حدیثیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:


==اعتقادات==
==اعتقادات==
حدیثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او [[حضرت عیسی|عیسی‌(ع)‌بن‌مریم]] است.
حدیثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او [[حضرت عیسی|عیسی‌بن‌مریم]] است.
همچنین معتقد بودند که مسیح‌(ع) که از راه عادی متولد نشده است، پسر خداوند است و خداوند او را به‌فرزندی پذیرفته است. مسیح‌(ع) کسی است که در  [[قیامت|روز قیامت]] اعمال بندگان را محاسبه خواهد کرد چنانکه در [[قرآن کریم]] آمده است: «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» <ref>سوره فجر، آیه22</ref>. یعنی در آن روز پروردگار تو در حالیکه [[فرشتگان]] صف در صف ایستاده‌‏اند می‌آید و «او مسیح است که در سایه‏‌هایی از ابر خواهد آمد.»  
همچنین معتقد بودند که مسیح‌ (علیه‎السلام) که از راه عادی متولد نشده است، پسر خداوند است و خداوند او را به‌فرزندی پذیرفته است. مسیح‌ (علیه‎السلام) کسی است که در  [[قیامت|روز قیامت]] اعمال بندگان را محاسبه خواهد کرد چنانکه در [[قرآن کریم]] آمده است: «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا»<ref>سوره فجر، آیه22</ref>. یعنی در آن روز پروردگار تو در حالیکه [[فرشتگان]] صف در صف ایستاده‌‏اند می‌آید و «او مسیح است که در سایه‏‌هایی از ابر خواهد آمد.»  
او همان کسی است که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌خدا‌ ص]] در یکی از سخنان خود فرمود: خلق‌(اللّه) آدم علی صورته، یعنی خداوند آدم را که همان عیسی مسیح باشد، مانند چهره و صورت خود بیافرید. چنانکه در حدیث دیگر فرموده است: «سترون ربکم کما ترون القمر لیلة البدر».<ref>صحيح‌بخارى، ج ۱، ص ۱۳۸ و ص ۱۴۳.</ref> یعنی به‌زودی پروردگار خود را خواهید دید، همانطور که ماه را در شب چهارده می‏‌بینید. او را از آن جهت مسیح گفتند که زره جسد انسانی بر تن کرده بود، حال آنکه پیش از آن، عقل «محض» بود و همان عقلی است که در حدیث رسول خدا آمده است که خداوند به او گفت: أقبل، یعنی جلو بیا. پس پیش آمد، أدبِر، یعنی پشت کن و برو. سپس فرمود: به‌وساطت توست که من عطا می‌کنم و به‌وساطت توست که من می‌گیرم. همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نیز پیامبرانی دارند، چنانکه در [[قرآن کریم|قرآن‌کریم]] آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» <ref>سوره فاطر، آیه 24</ref>. یعنی: هیچ امتی نبوده جز آنکه در میان‌شان ترساننده‌ای (و راهنمایی) بوده است.
او همان کسی است که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌خدا‌ (صلی‌الله علیه وآله]]) در یکی از سخنان خود فرمود: خلق‌(اللّه) آدم علی صورته، یعنی خداوند آدم را که همان عیسی مسیح باشد، مانند چهره و صورت خود بیافرید. چنانکه در حدیث دیگر فرموده است: «سترون ربکم کما ترون القمر لیلة البدر»<ref>صحيح‌بخارى، ج ۱، ص ۱۳۸ و ص ۱۴۳.</ref>. یعنی به‌زودی پروردگار خود را خواهید دید، همانطور که ماه را در شب چهارده می‏‌بینید. او را از آن جهت مسیح گفتند که زره جسد انسانی بر تن کرده بود، حال آنکه پیش از آن، عقل «محض» بود و همان عقلی است که در حدیث رسول خدا آمده است که خداوند به او گفت: أقبل، یعنی جلو بیا. پس پیش آمد، أدبِر، یعنی پشت کن و برو. سپس فرمود: به‌وساطت توست که من عطا می‌کنم و به‌وساطت توست که من می‌گیرم. همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نیز پیامبرانی دارند، چنانکه در [[قرآن کریم|قرآن‌کریم]] آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» <ref>سوره فاطر، آیه 24</ref>. یعنی: هیچ امتی نبوده جز آنکه در میان‌شان ترساننده‌ای (و راهنمایی) بوده است.


==اعتقاد به تناسخ==
==اعتقاد به تناسخ==
حدیثیه قائل به [[تناسخ]] بودند و می‌گفتند که خداوند در آغاز، مخلوق را با یک ضربه در [[بهشت]] آفرید و سپس آنان را به‌دلیل معصیت آدم، از بهشت بیرون کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref> <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref>
حدیثیه قائل به [[تناسخ]] بودند و می‌گفتند که خداوند در آغاز، مخلوق را با یک ضربه در [[بهشت]] آفرید و سپس آنان را به‌دلیل معصیت آدم، از بهشت بیرون کرد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref><ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref><ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref>.


==سرانجام خابط==
==سرانجام خابط==
خابط به‌دلیل آرای خاصش، از ناحیه [[معتزله]] طرد شده و ابن‌ابی‌داوود که خود از بزرگان معتزله بود به دستور [[واثق عباسی|واثق خلیفه‌عباسی]] (م: 232هـ. ق) مأمور بررسی پرونده او می‌شود. اما در حین بررسی، احمد‌بن‌خابط فوت می‌کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده‌اند. <ref>خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref> <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref> <ref>فدی صلاح‌الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186
خابط به‌دلیل آرای خاصش، از ناحیه [[معتزله]] طرد شده و ابن‌ابی‌داوود که خود از بزرگان معتزله بود به دستور [[واثق عباسی|واثق خلیفه‌عباسی]] (م: 232هـ. ق) مأمور بررسی پرونده او می‌شود. اما در حین بررسی، احمد‌بن‌خابط فوت می‌کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده‌اند<ref>خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148</ref><ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref><ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref><ref>فدی صلاح‌الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186
</ref>
</ref>.


==پانویس==  
==پانویس==  

نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۹

حدیثیه
نامحدیثیه
موسساحمد‌بن‌خابط و فضل‌حدثی
عقیده1. معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او عیسی‌(ع)‌بن‌مریم است. 2. عیسی فرزند خداوند است. 3. مسیح در قیامت اعمال بندگان را محاسبه خواهد کرد.

حدیثیه از پیروان دو شخص به نام‌های احمد‌بن‌خابط و فضل حدثی از شاگردان نظّام متکلم مشهور معتزله بودند.

تاریخچه

فضل حدثی منسوب به‌شهر حدثیه است. شهری که در کنار رود فرات بود. نام او در بعضی از کتاب‌ها به نام حدئی آمده است، ولی صحیح آن همان «حدثی» است و احمد‌بن‌خابط معتزلی از بزرگان معتزله در قرن سوم هجری قمری است. نام پدر وی در برخی از منابع، حائط ضبط شده است.

اعتقادات

حدیثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او عیسی‌بن‌مریم است. همچنین معتقد بودند که مسیح‌ (علیه‎السلام) که از راه عادی متولد نشده است، پسر خداوند است و خداوند او را به‌فرزندی پذیرفته است. مسیح‌ (علیه‎السلام) کسی است که در روز قیامت اعمال بندگان را محاسبه خواهد کرد چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا»[۱]. یعنی در آن روز پروردگار تو در حالیکه فرشتگان صف در صف ایستاده‌‏اند می‌آید و «او مسیح است که در سایه‏‌هایی از ابر خواهد آمد.» او همان کسی است که رسول‌خدا‌ (صلی‌الله علیه وآله) در یکی از سخنان خود فرمود: خلق‌(اللّه) آدم علی صورته، یعنی خداوند آدم را که همان عیسی مسیح باشد، مانند چهره و صورت خود بیافرید. چنانکه در حدیث دیگر فرموده است: «سترون ربکم کما ترون القمر لیلة البدر»[۲]. یعنی به‌زودی پروردگار خود را خواهید دید، همانطور که ماه را در شب چهارده می‏‌بینید. او را از آن جهت مسیح گفتند که زره جسد انسانی بر تن کرده بود، حال آنکه پیش از آن، عقل «محض» بود و همان عقلی است که در حدیث رسول خدا آمده است که خداوند به او گفت: أقبل، یعنی جلو بیا. پس پیش آمد، أدبِر، یعنی پشت کن و برو. سپس فرمود: به‌وساطت توست که من عطا می‌کنم و به‌وساطت توست که من می‌گیرم. همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نیز پیامبرانی دارند، چنانکه در قرآن‌کریم آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» [۳]. یعنی: هیچ امتی نبوده جز آنکه در میان‌شان ترساننده‌ای (و راهنمایی) بوده است.

اعتقاد به تناسخ

حدیثیه قائل به تناسخ بودند و می‌گفتند که خداوند در آغاز، مخلوق را با یک ضربه در بهشت آفرید و سپس آنان را به‌دلیل معصیت آدم، از بهشت بیرون کرد[۴][۵][۶][۷].

سرانجام خابط

خابط به‌دلیل آرای خاصش، از ناحیه معتزله طرد شده و ابن‌ابی‌داوود که خود از بزرگان معتزله بود به دستور واثق خلیفه‌عباسی (م: 232هـ. ق) مأمور بررسی پرونده او می‌شود. اما در حین بررسی، احمد‌بن‌خابط فوت می‌کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده‌اند[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲].

پانویس

  1. سوره فجر، آیه22
  2. صحيح‌بخارى، ج ۱، ص ۱۳۸ و ص ۱۴۳.
  3. سوره فاطر، آیه 24
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و اصلاح عبارات
  5. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709
  6. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277
  7. شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27
  8. خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148
  9. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709
  10. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص277
  11. شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص27
  12. فدی صلاح‌الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186