شریعیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== شرح حال == | == شرح حال == | ||
وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص در ابتدا از اصحاب [[علی بن محمد (هادی)|امام علی الهادی (علیهالسلام)]] و [[امام عسکری|امام حسن عسکری (علیهالسلام)]] به حساب میآمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیهالسلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجتهای خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان میداد. | وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص در ابتدا از اصحاب [[علی بن محمد (هادی)|امام علی الهادی (علیهالسلام)]] و [[امام عسکری|امام حسن عسکری (علیهالسلام)]] به حساب میآمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیهالسلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجتهای خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان میداد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد.<ref>مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، سال ۱۴۰۴هجری قمری، ج۵۱، ص۳۸۰ </ref> | ||
این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در | این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیهالسلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب میکردند. سپس خود را بالاتر میبردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند. | ||
== برخی از عقاید == | == برخی از عقاید == | ||
1. | 1. اشخاص خمسه یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام را آلهه و خدا می پنداشت و معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص82</ref> <ref>شهفور اسفرایینی، التبصیر فی الدین، ص129</ref> | ||
2 | 2.ادعای حلول خدا در خودش را نمود. <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254</ref> | ||
4. عدهای از اصناف غالیه به نام ذمیه <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (علیهالسلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) جسارت مینمودند و ایشان را تکذیب میکردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref> | 4. عدهای از اصناف غالیه به نام ذمیه <ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.</ref> که قائل به خداوندگاری علی (علیهالسلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) جسارت مینمودند و ایشان را تکذیب میکردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۸
شریعیه | |
---|---|
نام | شریعیه |
موسس | شریعی |
شریعیه از غلاة شیعه و از پیروان مردی به نام شریعی بودند.
شرح حال
وی منسوب به ابومحمد حسن شریعی و از سردمداران فرقه شریعیه بود. این شخص در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی (علیهالسلام) و امام حسن عسکری (علیهالسلام) به حساب میآمد و اولین کسی بود که پس از امام عسکری (علیهالسلام) به دروغ ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرد، اما در ادامه به خداوند و حجتهای خداوند نسبت دروغ داد و ادعاهای غلوآمیزی ابراز کرد و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر، نسبت الوهیتی به ایشان میداد. به همین دلیل از طرف امام و شیعیان لعن شد.[۱] این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در باره او و همراهانش گفته شده است که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلای امام (علیهالسلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب میکردند. سپس خود را بالاتر میبردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت شدند.
برخی از عقاید
1. اشخاص خمسه یعنی حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام را آلهه و خدا می پنداشت و معتقد بود که روح خداوند در وجود ایشان حلول کرده است. [۲] [۳] [۴] 2.ادعای حلول خدا در خودش را نمود. [۵] [۶] 4. عدهای از اصناف غالیه به نام ذمیه [۷] که قائل به خداوندگاری علی (علیهالسلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) جسارت مینمودند و ایشان را تکذیب میکردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند. [۸]
نظر محققین
محققین بر این مطلب واقف اند که این فرقه اگرچه در غلات شیعه جای داده شده است، اما در واقع خارج از اسلام میباشد؛ چنانکه بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غلاة اظهار میکند که این هشت فرقه از غلاة رافضی، خارج از تمام فرق اسلام هستند؛ زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت میکنند. [۹] [۱۰]
پانویس
- ↑ مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، سال ۱۴۰۴هجری قمری، ج۵۱، ص۳۸۰
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254
- ↑ ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص82
- ↑ شهفور اسفرایینی، التبصیر فی الدین، ص129
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 254
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
- ↑ اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.
- ↑ اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.