ابراهیمیه (غلاة): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| عقیده = صوفیان غالی | | عقیده = صوفیان غالی | ||
}} | }} | ||
'''ابراهیمیه''' نام فرقهای از «[[غلاة]]» [[صوفی|صوفی]] مذهب شیعه ساکن تلعفر یکی از شهرکهای استان موصل در عراق است و آداب و رسوم ایشان، شباهت بسیاری با فرقه «[[شبک]]» دارد. کتاب دینی ایشان همان کتاب فرقه «[[شبک]]» است که آن را از غیر خود مخفی میکنند. | '''ابراهیمیه''' نام فرقهای از «[[غلاة|غُلاة]]» [[صوفی|صوفی]] مذهب شیعه ساکن تلعفر یکی از شهرکهای استان موصل در عراق است و آداب و رسوم ایشان، شباهت بسیاری با فرقه «[[شبک]]» دارد. کتاب دینی ایشان همان کتاب فرقه «[[شبک]]» است که آن را از غیر خود مخفی میکنند. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
ابراهیمیّه از فرقههای سرّی و غیر معروف در کوهستانهای شمال عراق است که آگاهی چندانی از آن در دست نیست. پیروان این آیین؛ روزگاری در شهر تلّعَفَر (تلعفر) در غرب موصل زندگی میکردند ولی از آن زمان به بعد اطلاع موثقی از آنان نداریم. این فرقه با فرق دینی و طرایق عرفانی دیگر موجود در آن حوالی چون [[شبک|شَبَک]]، [[صارلیه|صارلیّه]]، | ابراهیمیّه از فرقههای سرّی و غیر معروف در کوهستانهای شمال عراق است که آگاهی چندانی از آن در دست نیست. پیروان این آیین؛ روزگاری در شهر تلّعَفَر (تلعفر) در غرب موصل زندگی میکردند ولی از آن زمان به بعد اطلاع موثقی از آنان نداریم. این فرقه با فرق دینی و طرایق عرفانی دیگر موجود در آن حوالی چون [[شبک|شَبَک]]، [[صارلیه|صارلیّه]]، باجوران (یا بَجوران یا باجوان یا باجلان)، ماولیّه، بابائیّه، اسحاقیّه، کاکائیّه، و یزیدیّه از جهاتی نزدیک است اما به سبب مجاورت با سه فرقۀ نخست، عقاید و آدابشان در یکدیگر تأثیر کرده و با هم درآمیخته است. ابراهیمیه به ویژه با شبک مشابهتهای بسیار دارد. انستاس کرملی در شرح فرق موجود در حوالی موصل فقط به سه آیین نخست (شبک، صارلیّه و باجوران) اشاره کرده و از ابراهیمیّه سخنی نگفته است. ظاهراً در زمان نگارش مقاله (۱۹۰۲م) این فرقه چندان مطرح نبوده و یا فقط شاخهای از شبک شمرده میشده است. در هرحال پیروان این فرقه خود را از شبک ــ و جز آنان ــ جدا و منسوب به شیخ ابراهیم زاهد گیلانی میدانستند<ref>https://www.cgie.org.ir/fa/article/222653/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87</ref>. | ||
== هویت ابراهیمیه == | == هویت ابراهیمیه == | ||
هویّت قومی ابراهیمیه و دیگر گروههای نزدیک به آنان به درستی معلوم نیست و کرد یا ترک بودن آنان محلّ بحث است. هر چند شواهد موجود بیشتر بر تُرک بودنشان دلالت دارد. زبان این گروه ترکی است، اما در آن عناصر کردی، فارسی و عربی راه یافته است. کتاب مقدس آنان نیز به زبان تُرکی است که میتواند تأیید دیگری بر هویّت تُرکی آنان باشد. به احتمال بسیار اصالت آنان به ترکمانان آسیای صغیر برمیگردد. ابراهیمیه را در کنار شبک و سایر گروههای مذهبی منطقه از بقایای صفویان (صوفیان صفوی) دانستهاند. توضیح اینکه اکثر مریدان شیخ صفی از آسیای صغیر بودند و در آن جا نفوذ بسیار داشتند و نیز میدانیم که حتی در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل شمار بسیاری از پیروان صفویه در آنجا میزیستند و همین امر باعث نگرانی عثمانیان شده بود، بنابراین میتوان حدس زد که گروههایی از این ترکمانان با گرایش صفوی و ابراهیمی به اجبار یا برای خلاصی از فشارهای موجود به نواحی کوهستانی کردستان مهاجرت کرده و در کنار کُردان سکنی گزیده باشند. با این حال برخی از محققان ایشان را کُرد و برخی دیگر عرب انگاشتهاند که این قول چندان موثق نیست | هویّت قومی ابراهیمیه و دیگر گروههای نزدیک به آنان به درستی معلوم نیست و کرد یا ترک بودن آنان محلّ بحث است. هر چند شواهد موجود بیشتر بر تُرک بودنشان دلالت دارد. زبان این گروه ترکی است، اما در آن عناصر کردی، فارسی و عربی راه یافته است. کتاب مقدس آنان نیز به زبان تُرکی است که میتواند تأیید دیگری بر هویّت تُرکی آنان باشد. به احتمال بسیار اصالت آنان به ترکمانان آسیای صغیر برمیگردد. ابراهیمیه را در کنار شبک و سایر گروههای مذهبی منطقه از بقایای صفویان (صوفیان صفوی) دانستهاند. توضیح اینکه اکثر مریدان شیخ صفی از آسیای صغیر بودند و در آن جا نفوذ بسیار داشتند و نیز میدانیم که حتی در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل شمار بسیاری از پیروان صفویه در آنجا میزیستند و همین امر باعث نگرانی عثمانیان شده بود، بنابراین میتوان حدس زد که گروههایی از این ترکمانان با گرایش صفوی و ابراهیمی به اجبار یا برای خلاصی از فشارهای موجود به نواحی کوهستانی کردستان مهاجرت کرده و در کنار کُردان سکنی گزیده باشند. با این حال برخی از محققان ایشان را کُرد و برخی دیگر عرب انگاشتهاند که این قول چندان موثق نیست<ref>https://www.cgie.org.ir/fa/article/222653/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C<nowiki><ref>%D9%85%DB%8C%D9%87 با ویرایش اندک.</nowiki></ref>. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
ابراهیمیه اشعار مذهبی خویش را «گلبانگ» میخوانند. ایشان عدد هفت و دوازده و هفتاد را مقدس میشمارند. هفت را پادشاه، و دوازده و هفتاد را غلامان او میدانند. آنان مانند شبک و کاکائیه از فرقههای [[غلاة]] شیعه و اهل حق به شمار | ابراهیمیه اشعار مذهبی خویش را «گلبانگ» میخوانند. ایشان عدد هفت و دوازده و هفتاد را مقدس میشمارند. هفت را پادشاه، و دوازده و هفتاد را غلامان او میدانند. آنان مانند شبک و کاکائیه از فرقههای [[غلاة|غُلاة]] شیعه و اهل حق به شمار میروند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 13</ref> <ref>دائرة المعارف تشیع، ج12، ص273</ref> | ||
این فرقه در حق امیرالمؤمنین | این فرقه در حق امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) غُلوّ میکنند و زید بن علی را از جمله امامان دوازدهگانه خود برمیشمارند. کتاب مقدس ابراهیمیه «بویوروق» است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص 550</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۰
ابراهیمیه (غلاة) | |
---|---|
نام | ابراهیمیه (غلاة) |
نام رایج | ابراهیمیه از (از غلاة شیعه) |
مبدأ شکل گیری | موصول عراق |
موسس | منسوب به شیخ ابراهیم زاهد گیلانی |
عقیده | صوفیان غالی |
ابراهیمیه نام فرقهای از «غُلاة» صوفی مذهب شیعه ساکن تلعفر یکی از شهرکهای استان موصل در عراق است و آداب و رسوم ایشان، شباهت بسیاری با فرقه «شبک» دارد. کتاب دینی ایشان همان کتاب فرقه «شبک» است که آن را از غیر خود مخفی میکنند.
تاریخچه
ابراهیمیّه از فرقههای سرّی و غیر معروف در کوهستانهای شمال عراق است که آگاهی چندانی از آن در دست نیست. پیروان این آیین؛ روزگاری در شهر تلّعَفَر (تلعفر) در غرب موصل زندگی میکردند ولی از آن زمان به بعد اطلاع موثقی از آنان نداریم. این فرقه با فرق دینی و طرایق عرفانی دیگر موجود در آن حوالی چون شَبَک، صارلیّه، باجوران (یا بَجوران یا باجوان یا باجلان)، ماولیّه، بابائیّه، اسحاقیّه، کاکائیّه، و یزیدیّه از جهاتی نزدیک است اما به سبب مجاورت با سه فرقۀ نخست، عقاید و آدابشان در یکدیگر تأثیر کرده و با هم درآمیخته است. ابراهیمیه به ویژه با شبک مشابهتهای بسیار دارد. انستاس کرملی در شرح فرق موجود در حوالی موصل فقط به سه آیین نخست (شبک، صارلیّه و باجوران) اشاره کرده و از ابراهیمیّه سخنی نگفته است. ظاهراً در زمان نگارش مقاله (۱۹۰۲م) این فرقه چندان مطرح نبوده و یا فقط شاخهای از شبک شمرده میشده است. در هرحال پیروان این فرقه خود را از شبک ــ و جز آنان ــ جدا و منسوب به شیخ ابراهیم زاهد گیلانی میدانستند[۱].
هویت ابراهیمیه
هویّت قومی ابراهیمیه و دیگر گروههای نزدیک به آنان به درستی معلوم نیست و کرد یا ترک بودن آنان محلّ بحث است. هر چند شواهد موجود بیشتر بر تُرک بودنشان دلالت دارد. زبان این گروه ترکی است، اما در آن عناصر کردی، فارسی و عربی راه یافته است. کتاب مقدس آنان نیز به زبان تُرکی است که میتواند تأیید دیگری بر هویّت تُرکی آنان باشد. به احتمال بسیار اصالت آنان به ترکمانان آسیای صغیر برمیگردد. ابراهیمیه را در کنار شبک و سایر گروههای مذهبی منطقه از بقایای صفویان (صوفیان صفوی) دانستهاند. توضیح اینکه اکثر مریدان شیخ صفی از آسیای صغیر بودند و در آن جا نفوذ بسیار داشتند و نیز میدانیم که حتی در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل شمار بسیاری از پیروان صفویه در آنجا میزیستند و همین امر باعث نگرانی عثمانیان شده بود، بنابراین میتوان حدس زد که گروههایی از این ترکمانان با گرایش صفوی و ابراهیمی به اجبار یا برای خلاصی از فشارهای موجود به نواحی کوهستانی کردستان مهاجرت کرده و در کنار کُردان سکنی گزیده باشند. با این حال برخی از محققان ایشان را کُرد و برخی دیگر عرب انگاشتهاند که این قول چندان موثق نیست[۲].
اعتقادات
ابراهیمیه اشعار مذهبی خویش را «گلبانگ» میخوانند. ایشان عدد هفت و دوازده و هفتاد را مقدس میشمارند. هفت را پادشاه، و دوازده و هفتاد را غلامان او میدانند. آنان مانند شبک و کاکائیه از فرقههای غُلاة شیعه و اهل حق به شمار میروند. [۳] [۴] این فرقه در حق امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) غُلوّ میکنند و زید بن علی را از جمله امامان دوازدهگانه خود برمیشمارند. کتاب مقدس ابراهیمیه «بویوروق» است[۵].
پانویس
- ↑ https://www.cgie.org.ir/fa/article/222653/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87
- ↑ https://www.cgie.org.ir/fa/article/222653/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C<ref>%D9%85%DB%8C%D9%87 با ویرایش اندک.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 13
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج12، ص273
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص 550