شریعیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌وحدت
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۹: خط ۹:
    | مبدأ شکل گیری =
    | مبدأ شکل گیری =
    | موسس =شریعی  
    | موسس =شریعی  
    | عقیده =1. خداوند در اشخاص خمسه  یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام حلول کرده.2. خداوند در وجود موسس حلول کرده است.
    | عقیده =1. خداوند در وجود پنج انسان برگزیده، یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام حلول کرده است.2. خداوند در وجود موسس فرقه حلول کرده است.


    }}
    }}
    شریعیه‏ از [[غلاة شیعه]] و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.
    شریعیه‏ از [[غلات|غُلاة]] شیعه و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.


    == شرح حال ==
    == شرح حال ==
    وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی  و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص  در ابتدا از اصحاب [[علی بن محمد (هادی)|امام علی الهادی (علیه‌السلام)]] و [[امام عسکری|امام حسن عسکری (علیه‌السلام)]] به حساب می‌آمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیه‌السلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای  غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان می‌داد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد.<ref>مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، سال ۱۴۰۴هجری قمری، ج۵۱، ص۳۸۰ </ref>  
    وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی  و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص  در ابتدا از اصحاب [[علی بن محمد (هادی)|امام علی الهادی (علیه‌السّلام)]] و [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)]] به حساب می‌آمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیه‌السّلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه [[حجت بن الحسن (مهدی)|امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف)]] کرد، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای  غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان می‌داد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسة الوفا، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۵۱، ص ۳۸۰.</ref>.
    این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیه‌السلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند. سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.  
    این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیه‌السّلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند. سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.


    == برخی از عقاید ==
    == برخی از عقاید ==
    1. اشخاص خمسه  یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام  را آلهه و خدا می پنداشت و معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص82</ref> <ref>شهفور اسفرایینی، التبصیر فی الدین، ص129</ref>
    # اشخاص خمسه  یعنی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد]]، [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی]]، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه]]،  [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] علیهم‌السّلام را آلهه و خدا می‌پنداشت، زیرا  معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 254.</ref><ref>ابوالحسن اشعری، ''مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین''، ج 1، ص 82.</ref><ref>شهفور اسفرایینی،''التبصیر فی الدین''، ص 129.</ref>.
    2.ادعای حلول خدا در خودش را نمود. <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref>  
    # علاوه بر ادعای قبلی، همچنین ادعا می کرد که خداوند در وجود خودش نیز حلول کرده است<ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة''، بیروت، انتشارات دارالافاق الجدیدة، سال ۱۹۷۷ م، چ دوم، ص 239.</ref><ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref>.
    3. عده‌ای از اصناف غالیه به نام ذمیه <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (علیه‌السلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جسارت می‌نمودند و ایشان را تکذیب می‌کردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref>  
    # عده‌ای از اصناف غالیه به نام [[ذمیه]]<ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''همان''، ص ۳۲۸.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (علیه‌السّلام) بودند و به پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) جسارت و ایشان را تکذیب می‌کردند، اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلّی‌الله علیه وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که به پیامبر اکرم طعن نمی زدند<ref>ابوالحسن اشعری، ''همان''.</ref>.


    == نظر محققین ==
    == نظر محققین ==
    محققین بر این مطلب واقف‌اند که این فرقه اگر‌چه در غلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از اسلام می‌باشد؛ چنانکه بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غلاة اظهار می‌کند که این هشت فرقه از غلاة رافضی، خارج از تمام فرق اسلام هستند؛ زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref> <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، چاپ دوم.</ref>
    محققین بر این مطلب واقف‌اند که این فرقه اگر‌چه در غُلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از [[اسلام]] می‌باشد؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غُلاة اظهار می‌کند که این هشت فرقه از غُلاة رافضی، خارج از تمام فرقه‌های اسلام هستند، زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند<ref> ''همان''.</ref><ref> عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''همان''.</ref>.


    == پانویس ==  
    == پانویس ==  

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۶

    شریعیه
    نامشریعیه
    موسسشریعی
    عقیده1. خداوند در وجود پنج انسان برگزیده، یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام حلول کرده است.2. خداوند در وجود موسس فرقه حلول کرده است.

    شریعیه‏ از غُلاة شیعه و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.

    شرح حال

    وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی (علیه‌السّلام) و امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) به حساب می‌آمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیه‌السّلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان می‌داد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد[۱]. این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیه‌السّلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند. سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.

    برخی از عقاید

    1. اشخاص خمسه یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام را آلهه و خدا می‌پنداشت، زیرا معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است[۲][۳][۴].
    2. علاوه بر ادعای قبلی، همچنین ادعا می کرد که خداوند در وجود خودش نیز حلول کرده است[۵][۶].
    3. عده‌ای از اصناف غالیه به نام ذمیه[۷] که قائل به خداوندگاری علی (علیه‌السّلام) بودند و به پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) جسارت و ایشان را تکذیب می‌کردند، اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلّی‌الله علیه وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که به پیامبر اکرم طعن نمی زدند[۸].

    نظر محققین

    محققین بر این مطلب واقف‌اند که این فرقه اگر‌چه در غُلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از اسلام می‌باشد؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غُلاة اظهار می‌کند که این هشت فرقه از غُلاة رافضی، خارج از تمام فرقه‌های اسلام هستند، زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند[۹][۱۰].

    پانویس

    1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسة الوفا، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۵۱، ص ۳۸۰.
    2. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 254.
    3. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج 1، ص 82.
    4. شهفور اسفرایینی،التبصیر فی الدین، ص 129.
    5. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، انتشارات دارالافاق الجدیدة، سال ۱۹۷۷ م، چ دوم، ص 239.
    6. محمد جواد مشکور، همان.
    7. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، همان، ص ۳۲۸.
    8. ابوالحسن اشعری، همان.
    9. همان.
    10. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، همان.