خشبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
خشبيه يا سرخابيه پيروان سرخاب طبرى از فرق [[زيديه]] بودند كه پس از [[مختار ثقفی|مختار بن ابى عبيد ثقفى]]، ظهور كردند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان =خشبیه 
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام =خشبیه 
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری = 1. ق 
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =سرخاب طبری
| عقیده = 1. معتقد به بداء. 2. خون خواه امام حسین 
}}


==تاریخچه==
'''خشبیه''' یا سرخابیه از پیروان شخصی به‌نام سرخاب طبری از فرقه [[زیدیه]] بودند که پس از [[مختار ثقفی|مختار‌بن‌ابی‌عبید ثقفی]] ظهور کردند.
اين فرقه در زمان هشام بن عبد الملك پس از شهادت زيد بن على بن حسين برخاستند و به وجه ديگر گفته‏اند كه: ما با امام معصوم به شمشير جنگ كنيم و چون امام معصوم در اين عصر نمى ‏باشد از اين جهت تا آمدن وى اسلحه ما چوب است و با آن نبرد خواهیم کرد. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق <ref>اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم،  ص 181 با ویرایش اندک.</ref> <ref>خوارزمی ابو عبد الله، مفاتيح العلوم، ص 21.</ref> <ref>حسینی علوی ابو المعالی، بیان الادیان، به تصحیح عباس اقبال آشتیانی، چاپ تهران، سال 1312 شمسی، ص 157</ref>
<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 8.</ref> <ref>دهلوی شاه عبد العزیز، تحفه اثنى ‏عشريه،، چاپ سنگى نول كشور 1896 میلادی، ص 15</ref>


==وجه تسمیه==
== تاریخچه ==
نقل از چرایی نام این فرقه به خشبیه متفاوت است. در برخی از نقل ها آمده است که خشبیه چون چون سلاحى جز خشب (چوب) نداشتند، از اين جهت آنان را خشبيه گفتند. اما ابن تيميه در «منهاج السنة» نوشته است چون زيد را به دار آویختند، گروهى از پيروان او شب ها به دیدار چوبه دار مى‏ رفتند و از اين جهت ايشان را «خشبيه» خوانده ‏اند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 181 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> در برخی دیگر از نقل ها آمده است که نام خشبیه برگرفته از کرسی چوبی‌ای است که منتسب به حضرت علی(ع) بوده و یاران مختار به‌دلیل تقدس، آن را با خود حمل می‌کردند. <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، چاپ بیروت،  ج۶، ص۸۱</ref>
این فرقه در زمان هشام‌بن‌عبدالملک و پس از شهادت زید‌بن‌علی‌بن حسین برخاستند و به وجه دیگر گفته‌‏اند که: ما همراه با امام معصوم هستیم و با شمشیر می‌جنگیم و چون امام معصوم در این عصر حضور ندارد، پس تا آمدن وی اسلحه ما چوب است و با آن نبرد خواهیم کرد<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 181 با ویرایش اندک.</ref><ref> ابو عبدالله خوارزمی، ''مفاتیح العلوم''، ص 21.</ref><ref> ابوالمعالی حسینی علوی، ''بیان الادیان''، با تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، سال 1312 ش، ص 157.</ref><ref>ابن تیمیة، ''منهاج السنة''، ج 1، ص 8.</ref><ref> شاه عبدالعزیز دهلوی، ''تحفه اثنی ‏عشریة''، چاپ سنگی سال 1896 م، ص 15.</ref>.
عده‌ای  نیز گفته‌اند چون بیشتر اسلحه یاران مختار یا ابراهیم‌ بن مالک از چوب (خَشَب) بوده، خشبیه نامیده شده‌اند. <ref>بلاذری احمد بن یحیی، انساب‌الاشراف، دمشق، نشر محمود فردوس عظم، سال ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰ میلادی،  ج۶، ص۵۷</ref> <ref>دینوری ابن قتیبه، المعارف، قاهره، نشر ثروت عکاشه، سال 1960 میلادی، ص 622 </ref> <ref>ابن رسته ابو علی احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة، لیدن، نشر  دخویه، سال  ۱۸۹۱ میلادی، ص 218</ref> <ref>مقدسی  مطهربن طاهر، البدء و التاریخ، پاریس، نشر کلمان هوار، سال ۱۸۹۹ میلادی، ج۵، ص۱۳۳</ref>و باز گفته شده است که بعضی از علاقمندان زید بن علی چوب‌ِ دار او را حفظ کردند. <ref>حربی ابراهیم بن اسحاق، غریب‌الحدیث، نشر سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمدالعایب، بی‌جا، سال 1405 قمری و  ۱۹۸۵  میلادی، ج ۲، ص۵۴۵</ref> و یا آن که چون زیدیان هنگام جنگ با چوب می‌جنگیدند، به خشبیه معروف شدند. <ref>حربی ابراهیم بن اسحاق، غریب‌الحدیث، نشر سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمدالعایب، بی‌جا، سال 1405 قمری و  ۱۹۸۵  میلادی، ج ۲، ص۵۴</ref>


==عقاید==
== وجه تسمیه ==
خشبیه معتقد به بَداء بودند. <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر کوثری، سال 1367 قمری و 1948 میلادی، ج۱، ص۳۴</ref><ref>حمیری نشوان‌ بن سعید، الحورالعین، تهران، نشر کمال مصطفی، سال 1972 میلادی، ج۱، ص۲۷۴</ref>این فرقه به خون خواهی امام حسین علیه السلام، در جنگ ها شعار یالثارات‌ الحسین سر می دادند. <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، ج۶، ص۷۶.</ref>
نقل از چرایی نام این فرقه به خشبیه متفاوت است. در برخی از نقل‌ها آمده است که خشبیه چون سلاحی جز خشب (چوب) نداشتند، از این جهت به آنان  خشبیه گفته‌اند، اما ابن‌تیمیه در «منهاج‌السنة» نوشته است: چون زید را به دار آویختند، گروهی از پیروان او شب‌ها به دیدار چوبه دار می‏‌رفتند و از این جهت ایشان را «خشبیه» خوانده‌‏اند<ref>محمد جواد مشکور، همان.</ref>. در برخی دیگر از نقل‌ها آمده است که نام خشبیه برگرفته از کرسی چوبی‌ای است که منتسب به حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده و یاران مختار به‌دلیل تقدس، آن را با خود حمل می‌کردند<ref>محمد بن جریر طبری، ''تاریخ طبری''، بیروت، ج ۶، ص ۸۱.</ref>.
به‌طوری‌ که ابن‌عبد ربّه به دلیل سردادن این شعار، یاران ابراهیم ‌بن مالک‌اشتر را حسینیه (نام دیگر خشبیه) نامیده است. <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۲۴۹.</ref>


==سر نوشت==
عده‌ای نیز گفته‌اند چون بیشتر اسلحه یاران مختار یا ابراهیم‌‌بن‌مالک از چوب (خَشَب) بوده، خشبیه نامیده شده‌اند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، ''انساب‌ الاشراف''، دمشق، انتشارات محمود فردوس عظم، سال 2000 م، ج ۶، ص ۵۷.</ref><ref>ابن قتیبه دینوری، ''المعارف''، انتشارات ثروت عکاشه، سال 1960 م، ص 622 .</ref><ref>ابوعلی احمد بن عمر ابن رسته، ''الاعلاق النفیسة''، لیدن، انتشارات دخویه، سال ۱۸۹۱ م، ص 218.</ref><ref>مطهربن طاهر مقدسی، ''البدء و التاریخ''، پاریس، انتشارات کلمان هوار، سال ۱۸۹۹ م، ج ۵، ص۱۳۳.</ref> و باز گفته شده است که بعضی از علاقه‌مندان زید‌بن‌علی چوبه دار او را حفظ کردند<ref> ابراهیم بن اسحاق حربی، ''غریب‌الحدیث''، انتشارات سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمد العایب، بی‌جا، سال 1405 ق، ج ۲، ص ۵۴۵.</ref> و یا آنکه چون زیدیان هنگام جنگ با چوب می‌جنگیدند، به خشبیه معروف شدند<ref> همان.</ref>.
خشبیه در سال ۶۷ هجری قمری در زمان حمله مصعب بن زبیر به کوفه، ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ نفر از خشبیان با مختار محاصره شدند. ابتدا مصعب به آنان امان داد تا تسلیم شوند و هنگامی که تسلیم شدند همه آن ها را به قتل رساند. <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج ۶، ص۹۳، ۱۱۶</ref>
پس از قتل مختار، ۲۰۰۰ نفر از یاران وی (بازماندگان خشبیان) در نَصیبَین به عبدالملک بن مروان پیوستند. <ref>مسعودی، مروج الذهب، چاپ بیروت، ج ۳، ص۳۰۷</ref>حسن‌ بن محمد بن حنفیه بعد از کشته شدن مختار، به میان گروهی از خشبیان نصیبین رفت و ریاست آنان را به‌عهده گرفت. مسلم‌ بن اسیر (از یاران عبدالله‌ بن زبیر) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شکست دادن آنان، حسن را دستگیر کرد و نزد عبدالله بن زبیر فرستاد. <ref>ذهبی محمد بن احمد، حوادث و وفیات، سال 1418 هجری قمری،ص 334</ref> پس از این واقعه، مُهَلَّب‌ بن ابی‌ صُفْرَه که مدتی از یاران عبدالله ‌بن زبیر بود و سپس از سرداران اموی گردید، با خشبیان نصیبین -که تحت فرماندهی أبو قارب یزید بن أبی‌ صَخْر بودند- جنگید و آنان را شکست داد.<ref>اصفهانی ابو الفرج، الاغانی، ج۶، ص۵۰، ج۷، ص۷۷</ref> بعدها یاران مختار و قائلان به امامت محمد بن حنفیه، کیسانیه نامیده شدند.<ref>مسعودی مروج الذهب، چاپ بیروت، ج۳، ص۲۷۶</ref>


== عقاید ==
خشبیه معتقد به بَداء بودند<ref> عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق''، قاهره، انتشارات کوثری، سال 1367 ق، ج ۱، ص ۳۴.</ref><ref>نشوان‌‌ بن‌سعید الحمیری، ''الحورالعین''، تهران، انتشارات کمال مصطفی، سال 1972 م، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.


==پانویس==
این فرقه به خون‌خواهی امام حسین ‌(علیه‌السّلام)، در جنگ‌ها شعار یالثارات‌‌الحسین سر می‌دادند<ref> محمد‌بن‌جریر طبری،  ''همان''، ج ۶، ص ۷۶.</ref> به‌طوری‌ که ابن‌عبد‌ربّه، به‌ همین دلیل یاران ابراهیم‌بن‌ مالک‌اشتر را حسینیه (نام دیگر خشبیه) نامیده است<ref> ''همان''، ج ۲، ص ۲۴۹.</ref>.


[[رده: کلام ]]
== سرنوشت ==
[[رده: مذاهب کلامی ]]
خشبیه در سال ۶۷ هجری قمری در زمان حمله [[مصعب بن زبیر|مصعب‌بن‌زبیر]] به کوفه، در حالی‌که حدود ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ نفر بودند در محاصره نیروهای او قرار گرفتند و مصعب ابتدا به آنان امان داد تا تسلیم شوند و هنگامی که تسلیم شدند، همه آنها را به‌قتل رساند<ref>''همان''، ج ۶، ص ۹۳، ۱۱۶</ref>.
 
پس از قتل مختار، ۲۰۰۰ نفر از یاران وی (بازماندگان خشبیان) در نَصیبَین به عبدالملک بن‌مروان پیوستند<ref>علی بن حسین مسعودی، ''مروج الذهب''، بیروت، ج ۳، ص ۳۰۷.</ref>. حسن‌‌بن‌ محمد‌ بن‌حنفیه بعد از کشته شدن مختار، به میان گروهی از خشبیان نصیبین رفت و ریاست آنان را به‌عهده گرفت. مسلم‌‌بن‌اسیر (از یاران عبدالله‌‌بن‌زبیر) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شکست دادن آنها، حسن را دستگیر کرد و نزد عبدالله‌بن‌زبیر فرستاد<ref>محمد‌بن‌ احمد ذهبی، ''حوادث و وفیات''، سال 1418 ق، ص 334.</ref>. پس از این واقعه، مُهَلَّب‌‌بن ابی‌‌صُفْرَه که مدتی از یاران عبدالله‌بن‌زبیر بود و سپس از سرداران اموی گردید، با خشبیان نصیبین -که تحت فرماندهی أبو قارب یزید‌بن أبی‌‌صَخْر بودند- جنگید و آنان را شکست داد<ref>ابوالفرج اصفهانی، ''الاغانی''، ج ۶، ص۵۰، ج ۷، ص ۷۷.</ref>. در ادامه یاران مختار و قائلان به امامت محمد‌بن‌حنفیه، کیسانیه نامیده شدند<ref>علی بن حسین مسعودی، ''همان''، ص ۲۷۶.</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۶

خشبیه
نامخشبیه
موسسسرخاب طبری
عقیده1. معتقد به بداء. 2. خون خواه امام حسین

خشبیه یا سرخابیه از پیروان شخصی به‌نام سرخاب طبری از فرقه زیدیه بودند که پس از مختار‌بن‌ابی‌عبید ثقفی ظهور کردند.

تاریخچه

این فرقه در زمان هشام‌بن‌عبدالملک و پس از شهادت زید‌بن‌علی‌بن حسین برخاستند و به وجه دیگر گفته‌‏اند که: ما همراه با امام معصوم هستیم و با شمشیر می‌جنگیم و چون امام معصوم در این عصر حضور ندارد، پس تا آمدن وی اسلحه ما چوب است و با آن نبرد خواهیم کرد[۱][۲][۳][۴][۵].

وجه تسمیه

نقل از چرایی نام این فرقه به خشبیه متفاوت است. در برخی از نقل‌ها آمده است که خشبیه چون سلاحی جز خشب (چوب) نداشتند، از این جهت به آنان خشبیه گفته‌اند، اما ابن‌تیمیه در «منهاج‌السنة» نوشته است: چون زید را به دار آویختند، گروهی از پیروان او شب‌ها به دیدار چوبه دار می‏‌رفتند و از این جهت ایشان را «خشبیه» خوانده‌‏اند[۶]. در برخی دیگر از نقل‌ها آمده است که نام خشبیه برگرفته از کرسی چوبی‌ای است که منتسب به حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده و یاران مختار به‌دلیل تقدس، آن را با خود حمل می‌کردند[۷].

عده‌ای نیز گفته‌اند چون بیشتر اسلحه یاران مختار یا ابراهیم‌‌بن‌مالک از چوب (خَشَب) بوده، خشبیه نامیده شده‌اند[۸][۹][۱۰][۱۱] و باز گفته شده است که بعضی از علاقه‌مندان زید‌بن‌علی چوبه دار او را حفظ کردند[۱۲] و یا آنکه چون زیدیان هنگام جنگ با چوب می‌جنگیدند، به خشبیه معروف شدند[۱۳].

عقاید

خشبیه معتقد به بَداء بودند[۱۴][۱۵].

این فرقه به خون‌خواهی امام حسین ‌(علیه‌السّلام)، در جنگ‌ها شعار یالثارات‌‌الحسین سر می‌دادند[۱۶] به‌طوری‌ که ابن‌عبد‌ربّه، به‌ همین دلیل یاران ابراهیم‌بن‌ مالک‌اشتر را حسینیه (نام دیگر خشبیه) نامیده است[۱۷].

سرنوشت

خشبیه در سال ۶۷ هجری قمری در زمان حمله مصعب‌بن‌زبیر به کوفه، در حالی‌که حدود ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ نفر بودند در محاصره نیروهای او قرار گرفتند و مصعب ابتدا به آنان امان داد تا تسلیم شوند و هنگامی که تسلیم شدند، همه آنها را به‌قتل رساند[۱۸].

پس از قتل مختار، ۲۰۰۰ نفر از یاران وی (بازماندگان خشبیان) در نَصیبَین به عبدالملک بن‌مروان پیوستند[۱۹]. حسن‌‌بن‌ محمد‌ بن‌حنفیه بعد از کشته شدن مختار، به میان گروهی از خشبیان نصیبین رفت و ریاست آنان را به‌عهده گرفت. مسلم‌‌بن‌اسیر (از یاران عبدالله‌‌بن‌زبیر) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شکست دادن آنها، حسن را دستگیر کرد و نزد عبدالله‌بن‌زبیر فرستاد[۲۰]. پس از این واقعه، مُهَلَّب‌‌بن ابی‌‌صُفْرَه که مدتی از یاران عبدالله‌بن‌زبیر بود و سپس از سرداران اموی گردید، با خشبیان نصیبین -که تحت فرماندهی أبو قارب یزید‌بن أبی‌‌صَخْر بودند- جنگید و آنان را شکست داد[۲۱]. در ادامه یاران مختار و قائلان به امامت محمد‌بن‌حنفیه، کیسانیه نامیده شدند[۲۲].

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 181 با ویرایش اندک.
  2. ابو عبدالله خوارزمی، مفاتیح العلوم، ص 21.
  3. ابوالمعالی حسینی علوی، بیان الادیان، با تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، سال 1312 ش، ص 157.
  4. ابن تیمیة، منهاج السنة، ج 1، ص 8.
  5. شاه عبدالعزیز دهلوی، تحفه اثنی ‏عشریة، چاپ سنگی سال 1896 م، ص 15.
  6. محمد جواد مشکور، همان.
  7. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج ۶، ص ۸۱.
  8. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌ الاشراف، دمشق، انتشارات محمود فردوس عظم، سال 2000 م، ج ۶، ص ۵۷.
  9. ابن قتیبه دینوری، المعارف، انتشارات ثروت عکاشه، سال 1960 م، ص 622 .
  10. ابوعلی احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسة، لیدن، انتشارات دخویه، سال ۱۸۹۱ م، ص 218.
  11. مطهربن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، پاریس، انتشارات کلمان هوار، سال ۱۸۹۹ م، ج ۵، ص۱۳۳.
  12. ابراهیم بن اسحاق حربی، غریب‌الحدیث، انتشارات سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمد العایب، بی‌جا، سال 1405 ق، ج ۲، ص ۵۴۵.
  13. همان.
  14. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، انتشارات کوثری، سال 1367 ق، ج ۱، ص ۳۴.
  15. نشوان‌‌ بن‌سعید الحمیری، الحورالعین، تهران، انتشارات کمال مصطفی، سال 1972 م، ج ۱، ص ۲۷۴.
  16. محمد‌بن‌جریر طبری، همان، ج ۶، ص ۷۶.
  17. همان، ج ۲، ص ۲۴۹.
  18. همان، ج ۶، ص ۹۳، ۱۱۶
  19. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج ۳، ص ۳۰۷.
  20. محمد‌بن‌ احمد ذهبی، حوادث و وفیات، سال 1418 ق، ص 334.
  21. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج ۶، ص۵۰، ج ۷، ص ۷۷.
  22. علی بن حسین مسعودی، همان، ص ۲۷۶.