دروزیه
دروزیه یکی از گرایشات مذهبی منتسب به مسلمانان است که در مسلمان بودن آنها اختلاف نظر وجود دارد. آنها در کشورهای مختلفی چون سوریه، لبنان، فلسطین اشغالی زندگی میکنند. در این مقاله به چگونگی ایجاد و مبانی اعتقادی این گرایش مذهبی پرداخته شده است.
مقدمه
فرقه دروزیه فرقهای مذهبی است که در حقیقت انشعابی از مذهب اسماعیلیه است. در اوایل قرن پنجم قمری و با حمایتهای ششمین خلیفه فاطمی، «الحاکم بامر الله» بر مبنای اعتقاد به الوهیت الحاکم بامرالله، ششمین خلیفه فاطمی در مصر به وجود آمد و امروزه اکثراً در کشور لبنان سکونت دارند. از جمله رهبران این گروه حمزة بن علی بن احمد زوزنی (خادم مخصوص الحاکم) و محمد بن اسماعیل نشتکین دروزی میباشند. محمد بن اسماعیل درزی، اخرم و حمزة بن علی زوزنی، مهمترین داعیان دروزی هستند.
البته، برخی رهبران فعلی این طایفه، چنین انتساباتی را نپذیرفته و خود را معتقد به خدای واحد و پیامبر اسلام(ص) میدانند خود را موحدون مینامند که در این صورت، از مسلمانان به شمار خواهند آمد.[۱]
چگونگی پیدایش
یکی از عوامل مهم در پدید آمدن فرقه دروزیه کارهای عجیبی بود که از «الحاکم بامر الله» سر میزد. او بر خلاف دیگر حاکمان، با مردم مهربان و اغلب در میان آنها بود. او تمام بردگان را آزاد کرد و تمام املاک دولتی را به مردم واگذار نمود. حاکم در سالهای قحطی نهایت کوشش را برای یاری مردم به عمل آورد و با تثبیت قیمتها و بخششهای بیدریغ موفق به انجام این کار شد. بخششهای او از حد گذشت، به طوری که خزانهدار او در انجام فرمان حاکم مردد ماند، خلیفه با خط خود نگاشت: مال و ثروت متعلق به خداست و مردم بندگان خدایند و ما امین خدا در زمین هستیم، حق مردم را به آنان بازگردان و آنرا از ایشان دریغ مدار.[۲] اینگونه رفتارهای حاکم تأثیر زیادی در اطرافیانش گذاشت تا جائی که حمزة بن علی و محمد بن اسماعیل دروزی این اندیشه را نزد حاکم مطرح کردند که ادعای خدایی کند و حاکم نه تنها آنها را سرزنش نکرد، بلکه در خفا آنان را تشویق نمود.[۳] یکی از چیزهایی که این اندیشه را تشدید نمود، زهدگرایی شدید حاکم در سالهای واپسین حکومتش و غایب شدن او بود، چرا که در یکی از گردشهای متداولش در اطراف شهر ناپدید گشت و مرگ او همانند زندگیاش معمایی شد.[۴] البته گفته شده، ناپدید شدن حاکم از توطئههای حمزة بن علی بوده و جسدش را در نهایت احتیاط پنهان ساختند تا بتوانند از ناپدید شدن اسرارآمیز خلیفه، برای مقاصد خویش بهره جویند. دروزیها ناپدید شدن حاکم را به استتار ارادی وی که آغاز غیبت او محسوب میشود، تعبیر کردند.[۵]
جامعه دروزیان
امروزه جامعه دروزی از نگاه ساختار دینی به دو بخش یا طبقه تقسیم شده است: 1. طبقة عقّآل (عاقلان)؛ که همان عالمان دینی میباشند و در رأس آنها «شیخ عقل» است. اکنون (ابتدای قرن بیست و یکم) شیخ عقل این طائفه «محمد ابو شقراء» است. 2. طبقه جهّال یا مردم عادی؛ که گروه اکثریت جامعه دروزی را تشکیل میدهد. رهبری دینی این طایفه با شیخ عقل و رهبری سیاسی با شخص دیگری است. در حال حاضر «ولید جنبلاط»، فرزند کمال جنبلاط رهبری سیاسی این فرقه را در لبنان بر عهده دارد.[۶]
گروه عاقلان دارای دو رئیس دینیاند که هر کدام از آنان شیخ عاقلان خوانده میشود، عاقلان کسانیاند که به احکام عملی دینی؛ یعنی خودداری از میگساری و استعمال دخانیات و نیز داشتن رفتار زاهدنه در غذا و پوشاک پایبندند، آنان لباس جدا از لباس جاهلان دارند و عمامه سفید استوانهای شکل بر سر میگذارند و لباس ساده میپوشند.
گروه جاهلان، سایر افراد جامعه دروزیان را تشکیل میدهند و گاه شَراحیّن نیز خوانده میشوند، زیرا حق دارند برخی از شرحهای رسالههای دروزیان را بخوانند و حق خواندن اصل رسالهها و تلاوت قرآن را ندارند و آنها مجازند از دخانیات و سایر لذتهای دنیوی و رفاه در معیشت بهرهمند شوند. و موظف به پوشیدن لباس خاص نیستند. [۷]
عقاید و باورهای دروزیه
آنچه امروزه به عنوان اندیشه کلامی دروزیه مطرح است، برگرفته از عناصر مختلفی است که در طول زمان وارد باورهای فکری و اعتقادی آنان شده و چندان شباهتی با عقاید شیعه اثناعشریه و حتی سایر مسلمین ندارد؛ در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
الف. الوهیت حاکم بأمرالله:
از نگاه آنان «الحاکم بأمرالله» صورت ناسوتی الوهیت است و همو است یگانه، صمد و منزّه از شمارش و همسر، لذا یک دروزی چیزی جز طاعت وی نمیشناسد. دروزی کسی است که اعتراف کند، هیچ خدایی در آسمان و هیچ امامی در زمین جز حاکم وجود ندارد.[۸] در مصحف دروز آمده است: حمزة بن علی از پیروان خود عهد و پیمان گرفته و از تمام موحدان در طول تاریخ، حفظ و کتابت آنرا خواسته و به نام «میثاق ولی الزمان» معروف گشته است. قسمتی از متن عهدنامه چنین است: «اینجانب فلان بن فلان در کمال آزادی و سلامت جسمی و عقلی اعتراف میکنم که از تمامی مذاهب تبرّی جویم و جز پیروی از مولایم «الحاکم بأمرالله»(ششمین خلیفه فاطمی) چیزی نشناسم و هر گاه از دین مولایم بازگشته، یا با فرمانی از او مخالفت ورزم، از خالق معبودم بیگانه شده، سزاوار کیفرش باشم»، آنگاه تصریح میکند که «هر کس اعتراف کند که در آسمان، اله معبودی و در زمین امام موجودی جز مولای حاکم وجود ندارد، موحد رستگار است».[۹]
ب. تناسخ و حلول:
از کتابها و متون منسوب به این فرقه به دست میآید که دروزیها معتقد به انتقال روح از جسم انسان به انسان دیگری میباشند؛ زیرا نفس را جاودانه دانسته و میگویند: آنچه میمیرد، پیراهن(جسم) است و وقتی که کهنه شد، نفس انسانی به پیراهن دیگر منتقل میشود. دروزیه لفظ تناسخ را به «تقمّص» تبدیل کردهاند تا نسخ را شامل نگردد.[۱۰]
حمزه، بنیانگذار این فرقه میگوید: عذابی که برای گنهکاران است، همین انتقال دنیوی است، از درجه بلندتر به مرتبه نازلتر. هرچه این انتقال بیشتر ادامه یابد، جایگاه دینی او فروتر گردد. چنانکه پاداش نیز با انتقال از درجهای به درجه فراتر در علوم دینی تحقق مییابد.[۱۱] از اینرو؛ ابتلای انسانها به کوری، گنگی، فقر و جهالت، قصاص اعمال گذشته آنان در مراحل پیشین حیات میدانند. معتقدند که در تناسخ تمایز جنسی نیز مراعات میشود؛ یعنی روح مردان همواره به مردان و روح زنان به جنس خودشان منتقل میشود.[۱۲]
ج. نبوت و پیامبران الهی از دیدگاه دروزیه:
دروزیان پیامبران الهی را انکار نمودهاند. حمزه مؤسس و بنیانگذار این فرقه، معتقد است که: جنگ با انبیای اولوالعزم و تبرّی جستن از شریعت و عقاید آنان واجب است. در برخی از مدارک آنها آمده است: مراد از ناطق و اساس که به دست حمزه در کنار رکن یمانی کشته میشوند، ابلیس و شیطان است. ابلیس نخست در جسم آدم تجلّی کرد، سپس نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد(ص). و شیطان ابتدا در جسم شیث و سام و اسماعیل و یشوع و شمعون و سرانجام در علی بن ابیطالب(ع) ظهور یافت. بنابراین، هنگام برپایی قیامت دروزیان، پیامبر و امیر المؤمنین، به دست «الحاکم بأمرالله» کشته میشوند.[۱۳] در مورد عقیده دروزیان به قرآن مجید، برخی معتقدند که آنان ادعا دارند که قرآن در واقع بر سلمان فارسی نازل شده و محمد(ص) از او دریافت کرده است. [۱۴] آنچه گذشت، قسمتی از عقاید و باورهای فرقه دروزیه است که هیچگونه شباهت و سنخیتی با عقاید اسلامی ندارند و کاملاً منحرف و بیگانه از اسلام است. اگرچه رهبران فعلی این فرقه اصرار دارند که معتقد به دین اسلاماند و آنچه در مورد عقاید آنها ذکر میشود، دسیسههای استعمار و ایادی آنها بوده است. ولی از آنجا که دسترسی به منابع اصلی آنان امکان ندارد، قضاوت کردن در مورد عقاید آنان مشکل بوده و آنچه ذکر شد، اگر صحیح باشد میتوان گفت که آنان از دایره اسلام و حتی ادیان آسمانی خارج هستند.
موارد دیگری نیز از اعتقادات دروزیان برشمرده شده است: [۱۵]
د. کتاب مقدس خاص به نام «مصحف الدرز»
ه. عدم پایبندی به هیچ یک از مذاهب فقهی
ز. اعتقاد به نسخ احکام فقهی مانند: حج و زکات
ح. انکار معاد
حمزه بنیانگذار این فرقه میگوید: عذابی که برای گنهکاران است، همین انتقال دنیوی است؛ از درجه بلندتر به مرتبة نازل تر؛ هرچه این انتقال بیشتر ادامه یابد، جایگاه دینی او فروتر گردد. چنانکه پاداش نیز با انتقال از درجهای به درجة فراتر در علوم دینی تحقق مییابد.
ط. انکار پیامبران الهی
ی. باطن گرایی مطلق
فقه دروزیه
دروزیان در فقه تابع مذهب حنفی میباشند و علّت آن هم اینست که حاکمان عثمانی بعد از فتح سوریه و لبنان در سال 1516 میلادی، این مذهب فقهی را بر مردم آن منطقه به زور تحمیل نمودند، ولکن عملاً پایبند به مذهب خاص نیستند. [۱۶]
برخی احکام فقهی دروزیان
دروزیان معتقدند که پس از پنهان شدن حاکم، شریعت برداشته شده و خداوند به جای «سبع دعائم تکلیفیه» هفت خصلت اخلاقی به عنوان «سبع خصال توحیدیه» بدین شرح مقرر فرموده است:[۱۷]
- به جای نماز «صدق للسان»
- به جای زکات، «حفظ الاخوان»
- به جای روزه «ترک عبادة العدم و البهتان»
- به جای حج «برائت از طغیان»
- به جای شهادتین «توحید و پرستش حاکم در هر عصر و زمان»
- به جای جهاد «رضا به فعل او کیفما کان»
- عوض ولایت «تسلیم امر او در سرّ و حدثان»
-دروزیه معتقدند که: روزه ماه رمضان نسخ شده است، لذا آن را ناروا شمردهاند و به جای آن نه روز اول ذی حجه را روزه میگیرند و عید اعظم آنان عید قربان است. هر چند برخی از معاصران آنان، روزه ماه رمضان را مستحب شمرده و تنها وجوب آن را انکار کردهاند.[۱۸]
احکام ازدواج و طلاق در فقه دروزیه
- هر گاه مرد دروزی با یکی از زنان هم مذهب خود ازدواج کند، لازم است در تمام دارایی خود با او به مساوات رفتار کند و هنگام طلاق و جدایی اگر زن از اطاعت همسرش خارج شده و مرد با او به انصاف رفتار کرده باشد، مالک نیمی از داراییهای زن میشود، ولی اگر مرد به همسرش ستم کرده باشد، زن تمام دارایی خود را از خانه همسر میبرد.
- کسی که همسرش را طلاق میدهد، برای او حرام ابدی میشود و حتی با وجود محلل هم ازدواج دوباره با وی جایز نمیشود و از این رو طلاق رجعی و باین نزد دروزیان یکسان است.
مقصود از ازدواج نزد دروزیان تنها تولید نسل و حفظ بقای آن است. از این رو اگر ثروتمندی چهار فرزند آورد و یا تهیدستی به مقدار توان خویش اولاددار شد، واجب است که در بقیه عمر خویش از همسرش دوری گزیده، با وی همبستر نشود.
- ازدواج دروزی با غیر درزوی حرام است.
- چند همسری حرام است و باید به یک همسر از مذهب خویش اکتفا نمود. بنابراین کسی که همسر دوم برگزیند، عقد ازدواج او باطل است.
احکام وصیت در فقه دروز
از دیدگاه فقه دروزی هر کس میتواند تمام داراییهای خویش را به کسی وصیت کند. تنها شرط وصیت آنست که اموالی را وصیت کند که با سعی و تلاش خود کسب کرده باشد. اما اموالی را که از پدران خویش به ارث برده است، باید میان اولادش تقسیم گردد.
در کتاب مقدس دروزیان آمده است که دروزیان بخشی از داراییهای خود را به میزان یک دوازدهم برای طبقه عقّال و مستمندان وصیت کنند.
تسامح و سهلگیری در جای جای فرایض و شعایر دینی آنان مشاهده میشود. مثلاً در وضو تصریح میکنند که شستن دستها از مرفق تا سر انگشتان یا به عکس فرق نمیکند. اگر آب برای وضو کافی باشد، پاها را میشویند و گرنه به مسح اکتفا میکنند و همچنین در نماز تصریح میکنند که دست باز یا دست بسته هر دو جایز است. و آنچه در نماز اهمیّت دارد، توجه و نیّت است. کسانیکه به اخلاق پایبند نیستند و یا گناهی مرتکب شده، ولی توبه نکرده است، اجازة ادا نماز نمیدهند
گفته شده که دروزیان در عهد فاطمیان به دو گونه نماز میخواندند: گروهی به شکل اهل سنت و گروهی به سبک شیعه، چون علمای مذهب به خطر اختلاف پی بردند، فتوا دادند که اصل در نماز توجه و قلبی و نیّت پاک است و شکل ظاهری آن اهمیتی ندارد.
تفاوت دروزیه با اسماعیلیه
فرقه دروزیه گرچه منشعب از مذهب اسماعیلیه میباشد و باید در بخشی از عقاید و باورها و یا احکام عملی شباهتهایی با هم داشته باشند و لکن آنگونه که پیداست، غیر از باطن گرایی و تاویل در اصول و فروع، هیچگونه رابطه ای بین این دو فرقه به چشم نمیخورد. الا اینکه مذهب اسماعیلیه زمینهساز پیدایش این فرقه بوده است. و الحاکم بأمر الله، خلیفه فاطمی در پدید آمدن عقاید دروزیان نقش اساسی داشته است. زیرا او هیچگاه داعیان دروزی را که ادعای الوهیت حاکم را داشته، مورد نکوهش و مذمت قرار نداده است، بلکه در خفا مشوق آنها بوده است.[۱۹]
حکم ازدواج با دروزیها
بر این اساس فقهای شیعه آنان را جزو شیعیان نشمرده و ازدواج با فرد دروزی مذهب را جایز نمیدانند. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[۲۰]
حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): دروزیه، شیعه نیستند و ازدواج با آنها اشکال دارد.
حضرت آیتاللهالعظمی نوری همدانی(مد ظله العالی): دروزیه، جزو شیعیان اثنی عشری محسوب نمیشوند و چنانچه قائل به الوهیت بعضی از مخلوقین باشند و یا منکر ضروریات دین باشند مرتد هستند و ازدواج با آنها جائز نیست.
منابع
- ↑ برگرفته از سایت: islamquest.net
- ↑ نجلام، ابو غر الدین، تحقیقی جدید در تاریخ، مذهب و جامعه دروزیان، ص 125، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش.
- ↑ فرق و مذاهب کلامی، ص 312
- ↑ فرق و مذاهب کلامی، ص 312
- ↑ ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 558، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1380ش.
- ↑ ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 558، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1380ش.
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ فرق و مذاهب کلامی، ص 311.
- ↑ مصحف الدروز، ص 111، به نقل از: ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 562.
- ↑ ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 564.
- ↑ غالب، مصطفی، حرکات الباطنیه فی الاسلام، ص263، بیروت، دارالأندلس، چاپ اول، 1416ق.
- ↑ ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 568.
- ↑ خطیب، محمد احمد، عقیدة الدروز، ص167، ریاض، دارالعالم الکتب، چاپ سوم، 1989م.
- ↑ ایمانی، علیرضا، اسماعیلیه، ص 574.
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ برگرفته از سایت: hajij.com
- ↑ استفتا از دفاتر آیات عظام: مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهما العالی) توسط سایت اسلام کوئست.