شریعیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌وحدت
    (صفحه‌ای تازه حاوی «شريعيه‏ از غلات شيعه و از پيروان مردى به نام شريعى بودند. ==شرح حال== ایشان من...» ایجاد کرد)
     
     
    (۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    شريعيه‏ از غلات شيعه و از پيروان مردى به نام شريعى بودند.
    {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
    | عنوان =شریعیه 
    | تصویر =
    | توضیح تصویر =
    | نام =شریعیه
    | نام رایج =
    | تاریخ شکل گیری =
    | قرن شکل گیری =
    | مبدأ شکل گیری =
    | موسس =شریعی
    | عقیده =1. خداوند در وجود پنج انسان برگزیده، یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام حلول کرده  است.2. خداوند در وجود موسس فرقه حلول کرده است.


    ==شرح حال==
    }}
    ایشان منسوب به ابومحمد حسن شریعی می باشند و از سر دمدار فرقه شریعیه و  در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) بود، او اولین کسی بود  که پس از امام عسکری (علیه السلام) به دروغ،ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرده، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند (علیهم‌السلام) نسبت دروغ داد در باره ایشان نسبت‌هایی غلوآمیز ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آن ها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر نسبت الوهیت به ایشان می‌داد. در این صورت از طرف امام و شیعیان مورد لعن قرار گرفتند. <ref>مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۸۰، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴.</ref> 
    شریعیه‏ از [[غلات|غُلاة]] شیعه و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.
    این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در مورد او و امثالش گفته شده که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلا امام (علیه السلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می کردند سپس خود را بالاتر می بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت  شدند.  


    == برخی از عقاید==
    == شرح حال ==
    1.خداوند در اشخاص خمسه محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام  حلول کرده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref>  <ref>ابو الحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص82</ref> <ref>شهفور اسفرایینی، التبصیر فی الدین، ص129</ref>
    وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی  و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص  در ابتدا از اصحاب [[علی بن محمد (هادی)|امام علی الهادی (علیه‌السّلام)]] و [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)]] به حساب می‌آمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیه‌السّلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه [[حجت بن الحسن (مهدی)|امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف)]] کرد، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای  غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان می‌داد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت،  انتشارات موسسة الوفا، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۵۱، ص ۳۸۰.</ref>.
    2.اشخاص خمسه را آلهه و خدا می‌پنداشت.
    این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیه‌السّلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند. سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.
    3.ادعای حلول خدا در خودش را نمود. <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref>  
    4. عده‌ای از اصناف غالیه به نام ذمیه <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (عليه‌السلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) جسارت می‌نمودند و ایشان را تکذیب می‌کردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref>   


    ==نظر محققین==
    == برخی از عقاید ==
    محققین بر این مطلب واقف اند که این فرقه اگر چه در غلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از اسلام می باشد؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غلات اظهار می‌ کند که این هشت فرقه از غلات رافضی، خارج از تمام فرق اسلام هستند؛ زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref> <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref>
    # اشخاص خمسه  یعنی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد]]، [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی]]،  [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه]]،  [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] علیهم‌السّلام را آلهه و خدا می‌پنداشت، زیرا  معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 254.</ref><ref>ابوالحسن اشعری، ''مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین''، ج 1، ص 82.</ref><ref>شهفور اسفرایینی،''التبصیر فی الدین''، ص 129.</ref>.
    # علاوه بر ادعای قبلی، همچنین ادعا می کرد که خداوند در وجود خودش نیز حلول کرده است<ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة''، بیروت، انتشارات دارالافاق الجدیدة، سال ۱۹۷۷ م، چ دوم، ص 239.</ref><ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref>.
    # عده‌ای از اصناف غالیه به نام [[ذمیه]]<ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''همان''، ص ۳۲۸.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (علیه‌السّلام) بودند و به پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) جسارت و ایشان را تکذیب می‌کردند، اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلّی‌الله علیه وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که به پیامبر اکرم طعن نمی زدند<ref>ابوالحسن اشعری، ''همان''.</ref>.


    ==پانویس==  
    == نظر محققین ==
    محققین بر این مطلب واقف‌اند که این فرقه اگر‌چه در غُلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از [[اسلام]] می‌باشد؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غُلاة اظهار می‌کند که این هشت فرقه از غُلاة رافضی، خارج از تمام فرقه‌های اسلام هستند، زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند<ref> ''همان''.</ref><ref> عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''همان''.</ref>.


    [[رده: کلام اسلامی]]
    == پانویس ==
    [[رده: فرقه های دینی ]]
    {{پانویس}}
     
    {{فرق و مذاهب}}
     
    [[رده:فرق و مذاهب]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۶

    شریعیه
    نامشریعیه
    موسسشریعی
    عقیده1. خداوند در وجود پنج انسان برگزیده، یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام حلول کرده است.2. خداوند در وجود موسس فرقه حلول کرده است.

    شریعیه‏ از غُلاة شیعه و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.

    شرح حال

    وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی (علیه‌السّلام) و امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) به حساب می‌آمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیه‌السّلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجت‌های خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان می‌داد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد[۱]. این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیه‌السّلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند. سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.

    برخی از عقاید

    1. اشخاص خمسه یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام را آلهه و خدا می‌پنداشت، زیرا معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است[۲][۳][۴].
    2. علاوه بر ادعای قبلی، همچنین ادعا می کرد که خداوند در وجود خودش نیز حلول کرده است[۵][۶].
    3. عده‌ای از اصناف غالیه به نام ذمیه[۷] که قائل به خداوندگاری علی (علیه‌السّلام) بودند و به پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) جسارت و ایشان را تکذیب می‌کردند، اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلّی‌الله علیه وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که به پیامبر اکرم طعن نمی زدند[۸].

    نظر محققین

    محققین بر این مطلب واقف‌اند که این فرقه اگر‌چه در غُلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از اسلام می‌باشد؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غُلاة اظهار می‌کند که این هشت فرقه از غُلاة رافضی، خارج از تمام فرقه‌های اسلام هستند، زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند[۹][۱۰].

    پانویس

    1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسة الوفا، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۵۱، ص ۳۸۰.
    2. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 254.
    3. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج 1، ص 82.
    4. شهفور اسفرایینی،التبصیر فی الدین، ص 129.
    5. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، انتشارات دارالافاق الجدیدة، سال ۱۹۷۷ م، چ دوم، ص 239.
    6. محمد جواد مشکور، همان.
    7. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، همان، ص ۳۲۸.
    8. ابوالحسن اشعری، همان.
    9. همان.
    10. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، همان.