تعلیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{فرق و مذاهب}}  
{{فرق و مذاهب}}  


[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۰

تعلیمیه
نامتعلیمیه
موسسباطنیان اسماعیلی( ترکیبی از اسماعیلیه نزاری با مسلک باطن‌گرایی)
عقیدهفهم‌عقلی نمی‌تواند حجت باشد و حقایق را می‌بایست از راه تعلیم از «امام معصوم» آموخت.

تعلیمیه‏ نام دیگر فرقه «اسماعیلیه» است که از اسماعیلیه‌نزاری و با مسلک باطن‌گرایی به وجود آمدند.

وجه تسمیه

پیروان این فرقه چون خداشناسی را به وسیله‌ خرد و اندیشه ممکن نمی‌دانستند و تنها به هدایت و اصل تعلیم‌پذیری از امام معصوم مستند می‌کردند، از این رو تعلیمیه نام گرفتند. [۱]

تاریخچه

تعلیمیه، فرقه‌ای از باطنیان شاخه اسماعیله‌اند که در سده پنجم هجری قمری در میان اسماعیلیه‌ نزاری به وجود آمدند.شهرستانی نوشته است که این فرقه از باطنیه و اسماعیلیه را در خراسان به عنوان تعلیمیه نامیدند. [۲]گویا منشاء این نوع تفکر در اسماعیلیه و باطنیه از هنگام ظهور حسن‌صباح (428-518 ق) و پس از تأسیس دعوت جدید او شکل گرفته و بنیان فکری حسن‌صباح و پیروان وی در مورد مسائل دینی را تشکیل داده است. وی معتقد بود که خداشناسی منوط به فهم عقل و نظر نیست، بلکه وابسته به تعلیم امام است، زیرا که بیشتر مردم جهان عاقل‌اند و هر یک از آنها در دین و مسائل آن، دارای نظر و عقیده خاصی هستند و اگر در خداشناسی نظر عقل و خرد کافی بود، هیچ مذهب و عقیده‌ای حق نداشت بر غیر خود اعتراض کند، بلکه همگان در‌این‌باره مساوی بودند، زیرا هر کسی مطابق با فهم خود متدین شمرده می‌شد. اما این که می‌بینیم راه اعتراض و انکار عقائد دیگران و ردّ و اثبات آنها باز است و بعضی محتاج تقلید از دیگری هستند، ثابت می‌کند که خداشناسی تنها به وسیله امام‌معصوم ممکن است. این همان اساس مذهب تعلیم است که امام باید در هر زمان مردم را به تعلیم خود متعلم و متدین گرداند.[۳]6 [۴]

عقاید

محور عقاید مذهبی تعلیمیه مبتنی بر «اصل تعلیم» است. معتقدند که فهم‌عقلی نمی‌تواند حجت باشد و حقایق را می‌بایست از راه تعلیم از «امام معصوم» آموخت. در هر عصری باید امامی معصوم و غیر جایز‌الخطایی باشد که دچار لغزش نشود تا آن‌چه را که از علم به او می‏‌رسد، به دیگران تعلیم دهد.[۵] [۶] دیگر عقاید تعلیمیه عبارت است از: وجوب تقلید در عقاید اصولی مانند وجود صانع، توحید، نبوت، عدل و غیر آن. [۷] معنای جنابت نزد آنان عبارت از مبادرت کردن مستجیب به افشای سرّ است. غسل عبارت است از تجدید عهد مستجیب. زنا از نظر آنان القای نطفه‌ علوم باطنی در نفوس افرادی است که مسبوق به عقد عهد و پیمان نیستند. روزه یعنی امساک از کشف اسرار.[۸] [۹]

پانویس

  1. جوینی عطا‌ملک، تاریخ جهان‌گشای، ج3، ص 196
  2. شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1. ص 192 192/1
  3. شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص 195 و 19
  4. جوینی عطا ملک، تاریخ جهانگشای، ج 3، ص 196
  5. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 122 با ویرایش و اصلاح عبارات
  6. اقبال آشتیانی عباس، خاندان نوبختی، ص 252
  7. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج 66 ص 133
  8. یحیی امین شریف، معجم الفرق الاسلامیة، 32، 69
  9. دائرةالمعارف تشیع، تهران، نشر موسسه حکمت، سال 1391 شمسی، چاپ اول، جلد 4