صالحیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''صالحیه‏''' از فرق '''[[زیدیه]]''' و پیروان [[حسن بن صالح بن حی]] بودند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان =صالحیه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام =صالحیه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس = حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ
| عقیده =1.حسن‌بن‌صالح معتقد است که ایمان معرفت الهی است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین کند که جهان دارای پدید آورنده است.2. معرفت خداوند مستلزم اثبات پیامبر و معرفت به او نیست. 3. کفر خصلتی است که زیاد و کم را نمی‌پذیرد. 4. هر کسی از فرزندان حسن بن علی  و حسین بن علی  شمشیر برکشد و دانا و عاقل و پرهیزگار باشد، او امام است.5. مخالفت با تقیه.
}}


==تاریخچه==
'''صالحیه‏''' از فرقه‌های مربوط به [[زیدیه]] و از پیروان حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ بودند.
تا قرن پنجم هجری قمری، آن چه در کتاب ها موجود است، تنها نام [[بَتریه]] است و در کتب این دوره نام صالحیه به چشم نمی خورد و حتی در فرق الشیعة <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13</ref> اساساً فرقه بَتریه منسوب به حسن بن صالح بن حی دانسته شده و نامی از [[کثیر النواء]] ابتر ـ که نام بَتریه از لقب او گرفته شده است ـ برده نشده است، باز ذکری از نام صالحیه در میان نیست.  
== تاریخچه ==
شایان ذکر است که عبدالکریم شهرستانی صالحیه را فرقه ای غیر از بَتریه دانسته و آنان را به عنوان دو فرقه جدا از هم ذکر کرده است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص142</ref>  
تا قرن پنجم هجری قمری، تنها نام [[بتریه|بَتریه]] در کتاب‌های مربوط به این دوره دیده می‌شود و نامی از صالحیه به چشم نمی‌خورد و حتی در کتاب فرق‌الشیعة نوبختی<ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13</ref> اساساً فرقه بَتریه منسوب به حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ دانسته شده و نامی از [[کثیر النواء|کثیر‌النواء]] که نام بَتریه برگرفته از لقب اوست، برده نشده است.
شایان ذکر است که عبدالکریم شهرستانی، صالحیه را فرقه‌ای غیر از بَتریه دانسته و آنان را دو فرقه جدا از هم ذکر کرده است<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص142</ref>.


==شرح حال موسس==
== شرح حال موسس ==
حسن بن صالح از علماى بزرگ زیدى به شمار می‌رفت. وی مردى عابد و فقیه و متکلم بود. [[محمد بخارى]]، [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] و دیگر اصحاب سنن از وى به عنوان ثقه نام برده‏ اند. کتاب الجامع در فقه از آثار وی به شمار می‌رود. [[محمد بن شبیب]]، [[ابو شمر]] و [[غیلان دمشقى]] از هم فکران صالح بودند و غیلان معرفت را بر دو نوع فطرى و اکتسابى مى‌دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296</ref>
حسن‌بن‌صالح از علمای بزرگ زیدی به‌شمار می‌رفت. وی مردی عابد، فقیه و متکلم بود. [[محمد بخاری|محمد بخاری]]، [[مسلم‌بن‌حجاج نیشابوری]] و دیگر اصحاب سنن از وی به‌عنوان ثقه نام برده‏‌اند. کتاب الجامع فی الفقه از آثار وی به‌شمار می‌رود. [[محمد‌بن‌شبیب]]، [[ابو‌شمر]] و [[غیلان دمشقی|غیلان دمشقی]] از همفکران صالح بودند<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296</ref>.


==اعتقادات==  
== اعتقادات ==  
حسن بن صالح معتقد است که ایمان معرفت الهى است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین کند که جهان دارای پدید آورنده است. پیروان این فرقه نیز به طور مطلق می گویند که معرفت خدا مستلزم اثبات [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر ص]] نیست، زیرا از نظر [[عقل]] [[ایمان]] به خدا جایز است، در حالی که نیازی به ایمان به [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|رسول خدا ص]] نیست. اما [[کفر]] خصلتى است که زیاد و کم ندارد.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>فرقه صالحیه به جناب [[ابوبکر]] و جناب [[عمر]] احترام می گذاشتند، اما در باره [[عثمان]] سخنی نمی‌گفتند و امر او را به خدا واگذار می‌کردند. آنان درباره [[امام على]] (ع) می‌گفتند که وى افضل مردمان بوده و بعد از رسول خدا (ص) او شایسته امامت است و اگر با رضایت خود از جانشینى کناره نمى‏ گرفت ابوبکر در معرض هلاکت بود. معتقد بودند که هر کسی از فرزندان [[حسن (ع)]] و [[حسین (ع)]] شمشیر بر کشد و دانا و عاقل و پرهیزگار باشد، او امام است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>فخر رازی،اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62</ref> <ref>مرتضی رازی، تبصرة العوام، ص187</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13</ref> <ref>سعد اشعری،المقالات و الفرق، ص73</ref> <ref>آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276</ref>
حسن‌بن‌صالح معتقد است که ایمان معرفت الهی است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین کند که جهان دارای پدید آورنده است. پیروان این فرقه نیز به طور مطلق می‌گویند که معرفت خدا مستلزم اثبات [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله]]) نیست، زیرا از نظر [[عقل]]، [[ایمان]] به خداوند جایز است، در حالی‌که نیازی به ایمان به رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) نیست، اما [[کفر]] خصلتی است که زیاد و کم ندارد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>. فرقه صالحیه به جناب [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و جناب [[عمر بن خطاب|عمر]] احترام می‌گذاشتند، اما درباره [[عثمان]] سخنی نمی‌گفتند و امر او را به خدا واگذار می‌کردند. آنان درباره [[علی بن ابی‌طالب|امام علی]] (علیه‌السّلام) می‌گفتند که وی افضل مردمان بوده و بعد از رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) او شایسته امامت است و اگر با رضایت خود از جانشینی کناره نمی‏‌گرفت، ابوبکر در معرض از بین رفتن بود. معتقد بودند که هر کسی از فرزندان [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن (علیه‌السّلام)]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین (علیه‌السّلام)]] شمشیر برکشد و دانا و عاقل و پرهیزگار باشد، او امام است<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref><ref>فخر رازی، اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62</ref><ref>مرتضی رازی، تبصرة العوام، ص187</ref><ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13</ref><ref>سعد اشعری، المقالات و الفرق، ص73</ref><ref>آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276</ref>.
صالحیه شرط دیگرى براى امامت افزودند و آن حسن منظر یعنى زیبارویى است و باز می‌گفتند که اشکالى ندارد که در یک زمان دو امام وجود داشته باشد.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> [[ابوالحسن اشعری]] بتریه را اصحاب حسن بن صالح بن حی و اصحاب کثیر النواء معرفی می کند و معتقد است که بُتریه درباره عثمان و قاتلان او توقف کرده اند و عثمان را تکفیر نمی‌کردند. ایشان منکر متعه <ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref> و رجعت اموات به دنیا بودند. بَتریه امامت علی (علیه السلام) را از لحظه ای که مورد بیعت مردم قرار گرفت، ثابت مى‌دانستند. حکایت شده است که حسن بن صالح از عثمان تبری می‌کرد. <ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص43</ref> <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144</ref> <ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref>
صالحیه شرط دیگری را برای امامت افزودند و آن حُسن منظر (زیبارویی) است و همچنین می‌گفتند که اشکالی ندارد که در یک زمان دو امام وجود داشته باشد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>. [[ابوالحسن اشعری]] بتریه را اصحاب حسن‌بن‌صالح‌بن‌حی و اصحاب کثیر‌النواء معرفی می‌کند و معتقد است که بتریه درباره عثمان و قاتلان او توقف کرده‌اند و عثمان را تکفیر نمی‌کردند. ایشان منکر متعه<ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref> و رجعت اموات به دنیا بودند. بَتریه امامت علی (علیه‌السّلام) را از لحظه‌ای که مورد بیعت مردم قرار گرفت، ثابت می‌دانستند. حکایت شده است که حسن‌بن‌صالح از عثمان تبری می‌کرد<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص43</ref><ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144</ref><ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref>.
البته صالحیه به لحاظ دیدگاه ها و اندیشه ها و در مقایسه با [[جارودیه]] فرقه ای معتدل تر است. آن ها معتقد بودند که امامت به شورا در میان مردم است و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد، مفضول امام شود، البته مشروط به آن که افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر آن را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه السلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، اما وی خود از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آن ها بیعت نیز کرده است و از همین روی هر چه را که وی به آن راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه در باره عثمان نیز لااقل خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح مى‌دانستند و از آن پس چونان که از ابن صالح نقل شده است، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در این باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل [[امر به معروف و نهی از منکر]] اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه علیهاالسلام]] قیام کند و عالم و شجاع باشد، او امام است و همراهی با او واجب است. آنان مخالف [[تقیه]] بودند و در این باره راه خود را از [[امامیه]] جدا کردند و بر پایه همین اصل، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی‌دانند.صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب های درونی صالحیه در دست نیست، هرچند که حسن بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً انشعاب یا فرقه ای از عجلیه دانسته است. <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98</ref>
آنها معتقد بودند که امامت از راه شورا به مردم معرفی می‌شود و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد، مفضول امام شود، البته مشروط بر آنکه افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر آن را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه‌السّلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) بوده، اما وی از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آنها بیعت نیز کرده است و از همین‌روی هر چه را که وی به آن راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه درباره عثمان نیز لااقل خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح می‌دانستند و از آن پس چونان که از ابن‌صالح نقل شده است، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در‌این‌باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل [[امر به معروف و نهی از منکر]] اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (صلّی‌الله علیه وآله]]) قیام کند و عالم و شجاع باشد، او امام است و همراهی با او واجب است. آنان مخالف [[تقیه]] بودند و در‌این‌باره راه خود را از [[مذهب شیعه|امامیه]] جدا کردند و بر همین اساس، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی‌دانند. صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک‌اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب‌های درونی صالحیه در دست نیست، هرچند که حسن‌بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً شعبه یا فرقه‌ای از [[عجلیه]] دانسته است<ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98</ref>.


==پانویس==  
== پانویس ==  
{{پانویس}}


<references />
{{فرق و مذاهب}}


[[رده: فرق و مذاهب]]
[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده: کلام ]]
[[رده: مذاهب کلامی ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۴

صالحیه
نامصالحیه
موسسحسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ
عقیده1.حسن‌بن‌صالح معتقد است که ایمان معرفت الهی است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین کند که جهان دارای پدید آورنده است.2. معرفت خداوند مستلزم اثبات پیامبر و معرفت به او نیست. 3. کفر خصلتی است که زیاد و کم را نمی‌پذیرد. 4. هر کسی از فرزندان حسن بن علی و حسین بن علی شمشیر برکشد و دانا و عاقل و پرهیزگار باشد، او امام است.5. مخالفت با تقیه.

صالحیه‏ از فرقه‌های مربوط به زیدیه و از پیروان حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ بودند.

تاریخچه

تا قرن پنجم هجری قمری، تنها نام بَتریه در کتاب‌های مربوط به این دوره دیده می‌شود و نامی از صالحیه به چشم نمی‌خورد و حتی در کتاب فرق‌الشیعة نوبختی[۱] اساساً فرقه بَتریه منسوب به حسن‌بن‌صالح‌بن‌حیّ دانسته شده و نامی از کثیر‌النواء که نام بَتریه برگرفته از لقب اوست، برده نشده است. شایان ذکر است که عبدالکریم شهرستانی، صالحیه را فرقه‌ای غیر از بَتریه دانسته و آنان را دو فرقه جدا از هم ذکر کرده است[۲].

شرح حال موسس

حسن‌بن‌صالح از علمای بزرگ زیدی به‌شمار می‌رفت. وی مردی عابد، فقیه و متکلم بود. محمد بخاری، مسلم‌بن‌حجاج نیشابوری و دیگر اصحاب سنن از وی به‌عنوان ثقه نام برده‏‌اند. کتاب الجامع فی الفقه از آثار وی به‌شمار می‌رود. محمد‌بن‌شبیب، ابو‌شمر و غیلان دمشقی از همفکران صالح بودند[۳].

اعتقادات

حسن‌بن‌صالح معتقد است که ایمان معرفت الهی است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین کند که جهان دارای پدید آورنده است. پیروان این فرقه نیز به طور مطلق می‌گویند که معرفت خدا مستلزم اثبات پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) نیست، زیرا از نظر عقل، ایمان به خداوند جایز است، در حالی‌که نیازی به ایمان به رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) نیست، اما کفر خصلتی است که زیاد و کم ندارد[۴]. فرقه صالحیه به جناب ابوبکر و جناب عمر احترام می‌گذاشتند، اما درباره عثمان سخنی نمی‌گفتند و امر او را به خدا واگذار می‌کردند. آنان درباره امام علی (علیه‌السّلام) می‌گفتند که وی افضل مردمان بوده و بعد از رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) او شایسته امامت است و اگر با رضایت خود از جانشینی کناره نمی‏‌گرفت، ابوبکر در معرض از بین رفتن بود. معتقد بودند که هر کسی از فرزندان حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام) شمشیر برکشد و دانا و عاقل و پرهیزگار باشد، او امام است[۵][۶][۷][۸][۹][۱۰]. صالحیه شرط دیگری را برای امامت افزودند و آن حُسن منظر (زیبارویی) است و همچنین می‌گفتند که اشکالی ندارد که در یک زمان دو امام وجود داشته باشد[۱۱]. ابوالحسن اشعری بتریه را اصحاب حسن‌بن‌صالح‌بن‌حی و اصحاب کثیر‌النواء معرفی می‌کند و معتقد است که بتریه درباره عثمان و قاتلان او توقف کرده‌اند و عثمان را تکفیر نمی‌کردند. ایشان منکر متعه[۱۲] و رجعت اموات به دنیا بودند. بَتریه امامت علی (علیه‌السّلام) را از لحظه‌ای که مورد بیعت مردم قرار گرفت، ثابت می‌دانستند. حکایت شده است که حسن‌بن‌صالح از عثمان تبری می‌کرد[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]. آنها معتقد بودند که امامت از راه شورا به مردم معرفی می‌شود و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد، مفضول امام شود، البته مشروط بر آنکه افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر آن را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه‌السّلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) بوده، اما وی از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آنها بیعت نیز کرده است و از همین‌روی هر چه را که وی به آن راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه درباره عثمان نیز لااقل خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح می‌دانستند و از آن پس چونان که از ابن‌صالح نقل شده است، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در‌این‌باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان فاطمه (صلّی‌الله علیه وآله) قیام کند و عالم و شجاع باشد، او امام است و همراهی با او واجب است. آنان مخالف تقیه بودند و در‌این‌باره راه خود را از امامیه جدا کردند و بر همین اساس، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی‌دانند. صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک‌اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب‌های درونی صالحیه در دست نیست، هرچند که حسن‌بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً شعبه یا فرقه‌ای از عجلیه دانسته است[۱۷].

پانویس

  1. نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13
  2. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص142
  3. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاحات در عبارات
  5. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات
  6. فخر رازی، اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62
  7. مرتضی رازی، تبصرة العوام، ص187
  8. نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13
  9. سعد اشعری، المقالات و الفرق، ص73
  10. آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276
  11. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات
  12. برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210
  13. اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28
  14. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص43
  15. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144
  16. برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210
  17. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98