ابتریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
| عقیده =  بَتْریّه، یکی از فِرق زیدیه هستند که به‌سبب اعتدال در عقایدشان در میان سایر گروههای شیعه جایگاه ویژه‌ای دارند.
| عقیده =  بَتْریّه، یکی از فِرق زیدیه هستند که به‌سبب اعتدال در عقایدشان در میان سایر گروههای شیعه جایگاه ویژه‌ای دارند.
}}
}}
'''ابتریه''' یا بتریه به فتح یا ضمّ باء، شاخه‌ای از فرقه «[[زیدیه|زیدیه]]» و از یاران حسن‌بن‌صالح‌بن حیّ و کثیر‌النواء، شاعر معروف‌اند که او را ابتر لقب داده بودند. این گروه، [[صالحیه]] نیز نامیده می‌شدند.
'''ابتریه''' یا بَتَریه به فتح یا ضمّ باء، شاخه‌ای از فرقه «[[زیدیه|زیدیه]]» و از یاران حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ و کثیر‌النواء، شاعر معروف‌اند که او را ابتر لقب داده بودند. این گروه، [[صالحیه]] نیز نامیده می‌شدند.


== وجه تسمیه ==
== وجه تسمیه ==
[[محمد بن حسن طوسی|شیخ‌طوسی]] در این باب حکایتی بیان کرده است: روزی کثیر‌النواء و چند تن دیگر نزد [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر علیه‌السلام]] رفتند که زید‌بن‌علی برادر امام نیز در مجلس حضور داشت. آنها به امام اعلام کردند که اولاً علی، حسن و حسین علیهم‌السلام و ثانیاً [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به عنوان ولی خود می‌شناسند. در این هنگام زید رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از فاطمه علیها‌السلام تبری می‌جویید؟ امر ما را خراب و منقطع کردید (بترتُم امرَنا) که خدا کارتان را خراب و منقطع کند (بترکم‌اللـه) و از آن زمان ایشان «بتریه» نامیده شدند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ش</ref>. این حکایت را ظاهراً مخالفان ابتریه ساخته‌اند، زیرا اینان نیز چون سایر فرقه‌های [[زیدیه]]، زید‌بن‌علی بن‌حسین را پیشوای خود و [[امامت]] را خاص فرزندان علی و فاطمه علیهم‌السلام می‌دانستند.
[[محمد بن حسن طوسی|شیخ‌طوسی]] در این باب حکایتی بیان کرده است: روزی کثیر‌النواء و چند تن دیگر نزد [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السّلام]]) رفتند که [[زید بن علی|زید‌بن‌علی]] برادر امام نیز در مجلس حضور داشت. آنها به امام اعلام کردند که اولاً علی، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) و ثانیاً [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به عنوان ولی خود می‌شناسند. در این هنگام زید رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از فاطمه (سلام‌الله علیها) تبرّی می‌جویید؟ امر ما را خراب و منقطع کردید (بترتُم امرَنا) که خدا کارتان را خراب و منقطع کند (بترکم‌اللـه) و از آن زمان ایشان «بتریه» نامیده شدند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ش</ref>. این حکایت را ظاهراً مخالفان ابتریه ساخته‌اند، زیرا اینان نیز چون سایر فرقه‌های [[زیدیه]]، زید‌بن‌علی بن‌حسین را پیشوای خود و [[امامت]] را خاص فرزندان علی و فاطمه (علیهم‌السّلام) می‌دانستند.
چنین به نظر می‌رسد که ابتریه که مخفف آن «بتریه» است، به «ابتر» منسوب باشد که لقب کثیرالنواء بوده و این لقب را مغیرة‌بن‌سعد، مؤسس فرقه [[مغیریه]] ــ به وی داده است.<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، ج۱، ص۱۵۵، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۹۴۸م.  
چنین به نظر می‌رسد که ابتریه که مخفف آن «بتریه» است، به «ابتر» منسوب باشد که لقب کثیرالنواء بوده و این لقب را مغیرة‌بن‌سعد، مؤسس فرقه [[مغیریه]] ــ به وی داده است<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، ج۱، ص۱۵۵، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۹۴۸م.  
</ref>ابتریه را «صالحیه» نیز گفته‌اند، زیرا که یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته این گروه «حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ» است و لفظ [[صالحیه|صالحیّه]] از نام او گرفته شده است.<ref>نوبختی، حسن بن موسی، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.  
</ref>. ابتریه را «صالحیه» نیز گفته‌اند، زیرا که یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته این گروه «حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ» است و لفظ [[صالحیه|صالحیّه]] از نام او گرفته شده است<ref>نوبختی، حسن بن موسی، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.  
</ref>.
</ref>.


== عقاید ابتریه ==
== عقاید ابتریه ==
نوبختی می‌گوید ابتریه معتقد بودند که برترین و شایسته‌ترین مردم پس از پیامبر برای امامت، علی(علیه‌السلام) بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا‏ برجای [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه‌السلام)]] بودند و می‌‏گفتند که مخالفان وی اهل [[دوزخ]] اند. با این‌حال بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] ساکت بودند و چنین استدلال می‌کردند که گرچه علی(علیه‌السلام) سزاوارتر و شایسته‌تر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است‏] و آن درست به این معنا است که کسی را در کاری حقی بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد.
نوبختی می‌گوید ابتریه معتقد بودند که برترین و شایسته‌ترین مردم پس از پیامبر برای امامت، علی (علیه‌السّلام) بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا‏ برجای [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السّلام)]] بودند و می‌‏گفتند که مخالفان وی اهل [[دوزخ]] اند. با این‌حال بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] ساکت بودند و چنین استدلال می‌کردند که گرچه علی (علیه‌السّلام) سزاوارتر و شایسته‌تر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است‏] و آن درست به این معنا است که کسی را در کاری حقی بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد.
باید دانست که «بتریه» از اصحاب‌حدیث و از پیروان حسن‌بن‌صالح‌بن حیّ همدانی ثوری کوفی (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنی کثیر هسته‌‏فروش از معاصران امام محمد باقر (علیه‌السلام) و امام‏ جعفر صادق (علیه‌السلام) و از یاران سالم‌بن ابی‌حفصة (در گذشته در سال 137 هجری‌قمری)، و حکم‌بن عتیبه‌کوفی «در گذشته در سال 115 هجری‌قمری»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب امام سجاد (علیه‌السلام) و امام باقر (علیه‌السلام) و سلمة‌بن کهیل (در گذشته در سال 122 هجری قمری) بودند. همگی ایشان بر این گفتار اجماع کردند که علی (علیه‌السلام) بهترین صحابه و یار پیامبر بود، ولی با وجود این، به دستورهای ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثوری مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست‏ کننده و خوردن مارماهی را جایز می‌دانستند، سپس در جنگ علی (علیه‌السلام) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفای زیدیه که «[[عجلیه (از زیدیه)|عجلیه]]» نام دارند و از یاران هارون‌بن سعید‌عجلی (در گذشته در سال 145 هجری‌قمری) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار می‏‌روند، آنان مردم را به دوستی علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه‌السلام) خواندند و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر به‌هم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان از بهترین فرقه‌های شیعه هستند، زیرا در عین‌حالی که علی (علیه‌السلام) را برتر می‌‏شمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهی و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان علی (علیه‌السلام) را از نظر [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] واجب می‌‏دانند. آنان در امامت، شخص معینی را در نظر نمی‌گیرند، بلکه هر کسی از فرزندان علی (علیه‌السلام) خروج کند و از هر نسلی که باشد، او را امام می‌دانند. عبدالقاهر بغدادی می‏‌نویسد: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست می‌دانستند. با این‌حال، معتقد بودند که اگر مردم به امامت حضرت علی (علیه‌السلام) اقرار می‌کردند بهتر بود، ولی این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقی که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه، عثمان را هم تکفیر نمی‌کنند و به همین جهت  نزد [[اهل سنت]] محترم هستند. [[ابوالحسن اشعری]] می‏‌نویسد: بتریه بر خلاف دیگر فرقه‌های شیعه، [[رجعت]] مردگان را به این دنیا منکر شدند و علی (علیه‌السلام) را از آن روز امام و خلیفه می‌دانند که پس از عثمان با وی بیعت کردند.
باید دانست که «بتریه» از اصحاب‌حدیث و از پیروان حسن‌بن‌صالح‌بن حیّ همدانی ثوری کوفی (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنی کثیر هسته‌‏فروش از معاصران امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و امام‏ جعفر صادق (علیه‌السّلام) و از یاران سالم‌بن ابی‌حفصة (در گذشته در سال 137 هجری‌قمری)، و حکم‌بن عتیبه‌کوفی «در گذشته در سال 115 هجری‌قمری»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب امام سجاد (علیه‌السّلام) و امام باقر (علیه‌السّلام) و سلمة‌بن کهیل (در گذشته در سال 122 هجری قمری) بودند. همگی ایشان بر این گفتار اجماع کردند که علی (علیه‌السّلام) بهترین صحابه و یار پیامبر بود، ولی با وجود این، به دستورهای ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثوری مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست‏ کننده و خوردن مارماهی را جایز می‌دانستند، سپس در جنگ علی (علیه‌السّلام) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفای زیدیه که «[[عجلیه (از زیدیه)|عجلیه]]» نام دارند و از یاران هارون‌بن سعید‌عجلی (در گذشته در سال 145 هجری‌قمری) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار می‏‌روند، آنان مردم را به دوستی علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه‌السّلام) خواندند و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر به‌هم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان از بهترین فرقه‌های شیعه هستند، زیرا در عین‌حالی که علی (علیه‌السّلام) را برتر می‌‏شمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهی و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان علی (علیه‌السّلام) را از نظر [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] واجب می‌‏دانند. آنان در امامت، شخص معینی را در نظر نمی‌گیرند، بلکه هر کسی از فرزندان علی (علیه‌السّلام) خروج کند و از هر نسلی که باشد، او را امام می‌دانند. عبدالقاهر بغدادی می‏‌نویسد: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست می‌دانستند. با این‌حال، معتقد بودند که اگر مردم به امامت حضرت علی (علیه‌السّلام) اقرار می‌کردند بهتر بود، ولی این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقی که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه، عثمان را هم تکفیر نمی‌کنند و به همین جهت  نزد [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] محترم هستند. [[ابوالحسن اشعری]] می‏‌نویسد: بتریه بر خلاف دیگر فرقه‌های شیعه، [[رجعت]] مردگان را به این دنیا منکر شدند و علی (علیه‌السّلام) را از آن روز امام و خلیفه می‌دانند که پس از عثمان با وی بیعت کردند.
محمد بن اسحاق الندیم در کتاب «الفهرست» می‌نویسد که حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ (که در سال 100 هجری‌قمری متولد شد و در سال 168 هجری‌قمری درگذشت) از بزرگان شیعه زیدیه بود و از [[فقها]] و [[کلام|متکلمان]] ایشان به‌شمار می‌رفت. از جمله کتاب‌های او: کتاب «التوحید»، کتاب «امامة ولد علی من فاطمة»، کتاب «الجامع فی الفقه» است. حسن دو برادر به نام‌های علی‌بن‌صالح و صالح‌بن‌صالح داشت که بر مذهب برادر خود حسن‌بن‌صالح بودند و از متکلمان و محدثان زیدیه به شمار می‌رفتند. کشّی از «سدیر» روایت می‌کند که خدمت امام محمد باقر (علیه‌السلام) رسیدم و سلمة‌بن‌کهیل، ابوالمقدام ثابت حداد، سالم‌بن‌ابی‌حفصه و کثیر‌النواء با من بودند، نزد حضرت برادرش زید‌بن علی نشسته بود، پس آنان رو به امام کرده گفتند که ما علی (علیه‌السلام) و حسن (علیه‌السلام) و حسین (علیه‌السلام) را دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، حضرت فرمود آری. همچنین گفتند که ما ابوبکر و عمر را نیز دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، آن‌گاه زید‌بن‌علی رو به ایشان کرد و گفت آیا از فاطمه (س) بیزارید؟ بتّرتم امرنا بتّرکم اللّه، دنباله ما را بریدید، خدا دنباله شما را ببرد و از آن روز آنان معروف به بتریه شدند. مامقانی در کتاب «مقباس الهدایة» می‌نویسد: این فرقه را به وجهی دیگر «بتریّه» نیز خوانده‌اند به تقدیم تاء منقوطه بر بای موحده و این نظر فاضل کاظمی «در تکملة‌النقد» است که حدیث فوق را چنین روایت کرده است:«أ تبرءون من فاطمة تبرئتم امرنا تبرئکم اللّه» و از آن روز به «تبریّه» یعنی بیزاری‏ جویان نامیده شدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1382، چاپ دوم، ص 9 با ویرایش</ref>
محمد بن اسحاق الندیم در کتاب «الفهرست» می‌نویسد که حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ (که در سال 100 هجری‌قمری متولد شد و در سال 168 هجری‌قمری درگذشت) از بزرگان شیعه زیدیه بود و از [[فقها]] و [[کلام|متکلمان]] ایشان به‌شمار می‌رفت. از جمله کتاب‌های او: کتاب «التوحید»، کتاب «امامة ولد علی من فاطمة»، کتاب «الجامع فی الفقه» است. حسن دو برادر به نام‌های علی‌بن‌صالح و صالح‌بن‌صالح داشت که بر مذهب برادر خود حسن‌بن‌صالح بودند و از متکلمان و محدثان زیدیه به شمار می‌رفتند. کشّی از «سدیر» روایت می‌کند که خدمت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) رسیدم و سلمة‌بن‌کهیل، ابوالمقدام ثابت حداد، سالم‌بن‌ابی‌حفصه و کثیر‌النواء با من بودند، نزد حضرت برادرش زید‌بن علی نشسته بود، پس آنان رو به امام کرده گفتند که ما علی (علیه‌السّلام) و حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام) را دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، حضرت فرمود آری. همچنین گفتند که ما ابوبکر و عمر را نیز دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، آن‌گاه زید‌بن‌علی رو به ایشان کرد و گفت آیا از فاطمه (سلام‌الله علیها) بیزارید؟ بتّرتم امرنا بتّرکم اللّه، دنباله ما را بریدید، خدا دنباله شما را ببرد و از آن روز آنان معروف به بتریه شدند. مامقانی در کتاب «مقباس الهدایة» می‌نویسد: این فرقه را به وجهی دیگر «بتریّه» نیز خوانده‌اند به تقدیم تاء منقوطه بر بای موحده و این نظر فاضل کاظمی «در تکملة‌النقد» است که حدیث فوق را چنین روایت کرده است:«أ تبرءون من فاطمة تبرئتم امرنا تبرئکم اللّه» و از آن روز به «تبریّه» یعنی بیزاری‏ جویان نامیده شدند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1382، چاپ دوم، ص 9 با ویرایش</ref>.


== شرایط امام نزد ابتریه ==
== شرایط امام نزد ابتریه ==
همه زیدیه که ابتریه یکی از شاخه‌های آن است، امامت مفضول را به این شرط که افضل رضایت دهد، جایز می‌دانند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قاهره، سال 1370 قمری، ج1، ص320</ref>  
همه زیدیه که ابتریه یکی از شاخه‌های آن است، امامت مفضول را به این شرط که افضل رضایت دهد، جایز می‌دانند<ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قاهره، سال 1370 قمری، ج1، ص320</ref>.


== پانویس ==  
== پانویس ==  

نسخهٔ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۶

ابتریه یا بتریه
نامابتریه
موسسحسن‌بن‌صالح‌بن حیّ و کثیر‌النواء
عقیدهبَتْریّه، یکی از فِرق زیدیه هستند که به‌سبب اعتدال در عقایدشان در میان سایر گروههای شیعه جایگاه ویژه‌ای دارند.

ابتریه یا بَتَریه به فتح یا ضمّ باء، شاخه‌ای از فرقه «زیدیه» و از یاران حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ و کثیر‌النواء، شاعر معروف‌اند که او را ابتر لقب داده بودند. این گروه، صالحیه نیز نامیده می‌شدند.

وجه تسمیه

شیخ‌طوسی در این باب حکایتی بیان کرده است: روزی کثیر‌النواء و چند تن دیگر نزد امام باقر (علیه‌السّلام) رفتند که زید‌بن‌علی برادر امام نیز در مجلس حضور داشت. آنها به امام اعلام کردند که اولاً علی، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) و ثانیاً ابوبکر و عمر را به عنوان ولی خود می‌شناسند. در این هنگام زید رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از فاطمه (سلام‌الله علیها) تبرّی می‌جویید؟ امر ما را خراب و منقطع کردید (بترتُم امرَنا) که خدا کارتان را خراب و منقطع کند (بترکم‌اللـه) و از آن زمان ایشان «بتریه» نامیده شدند[۱]. این حکایت را ظاهراً مخالفان ابتریه ساخته‌اند، زیرا اینان نیز چون سایر فرقه‌های زیدیه، زید‌بن‌علی بن‌حسین را پیشوای خود و امامت را خاص فرزندان علی و فاطمه (علیهم‌السّلام) می‌دانستند. چنین به نظر می‌رسد که ابتریه که مخفف آن «بتریه» است، به «ابتر» منسوب باشد که لقب کثیرالنواء بوده و این لقب را مغیرة‌بن‌سعد، مؤسس فرقه مغیریه ــ به وی داده است[۲]. ابتریه را «صالحیه» نیز گفته‌اند، زیرا که یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته این گروه «حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ» است و لفظ صالحیّه از نام او گرفته شده است[۳].

عقاید ابتریه

نوبختی می‌گوید ابتریه معتقد بودند که برترین و شایسته‌ترین مردم پس از پیامبر برای امامت، علی (علیه‌السّلام) بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا‏ برجای امام علی (علیه‌السّلام) بودند و می‌‏گفتند که مخالفان وی اهل دوزخ اند. با این‌حال بیعت با ابوبکر و عمر را درست دانسته و درباره عثمان ساکت بودند و چنین استدلال می‌کردند که گرچه علی (علیه‌السّلام) سزاوارتر و شایسته‌تر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است‏] و آن درست به این معنا است که کسی را در کاری حقی بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد. باید دانست که «بتریه» از اصحاب‌حدیث و از پیروان حسن‌بن‌صالح‌بن حیّ همدانی ثوری کوفی (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنی کثیر هسته‌‏فروش از معاصران امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و امام‏ جعفر صادق (علیه‌السّلام) و از یاران سالم‌بن ابی‌حفصة (در گذشته در سال 137 هجری‌قمری)، و حکم‌بن عتیبه‌کوفی «در گذشته در سال 115 هجری‌قمری»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب امام سجاد (علیه‌السّلام) و امام باقر (علیه‌السّلام) و سلمة‌بن کهیل (در گذشته در سال 122 هجری قمری) بودند. همگی ایشان بر این گفتار اجماع کردند که علی (علیه‌السّلام) بهترین صحابه و یار پیامبر بود، ولی با وجود این، به دستورهای ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثوری مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست‏ کننده و خوردن مارماهی را جایز می‌دانستند، سپس در جنگ علی (علیه‌السّلام) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفای زیدیه که «عجلیه» نام دارند و از یاران هارون‌بن سعید‌عجلی (در گذشته در سال 145 هجری‌قمری) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار می‏‌روند، آنان مردم را به دوستی علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه‌السّلام) خواندند و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر به‌هم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان از بهترین فرقه‌های شیعه هستند، زیرا در عین‌حالی که علی (علیه‌السّلام) را برتر می‌‏شمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و طلحه و زبیر را نکوهیده و همراهی و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان علی (علیه‌السّلام) را از نظر امر به معروف و نهی از منکر واجب می‌‏دانند. آنان در امامت، شخص معینی را در نظر نمی‌گیرند، بلکه هر کسی از فرزندان علی (علیه‌السّلام) خروج کند و از هر نسلی که باشد، او را امام می‌دانند. عبدالقاهر بغدادی می‏‌نویسد: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست می‌دانستند. با این‌حال، معتقد بودند که اگر مردم به امامت حضرت علی (علیه‌السّلام) اقرار می‌کردند بهتر بود، ولی این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقی که این دسته با سلیمانیه دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه، عثمان را هم تکفیر نمی‌کنند و به همین جهت نزد اهل‌سنت محترم هستند. ابوالحسن اشعری می‏‌نویسد: بتریه بر خلاف دیگر فرقه‌های شیعه، رجعت مردگان را به این دنیا منکر شدند و علی (علیه‌السّلام) را از آن روز امام و خلیفه می‌دانند که پس از عثمان با وی بیعت کردند. محمد بن اسحاق الندیم در کتاب «الفهرست» می‌نویسد که حسن‌بن‌صالح بن‌حیّ (که در سال 100 هجری‌قمری متولد شد و در سال 168 هجری‌قمری درگذشت) از بزرگان شیعه زیدیه بود و از فقها و متکلمان ایشان به‌شمار می‌رفت. از جمله کتاب‌های او: کتاب «التوحید»، کتاب «امامة ولد علی من فاطمة»، کتاب «الجامع فی الفقه» است. حسن دو برادر به نام‌های علی‌بن‌صالح و صالح‌بن‌صالح داشت که بر مذهب برادر خود حسن‌بن‌صالح بودند و از متکلمان و محدثان زیدیه به شمار می‌رفتند. کشّی از «سدیر» روایت می‌کند که خدمت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) رسیدم و سلمة‌بن‌کهیل، ابوالمقدام ثابت حداد، سالم‌بن‌ابی‌حفصه و کثیر‌النواء با من بودند، نزد حضرت برادرش زید‌بن علی نشسته بود، پس آنان رو به امام کرده گفتند که ما علی (علیه‌السّلام) و حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام) را دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، حضرت فرمود آری. همچنین گفتند که ما ابوبکر و عمر را نیز دوست داریم و از دشمنان‌شان بیزاریم، آن‌گاه زید‌بن‌علی رو به ایشان کرد و گفت آیا از فاطمه (سلام‌الله علیها) بیزارید؟ بتّرتم امرنا بتّرکم اللّه، دنباله ما را بریدید، خدا دنباله شما را ببرد و از آن روز آنان معروف به بتریه شدند. مامقانی در کتاب «مقباس الهدایة» می‌نویسد: این فرقه را به وجهی دیگر «بتریّه» نیز خوانده‌اند به تقدیم تاء منقوطه بر بای موحده و این نظر فاضل کاظمی «در تکملة‌النقد» است که حدیث فوق را چنین روایت کرده است:«أ تبرءون من فاطمة تبرئتم امرنا تبرئکم اللّه» و از آن روز به «تبریّه» یعنی بیزاری‏ جویان نامیده شدند[۴].

شرایط امام نزد ابتریه

همه زیدیه که ابتریه یکی از شاخه‌های آن است، امامت مفضول را به این شرط که افضل رضایت دهد، جایز می‌دانند[۵].

پانویس

  1. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ش
  2. حمیری، ابوسعید بن نشوان، ج۱، ص۱۵۵، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۹۴۸م.
  3. نوبختی، حسن بن موسی، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1382، چاپ دوم، ص 9 با ویرایش
  5. شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قاهره، سال 1370 قمری، ج1، ص320