دهریه: تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دهریه''' گروهی از | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
| عنوان =دهریه | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام =دهریه | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری = | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = | |||
| موسس = | |||
| عقیده =1. انکار ربوبیت خداوند. 2. مادیگرایی. 3. حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان. | |||
}} | |||
'''دهریه''' گروهی از فیلسوف مسلکان مادیگرای منسوب به دهر که معتقد به سرمدیت آن بودند. | |||
== معنای لغوی دهر == | == معنای لغوی دهر == | ||
دهر از نظر لغوی؛ در معانی متعددی به کار رفته است؛ مدت طولانی، مدت ابدی، عمر، روزگار، همیشگی و به معنی اسماء الحسنی نیز آمده است. و به معنی هزار سال هم آمده است و بعضی گفتهاند دهر زمان نامتناهی است ازلا و ابدا و بر زمان به طور مطلق هم اطلاق شده است<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش، اول، ص۳۳۰.</ref><ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> و باز نوشتهاند: «دهر» در لغت به معنای زمان بی پایان است و میگویند که زمان چیزی است که می گذرد و منقضی و سپری میشود امّا «دهر» سرمدی و دائم است. جرجانی در «تعریفات» مینویسد: «دهر» زمان دائمی است که امتداد حضور الهی میباشد و آن باطن زمان است و به توسط آن «ازل» به «ابد» میپیوندد و «سرمدی» میشود<ref>.محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196</ref>. | |||
== معنای اصطلاحی دهریه == | == معنای اصطلاحی دهریه == | ||
دهری، منسوب به دهر (روزگار) به کسی گفته میشود که میپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدیدآورنده و مدبّری ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از [[مرگ]]، برانگیختگی و حیاتی وجود ندارد؛<ref>خویی ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref> <ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> | دهری، منسوب به دهر (روزگار) به کسی گفته میشود که میپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدیدآورنده و مدبّری ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از [[مرگ]]، برانگیختگی و حیاتی وجود ندارد؛<ref>خویی ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref><ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> چنانکه در [[قرآن|قرآن کریم]] بدان اشاره شده است<ref>جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.</ref>. اما در اصطلاح؛ دهریه به گروهی از فیلسوف مسلکان مادی گفته میشود که معتقد به سرمدی بودن دهر یا روزگارند و آنان منسوب به دهرند<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش، سوم، ص۱۹۵.</ref>. غزالی نیز ضمن تقسیم فلاسفه به دهریون، طبیعیون و الاهیون، در تعریف دهریون مینویسد: «آنها گروهی از متقدمین هستند که آفریدگار مدبر عالم قادر را انکار و گمان کردهاند که عالم به خودی خود و بدون آفریننده همیشه موجود بوده و همواره حیوان از نطفه و نطفه از حیوان پدید آمده است و چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود»<ref>غزالی، ابوحامد محمد، المنقذ من الضلال، تصحیح محمد محمد جابر، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا، ص۱۲۸.</ref>. در تعریفی عامتر و صحیحتر؛ «دهری» به کسی میگویند که منکر مبدا و معاد است و تمامی حوادث را به دهر نسبت میدهد. <ref>علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش، بیستم، ج۱۸، ص۲۶۵.</ref>یعنی آنچه که امروزه مادیگرا و یا [[ماتریالیسم]] خوانده میشود. حال چه فیلسوف باشد یا غیر آن. در موارد بسیاری، به دهریه همانند اصناف دیگر کفار و مشرکین زندیق نیز گفته میشود<ref>منتظری، سعید رضا، زندیق و زنادیق، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، اول، ص۵۰.</ref>. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
[[دهریه|دهریه]] نام خود را از آیه 23 سوره جاثیه گرفتهاند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ . . .». بنابراین آیه؛ اصطلاح دهر بر کسانی اطلاق می شود که اعتقاد به خدا ندارند و منکر آفرینش عالم و عنایت الهیاند. آنچه را که در ادیان حقه و شرایع آسمانی از [[ | [[دهریه|دهریه]] نام خود را از آیه 23 سوره جاثیه گرفتهاند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ . . .». بنابراین آیه؛ اصطلاح دهر بر کسانی اطلاق می شود که اعتقاد به خدا ندارند و منکر آفرینش عالم و عنایت الهیاند. آنچه را که در ادیان حقه و شرایع آسمانی از [[قیامت|رستاخیز]] و [[وعد]] و [[وعید|وعید]] آمده دهریه قبول ندارند. میگویند مادّه فانی نمیشود و آن چه را که در عالم «حادث» میشود، بر اساس قوانین طبیعی است آنها قایل به «قدم» و دیرینگی زمان هستند. عبدالکریم شهرستانی میگوید دهریه منکر «معقولات» هستند و جز به «محسوسات» اعتراف نمیکنند به قول جاحظ: آنان منکر شیاطین و جن و ملائکه هستند. غزّالی در «المنقذ من الضلال» بین دهریه و طبیعیون فرق گذاشته و میگوید:اینان منکر جوهریت نفس اند. [[سید جمالالدین اسدآبادی|سید جمالالدین اسد آبادی]] رسالهای در ردّ دهریه به نام «نیچریه» نگاشته است. عبداللّه علاءالدین بغدادی دهلوی رساله ای به نام «الدرة السنیة فی الرد علی المادیة و اثبات النوامیس الشرعیة بالادلة العقلیة» در ردّ آن گروه نوشته است. مذهب دهریه به جهت انکار خداوند و اصالت ماده مورد ردّ علمای اهل کتاب قرار گرفته چنان که [[سعید فیومی|سعید فیومی]] از علمای یهود در ردّ ایشان کتابی به تحریردرآورده است. بعضی از دانشمندان مانند زکریای رازی از پیروان این مذهب بودهاند و از این جهت [[ابو حاتم رازی|ابوحاتم رازی]] کتاب «اعلام النبوه» را در ردّ او نوشته است<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196</ref>. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
خط ۱۵: | خط ۲۸: | ||
۳- انکار ربوبیت خداوند «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». | ۳- انکار ربوبیت خداوند «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». | ||
۴- اعتقاد به دهر، پنداری غیر متکی به علم «. . . وما یهلکنا الاالدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون». | ۴- اعتقاد به دهر، پنداری غیر متکی به علم «. . . وما یهلکنا الاالدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون». | ||
۵- حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان: «و اذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بـابائنا ان کنتم صـادقین» | ۵- حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان: «و اذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بـابائنا ان کنتم صـادقین»<ref>https://wikifeqh.ir/%D8%AF%D9%87%D8%B1%DB%8C</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۲
دهریه | |
---|---|
نام | دهریه |
عقیده | 1. انکار ربوبیت خداوند. 2. مادیگرایی. 3. حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان. |
دهریه گروهی از فیلسوف مسلکان مادیگرای منسوب به دهر که معتقد به سرمدیت آن بودند.
معنای لغوی دهر
دهر از نظر لغوی؛ در معانی متعددی به کار رفته است؛ مدت طولانی، مدت ابدی، عمر، روزگار، همیشگی و به معنی اسماء الحسنی نیز آمده است. و به معنی هزار سال هم آمده است و بعضی گفتهاند دهر زمان نامتناهی است ازلا و ابدا و بر زمان به طور مطلق هم اطلاق شده است[۱][۲] و باز نوشتهاند: «دهر» در لغت به معنای زمان بی پایان است و میگویند که زمان چیزی است که می گذرد و منقضی و سپری میشود امّا «دهر» سرمدی و دائم است. جرجانی در «تعریفات» مینویسد: «دهر» زمان دائمی است که امتداد حضور الهی میباشد و آن باطن زمان است و به توسط آن «ازل» به «ابد» میپیوندد و «سرمدی» میشود[۳].
معنای اصطلاحی دهریه
دهری، منسوب به دهر (روزگار) به کسی گفته میشود که میپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدیدآورنده و مدبّری ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از مرگ، برانگیختگی و حیاتی وجود ندارد؛[۴][۵] چنانکه در قرآن کریم بدان اشاره شده است[۶]. اما در اصطلاح؛ دهریه به گروهی از فیلسوف مسلکان مادی گفته میشود که معتقد به سرمدی بودن دهر یا روزگارند و آنان منسوب به دهرند[۷]. غزالی نیز ضمن تقسیم فلاسفه به دهریون، طبیعیون و الاهیون، در تعریف دهریون مینویسد: «آنها گروهی از متقدمین هستند که آفریدگار مدبر عالم قادر را انکار و گمان کردهاند که عالم به خودی خود و بدون آفریننده همیشه موجود بوده و همواره حیوان از نطفه و نطفه از حیوان پدید آمده است و چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود»[۸]. در تعریفی عامتر و صحیحتر؛ «دهری» به کسی میگویند که منکر مبدا و معاد است و تمامی حوادث را به دهر نسبت میدهد. [۹]یعنی آنچه که امروزه مادیگرا و یا ماتریالیسم خوانده میشود. حال چه فیلسوف باشد یا غیر آن. در موارد بسیاری، به دهریه همانند اصناف دیگر کفار و مشرکین زندیق نیز گفته میشود[۱۰].
تاریخچه
دهریه نام خود را از آیه 23 سوره جاثیه گرفتهاند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ . . .». بنابراین آیه؛ اصطلاح دهر بر کسانی اطلاق می شود که اعتقاد به خدا ندارند و منکر آفرینش عالم و عنایت الهیاند. آنچه را که در ادیان حقه و شرایع آسمانی از رستاخیز و وعد و وعید آمده دهریه قبول ندارند. میگویند مادّه فانی نمیشود و آن چه را که در عالم «حادث» میشود، بر اساس قوانین طبیعی است آنها قایل به «قدم» و دیرینگی زمان هستند. عبدالکریم شهرستانی میگوید دهریه منکر «معقولات» هستند و جز به «محسوسات» اعتراف نمیکنند به قول جاحظ: آنان منکر شیاطین و جن و ملائکه هستند. غزّالی در «المنقذ من الضلال» بین دهریه و طبیعیون فرق گذاشته و میگوید:اینان منکر جوهریت نفس اند. سید جمالالدین اسد آبادی رسالهای در ردّ دهریه به نام «نیچریه» نگاشته است. عبداللّه علاءالدین بغدادی دهلوی رساله ای به نام «الدرة السنیة فی الرد علی المادیة و اثبات النوامیس الشرعیة بالادلة العقلیة» در ردّ آن گروه نوشته است. مذهب دهریه به جهت انکار خداوند و اصالت ماده مورد ردّ علمای اهل کتاب قرار گرفته چنان که سعید فیومی از علمای یهود در ردّ ایشان کتابی به تحریردرآورده است. بعضی از دانشمندان مانند زکریای رازی از پیروان این مذهب بودهاند و از این جهت ابوحاتم رازی کتاب «اعلام النبوه» را در ردّ او نوشته است[۱۱].
اعتقادات
۱- محدود شمردن زندگی به مجال دنیا، از جمله اعتقادات دهری «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا. . .». ۲- انتساب مرگ به دهر و اعتقاد به بی تاثیری اراده الهی، در زندگی و مرگ «نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». ۳- انکار ربوبیت خداوند «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». ۴- اعتقاد به دهر، پنداری غیر متکی به علم «. . . وما یهلکنا الاالدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون». ۵- حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان: «و اذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بـابائنا ان کنتم صـادقین»[۱۲].
پانویس
- ↑ سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش، اول، ص۳۳۰.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.
- ↑ .محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196
- ↑ خویی ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.
- ↑ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.
- ↑ جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.
- ↑ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش، سوم، ص۱۹۵.
- ↑ غزالی، ابوحامد محمد، المنقذ من الضلال، تصحیح محمد محمد جابر، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا، ص۱۲۸.
- ↑ علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش، بیستم، ج۱۸، ص۲۶۵.
- ↑ منتظری، سعید رضا، زندیق و زنادیق، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، اول، ص۵۰.
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196
- ↑ https://wikifeqh.ir/%D8%AF%D9%87%D8%B1%DB%8C