شبیبیه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]') |
(←عقاید) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شبیبیه''' از | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
| عنوان =شبیبیه | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام =شبیبیه | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری =1 ق | |||
| قرن شکل گیری = قرن اول هجری قمری | |||
| مبدأ شکل گیری = | |||
| موسس =شبیب بن یزید شیبانی | |||
| عقیده = در خلافت فرقی بین زن و مرد نیست و امامت زنان نیز جایز است چنانکه شبیب مادر موسس این فرقه جانشین وی شد. | |||
}} | |||
'''شبیبیه''' شاخهای از فرقه [[خوارج]] و از پیروان شبیب بن یزید شیبانی بودند. | |||
=موسس= | =موسس= | ||
شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | ||
=تاریخچه= | =تاریخچه= | ||
کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و دشمنان بنیامیه | کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و نیز از دشمنان بنیامیه بهشمار میرفت<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلا''می، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 251. | ||
</ref> | </ref>. شبیب پس از صالحبنالمسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی [[خوارج]] را برعهده میگیرد و پس از جنگهایی، کوفه را فتح و حَجاج را در مقر خویش محاصره میکند. عبدالملکبنمروان در دفاع از حَجاج، نیروهای کمکی از شام میفرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشکریان شبیب را شکست میدهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان میگریزد، اما پس از دو ماه بازگشته اینبار طی جنگی در منطقه دُجیل (شهری در عراق) کشته میشود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش<ref>محمد بن جریر طبری، ''تاریخ طبری''، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته میشود. | ||
<ref>محمد بن احمد ذهبی، ''سیر اعلام النبلاء''، ج 5، ص 163.</ref> علی بن حسین مسعودی، ''مروج الذهب و معادن الجوهر''، ج 3، ص 347.</ref><ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref>. در منابع دیگر نیز آوردهاند: مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد. | |||
در منابع دیگر نیز آوردهاند: | مداینی نقل میکند که صالح بر حجاجبنیوسف خروج کرد و حجاج حارثبنعمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا (از شهرهای کُردنشین عراق) روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر (قدیمیترین شهر مسیحینشین عراق) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد. | ||
مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و | پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاببنورقای تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند. | ||
مداینی نقل میکند که صالح بر | شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزهای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. | ||
پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج | |||
شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک | |||
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | ||
حجاج | حجاج سفیانبنابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور میکرد، سفیان دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد. | ||
افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور | افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان، غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند<ref>''همان''، ص 252، با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>. | ||
=عقاید= | =عقاید= | ||
شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمیگذاشتند و امامت زنان را نیز جایز میدانستند | شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمیگذاشتند و امامت زنان را نیز جایز میدانستند چنانکه شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد<ref>''همان''، ص 253.</ref><ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق''، با همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 م، ص 65 و 67.</ref><ref>قاضی ابن خلکان، ''وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان''، 2 جلدی، سال 1310 ش، ج 1، ص 223.</ref><ref>جاحظ، ''البیان و التبیین''، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 م، ج 1، ص 71.</ref><ref>جعفر سجادی، ''فرهنگ معارف اسلامی''.</ref><ref>محمد جواد مشکور، ''همان''، ص 251.</ref>. این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی را که قائم به شمشیر باشد لایق خلافت و امامت میدانستند<ref>''همان''.</ref>. گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالحبنمسرح دانستهاند<ref>عبدالله ابراهیم زاده و علیرضا علی نوری، ''ادیان الهی و فرق اسلامی''.</ref>. همچنین آوردهاند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند<ref> جمعی از نویسندگان، ''فرهنگ فرق شیعه''.</ref>. | ||
<ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | |||
[[رده: فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۷
شبیبیه | |
---|---|
![]() | |
نام | شبیبیه |
موسس | شبیب بن یزید شیبانی |
عقیده | در خلافت فرقی بین زن و مرد نیست و امامت زنان نیز جایز است چنانکه شبیب مادر موسس این فرقه جانشین وی شد. |
شبیبیه شاخهای از فرقه خوارج و از پیروان شبیب بن یزید شیبانی بودند.
موسس
شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است.
تاریخچه
کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و نیز از دشمنان بنیامیه بهشمار میرفت[۱]. شبیب پس از صالحبنالمسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده میگیرد و پس از جنگهایی، کوفه را فتح و حَجاج را در مقر خویش محاصره میکند. عبدالملکبنمروان در دفاع از حَجاج، نیروهای کمکی از شام میفرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشکریان شبیب را شکست میدهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان میگریزد، اما پس از دو ماه بازگشته اینبار طی جنگی در منطقه دُجیل (شهری در عراق) کشته میشود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش[۲] زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته میشود. [۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، ص 347.</ref>[۴]. در منابع دیگر نیز آوردهاند: مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد. مداینی نقل میکند که صالح بر حجاجبنیوسف خروج کرد و حجاج حارثبنعمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا (از شهرهای کُردنشین عراق) روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر (قدیمیترین شهر مسیحینشین عراق) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد. پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاببنورقای تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند. شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزهای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. حجاج سفیانبنابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور میکرد، سفیان دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد. افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان، غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند[۵].
عقاید
شبیبیه در خلافت فرقی بین زن و مرد نمیگذاشتند و امامت زنان را نیز جایز میدانستند چنانکه شبیب مادرش غزاله را جانشین خود کرد[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱]. این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی را که قائم به شمشیر باشد لایق خلافت و امامت میدانستند[۱۲]. گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند و علت را سکوت این فرقه در ماجرای صالحبنمسرح دانستهاند[۱۳]. همچنین آوردهاند که شبیبیه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند[۱۴].
پانویس
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 251.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 861- 892.
- ↑ محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 163.
- ↑ محمد جواد مشکور، همان.
- ↑ همان، ص 252، با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ همان، ص 253.
- ↑ عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، با همت محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 م، ص 65 و 67.
- ↑ قاضی ابن خلکان، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، 2 جلدی، سال 1310 ش، ج 1، ص 223.
- ↑ جاحظ، البیان و التبیین، تحقیق و شرح حسن السندوبی، قاهره، سال 1947 م، ج 1، ص 71.
- ↑ جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی.
- ↑ محمد جواد مشکور، همان، ص 251.
- ↑ همان.
- ↑ عبدالله ابراهیم زاده و علیرضا علی نوری، ادیان الهی و فرق اسلامی.
- ↑ جمعی از نویسندگان، فرهنگ فرق شیعه.