شبیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
شبيبيه‏ از فرق خوارج و پيروان شبيب بن يزيد بن نعيم بن قيس شيبانى بودند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان =شبیبیه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام =شبیبیه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =1 ق
| قرن شکل گیری = قرن اول هجری قمری 
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =شبیب بن یزید بن نعیم
| عقیده = در خلافت فرقی بین زن و مرد نیست و امامت زنان نیز جایز است چنانکه شبیب مادر موسس این فرقه جانشین وی شد.
}}


== موسس==
'''شبیبیه‏''' شاخه‌ای از فرقه [[خوارج]] و از پیروان شبیب بن یزید بن نعیم بن قیس شیبانی بودند.
شبیب بن یزید بن ابی نعیم شیبانی، از  بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است.


==تاریخچه==
=موسس=
کنیه شبیب، ابو الحصارى بود. وی از ابطال( جنگاوران) عرب و دشمنان بنى اميه به شمار مى ‏رفت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
شبیب بن یزید بن ابی‌نعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است.
</ref>
=تاریخچه=
وی پس از صالح بن المسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده می گیرد و پس از جنگ هایی، کوفه را فتح و حجاج را در مقر خویش محاصره می کند. عبدالملک بن مروان در دفاع از حجاج، نیروهای کمکی از شام می فرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشگریان شبیب را شکست می دهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان می گریزد، اما پس از دو ماه باز گشته این بار طی جنگی در منطقه دُجیل (به معنای دجله کوچک: رودخانه ای که از اصفهان آغاز شده و در اطراف آبادان به خلیج فارس ریخته می شود) غرق می شود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش، <ref> طبری محمد بن جریر، تاريخ طبرى، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته می شود. <ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 /   مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref>
کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و نیز  از  دشمنان بنی‌امیه به‌شمار می‌‏رفت<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
در منابع دیگر نیز آورده اند:
</ref>. شبیب پس از صالح‌بن‌المسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی [[خوارج]] را برعهده می‌گیرد و پس از جنگ‌هایی، کوفه را فتح و حَجاج را در مقر خویش محاصره می‌کند. عبدالملک‌بن‌مروان در دفاع از حَجاج، نیروهای کمکی از شام می‌فرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشکریان شبیب را شکست می‌دهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان می‌گریزد، اما پس از دو ماه بازگشته این‌بار طی جنگی در منطقه دُجیل (شهری در عراق) کشته می‌شود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش<ref> طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته می‌شود<ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 / مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347</ref><ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref>. در منابع دیگر نیز آورده‌اند: مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت می‌کرد، شورش کرد و حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد.
مروان كه از سوى برادرش عبد الملك مروان بر عراق و موصل حکومت می کرد، شورش کرد و بشر، حارث بن عمير را به نبرد او فرستاد.
مداینی نقل می‌کند که صالح بر حجاج‌بن‌یوسف خروج کرد و حجاج حارث‌بن‌عمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا (از شهرهای کُرد‌نشین عراق) روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر (قدیمی‌ترین شهر مسیحی‌نشین عراق) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد.
مداينى  نقل می کند که صالح بر حجاج بن يوسف خروج کرد و حجاج، حارث بن عمير را به جنگ وى فرستاد و جنگى در ميان ايشان جلوی دژ جلولا روى داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبيب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردى دلاور و فقيه است. شبيب هزار مرد از خوارج صالحيه گرد آورد و با ايشان بر سرزمين كسكر( مکانی در غرب دجله) و مداين چيره گشت و حجاج، عبيد ابو المخارق متبنى را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبيب او را شكست داد.
پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاب‌بن‌ورقای تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند.
پس از وى، عبد الرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گريزان کرد. پس از او، حجاج عتاب بن ورقا تميمى را فرستاد، او نيز كشته شد. در طی دو سال بيست لشكر حجاج از شبیب شكست خوردند.
شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزه‌‏ای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند.
شبى وى با هزار نفر از خوارج به كوفه شبيخون زد و مادرش غزاله و زنش جهيزه و دويست تن از زنان خوارج كه هر يك نيزه ‏اى در دست و شمشيرى بر كمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد كوفه رفت و مسجدنشينان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشكريان حجاج پراكنده بودند، وى تمام شب را در سراى خود ماند تا سپاهيان گرد او جمع شدند.
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت.
شبيب با ياران خود نماز گزارد و در دو ركعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار كوفه به نبرد پرداختند تا آن كه بيشتر ياران شبيب كشته شدند و وى با كسانى كه مانده بودند، به شهر انبار گريخت.
حجاج سفیان‌بن‌ابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور می‌کرد، سفیان دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد.
حجاج، سفيان بن ابرد كلبى را با سه هزار تن به تعقيب او فرستاد. سفيان كنار رود دجيل منزل کرد. در آن هنگام،  شبیب با اسب از روی پل عبور می کرد. شبیب دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد.
افرادی که این منظره را تماشا می‌کردند نقل می‌کنند که شبیب در همان حال می‌گفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان، غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>.
افرادی که این منظره را تماشا می کردند نقل می کنند که شبیب در همان حال می گفت که: «ذلك تقدير العزيز العليم» يعنى: اين سرنوشتى است كه خداوند ارجمند دانا از پيش تقدیر کرده بود. پس از مردن وى، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به د ستور سفیان غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>


==عقاید==
=عقاید=
شبيبيه در خلافت فرقى بين زن و مرد نمى‏ گذاشتند و امامت زنان را نيز جايز مى دانستند چنان كه شبيب مادرش غزاله را جانشين خود كرد.  <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>بغدادی ابو منصور، الفرق بين الفرق، به همت محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 65 و 67.</ref> <ref>قاضى ابن خلكان، وفيات الاعيان فى انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 هجری شمسی، ج 1، ص 223.</ref> <ref>جاحظ، البيان و التبيين،  تحقيق و شرح حسن السندوبى، قاهره، سال 1947 میلادی، ج 1، ص 71.</ref> <ref>ر. ک. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی. تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، نشر موسسه پژوهشی امام خمینی.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی که قائم به شمشیر باشد را لایق خلافت و امامت می دانستند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالح بن مسرح دانسته‌اند. <ref>ابراهیم زاده عبد الله علی نوری علیرضا ادیان الهی و فرق اسلامی</ref> همچنین آورده اند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند.
شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمی‏‌گذاشتند و امامت زنان را نیز جایز می‌دانستند چنانکه شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref><ref>بغدادی ابو منصور، الفرق بین الفرق، به همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 65 و 67.</ref><ref>قاضی ابن خلکان، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 هجری شمسی، ج 1، ص 223.</ref><ref>جاحظ، البیان و التبیین، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 میلادی، ج 1، ص 71.</ref><ref>ر. ک. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی. تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، نشر موسسه پژوهشی امام خمینی.</ref><ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref>. این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی را که قائم به شمشیر باشد لایق خلافت و امامت می‌دانستند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref>. گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالح‌بن‌مسرح دانسته‌اند<ref>ابراهیم زاده عبدالله علی نوری علیرضا ادیان الهی و فرق اسلامی</ref>. همچنین آورده‌اند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند<ref>ر. ک. فرهنگ فرق شیعه جمعی از نویسندگان</ref>.
<ref>ر. ک. فرهنگ فرق شیعه جمعی از نویسندگان</ref>  


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: کلام ]]
{{فرق و مذاهب}}
[[رده: فرق و مذاهب کلامی ]]
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۴

شبیبیه
نامشبیبیه
تاریخ شکل گیری1 ق، ۱ ش‌، ۶۲۲ م
قرن شکل گیریقرن اول هجری قمری
موسسشبیب بن یزید بن نعیم
عقیدهدر خلافت فرقی بین زن و مرد نیست و امامت زنان نیز جایز است چنانکه شبیب مادر موسس این فرقه جانشین وی شد.

شبیبیه‏ شاخه‌ای از فرقه خوارج و از پیروان شبیب بن یزید بن نعیم بن قیس شیبانی بودند.

موسس

شبیب بن یزید بن ابی‌نعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است.

تاریخچه

کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و نیز از دشمنان بنی‌امیه به‌شمار می‌‏رفت[۱]. شبیب پس از صالح‌بن‌المسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده می‌گیرد و پس از جنگ‌هایی، کوفه را فتح و حَجاج را در مقر خویش محاصره می‌کند. عبدالملک‌بن‌مروان در دفاع از حَجاج، نیروهای کمکی از شام می‌فرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشکریان شبیب را شکست می‌دهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان می‌گریزد، اما پس از دو ماه بازگشته این‌بار طی جنگی در منطقه دُجیل (شهری در عراق) کشته می‌شود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش[۲] زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته می‌شود[۳][۴]. در منابع دیگر نیز آورده‌اند: مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت می‌کرد، شورش کرد و حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد. مداینی نقل می‌کند که صالح بر حجاج‌بن‌یوسف خروج کرد و حجاج حارث‌بن‌عمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا (از شهرهای کُرد‌نشین عراق) روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر (قدیمی‌ترین شهر مسیحی‌نشین عراق) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد. پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاب‌بن‌ورقای تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند. شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزه‌‏ای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. حجاج سفیان‌بن‌ابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور می‌کرد، سفیان دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد. افرادی که این منظره را تماشا می‌کردند نقل می‌کنند که شبیب در همان حال می‌گفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان، غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند[۵].

عقاید

شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمی‏‌گذاشتند و امامت زنان را نیز جایز می‌دانستند چنانکه شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱]. این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی را که قائم به شمشیر باشد لایق خلافت و امامت می‌دانستند[۱۲]. گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالح‌بن‌مسرح دانسته‌اند[۱۳]. همچنین آورده‌اند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند[۱۴].

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
  2. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 2، ص 861- 892.
  3. ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 / مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
  5. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات
  6. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253
  7. بغدادی ابو منصور، الفرق بین الفرق، به همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 65 و 67.
  8. قاضی ابن خلکان، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 هجری شمسی، ج 1، ص 223.
  9. جاحظ، البیان و التبیین، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 میلادی، ج 1، ص 71.
  10. ر. ک. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی. تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، نشر موسسه پژوهشی امام خمینی.
  11. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
  12. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251
  13. ابراهیم زاده عبدالله علی نوری علیرضا ادیان الهی و فرق اسلامی
  14. ر. ک. فرهنگ فرق شیعه جمعی از نویسندگان