حبیبیه (شاذلیه): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حبیبیه''' شاخهای از [[صوفیه]] است که از سلسله [[شاذلیه]] منشعب شده است. | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
| عنوان = حبیبیه (شاذلیه) | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام = حبیبیه (شاذلیه) | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری = | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = | |||
| موسس = | |||
| عقیده = معتقدند که وقتی بنده بهدرجه معرفت رسید و از دوستی دیگران برید و دوست [[خدا]] شد، قلمتکلیف از او برداشته و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها میشود. | |||
}} | |||
'''حبیبیه'''، شاخهای از [[تصوف|صوفیه]] است که از سلسله [[شاذلیه]] منشعب شده است. | |||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
پیروان این [[طریقت صوفیه]] بیشتر در [[شمال آفریقا | پیروان این [[صوفیه|طریقت صوفیه]] بیشتر در [[شمال آفریقا]] بهویژه کشورهایی چون [[مراکش]]، [[مصر]]، [[سوریه]]، [[لیبی]] و [[سودان]] حضور دارند. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
پیروان این فرقه معتقدند که وقتی بنده | پیروان این فرقه معتقدند که وقتی بنده به درجه معرفت رسید و از دوستی دیگران بُرید و دوست خدا شد، قلمتکلیف از او برداشته و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها میشود و پس از آن، مقید بودن بر [[شرع]] و [[احکام شرعی]] بر او [[حرام]] میگردد، زیرا تکلیف، موجب آزار حبیب میشود. آیا نمیدانید که خداوند بندگانش را در [[بهشت]] به [[عبادت]] و [[نماز]] و [[روزه]] تکلیف نمیکند، زیرا دوست بر دوست و یار بر یار وارد و تکلیف از ایشان برداشته میشود<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 149 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> .<ref>ابو محمد عثمان بن عبدالله بن الحسن العراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، تحقیق یشار قوتلو آی، چاپ آنکارا، سال 1961 میلادی، ص 69</ref> .<ref>مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، نشر گلی، ص 578</ref>. | ||
== اصول اعتقادی پنجگانه حبیبیه == | |||
حبیبیه رعایت پنج اصل: | |||
# خوف ظاهری و باطنی؛ | |||
# پیروی از [[سنت]]؛ | |||
# عدم اعتنا بهخلق؛ | |||
# تسلیم و رضا؛ | |||
# توکل در شادی و محنت را از پایههای اعتقادی خود میشمرند<ref>زرین کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد</ref> .<ref>معصوم علی شاه نعمتاللهی شیرازی، طرائق الحقایق، ج 3.</ref>. که البته فقط ظاهر این شعارها حفظ و به هیچکدام عمل نمیشود. | |||
== | == جستارهای وابسته == | ||
* [[تصوف|صوفیه]] | |||
* [[بهشت]] | |||
* [[نماز]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] | ||
[[رده:صوفیه]] | [[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۷
حبیبیه (شاذلیه) | |
---|---|
نام | حبیبیه (شاذلیه) |
عقیده | معتقدند که وقتی بنده بهدرجه معرفت رسید و از دوستی دیگران برید و دوست خدا شد، قلمتکلیف از او برداشته و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها میشود. |
حبیبیه، شاخهای از صوفیه است که از سلسله شاذلیه منشعب شده است.
تاریخچه
پیروان این طریقت صوفیه بیشتر در شمال آفریقا بهویژه کشورهایی چون مراکش، مصر، سوریه، لیبی و سودان حضور دارند.
اعتقادات
پیروان این فرقه معتقدند که وقتی بنده به درجه معرفت رسید و از دوستی دیگران بُرید و دوست خدا شد، قلمتکلیف از او برداشته و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها میشود و پس از آن، مقید بودن بر شرع و احکام شرعی بر او حرام میگردد، زیرا تکلیف، موجب آزار حبیب میشود. آیا نمیدانید که خداوند بندگانش را در بهشت به عبادت و نماز و روزه تکلیف نمیکند، زیرا دوست بر دوست و یار بر یار وارد و تکلیف از ایشان برداشته میشود[۱] .[۲] .[۳].
اصول اعتقادی پنجگانه حبیبیه
حبیبیه رعایت پنج اصل:
- خوف ظاهری و باطنی؛
- پیروی از سنت؛
- عدم اعتنا بهخلق؛
- تسلیم و رضا؛
- توکل در شادی و محنت را از پایههای اعتقادی خود میشمرند[۴] .[۵]. که البته فقط ظاهر این شعارها حفظ و به هیچکدام عمل نمیشود.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 149 با ویرایش و اصلاح عبارات
- ↑ ابو محمد عثمان بن عبدالله بن الحسن العراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، تحقیق یشار قوتلو آی، چاپ آنکارا، سال 1961 میلادی، ص 69
- ↑ مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، نشر گلی، ص 578
- ↑ زرین کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد
- ↑ معصوم علی شاه نعمتاللهی شیرازی، طرائق الحقایق، ج 3.