دیوبندیه حیاتی

از ویکی‌وحدت

دیوبندیه حیاتی گروهی از مسلمانان حنفی هستند که با تیعیت از برخی دانش آموختگان مدرسه دارالعلوم دیوبند و در ایالت پنجاب پاکستان، دیوبندی نامیده می‌شوند. دیوبندی‌ها بنابر اختلاف عقیده‌ای که در خصوص حیات پس از وفات پیامبر (ص) دارند به دو دسته مماتی و حیاتی تقسیم می‌شوند.

علمای دیوبند برای شناساندن عقائد و منهج عملی مدارس خود اقدام به نشر تألیفاتی در این خصوص نموده‌اند. یکی از این آثار کتاب «علماء دیوبند عقیدة ومنهجا» اثر قاری محمّد طیب، رئیس سابق دارالعلوم دیوبند می‌باشد که در این کتاب به تشریح منهج و معتقدات علمای دیوبند پرداخته است. قبل از وی، ملا خلیل احمد سهارنپوری هم با نگارش کتاب «المهنّد علی المفنّد» به تشریح عقائد علمای دیوبند پرداخته است.

دیوبندیه

دیوبندیان همانطور که در فقه مقلد فقه حنفی هستند، در کلام هم از افکار ملا محمّد قاسم نانوتوی(م 1297) مؤسّس دارالعلوم دیوبند متاثرند[۱]

علمای دیوبند در مسائل کلامی و در مسائل فقهی، سلفی نیستند.[۲] زیرا در مسائل فقهی که مقلد ابوحنیفه بوده و در مسائل کلامی پیرو ماتریدیه و اشاعره‌اند و آراء این دو مکتب را بر فهم سلف مقدّم می­دارند. علاوه بر اینکه دیوبندیان در مسائل کلامی رویکردی عقلی دارند که با ظاهرگرائی سلفیه سازگاری ندارد.[۳]

چگونگی ایجاد گرایش حیاتی

ورود اندیشه ابن تیمیه حرّانی و ابن قیم جوزیه و شوکانی در شبه قاره هند از طریق برخی از پیروان فکری آنان همچون شاه ولی الله دهلوی و جماعت اهل حدیث و تأثیر پذیری شاه اسماعیل دهلوی از اندیشه محمد بن عبدالوهاب و انتشار کتاب تقویة الإیمان که طبق گفته برخی ترجمه اردوی کتاب التوحید محمّد بن عبدالوهّاب است، سؤالاتی را در حوزه توحید و شرک بوجود آورد که جواب به این مسائل، موجب شکاف در بین صفوف دیوبندیان گردید و به جایی رسید که به تکفیر و مشرک دانستن یکدیگر منجر گردید. نزدیکی یا دوری از افکار وهابیت، دیوبندیان را به دو گروه حیاتی (مخالفان تفکرات وهابیت) و مماتی (مدافعان تفکر وهابیت) تقسیم کرد حیاتی‌ها اگرچه بیشتر از مماتی هستند، اما متاسفانه مماتی‌ها مورد حمایت عربستان و وهابیت می‌باشند.

عقاید دیوبندی حیاتی

اکثر علمای دیوبند قائلند پیامبر اکرم(ص) در قبر شریفشان زنده و حیاتشان مثل حیات دنیوی، اما بدون تکلیف خاصّی است و این نوع از حیات مختصّ به حضرت نبی اکرم و جمیع انبیاء صلوات الله علیهم اجمعین است. بر خلاف حیات انسان‌های دیگر که به صورت حیات برزخی صرف می‌باشد. دیوبندیان، شاهد این مطلب را نماز حضرت موسی در قبرشان می‌دانند. زیرا نماز خواندن لازمه حیات جسمانی است. بنابر‌این؛ حیات پیامبر در عالم برزخ هم مثل حیات دنیوی است.[۴] به این گروه از علمای دیوبند که چنین اعتقادی دارند «حیاتی» اطلاق می‌گردد که می‌توان گفت اکثریت علمای دیوبند چنین رویکردی را دارا می‌باشند. درباره این مسأله بزرگان دیوبند همچون ملا محمّد قاسم نانوتوی کتابی به عنوان «آب حیات» در جهت اثبات چنین اعتقادی نگاشته است. رشید احمد گنگوهی هم در کتاب «هدایة الشیعة» و «رسالة الحج» تصریح به چنین حیاتی برای پیامبر اکرم کرده است[۵].

سماع موتی

به موجب چنین حیاتی برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم عملاً هیچ مشکلی برای سماع حضرت وجود نخواهد داشت و لذا دیوبندیان حیاتی همچون قاضی مظهر حسین دیوبندی حیات انبیاء را بگونه‌ای می‌دانند که سلام زائرین را می‌شنوند و خاک و دیوار مانع بر سماع آنان نمی‌شود.[۶] حتّی اگر صدای زائرین ضعیف باشد پیامبر خدا می‌تواند آن را بشنود[۷] و اگر سلام زائر از راه دور باشد ملائکه سلام زائرین را به ایشان می‌رسانند.[۸]

توسل

این طیف از علمای دیوبند توسل را قبول داشته و خودشان دائماً به اولیاء کرام و انبیاء عظام متوسّل گشته و اتباعشان را به این امر ترغیب می‌نمودند.

شیخ نانوتوی قصیده طولانی در توسّل به مشایخ سلسله چشتیه سروده که این قصیده در کتاب «امداد السلوک» آمده است. رشید احمد گنگوهی با کلمات «الهی بحرمة سیّدنا و مولوی ...» به سلسله چشتیه توسّل جسته است[۹] و علماء دیوبند در جواز توسّل فرقی بین توسّل در حال حیات و بعد از ممات قائل نیستند. لذا به عقیده آنان شخص متوسّل می‌تواند در دعایش بگوید: «اللّهم إنّی أتوسّل إلیک بفلان أن تجیب دعوتی و تقضیَ حاجتی». بر این مطلب شاه محمّد اسحاق دهلوی و مهاجر مکّی و رشید احمد گنگوهی تصریح کرده‌اند.[۱۰]

استغاثه

مناظر احسن گیلانی شاگرد انور شاه کشمیری و شبیر احمد عثمانی، دیدگاه علمای دیوبند در مسأله استغاثه به ارواح اولیاء الهی بعد از ممات را همان دیدگاه علمای اهل سنّت می‌داند. به این خاطر که خداوند متعال همانطور که در قرآن کریم فرمودهاند ملائکه اش را برای یاری بندگانش می‌فرستد، پس چه مانعی دارد که قدرت الهیه بر این ارواح طیّبه تعلّق گیرد و به فریادرسی مومن مضطر برسد. هیچ آیه و حدیث نبوی منکر این مسأله نیست[۱۱]. در الفتاوی الامدادیة هم آمده است: استعانت به ارواح مشایخ، امر ثابت نزد صاحب کشف ارواح است.[۱۲] مناظر احمد گیلانی استغاثه به ارواح اولیاء الهی را جایز می‌دانند[۱۳]. خلیل احمد سهارنپوری هم استفاده از ارواح مشایخ بزرگ و وصول به فیوض باطنیه آنها چه از صدور آنان و چه از قبور آنان را برای خواص و کسانی که اهلیت آن را دارند جایز دانسته ولی این‌گونه نباشد که بین عوام شایع شود.[۱۴]

دیدگاه وهابیت نسبت به دیوبندیه

بنابراین می‌توان گفت که دیوبندیان حیاتی از نظر اعتقادی، اختلافات و تفاوت‌های فراوانی با وهابیت دارند. به نظر علمای وهابی، بسیاری از علمای دیوبندی مشرک و بدعت‌گذارند. زیرا توسل و استغاثه ودیگر اموری که مربوط به استعانت از ارواح اولیاء الهی می‌شود را قبول دارند.

پانویس

  1. قاری محمد طیب، علماء دیوبند عقیدة ومنهجاً، ص205
  2. شمس الحق افغانی، عداء الماتریدیه للعقیدة السلفیة، ص413
  3. همان، ص206-208
  4. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص44
  5. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص45
  6. سید طالب الرحمن، الدیوبندیه تعریفها عقائدها، ص199
  7. محمّد عاشق الهی میرتهی، تذکرة الخلیل، ص206، به نقل از: سید طالب الرحمن، الدیوبندیه تعریفها عقائدها، ص200
  8. أشرف علی تهانوی، نشر الطیب، ص147
  9. مدنی، حسین احمد، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص56
  10. سهانپوری، خلیل احمد، المهنّد علی المفنّد، ص38
  11. مناظر احسن، گیلانی، سوانح قاسمی، ج1 ص322، به نقل از: الدیوبندیه، سید طالب الرحمن، ص77
  12. الفتاوی الامدادیة، ج4، ص104، به نقل از: الدیوبندیه، سید طالب الرحمن، ص78
  13. مناظر احسن گیلانی، سوانح قاسمی، ج1 ص322، به نقل از: الدیوبندیه، سید طالب الرحمن، ص69
  14. خلیل احمد سهارنپوری، المهند علی المفند، ص55