احمدیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''احمدیه''' فرقه ای از [[امامیه]] هستند که پس از [[على بن موسى الرضا (ع)]] به امامت برادرش [[احمد بن موسى بن جعفر]] قائل شدند.این فرقه همچون بعضی از «[[فطحیه|فطحیه]]» قایل به امامت دو برادر به دنبال هم هستند.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = احمدیه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = احمدیه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =
| عقیده = امامیه
}}
'''احمدیه''' فرقه‌ای از [[امامیه]] هستند که پس از [[علی بن موسی (رضا)|علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السّلام)]] به امامت برادرش [[احمد بن موسی بن جعفر|احمد‌بن‌موسی‌بن‌جعفر]] قائل شدند. این فرقه همچون بعضی از «[[فطحیه|فطحیه]]» قایل به امامت دو برادر به دنبال هم هستند.


==تاریخچه==
==تاریخچه==
[[نوبختی]] معتقد است چون على بن موسى الرضا (ع) درگذشت، پسرش [[امام محمد تقى (ع)]] هفت ‏ساله بود. «احمدیه» او را خرد و کودک شمرده گفتند امام باید مردى بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروى از کودکى نارسیده امر کند، لازم می آید که نابالغى را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل می فهمد که کودک نابالغ را نمى ‏توان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمی تواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پى یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسى معتقد شدند.[[شیخ مفید|شیخ مفید]] در کتاب ارشاد می نویسد که احمد بن موسى مردى بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (ع) او را دوست مى ‏داشت و کشتزارى  به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین نوشته اند که احمد بن موسى هزار برده را آزاد کرد. معین الدّین ابو القاسم جنید شیرازى در کتاب «شد الإزار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار» که آن را در سال 791 هجرى تألیف کرده مى ‏نویسد که احمد بن موسى به دنبال برادرش على بن موسى الرضا (ع) از [[مدینه|مدینه]] به [[ایران|ایران]] آمد، چون به [[شیراز|شیراز]] رسید، در گذشت. از قبر او کسى آگاهى نداشت تا این که در روزگار مقرب الدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابو بکر بنایى بلند بر آن ساخت، پس از او تاشى‏ خاتون مادر شیخ ابو اسحاق اینجو، گنبدى بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسه ‏اى بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد.[[ابن بطوطه]] سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابو اسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایى خاتون مذکور گزارش می کند و می نویسد: «از زیارتگاه هاى شیراز، مرقد احمد بن موسى برادر على بن موسى بن جعفر (ع) است و آن زیارتگاهى بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل می جویند
[[نوبختی]] معتقد است چون علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) درگذشت، پسرش [[محمد بن علی (جواد)|امام محمد تقی (علیه‌السّلام)]] هفت ‏ساله بود. «احمدیه» او را کودک شمرده گفتند امام باید مردی بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نارسیده امر کند، لازم می‌آید که نابالغی را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل می‌فهمد که کودک نابالغ را نمی‌‌توان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمی‌تواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پی یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسی معتقد شدند. [[شیخ مفید|شیخ مفید]] در کتاب ارشاد می‌نویسد که احمد بن موسی مردی بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) او را دوست می‌‌داشت و کشتزاری به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین نوشته‌اند که احمد بن موسی هزار برده را آزاد کرد. معین‌الدّین ابوالقاسم جنید شیرازی در کتاب «شد الإزار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار» که آن را در سال 791 هجری تألیف کرده می‌‌نویسد که احمد بن موسی به دنبال برادرش علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) از [[مدینه|مدینه]] به [[ایران|ایران]] آمد، چون به شیراز رسید، در‌گذشت.
از قبر او کسی آگاهی نداشت تا این که در روزگار مقرب‌الدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابوبکر بنایی بلند بر آن ساخت، پس از او تاشی‏ خاتون مادر شیخ ابواسحاق اینجو گنبدی بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسه‌‏ای بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد. [[ابن بطوطه]] سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابواسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایی خاتون مذکور گزارش می‌کند و می‌نویسد: «از زیارتگاه‌های شیراز، مرقد احمد بن موسی برادر علی بن موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) است و آن زیارتگاهی بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل می‌جویند
مرحوم میرزا محمّد خان قزوینی در حاشیه کتابش می‌نویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، [[قرآن]] سی پاره‌‏ای موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطی معروف به پیر یحیی جمالی صوفی در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق کتابت شده و تاشی ‏خاتون آن را بر مزار منسوب به احمد بن موسی الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقف‏‌نامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقای دکتر غنی چاپ شده است. فرصت‌الدوله شیرازی در کتاب «آثار العجم» می‌‌نویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به شاه چراغ و سید‌السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتی کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان خدمت برادر خود حضرت رضا (علیه‌السّلام) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگی شیراز است شتافت. در آن جا تلاقی فریقین شده بنای محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت علی بن موسی است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر پخش شد، جماعتی از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.


مرحوم میرزا محمّد خان قزوینى در حاشیه کتابش می نویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، [[قرآن]] سى پاره ‏اى موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطى معروف به پیر یحیى جمالى صوفى در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابو اسحاق کتابت شده و  تاشى ‏خاتون آن را بر  مزار منسوب به احمد بن موسى الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقف‏ نامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقاى دکتر غنى چاپ شده است. فرصت الدوله شیرازى در کتاب «آثار العجم» مى ‏نویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به [[شاه چراغ]] و سید السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتى کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان  خدمت برادر خود حضرت رضا (ع) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ  از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگى شیراز است شتافت.در آن جا تلاقى فریقین شده بناى محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت على بن موسى است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر  پخش شد، جماعتى از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده  مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.
بعضی نوشته‌‏اند احمد بن موسی چون وارد شیراز شد، در گوشه‌‏ای منزوی و مشغول عبادت بود که به جوار رحمت حق پیوست و کسی از محل دفن او اطلاعی نداشت تا آن که امیر مقرب‌الدین که از وزرای اتابک ابوبکر بود خواست در آنجا بنیاد عمارتی کند، قبری ظاهر شد و داخل آن جسدی صحیح و سالم دیده شد با انگشتری در دست که منقش به جمله العزة اللّه احمد بن موسی بود. گزارش را به اتابک ابوبکر ارسال کردند. ابوبکر بارگاهی بر آن ساخت. بعدها ملکه تاشی‏ خاتون گنبدی بلند بر آن مشهد بر‌افراشت و در جنب آن بقعه مطهره مدرسه عالی بنا کرد و مرقد خود را نیز همسایه آن ساخت. ضریح آن را فتحعلی شاه قاجار نقره نموده از سقف تا جدران آن بقعه، آیینه‌کاری و دارای جارهای بلور و قندیل‌های موفور است و آن رواق عالی را دو باب است که از سیم ناب است، یکی را ظل‌السلطان مسعود میرزا بانی شده و درب دیگر را مرحوم حاج نصیر الملک میرزا حسن علی خان به عهده گرفته است. قبه گنبد زرکوبش به کاشی‌های مختلف الالوان مزین است.  
بعضى نوشته ‏اند احمد بن موسی چون وارد شیراز شد، در گوشه ‏اى منزوى و مشغول عبادت بود که به جوار رحمت حق پیوست و کسی از محل دفن او اطلاعی نداشت تا آن که امیر مقرب الدین که از وزراى اتابک ابو بکر بود خواست در آنجا بنیاد عمارتى کند، قبرى ظاهر شد و داخل آن جسدى صحیح و سالم دیده شد با انگشتری در دست که منقش به جمله العزة اللّه احمد بن موسى بود. گزارش را به اتابک ابوبکر ارسال کردند. ابو بکر بارگاهی بر آن ساخت. بعدها ملکه تاشى‏ خاتون گنبدى بلند بر آن مشهد بر افراشت و در جنب آن بقعه مطهره مدرسه عالى بنا کرد و مرقد خود را نیز همسایه آن ساخت. ضریح آن را فتحعلى شاه قاجار نقره نموده از سقف تا جدران آن بقعه، آیینه کاری و داراى جارهاى بلور و قندیل هاى موفور است و آن رواق عالى را دو باب است که از سیم ناب است، یکى را ظل السلطان مسعود میرزا بانى شده و درب دیگر را مرحوم حاج نصیر الملک میرزا حسن على خان به عهده گرفته است. قبه گنبد زرکوبش به کاشی هاى مختلف الالوان مزین است. در سمت جنوب صحن، محاذى در بزرگ یک دستگاه ساعت بسیار ممتاز که زنگ آن فزون تر از چهل من است بر فراز عمارتى برپاست. از موقوفات حضرت شاه چراغ بعضى دکان ها و کاروان سرا و حمام و نیز ملک میمند و توابع آن است که تولیت آن با میرزا جلال الدین محمد حسینى ملقب به مجد الاشراف که سر سلسله [[صوفیه ذهبیه|صوفیه ذهبیه]] است، می باشد. در دوران پهلوى صحن آن حضرت توسعه یافت و تغییراتى در تزیین گنبد و حرم مطهر داده شده است.<ref> ر ک، مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 36 با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>  
 
در سمت جنوب صحن، محاذی در بزرگ یک دستگاه ساعت بسیار ممتاز که زنگ آن فزون تر از چهل من است بر فراز عمارتی برپاست. از موقوفات حضرت شاه چراغ بعضی دکان‌ها و کاروان سرا و حمام و نیز ملک میمند و توابع آن است که تولیت آن با میرزا جلال‌الدین محمد حسینی ملقب به مجد الاشراف که سر سلسله صوفیه [[ذهبیه]] است، می‌باشد. در دوران پهلوی صحن آن حضرت توسعه یافت و تغییراتی در تزیین گنبد و حرم مطهر داده شده است<ref> ر ک، مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 36 با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>.


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{فرق و مذاهب}}


[[رده: کلام اسلامی ]]
[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده: فرقه دینی ]]
[[رده: مذاهب کلامی ]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۵

احمدیه
ناماحمدیه
عقیدهامامیه

احمدیه فرقه‌ای از امامیه هستند که پس از علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) به امامت برادرش احمد‌بن‌موسی‌بن‌جعفر قائل شدند. این فرقه همچون بعضی از «فطحیه» قایل به امامت دو برادر به دنبال هم هستند.

تاریخچه

نوبختی معتقد است چون علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) درگذشت، پسرش امام محمد تقی (علیه‌السّلام) هفت ‏ساله بود. «احمدیه» او را کودک شمرده گفتند امام باید مردی بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نارسیده امر کند، لازم می‌آید که نابالغی را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل می‌فهمد که کودک نابالغ را نمی‌‌توان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمی‌تواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پی یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسی معتقد شدند. شیخ مفید در کتاب ارشاد می‌نویسد که احمد بن موسی مردی بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) او را دوست می‌‌داشت و کشتزاری به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین نوشته‌اند که احمد بن موسی هزار برده را آزاد کرد. معین‌الدّین ابوالقاسم جنید شیرازی در کتاب «شد الإزار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار» که آن را در سال 791 هجری تألیف کرده می‌‌نویسد که احمد بن موسی به دنبال برادرش علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) از مدینه به ایران آمد، چون به شیراز رسید، در‌گذشت. از قبر او کسی آگاهی نداشت تا این که در روزگار مقرب‌الدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابوبکر بنایی بلند بر آن ساخت، پس از او تاشی‏ خاتون مادر شیخ ابواسحاق اینجو گنبدی بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسه‌‏ای بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد. ابن بطوطه سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابواسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایی خاتون مذکور گزارش می‌کند و می‌نویسد: «از زیارتگاه‌های شیراز، مرقد احمد بن موسی برادر علی بن موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) است و آن زیارتگاهی بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل می‌جویند.» مرحوم میرزا محمّد خان قزوینی در حاشیه کتابش می‌نویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، قرآن سی پاره‌‏ای موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطی معروف به پیر یحیی جمالی صوفی در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق کتابت شده و تاشی ‏خاتون آن را بر مزار منسوب به احمد بن موسی الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقف‏‌نامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقای دکتر غنی چاپ شده است. فرصت‌الدوله شیرازی در کتاب «آثار العجم» می‌‌نویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به شاه چراغ و سید‌السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتی کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان خدمت برادر خود حضرت رضا (علیه‌السّلام) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگی شیراز است شتافت. در آن جا تلاقی فریقین شده بنای محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت علی بن موسی است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر پخش شد، جماعتی از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.

بعضی نوشته‌‏اند احمد بن موسی چون وارد شیراز شد، در گوشه‌‏ای منزوی و مشغول عبادت بود که به جوار رحمت حق پیوست و کسی از محل دفن او اطلاعی نداشت تا آن که امیر مقرب‌الدین که از وزرای اتابک ابوبکر بود خواست در آنجا بنیاد عمارتی کند، قبری ظاهر شد و داخل آن جسدی صحیح و سالم دیده شد با انگشتری در دست که منقش به جمله العزة اللّه احمد بن موسی بود. گزارش را به اتابک ابوبکر ارسال کردند. ابوبکر بارگاهی بر آن ساخت. بعدها ملکه تاشی‏ خاتون گنبدی بلند بر آن مشهد بر‌افراشت و در جنب آن بقعه مطهره مدرسه عالی بنا کرد و مرقد خود را نیز همسایه آن ساخت. ضریح آن را فتحعلی شاه قاجار نقره نموده از سقف تا جدران آن بقعه، آیینه‌کاری و دارای جارهای بلور و قندیل‌های موفور است و آن رواق عالی را دو باب است که از سیم ناب است، یکی را ظل‌السلطان مسعود میرزا بانی شده و درب دیگر را مرحوم حاج نصیر الملک میرزا حسن علی خان به عهده گرفته است. قبه گنبد زرکوبش به کاشی‌های مختلف الالوان مزین است.

در سمت جنوب صحن، محاذی در بزرگ یک دستگاه ساعت بسیار ممتاز که زنگ آن فزون تر از چهل من است بر فراز عمارتی برپاست. از موقوفات حضرت شاه چراغ بعضی دکان‌ها و کاروان سرا و حمام و نیز ملک میمند و توابع آن است که تولیت آن با میرزا جلال‌الدین محمد حسینی ملقب به مجد الاشراف که سر سلسله صوفیه ذهبیه است، می‌باشد. در دوران پهلوی صحن آن حضرت توسعه یافت و تغییراتی در تزیین گنبد و حرم مطهر داده شده است[۱].

پانویس

  1. ر ک، مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 36 با ویرایش و اصلاح عبارات