جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
جعفريه پيروان ابو الفضل جعفر بن حرب همدانى هستند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)
| نام رایج = جعفریه
| تاریخ شکل گیری =  2  ق
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =
| عقیده =  1.عینیت ذات و صفات الهی. 2. انکار جبر و دفاع از اختیار. 3.  ضروری بودن استطاعت قبل از انجام فعل. 4. دفاع از حسن و قبح عقلی
}}


==شرح حال==
'''جعفریه''' پیروان ابوالفضل جعفر‌بن‌حرب همدانی هستند.
جعفر بن‌ حرب‌، متکلم‌ معتزلی‌ قرن‌ دوم‌ و سوم‌ بود. وی‌ در طبقه هفتم‌ [[معتزله‌]] و از رؤسای‌ [[معتزلیان‌ بغداد]] و از شاگردان عيسى بن صبيح مردار و [[ابو الهذيل علاف]] به شمار مى ‏رفت و  در سال 236 هجری قمری درگذشت. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 138</ref> وی را از زمره عابدان و زاهدان معرفی کرده اند و دارای روابطی با واثق عباسی (م: 232هـ. ق) بوده است.<ref>زرکلی خیر الدین، الاعلام قاموس التراجم، ج2، ص123</ref> <ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج9، ص219</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص 346</ref>


==تاریخچه==
== شرح حال ==
نوشته اند که: جعفر بن حرب در [[بصره]] نزد [[ابوالهذیل علاف]] کلام معتزلی را آموخت و در بغداد به شاگردی ابوموسی مردار درآمد که به سبب زهدورزی اش به راهب المعتزله شهرت داشت. وی و جعفر بن مبشر، شاگرد دیگر ابوموسی... در دنیاگریزی از مردار پیروی می کردند.... از جمله شاگردان جعفر، ابوجعفر اسکافی، عیسی بن هیثم صوفی و ابومجالد بغدادی می باشند».<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص 410</ref>
جعفر‌بن‌‌حرب‌ [[متکلم‌]] [[معتزله|معتزلی‌]] قرن‌ دوم‌ و سوم‌ بود. وی‌ در طبقه هفتم‌ [[معتزله|معتزله‌]] و از رؤسای‌ معتزلیان‌ [[بغداد]] و از شاگردان عیسی‌بن‌صبیح مردار و [[ابوالهذیل علاف|ابوالهذیل‌علاف]] به‌شمار می‌رفت و در سال 236 هجری‌قمری درگذشت<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 138</ref>. این شخصیت را از زمره عابدان و زاهدان معرفی کرده‌اند و دارای روابطی با [[واثق‌ عباسی]] (م: 232هـ. ق) بوده است<ref>زرکلی خیر الدین، الاعلام قاموس التراجم، ج2، ص123</ref><ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج9، ص219 </ref><ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص 346</ref>.
شرح مناظره او با «زادان بخت» ثنوى كه ظاهرا مانوى يا زردشتى بوده، در كتاب «المنيه و الامل» آمده است.او مى‏ گفت كه پاره ‏اى از جزء مركب، غير از خود مركب است و نیز کسی را از کاری منع کردند، قادر بر انجام آن کار نیز هست  كه ممنوع از كردن كارى است، ولى توانايى بر كار ديگر ندارد.عبد القاهر بغدادى بر كتابى كه «جعفر بن حرب» نوشته است رديه ‏اى به نام «الحرب على ابن حرب» نوشته است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 139</ref>  


==آرای اعتقادی==
== تاریخچه ==
''' صفات الهی'''
نوشته‌اند که: جعفر‌بن‌حرب در [[بصره]] نزد [[ابوالهذیل علاف]] کلام معتزلی را آموخت و در [[بغداد]] به شاگردی ابوموسی مردار درآمد که به‌سبب زهد ورزی‌اش به راهب‌المعتزله شهرت داشت. وی و جعفر‌بن‌مبشر، شاگرد دیگر ابوموسی... در دنیاگریزی از ابوموسی‌مردار پیروی می‌کردند.... از جمله شاگردان جعفر، ابوجعفر‌اسکافی، عیسی‌بن‌هیثم صوفی و ابومجالد بغدادی می‌باشند<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص 410</ref>».
رأی‌ جعفر بن‌ حرب‌ در باره صفات‌ الهی‌، همانند سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به [[عینیت صفات و ذات]] معتقد است و بر همین‌ مبنا، منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌است، امری‌ که‌ با حدوث‌ جهان‌ منافات‌ دارد.
<ref>ابن‌حزم‌ ابو محمد علی بن احمد، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، نشر محمد ابراهیم نصر و عبد الرحمن عمیره، سال 1405 قمری و 1985 میلادی ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹</ref>


''' اختیار انسان''''
شرح مناظره او با زادان بخت ثنوی که ظاهرا مانوی یا [[زرتشت|زردشتی]] بوده، در کتاب «[[المنیة و الامل(کتاب)|المنیة و الامل]]» آمده‌ است. او می‏‌گفت که پاره‌‏ای از جزء مرکب، غیر از خود مرکب است و نیز کسی را از کاری منع کردند، قادر بر انجام آن کار نیز هست که ممنوع از کردن کاری است، ولی توانایی بر کار دیگر ندارد. عبدالقاهر بغدادی بر کتابی که «جعفر‌بن‌حرب» نوشته است، ردیه‌‏ای به‌نام «الحرب علی‌ابن‌حرب» نوشته است<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 139</ref>.
جعفر مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ [[اختیار]] انسان‌ بوده‌ و [[جبر]] را به شدت رد می کرد و معتقد بود که رای معتقدان به جبر از همه [[مذاهب  اسلامی]] و [[ادیان]] دیگر بدتر است. زیرا که‌ همه فِرق‌ فقط‌ افعال‌ نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌ جبر هستند که‌ از نسبت‌ دادن‌ افعال‌ زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند. <ref>قاضی‌ عبدالجبار بن‌ احمد، شرح‌ الاصول‌ الخمسة، قاهره، نشر عبد الکریم عثمان، سال 1408 قمری و 1988 میلادی، ج۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸</ref>  


'''حسن و قبح عقلی'''
== آرای اعتقادی ==
عموم معتزله حسن و قبح عقلی را قبول دارند اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند  بر ظلم‌ قدرت‌ دارد. بعضی نقل کرده اند که  که‌ جعفر بن‌ حرب‌، مانند جعفر بن‌ مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خدا قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند.
<ref> شهرستانی‌ محمد بن عبد الکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، نشر سید محمد کیلانی، سال 1404 قمری و 1984 میلادی، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ ۵۹.</ref>
<ref>جرجانی میر سید شریف، شرح‌ المواقف، مصر، نشر محمد بدر الدین نعسانی حلبی، سال 1325 قمری و 1907 میلادی، چاپ افست قم، سال 1370 شمسی، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.</ref>


''' نظریه لطف'''
=== صفات الهی ===
لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ معصیت‌ بدون‌ مجبور کردن‌ انسان‌، بر خدا، جعفر بن‌ حرب‌ در ابتدا معتقد بود که‌ اگر خدا لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ [[کافران‌]] کند، آنان‌ با اختیار خود ایمان‌ می‌آورند، هرچند ثواب‌ [[ایمان]] شان‌ هم وزن کسانی که بدون لطف ایمان آورده اند نمی شود  اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر معتزله شد  که‌ ایمان‌ آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌ الاهی‌ نمی‌شمردند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌ خدا می‌دانسته‌، اما آن‌ها را موجب‌ اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌ خدا نمی‌شمرده‌ است‌. <ref> اشعری‌ علی بن اسماعیل، مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 قمری و 1980 شمسی، ج۱، ص‌ ۲۴۶</ref>  
رأی‌ جعفر بن‌ حرب‌ درباره صفات‌ الهی‌، همانند سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به [[عینیت صفات و ذات]] معتقد است و بر همین‌ مبنا منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌ است، امری‌ که‌ با حدوث‌‌جهان‌ منافات‌ دارد<ref>ابن‌حزم‌ ابومحمد علی بن احمد، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، نشر محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، سال 1405 قمری و 1985 میلادی ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹</ref>.


'''استطاعت(قدرت انجام فعل)'''
=== اختیار انسان ===
معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری یعنی افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می شود، قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست. [[افعال‌ متولده‌]] (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می شود)نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌ اول‌ انجام‌ بگیرد. بنا بر این، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌ متولد از بین‌ برود و فعل‌ متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.
جعفر مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ اختیار انسان‌ بوده‌ و جبر را به شدت رد می‌کرد و معتقد بود که رای معتقدان به جبر از همه [[فرق و مذاهب اسلامی|مذاهب‌اسلامی]] و [[دین|ادیان]] دیگر بدتر است، زیرا که‌ همه فرقه‌ها فقط‌ افعال‌‌نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌‌جبر هستند که‌ از نسبت‌ دادن‌ افعال‌‌زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند<ref>قاضی‌ عبدالجبار بن‌‌احمد، شرح‌‌الاصول‌‌الخمسة، قاهره، نشر عبدالکریم عثمان، سال 1408 قمری و 1988 میلادی، ج۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸</ref>.


'''امامت''''
=== حسن و قبح عقلی ===
جعفر بن حرب [[امامت]] را مانند جعفر بن‌ مبشّر، از مصالح‌ دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف برای‌ اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است.
عموم معتزله [[حسن و قبح عقلی]] را قبول دارند، اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند بر ظلم‌ قدرت‌ دارد؟ بعضی نقل کرده‌اند که که‌ جعفر‌بن‌‌حرب‌، مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خدا قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، نشر سید محمد کیلانی، سال 1404 قمری و 1984 میلادی، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ ۵۹.</ref><ref>جرجانی میر سید‌شریف، شرح‌‌المواقف، مصر، نشر محمد بدرالدین نعسانی حلبی، سال 1325 قمری و 1907 میلادی، چاپ افست قم، سال 1370 شمسی، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.</ref>.
<ref> شهرستانی‌ محمد بن عبد الکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، چاپ محمد سید کیلانی، سال 1404 قمری و سال 1986 میلادی، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰</ref>.  


==آرای تفسیری و فقهی==
=== نظریه لطف ===
جعفر بن‌ حرب‌ در تفسیر و [[فقه‌]] نیز آرایی‌ داشته‌ است‌.<ref> علم‌الهدی‌ علی بن حسین، امالی‌ السیدالمرتضی‌، قاهره، چاپ شنقیطی احمد بن امین سال 1325 قمری، ج‌۲، جزء۴، ص‌۱۵۶ </ref><ref> طوسی‌  محمد بن حسن، العدة فی‌ اصول‌ الفقه‌، قم، چاپ انصاری قمی محمد رضا، سال 1376 شمسی، ج‌۲، ص‌۶۰۱ </ref> <ref>طبرسی، تفسیر مجمع‌البیان، سوره اعراف‌: ۸۹، ۱۰۱، سوره آل‌عمران‌: ۱۵۲، .</ref> <ref>اشعری‌ علی بن اسماعیل، مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، چاپ‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، سال ۱۴۰۰ قمری، ج۱، ص‌ ۲۰۳، </ref> <ref> مفید محمد بن محمد، اوائل‌ المقالات‌ فی‌ المذاهب‌ و المختارات، تهران، چاپ مهدی محقق، سال 1372 شمسی، ج۱، ص‌ ۱۰۲و ۱۰۳</ref>  <ref> خیاط‌ عبد الرحیم بن محمد، الانتصار و الرد علی‌ابن‌ الراوندی‌ الملحد،قاهره، سال 1988 میلادی، چاپ محمد حجازی، ج۱، ص‌ ۱۵۳</ref>
لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ [[گناه|معصیت‌]] بدون‌ مجبور کردن‌ انسان‌، بر خدا، جعفر‌بن‌‌حرب‌ در ابتدا معتقد بود که‌ اگر خدا لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ [[کافر|کافران‌]] کند، آنان‌ با اختیار خود [[ایمان|ایمان‌]] می‌آورند، هرچند [[ثواب|ثواب‌]] ایمان‌شان<nowiki/>‌هم وزن کسانی که بدون لطف ایمان آورده‌اند نمی‌شود، اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر [[معتزله]] شد که‌ [[ایمان‌]] آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌‌الهی نمی‌شمردند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌‌خدا می‌دانسته‌، اما آنها را موجب‌ اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌‌خدا نمی‌شمرده‌ است‌<ref> اشعری‌ علی‌بن‌اسماعیل، مقالات‌‌الاسلامیین‌ و اختلاف‌‌المصلّین‌، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 قمری و 1980 شمسی، ج۱، ص‌ ۲۴۶</ref>.


==پانویس==  
=== استطاعت(قدرت انجام فعل) ===
{{پانویس|2}}
معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری یعنی افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می‌شود، قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست.[[افعال‌ متولده‌]] (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می‌شود) نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌‌اول‌ انجام‌ بگیرد. بنابراین، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌‌متولد از بین‌ برود و فعل‌‌متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.


[[رده: فرق و مذاهب]]
=== امامت ===
[[رده: کلام ]]
جعفر‌بن‌حرب [[امامت]] را مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر، از مصالح‌‌دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می‌دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف برای‌ اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه‌حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، چاپ محمد سید کیلانی، سال 1404 قمری و سال 1986 میلادی، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰</ref>.
[[رده: مذاهب کلامی ]]
 
== آرای تفسیری و فقهی ==
جعفر بن‌ حرب‌ در تفسیر و [[فقه‌]] نیز آرایی‌ داشته‌ است‌<ref> علم‌الهدی‌ علی بن حسین، امالی‌ السیدالمرتضی‌، قاهره، چاپ شنقیطی احمد بن امین سال 1325 قمری، ج‌۲، جزء۴، ص‌۱۵۶ </ref><ref> طوسی‌ محمد بن حسن، العدة فی‌ اصول‌ الفقه‌، قم، چاپ انصاری قمی محمد رضا، سال 1376 شمسی، ج‌۲، ص‌۶۰۱ </ref><ref>طبرسی، تفسیر مجمع‌البیان، سوره اعراف‌: ۸۹، ۱۰۱، سوره آل‌عمران‌: ۱۵۲،.</ref><ref>اشعری‌ علی بن اسماعیل، مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، چاپ‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، سال ۱۴۰۰ قمری، ج۱، ص‌ ۲۰۳، </ref><ref> مفید محمد بن محمد، اوائل‌ المقالات‌ فی‌ المذاهب‌ و المختارات، تهران، چاپ مهدی محقق، سال 1372 شمسی، ج۱، ص‌ ۱۰۲و ۱۰۳</ref><ref> خیاط‌ عبدالرحیم بن محمد، الانتصار و الرد علی‌ابن‌ الراوندی‌ الملحد، قاهره، سال 1988 میلادی، چاپ محمد حجازی، ج۱، ص‌ ۱۵۳</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[ابوالهذیل علاف|ابوالهذیل‌علاف]]
* [[ثواب]]
* [[امامت]]
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۵

جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)
نامجعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)
نام رایججعفریه
تاریخ شکل گیری2 ق، ۲ ش‌، ۶۲۳ م
عقیده1.عینیت ذات و صفات الهی. 2. انکار جبر و دفاع از اختیار. 3. ضروری بودن استطاعت قبل از انجام فعل. 4. دفاع از حسن و قبح عقلی

جعفریه پیروان ابوالفضل جعفر‌بن‌حرب همدانی هستند.

شرح حال

جعفر‌بن‌‌حرب‌ متکلم‌ معتزلی‌ قرن‌ دوم‌ و سوم‌ بود. وی‌ در طبقه هفتم‌ معتزله‌ و از رؤسای‌ معتزلیان‌ بغداد و از شاگردان عیسی‌بن‌صبیح مردار و ابوالهذیل‌علاف به‌شمار می‌رفت و در سال 236 هجری‌قمری درگذشت[۱]. این شخصیت را از زمره عابدان و زاهدان معرفی کرده‌اند و دارای روابطی با واثق‌ عباسی (م: 232هـ. ق) بوده است[۲][۳][۴].

تاریخچه

نوشته‌اند که: جعفر‌بن‌حرب در بصره نزد ابوالهذیل علاف کلام معتزلی را آموخت و در بغداد به شاگردی ابوموسی مردار درآمد که به‌سبب زهد ورزی‌اش به راهب‌المعتزله شهرت داشت. وی و جعفر‌بن‌مبشر، شاگرد دیگر ابوموسی... در دنیاگریزی از ابوموسی‌مردار پیروی می‌کردند.... از جمله شاگردان جعفر، ابوجعفر‌اسکافی، عیسی‌بن‌هیثم صوفی و ابومجالد بغدادی می‌باشند[۵]».

شرح مناظره او با زادان بخت ثنوی که ظاهرا مانوی یا زردشتی بوده، در کتاب «المنیة و الامل» آمده‌ است. او می‏‌گفت که پاره‌‏ای از جزء مرکب، غیر از خود مرکب است و نیز کسی را از کاری منع کردند، قادر بر انجام آن کار نیز هست که ممنوع از کردن کاری است، ولی توانایی بر کار دیگر ندارد. عبدالقاهر بغدادی بر کتابی که «جعفر‌بن‌حرب» نوشته است، ردیه‌‏ای به‌نام «الحرب علی‌ابن‌حرب» نوشته است[۶].

آرای اعتقادی

صفات الهی

رأی‌ جعفر بن‌ حرب‌ درباره صفات‌ الهی‌، همانند سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به عینیت صفات و ذات معتقد است و بر همین‌ مبنا منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌ است، امری‌ که‌ با حدوث‌‌جهان‌ منافات‌ دارد[۷].

اختیار انسان

جعفر مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ اختیار انسان‌ بوده‌ و جبر را به شدت رد می‌کرد و معتقد بود که رای معتقدان به جبر از همه مذاهب‌اسلامی و ادیان دیگر بدتر است، زیرا که‌ همه فرقه‌ها فقط‌ افعال‌‌نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌‌جبر هستند که‌ از نسبت‌ دادن‌ افعال‌‌زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند[۸].

حسن و قبح عقلی

عموم معتزله حسن و قبح عقلی را قبول دارند، اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند بر ظلم‌ قدرت‌ دارد؟ بعضی نقل کرده‌اند که که‌ جعفر‌بن‌‌حرب‌، مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خدا قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند[۹][۱۰].

نظریه لطف

لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ معصیت‌ بدون‌ مجبور کردن‌ انسان‌، بر خدا، جعفر‌بن‌‌حرب‌ در ابتدا معتقد بود که‌ اگر خدا لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ کافران‌ کند، آنان‌ با اختیار خود ایمان‌ می‌آورند، هرچند ثواب‌ ایمان‌شان‌هم وزن کسانی که بدون لطف ایمان آورده‌اند نمی‌شود، اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر معتزله شد که‌ ایمان‌ آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌‌الهی نمی‌شمردند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌‌خدا می‌دانسته‌، اما آنها را موجب‌ اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌‌خدا نمی‌شمرده‌ است‌[۱۱].

استطاعت(قدرت انجام فعل)

معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری یعنی افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می‌شود، قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست.افعال‌ متولده‌ (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می‌شود) نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌‌اول‌ انجام‌ بگیرد. بنابراین، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌‌متولد از بین‌ برود و فعل‌‌متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.

امامت

جعفر‌بن‌حرب امامت را مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر، از مصالح‌‌دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می‌دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف برای‌ اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه‌حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است[۱۲].

آرای تفسیری و فقهی

جعفر بن‌ حرب‌ در تفسیر و فقه‌ نیز آرایی‌ داشته‌ است‌[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 138
  2. زرکلی خیر الدین، الاعلام قاموس التراجم، ج2، ص123
  3. ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج9، ص219
  4. مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص 346
  5. دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص 410
  6. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 139
  7. ابن‌حزم‌ ابومحمد علی بن احمد، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، نشر محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، سال 1405 قمری و 1985 میلادی ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹
  8. قاضی‌ عبدالجبار بن‌‌احمد، شرح‌‌الاصول‌‌الخمسة، قاهره، نشر عبدالکریم عثمان، سال 1408 قمری و 1988 میلادی، ج۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸
  9. شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، نشر سید محمد کیلانی، سال 1404 قمری و 1984 میلادی، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ ۵۹.
  10. جرجانی میر سید‌شریف، شرح‌‌المواقف، مصر، نشر محمد بدرالدین نعسانی حلبی، سال 1325 قمری و 1907 میلادی، چاپ افست قم، سال 1370 شمسی، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.
  11. اشعری‌ علی‌بن‌اسماعیل، مقالات‌‌الاسلامیین‌ و اختلاف‌‌المصلّین‌، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 قمری و 1980 شمسی، ج۱، ص‌ ۲۴۶
  12. شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، چاپ محمد سید کیلانی، سال 1404 قمری و سال 1986 میلادی، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰
  13. علم‌الهدی‌ علی بن حسین، امالی‌ السیدالمرتضی‌، قاهره، چاپ شنقیطی احمد بن امین سال 1325 قمری، ج‌۲، جزء۴، ص‌۱۵۶
  14. طوسی‌ محمد بن حسن، العدة فی‌ اصول‌ الفقه‌، قم، چاپ انصاری قمی محمد رضا، سال 1376 شمسی، ج‌۲، ص‌۶۰۱
  15. طبرسی، تفسیر مجمع‌البیان، سوره اعراف‌: ۸۹، ۱۰۱، سوره آل‌عمران‌: ۱۵۲،.
  16. اشعری‌ علی بن اسماعیل، مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، چاپ‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌، سال ۱۴۰۰ قمری، ج۱، ص‌ ۲۰۳،
  17. مفید محمد بن محمد، اوائل‌ المقالات‌ فی‌ المذاهب‌ و المختارات، تهران، چاپ مهدی محقق، سال 1372 شمسی، ج۱، ص‌ ۱۰۲و ۱۰۳
  18. خیاط‌ عبدالرحیم بن محمد، الانتصار و الرد علی‌ابن‌ الراوندی‌ الملحد، قاهره، سال 1988 میلادی، چاپ محمد حجازی، ج۱، ص‌ ۱۵۳