یوسف قرضاوی: تفاوت میان نسخهها
(←درگذشت) |
|||
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''یوسف القرضاوی''' پدر معنوی [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] است. اخوانی که از تمامی کشورهای غرب [[آسیا]] گرفته، تا کشورهای شمال [[آفریقا]] و حتی کشورهای غربی بیشترین اقبال را در میان [[اسلامگرایی|اسلامگرایان]] | '''یوسف عبدالله القرضاوی''' و یا '''یوسف قرضاوی''' به پدر معنوی [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] مشهور است. اخوانی که از تمامی کشورهای غرب [[آسیا]] گرفته، تا کشورهای شمال [[آفریقا]] و حتی کشورهای غربی بیشترین اقبال را در میان [[اسلامگرایی|اسلامگرایان]] داشت. رئیس و مؤسس اتحادیهٔ جهانی علمای مسلمان بود. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی وزارت اوقاف [[جمهوری عربی مصر|مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی [[مسجد|مساجد]] و سردبیری انجمن [[امام جماعت|ائمه جماعات]] را عهدهدار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی [[الأزهر]] مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه [[علوم اسلامی|علوم دینی]] نوبنیاد به کشور [[قطر]] دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده [[علوم اسلامی]] متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، [[فلسفه]]، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و مکتبهای فکری معاصر نیز صاحبنظر باشد. | در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی وزارت اوقاف [[جمهوری عربی مصر|مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی [[مسجد|مساجد]] و سردبیری انجمن [[امام جماعت|ائمه جماعات]] را عهدهدار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی [[الأزهر]] مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه [[علوم اسلامی|علوم دینی]] نوبنیاد به کشور [[قطر]] دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده [[علوم اسلامی]] متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، [[فلسفه]]، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و مکتبهای فکری معاصر نیز صاحبنظر باشد. | ||
وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه فعالیتهای اجتماعی حضور داشت و با سرودن قصیدههای شیوا و ایراد خطابههای مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم دیکتاتوری تشویق میکرد. قرضاوی مسؤل انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکده اصول دین و سایر دانشکدههای [[الأزهر|دانشگاه الأزهر]] بود و در نبرد کانال سوئز بر علیه [[استعمار]] [[بریتانیا|انگلیس]] در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجویی [[الأزهر]] عضویت داشت. او در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت فاروق زندانی شد. | وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه فعالیتهای اجتماعی حضور داشت و با سرودن قصیدههای شیوا و ایراد خطابههای مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم دیکتاتوری تشویق میکرد. قرضاوی مسؤل انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکده اصول دین و سایر دانشکدههای [[الأزهر|دانشگاه الأزهر]] بود و در نبرد [[کانال سوئز]] بر علیه [[استعمار]] [[بریتانیا|انگلیس]] در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجویی [[الأزهر]] عضویت داشت. او در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت [[ملک فاروق]] زندانی شد. همچنین در دوران حکومت [[جمال عبدالناصر]] در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ به زندان رفت. | ||
وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار میگرفت، [[حسن البنا|امام حسن البنا]] بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتابها و رسالهها در اختیار مردم گذاشت. | وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار میگرفت، [[حسن البنا|امام حسن البنا]] بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتابها و رسالهها در اختیار مردم گذاشت. | ||
نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی | نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی تا رئیس و مؤسس [[اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] بود. | ||
== نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی == | == نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهیدهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط [[عدل|عدالت]] و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. | از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهیدهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط [[عدل|عدالت]] و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. | ||
کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانتداری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. | کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانتداری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. | ||
== روابط حسنه با ایران و آیتالله تسخیری == | |||
[[پرونده:قرضاوی و تسخیری.jpg|بیقاب|چپ]] | |||
آن سالها شیخ روابط بسیار حسنهای با [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] و شخص مرحوم [[محمد علی تسخیری|آیتالله تسخیری]] و مرحوم [[محمد واعظ زاده خراسانی|آیتالله واعظ زاده خراسانی]] داشت و از این دو عالم بزرگوار تقریبی همواره به نیکی یاد میکرد و آنان را با انتخاب اعضای اتحادیهاش معاون خود قرار داده بود. | |||
به دعوت مرحوم آیتالله تسخیری، دبیرکل وقت [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، سفر بسیار موفق و تاریخی به [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] داشت. | |||
او پس از بازگشت از اولین و آخرین سفرش از ایران، با شگفتی خاصی از پیشرفت و روحیات ایرانیان تمجید میکرد و از گفتوگوهایش با علما و [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] و دیدارهایش از اماکن زیبای کشورمان، سخن میگفت، گاه حتی اشاره به تأثیر تبلیغات مسموم محیط رسانهها داشت که ناخواسته بر ذهن او نیز نقش نهاده بود: جمله «[[قرآن]] ایرانیان با قرآن ما و دیگر [[مسلمان|مسلمانان]] تفاوت ندارد»، گفتار مکرر او در جلسات خصوصی با میهمانانش پس از بازگشتش بود. | |||
البته او با بازخوانی اشعاری که در حمایت از [[نهضت ملیشدن نفت]] و در حمایت از مرحوم [[دکتر مصدق|مصدق]] و [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانی]] خود در آن دوران سروده بود، میزبانانش را به وجد آورده بود. | |||
== آشنایی با تفکرات قرضاوی با 15 کتاب از وی == | == آشنایی با تفکرات قرضاوی با 15 کتاب از وی == | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۸: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] | |||
* [[اسلامگرایی|اسلامگرایان]] | |||
* [[الأزهر]] | |||
* [[اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۰
یوسف قرضاوی | |
---|---|
نام کامل | یوسف عبدالله القرضاوی |
نامهای دیگر | پدر معنوی اخوان الملسمین |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1926 م، ۱۳۰۴ ش، ۱۳۴۴ ق |
محل تولد | مصر |
سال درگذشت | 2022 م، ۱۴۰۰ ش، ۱۴۴۳ ق |
محل درگذشت | قطر |
دین | اسلام، اهلسنت |
آثار |
|
یوسف عبدالله القرضاوی و یا یوسف قرضاوی به پدر معنوی اخوانالمسلمین مشهور است. اخوانی که از تمامی کشورهای غرب آسیا گرفته، تا کشورهای شمال آفریقا و حتی کشورهای غربی بیشترین اقبال را در میان اسلامگرایان داشت. رئیس و مؤسس اتحادیهٔ جهانی علمای مسلمان بود.
ولادت
یوسف عبدالله قرضاوی در سال ۱۹۲۶ در یکی از روستاهای حومه محله الکبرای استان غربی مصر، در خانوادهای متدین به دنیا آمد. دو سال بیشتر نداشت که پدرش از دنیا رفت و عمویش سرپرستی او را بر عهده گرفت.
تحصیلات
در سن پنج سالگی به منظور حفظ قرآن کریم به مکتب خانهاش فرستادند و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آنکه به سن ده سالگی برسد حافظ کل قرآن کریم شد. در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت میکرد، اهالی روستا استاد یوسف صدایش میکردند. در سن دوازده سالگی دوره ابتدایی را به پایان رسانید. سپس در شهر طنطا دورههای دانش سرای مقدماتی و دانش سرای عالی دینی را گذرانید و برای ادامه تحصیل به قاهره رفت و به دانشکده اصول دین راهافت و در سال ۱۹۵۲ به اخذ دانش نامه لیسانس با درجه ممتاز موفق شد سپس در رشته دبیری دانشکده زبان عربی ثبت نام کرد و از آن جا نیز به دریافت لیسانس با درجه ممتاز نایل گردید. در سال ۱۹۵۷ به مؤسسه تحقیقات و مطالعات زبان عربی وابسته به جامعه کشورهای عربی وارد شد و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی را دریافت نمود و در همین سالها دوره سه ساله دکترای دانشکده اصول دین را نیز با موفقیت در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشآمدهایی چند باعث تأخیر آن شد و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت تا بالاخره ۱۳ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبه عالی گرفت.
فعالیتهای سیاسی - اجتماعی
در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی وزارت اوقاف مصر در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهدهدار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه علوم دینی نوبنیاد به کشور قطر دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده علوم اسلامی متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، فلسفه، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و مکتبهای فکری معاصر نیز صاحبنظر باشد.
وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه فعالیتهای اجتماعی حضور داشت و با سرودن قصیدههای شیوا و ایراد خطابههای مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم دیکتاتوری تشویق میکرد. قرضاوی مسؤل انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکده اصول دین و سایر دانشکدههای دانشگاه الأزهر بود و در نبرد کانال سوئز بر علیه استعمار انگلیس در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجویی الأزهر عضویت داشت. او در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت ملک فاروق زندانی شد. همچنین در دوران حکومت جمال عبدالناصر در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ به زندان رفت.
وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب اخوانالمسلمین و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار میگرفت، امام حسن البنا بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتابها و رسالهها در اختیار مردم گذاشت. نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی تا رئیس و مؤسس اتحادیه جهانی علمای مسلمان بود.
نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی
واقعیت آن است که حکومت اسلامی حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «بیعت» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان انسانهایی با دو ویژگی «قوت و امانت» یا کاردانی و امانتداری و به تعبیر دیگر «متخصص» و «متقی» برمی گزیند.
همچنین اسلام در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در جامعههای دیگر – علمای متخصص در علوم اسلامی وجود دارد.
ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید.
در راستای نظارت بر تدوین قوانین و روند اجرای امور تشکیل هیاتی یا شورایی عالی برای نظارت قانونی ضروری است تا از تدوین قوانین و دستورالعملهایی که با اسلام متضاد باشد جلوگیری شود و از ایجاد شکاف میان «قرآن و قدرت» - که رسول خدا در مورد آن هشدار فرموده است – ممانعت به عمل آید.
اساسا حاکم و رهبر حکومت اسلامی باید با شریعت آشنایی داشته و برای شناخت احکام آن اهل اجتهاد باشد. خلفای راشدین و رهروان راه آنان در فقه و اجتهاد نیز امام و پیشوا بودند و به همین خاطر است که علمای فقه در مورد شرط مجتهد بودن خلفا و رهبران و قضات اتفاق نظر دارند. و تنها در شرایط بسیار غیرعادی و ضروری است که از این شرط صرف نظر میشود.
حکومت اسلامی حکومتی نژادی و منطقهای نیست و خود را در چهارچوب مرزهای جغرافیایی محبوس نمیکند و درهای خود را بر روی همه کسانی که بر اساس آزادی به اصول و ارکان آن ایمان بیاورند باز نگاه میدارد. از آن جهت که رسالت اسلام عام و جهانی است، حکومت آن هم فراگیر و جهانی خواهد بود.
مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و حکومتهای اسلامی تشکیل گردیدند، زمینه برای تشکیل حکومتی قوی و فراگیر بر اساس فدرال یا کنفدرالی فراهم میشود.
در این صورت زمینه برای احیای خلافت اسلامی آرمانی – که اسلام برداشتن موانع آن را بر امت اسلامی واجب گردانیده است – فراهم میگردد.
حکومت فراگیر اسلام بر سه پایه اساسی استوار میباشد:
- اول: وحدت ممالک اسلامی یا دارالاسلام - هرچند دارای سرزمینهای مختلفی باشد، اما همه آنها «دارالاسلام» واحدی را تشکیل میدهند.
- دوم: قرآن و سنت به عنوان تنها مرجع نهایی تشریع و قانونگذاری معین میشوند.
- سوم: برخورداری از رهبریت مرکزی واحد که مظهر آن امام یا خلیفه است که رهبری حکومت را بر اساس موازین اسلام بر عهده نمیگیرد.
این بدان معنی نیست که حکومت اسلامی همه غیرمسلمانان را از ممالک اسلامی بیرون میراند. بلکه از حقوق و کرامت آنها محافظت مینماید و حتی برای دفاع از آنها اگر لازم باشد وارد جنگ میشود. در مقابل کافی است که آنها به احکام و قوانین اجتماعی اسلام احترام بگذارند و در زمینه همه آنچه به باورها و عبادات و احوال شخصیه آنها ارتباط پیدا میکند بر اساس دین خود از آزادی کامل برخوردارند.
حکومت اسلامی حکومت قانون یا حکومت شریعت است. قانون اساسی آن برگرفته از اصول و ارکان شریعتی است که از قرآن و سنت رسول خدا استنباط گردیدهاند. و همه عرصههای عقیدتی، عبادت، اخلاق، معاملات و روابط خانوادگی و اجتماعی و مسائل قضایی و اداری و مقررات بینالمللی را دربرنمیگیرد.
التزام به قوانین شریعت است که به حکومت اسلامی مشروعیت میبخشد و مردم در شرایط جنگ و صلح مسئولیت دارند آن را اطاعت کنند و یاری دهند. اما هرگاه از روش و مقررات آن منحرف گردد، مشروعیت آن نیز منتفی گردیده و حق التزام و همکاری مردم از آن سلب میشود.
قوانین شریعت قوانینی نیست که حکومت اسلامی خود آن را تهیه نموده باشد بلکه از طرف نیرویی فراتر بر او واجب گردیده و در نتیجه اختیار الغا و تعطیل نمودن آن را ندارد.
حکومت اسلامی برای اداره امورش مهم نیست که چه شکل و روشی را برای خود انتخاب کند و اسم و عنوان آن هم اهمیت چندانی ندارد. هرچند دو عنوان امامت و خلافت عنوانهایی تاریخی بوده و مفاهیم ارزشمندی را دربردارند.
امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و قدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمیباشد. به غیر از خداوند متعال همه در مورد آنچه انجام میدهند و سخنانی که بر زبان میرانند مورد بازپرسی قرار میگیرند. تا جایی که رسول خدا – به جز در مواردی که وحی نازل گردیده بود – مورد پرسش قرار میگرفت و با ایشان بحث میشد و دیگران خدمت ایشان پیشنهاداتی را مطرح میکردند و بسیاری اوقات از رای خود صرف نظر میفرمود و به رای اصحابش گردن مینهاد. حکومت اسلامی حکومتی پادشاهی یا امپراتوری نیست که بر اساس روش وراثت، حکومت در دست یک خانواده دست به دست شود. با دموکراسی در مورد مسئولیت و پاسخگویی حکومت در برابر «مجالس شورا و اهل حل و عقد» مشابهت دارد. مجلس شورای حل و عقد میتواند حکومت را برکنار نماید. اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلتهای اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمیتوان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهیدهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط عدالت و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانتداری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد.
روابط حسنه با ایران و آیتالله تسخیری
آن سالها شیخ روابط بسیار حسنهای با جمهوری اسلامی و شخص مرحوم آیتالله تسخیری و مرحوم آیتالله واعظ زاده خراسانی داشت و از این دو عالم بزرگوار تقریبی همواره به نیکی یاد میکرد و آنان را با انتخاب اعضای اتحادیهاش معاون خود قرار داده بود.
به دعوت مرحوم آیتالله تسخیری، دبیرکل وقت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، سفر بسیار موفق و تاریخی به ایران داشت. او پس از بازگشت از اولین و آخرین سفرش از ایران، با شگفتی خاصی از پیشرفت و روحیات ایرانیان تمجید میکرد و از گفتوگوهایش با علما و مراجع تقلید و دیدارهایش از اماکن زیبای کشورمان، سخن میگفت، گاه حتی اشاره به تأثیر تبلیغات مسموم محیط رسانهها داشت که ناخواسته بر ذهن او نیز نقش نهاده بود: جمله «قرآن ایرانیان با قرآن ما و دیگر مسلمانان تفاوت ندارد»، گفتار مکرر او در جلسات خصوصی با میهمانانش پس از بازگشتش بود.
البته او با بازخوانی اشعاری که در حمایت از نهضت ملیشدن نفت و در حمایت از مرحوم مصدق و آیت الله کاشانی خود در آن دوران سروده بود، میزبانانش را به وجد آورده بود.
آشنایی با تفکرات قرضاوی با 15 کتاب از وی
- الاسلام والعلمانیه؛
- عالمی درچنگ ظالمی؛
- عبادت در اسلام؛
- نیت و اخلاص؛
- فقه پویا؛
- حقیقت توحید؛
- موقف اسلام در مورد کفر یهود و نصاری؛
- نقش ایمان در زندگی؛
- نصیحتهای پدرانه به جوانان؛
- توبه؛
- ویژگیهای کلی اسلام؛
- المنتقی؛
- کیف نتعامل مع السنة النبویة؛
- مشکلة الفقر و کیف عالجها الاسلام؛
- وجوب تطبیق الشریعة.
آدرس دانلود این کتب [۱].
رونمایی از موسوعه قرضاوی دانشگاه قطر
- دانشکده شریعت دانشگاه قطر همایشی بین المللی پیرامون اندیشه های شیخ یوسف قرضاوی با عنوان «قرائتی در مسائل نوگرایی و عقلانی سازی در اندیشه شیخ یوسف قرضاوی» با حضور جمعی از اندیشمندان، محققان و پژوهشگران جهان عرب و اسلام برگزار و در افتتاحیه این همایش، از دایرة المعارف شیخ یوسف قرضاوی که شامل 105 جلد است، رو نمایی کردند.
- دانشکده شریعت دانشگاه قطر در جهت تبیین تلاشهای یوسف قرضاوی و رویکرد وی، این همایش بینالمللی را با موضوع این شخصیت علمی برگزار کرده است.
- این همایش که از روز یکشنبه 15 اکتبر 2023 فعالیت خودش را آغاز و به مدت چهار روز ادامه داشته است و در این همایش جنبه های علمی میراث شیخ یوسف قرضاوی در علوم مختلفی همچون علوم قرآن، تفسیر، علوم حدیث، فقه و منشأ آن، عقاید و ... را مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
- به گفته مسئولین دانشکده شریعت، برگزاری این همایش از سوی این دانشکده به پاس قدردانی از مقام شیخ یوسف قرضاوی و نقش وی در تأسیس این دانشکده، بهعنوان رئیس و مؤسس آن، صورت گرفته است.
- در این رویداد، از دایرة المعارف شیخ یوسف قرضاوی که توسط دکتر عمر محمد الانصاری رئیس دانشگاه قطر و دکتر محمد قرضاوی فرزند شیخ یوسف قرضاوی رونمایی شد.
- تعدادی از شخصیتهای مذهبی و علمی از جمله احمد بن سعود السیاری مدیرکل دفتر مفتی عمان، شيخ أحمد الخليلي، دکتر علی محی الدین قره داغی دبیرکل اتحادیه علمای مسلمان، عصام البشیر وزیر سابق اوقاف سودان و مهمت گورمز مسئول امور مذهبی ترکیه در این کنفرانس حضور داشته و سخنرانی کردند.
- شرکت کنندگان در این همایش در طول چهار روز در هشت نشست علمی، در موضوعات مختلفی چون نوگرایی و مفهوم آن از منظر شیخ یوسف قرضاوی به بحث و بررسی پرداختند.
درگذشت
به نقل از منابع خبری یوسف القرضاوی در روز دوشنبه و در تاریخ 26 سپتامبر 2022 (مصادف با 30 صفر 1444 ه. ق) در دوحه قطر از دنیا رفت[۲].