شراة: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''شراة''' یکى از القاب [[خوارج]] و یا نامی دیگر برای این فرقه است.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
==معنای لغوی شراة==
| عنوان =شراة  
شراة در لغت به معنای فروشندگان است و مفرد آن شارى می باشد. <ref>مشکور محمد جواد،  فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref>
| تصویر =  
==وجه تسمیه==
| توضیح تصویر =  
خوارج این نام را مأخوذ از آیه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ .. سوره بقره، آیه 207» می دانند و به همین دلیل  آن را برای خود انتخاب کردند، زیرا که به گمان خویش جان خود را براى پاداش اخروى فدا مى‏ کردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>مقدسی مطهر، البدء و التاریخ،  ج5، ص 135</ref> <ref>ملطی شافعی محمد،  التنبیه و الرد، ص47</ref>  <ref>حمیری نشوان، الحور العین، ص 200</ref> <ref>بشیشی محمود، الفرق الاسلامیة، ص 41</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار ، ج2، ص355</ref>همچنین ابوالحسن اشعری آورده است که خوارج را شراة (جمع شاری) نام نهاده اند به این جهت که می گویند خود را در طاعت خدا فروخته ایم. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص206</ref> علاوه، ملطی شافعی، این نام را یک بار بر اصل خوارج اطلاق کرده و بار دیگر می نویسد: نام فرقه دهم از خوارج، شراة است. <ref>ملطی شافعی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص53</ref>
| نام =شراة  
==پانویس==
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =  
| قرن شکل گیری =  
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =  
| عقیده = خوارج
}}


[[رده: کلام ]]
'''شراة''' یکی از القاب [[خوارج]] و یا نامی دیگر برای این فرقه است.
[[رده: فرق و مذاهب کلامی ]]
 
<references />
== معنای لغوی شراة ==
شراة در لغت به معنای فروشندگان است و مفرد آن شاری می‌باشد<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چاپ دوم، ص 253.</ref>.
 
== وجه تسمیه ==
خوارج این نام را برگرفته از آیه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» <ref>بقره (2) آیه 207</ref> می‌دانند و به همین دلیل آن را برای خود انتخاب کردند، زیرا که به گمان خویش جان خود را برای پاداش اخروی فدا می‏‌کردند.<ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref><ref>مطهربن طاهر مقدسی، ''البدء و التاریخ''، ج 5، ص 135.</ref><ref>محمد ملطی شافعی، ''التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ''، ص 47.</ref><ref>نشوان بن سعید الحمیری، ''الحور العین''، ص 200.</ref><ref>محمود بشبیشی، ''الفرق الاسلامیة''، ص 41.</ref><ref>تقی الدین احمد بن علی مقریزی، ا''لمواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار''، ج 2، ص 355.</ref>. علاوه بر این، ابوالحسن اشعری آورده است که به خوارج شراة (جمع شاری) می‌گویند به این جهت که خود را در طاعت خدا فروخته‌اند.<ref>ابوالحسن اشعری، ''مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین''، ج 1، ص 206.</ref>. ملطی شافعی نیز شراة را یک بار بر خود خوارج اطلاق می‌کند و بار دیگر آن را نام فرقه دهم خوارج می‌داند<ref>محمد ملطی شافعی، ''همان''، ص 53.</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۷

شراة
نامشراة
عقیدهخوارج

شراة یکی از القاب خوارج و یا نامی دیگر برای این فرقه است.

معنای لغوی شراة

شراة در لغت به معنای فروشندگان است و مفرد آن شاری می‌باشد[۱].

وجه تسمیه

خوارج این نام را برگرفته از آیه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» [۲] می‌دانند و به همین دلیل آن را برای خود انتخاب کردند، زیرا که به گمان خویش جان خود را برای پاداش اخروی فدا می‏‌کردند.[۳][۴][۵][۶][۷][۸]. علاوه بر این، ابوالحسن اشعری آورده است که به خوارج شراة (جمع شاری) می‌گویند به این جهت که خود را در طاعت خدا فروخته‌اند.[۹]. ملطی شافعی نیز شراة را یک بار بر خود خوارج اطلاق می‌کند و بار دیگر آن را نام فرقه دهم خوارج می‌داند[۱۰].

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چاپ دوم، ص 253.
  2. بقره (2) آیه 207
  3. محمد جواد مشکور، همان.
  4. مطهربن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج 5، ص 135.
  5. محمد ملطی شافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ، ص 47.
  6. نشوان بن سعید الحمیری، الحور العین، ص 200.
  7. محمود بشبیشی، الفرق الاسلامیة، ص 41.
  8. تقی الدین احمد بن علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج 2، ص 355.
  9. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج 1، ص 206.
  10. محمد ملطی شافعی، همان، ص 53.