مخمسه (پیروان ابوالخطاب)
مخمّسه (پیروان ابوالخطاب) | |
---|---|
نام رایج | مخمّسه (پیروان ابوالخطاب) |
قرن شکلگیری | ق 2 |
موسس | محمدبنمقلاص اسدی کوفی معروف به ابوزینب اسدی(ابوالخطاب) |
عقیده | 1.خداوند بهصورت پنج نفر ظاهر گردیده و آنان عبارتند از: محمدـ (صلّیالله علیه و آله و سلّم) علی، فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السلام. 2. معتقد بهتناسخ بودند.3.بهشت همین نعمتهای دنیا و جهنم سختیهای آن بوده و دنیا فناناپذیر است. براین اساس، تمام محرمات مباح است و نیازی با انجام فرائض نیست. |
مخمّسه پیروان «ابوالخطاب» بودند.
تاریخچه
نام اصلی ابوالخطاب، محمدبنمقلاص اسدی کوفی معروف بهابوزینب اسدی است. وی در ابتدا از اصحاب امام صادق ـ علیهالسّلام ـ و شیعه بوده و سپس غالی گردیده است[۱]. زمانی که امام صادق (علیهالسّلام) از اعتقاد غلوآمیز او آگاهی یافت، از وی تبرئه جسته و او را لعن کرد. ابوالخطاب پس از آن، مردم را بهسوی خود دعوت نمود و گمان میکرد پیامبران تفویض نمودهاند که مردم از او اطاعت کنند. او معتقد بود که تمام امامان نبی هستند حتی پا را فراتر نهاده به الوهیت ائمه باور داشته است و بر این گمان بود که حسن و حسین (علیهمالسّلام) پسران خدا هستند. بعد از قتل ابوالخطاب، پیروان او معتقد بودند که شخصی بهنام «معمر» جانشین او، وی را عبادت میکرده است[۲].
وجه تسمیه
بهاین فرقه از آن جهت «مخمّسه» میگفتند که گمان میکردند خدای عزّ و جلّ همان محمد است که در پنج صورت: محمد، علی، حسن، حسین و فاطمه ظاهر میشود و بهاین افراد، پنجتن میگویند.
عقاید
پیروان این فرقه معتقد بودند که خداوند بهصورت پنج نفر ظاهر گردیده و آنان عبارتند از: محمد (صلّیالله علیه وآله) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهمالسّلام) [۳]. همچنین معتقد بودند که نماز، روزه، حج و دیگر عبادات بندهایی بیش نیستند و معنای زنا، خمر، ربا، سرقت و همه کبائر که حرام شدهاند مردان و زنانی هستند که خداوند آنان را از دوستی با ایشان منع کرده است. علاوه، این طایفه به تناسخ اعتقاد داشتند و از غلاة بهشمار میرفتند.[۴][۵]. یکی از اعتقادات دیگر این فرقه آن بود که بهشت همین نعمتهای دنیا و جهنم سختیهای آن است و دنیا فناناپذیر است و روی این جهت تمام محرمات را مباح دانسته و فرائض را ترک نمودند[۶].
حقیقت وجودی حضرت محمد
مخمسه معتقد بودند که حضرت محمد (صلّیالله علیه وآله) حقیقت وجودی بقیه پنج تن است، زیرا او نخستین کسی بود که خداوند در جسمش ظاهر شد. او ناطق است و بههر صورتی که بخواهد در میآید. همچنین میگفتند که محمد همان آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی بود که پیوسته در عرب و حتی در شمایل پادشاهان ایران نیز ظاهر میشد و در هر چرخشی بهصورتی در میآمد.
مقام امامان پس از پیامبر
امامان پس از محمد همان مقام محمد را دارند و حضرت فاطمه همان محمد است و معنای باب در قرآن، سلمان میباشد و معنای یتیم، مقداد و یتیم دیگر ابوذر است[۷].
سرانجام
بنابر نقل سعدبنعبدالله اشعرى قمى، وى و همراهانش که حدود 70 نفر بودند در مسجد کوفه گرد آمده اظهار زهد و تنسک مى کردند و در هنگام نماز مردم را بهمسلک خود فرا مى خواندند. چون خبر به عیسىبنموسى، والى کوفه رسید، عده اى را براى دستگیرى آنان اعزام کرد، ولى خطّابیان تسلیم نشده، جنگ میان آنان درگرفت و ابوالخطاب دستگیر شد. او را نزد والى کوفه بردند و در کنار رود فرات وی و یارانش را گردن زدند و سرش را براى منصور عباسى فرستادند. بنابر شواهد موجود، مرگ ابوالخطاب باید حدود سال 138 هجری قمری اتفاق افتاده باشد[۸][۹].
پانویس
- ↑ حلّی، حسینبنیوسف، منتهیالمطلب، مشهد، مجمع البحوثالاسلامیة، چاپ اول، 1415ق، ج4، ص71.
- ↑ جزائری، سید نعمتالله، نورالبراهین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1417ق، ج2، ص310
- ↑ نوری طبرسی، حسین، خاتمةالمستدرک، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1415ق، ج1، ص
- ↑ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 400 با ویرایش و اصلاح جملات
- ↑ اشعری قمی، سعدبنعبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، صفحات، 56، 59، 60، 63، 192.
- ↑ جزائری، سید نعمت الله، نور البراهین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1417ق، ج2، ص310
- ↑ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 400 با ویرایش و اصلاح جملات
- ↑ اشعری قمی، سعد بن عبداللّه ابى خلف، المقالات و الفرق، ص 81 - 82
- ↑ کشّى، اختیار معرفة الرجال معروف به رجال کشى، ص 292 - 297 و 324.