فدائیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| عقیده = | | عقیده = | ||
}} | }} | ||
'''فدائیه''' لقب گروهی از [[اسماعیلیان]] است که نام دیگرشان [[حشاشیه]] میباشد و در زبان اروپایی به Assasinfi خوانده میشدند. آنان پیروان [[حسن صباح]] بودند و در راه عقیده خود فداکاری و حتی بهقتل و ترور ناگهانی مخالفان خود اقدام میکردند | '''فدائیه''' لقب گروهی از [[اسماعیلیان]] است که نام دیگرشان [[حشاشیه]] میباشد و در زبان اروپایی به Assasinfi خوانده میشدند. آنان پیروان [[حسن صباح]] بودند و در راه عقیده خود فداکاری و حتی بهقتل و ترور ناگهانی مخالفان خود اقدام میکردند<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 350، با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>. | ||
==تقسیمبندی اسماعیله== | ==تقسیمبندی اسماعیله== | ||
اسماعیلیان در کتابهای مربوط بهفرقهها و نحلهها بهنامهای: سباعی، اسماعیلی، باطنی، اصحاب تعلیم، اصحاب دعوة الهادیه، اصحاب دعوت هادیه مهدیه، اصحاب تأویل، اصحاب تائید، اهل ترتیب، اهل حق، قرمطیه، ملاحده، فداویه، حشیشیه، اباحیه و غیره خوانده شدهاند | اسماعیلیان در کتابهای مربوط بهفرقهها و نحلهها بهنامهای: سباعی، اسماعیلی، باطنی، اصحاب تعلیم، اصحاب دعوة الهادیه، اصحاب دعوت هادیه مهدیه، اصحاب تأویل، اصحاب تائید، اهل ترتیب، اهل حق، قرمطیه، ملاحده، فداویه، حشیشیه، اباحیه و غیره خوانده شدهاند<ref>''همان''. </ref>. | ||
== موسس == | == موسس == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==تاریخچه و حیطه جغرافیایی== | ==تاریخچه و حیطه جغرافیایی== | ||
آنان گروهی از «اسماعیلیان نزاری» بودند که انشعابی از مذهب «اسماعیلیه» بهحساب میآمد. این افراد عقیده انحرافی داشتند و امامت را بهاسماعیل فرزند امام جعفر صادق ( | آنان گروهی از «اسماعیلیان نزاری» بودند که انشعابی از مذهب «اسماعیلیه» بهحساب میآمد. این افراد عقیده انحرافی داشتند و امامت را بهاسماعیل فرزند امام جعفر صادق (علیهالسلام) ختم کرده او را امام هفتم میدانستند. آنها برنامههای خود را در خاورمیانه و حدود سال 468 هجری قمری و 1090 میلادی آغاز کردند و تا پیش از آغاز اولین جنگ صلیبی در سال 634 هجری قمری و 1256 میلادی، توانستند تعداد بسیاری قلعه را تصرف کنند. موقعیت مکانی قلعههای تصرف شده از «الموت» شروع میشد و تا اطراف سرزمین شام (سوریه امروزی) را در بر میگرفت. بنابراین، مراکز قدرت اسماعیلیها تعداد زیادی قلعه تحت کنترل آنها بود که بزرگترین قلعه آنها بهنام «قلعه الموت» شناخته میشد. موقعیت کوهستانی این قلعه بههیچ عنوان امری اتفاقی بهحساب نمیآمد، بلکه از موقعیت راهبردی فراوانی در مقابله با دشمنان برخوردار بود، بهطوری که این موقعیت ویژه موجب شد تا آنها توانستند بیش از یک قرن در برابر حملات سلجوقیها و صلیبیها مقاومت کنند، اما سر انجام سربازان مغول توانستند آنها را شکست بدهند. | ||
==اقدامات فدائیه== | ==اقدامات فدائیه== | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==اعمال فدائیه== | ==اعمال فدائیه== | ||
در برخی از منابع آمده است که فدائیان در زمان حسن صباح چهل و هشت نفر را با دشنههای خود در برابر دیگران بهقتل رساندند تا جلوه بیشتری داشته باشد و علاوه دو نفر از خلفای عباسی، بهنام المسترشد بالله و فرزندش الراشد را ترور کردند. فخر رازی نیز از جمله افرادی بود که پس از تهدید توسط فداییان، دیگر عملی علیه آنها انجام نداد. کار فدائیان اصول خاص خود را داشت. آنها پس از آموزشهای مختلف و البته بهقتل رساندن یک نفر، آماده عملیاتهای بعدی بودند. کار فدائیان نتیجهای بیشتر از جنگهای طولانی مدت و لشکرکشیهای سلجوقیان داشت. اسماعیلیان عقیده داشتند قتل یک انسانِ مهم و محوری، از قتل صدها نفر در میدان جنگ موثرتر است. این عمل اسماعیلیان نه تنها برای اهداف خودشان شکل میگرفت، بلکه برای کمک بهمتحدین سیاسی خودشان نیز بهکار میرفت. همه اسماعیلیان یکدیگر را دوست و برادر خطاب میکردند و همه آماده بودند که بهذلیل کار اجتماعی، دست بهمبارزه عمومی بزنند. گاهی نیز تعدادی از اسماعیلیان بهعنوان خدمتکار بهمردان بزرگ نزدیک میشدند و در موقعیت مناسب آنها را ترور میکردند | در برخی از منابع آمده است که فدائیان در زمان حسن صباح چهل و هشت نفر را با دشنههای خود در برابر دیگران بهقتل رساندند تا جلوه بیشتری داشته باشد و علاوه دو نفر از خلفای عباسی، بهنام المسترشد بالله و فرزندش الراشد را ترور کردند. فخر رازی نیز از جمله افرادی بود که پس از تهدید توسط فداییان، دیگر عملی علیه آنها انجام نداد. کار فدائیان اصول خاص خود را داشت. آنها پس از آموزشهای مختلف و البته بهقتل رساندن یک نفر، آماده عملیاتهای بعدی بودند. کار فدائیان نتیجهای بیشتر از جنگهای طولانی مدت و لشکرکشیهای سلجوقیان داشت. اسماعیلیان عقیده داشتند قتل یک انسانِ مهم و محوری، از قتل صدها نفر در میدان جنگ موثرتر است. این عمل اسماعیلیان نه تنها برای اهداف خودشان شکل میگرفت، بلکه برای کمک بهمتحدین سیاسی خودشان نیز بهکار میرفت. همه اسماعیلیان یکدیگر را دوست و برادر خطاب میکردند و همه آماده بودند که بهذلیل کار اجتماعی، دست بهمبارزه عمومی بزنند. گاهی نیز تعدادی از اسماعیلیان بهعنوان خدمتکار بهمردان بزرگ نزدیک میشدند و در موقعیت مناسب آنها را ترور میکردند<ref> رسول جعفریان، ''تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی''، ص ۴۶۳.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۸
فدائیه | |
---|---|
![]() | |
موسس | حسن صباح |
فدائیه لقب گروهی از اسماعیلیان است که نام دیگرشان حشاشیه میباشد و در زبان اروپایی به Assasinfi خوانده میشدند. آنان پیروان حسن صباح بودند و در راه عقیده خود فداکاری و حتی بهقتل و ترور ناگهانی مخالفان خود اقدام میکردند[۱].
تقسیمبندی اسماعیله
اسماعیلیان در کتابهای مربوط بهفرقهها و نحلهها بهنامهای: سباعی، اسماعیلی، باطنی، اصحاب تعلیم، اصحاب دعوة الهادیه، اصحاب دعوت هادیه مهدیه، اصحاب تأویل، اصحاب تائید، اهل ترتیب، اهل حق، قرمطیه، ملاحده، فداویه، حشیشیه، اباحیه و غیره خوانده شدهاند[۲].
موسس
این گروه توسط یک چهره مشهور بهنام «حسن صباح» پایهگذاری شد. او با استفاده از شهرت خود و بعد از جذب تعداد زیادی طرفدار، آموزش گروه مخفیاش را آغاز کرد. حسن صباح بهعنوان یک متفکر، نویسنده و همچنین جنگجو و پیر کوهستان مشهور بود. لقبی که بهتمام رهبران حشاشین بعد از صباح اطلاق میشد. او توانست اسماعیلیه را از تسلط خلفای فاطمیان در مصر آزاد کند و با رهبری خودش، اسماعیلیان را در سوریه و ایران متمرکز کند تا بتوانند آزادانه به فعالیتهای خود بپردازند.
تاریخچه و حیطه جغرافیایی
آنان گروهی از «اسماعیلیان نزاری» بودند که انشعابی از مذهب «اسماعیلیه» بهحساب میآمد. این افراد عقیده انحرافی داشتند و امامت را بهاسماعیل فرزند امام جعفر صادق (علیهالسلام) ختم کرده او را امام هفتم میدانستند. آنها برنامههای خود را در خاورمیانه و حدود سال 468 هجری قمری و 1090 میلادی آغاز کردند و تا پیش از آغاز اولین جنگ صلیبی در سال 634 هجری قمری و 1256 میلادی، توانستند تعداد بسیاری قلعه را تصرف کنند. موقعیت مکانی قلعههای تصرف شده از «الموت» شروع میشد و تا اطراف سرزمین شام (سوریه امروزی) را در بر میگرفت. بنابراین، مراکز قدرت اسماعیلیها تعداد زیادی قلعه تحت کنترل آنها بود که بزرگترین قلعه آنها بهنام «قلعه الموت» شناخته میشد. موقعیت کوهستانی این قلعه بههیچ عنوان امری اتفاقی بهحساب نمیآمد، بلکه از موقعیت راهبردی فراوانی در مقابله با دشمنان برخوردار بود، بهطوری که این موقعیت ویژه موجب شد تا آنها توانستند بیش از یک قرن در برابر حملات سلجوقیها و صلیبیها مقاومت کنند، اما سر انجام سربازان مغول توانستند آنها را شکست بدهند.
اقدامات فدائیه
بسیاری از پیروان «پیر کوهستان» از افراد در سنین جوانی بودند که در کوهها و روستاهای اطراف قلعه زندگی میکردند و در شهرها هم افراد صنعتگر، تاجر و کارگران را به فرقه خود دعوت میکردند، با اینحال نتوانستند افراد طبقه بالای جامعه را جذب خود کنند.
اعمال فدائیه
در برخی از منابع آمده است که فدائیان در زمان حسن صباح چهل و هشت نفر را با دشنههای خود در برابر دیگران بهقتل رساندند تا جلوه بیشتری داشته باشد و علاوه دو نفر از خلفای عباسی، بهنام المسترشد بالله و فرزندش الراشد را ترور کردند. فخر رازی نیز از جمله افرادی بود که پس از تهدید توسط فداییان، دیگر عملی علیه آنها انجام نداد. کار فدائیان اصول خاص خود را داشت. آنها پس از آموزشهای مختلف و البته بهقتل رساندن یک نفر، آماده عملیاتهای بعدی بودند. کار فدائیان نتیجهای بیشتر از جنگهای طولانی مدت و لشکرکشیهای سلجوقیان داشت. اسماعیلیان عقیده داشتند قتل یک انسانِ مهم و محوری، از قتل صدها نفر در میدان جنگ موثرتر است. این عمل اسماعیلیان نه تنها برای اهداف خودشان شکل میگرفت، بلکه برای کمک بهمتحدین سیاسی خودشان نیز بهکار میرفت. همه اسماعیلیان یکدیگر را دوست و برادر خطاب میکردند و همه آماده بودند که بهذلیل کار اجتماعی، دست بهمبارزه عمومی بزنند. گاهی نیز تعدادی از اسماعیلیان بهعنوان خدمتکار بهمردان بزرگ نزدیک میشدند و در موقعیت مناسب آنها را ترور میکردند[۳].