بابکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «بابكيه‏ بابكيه فرقه‏اى از «غلاة» شيعه هستند كه منسوب به بابك خرم دين مى‏با...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
بابكيه‏
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
بابكيه فرقه‏اى از «غلاة» شيعه هستند كه منسوب به بابك خرم دين مى‏باشند كه بزرگترين و نامورترين پيشواى خرم دينان بود. وى به زبان پهلوى «پاپك» نام داشت كه به عربى او را «بابك» گويند.
| عنوان بابکیه
محمد بن اسحاق النديم در كتاب «الفهرست» مى‏نويسد كه: پدر بابك از مردم مداين و روغن فروش بود و به آذربايجان رفت و در ديه بلال‏آباد از روستاى ميمذ جاى گرفت و در آنجا دلباخته زنى يك چشم شد كه او را به زوجيت خود در آورد و بابك از وى بزاد.
| تصویر =
در يكى از سفرها كه به كوه سبلان رفته بود كسى از پشت بر او خنجرى زد و از آن زخم در گذشت. پس از مرگ وى مادر بابك به دايگى مى‏پرداخت تا اين كه بابك ده‏ساله شد و به گاو چرانى مشغول گشت و به خدمت شبل بن منقى ازدى در آمد و ستوربانى او مى‏كرد و از غلامانش طنبور نواختن آموخت.
| توضیح تصویر =
پس از آنجا به تبريز از بلاد آذربايجان رفت و دو سال نزد محمد بن رواد ازدى بود. سپس نزد مادر بازگشت و در اين هنگام، هجده سال داشت.
| نام = بابکیه
«طبرى» نوشته است كه بابك در جوانى با شروين بن ورجاوند، رئيس مزدكيان طبرستان ملاقات كرد.
| نام رایج =
ابو المعالى صاحب كتاب «بيان الاديان» مى‏نويسد: زمانى كه زندگى در اردبيل بر بابك و مادرش تنگ شد و راهى منطقه ديگر شدند و در ديهى كه از آن محمد بن رواد الازدى بود سكنا گزيدند.
| تاریخ شکل گیری = قرن دوم هجری قمری 
اهل آن ديه از مزدكيان و خرم دينان بودند و پيشواى ايشان جاويدان بن شهرك بود. بابك خربوزه مى‏فروخت، جاويدان از او خربوزه خريد و چون دانست كه او طنبور نيك مى‏نوازد او را خوش آمد و وى را نزد خود نگاهداشت.
| قرن شکل گیری =قرن دوم هجری قمری
طبرى در ذكر وقايع سال 201 هجرى‏
| مبدأ شکل گیری =آذربایجان (ایران)
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 86
| موسس = بابک خرم‌دین
مى‏نويسد: در اين سال بابك خرمى بر كيش جاويدانيه بيرون آمد و ايشان پيروان جاويدان بن سهل خداوند «بذ» بودند و دعوى كرد كه روح جاويدان در او حلول كرده و فتنه آغاز كرد.
| عقیده =غلاة شیعه 
محمد بن اسحاق النديم گويد كه: بين جاويدان و ابو عمران رقيب او كه هر دو از خرم دينان بودند، جنگ در گرفت. جاويدان ابو عمران را بكشت و به كوه خود بازگشت اما زخم نيزه‏اى برداشته بود و پس از سه روز از آن زخم در گذشت.
}}
زن جاويدان دلباخته بابك شد و گفت: من به مرگ شوهر خود بانگ بلند نكنم فردا را آماده باش تا مردمان را فراهم آورم و گويم جاويدان دوش گفت كه: من امشب بميرم و روح من از پيكرم بيرون آيد و به پيكر بابك رود و با روان بابك انباز شود و بابك خداوند روى زمين شود و دين مزدك را ديگر باره زنده كند. چون بامداد شد، آن زن ايشان را گرد آورده گفت كه:
'''بابکیه''' نام فرقه‏‌ای از [[غلات|غُلاة]] شیعه منسوب به [[بابک خرم دین|بابک خُرّم‌دین]] مشهور‌ترین پیشوای خُرّم‌دینان است. بابک در زبان پهلوی «پاپک» خونده می‌شود.
جاويدان مرا گفت: امشب من مى‏ميرم و جان از پيكرم بيرون مى‏رود و در تن اين جوان در آيد. پيروان جاويدان سخن او را بپذيرفتند. سپس آن زن گاوى خواست و فرمود آن را بكشند و پوست آن گاو را بگسترد و طشتى پر از باده بر آن گذاشت و نانى را بشكست و در گرداگرد پوست گاو نهاد، و آن مردم را يك يك مى‏خواند و مى‏گفت: بر آن پوست پاى كوبند و پاره‏اى از نان بردارند و در مى‏فروبرند و بخورند و گويند: اى روان بابك بر تو گرويديم همچنان كه به روان جاويدان گرويده بوديم و سپس دست بابك بگيرند و دست بر وى زنند و ببوسند. آن مردم همه چنين كردند، سپس آن زن بر بستر خويش بنشست و بابك را بر آن بستر كشاند و پشت بر آن مردم داشت و چون باده خوردند دسته‏اى ريحان بر گرفت و بسوى بابك انداخت. بابك آن دسته ريحان را بر گرفت و آئين زناشويى ايشان چنين است.
 
گرديزى در «زين الاخبار» مى‏نويسد:
== پیشینه بابکیه ==
مردمان سپاهان، همدان و ما سبذان خرمدينى و هواخواه بابكند، چنان مى‏نمايد كه سال 162 هجرى نخستين سالى است كه خرم دينان قيام كردند و در حدود اصفهان بيرون آمدند و سى سال پس از آن يعنى در سال 192 ه خرمدينان آذربايجان نهضت كردند. نه سال بعد يعنى سال 201 ه بابك به پيشوايى ايشان برگزيده شد و مدت بيست و دو سال پيشواى آنان بود. پاپك پياپى لشكريان خلافت را شكست مى‏داد بطورى كه مأمون خليفه پيش از مرگ در وصيت خويش به معتصم، سركوبى خرم دينان را تأكيد كرد. مركز قيام بابك در پيرامون قلعه بذ (البذ يا البذين) بود.
فرقه بابکیه از پیروان بابک خرّم دین می‌باشند<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص135</ref><ref> ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص148</ref><ref> اقبال عباس، خاندان نوبختی، ص251</ref><ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فِرَق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص85</ref><ref> شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقه‌های اسلامی، ص67</ref><ref> ابن ندیم، الفهرست، ص406و407</ref><ref>دیلمی محمد بن حسن، قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، ص34</ref><ref>حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص147</ref>. اگر‌چه در برخی از کتاب‌ها، بابکیه از غلات شیعه دانسته شده است، اما با بررسی قیام بابکیان در تاریخ، درمی‌یابیم که:
ياقوت حموى مى‏نويسد: در بذ محمره معروف، خرميه آشكار شدند و بابك از
 
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 87
1. بابکیان گروهی سیاسی بودند که بر ضدّ حکومت شورش کرده بودند.
آنجا بيرون آمد، و در جاى ديگر مى‏نويسد:
 
به ناحيه‏اى بين آذربايجان و آران بوده كه بابك خرمى در آن مى‏زيسته است، و رود ارس از پهلوى آن مى‏گذرد و در جاى ديگر در ذكر ابر شوم گويد كه: كوهى است در بذ از قلمرو موقان در نواحى آذربايجان كه بابك خرمى در آنجا بود.
2. قیام‌شان رنگ و بوی ملی داشت نه مذهبی
ابن اثير در ذكر وقايع سال 218 ه مى‏نويسد: معتصم خليفه عباسى بسوى خرم دينان سپاه فرستاد و اسحاق بن ابراهيم در روستاى همدان با خرم دينان روبرو شده و شصت هزار تن را بكشت و كسانى كه مانده بودند به روم گريختند.
 
سرداران عرب به سبب تنگى راهها و كوهستانى بودن آنها و سختى سرماى آذربايجان از دفع بابك عاجز شدند.
3.هیچ ارتباطی با بزرگان شیعه نداشتند و شاید اصلا شیعه را نمی‌شناختند.
سرانجام پس از بيست سال معتصم خليفه عباسى، خيذر بن كاووس، معروف به افشين را به دفع او گسيل داشت. بابك در دفع لشكر خليفه به تئوفيل پسر ميخائيل امپراطور بيزانس نامه نوشت و او را دعوت به لشكركشى به آذربايجان كرد. اما پيش از آن كه امپراطور اقدامى كند افشين بابك را بفريفت و پس از سه سال جنگ با او و دادن امان‏نامه از طرف معتصم خليفه، او را به دام انداخت و وى را با خود به نزد معتصم به سامرا برد و خليفه فرمان داد كه بابك را بر فيلى نشاندند و در شهر بگرداندند و در روز پنج شنبه دوم صفر سال دويست و بيست و سه با وجود امان نامه‏اى كه به او داده بود امر داد كه وى را قطعه‏قطعه كرده به قتل رسانند.- خرمدينان بابك خرم دين. سعيد نفيسى.
 
تاريخ الرسل و الملوك، طبرى، ج 14، فهرست ص 58.
== اصل و نسب بابک ==
جامع الحكايات و لوامع الروايات، ص 258.
از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانسته‌اند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم‌ خراسانی]] معرفی کرده‌اند. [[ابن ندیم]] می‌نویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود، در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت می‌کند و در آن‌جا کاردانی بابک را می‌پسندد و وی را با اجازه مادرش با خود می‌برد. پس از مدتی جاویدان از دنیا می‌رود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان می‌گوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی می‌شود<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref>. روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغن‌فروش بود و به [[آذربایجان]] رفت و در آن جا دل‌باخته زنی یک چشم شد و او را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. وی در یکی از سفرها که به کوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجری زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگش مادر بابک به دایگی می‌‏پرداخت تا این که بابک ده‏ ساله و به گاو‌چرانی مشغول گشت و به خدمت شبل‌بن‌منقی ازدی درآمد و ستوربان او شد و از غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز رفت و دو سال نزد محمد‌بن‌رواد ازدی بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالیکه هجده سال از سن او گذشته بود. ابوالمعالی صاحب کتاب «بیان الادیان» می‏‌نویسد: زمانی که زندگی بر بابک و مادرش در اردبیل تنگ شد، راهی منطقه دیگر شده و در دهی که از آن محمد‌بن‌رواد الازدی بود ساکن شدند. اهل آن ده از مزدکیان و خرم‌دینان بودند و پیشوای ایشان، جاویدان‌بن‌شهرک بود. وی چون می‌دانست که بابک طنبور را به خوبی می‌نوازد، او را نزد خود نگاه داشت<ref> مشکورمحمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات </ref>.
دايرة المعارف الاسلاميه، ج 3، ص 246- 247.
 
زين الاخبار.
== مبارزات ==
الفهرست، ابن نديم، ص 406، 407.
بابک خرم‌دین بعد از رسیدن به زعامت خرّمیان با [[عباسیان]] مبارزه و بخش مهمی از از آذربایجان را تصرف می‌کند. شروع نهضت بابک در سال 201 هجری قمری بوده است، سال‌هایی که در اثر مرگ‌ [[هارون‌الرشید]] (193هـ. ق) و نزاع‌های امین و [[مأمون]] بر سر خلافت و همچنین قحطی گسترده؛ اقتدار حکومت مرکزی عباسی رو به افول بود. قیام بابک علاوه بر مذهبی بودن، صبغه سیاسی و ملی نیز داشت. مأمون در طول سال‌های حکومت خود، لشگریان بسیاری را به جنگ بابکیه فرستاد اما توفیقی در رویارویی با بابک نداشتند. لشکریان بابک پس از مرگ مأمون در سال 218 هجری قمری، به مناطق مرکزی ایران نظیر [[اصفهان]] و [[ری]] حمله کردند، هرچند که در این امر توفیق نیافتند.
كامل التواريخ، ابن اثير، ج 15، الفهارس ص 46.
 
معجم البلدان، ص 528، 529.
== سر انجام ==
بابک خرمدین در سال ۲۰۱ قمری به خون‌خواهی [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم‌ خراسانی]] و بر ضد حکومت [[مأمون عباسی|مأمون]] شورش کرد و عدۀ زیادی به او پیوستند. پس از ۲۲ سال نبرد با حکومت در سال ۲۲۳ قمری در جنگ با افشین ایرانی که از سوی [[معتصم عباسی]] مأمور جنگ با بابک شده بود، اسیر و کشته <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۵.</ref> و بدنش به دار آویخته شد<ref>ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص77</ref> <ref>ر. ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص 23</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۰

بابکیه
نامبابکیه
قرن شکل گیریقرن دوم هجری قمری
مبدأ شکل گیریآذربایجان (ایران)
موسسبابک خرم‌دین
عقیدهغلاة شیعه

بابکیه نام فرقه‏‌ای از غُلاة شیعه منسوب به بابک خُرّم‌دین مشهور‌ترین پیشوای خُرّم‌دینان است. بابک در زبان پهلوی «پاپک» خونده می‌شود.

پیشینه بابکیه

فرقه بابکیه از پیروان بابک خرّم دین می‌باشند[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸]. اگر‌چه در برخی از کتاب‌ها، بابکیه از غلات شیعه دانسته شده است، اما با بررسی قیام بابکیان در تاریخ، درمی‌یابیم که:

1. بابکیان گروهی سیاسی بودند که بر ضدّ حکومت شورش کرده بودند.

2. قیام‌شان رنگ و بوی ملی داشت نه مذهبی

3.هیچ ارتباطی با بزرگان شیعه نداشتند و شاید اصلا شیعه را نمی‌شناختند.

اصل و نسب بابک

از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانسته‌اند و برخی دیگر او را از نوادگان ابومسلم‌ خراسانی معرفی کرده‌اند. ابن ندیم می‌نویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود، در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت می‌کند و در آن‌جا کاردانی بابک را می‌پسندد و وی را با اجازه مادرش با خود می‌برد. پس از مدتی جاویدان از دنیا می‌رود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان می‌گوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی می‌شود[۹]. روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغن‌فروش بود و به آذربایجان رفت و در آن جا دل‌باخته زنی یک چشم شد و او را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. وی در یکی از سفرها که به کوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجری زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگش مادر بابک به دایگی می‌‏پرداخت تا این که بابک ده‏ ساله و به گاو‌چرانی مشغول گشت و به خدمت شبل‌بن‌منقی ازدی درآمد و ستوربان او شد و از غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز رفت و دو سال نزد محمد‌بن‌رواد ازدی بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالیکه هجده سال از سن او گذشته بود. ابوالمعالی صاحب کتاب «بیان الادیان» می‏‌نویسد: زمانی که زندگی بر بابک و مادرش در اردبیل تنگ شد، راهی منطقه دیگر شده و در دهی که از آن محمد‌بن‌رواد الازدی بود ساکن شدند. اهل آن ده از مزدکیان و خرم‌دینان بودند و پیشوای ایشان، جاویدان‌بن‌شهرک بود. وی چون می‌دانست که بابک طنبور را به خوبی می‌نوازد، او را نزد خود نگاه داشت[۱۰].

مبارزات

بابک خرم‌دین بعد از رسیدن به زعامت خرّمیان با عباسیان مبارزه و بخش مهمی از از آذربایجان را تصرف می‌کند. شروع نهضت بابک در سال 201 هجری قمری بوده است، سال‌هایی که در اثر مرگ‌ هارون‌الرشید (193هـ. ق) و نزاع‌های امین و مأمون بر سر خلافت و همچنین قحطی گسترده؛ اقتدار حکومت مرکزی عباسی رو به افول بود. قیام بابک علاوه بر مذهبی بودن، صبغه سیاسی و ملی نیز داشت. مأمون در طول سال‌های حکومت خود، لشگریان بسیاری را به جنگ بابکیه فرستاد اما توفیقی در رویارویی با بابک نداشتند. لشکریان بابک پس از مرگ مأمون در سال 218 هجری قمری، به مناطق مرکزی ایران نظیر اصفهان و ری حمله کردند، هرچند که در این امر توفیق نیافتند.

سر انجام

بابک خرمدین در سال ۲۰۱ قمری به خون‌خواهی ابومسلم‌ خراسانی و بر ضد حکومت مأمون شورش کرد و عدۀ زیادی به او پیوستند. پس از ۲۲ سال نبرد با حکومت در سال ۲۲۳ قمری در جنگ با افشین ایرانی که از سوی معتصم عباسی مأمور جنگ با بابک شده بود، اسیر و کشته [۱۱] و بدنش به دار آویخته شد[۱۲] [۱۳].

پانویس

  1. اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص135
  2. ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص148
  3. اقبال عباس، خاندان نوبختی، ص251
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فِرَق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص85
  5. شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقه‌های اسلامی، ص67
  6. ابن ندیم، الفهرست، ص406و407
  7. دیلمی محمد بن حسن، قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، ص34
  8. حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص147
  9. ابن ندیم، الفهرست، ص 406
  10. مشکورمحمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات
  11. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۵.
  12. ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص77
  13. ر. ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص 23