پرش به محتوا

جعدیه

از ویکی‌وحدت
(تغییرمسیر از جعد بن درهم)
جعدیه
نامجعدیه
موسسجعد‌بن‌درهم
عقیدهقول‌ به‌ قَدَر( اختیار مطلق انسان) و میل‌ به‌ تنزیه‌ مطلق‌

جعدیه‏، از فرق «مرجئه» بوده و از پیروان جعد‌بن‌درهم به‌شمار می‌رفتند.

نام اصلی

نام اصلی وی مؤدب مروان‌بن‌محمّد اموی بود که به او جعدی می‌گفتند از این جهت نام «جعد» بر وی نهاده شده است.

تاریخچه

جعد از شاگردان‌ و ارادت‌مندان‌ وَهْب‌بن‌‌مُنَبّه‌ بود. ممکن‌ است‌ که جعد قول‌ به‌ قدر را از وهب‌ گرفته‌ باشد، چرا که‌ بنا بر گزارش‌ها، وهب مدتی‌ چنین دیدگاهی داشته و حتی کتابی‌ نیز درباره قدر نگاشته است. اما در ادامه دیدگاهش تغییر کرد‌، در حالی‌که‌ جعد قدری‌ باقی‌ ماند. همچنین‌ طبق‌ گزارش‌های‌ موجود، وهب‌ درباره توجه‌ فوق‌العاده جعد به‌ مسئله صفات‌ خدا هشدار داده‌ و او را از ورود و تفکر در این‌ مسئله‌ منع‌ نموده‌ بود. جعد مدتی‌ زندانی‌ بود و پیش‌ از سال‌ 125 هجری قمری (احتمالاً در سال‌ 124 یا 120 ق) ظاهراً به‌ سبب‌ عقاید غیر متعارفش‌ و چه‌ بسا به‌ علل‌ سیاسی‌، به‌ امر هشام‌بن‌ عبدالملک‌ و به‌ دست‌ خالدبن‌ عبداللّه‌ قسری‌ والی‌ کوفه‌، در جلو چشم مردم به‌ قتل‌ رسید. اگر زمان‌ حکومت‌ خالد بر کوفه‌ سال‌های‌ 105 تا 120 هجری قمری بوده‌ باشد و جعد در 124 هجری قمری کشته‌ شده‌ باشد، در اصالت‌ نحوه قتل‌ او که‌ در روز عید قربان‌ و به‌ صورت‌ قربانی‌ کردن‌ جعد بوده‌، می‌توان‌ تردید کرد؛ اما چون‌ در بیان دقیق‌ سال‌ها ممکن‌ است‌ اشتباه‌ شده‌ باشد و ماجرای‌ جعد و خالد بارها نقل‌ شده‌ است‌، این‌ گزارش‌ را به طور کلی باید درست‌ تلقی‌ کرد[۱].

در گزارش دیگری نیز آمده است که جعد‌بن‌درهم در روزگار خلافت هشام‌بن عبدالملک، مروان‌بن‌محمد را تعلیم می‏‎داد. هشام می‌دانست که او زندیق است از این‌جهت وی را به بصره تبعید کرد. والی بصره در آن هنگام «خالد‌بن عبداللّه القسری» بود. چون عید قربان فرا رسید، خالد پس از این که خطبه عید را تمام کرد گفت ای مردم هر یک از شما حیوانی را برای خدا قربانی می‌کنید، اما قربانی من «جعد‌بن‌درهم» است، سپس از منبر فرود آمد و دستور داد تا سر او را بریدند[۲].

اعتقادات کلامی

در منابع کلامی‌، عقاید مختلفی‌ به‌ جعد نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌. این‌ عقاید را می‌توان‌ ذیل‌ دو عنوان‌ کلی‌ تقسیم‌ کرد: قول‌ به‌ قَدَر و میل‌ به‌ تنزیه‌ مطلق‌. جعد قائل‌ به‌ قَدَر (یعنی‌ اختیار مطلق‌ انسان‌) بود و از پیشگامان‌ این‌ اندیشه‌ در عالم‌ اسلامی‌ محسوب‌ می‌شد. اقوال‌ دیگری‌ که‌ به‌ جعد نسبت‌ داده‌ شده‌، همگی‌ روایت‌هایی‌ از قول‌ او به‌ قدر است‌ از جمله‌ اینکه‌ او پدر را خالق‌ حقیقی‌ و خدا را خالق‌ مجازی‌ طفل‌ می‌دانسته‌. یا به‌ وجود آمدن‌ جانوران‌ کوچک‌ در گوشت‌ فاسد را نشانه قدرت‌ انسان‌ در به‌ وجود آوردن‌ آنها می‌شمرده‌ است. یا اینکه‌ ایجاد خمر را که‌ اسباب‌ معصیت‌ است‌، نه‌ فعل‌ خدا که‌ فعل‌ بشر به‌ حساب‌ می‌آورده‌ است‌. حتی‌ این‌ دیدگاه جعد را که‌ نظر (تفکر) اوّلی‌ که‌ معرفت‌ از آن‌ حاصل‌ می‌شود، فعلی‌ بدون‌ فاعل‌ است‌ می‌توان‌ بر مبنای‌ تمایل‌ او به‌ کاملاً مختار دیدن‌ انسان‌ تفسیر کرد، چرا که‌ با فاعل‌ نداشتن‌ این‌ تفکر اولیه‌، انتساب‌ آن‌ به‌ خداوند منتفی‌ می‌شود.

تمایل‌ جعد به‌ تنزیه‌ مطلق‌ در دو مسئله‌ به‌ صورت‌ بارز نمایان‌ است‌، یکی‌ نظر او درباره نظریه خلق‌ قرآن‌ و دیگر آرای‌ او درباره صفات‌ خدا. در هر دو این‌ مسائل‌ آرای‌ او پیشاهنگ‌ آرای‌ جَهْمیه‌ و معتزله‌ است‌. جعد نظریه خلق‌ قرآن را مطرح‌ و ازلی‌ و قدیم‌ بودن‌ آن‌ را رد کرده‌ است‌ همچنین‌ گفته‌ شده‌ است که‌ او صفات‌ خداوند به‌ ویژه‌ صفت‌ متکلم‌ را نفی‌ می‌کرد و نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ در اسلام‌ چنین‌ رأیی‌ داشته‌ است. ‌ از توضیحاتی‌ که‌ در منابع‌ آمده‌ است می‌توان‌ دریافت‌ که‌ او از نسبت‌ دادن‌ صفاتی‌ به‌ خدا که‌ می‌توانسته‌ جنبه تشبیهی‌ داشته‌ باشد (مانند تکلم‌) پرهیز می‌کرد. ‌نفی‌ دوستی‌ ابراهیم‌ را با خداوند که‌ در منابع‌ مربوط‌ به‌ ماجرای‌ قتل‌ او از قول‌ خالدبن‌ عبداللّه‌ قسری‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ و نیز انکار استوای‌ خداوند بر عرش‌ را نیز باید بر اساس‌ رویکرد تنزیه تفسیر کرد.

عقاید جعد که‌ در زمان‌ خودش‌ بدعت‌ محسوب‌ می‌شده‌، سبب‌ شده‌ است‌ او را زندیق‌ و حتی‌ مانوی‌ مسلک‌ بدانند. همچنین‌ آرای‌ او را با سلسله‌ای‌ از اشخاص‌ به‌ یهودیان‌ پیوند داده‌اند. این‌گونه‌ تحلیل‌ها را می‌توان‌ افسانه‌های‌ برساخته مخالفان‌ دانست‌. عقاید جعد بی‌واسطه‌ بر جَهْم‌‌بن‌ صَفْوان‌، پیشاهنگ‌ فرقه جهمیه‌، اثر داشته‌ و او موضع‌ تنزیهی‌ خود و قول‌ به‌ خلق‌ قرآن‌ را از او گرفته‌ است‌؛ اما، در زمینه قدر، جهم‌ با جعد موافق‌ نبوده‌ و از مُجَبِّره‌ (گروهی‌ که‌ به‌ جبر انسان‌ معتقد بودند) محسوب‌ می‌شده‌ است‌. معتزله‌ علاوه‌ بر مسائل‌ خلق‌ قرآن‌ و صفات‌ خدا، در مسئله قدر و اختیار نیز ادامه ‌دهنده راه‌ جعد محسوب‌ می‌شوند. البته در برخی‌ از منابع‌، به‌ جعدیانی‌ اشاره‌ شده‌ است‌ که‌ عقاید تشبیهی‌ داشته‌ و از فرق‌ خوارج‌ دانسته‌ شده‌اند. این‌ گروه‌ را نباید با پیروان‌ جعدبن‌ درهم‌ اشتباه‌ کرد[۳].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام ج 1، ص 4690، ذیل واژه جعد‌بن‌درهم. همراه با ویرایش و دخل و تصرف اندک.
  2. محمد‌جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 137، همراه با ویرایش و حذف و اضافه و اصلاح جملات.
  3. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام،سال 1372 ش، چ دوم، ص 137، همراه با ویرایش و حذف و اضافه و اصلاح جملات .