قرامطه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''قرامطه'''‏ از انشعابات فرقه اسماعيليه، منسوب به مردى به نام حمدان قرمط بو...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''قرامطه'''‏ از انشعابات فرقه [[اسماعيليه]]، منسوب به مردى به نام حمدان قرمط بودند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = قرامطه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام =
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری = یکی از شاخه‌های منشعب از فرقه [[اسماعیلیه]]
| موسس = حمدان قرمط
| عقیده =  زیارت [[کعبه|کعبه]] را بت‌پرستی می‌شمردند.
}}


==وجه تسمیه==
'''قرامطه''' یکی از شاخه‌های منشعب از فرقه [[اسماعیلیه]] و منسوب به مردی به نام حمدان قرمط بودند.
تاريخ‏ نگاران درباره وجه تسميه «قرمط» اختلاف نظر دارند:
طبرى و ثابت بن سنان صابى در تاريخ اخبار القرامطه اين واژه را به معنى كرميتى يعنى سرخ چشم آورده‏ اند. ابن الجوزى در «تلبيس ابليس» كرميتى را به معنى قوت بينايى و تيزبينى ذكر كرده است. چنين مى‏ نمايد كه اين كلمه از لهجه آرامى محلى شهر واسط به‏ عاريت گرفته شده باشد كه در آن قرمط هنوز به معناى تدليس‏ كننده است. كارل فولدرس در اين باره مى ‏گويد: كلمه قرمط با ريشه يونانى قرّماطاGrammata به معنى حرف ارتباط دارد. همچنين نام قرمط به خط ويژه نسخى اطلاق مى‏شود و الفباى سرّى قرمط نيز در متون يمنى وجود دارد.
نخستين مأخذى كه درباره قرمطيان به دست ما رسيده است، كتاب «المقالات و الفرق» تأليف سعد الدين ابى خلف اشعرى قمى (در گذشته در 301 هجرى) است كه آنان را منشعب از فرقه «مباركيه» دانسته است.
«تاريخ اخبار القرامطه» تأليف ثابت بن سنان از منابع مهم درباره اين فرقه است و بارها به ارتباط قرامطه و فاطميان آفريقا اشاره مى‏كند.
ديگر مأخذى كه درباره آن طايفه وجود دارد «مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين» تأليف ابو الحسن اشعرى است.در كتاب «الفرق و التواريخ» كه منسوب به امام محمد غزالى است درباره اين فرقه اخبار جالب و قابل توجهى آمده است.از خاورشناسانى كه تحقيقات پربارى درباره اين فرقه كرده است ميخائيل يان‏دخويه‏M .J .DeGoeje (در گذشته در 1909) است كه با عنوان «قرامطه بحرين و فاطميون) در سال 1886 در ليدن هلند منتشر گرديده است، و يكى از جديدترين مقالاتى كه درباره قرمطيان نوشته شده، پژوهشى تازه به نام قرمطى در چاپ اخير «دائرة المعارف اسلام» به قلم ويلفرد مادولونگ‏W .Madelung مى ‏باشد.


==تاریخچه==
== وجه تسمیه ==
محمد بن اسحاق النديم مى‏ نويسد: چون عبد اللّه بن ميمون قداح از بصره به سلميه فرار کرد،  در آن جا مردى به نام حمدان بن اشعث ملقب به قرمط دعوت او را پذيرفت. وى در دهكده‏اى به نام «قس بهرام» كشاورزى و گاودارى داشت و چون بسيار با هوش بود، خیلی زود به سمت ریاست دست یافت  و داعيانى به اطراف كوفه فرستاد. در اواخر قرن سوم هجرى قمری، طرفداران حمدان قرمط از طرف رئيس فرقه پنهانى خود كه صاحب الظهور نام داشت و محل اقامتش مجهول بود، دولتى در بحرين كه مركز آن الاحساء بود، تأسيس كردند. قرامطه نه تنها در بين النهرين و خوزستان بلكه در انقلاب های بحرين و يمن و سوريه نيز دست داشتند. قرمطيان بحرين بيشتر از جنگجويان بدوى عرب بودند و خطر بزرگى براى خلافت عباسى به شمار مى‏رفتند.
تاریخ‏‌نگاران درباره وجه تسمیه «قرمط» اختلاف نظر دارند:
پيشوايان قرامطه بيشتر ايرانى بودند و در سال 288 هجری قمری، لشكريان خليفه را در بيرون بصره به طور کامل درهم شكستند. يكى دو سال بعد صاحب الناقه و پس از وى برادرش صاحب الشامه يا صاحب الخال سوريه را تا دروازه‏هاى دمشق غارت كردند.
طبری و ثابت بن سنان صابی در تاریخ اخبار القرامطه این واژه را به معنی کرمیتی یعنی سرخ چشم آورده‏‌اند. ابن‌الجوزی در «تلبیس ابلیس» کرمیتی را به معنای قوت بینایی و تیزبینی بیان کرده است. چنین می‏‌نماید که این کلمه از لهجه آرامی محلی شهر واسط، به‏ عاریت گرفته شده باشد که در آن قرمط هنوز به معنای تدلیس‏ کننده است. کارل فولدرس در‌این‌باره می‌گوید: کلمه قرمط با ریشه یونانی قرّماطاGrammata به معنای حرف ارتباط دارد. همچنین نام قرمط به خط ویژه نسخی اطلاق می‏‌شود و الفبای سرّی قرمط نیز در متون یمنی وجود دارد.
«زكرويه» كه از قرامطه بود به كاروانى از حاجيان حمله كرد و گفته شده است که بيست هزار تن در اين فاجعه به قتل رسیدند.
در سال 312 هجری قمری،  ابو طاهر جنّابى «- ابو سعيديه» كه پسر و جانشين او ابو سعيد جنابى بود به بصره تاخت و غنيمت هاى فراوانی به چنگ چند ماه بعد از آن، به كاروان حاجيان حمله کرد  و دو هزار و دويست مرد و سيصد زن را از بین برد.
ديرى نپائيد كه قرمطيان كوفه را  در مدت شش روز غارت كردند. در هشتم ذى الحجّه سال  317  هجری قمری، ابو طاهر قرمطى به مكّه حمله  و آن شهر را تصرف و غارت کرد و چند هزار نفر از حاجيان را کشت  و عده ‏اى را به بردگى برد و چون قرامطه زيارت كعبه را بت‏پرستى مى‏شمردند، فرمان داد كه حجر الاسود را از ديوار كعبه كنده و به دونيم كرده و با خود به الاحساء بردند و پس از بيست سال بر اثر وساطت خليفه فاطمى القائم يا المنصور آن را به مكّه بازگردانيدند. در منابع آورده اند که قرامطه از «مباركيه» پديد آمده بودند و پيرو مردى به نام قرمطويه از مردم سواد عراق بودند. بيشتر قرمطيان را اعراب باديه ‏نشين تشکیل می دادند و در تشكيلات خود يك شوراى عالى داشتند و جامه سپيد بر تن مى‏ كردند و آنان را «عقدانيه» مى ‏گفتند كه اختيار حل و عقد امور به دست ايشان بود. قرمطيان كسانى را كه مرقدها،  گورها و سنگ ها را پرستش مى‏كردند و حجر الاسود را مى‏بوسيدند، نكوهش كرده كافر مى‏شمردند و زياده روى در خوردن گوشت را حرام مى‏ دانستند. قرامطه تنها ايمان را مايه نجات و رهايى از قيود اخلاقى مى‏دانستند و طرفدار حكومت مردم بر مردم و غارت اموال مخالفان بودند و يك جمهورى فاسد مستبدانه تأسيس كردند.
دخويه در كتاب خود «اخبار قرامطه» ثابت كرده است كه قرامطه با فاطميان مصر رابطه داشتند.دليل بر روابط قرامطه و فاطميان آن است كه در كتاب هاى قديم، قرامطه و فاطميان را مترادف با هم ذكر كرده‏ اند و اگر كسى را «قرمطى» مى ‏خواندند، مقصود آن بود كه او اسماعيلى مذهب است.
اصولا حكومت قرمطيان يك جمهورى اشتراكى بود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 358 با ویرایش و جابجایی و اصلاح عبارات.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، تاريخ شيعه و فرقه ‏هاى اسلام تا قرن چهارم، تهران، چاپ سوم، سال 1362 شمسی، ص 215- 221.</ref> <ref>رضا زاده لنگرودی رضا،  كتابشناسى تحليلى جنبش قرمطى، يادنامه فخرائى، انتشارات نشر نو،  سال 1363 هجری شمسی.
</ref>


==پانویس==
== مآخذ مرتبط با قرامطه ==
=== کتاب «المقالات و الفرق» ===
نخستین منبعی که درباره قرمطیان به دست ما رسیده است، کتاب «المقالات و الفرق» تألیف سعدالدین ابی خلف اشعری قمی (در گذشته در 301 هجری) است که آنان را منشعب از فرقه «مبارکیه» دانسته است.
«تاریخ اخبار القرامطه» تألیف ثابت بن سنان از منابع مهم درباره این فرقه است و بارها به ارتباط قرامطه و [[فاطمیان آفریقا|فاطمیان آفریقا]] اشاره می‏‌کند.


[[رده: کلام ]]
=== کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین» ===
[[رده: فرق و مذاهب کلامی ]]
دیگر منبعی که درباره آن طایفه وجود دارد، «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین» تألیف ابوالحسن اشعری است. در کتاب «الفرق و التواریخ» که منسوب به [[محمد غزالی|محمد غزالی]] است درباره این فرقه اخبار جالب و قابل توجهی آمده است. از خاورشناسانی که تحقیقات پرباری درباره این فرقه کرده است میخائیل یان‏دخویه‏M .J .DeGoeje (در گذشته در 1909) است که با عنوان «قرامطه بحرین و فاطمیون) در سال 1886 در لیدن هلند منتشر شده است و یکی از جدیدترین مقالاتی که درباره قرمطیان نوشته شده، پژوهشی تازه به نام قرمطی در چاپ اخیر «دائرة المعارف اسلام» به قلم ویلفرد مادولونگ‏W .Madelung می‌‏باشد.
 
== تاریخچه و عقاید ==
محمد بن اسحاق الندیم می‏‌نویسد: چون عبداللّه بن میمون قداح از [[بصره]] به سلمیه فرار کرد، در آن جا مردی به نام حمدان بن اشعث ملقب به قرمط دعوت او را پذیرفت. وی در دهکده‏‌ای به نام «قس بهرام» کشاورزی و گاوداری داشت و چون بسیار با هوش بود، خیلی زود به سمت ریاست دست یافت و داعیانی به اطراف [[کوفه|کوفه]] فرستاد. در اواخر قرن سوم هجری قمری، طرفداران حمدان قرمط از طرف رئیس فرقه پنهانی خود که صاحب الظهور نام داشت و محل اقامتش مجهول بود، دولتی در بحرین که مرکز آن الاحساء بود تأسیس کردند. قرامطه نه تنها در [[بین النهرین]] و خوزستان بلکه در انقلاب‌های بحرین و یمن و سوریه نیز دست داشتند. قرمطیان بحرین بیشتر از جنگجویان بدوی عرب بودند و خطر بزرگی برای خلافت عباسی به شمار می‏‌رفتند.
پیشوایان قرامطه بیشتر ایرانی بودند و در سال 288 هجری قمری، لشکریان خلیفه را در بیرون بصره به طور کامل درهم شکستند. یکی دو سال بعد صاحب‌الناقه و پس از وی برادرش صاحب‌الشامه یا صاحب‌الخال سوریه را تا دروازه‌‏های دمشق غارت کردند.
«زکرویه» که از قرامطه بود به کاروانی از حاجیان حمله کرد و گفته شده است که بیست هزار تن در این فاجعه به قتل رسیدند.
در سال 312 هجری قمری، ابو طاهر جنّابی «- ابو‌سعیدیه» که پسر و جانشین او ابو‌سعید جنابی بود به بصره تاخت و غنیمت‌های فراوانی به چنگ آورد. چند ماه بعد از آن، به کاروان حاجیان حمله کرد و دو هزار و دویست مرد و سیصد زن را از بین برد.
دیری نپایید که قرمطیان کوفه را در مدت شش روز غارت کردند. در هشتم ذی الحجّه سال 317 هجری قمری، ابوطاهر قرمطی به [[مکّه|مکّه]] حمله و آن شهر را تصرف و غارت کرد و چند هزار نفر از حاجیان را کشت و عده‌‏ای را به بردگی برد و چون قرامطه زیارت [[کعبه|کعبه]] را بت‌پرستی می‌شمردند، فرمان داد که [[حجر الاسود]] را از دیوار کعبه کنده و به دونیم کرده و با خود به الاحساء بردند و پس از بیست سال بر اثر وساطت خلیفه فاطمی القائم یا المنصور آن را به مکّه بازگردانیدند. در منابع آورده‌اند که قرامطه از «مبارکیه» پدید آمده بودند و پیرو مردی به نام قرمطویه از مردم سواد عراق بودند. بیشتر قرمطیان را اعراب بادیه ‏نشین تشکیل می‌دادند و در تشکیلات خود یک شورای عالی داشتند و جامه سپید بر تن می‏‌کردند و آنان را «عقدانیه» می‌‏گفتند که اختیار حل و عقد امور در دست ایشان بود. قرمطیان کسانی را که مرقدها، گورها و سنگ‌ها را پرستش می‌کردند و حجر‌الاسود را می‏‌بوسیدند، نکوهش کرده حتی کافر می‏‌شمردند و زیاده‌روی در خوردن گوشت را حرام می‏‌دانستند. قرامطه تنها ایمان را مایه نجات و رهایی از قیود اخلاقی می‏‌دانستند و طرفدار حکومت مردم بر مردم و غارت اموال مخالفان بودند و یک جمهوری فاسد مستبدانه تأسیس کردند.
دخویه در کتاب خود «اخبار قرامطه» ثابت کرده است که قرامطه با [[فاطمیان مصر|فاطمیان مصر]] رابطه داشتند. دلیل بر روابط قرامطه و فاطمیان آن است که در کتاب‌های قدیم، قرامطه و فاطمیان را مترادف با هم ذکر کرده‏‌اند و اگر کسی را «قرمطی» می‌‏خواندند، مقصود آن بود که او اسماعیلی مذهب است.
اصولا حکومت قرمطیان یک جمهوری اشتراکی بود<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 358 با ویرایش و جابجایی و اصلاح عبارات.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه ‏هاى اسلام تا قرن چهارم، تهران، چاپ سوم، سال 1362 شمسی، ص 215- 221.</ref> <ref>رضا زاده لنگرودی رضا، کتابشناسى تحلیلى جنبش قرمطى، یادنامه فخرائى، انتشارات نشر نو، سال 1363 هجری شمسی</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۶

قرامطه
مبدأ شکل گیرییکی از شاخه‌های منشعب از فرقه اسماعیلیه
موسسحمدان قرمط
عقیدهزیارت کعبه را بت‌پرستی می‌شمردند.

قرامطه یکی از شاخه‌های منشعب از فرقه اسماعیلیه و منسوب به مردی به نام حمدان قرمط بودند.

وجه تسمیه

تاریخ‏‌نگاران درباره وجه تسمیه «قرمط» اختلاف نظر دارند: طبری و ثابت بن سنان صابی در تاریخ اخبار القرامطه این واژه را به معنی کرمیتی یعنی سرخ چشم آورده‏‌اند. ابن‌الجوزی در «تلبیس ابلیس» کرمیتی را به معنای قوت بینایی و تیزبینی بیان کرده است. چنین می‏‌نماید که این کلمه از لهجه آرامی محلی شهر واسط، به‏ عاریت گرفته شده باشد که در آن قرمط هنوز به معنای تدلیس‏ کننده است. کارل فولدرس در‌این‌باره می‌گوید: کلمه قرمط با ریشه یونانی قرّماطاGrammata به معنای حرف ارتباط دارد. همچنین نام قرمط به خط ویژه نسخی اطلاق می‏‌شود و الفبای سرّی قرمط نیز در متون یمنی وجود دارد.

مآخذ مرتبط با قرامطه

کتاب «المقالات و الفرق»

نخستین منبعی که درباره قرمطیان به دست ما رسیده است، کتاب «المقالات و الفرق» تألیف سعدالدین ابی خلف اشعری قمی (در گذشته در 301 هجری) است که آنان را منشعب از فرقه «مبارکیه» دانسته است. «تاریخ اخبار القرامطه» تألیف ثابت بن سنان از منابع مهم درباره این فرقه است و بارها به ارتباط قرامطه و فاطمیان آفریقا اشاره می‏‌کند.

کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین»

دیگر منبعی که درباره آن طایفه وجود دارد، «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین» تألیف ابوالحسن اشعری است. در کتاب «الفرق و التواریخ» که منسوب به محمد غزالی است درباره این فرقه اخبار جالب و قابل توجهی آمده است. از خاورشناسانی که تحقیقات پرباری درباره این فرقه کرده است میخائیل یان‏دخویه‏M .J .DeGoeje (در گذشته در 1909) است که با عنوان «قرامطه بحرین و فاطمیون) در سال 1886 در لیدن هلند منتشر شده است و یکی از جدیدترین مقالاتی که درباره قرمطیان نوشته شده، پژوهشی تازه به نام قرمطی در چاپ اخیر «دائرة المعارف اسلام» به قلم ویلفرد مادولونگ‏W .Madelung می‌‏باشد.

تاریخچه و عقاید

محمد بن اسحاق الندیم می‏‌نویسد: چون عبداللّه بن میمون قداح از بصره به سلمیه فرار کرد، در آن جا مردی به نام حمدان بن اشعث ملقب به قرمط دعوت او را پذیرفت. وی در دهکده‏‌ای به نام «قس بهرام» کشاورزی و گاوداری داشت و چون بسیار با هوش بود، خیلی زود به سمت ریاست دست یافت و داعیانی به اطراف کوفه فرستاد. در اواخر قرن سوم هجری قمری، طرفداران حمدان قرمط از طرف رئیس فرقه پنهانی خود که صاحب الظهور نام داشت و محل اقامتش مجهول بود، دولتی در بحرین که مرکز آن الاحساء بود تأسیس کردند. قرامطه نه تنها در بین النهرین و خوزستان بلکه در انقلاب‌های بحرین و یمن و سوریه نیز دست داشتند. قرمطیان بحرین بیشتر از جنگجویان بدوی عرب بودند و خطر بزرگی برای خلافت عباسی به شمار می‏‌رفتند. پیشوایان قرامطه بیشتر ایرانی بودند و در سال 288 هجری قمری، لشکریان خلیفه را در بیرون بصره به طور کامل درهم شکستند. یکی دو سال بعد صاحب‌الناقه و پس از وی برادرش صاحب‌الشامه یا صاحب‌الخال سوریه را تا دروازه‌‏های دمشق غارت کردند. «زکرویه» که از قرامطه بود به کاروانی از حاجیان حمله کرد و گفته شده است که بیست هزار تن در این فاجعه به قتل رسیدند. در سال 312 هجری قمری، ابو طاهر جنّابی «- ابو‌سعیدیه» که پسر و جانشین او ابو‌سعید جنابی بود به بصره تاخت و غنیمت‌های فراوانی به چنگ آورد. چند ماه بعد از آن، به کاروان حاجیان حمله کرد و دو هزار و دویست مرد و سیصد زن را از بین برد. دیری نپایید که قرمطیان کوفه را در مدت شش روز غارت کردند. در هشتم ذی الحجّه سال 317 هجری قمری، ابوطاهر قرمطی به مکّه حمله و آن شهر را تصرف و غارت کرد و چند هزار نفر از حاجیان را کشت و عده‌‏ای را به بردگی برد و چون قرامطه زیارت کعبه را بت‌پرستی می‌شمردند، فرمان داد که حجر الاسود را از دیوار کعبه کنده و به دونیم کرده و با خود به الاحساء بردند و پس از بیست سال بر اثر وساطت خلیفه فاطمی القائم یا المنصور آن را به مکّه بازگردانیدند. در منابع آورده‌اند که قرامطه از «مبارکیه» پدید آمده بودند و پیرو مردی به نام قرمطویه از مردم سواد عراق بودند. بیشتر قرمطیان را اعراب بادیه ‏نشین تشکیل می‌دادند و در تشکیلات خود یک شورای عالی داشتند و جامه سپید بر تن می‏‌کردند و آنان را «عقدانیه» می‌‏گفتند که اختیار حل و عقد امور در دست ایشان بود. قرمطیان کسانی را که مرقدها، گورها و سنگ‌ها را پرستش می‌کردند و حجر‌الاسود را می‏‌بوسیدند، نکوهش کرده حتی کافر می‏‌شمردند و زیاده‌روی در خوردن گوشت را حرام می‏‌دانستند. قرامطه تنها ایمان را مایه نجات و رهایی از قیود اخلاقی می‏‌دانستند و طرفدار حکومت مردم بر مردم و غارت اموال مخالفان بودند و یک جمهوری فاسد مستبدانه تأسیس کردند. دخویه در کتاب خود «اخبار قرامطه» ثابت کرده است که قرامطه با فاطمیان مصر رابطه داشتند. دلیل بر روابط قرامطه و فاطمیان آن است که در کتاب‌های قدیم، قرامطه و فاطمیان را مترادف با هم ذکر کرده‏‌اند و اگر کسی را «قرمطی» می‌‏خواندند، مقصود آن بود که او اسماعیلی مذهب است. اصولا حکومت قرمطیان یک جمهوری اشتراکی بود[۱] [۲] [۳].

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 358 با ویرایش و جابجایی و اصلاح عبارات.
  2. مشکور محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه ‏هاى اسلام تا قرن چهارم، تهران، چاپ سوم، سال 1362 شمسی، ص 215- 221.
  3. رضا زاده لنگرودی رضا، کتابشناسى تحلیلى جنبش قرمطى، یادنامه فخرائى، انتشارات نشر نو، سال 1363 هجری شمسی