرفان
- علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی
در علم النفس
- آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
- وجدان
در معارف اسلامی
- ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه (27 جلد)
- ترجمه کامل نهجالبلاغه (1 جلد)
- انسان در دیدگاه قرآن
- مبدا اعلا
- امام حسین (علیهالسلام) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
- شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
- علم از دیدگاه علی
- علم و دین در حیات معقول
- اخلاق و مذهب
- شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
در مباحث علمی
عمل تجوید ذهن بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی
در مدیریت
نگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزشهای معاصر
در فرهنگ
- فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
- طرحی برای انقلاب فرهنگی
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فیلسوف شرق، محمد رضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.
- ↑ آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.
- ↑ علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات کمک آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.
- ↑ همان، ص 11.
- ↑ ر. ک: علامه جعفری، ص 14 و 15و ص، 46 ـ 48.
- ↑ آفاق مرزبانی، ص 28.
- ↑ فیلسوف شرق، ص 24 و علامه جعفری، ص 28.
- ↑ آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.